سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۷ - صفحه 15

351 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    به نام خالق یکتای بی همتا

    نشانه ی من: فایل سفر به دور آمریکا قسمت37

    یکشنبه 2 خردادماه 1400

    امروز قسمت 168 سریال زندگی در بهشت ررو دیدم که استاد جان عزیز قصد فروش آر وی رو دارن.

    سپاس گزارانه زیستن یعنی شما یعنی استفاده درست از امکانات موجود و وابسته نبودن و رها کردن… چقدر این اتوبوس ما رو به جاهای خووب و زیبا برد و چقدر بزرگ ترمون کرد. حالا قراره توسط صاحب توانگرش به راحتی و با هدایت الله یکتا فروخته بشه.

    پیام این نشانه ام رو نگرفتم شاید هنوز و شایدم همین باشه که چرا یادت رفت و ناراحت شدی استاد گفت میخواد بفروشش مگه دنیا و سفر و تجربه تموم میشه اگر آر وی نباشه. نه بجاش یک سبک سفر دیگه رو تجربه میکنیم و ممنونم از استاد بخاطر تمام بهبود های دایمی و اقداماتی که انجام میدن. امروز من از اون فایل 168 کلی درس یاد گرفتم که الان با دیدن این نشونه انگار منم باید یکاری بکنم نمیدونم چی..خدا هدایتم میکنه مثل همیشه چون من شنا و بینای هدایت های الله یکتا میشوم بیشتر و بیشتر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2278 روز

    سلام و سپاس

    ممنونم از خانواده بزرگ عباسمنش و میزبانان الهی این خانواده و سایت زیبا

    این فایل جزو نشانه امروز من هست و من هدایت شدم به فایلهای سفربه دور آمریکا و unboxing و موزیک بسیار زیبای پس زمینه فایلهاو زیباییها و طبیعت آمریکای منحصربفرد.خدا رو بینهایت شکر بخاطر این گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن.چون همیشه دوست داشتم بارها وبارها فایلهای دانلودی رو ببینم و تحسین کنم و ازشون لذت ببرم و درسهاشو عمیقتر درک کنم ولی تعدادشون شکر خدا خیلی زیاده و مشغول محصولات هم هستم ،اما این فایل نشانه امروز من خیلی تو مرور درسها اونم بصورت کاملا هوشمندانه و هدایتی بهم کمک میکنه.

    توی rvزیبا و سرشار از حس خوب هستیم و توی یک استیت پارک مستقریم و بسته خفنمون هم توسط آمازون عزیز توی همین پارک به دستمون رسیده و خیلی امکانات جالبی داره و کلی تو مسیر یابی با rvبهمون کمک میکنه و از راههای مطمئن و راحت ما رو هدایت میکنه. به امید خدا از این زیبایی خداحافظی کرده و به سمت زیبایی دیگری در ایالت اوهایو در یک نشنال پارک نقل مکان میکنیم. زیباییهایی مسیر و ابرهای زیبا و ترانه بکگراند زیبا که داره قدم به قدم قانون جذب رو توضیح میده رو تحسین میکنم .مسیر پردارو درخت و بسیار سرسبز و تمیز و باطروات رو خیلی تحسین میکنم.

    این فایل حس سفر و تغییر و ورود به مداری زیباتر و جدید رو بهم نوید میده و من اونو به فال نیک میگیرم.

    الهی هزاران مرتبه شکر.

    برقرار باشین استاد بزرگوار و مریم عزیز و مایک زیبا و دوستان الهی ام

    🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢🦢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    آزاده خدری گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد و خانم شایسته جانم و دوستان فوق العاده ام که عاشق بودن در کنار شما عزیزانم هستم

    خدا رو شاکرم برای هدایت شدنم به  درک جدیدی که از خوندن متن این قسمت از سریال بی نظیر پیدا کردم.

    ذهن نجواگرم

    وقتی کامنت های تحسین بچه ها از دیدن زیبایی ها و فراوانی ها رو می دید که چقدر ریز به ریز نوشتند و طولانی،

    وقتی توجه ریزبینانه و تیزبینانه  استاد و خانم شایسته رو در دیدن زیبایی ها می دید،

    یا تکرار مداوم عاشقتم گفتن ها ،

    یا وقتی که اون قدر از زوایای مختلفی اتفاق یا کسی رو تحسین می کردند و در موردش صحبت می کردند

    یا وقتی خاطره ای یا اتفاقی از گذشته بخاطرشون میومد بخش خوب و لذت بخش اون خاطره به کلامشون میومد،

    بهم میگفت بابا چقدر بزرگش کردن

    چقدر حوصله دارن بچه ها

    ادا در آوردنه بیشتر

    چی شده حالا

    چند ماه پیش به یارت گفتی عاشقتم بسه دیگه

    دیروز با مامانت ،بابات بیشتر از روزهای دیگه  خوب بودی کافیه

    و از آن جا که باید با منطق ذهن خودم قانعش کنم،تمرکز لیزری بستگان و نزدیکان خودم روی اتفاقات ناخوشایند یادآور شدم به ذهنم

    توی روستامون وقتی اتفاقی می افتاد ،افراد با یه تمرکز بالا تک به تک خونه هایی که می دونستن گوش شنوایی دارن برای بازگو کردن اون خبر و تحلیل بیشترش می رفتند و بعد به خونه بعد، به اضافه تحلیل هایی هم که از خونه قبلی با خودشون برده بودند و به همین ترتیب تا همه خبردار بشن فلانی اون اتفاق ناخوشایند براش افتاده، اون اتفاق زشت افتاده و تا مدتی این خبر روی تیتر بود.

    این رفتار بعد از رفتن به یه مهمانی و یا اتفاق خوب هم می افتاد. جشن عروسی که کسری هاش از دید مهمان ها تا مدتها گفته میشد ،دورهمی که حرف های افراد مدام درش تحلیل میشد از زاویه منفی .

    اما ماجرا به اینجا تموم ختم نمی شد، اگر سال ها بعد در مورد فلان عروسی که رفتیم صحبت میشد سریعا خاطرات ناخوشایند غذایی که خوب نبود، فلانی که اون حرف رو زد ،زده میشد تا نسل جدید هم اطلاع داشته باشن از اتفاق سالهای قبل،البته گاهی هم تحسین بود، اما در برابر اون یادآوری ها کمتر بود تاجایی که وقتی می گفتند عروسی فلانی رو یادتونه؟ من استرس می گرفتم خدای من الان میخواد بحث بره  دوباره سر تکرار چیزهایی که دوست نداشتن و بعدشم ناراحتی، البته که منم اون موقع در فرکانسش بودم چون اگه من تغییر کنم مداری به این زشتی ،دستش به مدار زیبایی تحسین کردن نمیرسه.

    به ذهنم گفتم

    پس

    چرا اینا به نظرت عادیه؟

    چرا اینا برات ادا درآوردن نیست؟

    چرا اینا گنده کردن یه اتفاق معمولی نیست؟

    چرا اینا، چقدر حوصله دارن بابا نیست؟

    چرا اینا ،گفتن حالا چی شده بابا نیست؟

    چرا اینا،یه بار گفتنش کافی نیست ؟

    چرا اینا، یه بار در ماه گفتنش کافی نیست ؟

    و الان این ذهن قانع شده آرام می دونه ،

    چون در زندگیم کانون توجهم روی ناخواسته ها و تکرارش بوده

    چون نگرشم دنیا یه جای بدون قانون بوده

    چون فکر میکردم اگه از ناخواسته هام بگم از اتفاقات ناخواسته بعدی پیشگیری میکنم

    چون می خواستم با آدم ها ارتباط باشم و این راه تمرکز لیزری روی ناخواسته ها راه ارتباطی من با این آدم ها بوده و من می خواستم پذیرفته بشم از سمت اونها.

    چون زمانی هم که اتفاقات خوبی هم می افتد برام، می ترسیدم با بازگو کردنش، چشم بخورم یا کسی ناراحت بشه که من یه اتفاق خوبی برام افتاده .

    چون مسخره میشدم اگه میگفتم وای چه اتفاق خوبی،اون موقع خیلی به نظرات دیگران وابسته بودم و تصور جور دیگه ای فکر کردن و زندگی کردن دور و برم نمی دیدم

    چون گفته بودن هر سبکی جز سبک زندگی خودمون،غبطه.

    اما خدا رو شاکرم که اونقدر نتیجه بردن کانون توجه ام روی زیبایی ها سریع رخ میده،البته به شرط اگاهانه زندگی کردن و تایید نشانه ها

    که هدایت شدم برای قدمی که منطقی کرد برام بردن کانون توجه ام به زیبایی ها.

    دیروز قسمت ۱۵۸ زندگی در بهشت دیدم و موقع دیدنش لباس استاد رو تحسین کردم و در فایل داستان توهم توطئه افراد شنیدم و همون روز با افرادی مواجه شدم که حرفای عجیبی در مورد توطئه و نقش حکومت و واکسن صحبت کردند، از طرفی کسی بهم گفت دوست داره لباس هایی به این شکل داشته باشه بدون اینکه من چیزی بهش گفته باشم و متوجه شدم اصلا برای ذهن من فرقی نمی کنه براش هر چی ورودی بدم بهش اون برات رقم میزنه، پس چه بهتر ورودی خوب بدم و

    اونجا بود که پیگیری و استمرار بچه ها در دیدن ونوشتن زیبایی فایل ها،

    عاشقتم گفتن های هر روزه ،

    هی دنبال گشتن خوبی ها برای چیه؟

    درخواست مریم جان و استاد عزیز برای کامنت کردن زیبایی و تجربیات خودمون با دیدن هر فایل برای چی هست!

    اول از خودم و بعد استاد و مریم عزیز و دوستان جانم معذرت میخوام ،که با کم کاری کردن خودم رو از تجربیات زیبایی دور کردم، از با جان و دل پذیرفتن حرف های استاد و مریم عزیز،از ایده ها و نظرات  ارزشمند دوستانم .

    این حرف استاد رو الان درک میکنم که کسانی که باور نمیکنند من و این زندگی رو ،به من آسیبی نمیزنن، خودشون رو از اون نعمتی که دارن می بینن و باور نمیکنن که می شود، دور میکنن ،من که دارم ازشون استفاده میکنن.

    《به خاطر همین‌، وقتی با آگاهی‌ها یا واقعیت‌هایی مواجه می‌شیم که‌، حاصل باورهای مرغوب‌تر از باورهای ما و عینکی شفاف‌تر و تمیزتر از عینک خودمون هست‌، ذهن‌مون اذیت می‌شه که حتی اون آگاهی‌ها رو که بر خلاف آنچه هست که خودش با اون برنامه‌ ریزی شده‌، ببینه‌، چه برسه به تأیید و تحسینش. به همین دلیل  نمی خواد ادامه بدی به نگاه کردن، نمی خواد تجزیه و تحلیل کنی تا نکاتش رو در بیاری. چون تغییرِ آنچه که یک عمر باهاش بوده و حالا دیگه یه جورایی پذیرفتش و بهش عادت کرده‌، براش ترسناک و زجر آوره》

    وقتی این جملات رو خوندم تازه متوجه شدم

    نمی شود ادای تحسین و دیدن زیبایی در آورد،

    نمی شود به مدت طولانی با تصور ایجاد ببینید بقیه من چقدر خوشحالم ادای مثبت اندیشی در آورد، چون ذهن اجازه نمیده ،چون توی اون مدار نیستی، چون نمی تونی حتی عین جملات تحسین برانگیز رو از کسی کپی کنی و بگی در حالیکه حالت بده و انتظار نتیجه خوب داشته باشی.

    خود من امسال لحظه شروع سال یه سری اتفاقات خوب روابطم رو برای یارم فرستادم که تحسین کرده باشم .متن خوب بود ایموجی عاشقانه داشت اما تمرکزم روی اتفاقی بود که برامون پیش اومده بود و حسم بد بود، نتیجه چی شد ؟ گفت توی این متن بهم توهین شد!! حس پیام خوب نبود!!

    اولش مقاومت کردم بعد به حس خودم که رجوع کردم پیش خودم تاییدش کردم.

    پس نمیشه که استاد جور دیگه ای باشه پشت دوربین، بعد بخواد برای نمایش بگه من خیلی راضیم از خودم و زندگیم در همه ابعاد.

    این همه کامنت ،این همه نتایج بچه ها ،این همه نتیجه  برای خودم رخ نمی داد قطعا ،این همه هم زمانی توجه به زیبایی های سریال و دیدنش توی زندگی خودم رخ نمی داد اونم نه یک بار هر چند بار که توجه شد،  نتیجه نمایش داده شد .

    دیروز تلاشم برای توجه به کانون توجه خودم بود تا دیگران ،اتفاقات فوق العاده ای رخ داد که بخشی رو فقط تونستم در تمرین ستاره قطبی کامنت کنم و اطرافیانم چقدر کانون توجه شون عالی بود بدون اینکه بخوام حتی توی ذهنم تغییری بدم اونها رو.

    به هدایت خدا تصمیم گرفتم تلاشم در هر روز برای تغییر خودم باشه و دارم نتیجه اش رو می بینم ،اما جالب بود باز در پایان شب از موضوعی که کمی حاشیه داشت صحبت کردم و خدا رو شکر کسی همراهیم نکرد ،از خودم پرسیدم چرا بعد از این همه اتفاق خوب باز یه کم رفتم تو جاده خاکی؟

    جواب این بود که دیگه حرف از زیبایی کم داشتم تو ذهنم، چون دوست داشتم با آدم ها صحبت کنم ،رفتم تو حاشیه، چون ذهن ساکت نمی مونه، میخواد روی چیزی تمرکز کنه اگه سریال سفر به دور آمریکا بهش نشون ندی ،میبرتت به صفحاتی که حرف های حاشیه ای میزنن، حرف از قشنگی و نعمت نزنی،میبرتت تو کمبود، پس براش برنامه بزار که زیبایی ببینه تا حرف کم نداشته باشی برای معاشرت و بخوای پناه ببری به حاشیه با نیت ارتباط با آدم ها.

    این اتفاقات خوب یه درک دیگه ام بهم داد که مفهوم هم فرکانسی رو بهتر درک کنم من و دیگری بواسطه هم فرکانسی مون در کانون توجه مون کنار هم قرار گرفتیم نه چیز دیگه ای. اگر من کانون توجه ام رو روی زیبایی تنظیم کنم اون فرد هم فرکانس باشه اونم میره رو توجه به زیبایی، البته که این کار با هدف تغییر دیگران برای من نتیجه نداده اصلا انگار اتصالت خوب برقرار نمیشه ،اما اگه توی هر زمانی که هستی بگی میخوام حالم رو خوب کنم ،اتفاقی می افته که حالت بهتر میشه ،اگر هم مکانی که الان درش هستی هم فرکانس نباشه تو ازش خارج میشی. بارها شده کنار دوستام بودم حالم عالی بوده، بعد به درخواست یکی از همون دوستان که اگه میشه اون خرید رو یادمون رفته، تو برو . من رفتم و هی تو مسیر حس خوبم رفته بالاتر بعد که برگشتم دیدم یه اتفاقی پیش اومده که برای لحظاتی حالشون گرفته شده و من اونجا نبودم.

    درک دیگه وقتی که رفتار متفاوت آدم ها با گفتارشون رو میبینی، متوجه کانون توجه اش میشی ، و این باعث میشه اون ادم رو بهتر بفهمی و با دید تغییر دادنش و قضاوت کردنش بهش نگاه نکنی،مثلا کسی که عشق میخواد اما دریافت نمی کنه،وفاداری میخواد اما یا نمی بینه یا خودش برعکسش رو انجام میده این فقط بخاطر کانون توجه هست که به هر دلیل روی موضوع عکسش هست و باعث نتایج و رفتار کاملا بر خلاف خواسته می شه.

    استاد گفتن رفتارهای شما ،باورهای شما رو نشون میده و این رو الان درک میکنم چون باور ما در هر خواسته با کانون توجه ما ساخته میشه

    خدایا شکرت

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن .

    عاشقتونم و دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1948 روز

      سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام. از خوندن کامنت زیبای شما نهایت لذت رو بردم. مثل همیشه عالی نوشتی. تحسینت می کنم بابت این نکته سنجی ودرک عالی از قوانین. خیلی نکته ها برام داشت. با خوندن کامنت زیبای شما، تونستم ذهن نجواگرم رو ساکتش کنم. بهترینها رو براتون آرزو دارم. 😘😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    آزاده خدری گفته:
    مدت عضویت: 2646 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد جانم ،خانم شایسته عزیزم و دوستان فوق العاده ام

    خدا رو شکر میکنم که در دل تضادها، نجواهای ذهنم، با این نشانه قلبم رو روشن  کرد،به مسیری که وقت عمل میفهمی چقدر کار کردن های روی خودت ،بودنت تو سایت ،کامنت گذاشتن و تلاشت برای بهبود موثر بوده،چقدر جاهایی رو سطحی ازش رد شدی ،چقدر به قول سپیده عزیز توی فایل صحبت استاد با بچه ها در کلاب هوس،توهم درک از قانون رو گرفتی ،چقدر توی ذهنت بجای تمرکز روی کار خودت به قضاوت افراد، شیوه برخوردشون با مسائل پرداختی، توهم عقل کل بودن گرفتی.

    اما با وجود همه این ها خدا رو شکر میکنم که بجای پرداختن به دلایل بیرونی و تقویت نگرش قدیمی ام از دریچه قانون به نشدن ها،متوقف شدن ها نگاه میکنم اشکالاتم رو رفع میکنم به هدایت خدا و بودنم در کنار شما عزیزان دل .

    روز گذشته به تضادی در رابطه ام  برخورد کردم و اونقدر مقاومت شدیدی داشتم که

    نه!

    من این ویژگی و باوری که یارم داره رو، ندارم

    و با قضاوت کردنش،

    تصور قربانی شدنم،

    تصور اینکه من که از اون بهترم،

    با برچسب زدن بهش،

    بد دونستن  ویژگی که داشت،

    گفتن اینکه نه من به هیچ وجه مثل ایشون فکر نمیکنم،

    چنان قدرتی به نجواهای ذهنم دادم که تمام شب بیدار بودم،

    منی که در یک زمان مشخص و با آرامش می خوابیدم.

    متن زیبای این فایل رو خوندم اما اونقدر در مدار درکش برای اجرا نبودم ،

    تا اینکه صبح برای انجام کارهای اداری به  دانشگاهم مراجعه کردم.برای تکمیل  پرونده ام به کارشناس مراجعه کردم .انتظار داشتم کارم سریع تموم بشه چون به نظرم مدارکم کامل بود اما کارشناس رو میدیدم که پرینت مدارک رو گرفته و هر چند دقیقه یه بار چیزی رو یادداشت میکنه و بعد چی شنیدم:

    شما باید حداقل ۸ درخواست ثبت کنید طبق قوانین،تا بتونید به مدرک تون برسید و ایشون یکی یکی تغییرات واحد درس ها، رعایت نکردن انتخاب واحد و و و … رو میگفت

    بدون اینکه من رو قضاوت کنه

    بابت سنوات تحصیلم که بیش از سقف مجاز شده بود، بابت مشروطی ها که بیش از سقف مجاز شده بود،بابت رعایت نکردن و تداخل مدارک و…

    بابت کارهایی که باید در طول همون ترم تحصیلی انجام میدادم

    فقط میگفت برو برای هر کدوم یه درخواست بنویس.

    منم ساکت ایستاده بودم

    و با پذیرش اینکه داره درست میگه

    و من باید طبق قوانین دانشگاه عمل کنم تا به خواستم برسم،

    فقط با ذهن آروم گوش می کردم و یادداشت می کردم چیزی از قلم نیفته.

    بعد ایشون گفتن برای نوشتن فرم درخواست به اتاق دیگه ای مراجعه کنم ازشون پرسیدم دقیقا باید چی بنویسم

    گفتن فقط بنویس چی میخوای!

    چراغ ها یکی یکی تو ذهنم روشن شد.

    اگه می خواستم همون طور که در برابر تضاد رابطه ام رفتار کردم این جا هم همون طور رفتار میکردم، یه اتفاقی این مدلی می افتاد

    وقتی کارشناس در مورد رفع نواقص و درخواست نوشتن می گفت

    من میگفتم میبینی چقدر اشتباه کردم،

    خیلی گیج بودم ،

    اصلا رشته مو دوست نداشتم،

    چقدر مشروط شدم ،

    من خیلی افسرده بودم توی دانشگاه،

    همش تقصیر مامانمه،

    شرایط مالیم بد بود که اون ترم شهریه ندادم و امتحان ندادم،

    روابط بدی داشتم که توی امتحانا موفق نشدم

    میشه لطفا به خاطر این همه زجر و بدبختی که کشیدم کار منو انجام بدید؟

    مطمئنا این دلایل برای ایشون اهمیتی نداشت و باز  تکرار میکرد که این قانون هست برای همه و شما باید این کار ها رو انجام بدید.

    یا زمانی که گفت فقط خواسته تون رو توی درخواست بنویسید

    بگم نمیشه برای هر کدومش بنویسم تقصیر کی و چی بوده که این اتفاق افتاده؟!تاثیری تو سریع تر انجام شدن کارم نداره؟!

    قطعا کارم انجام نمی شد و از این همه دلایل من متعجب میشدند و بازم ازم می خواستند برای رسیدن به مدرکم برم و این درخواست  ها رو بنویسم و طبق قانون عمل کنم.

    یا زمانی که درخواست ها رو نوشتم برای طی شدن روند کار و ثبت شدنش بجای منتظر شدن تا جواب درخواستم بیاد برم پای سیستم بچسبم به کارشناس بگم چه جوری ثبتش میکنی ؟اشتباه متوجه درخواستم نشده باشی؟ کارت رو خوب بلدی؟ یعنی مدرکم بعد این کار شما میاد؟

    هر کسی توی اون اتاق میومد باز از بدبختی ها و سختی های دوران تحصیلم می گفتم و دلسوزی و ترحمش رو جلب می کردم و یه کم آروم میشدم یا اون ادم منو بابت اشتباهاتم سرزنش میکرد که باید دقت میکردی ،اما باز انجام شدن کار و  تایید مدارک و مجوزها به کارشناس مربوط میشد .

    تصور انجام این کار خنده داره

    اما من دقیقا همین رفتار رو در برابر ویژگی یارم انجام دادم.

    بجای اینکه  گوش کنم ،ببینم و خدا رو شکر کنم ،

    از تضاد پیش اومده خواستم رو شناسایی کنم .

    مقاومت هام رو بردارم و بپذیرم  من خودم این ویژگی رو خلق کردم و اصلا به اینکه این باور رو از کی گرفتم کاری نداشته باشم تقصیر مامانمه،معلمه، چون تاثیری توی رسیدن من به خواسته ام  نداره.

    خودمو سرزنش نکنم نه توی ذهنم نه در صحبت با افراد،

    اشتباهاتم رو بپذیرم تضاد رو در جهان بپذیرم اینکه همه چیز توی جهان هست سرد و گرم،بالا و پایین ،سرکوب نکنمش،بد یا خوب ندونمش، فقط بدونم من دارمش حالا چی می خوام ؟ با کدوم ویژگی احساس آرامش می کنم؟

    درخواستم رو اعلام کنم قاطع و محکم

    و صبر کنم جهان، خداوند کارش رو انجام بده و اینکه چطور محقق میشه کار من نیست

    من فقط باید پای خواسته ام بمونم ،بدونم همین رو میخوام و صبر کنم تا جهان کارش رو انجام بده، هر جا بهم گفت

    برو این باور رو درست کن

    اینجا تکامل رو رعایت نکردی

    بجای چرخیدن دور خودم و گلایه از زمین و زمان برم کاری که ازم خواسته شده انجام بدم و اضافه کنم به پرونده خواسته ام و هم ارتعاش بشم باهاش

    و باز صبر کنم و لذت ببرم از اینکه داره کارهام انجام میشه.

    زمان رسیدنش که بشه جهان اون خواسته رو به من میده از روش قانون مندش نه از روش نگرش من.

    خدایا من رو به راه راست هدایت کن.

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلامی گرم به بهترین استاد وبه مریم عزیز که این فایل های بی نظیر و برای ما تهیه میکنه

    واقعا ممنونم از شما دوتا که با این فایل ها باعث میشید کلی حال خوب به ما دست پیدا کنه وکلی خواسته در ما شکل بگیره و کلی امید وار بشیم به اینکه ما هم میتونیم مثل شما به همچین جاهای زیبایی سفر کنیم و لذت ببریم از این همه نعمت و زیبایی که خدا در این جهان خلق کرده

    بهترین و کاملترین فایلهایی که میشه رو چیزهای زیبا و خوب ومثبت توجه کرد همین فایلهای سفرنامه هست که حرفهای استاد و بصورت عملی به ما نشون میده

    خیلی مشتاقم که بقیه فایلهای این سفرنامه رو ببینم

    به امید روزی هستم که شما استاد عزیزم و مریم مهربونم و از نزدیک ببینم

    براتون بهترینها رو آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    Mobina گفته:
    مدت عضویت: 1928 روز

    به نام خالقم

    سلام به استاد عباسمنش و مریم شایسته و دوستان هم فرکانسی ام

    خب بریم سراغ تحسین کردن زیبایی های این سفر بی نظیر

    تحسین میکنم ار – وی پر از امکانات و خفن رو.تحسین میکنم مبل ها ی راحت رو.تحسین میکنم تلوزیون با کیفیت رو.تحسین میکنم یخچال خفن رو. تحسین میکنم قهوه ساز بی نظیر رو.تحسین میکنم ار – وی بزرگ و جا دار رو. خدایاا میلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم استاد رو به خاطر ازادی مالی که داره. خدایاا میلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم سایت امازون رو به خاطر ارائه ی خدمات خفنش و محصولات بی نظیرش.تحسین میکنم جف بزوس رو به خاطر ذهن خلاقش و خدمتی که به بشر کرد.خدایاا میلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم اون چاقوی هیولا استاد رو. یاد اون روز باحال بخیرکه رفتیم و چاقو رو از اون جای خفن خریدیم. خدایاامیلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم امریکا زیبا رو بی نظیر رو.امریکا سر سبز و قشنگ رو. من عاشق امریکام . عاشق مردم مهربون امریکام. خدایاااا میلیارد ها بار شکرد.

    تحسین میکنم اسمان ابی رو . تحسین میکنم ابر های سفید و پنبه ای رو. تحسین میکنمدرختان سبز و قشنگ رو.خدایا میلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم برج ها و ساختمون های خفن رو . خدایاا میلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم اهنگ بسیار زیبایی که روی این قسمت بود.خدایااا میلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم اون قایق سوارها رو . خدایا میلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم این همه زیبایی رو. نور خورشید که به اب خورده مثل الماس شده انگار زمین رو با الماس فرش کردن.خیلی زیباست.خدایاامیلیارد ها بار شکرت.

    تحسین میکنم جاده بسیار زیبا رو که دو طرفش درخت هست.خدایا میلیارد ها بار شکرت.

    بازهم سپاس گزار خداوندم که من رو به این مسیر بی نهایت زیبا هدایت کرد.خدایاا میلیارد ها بار شکرت.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2278 روز

    به نام آنکه جان را حکمت آموخت

    من عااااشق خرید کردنم وبیشتر از اون عاشق باز کردن خریدها ولذت بردن ازشون وبرانداز کردن خریدهام هستم, الانم با باز کردن این بسته قشنگ اون حس برام تداعی وزنده شد, چه حالی میده بشینی وبسته ها رو باز کنی وببینی اینا چین برای چی خوبن, چطوری سرهم میشن و…

    یه نیاز دیگه و تولد یک خواسته از دل اون نیاز, استاد طبق معمول سرچ میکنه وبهترین وباکیفیت ترین محصولی رو که تا اون زمان وارد بازار شده سفارش میده وآمازون دو دستی وصحیح وسالم تقدیمش میکنه ومیگه مبارکت باشه.

    یه وسیله باحال که کار رو آسونتر میکنه برای جهت یابی بهتر وساده تر وپیشنهاد بهترین وآسانترین راه متناسب با با وزن وطول وعرض وارتفاع rv یا هر وسیله نقلیه دیگه ای ,جالبتر اینکه با وویس هم کار میکنه ونقش یک بلد راه الکتریکی رو بازی میکنه. واقعا قابل تحسینه

    استاد که نشسته کف rv قشنگ موزاییکهای کف rv که مربوط به آشپزخونه میشه رو میشه دید یعنی من انقدر ذوق کردم که نگو ,اصلا این rv خیلی زیبا ومجهزه وقشنگ حس واقعی خونه وآشپزخونه رو بهت انتقال میده.خیلی خیلی جذاب وخواستنیه وخیلی دوستش دارم.

    خروج از یک استیت پارک وروانه استیت پارکی دیگر شدن, بقول قدیمیا از این استیت پارک تا اون استیت پارک فرجه😅

    زیباییهای مسیر وآسمون هم در طول سفر که هر لحظه اش خودش مقصد ومقصودی زیبا محسوب میشه هم خیلی ارزش توجه کردن ودقیق شدن تو جزییاتش رو داره.

    آهنگی که روی این فایل گذاشتی مریم جان خیلی جالبه حتی از یک کویر خشک وبی آب وعلف در حالی که مثل درخت خشکیده شدی میتونی با شاخه خیالت به آبادانی وثروت و فراوانی وزیبایی وبرکت ونعمت برسی وبهترین همنشینها رو داشته باشی. از حبیب عزیز هم سپاسگزارم.

    ولی این آهنگی که تقریبا پایه ثابت فایلهای سفر به دور آمریکا هست رو با تمام وجودم دوست دارم, خیلییییی باهاش ارتباط برقرار میکنم واقعا روحم رو هر بار که میشنومش تازه میکنه وانرژی سرشارش رو احساس میکنم ,حس زندگی وزنده بودن توش جاریه, یه جوری احساس میکنم که این آهنگ هم مثل من زنده س ونفس میکشه,واقعا عاشقشم.

    خدا رو بینهایت شکر که با دیدن وتمرکز بر زیباییها , زیباییهای بیشتری رو بهمون نشون میده وبه سمتمون روانه میکنه.

    🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅🎅

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3383 روز

    سلام

    به به چقدر جعبه باز کردن مزه میده.

    بازم ارزش ابزار مشخص است

    عالی و بی نظیر بود

    چقدر بعضی درختان که عین چتر بودند زیبا بود

    در این فایل همه چیز را دیدم دریاچه و جنگل و درختان زیبا و ابرهای خالص و زیبا و آسمان آبی و اپارتمانهای بلند و خانه و پل روی آب ووووو عالی بود و این نشان میدهد که در این کشور تنوع و فراوانی چقدر زیاد است .

    موفقیت ادامه دارد ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Yas گفته:
    مدت عضویت: 2555 روز

    به نام حق

    سلام

    من یه مدتیه دارم رو باورهای ثروتم کار میکنم

    امروز اون فایل سرفصل موضوعات کارگاه دبی استاد رو دیدم

    چه ترمزی ریزی رو که پیدا نکردم تو وجود مبارک خودم

    اونم اینکه استاد تو اون فایل گفتن موضوع بعدی کار تیمیه و ادامه ی توضیحات

    این جمله خود منو جلو ذهنم آورد

    من همیشه از بچگی دوست داشتم همه کارهارو تنهایی انجام بدم

    از تنهایی انجام دادن کارها لذت میبردم هنوزم میبرم

    اصلا دوست نداشتم کسی بهم کمک کنه

    شخصیت درون گرایی دارم

    الان که دارم رو باورهای ثروت کار میکنم متوجه شدم که چه جوری خودم جلوی ورود دستهایی که راه ثروت رو تو زندگی من باز میکنه رو بستم

    غافل ازاینکه درخت هایی هم که تو این فایل به تصویر کشیده شدن تنهایی درخت نشدن

    دونه و خاکو آبو نورخورشید و هزار تا مکمل دیگه برای درخت شدن یه درخت دست به دست هم دادن تا شدن این درختهایی سر به فلک کشیده

    یا همین آهنگ حبیب عزیز

    خود حبیب بوده صداش بوده، موزیک متنو یه سری افراد بودن که زدن

    اون همه وسایل واسه ضبط آهنگ بوده که خروجی شده این آهنگی که من میشنوم و لذتشو میبرم

    میدونین داشتم این فایلو نگاه میکردم هرچی که تو این فایل میدیدم به خودم میگفتم آیا اینها همشون تنهایی ساخته شدن

    از کابینتای آروی، از سرامیک کفش، از اون دستگاهی که استاد خریده، از تلویزون و بازی مایک

    از ساختمونها و جاده و پلهای تو مسیر

    و جوابم به خودم این بود که نه همه ی اینا عوامل مختلفی دست به دست دادن تا نتیجه شده اینی که میبینی

    پس تو چرا این همه علاقه داری که تنهایی همه ی کاراتو بکنی

    تنهایی پول بسازی

    میدونین الان دلیل اینکه عاشق تنهایی ام رو بیشتر میفهمم

    و این علاقه عجیب به تنهایی چه ضربه هایی که من نزده

    جالبه خودمو اینجوری آروم میکردم که خب من کلا شخصیتم درونگراست

    همین جوری ام دیگه

    چقدر خودم به خودم یک عمر ظلم کردم

    خدایا ممنون که آگاهم کردی

    دفعه ی اولی که این فایلو میدیدم اصلا فکرشم نمیکردم یه باگ بزرگ منو بهم واضح نشون بده

    دم همتون گرم: شرکت گارمین، اونی که سیستم عامل انرویدو ساخت، اون درختایی که شدن کابینتو اونی که کابینتارو ساختو اونی که رنگو کشف کردو اونی که رنگ زد کابینتارو،و …………..

    بخام بنویسم که تمومی نداره

    ذره به ذره این فایل با من حرف زد، درس داشت. منطقی کرد این باور رو که یه دست صدا نداره

    این کامنت باشه واسه خودم که یادم نره این ترمز فوقالعاده مخفی رو

    شاد باشید

    در پناه حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: