سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۶ - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

405 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زدکارتیست گفته:
    مدت عضویت: 2644 روز

    تقدیم ب همسفران این مسیر…

    زدکارتیست۹۸

    .

    سوال:

    از یه طرف میگن خدا سیستمه… از یه طرف هم میگن به خدا اعتماد کنید… من واقعا سر این موضوع گیجم!

    جواب:

    ۱. خدا یک سیستمه…

    ۲. ب این سیستم اعتماد کنید…

    کجای این دو جمله قابل درک نیست؟

    – غیر از اینه ک وقتی توی هواپیما میشینی، اعتماد میکنی ب کل سیستم پرواز و ب مقصد میرسی؟

    – غیر از اینه ک وقتی میری دندونپزشکی، اعتماد میکنی ب کل سیستمش، و اجازه میدی هر کاری میخوان بکنن و هر آمپولی بزنن، چون میدونی ک برات خیریتی داره؟

    حالا

    چطور نمیشه ب خدا ک بهترین، بزرگترین، هوشمندترین، کاراترین، عظیم ترین، مهربان ترین و نزدیکترین سیستم هست اعتماد کرد؟؟؟ تمام صفتها و ویژگیهایی ک میشناسی در حد بالاترینش، ب این سیستم تعلق دارد.

    .

    کاراترین سیستم، سیستم خداست. این سیستم طبق قوانین مشخص، ثابت و از پیش تعریف شده، بی کم و کاست، مشغول کار است. آیا این آرام کننده نیست؟ اینکه در این سیستم، ذره ای خطا نیست و ذره ای بی عدالتی یا پارتی بازی یافت نمیشود؟ آیا این سیستم از هر سیستم دیگری مطمینتر نیست؟

    خدا، جهان هستی، کاینات، قوانین و … همگی، یعنی همین سیستم. همانطور ک ب جراح اعتماد میکنی و سه ساعت خودَت را در اتاق عمل ب دستش می‌سپاری ب این سیستم نمیتوانی اعتماد کنی و خودَت را ب قدر عمرت، دست خدا بسپاری؟؟؟ خدایی ک سیستمش در برگیرنده ی تمام سیستمهای خُرد است؟؟؟

    پس باز، خود تویی و نوع نگاهَت ب همه چیز…

    دوست داشتن و اعتماد کردن ب هر سیستم، چه خُردش و چه کلانش، از نگاه و باور تو ناشی میشود ولاغیر…

    تو همان اعتمادی را ک ب سیستم خرد داری ب کلانش هم داشته باش، تا ماحصل ات ب همان اندازه، بزرگتر گردد.

    .

    تا بعد… ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  2. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3007 روز

    با نام خدای هدایتگر رزاق

    سلام به عزیزان دلم خانواده نفسی استادم که هر کجا میرن فقط عشق وخوبی و زیبایست

    و همه ی کسانی که تعهد عاشقانه دادن با خدا و ایمان به او زندگی زیبایی رو بسازند ?

    خدایا شکرت اول بخاطررر بودنم و ثانیه های نفس کشیدنم در این جهان مادی خداروشکر بهم تایم امروز رو هدیه دادی ???

    چقدررر جالب وقتی رفتین تو مدار فوتبال و بازیش هدایت شدین به سمت خانواده ای مه داشتن چه زیبا و ساده وشاااد وپر لبخند فوتبال میکردند من اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد بدون کفش بازی کردن اونها بود .??

    آقا خیلی ریلی و راحت بودن من فرکانس خوبشون رو دریافت کردم .

    وای خدای من همون اتفاقات مشابه این سفر رو دارم جذب میکنم ???امروز رفتم کوتاهی مو برای زن داداشم و برادر زاده م گفت بلدی گفتم یاد میگیرم یاد جمله ی طلایی و باور قدرتمند تر خانم شایسته عشق جانم افتادم که موهای استاد رو کوتاه کرد با عزت نفس بالا عاشقتم بانووو??

    اقاااا باور درست میشه اقااااا ایمان قوی میشه اقااا توحید بالاتر می‌ره اقاااا بر نجواهای ذهنت غلبه میشه خدایا شکرت این سفر نامه رو باید یه کانال مجزایی براش درست کرد که مثل کانال آی فیلم ایران که همش سریال های عهد دقیانوس رو بدرد نخور رو هی تکرار می‌کنه اینجا این قسمت هارو تکرار کنه و بگیم آخ جون سفر دور امریکا شروع شد .

    من برام سوال شده تو ایران این همه بار میان سریال های که سالهاست تولید شده رو براشون هزاران بار تکرار میکنی خسته نمیشن اما تمرکز روی خوبی و زیباییو فایل های پر از انرژی مثبت رو بخوان ببینید وتکرار کنند سختشونه !!!؟؟??

    غیر اینه ذهن آدمها پر از ترس و نگرانی‌های و منفی بافی هاست و زود این هارو میپذیره ولی بخواد به بالاترین اتفاقات خوب توجه کنه ذهنش اونو مسخره می‌کنه ؟؟!!

    هر اتفاقی که داره جذبمون میشه حاصل باورهای غالب ماست باورهای که امبت شده فرو رفته شده در ذهن ماست اگه این ذهنه آگاهانه کنترل بشه چه درهایی برامون باز میشه چه خوشبختی ها چه ثروت‌های مادی و معنوی چه روابط زیبا و باشکوه ???

    چقدر خوبه همیشه شما به زیبایی ها دقت دارید و اونها رو هم عیناً به جهان میگید و ارسال میکنید چقدر زود با آدمها دوست میشید و ارتباط قلبی میگیرید آفرین بابا

    چقدر خوب بود صدای صوت زدن اون اقااا ???چقدر خوب بود سادگی و زیبایی تصاویر خدا

    وای چقدررر خوبه خانم ها با یه راحتی تمام فوتبال بازی کنند زندگی به سبک خودت بی ارزش کردن نگاه دیگران تو مغزم .????

    چقدر خوب شناخت ایرانی هستید آفرین جذب خودتون بوده .اقاا این باور لهجه داشتن رو من چند بار ی بهم گفته شده و البته عاشق لهجه م شدم با این تفاوت که اگه من قبلی بود وااای من شهرستانی م و فلان و از این چرت و پرتی ها و کم ارزش دونستم خودم ومقایسه واااای که چه بگم ??? ولی من امروز نه تنها ناراحت نیستم خوشحالم واز اینکه دارم روی خودم کار میکنم و اتفاقا نکات مثبت من شده و افتخار میکنم به وجود خودم و جاایکه توش بزرگ شدم .یادم باشه لباس محلی کرمانشاهی بدوزم اومدم آمریکا بپوشم یه دل سیر بگردم باهاش خیلی دوست داشتم حرکت اون آقا و که کلا ه مردم عزیز افغان رو‌پوشیده بود اکه ما بودیم که عزیز دل برات نگم بهتره ??

    خدای من بین قانون جذب و خالق بودن خودت ناخودآگاه این خانم زیبا و مهربان رنگ چشم دخترشو انتخاب کرد وای چه فرشته ماهی هست موهاش چه بافتنی زیبایی داره ???خانم چه خوش هیکل بود منم می‌خوام بچه دار شدم و بعدش هم به همین زیبایی اندام باشه خیلی بهتر البته ???

    این خانم واقااا هر دو تو کار شااادی و هنر بودن آفرین جذب شما چه می‌کنه هروی نامبر وانه میاد به سمتتون تو‌کار عروسی وشااادی باشی این همه جووون وشااد نباشی و باحال ????

    با ماشین معمولی و یه چادر اومدن استیت پارک و گردش بعد ما همش منتظریم شرایط عالی بشه بریم تفریح و لذت آخه ببین خدا تفاوت باورها رو بعد ما انتظار داریم خدا رشدمون بده ظرفمون بزرگ کنه وقتی خودمون هنوز قدمی براش بر نداشتیم .

    اقاااا تفاوت فرکانس مشهوده دست روی دلم نذار که قلب قشنگم تو سینه میکوبه ????

    خدایا شکرت چه آهنگ زیبا و هماهنگ با تصاویری چقدر خانومه باحال بود چقدر استاد ومایک خانم شایسته راحت و خوشحال مثل همیشه یه لحظه خدا وکیلی با دیدن تصویر گریه گرفت که اون اقااا کلاه رو نشون داد ???انسانیت اینجا فریاد میزند رنگ و نژاد و ملیت ولش کن بیخیال اون فاکتورهای بیرونی خدا خدا خدا فقط روح پر از عشق هممون رو به تماشا بنشین ?

    خیلی خداروشکر چقدررر باور های زیبایی پیدا کردم ????

    عالی سپاسگزارم خدای عزیزم با دستی که برای گرفتن فیلم انتخاب کردی عاشقتم من همه بازیگران این خاطره سازی در دنیای مادی هم عالین اصلااا نظیررررندارن ????

    سفرتون سبز تر از همیشه که چقدر عاشق سبزی م پر از رونق وغنای الهی .

    دوستتون دارم عشقای من در پناه خدای زیبا و حافظ باشید ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2897 روز

      طیبه ی عزیز سلام?

      عاشقتم با اون انرژی ناب و دوست داشتنی??

      چقدر خدای درونت عالی بهت گفت و نوشتی و اینگونه شد متن انتخابی این قسمت از سفرنامه???

      بهتون تبریک میگم و سپاسگزارم اول از خدا که اینقدر زیبا گفت و بعد به تو دوست عزیزم که حرفش و گوش دادی و عالی نوشتی .

      دست مریزاد و برات بهترینها رو آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        طیبه مرادی گفته:
        مدت عضویت: 3007 روز

        با نام خدای عزیزم

        سلام لیلا جان دوست الهی وارزشمندم سپاسگزارم از لطف ومحبت خداییتون هر وقت نظری برای دیدگاه من نوشته میشه خیلییی خوشحال میشم وخداروشکر خدا داره بوسیله دستانش بهم میگه چقدر تغییر مداری داشتم .

        همه ی ما در مسیری بی بازگشت هستیم من که از این راه زیبا هیچ برگشتی ندارم خدایا شکرت .

        براتون بهترین ها رو آرزو دارم .

        در پناه خدای شاااد و آزاد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3479 روز

      سلام خانم وفرشته ی روی زمین . نکته خوبی اشاره کردین من هم نی نی میخام انشاءالله آجی جون

      بخوان :

      به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

      عاشقم برهمه عالم ، که همه عالم از اوست

      عزیزان همه یابرها را کنار بزنیم همش اوست

      جنگ هفتاد و دو ملت را همه عذر بنه

      چون ندیدند حقیقت ، ره افسانه زندند

      …..

      …… شکر ایزد که میان من واو صلح اوفتاد

      صوفیان رقص کنان ، ساغر شکرانه زدند

      خدا جون دوستت دارم که دستم را گرفتی ومرا در این خرابات خانه ی عباسمنش انداختی الهی خودت میبینی که مستم . یادس بخیر شعر چنان مستم من امشب

      ممنون از کامنت قشنگ بید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        طیبه مرادی گفته:
        مدت عضویت: 3007 روز

        با نام خدای زیبا

        سلام به خدمت برادر ارزشمند و الهی من آقای سپهوند

        خداروشکر برای این درون زیباتون که به زیبایی عشق منتشر می‌کنه .

        از اینکه نکاه زیبای الهی تون رو ومحبت خداییتون رو ابراز کردید ازتون بی نهایت سپاسگزارم .

        در پناه قدرتمند ترین و تنها ترین فرمانروای جهان باشید ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سانیا رهبری گفته:
      مدت عضویت: 3222 روز

      سلام طیبه عزیزم

      بهت تبریک میگم واسه نگاه ریز و مثبتی که به وقایع داری و کاملا واکاوی تصاویرت عالیه ??

      از خوندن نظراتت خیلی لذت میبرم و کلی چیز یاد میگیرم .

      چقدر خوشحال و خوشبختم که تو این فضا هستم .

      عاشقانه دوست دارم بهترین ها رو تو هر زمینه تجربه کنی و هر روز نسبت به الهامات شنواتر باشی و تو این مسیر توحیدی و الهی هر روز بهتر از دیروز بدرخشی نازنین ??

      در پناه خدای خوبیها سعادتمند و پر رزق و روزی باشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        طیبه مرادی گفته:
        مدت عضویت: 3007 روز

        با نام خدای مهربان

        سلام صانیای عزیزم

        خیلی خوشحالم که نظرات پر مهر دوستان ارزشمندم رو دارم زیر کامنت هام میبینم .

        از اینکه میبینم دوستان آگاه و‌فهیمی دارم خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم .

        همه ی دعاهای قشنگی که برام کردی هزاران برابرش به خودت برگرده .

        در پناه خدای زیبایی و شااادی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فرشته جمیلی گفته:
    مدت عضویت: 2180 روز

    سلااااااام

    یکی از زیباترین قسمتهای سفرمون به آمریکا همین قسمت بود.

    اومدم یکم غصه بخورم که ایکاش…!!!!!

    اما دیدم پیام فیلم این بود:

    در هر جاکه هستی و در هرشرایطی که هستی باید از زندگیت لذت ببری. باید تمرکزت رو داشته هات باشه. باید تمرکزت رو مثبتها باشه.مقایسه نکن…حسرت نخور…….فقط لذت ببر …فرکانستو حفظ کن رو زیباییها..ببین چقدر اون دختر بچه از وجود مادرش لذت میبره، ببین چقدر اون خانم اندامشو دوست داره..ببین چقدر اون آقا به همسرش اعتماد داره و همینطور به خودش و همینطور به استاد اعتماد داره، بااینکه دفعه ی اوله که همو میبینن ولی قرار نیست که بهم آسیبی بزنن. قرار نیست نگاه بدی بهم داشته باشن ، قرار نیست به حریم هم وارد بشن…که اگر غیر از این باشه هر کسی میتونه و بلده که از خودش مراقبت کنه…

    چقدر تعصب نداشتن و ارزشمند شمردن هرانجه که با ارزشه برات، حس خوبیه.کلاه اون مرد کانادایی افعانی بود ولی داشت ازش استفاده میکرد و لذت میبرد….رنگ فندقی چشمای دخترک یه ژن نهفته بود که ظاهر شده بود و نشان از حضور نیرویی مهربان و بخشنده به نام خداوند بود.

    خدایا شکرت

    چه حس امنیتی رو دارم تجربه میکنم..

    خدایا…برای خودم دعا میکنم که هر لحظه ای که عوامل بیرون از خودم خواستن حالمو بد کنن ،من سکان ذهنمو محکمتر به دست بگیرم و نذارم از مسیر دیدن به نکات مثبت خارج شه‌.

    خدایا کمکم کن زندگی رو اونقدر سخت و اونقدر جدی نگیرم که غافل شم از زیباییها.

    خدایا..اگه من درقالب دیدن و تمرکزبر زیباییها دنبال تو باشم تو منو به زیباترینها هدایت میکنی…

    به امید الله..شاد وسلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  4. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3992 روز

    اینکه استاد عباسمنش مایک و مریم خانم ای قدر سریع و راحت با هر انسانی از هر نژاد دین مذهب و ملیت ارتباط برقرار کنند و احساس صمیمیت و دوستی کنند می تواند برای ما الگویی باشد که ما هم می توانیم با هر انسانی در جهان به راحتی ارتباط برقرار کنیم. فقط لازم است باورهایمان را در مورد روابط درست کنیم و تکنیکهایی که استاد عباسمنش در محصولاتش از جمله عزت نفس و عشق و مودت در روابط آموزش داده را در روابطمان به کار بگیریم. خیلی از افراد به این دلیل مهاجرت نمی کنند که فکر می کنند توان برقراری ارتباط با افرادی که فرهنگشان را نمی شناسند را ندارند. درست است جامعه ای که در آن زندگی کرده ایم شکل متفاوتی از شخصیت را در وجود ما ساخته است. اما درون و منشا همه ما یکسان است. باورهایی که جامعه در ما ایجاد کرده ممکن است باعث شوند احساس بدی نسبت به انسانهایی که نمی شناسیم داشته باشیم. مثلا آنها را دشمن خودمان بدانیم. از آنها بترسیم یا از ایشان کینه داشته باشیم. اما درون ما ستایش شده عاشق توانا و خواهان مهر و محبت و دوستی است. وقتی خانم شایسته از آن خانم خواست در مورد خودش صحبت کند خیلی خوشحال شد و حتی در مورد رنگ چشمان دختر زیبایش و اینکه چرا فندقی هستند صحبت کرد. استاد عباسمنش چقدر راحت توانست با آن خانواده کانادایی صحبت صمیمانه کند. با اینکه اولین بار بود آنها را می دید و چیز زیادی راجع به آنها نمی دانست. اما همه ما از صحبت کردن در مورد موفقیتها خواسته ها و ویژگیهای مثبتمان و چیزهایی که دوستشان داریم لذت می بریم و تحسین کردن و تحسین شدن را دوست داریم. چقدر خوب استاد هر چیزی که در فایلها به ما یاد می دهد را در زندگی خودش به کار می گیرد و آنها را به شکل عملی به ما نشان می دهد. چقدر خوب است که شما احساس بدی نسبت به خانمهایی که لباس نپوشیده اند ندارید و آنها را فقط به چشم انسانهایی نگاه می کنید که وجود خدایی در آنها در جریان است و رسالت خود در زندگی یعنی لذت بردن از زندگی را پیاده می کند و عشقی که در وجودتان لبریز است را به آنها هدیه می کنید و آنها هم این عشق را احساس می کنند و به همین خاطر احساس خوبی نسبت به شما دارند. اینکه مرد کانادایی به سنتهای کشورهای مختلف احترام می گذاشت و شناخت خوبی از آنها داشت از کلاه گردنبند و رفتارش مشخص بود. او به یک ایرانی به چشم انسانی نگاه کرد که می توان با او ارتباط برقرار کرد و حتی عاشقش شد. البته شما هم این بخش عاشق انسانها را برانگیخته می کنید. اما متاسفانه ما به عنوان جامعه ایرانی وجه دشمن کانادا و آمریکا و کشورهای دیگر را برانگیخته می کنیم و نتیجه اش هم مشخص است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  5. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 3021 روز

    یا رفیق من لا رفیق له

    سلام استاد نازنین و مریم جان مهربان و مایک دوست داشتنی سپاسگزار خداوندم که منو به مسیر کسانی که به ایشان نعمت داده هدایت کرد وای که به قول مریم جان آدم دیوانه میشه از این همه زیبایی ای این همه در صلح بودن با خود به آدم چقدر می‌تونه روی خودش کار کنه که آنقدر با خودش و دنیای اطرافش در صلح باشه با آدما فارغ از هر لهجه نژاد و ملیتی آنقدر قشنگ ارتباط برقرار کنه آدم چقدر می‌تونه توحیدی باشه و نگاهش به خداوند به رب بودن خداوند به اینکه هیچ کس توی زندگی من تأثیر نداره رشد کرده باشه و چه اعتماد به نفسی میده به آدم این ایمان به ربوبیت خداوند افراد کنم من جای شما باشم جایی که خانم ها البته این دیدگاه غلط منو می‌رسونه باپوشس باز هستند طبق باور های غلط و مذهبی خشکم با همسرم نمی‌رم و یا کنترل میکنم که نکنه با خانم حرف بزنه البته الان خیلی بهتر شدم این برای من درس عملی ایمان به خداونده و قدرت خداونده که من نیاز نیست بترسم از اینکه خانم ها چه رفتاری داشته باشند یا بدتر کسیو قضاوت کنم من اگر در مسیر درست باشم طبق فایل های قبل خداوند بهترین بندهاشو سر راه من قرار میده و همه دستی از خداوندن برای رشد من این در صلح بودن با خودم که باعث میشه به راحتی ارتباط برقرار کنم و با آرامش از درکنار بودن با آدما لذت ببرم این ایمان به هدایت خداونده که باعث میشه اعتماد کنم که کسی قرار نیست به من آسیب برسونه یا از غریبه ها بترسم و باور کنم که خداوند منو به بهترین مسیر هدایت می‌کنه نه کسیو قضاوت کنم و نه از چیزی بترسم و تازه کلی دوست های خوب پیدا کنم و این اعتماد به نفس اون خانم که مهم نیست چه سن و چه اندامی داشته باشی هرطور راحتی لباس بپوش اما اینجا یا حداقل من و کسانی که میشناسم حتی توی مراسم زنونه آنقدر اعتماد به نفس نداریم که باز لباس بپوشیم میگم زیبایی یعنی یک زن اندامش مثل مایکن ها باشه تا زیبا به نظر برسه و دوست داشتنی باشه یا اینکه اگر فلان مدل بپوشم همه مردها به من نظر بد دارن یا هزارتا باور محدود کننده دیگه که همه از روی ترس و قضاوت دیگران و دوست نداشتن خود و در صلح نبودن باخودمه بخدا که این کارگاه عملی داره غوغا می‌کنه اینکه یه آدم خارجی از دوستی با یه آدم افغانی افتخار میکنه یعنی دنیا حدومرزی نداره و این ماهستیم که نژاد و کشور برامون مهمه بخدا که این آگاهی ها داره روح منو بزرگ می‌کنه و سطلمو بزرگتر می‌کنه یه تضادی که تو این چند تا فایل برخورد کردم اینه که من انگلیسی متوجه نمیشه و خواستم تو کامنت بگم که لطفا ترجمه کنید اما گفتم زهرا این یه تضاده خودتو رشد بده تو برو یاد بگیر منتظر نباش یکی لقمه آماده بزار دهنت و این یه نشونه از اون لیست ۱۰۷آرزوی کنه که نوشته بودم میخام زبان انگلیسی رو یاد بگیرم پس حتما به دنبال رشد خودم هستم و ظرفمو بزرگتر میکنم یه دنیا سپاسگزارم که مارو شریک لحظه‌ای پر از آگاهی و لذتتون میکنید و به ما کمک میکنید که ظرف وجودمون رو رشد بدیم عاشقانه دوستون دارم و از اعضا خانواده خودم که عاشقانه نظر میزارن تشکر میکنم به قول استاد چه وقتایی که چشم هام خیس شده از خواندن کامنت دوستان و حس خداوند در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید ?در آمریکا میبینمتون ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
    • -
      نعمت اله صادقی گفته:
      مدت عضویت: 2630 روز

      سلام خانم آبلو عزیز بی نهایت سپاسگزارم وقتی از 107 آرزو صحبت کردین و از زبان انگلیسی صحبت کردین برام سوال شد که خدایا من چی؟

      چی نوشته بودم و رفتم مرورش کنم که وقتی رفتم خوندمش اولی استارت ساخت و ساز خونه ام در نوروز 98 بوده که خدا را بی نهایت سپاگزارم و دومین آرزوم این بود که زبان انگلیسی را فول بشم که خدا را شکر الان وضع زبانمم بهتر شده و در حال یادگیری اون هستم از شماهم سپاسگزارم که سبب هدایت من به 107 آرزوی من شدید?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهرا آبلو گفته:
        مدت عضویت: 3021 روز

        ممنون دوست خوبم به خاطر توجهت از خداوند سپاسگزارم که در جمع عزیزانی هستم که همه در تلاش برای ساختن زندگیشون به آنگونه که میخاهن هستند و ازقدرتی که خداوند در اختیارشون قرارداده به زیباترین شکل استفاده میکنند واین بزرگترین سپاسگزاری از خداونده موفق باشی دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فریبا : ) گفته:
      مدت عضویت: 2689 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر زیبا باور توحیدی رو باز کرده بودید

      ترس از دست ندادن روابط

      نترسیدن بخاطر پوشش و عدم عزت نفس ما از انداممون

      خیلی از کامنتتون یاد گرفتم

      سپاس گزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3479 روز

      سلام زهرا جان . ممنون از کامنتت . مرا یاد ایرادهای خودم انداخت

      واقع من وقتی استاد داشت قسمت ۵ م۵یک مصاحبه بامن را صحبت میکرد من سر بعضی موضوعهایی با ایشان خیلی کامنت تندی نوشتم وحتی نوشتم که من دیگه با اجازه همه ؛ از این خانواده میرم

      روز بود که کامنت گذاشتم وشب که خوابیدم همش از خداوند هدایت خواستم .

      واقعا اینو که میگم خیلی سخته که باورش کنیم

      از خدا با تمام وجود بخواه کمکت کنه وباور کنیم به قول استاد نه ریا وادعا در آریم

      شب به من چیزهایی گفته شد وصبح روز بعد یا یادم نمیاد چند روز بعد از استاد معذرت خواهی کردم بعد دیدم ، بابا ایشان درست میگویند من مشگل داشتم

      توحید یعنی اسقاط الاضافات به قول شیخ محمود ره : اگر صد سال در وی میشتابی // نه کس را ، ونه خود را ، بازیابی . توحیدی بودن ؛ یعنی حتی عزیزترین کسانت را خط بزنی وبگویی ؛ هو اول _ هو آخر … توحید یعنی بگی همهههههههههههههههههههههههه چیز وهمهی جهان وتمام زندگیم . یعنی : ” ال +الله

      الهی شکرت خداجون شکرت برای این هدایتم سپاس معبود خوشگل من

      خیلی دوستت دارم جیگر

      سپاس مریم واستاد . به خدا دیگه معتادمان کردید خدایا شکرت برای این اعتیاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2848 روز

    سلام به تمام شماهایی که یه عمر بدنبال خود نعره زنانید.

    پیام های این فایل استادمیگه این خانواده کانادایی با یه ماشین معمولی و یه چادر مسافرتی اومدن براتفریح..این یعنی ازهمونجایی که هستی شروع کنی ولذت ببری..

    این یعنی باخودت درصلح باشی..

    این یعنی توجه به نکات مثبت زندگی..

    وقتی میگه این خانواده میگن ما امروز نگران مسائل زندگی نیستیم این یعنی وقتی درمدار درست باشی وتوجه به نکات مثبت زندگی داشته باشی مثل عباسمنش باچنین آدمهایی برخورد میکنی…

    این آقای کانادایی رفاقت وارتباط برقرار کردن با ایرانی ها یادگاری داشتن کلاه از یه فرد افغانی و زندگی کردن درلندن وسفرکردن به آمریکا این یعنی چقدر آدمهای بینظیری درتمام نقاط جهان وجود داره…

    و باید هرروز باآدمهای جدید سفر به ناشناخته ها،چیزهای جدید یادگرفتن،و وارد شدن چالش های تازه،پیشرفت کردن،روزی چندصفحه کتاب خواندن،هرروز با نوشدن روز جدید یه زندگی جدید وتجربه جدیدبسازی.

    حتی 1درجه بیشتر بیاموزی،

    حتی 1%بیشتر مقاومت ذهنت روکاهش بدی

    حتی 1مدار بیشتر ایمانت رو افزایش بدی.

    حتی 1نشونه بیشتر دریافت کنی.

    حتی 1راه جدیدتر روامتحان کنی.

    حتی 1مسیرتازه تری رو درنظربگیری.

    حتی 1قطره بیشتر پذیرای باورهات باشی.

    حتی 1ذره بیشتراز روز قبل تمام وجودت رو بکاربگیری.

    حتی1فایل بیشتر گوش کنی.

    حتی 1کامنت بیشتربخونی.

    حتی 1خط.

    حتی 1جمله.

    حتی 1سلول بیشتر بکاربگیری.

    حتی 1ساعت کمتر بخوابی.

    حتی 1لبخندبیشتر برلب بیاری.

    حتی1شکرگذاری بیشتر.

    حتی 1باور اضافه تر بسازی.

    حتی……………..

    دوستان عزیر من وقتی کامنت مینویسم تازه میفهمم دارم خودم کم کم یاد میگیرم وچقدر براخودم مفید وآموزنده ست ومقاومت ذهنم کمی کمترمیشه…

    ممنون ازاستاد ومریم میکائیل عزیز ودوستان گرامی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2897 روز

      سلام دوست عزیز?

      با خواندن کامنت شما یاد فایل استاد رویاهایت را باور کن که استاد گفته بود فیلمبرداری از موتورهای مختلفش و وقتی براش برای تدوینش گرفته بود اما به خودش میگفت حتی یک نفر با دیدن این فایل زندگیش در مسیر تغییر جریان پیدا کنه ، و انگیزه اش رو بالا ببره همون کافیه و رسالتش رو انجام داده.

      ممنونم از نظر ارزشمندتون????

      در خدای فراوانیها ثروتمند و سلامت باشید??????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3830 روز

      به نام خدای جهان آفرینِ شادی آفرین امیدآفرین

      سلام به دوست مهربونم دوست باصفام و خوش خنده و آسان گیرم

      من باید ازت تشکر کنم به خاطر این کامنت زیبا که 37 روز پیش هدایت شدم به این کامنت و اون روز پیام خدا برای من این بود که در حالی که 33 قسمت از سریال زندگی در بهشت اومده بود این بود که دوباره بیام و سفر به دور آمریکا را از اول شروع کنم و من امروز که الان به شما پیام میاد دقیقا امروز یعنی 15تیر 99 متعهد بودم و هستم که این قسمت را نگاه کنم، یعنی هر روز یک قسمت یک کامنت و یک ردپا و بی نهایت ایجاد ارزش …

      دوباره این کامنت را خواندم و این همه تغییری که توی همین یک ماه داشتم را دیدم و دیدم که چقدر این کامنت در زمان و مکان مناسب همون روز بهم برخورد و من چقدر خوشبختم به خاطر دوستانی گل و بینظیر مثل شما سجاد جان، خداروشکر میکنم

      دوست دارم رفیق گلم

      الهی که خدا هر چی که میخوای بهت بده و به نظر من خودش بهترین گزینه است واسه یک ثروتمند)))

      ممنونم و به خاطر وجود ارزشمندت از خدا سپاس گزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سجاد طبسی نژاد گفته:
        مدت عضویت: 2848 روز

        سلام دوست عزیزم من الان احساس کردم دوستی برام کامنت گذاشته باشه اومدم دیدم بله

        و این کامنت شما هم نشونه ای برای امروز من بود و به تاریخ کامنت خودم انداختم دیدم خدای من یکسال از این کامنتم میگذره

        و چقدر خوشحال و خوشبختم از برخورد و وجود شما دوستانی که اینجا دارم واقعا خیلی خوشحال شدم از کامنتت امیدوارم همیشه پرانرژی و سلامت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نعمت اله صادقی گفته:
      مدت عضویت: 2630 روز

      سلام دوست عزیز، همیشه با خود می گفتم چطدری ردی سرمایه گزاری کنم و امروز شما روش بینظیری را را ارائه کردید و عمل به اون و ادامه دادن همچین اتفاقات زیبایی را رقم می زند بسیار خوشحال و سپاسگزارم که در جمع دوستان خردمندی همچون شما هستم?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    احسون گفته:
    مدت عضویت: 2961 روز

    Hiiiiiiiiii guys ?

    خب یه قسمت خوب دیگه و درس هایی که توی این قسمت یاد گرفتم رو برای خودمون اینجا می نویسم :

    ? چه فرهنگ قشنگی اونجا هست و خوشرویی و گشاده رویی بالاست . آدم ها راحت و با روی گشاده از هم استقبال می کنن و ارتباط برقرار می کنن ؛ بدون اینکه از چیزی نگران باشن یا از همون اول گارد بگیرن. اکثریت خیلی بالایی از مردم حالشون خوبه و خوش برخورد هستن . همون اول نگاه منفی ندارن یا نژاد پرست و متعصب نیستن و حتی با خاورمیانه ای هایی مثل ایرانی ها و افغانی ها و عرب ها که این همه تبلیغ منفی تو رسانه هاش هست باز و گشاده رو برخورد می کنن.

    حتی به اینکه بدون هماهنگی و یکهویی ازشون فیلم گرفته بشه واکنش بدی نشون نمیدن .

    مثلا همون اول اون آقائه می تونست ناراحت بشه و بگه فیلم نگیر و مثلا چرا داری فیلم می گیری ؟ یا چیزی تو این مایه ها ؛

    اما واکنشش این بود که شما آیا می خوایین چیزی (ترفند و تکنیکی) در مورد فوتبال نشونمون بدین ؟ ?…که عباس منشی ها در جواب میگن نه ؛ شما قراره نشونمون بدین و ما تازه کار و ناواردیم .?

    ?یه نکته پنهانی هم البته هست و اونم اینه که آدم هایی هم که به خونواده ی عباس منش برخورد می کنن آدم های خوبی هستن و همیشه حرف های خوبی برای گفتن هست و جذب متناسبی هم اتفاق می افته طبق قانون.

    (خوب خوبی را کند جذب این بدان)?

    ? دوتا چیز توی ارتباط برقرار کردن اینجا مشهوده . یکی اینکه ابتدا حرفی مشترک برای گفتن پیدا میشه(فوتبال) . اینکه هردو خونواده توپ دارن و فوتبال بازی می کنن موضوع مشترکی رو برای ارتباط دارن. دوم نوع شروع رابطه هست . اینکه وقتی میرن جلو با سلام و درودی گرم شروع میشه و بعدش تعریف و تمجید و تشویق از طرف مقابل . می بینیم که کلی از شوت زدنشون استاد تعریف می کنه و انرژی مثبت بهشون میده . این دوتا نکته باعث میشه فضای لازم برای ارتباط صمیمانه تر خیلی زودتر فراهم بشه.

    ? نکته دیگه اینکه استاد ناخودآگاه دنبال هر نشانه زیبا و مثبت در هرکسی و هر چیزی هست. نمیاد از اون دور که داره نگاه می کنه بگرده نکته منفی ای برای عیب و ایراد گرفتن و تمسخر کردن و اینها پیدا کنه. بلکه از همون اول و خود به خود زیبایی می بینه و دنبال نکات مثبت می گرده و میگه حتما فوتبالیستن اون خانم ها و چقدر خوب شوت می زنن؟ این یعنی ذهن استاد تنظیم شده روی اینکه مثبت و انسانی و زیبا ببینه و جستجوگر خوبی ها و زیبایی ها باشه.

    ? نکته دیگه اینکه اون خونواده با داشته های خودشون اومده بودن طبیعت و لذت می بردن . با همون ماشینی که داشتن و هرطور که می تونستن و به ساده ترین شکل ممکن داشتن لذت می بردن .

    ? نکته دیگه جریان چشم های دختره که مادرش گفت چشماش شبیه همون رنگی شد که ما قبل تولدش برای اسمش انتخاب کرده بودیم و این یعنی ممکنه واقعا این فرکانس اون خواسته و اسم روی رنگ چشای دخترشون واقعا اثر گذاشته باشه. چون اصلا رنگ چشمای خودش و شوهرش این رنگی نبوده … این ماجرا باعث میشه قدرت و فرکانس و اثرگذاری کلمات رو بیشتر باور کنیم !

    ? نکته دیگه همون همبازی بودن پدر و مادر با بچه هاشونه که تو قسمت سی و پنجم هم دیدیم که استاد هم با مایک بازی می کرد . و اینکه می دیدم چقدر دختر کوچولوئه با مادرش راحت بود و چقدر دوسش داشت و اینکه بازی با بچه ها چقدر رابطه با فرزندان رو گرم تر و صمیمی تر می کنه.

    ? چیز دیگه ای که به ذهنم رسید این بود که بازم به خودم تاکید کردم که بیشتر به طبیعت برو و مخصوصا تو فضای سبز سعی کن بیشتر قرار بگیری و با آدم هایی که حال خوب دارن و مشغول تفریح و فان هستن بیشتر ارتباط بگیری که حال خوب و انرژی اونها روی تو هم اثر خوبی خواهد داشت .

    ? نکته دیگه اینکه فرای نژادها و ملیت ها و اعتقادات و تعصبات دینی و سیاسی و نژادی ، آدم ها می تونن باهم دوست باشن . آدم ها همه تهش از یک گوهر هستند. و اون هدیه ای که دوست افغانستانی بهش داده بود ، اون کلاه ، نشون میده که دنیای امروز دیگه مرز خاصی نداره و داره این چیزها کمرنگ میشه . آدم ها با همه تفاوت ها می تونن با احترام بهم روابط دوستانه ای هم داشته باشن. شاید در ابعاد سیاسی حکومت ها با هم مشکل داشته باشن و دنبال منافع قدرت خودشون باشن ؛ ولی در ابعاد مردم این انسانیت هست که حرف اول رو می تونه بزنه

    این قسمت هم چیزهای زیادی یاد گرفتم و باز هم تشکر از این خانواده و شکر بخاطر این تجربیات ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2897 روز

      احسوووووون جاااااان ?

      با ذره بینت از تو این سفرنامه خیلی نکات عالی رو بیرون کشیدی??

      سپاسگزارم بابت وقتی که گذاشتی و برامون از این نکات ارزشمند گفتی???

      شاد و سربلند و ثروتمند باشی????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        احسون گفته:
        مدت عضویت: 2961 روز

        ممنون از لطف و بزرگواری شما خانم کیایی عزیز . ?

        در درجه اول اینها رو برای خودم می نویسم تا هم اینجا بمونه برام و مرورشون کنم و هم تمرینیه برای توجه بر نکات مثبت و مفید . و در درجه ی بعد برای استفاده ی دوستان گلی چون شما . و همینکه برای دوستانم قابل فهم تر و راحت تر بشه و همین بازخوردی که از شما می گیرم مطمئن هستم که اثرات خوبش به زندگیم وارد میشه . انشاالله.

        این ذره بین ? هم برام یک نماد از کانون توجه ذهنم هست که ببرمش روی خوبیها و نکات مثبت ? و امیدوارم بتونم بهش ادامه بدم . ممنون از لطف شما بازهم ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2423 روز

      به نام خالق زیبایی ها سلام برادر گرامی و عزیزم برای این همه نکته ی زیبایی که میذارین واقعا سپاسگذارم

      بی نهایت زیبا و تاثیر گذار بود و اونقدر راحت نکته ها رو میگید که واقعا لذت میبرم

      واقعا ممنونم

      منتظر موفقیت های روز افزونتون هستیم…در پناه الله یکتا همیشه شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        احسون گفته:
        مدت عضویت: 2961 روز

        سلام . ممنونم خانم طالبی عزیز ?

        از اینکه توی این سایت هستم و دارم فعالیت می کنم و باورش کردم خوشحالم . این نشون میده که مداری رو طی کردم و بالاتر اومدم .

        در درجه اول اینها رو می نویسم که یادم بمونه و ارشیوی داشته باشم . هم برای خودم و هم بقیه . و اینکه ذهنم تنظیم بشه روی توجه و بزرگنمایی خوبی ها و نکات مثبت ?

        و امیدوارم به اندازه اثری که انشاالله کامنتم روی بهبود زندگی دیگران می ذاره اثراتش وارد زندگی خودم هم بشه و خیرش بهم برگرده.

        خوشحالم که مفید بود براتون ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    الهام محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2901 روز

    – میشود به یک توپ اجازه داد تا دستی از دستان خدا برای هدایت ما به سمت بهترین افراد و مکان ها شود…

    – میشود بی هیچ ترس و نگرانی دوربین دست گرفت و شاهکارهای خلقت از جمله خلیفه های خدا روی زمین رو به تصویر کشید و مصداق «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ» شد…

    – میشود «صَدَّق‌َ بِالحُسنی‌» را زندگی کرد و زیبایی های افراد را تحسین کرد…

    – میشود بدون هیچ مقدمه ای باب گفتگو را باز کرد…

    – میشود در عین سادگی با دیگران سخن گفت…

    – میشود درگیر آداب مرسوم معاشرت نشد…

    – میشود با اعتماد به نفس و عزت نفس با دیگران ارتباط برقرار کرد…

    – میشود با خود در صلح بود…

    – میشود خود و دیگران را با تمام imperfection ها پذیرفت و دوست داشت…

    – میشود در در راحت ترین لباس و حالت به روی دوربین لبخند زد…

    – میشود با یک توپ سرگرم شد و لذت برد…

    – میشود بدون ترس از قضاوت دیگران کلاه افغانی گذاشت و گردنبند به گردن انداخت و دستنبد به دست کرد…

    – میشود به کوچکترین چیزها از ته دل خندید…

    – میشود تفاوت ها رو پذیرفت و همه را به یک اندازه دوست داشت…

    – میشود با کمترین امکانات سفر کرد و با خانواده لذت برد…

    – میشود اجازه داد مرزها باعث جدایی نشود…

    – میشود روی زیبایی ها تمرکز کرد و به زیبایی های بیشتر هدایت شد…

    – میشود با تمرکز روی رنگ فندقی دختری با چشمان فندقی داشت…

    – میشود خود را مثل یک مجسمه هر روز بیشتر تراش داد…

    – میشود بی ریا بود…

    – میشود در عرض چند دقیقه به اندازه یک عمر خاطره خوب ساخت…

    – میشود زندگی را ساده گرفت و آن را یک «ملعبه» دید…

    – میشود حس خوب و فرکانس های مثبت را از نزدیکی مرز آمریکا و کانادا به هزاران نفر دیگه در کیلومترها دورتر منتقل کرد…

    – میشود همیشه در بهترین زمان و مکان بود…

    – میشود خوب زندگی کرد و جهان را جای بهتری برای زندگی دیگران کرد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 102 رای:
      • -
        الهام محمدی گفته:
        مدت عضویت: 2901 روز

        چقدر از کامنت خلاقانتون لذت بردم خانم کیایی عزیز اولین بار که خوندمش متوجهش نشدم چون چند ساعت از نوشتن کامنتم میگذشت و فرمتش رو فراموش کرده بودم. بعدا که کامنتم رو دیدم و دوباره جواب شما رو خوندم ناخودآگاه زدم زیر خنده و گفتم که حتما باید ازتون به خاطر لبخندی که به لبم آوردید تشکر کنم. بهترین ها رو براتون آرزو میکنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2241 روز

      سلام به شما خواهر عزیزم الهام خانم

      چقدر معنی و تلفظ اسم شما زیباست.

      امیدوارم هر جا هستی عالی باشی

      من اومدم دیدگاه شما رو خواندم

      واقعاً لذت بردم

      چقدر تیتر وار ولی جذاب و البته متفاوت نوشته بودید

      خیلی دیدگاه شما به دلم نشست و از اون دیدگاه های مفیدی هست که دوست دارم هررررر بار بعد از دیدن این قسمت بخوانم و با تمام وجودم این باورهای خوب رو تأیید کنم و تصدیق کنم.

      خدایااااااا شکرت

      راستی اگه امکان پذیر بود معنی فارسی این متن نوشته‌ی آهنگ هم بگذارید بخوانیم و لذت ببریم ، سپاسگزارم

      خداوند یار و نگهدار و هدایتگرمون باشه به سمت زیبایی های بیشتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    عباسعلی ملک گفته:
    مدت عضویت: 3930 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام عرض میکنم خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان خوبم.

    – قبل از ورود به زمین بازی استاد میگه “خوب میزنه ها!” بعد مایک میگه “به نظر ساکر پلیرن” بعد خانم شایسته میگه “آره خیلی خوب زد” همین جملات نشون میده که ویژگی تحسین کردن تو خون خانواده استاد هست و اینجوری نیست که از این ویژگی به صورت تصنعی و فقط برای ارتباط برقرار کردن با دیگران سوء استفاده کنند و بعدش هم می بینیم که این تحسین ها ادامه پیدا میکنه (nice shot) و معجزه خودشو نشون میده و ارتباط با اون خانواده ی شاد شگل میگره.

    – یادمه تو یکی از فایل های رایگان سایت استاد میگفت مایک همه چیزش عالیه و هرکسی اومده خونه ی ما و اونو دیده از توانایی هاش و مستقل بودنش تعجب کرده و تحسینش کرده و تو این ویدیو دیدم که اونقدر لهجه ی میکائیل خوبه که اون آقا از مایک میپرسه تو توی آمریکا به دنیا اومدی؟

    و اما این داستان لهجه باید خواسته ی بهتر شدن لهجه رو در همه ی ایرانی ها ایجاد کنه و با الگو گرفتن از مایک و همچنین آرنولد شوارتزنگر اتریشی تکاملشون برای بهبود لهجه رو طی کنند. آرنولدی که تمام فیلم هاش با صدای فرد دیگری دوبله و متتشر میشدند چون لهجه داشت ولی اونقدر تمرین کرد که بالاخره فیلم ها ش با صدای خودش منتشر شدند.

    – دقت کردید که تو این قسمت استاد داشت حالت “دنبال کردن اشیا” دوربینشو به اون خانواده نشون میداد و آیا دقت کردید که تو قسمت های قبل به آقای جیمز گفت آر وی ما ۴تا تلویزیون داره، یا اینکه بارها تو این سفر شده که آدمای غریبه رو برده تو آر وی که امکاناتشو بهشون نشون بده، یا اینکه تمام چیزهای که از آمازون خرید میکنه رو به ما نشون میده. شاید در نگاه اول کسی پیش خودش بگه خب که چی! چرا داره به دیگران فخرفروشی میکنه!

    ولی اگه خوب به این موضوع فکر کنیم به این نتیجه میرسیم که این مرد دوست داره این باور رو در بقیه ایجاد کنه که بابا با تغییر باورها میشه به همه چیز رسید بابا نیاز به کار یدی سختی نیست. همچنین این کار نشون میده که این مرد به چشم زخم اصلا باور و اعتقادی نداره. این مرد میخواد با این کارش خواسته های جدیدی رو در همه ایجاد کنه و کمک به گسترده تر شدن جهان کنه. این مرد اعتقاد داره با خاموش کردن شمع دیگران شمع ما پرنور تر نمیشه اما اگر ما سعی کنیم پرنور تر بتابیم دیگران مسافت بیشتری رو میتونند ببیند.

    من خودم به عنوان یه تمرین، هر وسیله ای که تو این سفر نشون داده میشه رو میرم تو گوگل سرچ میکنم و حتی میگردم که بهتر از اونو پیدا کنم تا به جهان نشون بدم که لیاقتشو دارم و عکسشو تو پاروپوینت خواسته هام میذارم .

    – تو نظری که برای مسابقه گذاشته بودم تو یه قسمتش اشاره کرده بودم که “اون مجستمه ای که در آبشار نیاگارا بود و مایک راحت تو دامنش نشسته بود و داشت سلفی از خودش میگرفت و لذت میبرد. نتیجه ی توجه به زیبایی مجسمه ها و عکس گرفتن با اونها در طول این سفر بود، مثه مجسمه ای که مقابل فروشگاه کوکا کولا بود یا مجسمه مرد بیس بالیست در شهر پیتزبورگ و سایر مجسمه هایی که در این سفر و در استیت پارک ها دیدیم” و بعد پیش بینی کرده بودم که “اگه این رو ادامه داشته باشه و تحسین بیشتری از مجستمه ها انجام بگیره احتمالا به Mount Rushmore هدایت بشید” خیلی برام جالب بود که پیش بینی هام تا حدودی داره درست پیش میره و تو این قسمت شما با مردی آشنا شدید که شغلش مجسمه سازی بود. شاید شما علاوه بر مجسمه ها، مجسمه سازها رو هم ته دلتون تحسین میکردید. یعنی میخوام بگم جهان با چه دقتی آدما رو در جهت کانون توجه شون و علایقشون هدایت میکنه. شاید مایک دلش میخواد اونقدر آدم بزرگی بشه که مجسمه شو درست کنند. خدا رو چه دیدی شاید Hazel شغل پدرشو ادامه بده و این کارو برای مایک انجام بده…

    – تو قسمت قبل (۳۵) وقتی اون پدری که رو دوچرخه پسرش نشسته بود و پسرش داشت کنارش میدوید رو دیدم یاد داستان خر سواری ملانصرالدین و پسرش و حرفهای رهگذران افتادم که در نهایت ملا به پسرش نصحیت کرد: حرف مـــردم را فقط بشنو، بزن لبخند را / ورنه با این‌ گفته‌هـا شاید من و تو در سفر / هردومان ‌بردوش‌ گیریم‌ لاجرم‌ این کره‌خر

    تو این قسمت هم دیدیم که این خانواده بدون اینکه نگران قضاوت حرف مردم باشند با ساده گرفتن داشتند درکنار هم لذت میبردند و مدام لبخند بر لب داشتند.

    چقدر اون آقای کانادایی خوشرو بود و چه ابروهای پرپشتی داشت که منو یاد پدربزرگم می انداخت، خانمش هم خیلی شاد بود. مرد خانواده به ما نشون داد که با یک شوخی به جا میشه بیشتر سر صحبت روباز کرد و ارتباط برقرار کرد.

    -با دیدن این همه خانواده در این سفر دیگه برای من منطقی شده که نظام خانواده تو این کشور جریان داره.

    – نکته ای که درپایان باید بگم اینه که این قسمت برخلاف تمامی قسمت ها که با صدای خانم شایسته همراه بود با صدای استاد همراه شد. و این قدرت اشتیاق به علایق رو نشون میده که دست های خداوند برای خانم شایسته اهرم میشند تا به راحتی به خواسته ی خودش برسه.

    * اما نکات برجسته ای که تو این قسمت وجود داشت اینا بود:

    با تحسین کردن دیگران میشه مرزها رو درنوردید و با همه چیز و همه کس ارتباط برقرار کرد.

    با علایق مشترک (فوتبال و هدیه دادن) میشه مرزها رو درنوردید و با همه چیز و همه کس ارتباط برقرار کرد

    با ساده گرفتن میشه از زندگی لذت برد و مرزها رو درنوردید و با همه چیز و همه کس ارتباط برقرار کرد.

    به امید روزی که همه ی مرزها برداشته شود و همه ی انسان آزادانه بر روی زمین مسافرت کنند

    جاودان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 126 رای:
    • -
      ليلا كيايی گفته:
      مدت عضویت: 2897 روز

      سلام و درود آقای ملک?

      ابعد از اینکه استاد تو کانالش کامنت شما رو گذاشت سریع اومدم و خوندم

      و این دیدگاه خیلی زیبا بود.

      بله استاد و خانواده اش عالی هستند

      وقتی یک الگوی کامل و عالی داشته باشی که سعی میکنه همیشه به منبع وصل باشه تاثیر میذاره تو زندگی افرادی که باهاش در ارتباطند.

      سپاسگزارم برای این کامنتی که لایق لایک هست.???

      در خدای فراوانی ها،شاد و راضی و پرروزی باشید????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2423 روز

      به نام خداوند زیبایی ها

      اقا عباسعلی. جان واقعا بی نهایت لذت بردم

      باورتون میشه برای این همه زیبایی که نوشتین اشک شوق ریختم …و خداوند رو سپاسگذارم برای همه ی زیبایی ها برای اینکه میتونم کامنت دوستانمو به این زیبایی بخونم

      سپاسگذارم ازتون که اینقد زیبا و عالی نکته هارو میگین

      و این از جانب خداونده

      در پناه الله یکتا همیشه شاد و سلامت باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1299 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ ﴿5٩﴾

    و اگر آنان به آنچه خدا و پیامبرش به ایشان عطا کرده اند، خشنود می شدند و می گفتند: خدا ما را بس است؛ خدا و پیامبرش به زودی از فضل و احسان خود به ما عطا می کنند [و] ما فقط به سوی خدا مایل و علاقمندیم

    =======================================================================================

    نشانه ی امروز من به تاریخ 17/3/1403

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم،سلام به استاد شایسته جانم،سلام به تموم رفیق های نازنین غار حرای من

    الهی که حال دلتون عالیِ عالیِ عالی باشه.

    استاد نشانه ی روزانه برای من،حکم عصای موسی رو داره،یک دلگرمی برای شروع هر روز من،یکی از هزاران دست الله برای هدایت من و رگلاژ کردن مسیر توحیدیم.

    کاملا میدونم چرا این فایل امروز نشانه ی من شد،چون من دیشب رو با دلتنگی دست و پنجه نرم میکردم و تنها کاری تونستم برای کنترل ذهنم بکنم،خوابیدن بود،واقعا از پس اون حجم از احساسات نمیتونستم بربیام،خداروشکر برای نعمت خواب و خاموشیِ مغز و پرواز روح …

    امروز خداوند باز هم از گلوی استاد با من صحبت کرد که سعیده اگر بتونی تو شرایط کنونی از زندگیت لذت ببری،وارد مدار لذت ها و آسانی ها و خوشبختی های بیشتر میشی،این قانونشه،نمیتونه جور دیگه ای باشه.

    احساس بد مثل آتیشه،با هردلیلی دستت رو بکنی توی آتیش میسوزی،مهم نیست به چه دلایل موجهی،احساس ناراحتی داری،باید بدونی این احساس نتنها بهت کمکی نمیکنه که اوضاع رو بدتر میکنه.

    خداروصدهزارمرتبه شکر که انقدر خوب روی خودم کار کردم،اینجور مواقع میتونم یک جوری از فشار ذهن فرار کنم وگرنه اگر حواست نباشه و بزاری کار خودش رو بکنه،یک جوری پیش میره که دیگه قشنگ احساس میکنی تحت یک فشار نامرئی هستی که داره استخونات رو له میکنه!

    برای همین با گوش دادن سوره ی حدید و سوره ی سجده و دیدن نشانه م،دوباره دستمو گذاشتم روی زانوم و با یک یا الله بلند شدم و تونستم از فرکانس ناامیدی و دلتنگی و وعده های کمبود شیطان برسم به مدار شکرگزاری

    دفترم رو باز کردم و نوشتم و نوشتم و نوشتم…

    خدایا شکرت که نعمت شکرگزاری بهمون عطا کردی،سر راست ترین راه برای وصل شدن بهت،وای ازون لحظه که دستای خدا رو دورت احساس میکنی که محکم بغلت کرده و میگه :

    الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ

    آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندتری است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.

    چشمِ سر میگه پس کو اون باغ هایی که خدا بهت وعده داده؟شیطان ذهن میگه به این دلیل،به این دلیل اوضاع بدتر میشه.

    اما قلبم میگه:

    چشمِ دل باز کن که جان بینی،آنچه نادیدنیست،آن بینی

    قرآن میگه :

    وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ

    اما کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «وای بر شما پاداش الله برای کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام می‌دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمی‌کنند.»

    صبر،صبر،صبر

    ایمان،ایمان،ایمان

    توکل،توکل،توکل

    به قول استاد تو جلسه 4 قدم5:هرچیزی از دین و مذهب شنیدید بریزید دور!اینجاها ایمان خودشو نشون میده!که تو بگی من مدت هاست حالم خوبه و دارم روی خودم کار میکنم،پس هر اتفاقی برام بیفته خیره!من باید ایمانمو نشون بدم،من باید توکلم رو نشون بدم و بعد درها باز میشه

    بار اولی که به دنبال الهامم اومدم کیش و هیچی نمیدونستم قراره چه اتفاقی بیفته،فقط 3 روز موندم و این 3 روز بچه ها 300 بار بهم زنگ زدند و گریه کردند که کی برمیگردی،انقدر گریه کرده بودن که وقتی برگشتم چشم هاشون پف کرده بود،الان 17 روزه از هم جدا شدیم،به الله قسم حتی یکبار نه گریه کردند،نه پرسیدن کی میای؟نه کسی رو اذیت کردن نه بی قراری کردن…

    کی این بچه هارو آروم نگه داشته؟

    کی میتونست اصلا این کار رو بکنه؟

    خدای مهربونتر از مادرم،جان من فدای تو و تموم مهربونیت هات،وای برمن اگر احساسات مادرانه،ضعف انسانیم،تنهایی هام و نجواهای شیطان من رو لحظه ای از عشق و نور تو جدا کنه و اتصالم ازت قطع بشه…

    تو جانِ منی خدا،جان به معنی جان.

    گفتی بیا اومدم،گفتی تنها بیا گفتم چشم،گفتی کارت اینه گفتم چشم

    بگو بمیر من برات میمیرم،چه مرگی قشنگتر از درآغوش تو مردن؟

    کدوم مادر و فرزندی تا ابد در کنار هم موندن؟کی میدونه فردا صبح زنده ست یا نه؟

    الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

    کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد، مى‌گویند: «ما از آنِ خدا هستیم، و به سوى او باز مى‌گردیم.»

    من مال توام،نیلا نیکا هم مال توان،پدر و مادر و ….همه و همه و همه …

    مرگ یک اجباره اما من نمیخوام به اجبار بمیرم،من مرگ با عزت و با اختیار رو ترجیح میدم.

    پس صبر میکنم،صبر میکنم،صبر میکنم.

    خدایا از شر شیطان وهمزات شیطان که قسم خورده من رو از سپاسگزاری تو دربیاره،به خودت پناه میارم که تنها پناه عالمی.

    ازت سپاسگزارم برای تموم این زیبایی ها،این خوشبختی ها،برای جهانم که سرشار از انسان های شایسته شده،برای این مدار آسونی ها،برای زندگی در این جزیره ی زیبای توحیدی،برای این همه ثروت و نعمت و فراوانی ازت ممنونم خدا.

    =======================================================================================

    در راستای نوشتن از خوبی ها و زیبایی ها و آسونی ها و تمرکز بر نکات مثبت،امروز سومین روزی که من صبح هم سرکار نمیرم!فقط عصر ها اونم دوسه ساعت…میرم تو فروشگاه میشینم و مشغول مطالعه ی کاری،قرآن یا کامنت های سایتم،گاهی با صاحب مغازه که یک خانم ثروتمند و توحیدی به صحبت میشینم،فضای خنک و خوش بو و دلنشین و پر از آرامش…یک فروشگاه هم کنارمون هست همیشه آهنگ های شاد میزاره میتونی باهاش بشکن هم بزنی.

    هربار میرم سرکار محو زیبایی های خیابون و مراکز تجاری و ماشین های لاکچری میشم و تموم تصاویری که توی سریال سفر به دورآمریکا دیدم به یادم میاد.

    برخلاف تموم شهرهایی که توش زندگی کردم یا توی سفر دیدم،توی کیش طبیعی اینکه خیابون پر از ماشین فورد،جوک،شرکت کیا،لندکروز و کلی ماشین انگلیسی و آلمانی که من نمیشناسم باشه!یعنی شما اگر اینجا پراید و تیبا و پژو ببینی تعجب میکنی!ثروت داشتن طبیعیه،لاکچری زندگی کردن طبیعیه،ماشین خارجی خوب داشتن طبیعیه نه هیچ چیز دیگه.

    فارغ ازینکه حجاب خوبه یا بد،اینجا انقدر آزادی هست که اگر توی خیابون کسی رو ببینی چادر پوشیده تعجب میکنی!اینجا طبیعی اینکه با بلوز شلوار بیایی بیرون،بدون شال و روسری باشی،دامن کوتاه پات باشه و حتی من دیگه صحنه هایی دیدم که گفتم یا اکثریت امام زاده ها این دیگه اصلا بدون لباس اومده!!!برخلاف هرچیزی که توی عمرم دیدم،اینجا محدودیت حجاب غیرطبیعیه،و آزادی طبیعیه.

    اینجا دیدن خوشبختی و شادی و عشق و عاشقی طبیعیه،زوج های بینهایت در صلح باهم،مهربون،دست در دست هم میبینی که از کنار هم بودن دارند لذت میبرند.

    اینجا آدم ها همه چیز رو باهم دارند.

    عشق،سلامتی،ثروت،ماشین لاکچری و ….

    الان بیشتر باور میکنم حرفای استاد رو که میگفت طبیعیش اینکه ما خوشبخت،ثروتمند،با لذت و عاشقانه زندگی کنیم!هرچیزی غیر ازین غیرطبیعیه!هرکدوم ازین هارو نداری بگرد ببین مشکل از کجاست!

    ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی

    وی آینهٔ جمال شاهی که تویی

    بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست

    در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    =======================================================================================

    یک خلاصه از مکالمه ی امروز خودم و مدیرعامل عزیز و شریف و توحیدیم بنویسم و رد پای 17 خرداد 1403 رو به پایان برسونم.

    ایشون با من تماس گرفتن و صداشون نمیومد،من قطع کردم و بلافاصله باهاشون تماس گرفتم ولی اومدیم پشت خط هم و تماس برقرار نشد ومن دوباره تماس گرفتم و ایشون بعد سلام بلافاصله گفتند ببین یک قانونی هست بین مکالمه ی دونفر!

    سریع ذهن من گفت آخ آخ ببین کجا گند زدی توی صحبت هات!!

    بعد ایشون ادامه داد که هروقت من زنگ زدم و هرمشکلی برای تماس پیش اومد،اجازه بده خودم دوباره باهات تماس بگیرم،نیاز نیست سریع زنگ بزنی!

    نجوای ذهنم تبدیل شد به لبخند آرامش… :) گفتم چشم.حتما

    موضوع اول صحبتشون این بود که یک وقتایی آدم ها حواسشون به جایگاهشون نیست،این به معنی غرور نیست،این به معنی خودباوریه،میخوام بدونی چه جایگاه مهمی داری و حواست باشه این دیسیپلین حفظ بشه،شما نماینده ی این شرکتی و حتی کارت از من و همکارت مهم تره،شما نوک این پیکان سه نفره ای،یک فاصله ای باید همیشه بین تو و مشتری و فروشنده باشه،فروشنده باید بدونه حتی اگر یک روزی خواستی کمکش کنی یک جنس رو جابه جا کنه،این تویی که داری بهش لطف میکنی و نه هیچ چیز دیگه،همیشه حواست باشه که در عین اینکه ارتباط دوستانه با فروشنده ها داری،ارزش و احترام جایگاهت توی ذهنشون حفظ بشه .

    موضوع دوم لباس فرم شرکت بود،ایشون گفتن میخوام با داشتن لباس فرم جایگاه شما در فروشگاه ها حفظ بشه،و بدونن شما نماینده ی این شرکتی،ولی مهمه که طرح و رنگش طبق سلیقه شما باشه ضمن اینکه خواسته های شرکت هم لحاظ بشه،میتونی بگردی آماده پیدا کنی میتونی بری یک پارچه ی نفیس انتخاب کنی و بدی بهترین خیاط برات بدوزه،نگران هزینه ش هم نباش همه ش با شرکته،درنهایت یک آرم خیلی کوچیک از شرکت روی یقه ی لباست چاپ میشه،خیلی کوچیک که شمارو اذیت نکنه!

    دو دست هم بگیر که نگران بشور بپوشش نباشی،این لباس فرم هم به شما امنیت و احترام میده هم وقتی در طول یکسال شما با این لباس توی فروشگاه ها دیده بشی،دیگه هرکسی شمارو توی مرکز تجاری،یا میکامال،یا پردیس و یا هرجای دیگه ببینه یادش میمونه شما نماینده ی مایی.

    و اما موضوع سوم که نقطه ی عطف ماجرا بود من بهشون گفتم امروز صبح هم فروشگاه بسته بود و من نرفتم سرکار،هرچند توی خونه دارم مطالعه کاری میکنم اما بازم اگر جایی کاری هست یا کمکی از دست من برمیاد بهم بگید لطفا…

    استاد میدونی جواب مدیرعاملم چی بود؟

    ایشون گفتن من اینو دارم چند بار ازت میشنوم

    انتظار داشتم با توجه به صحبت هایی که قبلا باهم داشتیم،کاملا متوجه شده باشی ولی خب مثل اینکه لازمه یکبار دیگه بهت بگم.

    استاد اینجا من دوباره مضطرب شدم،که مدیرعاملم چی میخواد بهم بگه و ایشون ادامه دادن:

    ببین خانم شهریاری،اصلا نیاز نیست به من بگی رفتی سرکار یا نرفتی،یا تو خونه داری مطالعه میکنی،این اضطراب هارو از خودت بگیر،اصلا من ازت میخوام وقت سرکار نمیری،به جای مطالعه ی کاری،فقط لذت ببری،الان که خونه ای فقط لذت ببر!

    آرامش شما برای من از هرچیزی مهم تره!چه الان چه در طول سال…این شمایی که تصمیم میگیری چه ساعتی بری سرکار،چه ساعتی برگردی،این شمایی که میتونی وقتت رو خوب مدیریت کنی،این شمایی که میدونی چطور بازدهی کاریت بالاتر میره،پس دیگه این نگرانی ها رو از خودت بگیر و هرکاری که برای آرامشت لازم هست انجام بده،شما وقتی برای شرکت میتونی مفید واقع بشی که آرامش داشته باشی.

    استاد جان؟منو یادته؟

    من همون شاگرد شمالی پرستارتم که توی ICU و اورژانس کودکان کار میکردم!!!

    استاد اوضاع داره به صورت بنیادین عوض میشه،استاد درها از جایی باز شد که به عقل جن هم نمیرسید.

    این نتیجه ی استمرار و کنترل ذهن و تمرکز روی دوره های شما بود…و این تازه اولشه…

    من باید یادم بمونه از چه مسیری حرکت کردم و با تغییر باورهام و تغییر رفتارهام به این نتیجه رسیدم و مسیر درست رو ادامه بدم و ادامه بدم و ادامه بدم …

    مثل خود شما که با این همه نتیجه،هنوز دارید با عشق روی خودتون کار میکنید.

    خداوند به صبر و استقامت ما در مسیر توحید عملی بباره وکمکمون کنه که مسیر سعادت دنیا و آخرت رو گم نکنیم.

    رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ

    پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما.

    رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

    پروردگارا! دل هایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن، و از سوی خود رحمتی برما ببخش؛ زیرا تو بسیار بخشنده ای.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 171 رای:
    • -
      پدرام فصیح زاده گفته:
      مدت عضویت: 1217 روز

      سلام بر سعیده خانم عزیز و موحد…

      من از وسطای داستان شغل قبلی شما تمام مسریت رو دنبال میکردم و اشک می‌ریختم، میخندیدم، مشتهامو گره کرده و تعهد میدادم، بغض میکردم از توحیدی که داری و خلاصه هر کاری که بگی من موقع خوندن کامنتهای توحیدیت انجام می‌دادم و خدا میدونه چقدر الگوی خوبی بودی برای من که حرکت کنم به سمت خلق شغل دلخواهم…

      بخداوندی خدا این مسیری که الان داخلش هستی و شغلی که الان داری رو اگه تک تک کامنت هاتو نخونده بودم و کامنت امشبت رو که راجع به گفتگوی خودت و مدیرعامل بود و نوع کارت، به خدا قسم باور نمی کردم.

      بابا همین الان که داشتم کامنتتو میخونم ذهنم میگفت بابا این دیگه همش حرفه، مگه میشه چنین کاری، مگه داریم؟

      توی همین نجوا ها بود که محکم کوبیدم تو صورتش با کف گرگی و گفتم آره که میشه.

      مگه خودت نبودی که از سال 95 که دانشگاه تموم کردی و بعدش سربازی رفتی و ازدواج کردی، تا همین 9 ماه پیش همیشه ی خدا دوشیفت میرفتی سرکار و نه بیمه برات رد میشد و نه دارمد خاصی داشتی، دقیقا از برج 5 سال گذشته که قدم اول رو خریدم و محکم نشستم پای تغییر باورهایم و عمل به الهامات، زندگی من 1000 درجه تغییرات داشت.

      از کار دو شیفت رسیدم به یه کاری که اسمش اداری هست، ولی خداشاهده که میشه کلا توی دوسه ساعت تمومش کرد و رفت خونه.

      بخدا قسم منی که هیچوقت بالای 4 میلیون تومان یکجا برای حقوق هیچوقت به حسابم واریز نشده بود، الان دارم واریز عدد های بالا و نزدیک به 20 میلیون تومان رو تجربه میکنم و ذهنم داره منطقی‌ میکنه برام و دنبال اینم از همین شغلم بتونم درآمدم رو ببرم بالای 20 میلیون تومان. چطوری؟ نمیدونم،،، فقط درخواست کردم و منتظر الهامات هستم و همین چند روز پیش خدا یه خبری رو بهم فهموند که فهمیدم میشه، به راحتی هم میشه، فقط باید صبور باشم.

      صبر

      صبر

      صبر

      حلقه ی گمشده من توی زندگی قبلیم.

      قبل از سایت عباسمنش و بعد از سایت عباسمنش ( خودش یه پا دوره ی تاریخی به حساب میاد)

      امروز پسرم رو بردم دکتر، چون سرف داشت.

      خدا شاهد هست که تا همین 9 ماه پیش که بیام توی شغل جدیدم و درآمدم خیلی عالی بشه، اگه پسرم مریض میشد، مساوی بود با صفر شدن کل پس انداز ما و چون بیمه هم نداشتیم دیگه بدتر … و همش دستمون تو سرمون بود که الان چکار کنیم. واقعا عزا می‌گرفتیم. الان به لطف خدا هم بیمه تامین اجتماعی دارم و هم تکمیلی و واقعا چقدر نعمت بزرگی هست برای ما… میدونی چرا؟ چون من مبالغی رو که بیمه تکمیلی بهمون برمیگردونه رو هم جزو درآمد ماهانه خودم حساب میکنم و همیشه به خانمم میگم این رزقه و پوله ها… باید یادم با‌شه از کجا به کجا رسیدم.

      از شرایط کاری پر تنش و روی اعصاب در فروش بیمه عمر، رسیدم به فروش محصولات یکی از لاین های شرکت کاله و شروع یک تجربه ی جدید و البته ناآشنا که همیشه میترسیدم برای شرکت بزرگ کار کنم و خدا با نشانه ها منو آورد توی این شرکت و الان میفهمم که چقدر خدا درست میچینه برای ما….

      اگه این نتایج خودم نبود، و با وجود دیدن و خوندن نتایج دیگران هم اینقدر باورم قوی نبود که الان قوی هست. گاهی اوقات تو با شنیدن داستان موفقیت دیگران انگیزه میگیری که مسیرت درسته،،، ولی زمانی باور میکنی به مسیر که خودت هم نتیجه گرفته باشی. استاد دمت گرم که اینقدر عالی گفتی که نتیجه گرفتن باعث میشه بیشتر و بیشتر به الهامات عمل کنی و توی مسیر نترسی…

      الان که کامنت توحیدی شما رو خوندم، خدا میدونه که چقدر توی ذهنم خداروشکر کردم بابت قانون بدون تغییر خدا که هر کسی با باورها و افکارش میتونه خلق کنه زندگیشو و وقتی بسپاری نتیجه رو بخدا، خدا قشنگ جوری نتیجه رو درمیاره که دهنت باز میمونه از این همه چینش قشنگ….

      تو اگه توی بیمارستان میموندیم و همزمان دنبال کار میگشتیم، مثل 99/99 درصد مردم، الان اینجا نبودی.

      تو شجاعت داشتی که از کارت دراومدی و گفتی خدایا تو گفتی دربیام منم دراومدم، حالا برنامه چیه.

      تو صفر تا صد گوش بودی برای الهامات خدا و خدا هم که هیچ وقت دیر نمیکنه…

      تو به الهامات خدا عالی عمل کردی و نوش جونت شرایط الانت.

      اگه استاد اون روز از کارش تو بندرعباس استعفا نمی‌داد، بعدش خدا اونجوری شغلش رو تغییر نمی‌داد که درآمدش چندبرابر بشه و شرایطش آسون. اگه استاد با خودش میگفت بذار الان که دارم کار میکنم، همزمان دنبال کار بگردم و اگه اوکی شد، اینو ول میکنم، مطمئنا الان یه توی زندان بود به خاطر اون انفجار و یا دیگه در این دنیا نبود.

      خدا به شجاعان پاسخ میده.

      همونطور که به استاد پاسخ داد، به شما و امثال شما هم پاسخ داد. اگه اون ماه رو مرخصی میگرفتی و انصراف نمیدادی قطعا الان از توی یکی از شیفت های بیمارستان داشتیم کامنت هاتو میخوندیم.

      قربون خدا برم که اینقدر دقیق داره همه چیز رو مدیریت میکنه.

      پدرام فصیح زاده ای که سال 96 از ویزیتوری شرکت بهنوش استعفا داد و از گچساران رفت شیراز به امید روزهای بهتر و همیشه حرفش این بود که ویزیتوری عاقبت نداره، خدا چنان چرخوند و چرخوندش که اول بفهمم با رهام مشکل داشت و بعد بیارم دوباره ویزیتورم کنه و بهم بفهمونه داری اشتباه میکنی. الان همه چیز داره روز به روز بهتر میشه و جنس اتفاقات و مشتریان تغییر کرده.

      تک تک اتفاقاتی که برام افتاده بود توی اون چند سال تا همین 9 ماه پیش، واقعا برام تجربه عالی بود.

      روابط داغون با همسرم، درآمد خیلی افتضاح که همه ی مایحتاج زندگیم رو پدر و مادر من و پدر و مادر همسرم کمک میکردن. اگه یه غذای خوب می‌خوردیم، قطعا یا خونه پدر و مادرم بود یا پدر و مادر همسر یا توی عروسی و مهمانی و…، تو خونه ی خودم خبری نبود از غذای خوب. اگه گوشت درست میکردیم می‌خوردیم، قطعا از طرف عزیزان بالا بود و اینقدر بسته های کوچیک همسرم بسته بندی می‌کرد که فقط احساس میکردیم داریم مثلا قیمه میخوریم، درصورتی که واقعا گوشت خیلی خیلی کمی داخلش بود که سهم یه نفر هم نبود انصافا.

      اینا رو نمیدونم چرا اینجا بیان کردم، نمیدونم چرا اینقدر امشب کامنتم طولانی شد، ولی میدونم که من ننوشتم، خدا نوشت.

      من انسانی بودم که همیشه از طرف اطرافیان به یک شخص با استعداد معروف بودم، و همین استعداد منو بدجور زد زمین و برای اولین بار که توی یک میکس توحیدی از استاد شنیدم که گفت : « استعداد مهم نیست ایمان مهمه» کلا جا خوردم، یعنی چی؟ یعنی استعداد مهم نیست؟یه لحظه به استاد شک کردم، نشستم خیلی روی حرفش فکر کردم. توی همین افکار چند روزی سر میکردم که یکی از قسمت های توحید عملی اومد روی سایت که راجع به و ما رمیت اذ رمیت، لکن الله رمی بود… این حرف استاد زندگی منو از زمان کارم توی شرکت بهنوش، تا کار در بیمه پاسارگاد، و بعدش بیمه ی خاورمیانه و بعد شرکت دندانیک و بعدش شرکت کاله مثل یه فیلم آورد جلوی چشمم.

      از وقتی که با استاد آشنا شده بودم، خیلی باورهام تغییر کرده بود، ولی یک باگ اساسی داشتم و اونم این بود که همیشه ی خدا روی استعدادم حساب میکردم و توی روزهای اولم توی شرکت کاله هم همینطور بود تا بعد از اون قسمت بی نظیر توحید عملی…..

      بعد از اون قسمت دیگه شروع کردم سپردم به خدا، آره دقیقا درست شنیدی، سپردم به خدا…

      فروشم روز به روز بهتر شد، افتادم روی زبون تک تک مدیران و همکاران توزیع و سرپرستان….

      جنس مشتریان من تغییر کرد. مشتری هایی که با استعداد خودم هیچ چیزی نمیتونستم بهش بفروشم، خدا جوری در زمان مناسب قرار می‌داد که از من هم خرید انواع سس داشت و هم انواع سوسیس کالباس.

      مشتری هایی که فقط یک محصول رو میخریدن، از اون روز به بعد همه چیز میخریدن.

      عمده فروشی که از من هیچ چیزی نمی‌خورید، به جایی رسید که از من هفته ای نزدیک به 100 کیلو خرید می‌کرد،،،، اینا که میگم خداشاهده توی همین یکی دوماهه که فروشم رو سپردم به خدا اتفاق افتاده.

      قبلش زور میزدم که با استعدادم بفروشم. استعداد استعداد استعداد، این گزینه ی فوق العاده ی هست برای گمراهی انسان…

      استعداد خیلی خوبه، چون میفهمی به چه کاری علاقه داری. ولی حساب کردم روی استعداد یعنی شرک…

      شرک هم که داشته باشی، دیگه نتیجه معلومه….

      نتیجه ی زندگی من گویاست…

      خداشاهده از سال 97 که وارد صنعت بیمه شدم تا همین الان که دارم تایپ میکنم، شاید 100 میلیون تومان هم پول نساختم. شما 100 میلیون تومان رو تقسیم بر تعداد ماه های 5 سال گذشته کنید و ببینید که من تا همین 9 ماه پیش چقدر درآمد داشتم؟ ولی خداشاهده توی همین 9 ماه که خدا منو آروده توی شرکت کاله، نزدیک به 100 میلیون برای من ورودی مالی از کاله ساخته، دیگه بقیه اش واقعا به کنار…

      خداییش الان که این تیکه آخر رو نوشتم یه لحظه متعجب شدم که من رو خدا چطوری با این درآمد به اینجا رسونده و من هنوز زنده ام و دارم نفس میکشم.

      خداروشکر بابت همه چیز…

      تحسین میکنم سعیده خانم دوست داشتنی.

      واقعأ الگوی خوبی هستی که چطوری از خدا بخوایم که به خواسته هامون برسیم.

      ممنونم که اینجا نوشتی داستان مسیرت رو… ممنونم ازت

      کار خوبه خدا درست کنه

      سلطان محمود خر کیه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2241 روز

      به نام خداوند خالق اراده ها

      سلام به شما دوست عزیز و ارشمندم سعیده خانم شهریاری

      خواهری … :/ نمیگی من چندین و چند تا دیدگاه برایت می نویسم جواب نمی‌دهی ناراحت میشم!

      البته شوخی می کنم:)) می دونم سرت شلوغه و تازه مهاجرت کردی و تا زندگیت بی افته روی‌‌ روتین شاید یه کمی زمان ببره ، که بیشتر تایم داشته باشی و بیای توی سایت و دیدگاه بنویسی و پاسخ دوستانمون از جمله من :) رو بدهی

      سعیده جان ، از اونجایی که نوشته بودی در راستای نوشتن از خوبی ها و زیبایی ها و آسونی ها و تمرکز بر نکات مثبت،امروز…

      از اینجا به بعد دیدگاهت رو چند مرتبه خواندم و فوق العاده ذوق کردم و خوشحال شدم و با روشنی قلبم بهت تبریک گفتم و تحسینت کردم

      مداری که داخلش هستی با تمام زیبایی ها و آسانی هایش ، نوش جونت باشه ، برزاندته

      من قبلاً راجع به کیش مطالعه کردم و ویدیو های یوتیوبی زیادی هم دیدم ازش

      چقدرررررر من همیشه این آزادی اندیشه و ثروت و شادی و حال خوب کیش رو تحسین می کردم و می کنم

      وقتی خودم رو توی کیش تجسم می کنم ، اشک توی چشمام جمع میشه …

      خلاصه داشتم با حس و حالی وصف ناپذیر دیدگاهت رو می خواندم و لذت می بردم و چون فانی هم می نویسی کلی می خندیدم که ….

      رسیدم به مکالمه ای که با مدیر عامل توحیدی و شریفت داشتی

      ببین … دمت گرم واقعااااا این شرایط کاری خفن و این آزادی در کسب و کار و این عزت و احترام ، برازنده‌ی شماست ، اینقدر برایت خوشحالم که زبانم از بیان قاصره … که بخواهم بیان کنم.

      راستی در مورد تله کابین میکامال یه ویدیو دیدم خیلی ویوی خفنی داشت ، اگه تا حالا سوار نشدی پیشنهاد میدهم دم دم های غروب بری سوار بشی.

      امیدوارم بیشتر از زیبایی های مداری که داخلش هستی بنویسی چون به شدت به من کمک می کنه که زودتر به کیش یا مکانی زیبا مشابه به کیش هدایت بشم. من کامنت های خوبت رو مثل این قسمتی که در مورد شگفتی های کیش نوشتی ساده ازش نمی گذرم ، ذخیره اش می کنم و ده ها یا صدها بار باز هم میام می خوانم و با تمام وجودم تأییدش می کنم ، میگم آفّرین درسته ، ببین خداوند پاسخ می‌دهد… و …

      در واقه نوشتن از زیبایی های کیش و کسب و کار جدیدت نه فقط به من بلکه به هزاران نفر کمک می کنه ، این تحسین کردن ها به خود شما هم خیلی خیلی کمک می کنه که کانون توجهت متمرکز بشه بر زیبایی های زندگیت ، بیشتر احساس خوشبختی بکنی … و این احساسات و کانون توجه به طور قطع … هربار بیشتر سیلی از خوشبختی و اتفاقات خوب رو وارد زندگیت می کنه

      شاد و سربلند باشی در پناه خدای مهربان ، هدایتگر و حمایتگر ، ان شا الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1299 روز

        سلام به برادر عزیزِ توحیدی راه دور من ،محمدحسین جان

        سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت و مودت الله رو از روشنی قلبم برات میفرستم الهی که در بهترین زمان و مکان به قلبت بشینه.

        عذرخواهی عمیق قلبیم رو برات میفرستم پیچیده در گرما وشرجی جنوب،میدونم که باور می‌کنی که مدام گوشه ای از ذهنم مشغول شما بود که محمد حسین ازت سوال پرسید و تو هنوز جواب ندادی ،بارها و بارها این صدا رو شنیدم و هربار منتظر زمان مناسبش بودم تا خداوند اجازه ی پاسخ دادن رو بهم عطا کنه.

        به حقیقت تموم نقطه‌ی های آبی برای من حکم نوری از سمت پروردگار منند و میان که گوشه ای از قلب من رو روشن کنند،همیشه دلم میخواد جواب بچه هارو با عشق بنویسم نه از روی صرفا تشکر کردن،برای همین احتیاج به زمان زیاد و قلب باز وروشن و فرکانس بالا دارم که میدونی تو شرایط فعلیم که در حال پاس کردن ایمانِ عملی ام واقعا پاسخ دادن به این حجم از عشق امکان پذیر نیست اما همیشه انگشتم رو با تموم احساس قلبیم،پای فایو استار میکوبم و بوس به کله شون میفرستم که انقدر همه اینجا خوبن …این غارحرا دقیقا تعبیر این آیه های قرآنه.

        لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا ﴿٢5﴾

        در آنجا نه سخن بیهوده ای می شنوند، نه کلام گناه آلودی،

        إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿٢6﴾

        مگر سخنی که سلام است و سلام،

        ولی محمدحسین جان،یکسری از بچه ها هستند که اسم نمیبرم ولی مثل شما از همون روزهای اولی که من یک جوجه توحیدی بودم که قدم به قدم داشتم قانون رو یاد می‌گرفتم با من همراه بودند ،و هنوز هم هستند اونا دیگه حکم خونواده ی من رو دارند و بیش از اندازه برام عزیزند,اتفاقا قبل از رسیدن نقطه‌ی آبیت داشتم تلگراف های شما و حمیدحنیف رو میخوندم وکلی لذت بردم ازین عشق توحیدی برادرانه تون و تحسینتون کردم و نتیجه ی این تحسین شد دریافت نقطه‌ی آبی پربرکتت …

        ازت بی نهایت سپاسگزارم برای این کامنت ارزشمندت و از خداوند برات بهترین بهترین هارو می‌خوام ،هرچی که دوست داری …اتفاقا وقتی توی کامنت هات خوندم به صنعت ماشین علاقه داری گفتم کیش خوراک محمدحسینه ،میتونم بگم ٩٠درصد ماشین هارو من نمی‌شناسم اصلا ،فقط زیباییشون تحسین میکنم،اتفاقا تو پارکینگ خونه ی جلویی همیشه یک فورد سفید پارک میشه و من همیشه از دیدنش لذت میبرم،یکبارم داشتم رد میشدم یک فوردماستنگ هیولای آبی رنگ دیدم انقدر قشنگ بود که برگشتم دوباره ازش عکس گرفتم …واقعا اینجا به صورت طبیعی ثروت و نعمت و فراوانیه،و هرجارو نگاه می‌کنی چشمت به زندگی ثروتمندا نوازش پیدا می‌کنه و تحسینشون می‌کنی که انقدر خدارو خوب شناختن و دنیاشون رو عالی ساختن .

        محمدحسین جان این تلگراف حاوی تشکر و قدردانی از محبتت هست و دعا میکنم در زمان بهتر و با فرکانس بالاتر و البته نتایج بیشتر بیام برات بنویسم آدم چه طوری می‌تونه به سمت پروردگارش مهاجرت کنه،خیلی به این سوالت فکر کردم ولی الان تنها جوابی که به ذهنم میرسه اینکه ابراهیم وقتی چشم بسته رفت تو دل آتیش به سمت پروردگارش مهاجرت کرد،مادر موسی ،موسی رو به سمت پروردگارش روی رود نیل هجرت داد،اسماعیل با هجرت به سمت پروردگارش جلوی چاقوی پدرش زانو زد و بهش گفت مأموریت رو انجام بده.

        میدونی ؟من میتونم در معنی مهاجرت به سمت رب یک جمله رو خلاصه بگم: چَشم گفتن های چِشم بسته.

        چِشم سرت رو ببندی و فرمون رو بدی دست دلت…

        و دقیقا وقتی که همه فکر میکنن دیوونه شدی و این کاری رو که کردی همون کاری که بدبختت می‌کنه ،خدا برات آتیش رو گلستان می‌کنه ،خدا بچه ت رو می‌بره تو قصر فرعون که تو ناز و نعمت بزرگ شه،خدا نتنها از قربانی شدن نجاتت میده که بهت رسالت پیامبری میده…

        وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ ۖ وَکُلٌّ مِنَ الْأَخْیَارِ ﴿ص4٨﴾

        و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از نیکان‌‌‌اند.

        هَٰذَا ذِکْرٌ ۚ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿ص4٩﴾

        این [سرگذشت‌‌‌‌‌های سازنده] یادآوری و پند است؛ و بی‌تردید برای پرهیزکاران بازگشت گاه نیکویی خواهد بود.

        خیلی دلم میخواد برات بیشتر بنویسم اما احتیاج به زمان دارم تا اینجارو دوباره استیبل کنم و بعد به فعالیت توی سایت برگردم به امید خدا.

        تکامل ،تکامل خیلی مهمه محمدحسین،اگر تکامل طی نکنی از مسیر لذت نمیبری،استاد میگه صبر به معنی ثبات فرکانسیه،باید تکاملت رو طی کنی و به یک ثبات فرکانسی جدید برسی اونوقت پاداش ها از همه طرف میرسه و این نیازمند یک کنترل ذهن قوی،توجه به داشته ها و البته داشتن یک رد پا از قبل و چکاب فرکانسی قبلیه تا همیشه یادت بمونه از کجا به اینجا رسیدی و مسیر درست رو ادامه بدی.

        ازت ممنونم برای تموم نقطه‌ی های آبی پربرکتت،ممنونم که برخلاف مسیر جامعه حرکت می‌کنی روی خودت کار می‌کنی ،قلبت رو سلیم نگه داشتی و هر روز تلاش می‌کنی توحیدی تر از روز قبلت باشی،اینو یادت نره هیچ وقت،توحید بزرگترین سرمایه ی زندگی ماست که با آموزش های استاد به دستش آوردیم و این نعمت رو اکثر جامعه ندارنش…

        توحید و توحید و توحید،عشقی که بزرگترین سرمایه ی زندگی من شد.

        به امید دریافت یک تلگراف پرنور دیگه ای ازت ،به دستان قدرتمند الله یکتا میپسپارمت،به امید دیدارت در سالن پرواز های ورودی کیش در بهترین زمان و‌مکان.

        قلبِ فراوان از خواهرت در جزیره ی زیبای توحیدی کیش به هرجای دنیا که هستی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 85 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1355 روز

      سلام و سلامتی و رحمت الله یکتا به سعیده جان گل و گلاااااب

      سعیده چطوموتوری؟؟

      یک ماه بود از من هیچ نقطه آبی دریافت نکردیاااا فکر نکن حواسم نیستاااااا :)))

      الان پیش خودت میگی باز دوباره این امد :)

      وقتی دیدم برای حمیدجان نوشتی که خونه پیدا کردی اینقدر خوشحال شدم سعیده جان که باورت نمیشه

      اون موقع تازه ساعت یک شب کامنتتو خوندم باعث شد تا یکی دو ساعت بعدش هم خوابم نبره :|

      میگم خداروشکر  خوب شد که قبل از اینکه شما مهاجرت کنی به جزیره زیبای کیش ، ما چند روز کیش رفتیم

      چون که الان تو داری از اونجا و زیبایی هاش تعریف میکنی بیشتر میتونم حس و حال کیش رو توی ذهنم تجسم کنم یعنی اینجوری کانون توجه من هم میره روی زیبایی هاش هر چند که به قول شما بخوای نخوای اونجا اینقدر زیبایی هست که فقط کافیه سر برگردونی کلی زیبایی و نعمت و نکات مثبت میبینی

      من یکی از درخواست هام از خدا اینه که به یک جایی هدایتم کنه که توش آزادی در پوشش داشته باشم برای ما مردها آزادی در پوشش میشه شامل یک عدد شلوارک با یک عدد تیشرت آستین کوتاه و تمام

      که وقتی کیش بودم اصن رویایی بود برام

      از وقتی که با خوندن هدایت هایی که شدی نوشتی و من تازه دوزاریم افتاد که من یکی از مسائلی که در کار و زندگیم داشتم این بود که روی عقل خودم حساب می کردم نه روی خداوند

      این کامنت های ارزشمند و توحیدی شما مصادف شد با ورود من به دوره بینظیر 12 قدم بعد از یکسال 

      چرا بعد از یکسال ؟

      معلومه دیگه چون که هنوز توی فرکانسش نبودم :|

      خلاصه ترکیب اینا باعث شد که بفهمم ، من باید روی خداوند فقط حساب کنم با عمل کردن به اون چیزهایی که خدا به من میگه ، اونم چه زمان هایی خدا میگه؟؟

      زمانی که من حالم خوب باشه

      الانم توی کارم با توجه به چیزی که خدا بهم گفته دارم پیش میرم ، ایده این بودش که قالب سایت طراحی کنم و بعد توی یکی از بزرگترین بازارهای اینترنتی ایران بذارم برای فروش که یک مسئله ای براش پیش امد که اولش یکم حسمو بد کرد چون این دومین باره این مسئله برای طراحی هایی که در بسترِ وب انجام میدم پیش میاد ولی مطمئنم خودِ خدا با شناختی که من ازش پیدا کردم به راحتی هدایتم میکنه ، فقط به قول حمیدجان با نگرانی هام در جریان هدایت های خداوند پارازیت نندازم و همینطور هم استاد در جلسه سوم قدم دوم این نکته بسیار مهم رو میگه:

      وقتی یه ناخواسته ای به وجود میاد ، به جای اینکه دنبال یک راه حل فیزیکی برای حل اون مسئله باشید ، دنبال یک راه حل ذهنی برای رسیدن به احساس بهتر باشید

      سعیده دیگه ملکه کیش شدی رفتااااا خبر داری:)))

      دیگه پادشاهی کن حالشو ببر

      دقیقاً همینه

      تو اینقدر ارزش و لیاقتت بالاست که بایدم همینطور باشه

      با خدا باش و پادشاهی کن

      برای همینم هستش که دوست دارم برات بنویسم

      به قول خودت بوس به اون کله مبارکت

      البته نه ، الان کله شما با اجازه تون توی گرمای جنوب داغِ داغِ آتیشی شده ، همینجوری از این فاصله تهران تا کیش برات کلی خیر و برکت و رحمت خداوند رو درخواست میکنم

      سه روزه دارم از خدا میپرسم که کی برای سعیده کامنت بنویسم ، الانم که 10بار داشتم کامنتی که برات آماده کردم رو بالا پایین میکردم بفرستم یا نه ، هیچی کله نورانی خدا هم کچل شد از دست من که بفرستم یا نه ، انشالله که قبول باشه

      خوش و خرم باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2211 روز

      درود و سلاممممم خدمت سعیده خانم شهریاری عزیز

      امید دارم در بهترین زمان و مکان چراغ خوش خبری آبی رنگ پیام رسان برات روشن و منور شود

      بخدا هر چقدر تحسینت کنم و اشک شوق بریزم بازم شکر خدا رو بجا نیاوردم .. بخدا فقط و فقط جای شکر داره که این چنین زندگیت تغییر کرد که البته و مطمعنان شخصیتت تغییر کرد که جهان اطرافت به این زیبایی تغییر کرد .. بخدا این شعر دقیقا برای تو عزیز نازنین سروده شده سعیده جان

      ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی

      وی آینهٔ جمال شاهی که تویی

      بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست

      در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

      واقعا بهت تبریک میگم من همیشه کامنت هاتو دنبال می کردم و برای آن روزهایی که در گرگان و بیمارستان در بخش icu کار می کردی و برای هر تضادی اعراض و سکوت می کردی و فقط و فقط روی خودت کار می کردی رو کاملا یادمه با اون بچه های دست گلت و مادر عزیزت که خداوند چنین فرشته ی نگهبانی رو برات فرستاده تا دستی از بی نهایت دستان خداوند برات باشد خدا حفظش کنه خدا قوت به چنین مادری که با جون و دل در خدمت شما عزیزان هست خدا رو هزاران بار شکر ..

      سعیده جان اتفاقا پسر منم توی کیش زندگی می کنه ولی با این تفاوت که پنج سالی هست که با من و دخترم که خواهرش باشه قهره .. از اونجایی که بخاطر تضادهای مالی و ورشکستگی های قبل از آشنایی ام با استاد در زندگیم بوجود آمده بود هنوز در مدار جدایی بسر می‌بریم .. هر چند دو بار آمدم کیش ولی همش خودشو از من پنهان می‌کنه و فقط از دوستان و آشنایان سراغشو گرفتم خدا رو شکر حالش خوبه ولی چه کنم که مادرم و دلتنگی مادرانه یکوقتایی بقلبم فشار میاره ولی دیگه چند ماهی هست که همه چی رو بخدا سپردم و میدانم نباید وابسته باشم و نچسبم ..هر وقت در مدار همدیگر قرار بگیرم خداوند خودش به تصحیح و بهبود روابطمان اقدام می کند.. از أنجایی که میدانم که من فقط می تونم خودم رو تغییر بدهم پس فقط و فقط روی باورها و افکار خودم کار می کنم هر وقت زمانش برسد مطمعن هستم در بهترین زمان و مکان از جایی که فکرش رو نمی کنم به بهترین شیوه از ریشه و بنیادین درست خواهد شد …. سعیده جان من از جزیره ی کیش خیلی خاطرات قشنگی دارم . خیلی دوسش دارم جدا از اینکه سرزمین آزاد و ثروتمند و لاکچری با مردمان خوب و عالی و با فرهنگی هست بیشتر چون پسرم آنجا زندگی می کنه برام خیلی لذت بخشع .. وقتی از جزیره و زیبایی ها و ماشین ها و نکات مثبت آنجا تعریف می کردی احساسم خیلی خیلی عالیع شد یعنی واقعا عاشقانه دوسش دارم اینکه آدم احساس می‌کنه سریال سفر به دور آمریکا رو میشه آنجا تجربه کرد و لذت برد ..

      به امید خدا بزودی کیشوند هم خواهی شد و به کشورهای خلیج فارس هم میتونی سفر کنی ..و من مطمعنم که بزودی مدارت از این هم بالاتر می‌ره چون داری با فرمان و راهنمایی های استاد عزیزمون حرکت میکنی و از اینکه در مسیر درست و مناسب و صحیح الهی هدایت شدی و حرکت میکنی جای تحسین و تشویق داری .. به امید خدا خیلی زود خانواده ی عزیزت هم به هم وصل می شوید و دوری ها به وصال و اتصال تبدیل میشود ..

      یادمه یک شب تا صبح توی ساحل با یکی از دوستانم آنجا توی آلاچیق ماندیم چون شب ماه کامل بود و من میخواستم تا صبح آنجا مراقبه کنم و روی شنزار بشینم همونجا نزدیک اسکله ماندیم و سحرگاه و هنگام طلوع آفتاب رفتیم روی اسکله دیدیم چندین نفر در سکوت صبحگاهی داشتند ماهیگیری می کردند بخدا صحنه های رویایی اون روز و شب رو هیچوقت فراموش نمی کنم .. اتفاقا دقیقا 18 خرداد ماه دو سال پیش بود که اونجا بودیم آنقدر شبش آنجا سرده که هیچکس باور نمی‌کرد که در کنار ساحل با دوتا پتو هم گرم مون نمی شد ولی ما هیچی با خودمون نبرده بودیم جز یک ملحفه ی ساده . ولی تا صبح لرزیدیم از سرمااا باورت میشه!!!!؟ شبش آنقدر آن ماه کامل درشت و زیبا بود انگار کره ی زمین رو میدیدی چون روی خط استواست ماه کامل از هر جای دیگه ای که تا باحال دیدی درشت تر و زیباتر و بینظیر تر بود … اتفاقا پنجشنبه ماه نو و هلال بود تا کمتر از دو هفته دیگه ماه کامل میشه کاش بتونی چنین پدیده ی الهی رو ببینی و لذت ببری .. چقدر آون شب گوش ماهی های درشت و زیبایی جمع آوری کردم آخه گوش ماهی های جزیره ی کیش خیلی خیلی خاص و متفاوتع . طلوع خورشید که نگم برات چقدر بینظیر بود خدایااآاا شکرت .. جاهای دیدنی و زیبا زیاد داره البته من طبیعتش رو خیلی خیلی دوست دارم … در یک منطقه اش که خونه ی دوستم بود آهو های زیبایی آزادانه شبها میومدند آنجا می چرخیدن . فکر کنم اسم محله شون نوبنیاد بود .. آره سعیده جون به جایی که لایقش بودی هدایت شدی .. بقول استاد تو اگر در مسیر درست و مناسب باشی جهان خودش لوکیشن تو رو تغییر میده و جهان خودش تو رو به شرایط و روابط درست هدایت می کنه

      سعیده ی نازنین زیبا رو و زیبا سیرت عزیزم برات بهترینع بهترین ها رو در تمام جنبه های زندگی رو آرزو می کنم

      روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق و سلامتی و ثروت و موفقیت پایدار رو آرزومندم در ضمن عکس پروفایلت رو دوست دارم و خیلی خیلی هم زیباست خودت گلی که میان گلها هستی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      نسیم زمانی گفته:
      مدت عضویت: 1628 روز

      ای جانم سلام به سعیده جان دوست قشنگم

      ینی نمیشه آدم کامنت تو رو بخونه همینجوری عین ابر بهار اشک نریزه…

      اونجاها که داشتی حرفای مدیر عاملت رو میگفتی، مخصوصا اون آخری! خدای من چقدر زیبا بود..

      چقدر قانون قشنگ کار میکنه

      چقدر خدا کارشو بلده

      و چقدر تو دختر توحیدی و عزیز و دوست داشتنی، بنده ی خوبی برای خدا و شاگرد زرنگی تو این مدرسه ی توحیدی و بهشتی بودی و هستی:)

      نوش جونت سعیده جان این موفقیت ها، این نتایجی که لاجرم میگیری

      انشالا به زودی بچه هات هم میان پیشت و با بهترین برنامه ریزی که خدا برات چیده زندگیت به بهترین شکل پیش میره و هِی همه چی بهتر میشه

      طبیعیش اینه

      روند طبیعی جهان بهبوده

      دوسِت دارم دوست عزیزم

      بوس و بغل بهت از راه خیلی دور

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      رسول میرزایی گفته:
      مدت عضویت: 2590 روز

      به نام خدای مهربان

      سپاسگذار خداوندم برای مسیر آگاهی و رشد.

      سلام و نور و رحمت خداوند به خانم شهریاری

      بعداز صدها کامنتی که ازتون در سایت خوندم باره اوله که براتون می‌نویسم

      امان از دست این ذهن همین الان میگه تو و نتایجت کجا و خانم شهریاری کجا !!نمیخواد بنویسی همون کامنتاشو دنبال کن بسه

      واقعا شما تحسین برانگیز هستید

      شما نمونه ای کامل از ایمان و عمل هستید

      شما نمونه ای از میوه‌های به بار نشسته ی صحبت ها و آموزهای استاد هستید

      شما تونستید برعکس 99.9 درصد جامعه عمل کنید و شرایط و مکان خودتونو به زیبایی و آسانی تغییر دهید

      ناز شصت استاد با آموزهاش و تاثیر گذاریش بر روی دانشجوهاش

      خانم شهریاری بدونید شما الان الگوی خیلی از دوستان از جمله من هستید

      ما هر روز مشتاقیم تا شما از نتایجی که حاصل از ایمان و عمل به قوانین و آموزش‌ها است برامون بنویسید تا استقامت و انگیزه ما هم محکمتر شود .

      امیدوارم همیشه در پناه خدا زیباترین اتفاقات و شرایط را تجربه کنید.

      ودر پایان سپاسگذار خداوندم برای وجود استاد عباسمنش عزیز ، برای وجود سایت توحیدی، برای وجود دوستان ناب و توحیدی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1299 روز

        سلام به برادر عزیزم آقا رسول

        سلام و سلامتی و نور و عشق و‌رحمت الله به قلب سلیم و روح توحیدی عزیزتون

        بینهایت ازتون سپاسگزارم که در حق خواهرتون لطف کردید و‌برام نوشتید،خداوند به قلب من گواهه چقدر من از خوندن نقطه های آبی پر از نور خدا میشم.

        یکی از اولین ویژگی هایی که توی شغل درخواستیم نوشته بودم این بود که به گسترش جهان توحیدی کمک کنه و هربار وقتی میخونم یک عزیزی از یک رد پای من،ایمانش به مسیر بیشتر شده،اون لحظه احساس میکنم تموم دنیارو بهم دادند و تموم نگرانی ها و اضطراب ها و فشارهای ذهنیم ازم گرفته میشه و ایمان و‌استقامتم برای ادامه ی مسیر بیشتر و بیشتر میشه.

        ازتون سپاسگزارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون.

        به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازتون.

        قلبِ فراوانِ فراوان از جنوب ایران

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
        • -
          رسول میرزایی گفته:
          مدت عضویت: 2590 روز

          به نام خدای مهربان

          سلام به سعیده خانم بنده موحد و پاک خداوند

          خواهر توحیدی من سپاسگذارم ازت که میدونم خیلی کامنت از طرف بچها برات میاد همه رو به زیبایی و حوصله جواب میدی

          امیدوارم این انرژی و فرکانس مثبت و زیبا هزاران برابر به طرف خودت برگرده و زندگیت همچون استاد عزیز سراسر غرق در رحمت و برکت و زیبایی بشه

          و به قول حمید عزیز به امید روزی که کامنت بزارید و بنویسید صدای من رو می‌شنوید از فلوریدا آمریکا .

          سعیده خانم در کامنتی که در جواب بنده دادید از شغل درخواستیتون نوشتید

          موردی که پاشنه آشیل بنده و خیلی دوستان هست

          اگر لطف کنید وقت بزارید و یکم بیشتر در مورد خودشناسی خودتون و اینکه چطوری متوجه شدید که به چه کاری علاقه دارید ، در چه زمینه ای استعداد دارید

          و دقیقا از جهان چی خواستید و چی نوشتید و الهامات خداوند رو در مسیر چطوری دریافت کردید برامون بنویسید

          و یادم خیلی وقت پیش در یک کامنتی نوشته بودید

          ((توحید یعنی کاره آسون، درآمد بالا ))

          این جمله ملکه ذهن من شده .

          ازتون سپاسگذارم که همونجور که استاد همیشه میفرماید:: شما با نتایجتون حرف میزنید

          امیدوارم بزودی فایل تصویری شمارو مثل آقا رضای عزیز روی سایت ببینیم و چشمامون قلبی بشه

          در پناه خدا باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شیما محسنی گفته:
      مدت عضویت: 3577 روز

      سعیده عزیزم سلام و صد سلام بانو جان جانان …. بابا همه اعضا سایت که عاشقتن و من هم شاگرد قدیمی استاد باز میگم که عاشقتم. عاشق توحیدی بودنت هستم … عاشق عملگرا بودنت هستم … عاشق تمام کارهات هستم و همیشه همیشه کامنت هایت را دنبال می‌کنم ‌و دائم تحسین میکنم و به احترامت بلند می‌شوم و سر تعظیم فرود می آوردم و کف میزنم ….. احسنت بانو …

      خیلی عالی داری پیش می روی و مطمینا در دورانی به سر می بری که کنترل ذهن بسیار نیاز داری … امید بسیار دارم با ایمان عااالی که کسب کرده ای، با تمام فراز و نشیب هایت که همشون برای رشد آدم است و برای اینکه قانون تکامل را طی کرده باشی، می آیند، به زودی زود خانوادگی کنار هم در این جزیره هستین و لذت تمام کنترل ذهن هایت و توجه به زیبایی هایت را میبری و ثمره این تلاشت را خواهی برد.

      سعیده جانم، بدون که با تمام وجود برات بهترین ها را آرزو دارم و کلی درس زندگی تا به الان از عمل کردن هایت داشته ام و خیلی جاها در دلم گفته ام که بابا سعیده تو دیگه کی هستی ….احسنت … شیما اصلا اصلا در این حد نتونسته عمل کنه… نوش جونت باشه این نتایج عالی که از مدیر عاملت، میگویی …. الحق که لایقش هستی و حالشو ببر …. خیلی خیلی خیلی زیاد برات خوشحالم برای این شغل عالی که کسب کرده ای …

      هفته پیش که پدرم که سه سالی است که درگیر بیماری سختی هستند، شرایطشون وخیم شد و در بیمارستان بستری شدند و در آنجا که بودیم دایم یاد شما بودم که از چه شغلی به چه شغلی رسیده ای …. خیلی عاااااالی عمل کرده ای …. خیلی دوست دارم که به زودی زود ازت بشنوم که با دو دخترهای نازت کنار هم با شرایط عالی بسر میبرید و این اصلا اصلا دور نیست …

      راستی این را هم بگم که با تلاش بسیار برای کنترل ذهن در زمان حال بد پدرم که البته گاهی کم آوردم و اشک هایی ریختم که ناتوانی پدرم را ببینم، الان پدرم حالش خیلی خیلی بهتر شده است.

      این چند وقت کنترل ذهن های بسیاری را داشته ام … اینکه حدود 4 ماهی میشه که همسرم در کشوری دیگر هستند و من و پسرم تنها زندگی میکنیم و از ابتدا خیلی دلخور از رفتنشون …. اما با آموزه های استاد، تلاش به کنترل ذهن و چه آرامشی در این دوران، نصیبمان شد و چه خوشگذرانی هایی که نداشتیم. خیلی زیاد ….. خدا رو سپاس …

      خوب، شبت خوش سعیده جانم و در پناه خود پروردگارت باشی همیشه …

      دوستت دارم

      شیما بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        جمال خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1286 روز

        سلام وصد سلام

        سلام وسپاسگذاری واحساس دوست داشتن وتقدیم یک شاخه گل محمدی خوش عطر به شما نازنین دوست ارجمندم

        سپاسگذارم هستی ومکتوب میکنی بودنت زیباست تک. هستی

        سپاسگذارم بابت چیدن جملات خوب وآرام بخشی کا د. این کامنت هست وبا خوندن کنترل ذهن رو میشه حس کرد تحسین بر انگیز هستی

        شما رو تحسین میکنم تجربه دوری از همسر عزیزت رو آسان آرزو میکنم برات

        کنترل ذهن در هر شرایطی واسه هر فردی کنترل ذهنه وفرقی نداره ومیشه گفت سخت‌ترین کارهاست .دوری از کسی که دوستش داری براستی کنترل ذهن رو در شرایطی قرار میده که لحظه ها رو کند می‌کند. امیدوارم بهترین وزیباترین اتم ها مدام خوشحال تر وزیباتر در حال گسترش کنترل ذهن رو برات آسان‌تر کند ….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1286 روز

      سلام سعیده جان

      سپاسگذارم بازم با مطالعه کامنتی دیگر

      تمام نفسهایم تک تک اشتیاق رو در حنجره وششهایم به وضوح به گسترش این ندای الهی رسانید که زندگی خیلی زیبایت

      تشکر سعیده جان

      عزیزم چقد پر انرزی

      چه زیبا مهربانانه

      چه دلفریب وناز

      چه پروابهت وبسیار بانو

      بانوی ایرانی زیبایم تو افتخار من وامثال منی

      من استاد تحسینم

      اکنون از ته دل مینویسم که دورت بگردم که اینهمه شکیل آرام متین تو دل برو طناز زیبا محجوب محبوب گرانمایه ونویسنده هستی

      من شما رو در انعکاس یک رویای یک ثانیه ای در سایه درخت زیبای توت سفید کنار خیابون شلوغ یک محله زیبا در سلیمانیه عراق دیدم که کتابی از شما رو در دست گرفته وهنوز نخوندم که اشکال حسادت تمام قلب زیبایم که تازگی‌ها چینی بن زن آنرو برام بند زده پر شد از حسادت وخدا چه دلبرانه بهم گفت جمالی چته چرا سرخ شدی تو خم میتونی ..آرام شدم واکنون مینویسم کع سعیده جان بنویس

      در جلد زندگی زیبایت هست که کتابهایت تا آنطرف اقیانوس اطلس وکل کره زیبای زمین می‌گردند ویادت در دل هر محبوب محجوبی

      خواهد بود

      دل ما که مدتهاست مهمان نوازی می‌کند وسعیده زیبایم رو در بهترین اتاق آن مهمان ساخته…

      چه حس خوبی

      چه حال خوبی

      ممنون عزیزم این همه احساس عالی از سمت کیش زیبا به من این طرف عراق رسیده وسپاسگاارم

      عزیزم دلمی بخدا

      قربونت برم

      همیشه سلامت وشاد وسرحال مادرانه دور فرزندانت بگردی ولذت ببری از تمام فرکانس‌های زیبای تمام مادران جهان ..

      ودر پایان آهنگ چینی بند زن درویش جاویدان رو سرچ کن وبیادمن آنرا گوش کن .حس و احساس خوب رو برات ازته دل فرستادم تقدیم روی ماهت بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهرا و صدیقه گفته:
      مدت عضویت: 1938 روز

      به نام خداوند یکتا

      سلام سعیده عزیز

      خدا رو به اندازه تمام قدرتش سپاسگزارم

      و همچنین از شما که بارها و بارها وقتی ازش هدایت خواستم به کامنت های زیبا و واقعی شما هدایتم کرده.امشب بعد از نماز به خدا گفتم خدایا من واقعا نمیدونم تو بگو و هدایتم کرد به خوندن نوشته های ارزشمند شما فرشته پاکش.چون دقیقا دقیقا مکالمه تلفنیتون با جناب رئیس محترمتون پاسخ من بود.واقعا ایشون رو تحسین میکنم به خاطر این حدداز درک درستشون از ارزشمندی افراد مجموعشون و بسیار بیشتر شما رو تحسین میکنم که چنین ارزشمندی رو در وجودتون ساختین.بارها تو کامنت هاتون خوندم که تو دوره احساس لیاقت استاد میگن هیچ کاری مثل انصراف از کار یا چنین اقداماتی نکنین تا این دوره رو کار کنید و رو احساس لیاقتتون کار کنید فقط خداوند خودش هدایت میکنه .من بعدا قرار شاگرد این دوره باشم و در حد درکم از کامنت ها و توضیحات استاد عزیز از این دوره ارزشمند میدونم اما جملتون همیشه خیلی جاها تو گوشم زنگ میزنه و الان با صحبتهاتون از مهاجرتتون به جزیره زیبای کیش بیشتر درک کردم که شما فقط رو خودتون کار کردین و خداوند هم به این زیبایی پاسختون رو داد.بیشتر از اینها رو قراره پاداش بگیرین.نوش جانتون و مبارکتون

      میدونید حفظ ارزشمندیهای کاری که به کارفرما و به جهان ارائه میدیدم رو من خیلی واضح با یه تضاد درک کردم.لباس فرم.حفظ جایگاهت با مشتری خیلی خیلی خیلی مهم هست.تمام چیزی که جناب رئیس محترمتون فرمودن اون چیزیه که گنجی بود که من از دل یک تضاد بهش رسیدم و خدا رو کلی شاکرم از این بابت انقدر که اون تضاد به تازگی و با درک این اگاهی و درس ها برام مثل قند هر روز شیرین تر میشه .بسیار تحسینتون میکنم و براتون از خدادند درخشش های بزرگ و باغهای خرم و رودهای جاری و قصر های بهشتیش رو دراین دنیا و آخرت میخوام.سپاسگذار خداوندم بابت این که شاگرد استاد عباسمنشم و اینکه دوستانی چون شما دارم که بی توقع و متواضعانه اگاهیهاتون رو از قوانین و کلام حق با ما به اشتراک میگزازید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      معصومه خالقی گفته:
      مدت عضویت: 2344 روز

      سلام سعیده بنده توحیدی خداوند

      آفرین بر این همه کنترل ذهن ،چون میدونم که دل مادر رو هیچ چیز به اندازه اشک فرزندش نمیلرزونه….

      آفرین بر شما که مصمم به مسیرت ادامه میدی و به غیب ایمان داری

      سپاس از تو عزیز دل که رد پا از خودت به جا میزاری و ایمان و توکل هزاران دوست مثل من رو قویتر میکنی و سپاس از استاد جان برای فراهم کردن این مسیر

      سعیده از خداوند برات آرزوی موفقیت و آرامش و تقوی دارم

      دیروز روانشناسی ثروت رو کار میکردم یهو یه باگ پیدا کردم،من همیشه میگفتم خدایا دست من رو رها نکن اما غافل از اینکه خداوند همیشه دستای من رو گرفته ،این منم که به واسطه شرکهام دست خدا رو ول میکنم و در دریای شرک و بی ایمانی غرق میشم

      خدایا به هممون توحید و توکل عطا کن

      به لطف کامنت شما بعد مدتها مایک عزیز رو دیدم امیدوارم هرجا هست شاد و سلامت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      یاسمن سالاری گفته:
      مدت عضویت: 782 روز

      سلام و هزاران درود ب دوست مهربونم سعیده جان

      خداروهزاران مرتبه سپاسگزارم ک در مداری قرار گرفتم ک هدایت شدم ب خوندن کامنت عالی و پرمغز شما

      سعیده جانم بهت تبریک میگم بابت اینکه اینقدر رو خودت خوب کار کردی

      و بابت اینکه اینقدر قلم زیبایی داری در عین سادگی لذتبخشه

      اومدم اینجا ازت تشکر کنم چون من پریروز کامنت شمارو خوندم و جزیره کیش رو تحسین کردم( چون من تاحالا کیش نرفتم) و چقدر لذت بردم و اون آزادی حس خیلی خوبی بهم داد ، من فقط حس کردم و گذر کردم و جالب اینجاست دیروز هدایت شدم ب بخش بانوان پارک ملت (مشهد) و دقیقا کلی زیبایی و راحتی و شادی و بزن و بکوب و آزادی رو اونجا دیدم ک فقط هر لحظه سپاسگزاری کردم و جالبه اونجا با دوستانی قرار داشتم ک عضو سایت هستن و کلی از نتایج صحبت کردیم و لذت بردیم

      اصلا دیروز یکی از زیباترین روزها برای من بود چون بین درخواست من و تجربه اون زیبایی کمتر از 24 ساعت زمان برد

      من فقط دیروز محو اون زیبایی و آزادی و هوای مطبوع بودم و همش شما تو ذهنم بودید

      برام جالب بود من سه ساله مشهدم چندین بار اومدم بخش بانوان ولی اصلا مثل دیروز نبود

      من یک دفترچه بسیار زیبا دارم ک آیات قرآنی ک بچه ها تو کامنت ها بهش اشاره میکنن با معانیش داخلش مینویسم ، دوسه روز پیش یهو تو دلم گفتم عه خیلی وقته هیچ آیه ای ننوشتم و دقیقا شما تو کامنتت چن تا آیه آوردی ک من پریشب داخل دفترچم یادداشتش کردم

      سعیده جانم واقعا سپاسگزارم ازت ک اینقدر ساده توضیح دادی و نوشتی

      اساتید عزیزم ( بانو شایسته و استاد عباسمنش) ازتون ممنونم ک قوانین رو درک کردید و ب ما هم کمک کردید تا قوانین رو درک کنیم

      خدای من شکرت چ لذتی داره خالق زندگی خودمون هستیم گاهی من حس غول چراغ جادو یا یک جادوگر مهربون بهم دست میده

      انصافا حالا میفهمم چرا خدا وقتی مارو خلق کرد گفت : فتبارک الله أحسن الخالقین

      خدا جونم دمت گرم ، ما بچه های عباسمنشی هم هر وقت خودمونو تو آینه میبینیم میگیم دمت گرم اوستا کریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 1001 روز

      بنام خداوند مهربان

      سلام

      عجب کامنتی

      بابا دل ما کی ضعف رفت برای این همه حس خوب،حس خوشبختی

      حال کردم با سپاسگذاریایی که نوشتی

      لذت خیلی خیلی زیادی بردم و تجسم کردم ماشینهای لاکچریو که طبیعیش اینه که داشته باشیم

      تجسم کردم عشق و رابطه فوق العاده عاشقانه رو و طبیعیش اینه که داشته باشیم،

      تجسم کردم افراد فوق العاده برای ارتباط و انرژی مثبت رو و طبیعیش همییینه

      بهت تبریک میگم و البته حسودی نمیکنماااا

      ولی غبطه چرا

      چرا غبطه؟

      بخاطر ایمان

      بخاطر صبر

      بخاطر استقامت

      بخاطر گیوآپ نکردن

      بخاطر گوش دادن به الهامات

      بخاطر خفه کردن نجوای شیطان

      و نتیجه اش همینه

      این کیش بهشتی گوارای وجودت

      ان شالله در مناطق خییییلی بهتر و رویایی تر هم میری

      فک کن همسایه استاد

      ی خونه کنار پرادایس داشته باشی

      (استاد چیکار کنم اینقد دوستت دارم که دوست دارم همسایتم باشم)

      تجسم کردنشونم خیلی شیرینه

      ی نقل قول بگم که میگه

      خواسته های ما دو بار اجابت میشه

      بار اول توی ذهنمون

      و بار دوم در واقعیت زندگیمون

      سعیده جان احساس خوشبختیت پابرجا باشه الهی

      مدیر عاملم که میگی ازش،معلومه که انسان شریفیه

      و البته که این توجه مداوم شما روی نکات مثبتش بی تاثیر نیست

      من چند سال پیش،مریم قدیم منظورمه

      اگر همچین مدیرعاملی داشتم میگفتم این حجم از محبت؟

      اولا که لابد ی منظوری داره

      دوما من لیاقتشو دارم اصلا؟

      ولی الان براین باورم که همممه چیز خیر و نیکوئه

      آدم بد وجود نداره

      همه ادمها دو وجه دارن،تو تصمیم بگیر که کدوم وجهشونو برانگیخته کنی

      خداوند همراه منه

      خداوند از من مراقبت میکنه

      وقتی من در مدار مناسب باشم هیچ اتفاق بدی رخ نمیده

      کافیه با سپاسگزاری در مدارخوشبختی پایدار بمونم

      کافیه باورهامو با روحم هماهنگ کنم

      کافیه که رابطمو با خودم با خدایم درست کنم

      و جییییییییینگ

      معجزات غافلگیرمون خواهد کرد.

      سعیده جان ازت ممنونم که مینویسی

      و این باورو تقویت میکنی که میشه جه لذت بخش زندگی کرد

      میشه چه راحت رفت و مستقل شد اونم تازه مادر و پدرت خودشون راضی باشن

      میشه که فقط با افراد خوب و های لول در ارتباط باشی

      میشه فقط ثروت و عشق و آزادی و خوشبختی ببینی

      میشه میشه میشه

      به قول استاد

      میخواهی و میشود

      جهان مسخر ما شده

      بگو چشم انجام میدم

      جهان سیستمش اینجوره

      میخواهی میشود

      میخواهی میشود

      میخواهی میشود

      تموم شد و رفت

      پس کافیه فقط بخوایم

      صبح تا شب درخواست کنیم و از خدا چیزهای خوب بخوایم

      چیزهای هیجان انگیز بخوایم

      و خداوند خودش قول داده که اجابت میکنه درخواستهامونو

      همممه درخواستهامونو

      و خداوند که زیر قولش نمیزنه

      آخخخخ چقد این حرفها بهم امید میده ایمان میده حال خوب میده خیال راحت میده آرامش میده اطمینان قلبی میده

      خدایا صدهزار مرتبه شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      داود حبیبی گفته:
      مدت عضویت: 865 روز

      سلام و درود به شما سعیده خانم شهریاری

      واقعا دمتون گرم

      چقدر لذت بردم از خوندن کامنت شما، چقدر تحسین میکنم شمارو بابت مهاجرت به یه شهر دیگه با وجود داشتن دوتا بچه

      نوش جونتون و گوارای وجودتون این درهایی که براتون داره باز میشه و نعمت هایی که داره میاد سمتتون

      به قول اقای عامل شیر مادر و نان پدر حلالتون که اینقدر آموزش های استاد رو در عمل دارید با توحید فراوان اجرا میکنید

      خیلی خیلی خیلی تحسین تون میکنم و واقعا اشکم در اومد وقتی ابتدای کامنتتون رو خوندم

      عجب الگویی هستید برای ما

      خدا پشت و پناهتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسام گفته:
      مدت عضویت: 1978 روز

      سلام سعیده جان

      درود ب شما خانم پرانرژی

      سعیده جان توی دوره احساس لیاقت کاری کردی ک هر وقت هر جا کامنتت رو میبینم خوشحال میشم

      سعیده جان منم دوس دارم توی جایی کار کنم ک ثروتمندا زندگی میکنن

      تو رو جون دخترای نازت اگ میشه ی مختصری راهنماییم کن ک چطوری هدایت شدی ب این شغل

      سعیده جان

      منم کارمند شهرداری مرکزی کاشانم

      اما تمام طایفه ما گرگان هستند

      من و خانوادم فقط کاشانیم

      ما گرگان خیابون امام رضا کوچه 72 خونه داریم و پدر مادر خانمم میشینن

      سعیده جان

      منم دوس دارم توی جایی کار کنم ک ثروتمندا زندگی میکنن

      اگ میشه ی مختصری راهنماییم کن ک چطوری میتونم از خدا کمک بگیرم هدایت بشم ب بالا شهر تهران با حقوق خوب یا کیش ک توضیح دادین

      مرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: