دیدگاه زیبا و تأثیرگذار طیبه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
این سفر نامه رو باید یه کانال مجزایی براش درست کرد که به جای کانالهایی مثل کانال آی فیلم ایران که همش سریال های عهد دقیانوس و بدرد نخور رو هی تکرار میکنه، این قسمت ها رو تکرار کنه و بگیم آخ جون سفر دور امریکا شروع شد.
من برام سوال شده تو ایران این قدر میان سریال هایی که سالهاست تولید شده رو براشون هزاران بار تکرار میکنه خسته نمیشن، اما تمرکز روی خوبی و زیبایی و فایل های پر از انرژی مثبت رو بخوان ببینید وتکرار کنند، سختشونه!؟
غیر اینه که ذهن آدمها پر از ترس و نگرانیهای و منفی بافی هاست و زود این ها رو میپذیره، ولی بخواد به بالاترین اتفاقات خوب توجه کنه ذهنش اونو مسخره میکنه.
هر اتفاقی که داره به زندگیمون جذب میشه، حاصل باورهای غالب ماست. باورهایی که از جامعه به ما رسیده و در ناخودآگاهمون نهادینه شده. یعنی از چیزهایی باور ساختیم و قبولشون کردیم که حتی از نظر منطق هم ایراد دارن اگر بشینیم درست بهشون فکر کنیم و حالا فکرش رو کنید اگر این ذهنه آگاهانه کنترل بشه، اگر پای تصاویر باورسازی مثل این سفرنامه بشینه و اگر توجهاشُ روی اینهمه زیبایی بذاره که سفر به دور آمریکا داره برامون خلق میکنه:
چه درهایی برامون باز میشه؛ چه خوشبختی ها، چه ثروتهای مادی و معنوی و چه روابط زیبا و باشکوه؛
سفر به دور آمریکا، مثل یک کارخانهی باور قدرتمندکننده ساز، با به تصویر کشیدن زیباییها و نکات مثبت حتی از دل سادهترین و در دسترسترین چیزها داره طبیعی زندگی کردن رو برامون به تصویر میکشه، کنترل ذهن رو یاد میده و ذهنمون رو شخم میزنه تا برای یک کاشت و برداشت عالی آمادهاش کنه.
چقدر خوبه همیشه شما به زیبایی ها دقت دارید و اونها رو هم عیناً به جهان میگید و ارسال میکنید؛ چقدر زود با آدمها دوست میشید و ارتباط قلبی میگیرید؛ چقدر خوب بود صدای صوت زدن اون اقا چقدر خوب بود سادگی و زیبایی تصاویر خدا؛ چقدر خوبه خانم ها با یه راحتی تمام فوتبال بازی کنند زندگی به سبک خودت بی ارزش کردن نگاه دیگران تو مغزم. چقدر خوب شناخت که ایرانی هستید.
چند بار ی به من گفته شده بود که لهجه دارم و البته عاشق لهجه م شدم. با این تفاوت که اگه منِ قبلی بود، خودم رو از اینکه شهرستانی هستم کم ارزش میدونستم ولی من امروز نه تنها ناراحت نیستم، بلکه خوشحالم و از اینکه دارم روی خودم کار میکنم، اتفاقا لهجه داشتن جزو نکات مثبت من شده و افتخار میکنم به وجود خودم و جاایکه توش بزرگ شدم. یادم باشه لباس محلی کرمانشاهی بدوزم اومدم آمریکا بپوشم یه دل سیر بگردم باهاش خیلی دوست داشتم حرکت اون آقا و که کلا ه مردم عزیز افغان روپوشیده بود اکه ما بودیم که عزیز دل برات نگم بهتره.
خدای من بین قانون جذب و خالق بودن خودت ناخودآگاه این خانم زیبا و مهربان رنگ چشم دخترشو انتخاب کرد. وای چه فرشته ماهی هست موهاش چه بافتنی زیبایی داره. خانم چه خوش هیکل بود منم میخوام بچه دار شدم، بعدش هم اندامم به همین زیبایی باشه. خیلی بهتر البته.
این خانم و آقا هر دو تو کار شادی و هنر بودن. آفرین جذب شما چه میکنه هر چی آدم درجه یک هست، میاد به سمتتون. این خانواده، با ماشین معمولی و یه چادر اومدن استیت پارک و گردش اما خیلی از ماها همش منتظریم شرایط عالی بشه، بعداً بریم تفریح و لذت. این برام خیلی درس داشت.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۶152MB10 دقیقه
بنام خدای مهربان
امروز سی وشمشین روز از این سریالی که فقط داره شاخ وبرگهای اضافی ذهنم و شناسایی میکنه برام تا با هرس کردنشون بتونم راحت ببینم زیباییهای این زندگی جذابو
سادگی این خانواده و لذت بردن از داشته هاشون واینکه با همون امکاناتی که داشتن اومده بودن سفر و حال میکردن باز به من در مورد باور محدودکمالگرایی تلنگر زد وقتی که فهمیدم با همچین امکاناتی دارن لذت میبرن در مورد خودم ذهنم مقاومت میکرد که نه بابا من باید با بهترین امکانات پا به سفر بذارم تا لذت ببرم خیلی خوشحالم قبلا این مقاومت و نجوا ذهنم درک نمیکردم وصداش نمیشنیدم ولی الان تا شروع کرد مچش رو گرفتم و گفتم نه در رسیدن به نهایت کیفیت در هر مورد تکامل وجود داره اگر بخوام ثبات داشته باشه نتیجه و تکرار بشه برای سفر هم به همین شکل هست با تکرار کوچکترین لذتها جهان خودش به آرامی و تکاملی اسباب و وسیله سفرهای مجهز و حرفه ای در سطح بالا رو جور میکنه اگر من از داشته ها و امکانات در حال حاضر در زندگیم لذت ببرم و رها باشم و وصل باشم به جریان هدایت و گوش وچشمم باز و تیز باشن برای دریافت نشاته که باور دارم زبان خداوند هستند و فقط این رد پای خوشبختی و سعادت را با نشانه ها دنبال کنم جهان خودش همه چیز بدون زحمت من تغییر میده فقط من باید سوار آسانسور جهان بشم و لذت ببرم به آرامی خودش منو از مداری که هستم با لذت بالا میبره که حتی در لحظه متوجه این تغییرات نمیشم تا اینکه برگردم به گذشته و پایین نگاه کنم که چطور این همه طبقه رو اومدم بالا به آسونی وراحتی و لذت چون دخالت نکردم دست وپا نزدم و فقط برای هر خواسته ای منتظر جواب از طریق نشانه هاهستم وبا دیدنشون از هر طریقی با ذوق عمل میکنم و بدون نگرانی و ترس توکل دارم به خداوند و دستش باز میذارم تا به بهترین مسیر منو هدایت کنه