https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-14.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-19 11:51:182024-08-06 17:17:32سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۷
351نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این فایل اینقدر زیبا بود که حد نداشت.آخر فایل که آهنگ زیبای حبیب رو گذاشتید، واقعا یه جاهایی محو زیبایی تصاویر و ساختمون ها و درخت و چمن میشدم که اصلا نمیفهمیدم چی میخونه و کلامش رو از دست میدادم.خیلی زیبا بود این تصاویر.آهنگ هم زیبا بود.دفعه اولی که این قسمت رو دیدم یه لحظه احساس کردم اونجایی که داره فیلم گرفته میشه منم که دارم میگیرم و میکی اونور نشسته داره بازی میکنه.یعنی همچین حس نزدیکی داشتم با محیط اونجا و یه جای دیگه هم الان که دومین بارش بود که دیدم حس کردم که منم که دارم از اون ساختمون ها و درخت ها و چمن فیلم میگیرم و دوربین که تکون میخورد یه لحظه کوچک تعجب میکردم که چی شد.خیلی این برام جالب بود و با خودم که فکر میکنم میبینم چقدر مدارم عوض شده که دارم اینطور خودم رو تو اون فضا که آرزوش رو دارم ، میبینم و اینا همش از وقتی داره اتفاق میافته که باور کمبود رو در خودم شناسایی کردم به طور واقعی نه مثل قبل که فکر میکردم خوبم تو این باور حالا شاید یکم ایراد داشته باشم و به طور واقعی در عمل هم تغییرات هماهنگ باهاش رو ایجاد کردم.نکته عالیش هم اینه که سفرنامه خیلی کمکم کرده به تغییر این باور و خداوند با این تصاویر ، شده حامی و هدایتگر من برای این روند.
من به همراه خانواده الان در حال مسافرت هستیم و وقتی استاد این وسیله بسیار کاربردی رو نشون دادن ، گفتم چه خوبه که من هم اینو داشته باشم چون واقعا کار رو در مورد همه چی ساده کرده و مسیریابی رو بی دردسر و با اون صفحه نمایش بزرگ که دیگه حرف نداره.آپشن های دیگش هم خیلی خفن بود.خدایا شکرت که یه آدمی این مسئله رو حل کرده و ثروتمند شده و به بقیه هم خدمت کرده.
این سفر تاثیرش روی من خیلی عمیق بوده.تازه وقتی میشینم پای نظرات ریزبینانه دوستان که بیشترم میشه.با خودم میگم این آدم آخه چقدر به قانون مسلطه که اینقدر ریز از کوچکترین حرکات و صحبتها، اساسی ترین قوانین رو بیرون کشیده.واقعا از همگی ممنونم.
این سفر که شروع شد و همراه شدم و تحسین کردم و لذت بردم ازش باعث شد که خودمم در جریان سفر قرار بگیرم و یه سری نکاتی که توی این سفرنامه گفته شد رو عملی اجرا کنم.چقدر جالب در جهت کانون توجهم هدایت شدم و این سفر زیبا که هر لحظش زیبایی هست رو دارم تجربه میکنم.دستان خدا رو میبینم ک چطور وقتی مثلا دنبال اقامتگاه هستیم میان و سه سوته کارمونو راه میندازن.مسیرایی که بهشون هدایت میشیم.اینهمه فراوانی که میبینیم.واقعا سفر کردن عالیه.یک نکته مهم که سفر برای من داشته برگشت به حالت هماهنگی بین ذهن و روح که تو بچگی زیاد داشتیم ، بوده و آرامشی که کسب کردم و لذتی که دارم میبرم.امروز داشتم از یه جایی عکس میگرفتم بعد یه پیرمرد نشسته بود همونجا که لوکیشن مدنظر برای عکس بود.بعد گرفتن عکس ناخودآگاه بهش لبخند زدم و لبخندم رو حفظ کردم چون روش رو از من برگردونده بود و فاصلش دور بود ولی انگار فرکانس لبخند من به قلب و صورتش خورد و نگاه کرد و همراه لبخند اون براش دست تکون دادم و اونم شروع کرد به همین کار و به خواهرم که کنارم بود هم دست تکون داد و به همین راحتی عشق بین ما رد و بدل شد.نمیدونم این چندمین باره که به یه غریبه اینطور عشق دادم ولی حالا خیلی خوب میفهمم که دادن عشق بی قید و شرط به دیگران چیه و چه حسی داره و چقدر زیباست.بدون ترس از قضاوت و مسخره شدن و بی محلی کردن طرف.بدون نگاه به رنگ و قومیت و ملیت و جنسیت و …
وقتی به پیام تصاویر دقت میکنم میبینم که هر دفعه استاد یه چیزی میخرن و جلوی دوربین باز میکنن داره این باور رو در من تقویت میکنه که همه چی هست بینهایت هست و میشه ازش استفاده کرد کافیه دستمون رو دراز کنیم و ظرفمون رو پر از نعمت کنیم.طبیعیش اینه که اینطور باشه و به محض بوجود آمدن خواسته ای داشته باشیمش مثل استاد در مورد آمازون که کافیه فقط یه چیزو ببینه و اراده کنه بخره.دیگه تمامه.
در مورد تمام خواسته های ماهم همینه.طبیعیش اینه که سریع بوجود بیاد.اگه نمیاد یعنی ما جلوی این جریان بی انتهای این رودخانه عظیم سد گذاشتیم وگرنه نعمت بی انتهاست.داره هر لحظه با شدت به دیواره بتنی سد میکوبه ولی ما با مقاومت های بیجا اجازه تخریب این سد رو نمیدیم.
راستی خاله مریم امروز یه نفری رو دیدم که داشت دوربین به دست و فیلم بگیر مثل شما راه میرفت و از اون جای زیبایی که بودیم فیلم میگرفت.قشنگ یاد شما و عزت نفستون افتادم.ایشون رو تو باغ دولت آباد یزد دیدم و حس کردم شاید از همسفرامون باشه.اینم از همون قضیه کانون توجه هست که چطور بین این همه آدم توی این شهر ایشون رو گذری دیدم و یاد شما افتادم.
ممنون بابت این فایلهای زیبا و عشقی که به ما دارید.عاشقتونم استاد خاله مریم مایک و تمام همسفرای گلم.
این که سفرنامه خیلی کمکم کرده به تغییر باورکمبود و خداوند با این تصاویر ، شده حامی و هدایتگر من برای این روند.
خدایا شکرت که یک شخصی با حل کردن یک تضاد هم به گسترش خودش کمک کرده هم دیگران و هستی.
با خودم میگم استاد عباسمنش آخه چقدر به قانون مسلطه که اینقدر ریز از کوچکترین حرکات و صحبتها، اساسی ترین قوانین رو بیرون کشیده و به بهترین و توحیدی ترین شکل ممکن داره در زندگیش به این قوانین عمل میکنه.
چقدر جالب با همراه شدن و تحسین کردن این سفرنامه، در جهت کانون توجهم هدایت شدم و این سفر زیبا که هر لحظش زیبایی هست رو دارم تجربه میکنم..
یک نکته مهم که سفر برای من داشته، برگشت به حالت هماهنگی بین ذهن و روح که تو بچگی زیاد داشتیم بوده و آرامشی که کسب کردم و لذتی که دارم میبرم.
حالا خیلی خوب میفهمم که دادن عشق بی قید و شرط به دیگران چیه و چه حسی داره و چقدر زیباست.
بدون ترس از قضاوت و مسخره شدن و بی محلی کردن طرف.بدون نگاه به رنگ و قومیت و ملیت و جنسیت و …
وقتی به پیام تصاویر دقت میکنم میبینم که هر دفعه استاد یه چیزی میخرن و جلوی دوربین باز میکنن داره این باور رو در من تقویت میکنه که همه چی در همین لحظه و بینهایت وجود داره فقط کافیه با کنترل ذهن ،ایمان به خداوند و احساس خوب ، ظرفمون رو پر از نعمت کنیم.
طبیعیش اینه که اینطور باشه و به محض بوجود آمدن خواسته ای، داشته باشیمش مثل استاد در مورد آمازون که کافیه فقط یه چیزو ببینه و اراده کنه بخره.دیگه تمامه.لایک👍
در مورد تمام خواسته های ماهم همینه.طبیعیش اینه که سریع بوجود بیاد.اگه نمیاد یعنی ما جلوی جریان بی انتهای این رودخانه عظیم، سد گذاشتیم وگرنه نعمت ها بی انتهاست.داره هر لحظه با شدت به دیواره بتنی سد میکوبه ولی ما با مقاومت های بیجا، اجازه ورود نعمت های الهی رو نمیدیم.
کلید واژه ها:
تغییر مدار
شناسایی باورهای محدود کننده
هدایت الهی
تحسین کردن
لذت بردن از مسیر
عمل کردن به قوانین خداوند
تغییر آگاهانه کانون توجه به سمت زیباییها
دستان خداوند
باور فراوانی
هماهنگی بین ذهن و روح
آرامش
فرکانس
عشق بی قید و شرط
پرهیز از قضاوت
بی نهایت بودن نعمت های الهی
رهایی
عزت نفس
عبارات تاکیدی:
خداوند هر لحظه من رو به سمت شادی و آرامش الهی هدایت میکنه
یه سلام و خداقوت جانانه خدمت مریم خانم شایسته عزیز و استاد گرانقدرمون و مایکی که همش با اون پلی استیشنش میکشه و راه میره موفقه
دوستان همه نکته ها رو گفتن من هم چند تا نکته هست که بگم
اول اینکه استاد دیدی حالا چطور تسلیم خواست خداوند و اراده ی مریم خانم قرار گرفتی تا جایی که نه تنها دوربین واسش میخری بلکه الا نمیای و مثل فایلهای دانلودی کلا صحبت میکنی و این نتیجه عشقی که به خواسته ات داری هست که جهان کمکت میکنه که استاد غرغرو هم به کمکت میاد حححح خیلی حال کردم اصلا باورام پکید که چجوری جهان و خداوند کمکت میکنه تا به خواسته ات برسی در حالی که ………
دوم اینکه چقد کار با این جی پی اس راحته ها من که حال کردم و اینم نشون دهنده خلاقیت اون شرکتی هست که تولید میکنه که راحتی رو به ارمغان میاره و نکته مخفیش اینه که به قول قران اسانی و راحتی رو برای شما میخواییم
نکته سوم اینکه اون ماشینه وایستاد تا استاد با اتوبوس رد شه و این نشون دهنده اینه که وقتی باورهای درست داری جهان تسلیمت میشه و بهتر تو رو به خواسته ات میرسونه
در پناه الله یکتا شاد و موفق باشید عاشقتونم دستتون رو میبوسم که ما رو همسفر خودتون کردین
چقدر خوبن این کلیپاااا واقعا چه دریایی چه درختایی چه آسمونی چه جاده ای چه هوایی چه سرسبزی ای چه شور و شوقی چه امکاناتی چه خونواده ی خوبی چه ثروتی چه عشقی خدایا شکرت??
سلام…این فایل های سفرنامه نگاه میکنم میفهمم که مثل اینکه راه اشتباه رفتم خیلی این فایل های سفرنامه باعث میشن دوره ها بیشتر درک کنیم حالا فهمیدم چرا استاد نتایج بسیار خوبی گرفتن و از لحاظ سلامتی ثروت و روابط در درجه بالای هستن چون تمام چیزهای که میگن خودشون با تمام وجود انجام میدن و هرکس مثل استاد ایمان داشته نتایج بسیار عالی ای میگیره
من باید روی خودم کار کنم که مثل شما و خانم شایسته بتونم روی نکات مثبت توجه کنم باید وقتی مشتری ندارم جوری حالم خوب نگه دارم و به نکات مثبت زندگیم و کسب کارم توجه کنم تا جهان هستی شرایط و افراد به سمت من بیاره
استاد هرچقدر روی باور فراوانی کار میکنم آخر سر یجای دیگه توی زندگیم خودشو نشون میده تمام تلاش خودم دارم میکنم که این باور تغییر بدم از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب من پشت سرهم فایل های شما گوش میدم که فقط باور های کمبود باور لیاقت باور معنوی بودن توی ذهنم درست کنم به امید خدا درست میشه
خدایا خودت کمک کن تا ترمز های که باعث میشن به خواسته هام نرسم پیدا کنم
حالا فهمیدم چرا استاد نتایج بسیار خوبی گرفتن و از لحاظ سلامتی، ثروت و روابط در درجه بالای هستن چون تمام چیزهای که میگن خودشون با تمام وجود انجام میدن و هرکس مثل استاد ایمان داشته نتایج بسیار عالی ای میگیره
داشتم فکر میکردم وقتی آدم سفر میکنه و با توجه به نیازهایی که در طول سفر پیش میاد وسایل مورد نیاز رو خریداری میکنه و اون رو به داشته های قبل اضافه میکنه، در سفرهایی بعدی بی نیاز تره و وسایل سفرهای بعد رو از حالا خریده، حالا هر چی وسیله با ارزش تر و گرانبها تر و لوکس تر و کارآمد تر باشه هم دوام بیشتری داره و هم نیازهایی بیشتری رو برطرف میکنه و در سفرهای بعدی میری سراغ نیازها و وسایل با ارزش تر.
به نظرم سفر زندگی هم همینه، هر وقت با هر تضاد و اتفاقی وسیله گرانبهاتر و آگاهی ارزشمندتری واسه خودت داشته باشی، در سفرهای بعدی دست پرتری و هر چی جلو بری و کوله بارت رو از چیزهای ارزشمند پر کنی در سفر آخرت راحت تر و بهتر میتونی سفر کنی و راه رو پیدا کنی.
در طول این مدت مدام این فکر بامن بود که سفر با یه اتوبوس و یه سانتافه پشتش توی همه ی جاده های آمریکا امکان پذیر هست؟ یا وسیله ای هست که بتونه آدم رو راهنمایی کنه از مسیر درست با ماشین سنگین بره یا اصلا جاده ای مجزا واسه ماشین های سنگین ساخته شده یا نه؟ با این فایل پاسخ های سوالات خودم رو دریافت کردم. ?
احساس میکنم علاوه بر تمام آگاهی های این فایل، این مطالب در مورد تردد ماشین ها در جاده، یه روزی یه جایی به درد می خوره.
امشب واسه من شب ارزشمندیه. با اینکه امروز از صبح تا ده و نیم شب بیرون بودم و فردا واسه نهار کلی مهمون دارم الان که ساعت دوازده شب هست نمیتونم بخوابم و حرف های دلم رو با شما به اشتراک ندارم. نمیتونم چیزی ننویسم، نمیتونم این فایل رو نبینم و نمی تونم به خودم آگاهی ندم.
تقریبا یکسالی هست که دارم به صورت مداوم قرآن میخونم و با معنی. در طول این یک سال ۳ بار از اول تا آخر خوندم و امشب واسه چهارمین بار ختمش کردم اونم در شب غدیر
واسه من خیلی با ارزشه، اینکه با ختم قرآنم پر از آگاهی شدم. این ختم قرآن با همه ختم های دیگه فرق داشت
سال قبل این موقع، بعد از خوندن کتاب ملت عشق، دوست داشتم به اون آگاهی که شمس رسیده برسم. و آرزو کردم دوستی مثل مولانا بهم داده بشه و خدا میدونه این مطلب رو توی دفتر اهدافم نوشتم. اون روز من هیچی راجع به قوانین و این چیزها نمیدونستم.
بعد از اون بهم الهام شد قرآن رو بخونم و اون هم با معنی. وقتی شروع به خوندن قرآن و معانی اون کردم سر در نمی آوردم و مدام به خدای خودم میگفتم این معنی یعنی چی؟ این معانی با حرفهایی که از قبل در مدرسه و جامعه بهم گفته بودن فرق داشت. از خدا می خواستم خودش بهم معنی قرآن رو بفهمونه. اوایل که کلا گیج بودم.اما یه حسی بهم میگفت تو ادامه بده و بخون به بقیه اش کاری نداشته باش. در دوره های بعد یه حسی بهم گفت سعی کن معانی رو در زندگی خودت پیدا کنی و به اون عمل کنی.
حالا بعد از یکسال و ختم چهارم، چند وقته با سایت آشنا شدم و بهتر میتونم معانی که میخونم رو درک کنم.
امروز صبح بدون اینکه ساعت در زمانی که همیشه زنگ میخوره ، قبل از طلوع خورشید، زنگ بخوره… یه صدایی بهم گفت بیدار شو این واسم یه نشونه بود. بعد بیدار شدم و شروع کردم به قرآن خوندن و تفکر در معانی…. خدای من… رسیده بودم به جزء آخر… و سوره ضحی و سوره لیل….. چه آگاهی با ارزشی… چندین بار سوره لیل رو خوندم و به حرف های استاد در مورد صدق بالحسنی فکر کردم و به معنی کلام خدا فکر کردم و اشک ریختم…. و خدا رو شکر کردم بابت جهانی که خلق کرده با قوانین ثابتش
خدا رو شکر کردم که بالاخره راه هدایتش رو بهم نشون داد و بالاخره تونستم در حد خودم معنی قرآن رو درک کنم و امیدوارم بتونم بهش عمل کنم و خدا بهم کمک کنه که در این راه ثابت قدم باشم.
عاشقتم استاد عزیزم، که دستی از دستان خداوندی برای من
عاشق خداوندم که راه هدایتش رو بهم نشون داد
عاشق خداوندم هستم که بهم این فرصت رو داد تا به آرزوم که تبدیل شدن به یک الگو و مادر خوب و عالی واسه زندگی و فرزندم باشم، برسم…
با دوست عزیزم موافق هستم این فایل 10تا20 دقیقه ای دنیایی منو عوض کرده
من از صبح تا شب داشتم کارمیکردم باهمسرم مثل سه تا مرد کار میکردم بعضی روزها 15کیلومتر به خاطرشغلم پیاده روی داشتم شب عید که به19 نیم کیلومتر رسیده بود به خدا میتونم به جرعت بگم این درآمد به ظاهرخوب فقط داشت زندگی روز مرگی وقصد وقرض هایی گذشته رو کاور میکرد همین همیشه میترسیدم کاری رو شروع کنم حتی از سایه خودم میترسیدم یکسال به ترسهام حمله داشتم اونقدر ریشه ای شده بود که حتی اون یکسال تمرینات هم جزعی از اون نتونسته بود درست کنه باز میرسیم تکامل تا شروع سفرنامه یادمه از ذوق اشک میریختم یه حسی درون میگفت آتنا باور کن همه چیز با شروع این سفر برات درست میشه اون روز اول سفر بود که من مثل گذشته نبودم هم شرایط خرید نت داشتم هم گوشی عالی داشتم و هم به راحتی توی سیستم خونه میتونستم ببینم برام لذت دوچندان بود اینم بگم قبل از شروع سفر انگاری یه چیزی گم کرده بود انگاری بی هویت بودم یادمه حتی نمیدونستم دلم چی میخواد به خدا حتی نمیدونستم استعداد دارم تو چه زمینه ای خودم که سهله رسالت رو هم نمیدونستم و…. ??
یادمه رسیدیم به جلسه 12 بود من دیگه با همه ترسهام که اگه الان کار نکنم بیچاره میشم بدبخت میشیم بچه هام چی و کلی نجوایی دیگه کارم رو رها کردم و خودم شروع کردم متعهد تر از گذشته روی خودم کار کردن یادمه تا جلسه26یا27بود بین خواب و بیداری یه حسی مدام بهم گفت از اول شروع کن بنویس هر نکات مثبت فایل رو و من نشونه خواستم که شروع کنم که مسافرت تبریز برام مهیا شد شهری پراز ثروت و آدمهایی فوق العاده زیبا که خیلی خیلی راحت پل میسازن برام جالب تر شد چرا که من به اون سختی پول میساختم اما تو تبریز مردم هاش صبح9تا10 مغازه هاباز میشد وتا5الی6 غروب بیشتر کار نمیکردن دنبال مشتری نمیدویدن و به همه احترام میزاشتن تمیز بود شهر و پراز ماشین لوکس برام جالب بود حتی بعضی مناطق بیشتر از تهران خودمون ماشین گرون قیمت داشت……
اینا انگارداشت برام باور میساخت تا اینکه آمدم تهران تصمیم گرفتم شروع کنم به تحلیل ریز بینانه فایل ها مسابقه گذاشت استاد عزیزم مریم جونم خیلی خوشحال شدم من شروع کردم ولی دلیل اینکه نمیتونستم زیاد پشت هم مدام کار کنم رو متوجه نمیشدم تا امروز متن دوست عزیزمون خوندم که آگاهی هایی سنگین باعث این میشد تنم خسته بشه واحساس خفگی کنم بعد ازچندساعت تمرین و نوشتن حتی میخواستم متن بذارم نمیتونستم فقط میخواستم یه چیزی نوشته باشم چراکه متن دفترم کجا دیدگاهم کجا نمی تونستم دیدگاه بزارم…
اونقدر این فایلها برام باورهایی منفی میریخت بیرون که من خودم مونده بودم اینا کجا بودن خوب دختر خوب چطوری میخواستی با این لج هایی ذهن که گندیدن بشه ثروت ساخت ??
اونقدر فشار به جسم می آورد فکر میکردم همون 19 کیلومتر عید پیاده روی تند داشتم???….
بددنم انگاری همیشه خسته بود من4ساعت کار میکنم رو باورهام 5ساعت میخوابم میگفتم یا من تنبل شدم یا حتی یه مسئله ای هست خدای من بهم گفت تو مشکل نداری آگاهی ها سنگینه……
خداشکرت ??
خدارو سپاسگزارم این فایلها رو گوش میدم میبینم صادقانه بگم راه مو پیدا کردم به امید الله یکتایکشنبه همین هفته استارت کار جدیدم میزنم از الله میخوام اونقدر پول بسازم که پکیج استاد بخرم دیشب وقتی روی یکی از ترمزها کار میکردم که استاد گفتن توی یکی از فایلها که به خدا فایل من حتی رایگانش، رایگان نیست من گذاشتم برای محدود کسانی که میخوان زندگی شون تغییر بدن نتایج بگیرم وبعد پکیج بخرند..
دیشب میگفتم آتنا ببین این فایل رو آنقدر باید روی خودت کار کنی و انقلاب کنه درونت و همه وجودت که به سادگی پکیج بخری و ازشون نهایت استفاده روکنی پس خداوند الان در دسترست این پکیج سفرنامه گذاشته رایگان پس تلاش خودتو کن من منتظرنتایج تو هستم و تمام جهان اطرافت که میخوان بهت بگن در خدمتم سرور من در این افکار خوابیدم دیشب خواب استاد دیدم آنقدر واضح که باورم نمیشد کنار دریا نشسته بودی استاد و یه تخته سنگ زرد رنگ میز و صندلی درست کرده بودن خیلی زیبابود و بهم گفتی شروع کن با تعهد بیشتر رو خودت کار کن و منتطر نتایج ت هستم میخوام بیایی 12قدم با بچه ها همراه بشی تو پتانسیل شو داری بهت ایمان دارم بهم قول بده و کارت رو شروع کن فقط فقط از خدا کمک بگیر امسال با همه سالهاست فرق داره و باید دنیایی تو هم فرق کنه تو لیاقت شو داری بهترین شاگر من باشی خدایاشکرت??????????????????
از صبح فقط تمرکزم گذاشتم روی اون7تا ورقA4که ترمز توشون نوشتم از اول سفرنامه و دارم اول ذهن ام سوال میکنیم بعد توجیه میکنم و بعد براش باورهایی قدرتمند میسازیم توی یکی از نظرات خوندم دم رو یکی یکی دارم قیچی میکنم بیام هم سفربچه هایی 12قدم باشم و آن شاالله فوق العاده وثروتمند باشم خدایاشکرت….
کلی ایده برام آمده یه متنی هم درمورد همه ترمز هام بعد هر کدوم از آگاهی هایی که بعد هر فایل گرفتم مینویسم توکل به الله یکتا…
اون آهنگ حبیب عزیز عالی بود منو برد تو گذشته خودم و تکوند خداروسپاسگزارم ?????
ممنونم برای فایل بی نظیرت مریم عزیزم و صدای عالی که چقدر زیبا میخوندی منم تو مسافرت عاشق خوندن ترانه هستم ولذت میبرم کیف کردم تمام زیبایی ها گوارای وجودتون همسفرهای توحیدیم???
از وقتی با این خانواده همراه شدم زمانهایی زیادی بوده که شگفت زده شدم . منظورم طی این دو سال و نیم است نه فقط در جریان این سفر نامه .چیزهایی دیدم که شاید از بقیه می دیدم و دیگر قبولشان نمی کردم . اما هر باری کنار آمدم و توانستم تمرکزم را مثبت کنم و ادامه بدهم . به شگفت زده شدن عادت کردم و یاد گرفتم در عین حال از خود آدم ها رها بشم . یعنی همه گاهی اشتباه می کنیم نه اونقدر کسی را بزرگ کنم که اگر نکته ای دیدم خوشم اومد به کلی نفیش کنم یا همه رفتارشو تاید کنم . سعی کردم بفهمم بالاخره همه داریم یاد می گیریم وتجربه می کنیم . همه داریم سفر می کنیم تا خدا رو بیشتر بشناسیم.
گل کاری و باغبانی کار مورد علاقه من است یکی از چیزهایی که دوست دارم انجامش دهم و داشته باشم .
شب همیشه باعث آرامش من است و شنیدن صدای جیرجیرک ها به جای صدای ماشین ها برایم خیلی مطبوع است . نمی دانم چرا ؟ اما شما که این قدر راحت می تونید صحبت کنید و آرامش را نشون بدهید باعث می شوید ما هم احساس راحتی کنیم .
آسان کردن کارها به آرامش انسان منجر میشه و هریک قدمی که انسان در راستای ساده کردن کارها برمیداره ، دهها و صدها قدم موجبات آسایش و آرامش و راحتی را در پی داره .
وقتی با وصل کردن یک روسری ساده به پنجره ماشین میشه یک سایه ی عالی درست کرد به مراتب استفاده از این وسیله ای که استاد خریدند ، امنیت و آرامش خیال بیشتری را فراهم میکنه و چقدر زیباست و چقدر مسافرت را زیباتر میکنه ، چقدر ثروت معنویه ، چقدر پول در خدمت انسانه .
من هربار که استاد وسیله ی جدید میخره ، احساسم نسبت به خرید کردن و خرج کردن تغییر میکنه ، از اینکه میبینم استاد به تأمین وسایل ضروری اکتفا نمی کنه و برای آسودگی بیشتر ، هرچیزی را که لازم ببینه میخره ، خوشحال میشم و تأییدی میشه برای باورهای غلطی که در ذهنم نسبت به خرج کردن دارم ؛ از اینکه استاد سقف « چیزهای ضروری » زندگیش را خودش تعیین میکنه و معیارش ، خودشه و سبک شخصی زندگی خودش ، خوشم میاد ؛ از اینکه برای خرید کردن هاش به عرف و عادات دیگران و حتی زندگی های هم سطح خودش توجه نمی کنه لذت میبرم ؛ و من متوجه شدم اصلا چیزی به اسم خرید ضروری که یک چیز مشخص باشه وجود نداره بلکه ضرورت های هر آدمی با تغییر باورهاش و بدست آوردن نتایجش تغییر میکنه و این خیلی خوبه و این نکته ای هست که من با خرید هایی که استاد از آمازون یا جاهای دیگه انجام میدند متوجه شدم مثلا گاهی از یک چیز ، تعداد زیاد میخره ، گاهی چیزهای خاص میخره ، حتی وقت هایی که خونه نیستند پکیج هایی که سفارش داده بودند را شرکت میاره در خونه شون میذاره و این برای من خیلی جالبه ، خیلی خیلی لذت میبرم از اینکه یک روزی می رسه که من هم آزادانه خرید میکنم و مهم تر از همه اینکه ، زندگی استاد را در این مورد چندین بار از نزدیک دیدم و فهمیدم هیچ خدایی وجود نداره که منو بخاطر خرید های زیادم سرزنش کنه و برای تنبیه کردن من ، شرایطی از فقر را رقم بزنه که من متنبه بشم و بفهمم که نباید حتی یکذره بیش از نیازم خرید کنم .
من فهمیدم که پازل خدا را در این زمینه کاملا اشتباه چیدم .
من فهمیدم که با تغییر باورهام روزهایی می رسند که به جز مرغ و تخم مرغ و نون شب ، چیزهای بسیار جذابی میخرم .
من فهمیدم که در همین دنیا مدارهایی هست که وقتی در اونها احاطه بشی ، نه فقط عید به عید ، بلکه سالی ده بار لباس میخری .
من فهمیدم که روزی می رسه که نه تنها برای جسمم بلکه برای روحم خرید میکنم ، برای کسانی که دوستشان دارم ، برای به پرواز درآوردن روحم خرید میکنم …..
من فهمیدم که چه چیزهای کوچکی را بعنوان ضرورت های زندگیم قرار داده بودم ، چقدر لیاقتم ناچیز بود ، انگار که قرار است برای نمردن ، زندگی کنم ….
الان خیلی حالم خوبه …. هرچه میگذره و هرچه با شماها سفر میکنم ، بیشتر میفهمم که چقدر کمتر ، خواسته ام و چقدر بیشتر میشود که بخواهم …. هرچه بیشتر در عمق آموزش های استاد فرو میروم ، بیشتر میفهمم که خدا را برعکس شناخته ام و حالا دلم می خواهد با صدای بلند بگویم که ««« خدا برعکسه »»» برعکس اون چیزی که من سالهااااااا در ذهن خودم ساخته بودم …..
سلام خدمت همه دوستان. بازم ویدیو پر از انرژی مثبتی بود تشکر، اسمون زیبا نماد عشق من همه جا هست اینجام هست و واقعا زیبا بود، تضاد استاد رو به خرید این وسیله کشوند و جالب از دیدگاه بالاتر تضاد در نهایت زندگی رو راحت تر میکنه برامون، باز هم دیدن روابط عالی بین اعضاء برای من یکی از زیباترین بخش هاست ، امیدوارم عمیق تر هم بشه.
سلام بازهم یکبار دیگه زیباییهای این دنیا رو به نشون دادید واقعا شما یکی از همون دستهای زیبای خدا هستید توی زندگی ما بی نهایت سپاس گذارم از خداوند مهربان
سلام به همفسرهای عزیزم
این فایل اینقدر زیبا بود که حد نداشت.آخر فایل که آهنگ زیبای حبیب رو گذاشتید، واقعا یه جاهایی محو زیبایی تصاویر و ساختمون ها و درخت و چمن میشدم که اصلا نمیفهمیدم چی میخونه و کلامش رو از دست میدادم.خیلی زیبا بود این تصاویر.آهنگ هم زیبا بود.دفعه اولی که این قسمت رو دیدم یه لحظه احساس کردم اونجایی که داره فیلم گرفته میشه منم که دارم میگیرم و میکی اونور نشسته داره بازی میکنه.یعنی همچین حس نزدیکی داشتم با محیط اونجا و یه جای دیگه هم الان که دومین بارش بود که دیدم حس کردم که منم که دارم از اون ساختمون ها و درخت ها و چمن فیلم میگیرم و دوربین که تکون میخورد یه لحظه کوچک تعجب میکردم که چی شد.خیلی این برام جالب بود و با خودم که فکر میکنم میبینم چقدر مدارم عوض شده که دارم اینطور خودم رو تو اون فضا که آرزوش رو دارم ، میبینم و اینا همش از وقتی داره اتفاق میافته که باور کمبود رو در خودم شناسایی کردم به طور واقعی نه مثل قبل که فکر میکردم خوبم تو این باور حالا شاید یکم ایراد داشته باشم و به طور واقعی در عمل هم تغییرات هماهنگ باهاش رو ایجاد کردم.نکته عالیش هم اینه که سفرنامه خیلی کمکم کرده به تغییر این باور و خداوند با این تصاویر ، شده حامی و هدایتگر من برای این روند.
من به همراه خانواده الان در حال مسافرت هستیم و وقتی استاد این وسیله بسیار کاربردی رو نشون دادن ، گفتم چه خوبه که من هم اینو داشته باشم چون واقعا کار رو در مورد همه چی ساده کرده و مسیریابی رو بی دردسر و با اون صفحه نمایش بزرگ که دیگه حرف نداره.آپشن های دیگش هم خیلی خفن بود.خدایا شکرت که یه آدمی این مسئله رو حل کرده و ثروتمند شده و به بقیه هم خدمت کرده.
این سفر تاثیرش روی من خیلی عمیق بوده.تازه وقتی میشینم پای نظرات ریزبینانه دوستان که بیشترم میشه.با خودم میگم این آدم آخه چقدر به قانون مسلطه که اینقدر ریز از کوچکترین حرکات و صحبتها، اساسی ترین قوانین رو بیرون کشیده.واقعا از همگی ممنونم.
این سفر که شروع شد و همراه شدم و تحسین کردم و لذت بردم ازش باعث شد که خودمم در جریان سفر قرار بگیرم و یه سری نکاتی که توی این سفرنامه گفته شد رو عملی اجرا کنم.چقدر جالب در جهت کانون توجهم هدایت شدم و این سفر زیبا که هر لحظش زیبایی هست رو دارم تجربه میکنم.دستان خدا رو میبینم ک چطور وقتی مثلا دنبال اقامتگاه هستیم میان و سه سوته کارمونو راه میندازن.مسیرایی که بهشون هدایت میشیم.اینهمه فراوانی که میبینیم.واقعا سفر کردن عالیه.یک نکته مهم که سفر برای من داشته برگشت به حالت هماهنگی بین ذهن و روح که تو بچگی زیاد داشتیم ، بوده و آرامشی که کسب کردم و لذتی که دارم میبرم.امروز داشتم از یه جایی عکس میگرفتم بعد یه پیرمرد نشسته بود همونجا که لوکیشن مدنظر برای عکس بود.بعد گرفتن عکس ناخودآگاه بهش لبخند زدم و لبخندم رو حفظ کردم چون روش رو از من برگردونده بود و فاصلش دور بود ولی انگار فرکانس لبخند من به قلب و صورتش خورد و نگاه کرد و همراه لبخند اون براش دست تکون دادم و اونم شروع کرد به همین کار و به خواهرم که کنارم بود هم دست تکون داد و به همین راحتی عشق بین ما رد و بدل شد.نمیدونم این چندمین باره که به یه غریبه اینطور عشق دادم ولی حالا خیلی خوب میفهمم که دادن عشق بی قید و شرط به دیگران چیه و چه حسی داره و چقدر زیباست.بدون ترس از قضاوت و مسخره شدن و بی محلی کردن طرف.بدون نگاه به رنگ و قومیت و ملیت و جنسیت و …
وقتی به پیام تصاویر دقت میکنم میبینم که هر دفعه استاد یه چیزی میخرن و جلوی دوربین باز میکنن داره این باور رو در من تقویت میکنه که همه چی هست بینهایت هست و میشه ازش استفاده کرد کافیه دستمون رو دراز کنیم و ظرفمون رو پر از نعمت کنیم.طبیعیش اینه که اینطور باشه و به محض بوجود آمدن خواسته ای داشته باشیمش مثل استاد در مورد آمازون که کافیه فقط یه چیزو ببینه و اراده کنه بخره.دیگه تمامه.
در مورد تمام خواسته های ماهم همینه.طبیعیش اینه که سریع بوجود بیاد.اگه نمیاد یعنی ما جلوی این جریان بی انتهای این رودخانه عظیم سد گذاشتیم وگرنه نعمت بی انتهاست.داره هر لحظه با شدت به دیواره بتنی سد میکوبه ولی ما با مقاومت های بیجا اجازه تخریب این سد رو نمیدیم.
راستی خاله مریم امروز یه نفری رو دیدم که داشت دوربین به دست و فیلم بگیر مثل شما راه میرفت و از اون جای زیبایی که بودیم فیلم میگرفت.قشنگ یاد شما و عزت نفستون افتادم.ایشون رو تو باغ دولت آباد یزد دیدم و حس کردم شاید از همسفرامون باشه.اینم از همون قضیه کانون توجه هست که چطور بین این همه آدم توی این شهر ایشون رو گذری دیدم و یاد شما افتادم.
ممنون بابت این فایلهای زیبا و عشقی که به ما دارید.عاشقتونم استاد خاله مریم مایک و تمام همسفرای گلم.
عاششششقتوننننننمم.
زیبا تر ببینیم:
این که سفرنامه خیلی کمکم کرده به تغییر باورکمبود و خداوند با این تصاویر ، شده حامی و هدایتگر من برای این روند.
خدایا شکرت که یک شخصی با حل کردن یک تضاد هم به گسترش خودش کمک کرده هم دیگران و هستی.
با خودم میگم استاد عباسمنش آخه چقدر به قانون مسلطه که اینقدر ریز از کوچکترین حرکات و صحبتها، اساسی ترین قوانین رو بیرون کشیده و به بهترین و توحیدی ترین شکل ممکن داره در زندگیش به این قوانین عمل میکنه.
چقدر جالب با همراه شدن و تحسین کردن این سفرنامه، در جهت کانون توجهم هدایت شدم و این سفر زیبا که هر لحظش زیبایی هست رو دارم تجربه میکنم..
یک نکته مهم که سفر برای من داشته، برگشت به حالت هماهنگی بین ذهن و روح که تو بچگی زیاد داشتیم بوده و آرامشی که کسب کردم و لذتی که دارم میبرم.
حالا خیلی خوب میفهمم که دادن عشق بی قید و شرط به دیگران چیه و چه حسی داره و چقدر زیباست.
بدون ترس از قضاوت و مسخره شدن و بی محلی کردن طرف.بدون نگاه به رنگ و قومیت و ملیت و جنسیت و …
وقتی به پیام تصاویر دقت میکنم میبینم که هر دفعه استاد یه چیزی میخرن و جلوی دوربین باز میکنن داره این باور رو در من تقویت میکنه که همه چی در همین لحظه و بینهایت وجود داره فقط کافیه با کنترل ذهن ،ایمان به خداوند و احساس خوب ، ظرفمون رو پر از نعمت کنیم.
طبیعیش اینه که اینطور باشه و به محض بوجود آمدن خواسته ای، داشته باشیمش مثل استاد در مورد آمازون که کافیه فقط یه چیزو ببینه و اراده کنه بخره.دیگه تمامه.لایک👍
در مورد تمام خواسته های ماهم همینه.طبیعیش اینه که سریع بوجود بیاد.اگه نمیاد یعنی ما جلوی جریان بی انتهای این رودخانه عظیم، سد گذاشتیم وگرنه نعمت ها بی انتهاست.داره هر لحظه با شدت به دیواره بتنی سد میکوبه ولی ما با مقاومت های بیجا، اجازه ورود نعمت های الهی رو نمیدیم.
کلید واژه ها:
تغییر مدار
شناسایی باورهای محدود کننده
هدایت الهی
تحسین کردن
لذت بردن از مسیر
عمل کردن به قوانین خداوند
تغییر آگاهانه کانون توجه به سمت زیباییها
دستان خداوند
باور فراوانی
هماهنگی بین ذهن و روح
آرامش
فرکانس
عشق بی قید و شرط
پرهیز از قضاوت
بی نهایت بودن نعمت های الهی
رهایی
عزت نفس
عبارات تاکیدی:
خداوند هر لحظه من رو به سمت شادی و آرامش الهی هدایت میکنه
من عزت نفس بی نظیری دارم
من به تمام هستی عشق میورزم
به نام خدای مهربانم
یه سلام و خداقوت جانانه خدمت مریم خانم شایسته عزیز و استاد گرانقدرمون و مایکی که همش با اون پلی استیشنش میکشه و راه میره موفقه
دوستان همه نکته ها رو گفتن من هم چند تا نکته هست که بگم
اول اینکه استاد دیدی حالا چطور تسلیم خواست خداوند و اراده ی مریم خانم قرار گرفتی تا جایی که نه تنها دوربین واسش میخری بلکه الا نمیای و مثل فایلهای دانلودی کلا صحبت میکنی و این نتیجه عشقی که به خواسته ات داری هست که جهان کمکت میکنه که استاد غرغرو هم به کمکت میاد حححح خیلی حال کردم اصلا باورام پکید که چجوری جهان و خداوند کمکت میکنه تا به خواسته ات برسی در حالی که ………
دوم اینکه چقد کار با این جی پی اس راحته ها من که حال کردم و اینم نشون دهنده خلاقیت اون شرکتی هست که تولید میکنه که راحتی رو به ارمغان میاره و نکته مخفیش اینه که به قول قران اسانی و راحتی رو برای شما میخواییم
نکته سوم اینکه اون ماشینه وایستاد تا استاد با اتوبوس رد شه و این نشون دهنده اینه که وقتی باورهای درست داری جهان تسلیمت میشه و بهتر تو رو به خواسته ات میرسونه
در پناه الله یکتا شاد و موفق باشید عاشقتونم دستتون رو میبوسم که ما رو همسفر خودتون کردین
پروردگارا میلیونها بار ازت سپاسگزارم
در جهان من همه چیز نیکوست خداوندا سپاسگزارم
چقدر خوبن این کلیپاااا واقعا چه دریایی چه درختایی چه آسمونی چه جاده ای چه هوایی چه سرسبزی ای چه شور و شوقی چه امکاناتی چه خونواده ی خوبی چه ثروتی چه عشقی خدایا شکرت??
سلام…این فایل های سفرنامه نگاه میکنم میفهمم که مثل اینکه راه اشتباه رفتم خیلی این فایل های سفرنامه باعث میشن دوره ها بیشتر درک کنیم حالا فهمیدم چرا استاد نتایج بسیار خوبی گرفتن و از لحاظ سلامتی ثروت و روابط در درجه بالای هستن چون تمام چیزهای که میگن خودشون با تمام وجود انجام میدن و هرکس مثل استاد ایمان داشته نتایج بسیار عالی ای میگیره
من باید روی خودم کار کنم که مثل شما و خانم شایسته بتونم روی نکات مثبت توجه کنم باید وقتی مشتری ندارم جوری حالم خوب نگه دارم و به نکات مثبت زندگیم و کسب کارم توجه کنم تا جهان هستی شرایط و افراد به سمت من بیاره
استاد هرچقدر روی باور فراوانی کار میکنم آخر سر یجای دیگه توی زندگیم خودشو نشون میده تمام تلاش خودم دارم میکنم که این باور تغییر بدم از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب من پشت سرهم فایل های شما گوش میدم که فقط باور های کمبود باور لیاقت باور معنوی بودن توی ذهنم درست کنم به امید خدا درست میشه
خدایا خودت کمک کن تا ترمز های که باعث میشن به خواسته هام نرسم پیدا کنم
زیبا تر ببینیم:
حالا فهمیدم چرا استاد نتایج بسیار خوبی گرفتن و از لحاظ سلامتی، ثروت و روابط در درجه بالای هستن چون تمام چیزهای که میگن خودشون با تمام وجود انجام میدن و هرکس مثل استاد ایمان داشته نتایج بسیار عالی ای میگیره
کلید واژه ها:
درک
نتایج عمل به قوانین
ایمان
عمل به قوانین خداوند
توجه به نکات مثبت
احساس خوب
هدایت الهی
باور فراوانی
باور لیاقت
شناسایی ترمزها
عبارت تاکیدی:
عزت نفس من هر لحظه در حال بهتر شدن هست
با سلام به عزیزان دل
داشتم فکر میکردم وقتی آدم سفر میکنه و با توجه به نیازهایی که در طول سفر پیش میاد وسایل مورد نیاز رو خریداری میکنه و اون رو به داشته های قبل اضافه میکنه، در سفرهایی بعدی بی نیاز تره و وسایل سفرهای بعد رو از حالا خریده، حالا هر چی وسیله با ارزش تر و گرانبها تر و لوکس تر و کارآمد تر باشه هم دوام بیشتری داره و هم نیازهایی بیشتری رو برطرف میکنه و در سفرهای بعدی میری سراغ نیازها و وسایل با ارزش تر.
به نظرم سفر زندگی هم همینه، هر وقت با هر تضاد و اتفاقی وسیله گرانبهاتر و آگاهی ارزشمندتری واسه خودت داشته باشی، در سفرهای بعدی دست پرتری و هر چی جلو بری و کوله بارت رو از چیزهای ارزشمند پر کنی در سفر آخرت راحت تر و بهتر میتونی سفر کنی و راه رو پیدا کنی.
در طول این مدت مدام این فکر بامن بود که سفر با یه اتوبوس و یه سانتافه پشتش توی همه ی جاده های آمریکا امکان پذیر هست؟ یا وسیله ای هست که بتونه آدم رو راهنمایی کنه از مسیر درست با ماشین سنگین بره یا اصلا جاده ای مجزا واسه ماشین های سنگین ساخته شده یا نه؟ با این فایل پاسخ های سوالات خودم رو دریافت کردم. ?
احساس میکنم علاوه بر تمام آگاهی های این فایل، این مطالب در مورد تردد ماشین ها در جاده، یه روزی یه جایی به درد می خوره.
امشب واسه من شب ارزشمندیه. با اینکه امروز از صبح تا ده و نیم شب بیرون بودم و فردا واسه نهار کلی مهمون دارم الان که ساعت دوازده شب هست نمیتونم بخوابم و حرف های دلم رو با شما به اشتراک ندارم. نمیتونم چیزی ننویسم، نمیتونم این فایل رو نبینم و نمی تونم به خودم آگاهی ندم.
تقریبا یکسالی هست که دارم به صورت مداوم قرآن میخونم و با معنی. در طول این یک سال ۳ بار از اول تا آخر خوندم و امشب واسه چهارمین بار ختمش کردم اونم در شب غدیر
واسه من خیلی با ارزشه، اینکه با ختم قرآنم پر از آگاهی شدم. این ختم قرآن با همه ختم های دیگه فرق داشت
سال قبل این موقع، بعد از خوندن کتاب ملت عشق، دوست داشتم به اون آگاهی که شمس رسیده برسم. و آرزو کردم دوستی مثل مولانا بهم داده بشه و خدا میدونه این مطلب رو توی دفتر اهدافم نوشتم. اون روز من هیچی راجع به قوانین و این چیزها نمیدونستم.
بعد از اون بهم الهام شد قرآن رو بخونم و اون هم با معنی. وقتی شروع به خوندن قرآن و معانی اون کردم سر در نمی آوردم و مدام به خدای خودم میگفتم این معنی یعنی چی؟ این معانی با حرفهایی که از قبل در مدرسه و جامعه بهم گفته بودن فرق داشت. از خدا می خواستم خودش بهم معنی قرآن رو بفهمونه. اوایل که کلا گیج بودم.اما یه حسی بهم میگفت تو ادامه بده و بخون به بقیه اش کاری نداشته باش. در دوره های بعد یه حسی بهم گفت سعی کن معانی رو در زندگی خودت پیدا کنی و به اون عمل کنی.
حالا بعد از یکسال و ختم چهارم، چند وقته با سایت آشنا شدم و بهتر میتونم معانی که میخونم رو درک کنم.
امروز صبح بدون اینکه ساعت در زمانی که همیشه زنگ میخوره ، قبل از طلوع خورشید، زنگ بخوره… یه صدایی بهم گفت بیدار شو این واسم یه نشونه بود. بعد بیدار شدم و شروع کردم به قرآن خوندن و تفکر در معانی…. خدای من… رسیده بودم به جزء آخر… و سوره ضحی و سوره لیل….. چه آگاهی با ارزشی… چندین بار سوره لیل رو خوندم و به حرف های استاد در مورد صدق بالحسنی فکر کردم و به معنی کلام خدا فکر کردم و اشک ریختم…. و خدا رو شکر کردم بابت جهانی که خلق کرده با قوانین ثابتش
خدا رو شکر کردم که بالاخره راه هدایتش رو بهم نشون داد و بالاخره تونستم در حد خودم معنی قرآن رو درک کنم و امیدوارم بتونم بهش عمل کنم و خدا بهم کمک کنه که در این راه ثابت قدم باشم.
عاشقتم استاد عزیزم، که دستی از دستان خداوندی برای من
عاشق خداوندم که راه هدایتش رو بهم نشون داد
عاشق خداوندم هستم که بهم این فرصت رو داد تا به آرزوم که تبدیل شدن به یک الگو و مادر خوب و عالی واسه زندگی و فرزندم باشم، برسم…
خدایا سپاسگزارم…. سپاسگزارم…. سپاسگزارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه همسفر هایی بی نظیرم
با دوست عزیزم موافق هستم این فایل 10تا20 دقیقه ای دنیایی منو عوض کرده
من از صبح تا شب داشتم کارمیکردم باهمسرم مثل سه تا مرد کار میکردم بعضی روزها 15کیلومتر به خاطرشغلم پیاده روی داشتم شب عید که به19 نیم کیلومتر رسیده بود به خدا میتونم به جرعت بگم این درآمد به ظاهرخوب فقط داشت زندگی روز مرگی وقصد وقرض هایی گذشته رو کاور میکرد همین همیشه میترسیدم کاری رو شروع کنم حتی از سایه خودم میترسیدم یکسال به ترسهام حمله داشتم اونقدر ریشه ای شده بود که حتی اون یکسال تمرینات هم جزعی از اون نتونسته بود درست کنه باز میرسیم تکامل تا شروع سفرنامه یادمه از ذوق اشک میریختم یه حسی درون میگفت آتنا باور کن همه چیز با شروع این سفر برات درست میشه اون روز اول سفر بود که من مثل گذشته نبودم هم شرایط خرید نت داشتم هم گوشی عالی داشتم و هم به راحتی توی سیستم خونه میتونستم ببینم برام لذت دوچندان بود اینم بگم قبل از شروع سفر انگاری یه چیزی گم کرده بود انگاری بی هویت بودم یادمه حتی نمیدونستم دلم چی میخواد به خدا حتی نمیدونستم استعداد دارم تو چه زمینه ای خودم که سهله رسالت رو هم نمیدونستم و…. ??
یادمه رسیدیم به جلسه 12 بود من دیگه با همه ترسهام که اگه الان کار نکنم بیچاره میشم بدبخت میشیم بچه هام چی و کلی نجوایی دیگه کارم رو رها کردم و خودم شروع کردم متعهد تر از گذشته روی خودم کار کردن یادمه تا جلسه26یا27بود بین خواب و بیداری یه حسی مدام بهم گفت از اول شروع کن بنویس هر نکات مثبت فایل رو و من نشونه خواستم که شروع کنم که مسافرت تبریز برام مهیا شد شهری پراز ثروت و آدمهایی فوق العاده زیبا که خیلی خیلی راحت پل میسازن برام جالب تر شد چرا که من به اون سختی پول میساختم اما تو تبریز مردم هاش صبح9تا10 مغازه هاباز میشد وتا5الی6 غروب بیشتر کار نمیکردن دنبال مشتری نمیدویدن و به همه احترام میزاشتن تمیز بود شهر و پراز ماشین لوکس برام جالب بود حتی بعضی مناطق بیشتر از تهران خودمون ماشین گرون قیمت داشت……
اینا انگارداشت برام باور میساخت تا اینکه آمدم تهران تصمیم گرفتم شروع کنم به تحلیل ریز بینانه فایل ها مسابقه گذاشت استاد عزیزم مریم جونم خیلی خوشحال شدم من شروع کردم ولی دلیل اینکه نمیتونستم زیاد پشت هم مدام کار کنم رو متوجه نمیشدم تا امروز متن دوست عزیزمون خوندم که آگاهی هایی سنگین باعث این میشد تنم خسته بشه واحساس خفگی کنم بعد ازچندساعت تمرین و نوشتن حتی میخواستم متن بذارم نمیتونستم فقط میخواستم یه چیزی نوشته باشم چراکه متن دفترم کجا دیدگاهم کجا نمی تونستم دیدگاه بزارم…
اونقدر این فایلها برام باورهایی منفی میریخت بیرون که من خودم مونده بودم اینا کجا بودن خوب دختر خوب چطوری میخواستی با این لج هایی ذهن که گندیدن بشه ثروت ساخت ??
اونقدر فشار به جسم می آورد فکر میکردم همون 19 کیلومتر عید پیاده روی تند داشتم???….
بددنم انگاری همیشه خسته بود من4ساعت کار میکنم رو باورهام 5ساعت میخوابم میگفتم یا من تنبل شدم یا حتی یه مسئله ای هست خدای من بهم گفت تو مشکل نداری آگاهی ها سنگینه……
خداشکرت ??
خدارو سپاسگزارم این فایلها رو گوش میدم میبینم صادقانه بگم راه مو پیدا کردم به امید الله یکتایکشنبه همین هفته استارت کار جدیدم میزنم از الله میخوام اونقدر پول بسازم که پکیج استاد بخرم دیشب وقتی روی یکی از ترمزها کار میکردم که استاد گفتن توی یکی از فایلها که به خدا فایل من حتی رایگانش، رایگان نیست من گذاشتم برای محدود کسانی که میخوان زندگی شون تغییر بدن نتایج بگیرم وبعد پکیج بخرند..
دیشب میگفتم آتنا ببین این فایل رو آنقدر باید روی خودت کار کنی و انقلاب کنه درونت و همه وجودت که به سادگی پکیج بخری و ازشون نهایت استفاده روکنی پس خداوند الان در دسترست این پکیج سفرنامه گذاشته رایگان پس تلاش خودتو کن من منتظرنتایج تو هستم و تمام جهان اطرافت که میخوان بهت بگن در خدمتم سرور من در این افکار خوابیدم دیشب خواب استاد دیدم آنقدر واضح که باورم نمیشد کنار دریا نشسته بودی استاد و یه تخته سنگ زرد رنگ میز و صندلی درست کرده بودن خیلی زیبابود و بهم گفتی شروع کن با تعهد بیشتر رو خودت کار کن و منتطر نتایج ت هستم میخوام بیایی 12قدم با بچه ها همراه بشی تو پتانسیل شو داری بهت ایمان دارم بهم قول بده و کارت رو شروع کن فقط فقط از خدا کمک بگیر امسال با همه سالهاست فرق داره و باید دنیایی تو هم فرق کنه تو لیاقت شو داری بهترین شاگر من باشی خدایاشکرت??????????????????
از صبح فقط تمرکزم گذاشتم روی اون7تا ورقA4که ترمز توشون نوشتم از اول سفرنامه و دارم اول ذهن ام سوال میکنیم بعد توجیه میکنم و بعد براش باورهایی قدرتمند میسازیم توی یکی از نظرات خوندم دم رو یکی یکی دارم قیچی میکنم بیام هم سفربچه هایی 12قدم باشم و آن شاالله فوق العاده وثروتمند باشم خدایاشکرت….
کلی ایده برام آمده یه متنی هم درمورد همه ترمز هام بعد هر کدوم از آگاهی هایی که بعد هر فایل گرفتم مینویسم توکل به الله یکتا…
اون آهنگ حبیب عزیز عالی بود منو برد تو گذشته خودم و تکوند خداروسپاسگزارم ?????
ممنونم برای فایل بی نظیرت مریم عزیزم و صدای عالی که چقدر زیبا میخوندی منم تو مسافرت عاشق خوندن ترانه هستم ولذت میبرم کیف کردم تمام زیبایی ها گوارای وجودتون همسفرهای توحیدیم???
فایل 31 :
از وقتی با این خانواده همراه شدم زمانهایی زیادی بوده که شگفت زده شدم . منظورم طی این دو سال و نیم است نه فقط در جریان این سفر نامه .چیزهایی دیدم که شاید از بقیه می دیدم و دیگر قبولشان نمی کردم . اما هر باری کنار آمدم و توانستم تمرکزم را مثبت کنم و ادامه بدهم . به شگفت زده شدن عادت کردم و یاد گرفتم در عین حال از خود آدم ها رها بشم . یعنی همه گاهی اشتباه می کنیم نه اونقدر کسی را بزرگ کنم که اگر نکته ای دیدم خوشم اومد به کلی نفیش کنم یا همه رفتارشو تاید کنم . سعی کردم بفهمم بالاخره همه داریم یاد می گیریم وتجربه می کنیم . همه داریم سفر می کنیم تا خدا رو بیشتر بشناسیم.
گل کاری و باغبانی کار مورد علاقه من است یکی از چیزهایی که دوست دارم انجامش دهم و داشته باشم .
شب همیشه باعث آرامش من است و شنیدن صدای جیرجیرک ها به جای صدای ماشین ها برایم خیلی مطبوع است . نمی دانم چرا ؟ اما شما که این قدر راحت می تونید صحبت کنید و آرامش را نشون بدهید باعث می شوید ما هم احساس راحتی کنیم .
سلام
آسان کردن کارها به آرامش انسان منجر میشه و هریک قدمی که انسان در راستای ساده کردن کارها برمیداره ، دهها و صدها قدم موجبات آسایش و آرامش و راحتی را در پی داره .
وقتی با وصل کردن یک روسری ساده به پنجره ماشین میشه یک سایه ی عالی درست کرد به مراتب استفاده از این وسیله ای که استاد خریدند ، امنیت و آرامش خیال بیشتری را فراهم میکنه و چقدر زیباست و چقدر مسافرت را زیباتر میکنه ، چقدر ثروت معنویه ، چقدر پول در خدمت انسانه .
من هربار که استاد وسیله ی جدید میخره ، احساسم نسبت به خرید کردن و خرج کردن تغییر میکنه ، از اینکه میبینم استاد به تأمین وسایل ضروری اکتفا نمی کنه و برای آسودگی بیشتر ، هرچیزی را که لازم ببینه میخره ، خوشحال میشم و تأییدی میشه برای باورهای غلطی که در ذهنم نسبت به خرج کردن دارم ؛ از اینکه استاد سقف « چیزهای ضروری » زندگیش را خودش تعیین میکنه و معیارش ، خودشه و سبک شخصی زندگی خودش ، خوشم میاد ؛ از اینکه برای خرید کردن هاش به عرف و عادات دیگران و حتی زندگی های هم سطح خودش توجه نمی کنه لذت میبرم ؛ و من متوجه شدم اصلا چیزی به اسم خرید ضروری که یک چیز مشخص باشه وجود نداره بلکه ضرورت های هر آدمی با تغییر باورهاش و بدست آوردن نتایجش تغییر میکنه و این خیلی خوبه و این نکته ای هست که من با خرید هایی که استاد از آمازون یا جاهای دیگه انجام میدند متوجه شدم مثلا گاهی از یک چیز ، تعداد زیاد میخره ، گاهی چیزهای خاص میخره ، حتی وقت هایی که خونه نیستند پکیج هایی که سفارش داده بودند را شرکت میاره در خونه شون میذاره و این برای من خیلی جالبه ، خیلی خیلی لذت میبرم از اینکه یک روزی می رسه که من هم آزادانه خرید میکنم و مهم تر از همه اینکه ، زندگی استاد را در این مورد چندین بار از نزدیک دیدم و فهمیدم هیچ خدایی وجود نداره که منو بخاطر خرید های زیادم سرزنش کنه و برای تنبیه کردن من ، شرایطی از فقر را رقم بزنه که من متنبه بشم و بفهمم که نباید حتی یکذره بیش از نیازم خرید کنم .
من فهمیدم که پازل خدا را در این زمینه کاملا اشتباه چیدم .
من فهمیدم که با تغییر باورهام روزهایی می رسند که به جز مرغ و تخم مرغ و نون شب ، چیزهای بسیار جذابی میخرم .
من فهمیدم که در همین دنیا مدارهایی هست که وقتی در اونها احاطه بشی ، نه فقط عید به عید ، بلکه سالی ده بار لباس میخری .
من فهمیدم که روزی می رسه که نه تنها برای جسمم بلکه برای روحم خرید میکنم ، برای کسانی که دوستشان دارم ، برای به پرواز درآوردن روحم خرید میکنم …..
من فهمیدم که چه چیزهای کوچکی را بعنوان ضرورت های زندگیم قرار داده بودم ، چقدر لیاقتم ناچیز بود ، انگار که قرار است برای نمردن ، زندگی کنم ….
الان خیلی حالم خوبه …. هرچه میگذره و هرچه با شماها سفر میکنم ، بیشتر میفهمم که چقدر کمتر ، خواسته ام و چقدر بیشتر میشود که بخواهم …. هرچه بیشتر در عمق آموزش های استاد فرو میروم ، بیشتر میفهمم که خدا را برعکس شناخته ام و حالا دلم می خواهد با صدای بلند بگویم که ««« خدا برعکسه »»» برعکس اون چیزی که من سالهااااااا در ذهن خودم ساخته بودم …..
من میروم که بیشتر فکر کنم و بیشتر باور کنم ….
سپاسگزارم
سلام خدمت همه دوستان. بازم ویدیو پر از انرژی مثبتی بود تشکر، اسمون زیبا نماد عشق من همه جا هست اینجام هست و واقعا زیبا بود، تضاد استاد رو به خرید این وسیله کشوند و جالب از دیدگاه بالاتر تضاد در نهایت زندگی رو راحت تر میکنه برامون، باز هم دیدن روابط عالی بین اعضاء برای من یکی از زیباترین بخش هاست ، امیدوارم عمیق تر هم بشه.
سلام بازهم یکبار دیگه زیباییهای این دنیا رو به نشون دادید واقعا شما یکی از همون دستهای زیبای خدا هستید توی زندگی ما بی نهایت سپاس گذارم از خداوند مهربان