سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۹

به نام خدای قشنگم

سلام به استاد و مریم بانوی عزیزم

زیبایی ها ادامه داره

کلیولند اوهایو

رقص جالب مایک و تغییر چهره ی جالبش وقتی مریم بانو ازش میخواد آشغالها رو بیرون بذاره. عالی بود.

چقدر فضای استیت پارک زیباست هر چقدر نگاش کنم خسته نمیشم.سبزی مطلق با آبی آسمان ، بی نظیره. آرومم می‌کنه.

برخورد بسیار گرم استاد با شاگردشون. چقدر دلگرم کننده ست. استاد چه لباس شاد فوق العاده ای پوشیدن. رنگهای تند و شاد. عالیه. نشان از درونِ شاد استاد.

اسکای زون، جایی که مایک جوراب مخصوص پوشید و وارد میدان شد تا می‌تونست پرید. چه فضای جالبی بود. کلی انرژی بچه ها تخلیه میشد.

رستوران بسیار عالی ای که استاد هدایت شدن به اون. میز زیبایی که براشون چیدن و ملاقات با اون دختر بسیار جذاب ارمنی بنام یاسمین، چه دل پاکی داشت، چه چهره جذابی داشت ساده و بی آلایش، خودِ خودش بود. چقدر مهمون نواز بود. و در آخر عبارت «جیگرتو بخورم» که گفت عالی بود و همه مون رو شوکه کرد.

انتخاب آهنگ فوق العاده گوش نواز فرانسوی ، عالی بود بسیار لذت بردم. همراه با اون همه زیبایی که درست مثل تابلوی نقاشی بود.

استاد که روی نیمکت نشستن و لحظاتی با خودشون خلوت کردن.

دریاچه ی بی نظیر، آرام و ساکت، در صلح، خونه ی بسیار فاخرانه ای که در حیاطش فقط و فقط چمن و گل بود و زیبایی. چی میشه گفت جز سپاس خداوند بی همتا.

شاد و سلامت و سربلند باشید در پناه الله