https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-16.jpg8001200گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-21 07:45:222024-08-07 11:57:26سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۹
414نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت همه ی دوستان عزیز م و استاد و خانم شایسته ی عزیز در این سفر بی نهایت زیبا
این قسمت خیلی خیلی برای من امید بخش بود و باور میشود را در من تقویت کرد و خیلی کمک کننده است این قسمت برای تجسم سازی اینکه استاد رو میبینم و میشود و اون حسش رو در تجسمم میسازم
استاد لباستون خیلی خیلی خیلی خوشگله و یقه هایش هم خیلی زیبان
یکی برای اولین بار ببینه فکر میکنه که دوست عزیزمون و استاد مدت هاست همدیگر رو میشناسند و سالها پیش همدیگر رو دیده اند و الان بعد از چندین سال دوباره همدیگر رو دیده اند از بس که حسش فوووق العاده است این ملاقات
یک موضوع دیگه اینکه اصلاً مهم نیست که کجا باشیم برای خلق اتفاقات رویایی میتونه توی یک پارکینگ لات باشه نه حتما توی یک فضای رویایی
مطمئن هستم که حسی که استاد و اون دوست عزیزمون تجربه میکردند غیر قابل توصیف بوده در حالی که در کنار یک ماشین و در یک پارکینگ لات این اتفاق افتاده و اینکه چقدر چقدر همه چیز در اون لحظه و در اون پارکینگ لات برای اون دوست عزیزمون زیبا بوده و نکته ی قشنگش اینجاست که همه ی اتفاقات رو کانون توجه ما رقم میزنه و ما میتونیم در هر مکانی با کنترل کانون توجه مون یک لحظه ی فوووق العاده و احساس فوووق العاده رو تجربه کنیم با توجه بر زیبایی ها و کنترل ذهن
اون دوست عزیزمون مطمئناً کنترل ذهن خوبی کرده که اینطور هدایت شده و در اون پارکینگ لات این لحظه ی رویایی رو رقم زده و خلق کرده برای خودش
دقیقا عین کاری که خانم شایسته میکنند که در هر مکانی فقط دارند به زیبایی های اونجا توجه میکنند فارغ از اینکه اونجا کجاست و این جمع بین زندگی اجتماعی و توحیده که البته قانون کبوتر با کبوتر هم رعایت میشود از همون لحظه و پس از طی شدن تکاملش
خیلی خیلی خوشم اومد از اینکه مایکی خیلی اوکی رفت به تفریح مورد علاقه ی خودش پرداخت با اینکه در بین دوست عزیزمون بود و ایشون خیلی خیلی هم اوکی بود برای اینکه مایکی بره و اون کار و اون تفریح مورد علاقش رو انجام بده نه اینکه بشینه به هوای اینکه زشته که جمع رو ترک کن یه وقت بقیه چی میگن میگن چقدر خود خواهه و اینکه تربیت نداره اصلا اینطور نیست و خیلی خیلی راحت میره سراغ تفریح مورد علاقه ی خودش و خانم شایسته هم خیلی اوکی میرن و از مایکی فیلم میگیرن و مطمئن هستم که خود دوست عزیزمون هم راحته و اوکیه با این قضیه چون با استاد هم مدار شده و با هم در یک مدار قرار گرفتند و اون مدار مدار عزت نفس بالاست مداری که هر کسی در اون مدار هست عزت نفسش بالاست
جالبی اش اینه که در همون مکان هم افرادی هستند که در مدارهای متفاوت زندگی میکنند با اینکه شاید در کنار میز استاد باشند و حتی استاد رو هم ببینند اونجا هردو در یک مکان اند اما این کجا و ان کجا!!! چقـــــــدر این قانون ارامش بخشه و دقیقه که هر کسی نتیجه ی افکار خودش رو میگیره و این خیلی به من ارامش میده و خیلی دستم رو باز میکنه برای کنترل کانون توجه ام که کانون توجه بقیه تاثیری توی زندگی من نداره
از اون ترکیب فووق العاده زیبای اون دوست عزیزمون خیلی خوشم اومد که اینطور ثروت رو در ذهن هنرمندش زیبا جلوه داده بود با هم وزن کردن کلمه ی ثروت با کلماتی که انرژی مثبتی دارند و حس خوبی به ادم منتقل میکنند مثل تحیت طراوت خیلی خیلی از خلاقیت شون خوشم اومد و نشان از ذهن خلاقشون داره این حرکت فووووق العاده.
یعنی برای اون خانم ارمنی من غش کردم خییلییی ناز و فوووق العاده بودند چقدر چقدر چقدر چهره ی فوق العاده ای داشتند نگاهم نسبت به ارمنی ها خیلی تغییر کرد اما باید باز هم کار کنم بخاطر حرف هایی که از ارمنی ها شنیدم در کودکی…
خیلی خیلی خانم پاک و متینی بودند و خیلی خیلی لذت بردم از فارسی حرف زدنشون و چقدر قشنگ حرف زدند و این اعتماد به نفس بالاشون رو نشون میداد که با اینکه خجالت میکشیدند و ترس داشتند اما فارسی حرف زدند و بعدش هم که رویشان باز شد سوال پرسیدند که شما میگید خیلی مرسی…
اون اخری که داشتید می رفتید هم دیگه خیلی خیلی رویشان باز شده بود و دیگه حسسسابی ترکوندند و این تکامل رو نشون میده که در اول اونطور خجالت میکشیدند اما تکامل رو خوب طی کردن و کمال گرا نبودند برای اینکه بخوان همون اول خیلی خیلی عالی و سلیس با یک غریبه حرف بزنند و نتیجه این شد که به اون قشنگی گفتند جیگرتو بخورم و خیلی با اعتماد به نفس خداحافظی کردند و از اون عشق بی قید وشرطشون خیلی خیلی لذت بردم که اینقدر محبت کردند و بعدش هم خیلی راحت رفتند و به کارشون رسیدند که این خود خود خداستتتت
مثل همه ی مکان ها ی امریکا تمیزی چشمم را پر کرد و گرفت از تمیزی رستوران پارکینگ لات ها ماشین ها خیابان ها جاده ها تابلو های راهنمایی و هشدار ها
دست فرمون خانم شایسته قابل تحسینه که با اینکه داشتند فیلم میگرفتند اگر اشتباه نکنم داشتند رانندگی هم میکردند البته اگر روی استند نگذاشته بودند
اون گل های اخر فیلم خیلی خیلی قشنگ بودند چقدر چمن ها تمیز بودند و یکدست بودند و اون گلی که اخر سر زوم کردید رویش خیلی خیلی نازو زیبا بود دلم میخواست بینی ام رو بچسبونم به گل و بویش کنم و اینکه استاد اینقدر عکس میگیرند خیلی خیل حس فووووق العاده ای داره من هم خیلی عکاسی رو دوست دارم مخصوصاً اگر از این مناظر باشه و استعداد و خلاقیت خیلی خیلی خوبی دارم در این کار و بصورت شهودی عکس های خیلی خیلی عالی ای میگیرم که خیلی خودم و همه خوشمون میاد از عکس های من و عکس ها رو من میگیرم در هر جایی که میریم
اون کلبه خیلی خیلی تمیز بود من واقعاً تحسین میکنم این همه تمیزی رو واقعاً حیرت بر انگیزه این حجم از تمیزی و زیبایی و نظمی که در همه چیز هست
من خیلی خیلی هدایتی برخوردم به این فایل یک درصد هم برنامه ای براش نداشتم.😊💟
اتفاقا مثل اون دوستی که متن شون بعنوان متن منتخب این قسمت انتخاب شده منم این آهنگ محشر😘😍😍رو دارم از دوسه سال پیش و ریمیکس شدشو دارم و خیلی خیلی حماسی و انرژیکه😘😘😍😍🔥🔥داستان اینه که اون آهنگ رو من از ی میکس فوتبالی توی اینستاگرام پیدا کردم که ی توپی بود سایمون مینیوله گلر بلژیکی لیورپول میگیره و همه بازیکن ها و استیون جرارد میان تشکر میکنن ازش خیلی قاب حماسی ای شده بود با اون آهنگ و من چون این ویدیو رو آهنگ بود خودمو تجسم میکردم که درحال سیو پنالتی و سوپرسیو ها و ابرسیو های محشرررم😍😍🔥🔥🔥😘🔥و الان که تو این ویدیو واااااااایییی😍😍😍😍😘چقدر خوشحال شدم اون دوستمون به این هدفش ینی دیدن به استاد رسید و منی که این لحظه رو بارها و بارها برای خودم تجسم کردم می دونم که بزودی این لحظه برای منم اتفاق میفته و ایشالا وقتی بیفته که کلییییی موفق شده باشم😘😘😍😘😘این که اون دوست مون به خواستش رسید ینی دیدن استاد و داره تو یکی از بهترین جاهای دنیا زندگی میکنه و این اتفاق مقارن شد با گذاشتن اون آهنگ زیبا که خودم همیشه حین تجسم رسیدن به خواسته هام گوش میدادم این مقارن شدن و همگون شدن ی نشونه بود برای من برای رسیدن به خواسته هام یسسسس😘😍😘😘😘روزای خوبی تو راهههه😡😡من میرسسسسممممممممم💪💪💪💪💪💪
چقدرررر اونجا که آخر کلیپ نشون دادید قشنگ بود😍،چقدرر شبیه پرادایس بود😘😍💟😃،چقدر اون دوست قایقران با خودش در صلح بود که وقتی متوجه شد خانوم شایسته داره فیلم میگیره باز به کارش ادامه داد ماشالا به عزت نفست پسر احسسنت تحسینت میکنم😘😍چقدررر زیباست اونجا واقعا که سطح و کیفیت زندگی اونجا خیلی خیلی فرق داره و اینم فقط و فقط و فقط به خاطر طرز فکر خودشونه مثل همین دوست قایقرانمون این ی نمونششش😄💟جیگرتو بخوررررم😆😆😆😆😆قشنگ وقتی گفت لحنشم دقیق بود می فهمید چی داره میگه الکی طوطی وار حرف نزد😆 چقدررر با عزت نفس و در صلح با خودش بود من ی پیرهن پشمی خیلی خیلی خوشکل دارم مثل همین دوستمون ازون قشنگ تر چند روزه هی می خوام بپوشم همش میگم نه فعلا گرمه با دیدن این نشونه می خوام بپوشمش بعله همین لباس که تو پروفمه.😘😊💟💪
خدایا به من کمک کن همونطور که الان داشت خوابم میبرد و تو بهم گفتی بیام بنویسم و به یادم اوردی این صحنه ی امروز رو، همونطور که دفعه های پیش هم تو نوشتی به جای من یادم بمونه دلیل نوشتنمو، یادم بمونه که دلیل من از نوشتن اول اینه که خودم هر بار که میخونمشون ایمانم قویتر میشه مخصوصا زمانایی که نجوا خیلی فشار میاره بعدش همونطور که وقتی من دنبال یه نشونه ای یه امیدی یه احساس خوبم و میام تو سایت و تو منو هدایت میکنی به کامنت دوستان، مثل خیلی از موارد که هدایتم کردی به کامنت زدکارتیست، سپیده، خانم شایسته تو فایل دلیل اصلی موفقیت، و هزاران کامنت دیگه، همینطور اگه یه نفر با این امید اومد که تو هدایتش میکنی همونطور که الان به یادم انداختی بنویسم ، ببینه و ایمانش بیشتر بشه و ادامه بده.
استاد من داشت خوابم میبرد. که دقیقا صحنه امروز اومد جلوی چشمم بعد اومدم بنویسم دیدم یه رابطه ای هست مثل همیشه تو اعداد گوشیم و دیگه مطمعن شدم، ساعتم با تاریخ ارتباط داشت ، ساعت 0.31،تاریخ 30.1.
معجزه ای که عصای موسی کرد با معجزه ای که وقتی استاد بدون پارتی اومد تهران و دید یه کاغذ رو زمینه و هدایت شد به سمت سالن تفاهم فرقی نمیکنه با این اتفاق امروز من. لا اقل من سعی میکنم و از خدا میخوام کمک من کنه این تفاوت قاعل نشدن بینشون و ذوق کردنش رو هی به یادم بیاره و یادم نره مسیری که توش هستم مهمتر از خواسته ی اخر( جمله زدکارتیست عزیز که خیلی الهام بخش برای خودم).
امروز صبح بلند شدم کارامو کردم رفتم که نون بخرم اون لحظه ای که رسیدم فردی رو دیدم که یکی از ماموران شهرداری شهرک ما بود و اومده بود نون بخره و من برای اولین بار میدیمشون، همون موقع دیدی انگار یکی، یه چیزی، یه نیرویی نگاهتو زوم میکنه، توجهت رو جلب میکنه به یکی یا یه چیزی، انگار همونجا خدا توجهم جلب کرد بهش و گفت چهرشو خوب به یاد داشته باش، ایشون نون خرید و رفت و منم نون خریدمو برگشتم خونه. همه چیز یه اتفاق ساده هست تا الان که همیشه و هر لحظه رخ میده برای همه.
ظهر خواستم بیرون یه کاری داشتم ماشینو روشن کردم شروع کردم به حرکت، اواسط مسیرم از جلوی ساختمان شهرداری رد شدم،
الله اکبر چه نیروییه اخه که این کارو میکنه،
دقیقا همون لحظه ای که داشتم رد میشدم همون مرده رو دیدم کنار ماشینش،
اخه چه نیروییه که دقیقا همون لحظه ای که من دارم رد میشم مثلا اونو هدایت کرده باشه که اونم بیاد جلوی من و همدیگرو تو اون لحظه خاص ببینیم؟ یعنی اگه من خودم میخواستم هماهنگ کنم که من فلان ساعت اونجام توام بیا عمرا عمرا نمیشد به این دقت رخ بده.
تا اینجای معجزه زیاد رخ میده برام ولی از اینجا به بعدش دیگه اصن من فقط میگم تسلیمم اقا تسلیم.
استاد اینم تموم شد اومدم خونه عصر خواستم برم دنبال خواهرم روشن کردم ماشینو برم دنبالش اواسط راه دوباره همون لحظه ای که من داشتم رد میشدم از جلوی ساختمونشون دیدمش
من واقعا شوک شدم واقعا شوک شدم اصن چند ثانیه خیره فقط نگاه میکردم درست نگاه کرده باشم
اره ادیب، اون نیرویی که اینقدر دقیق مثل اب خوردن داره هدایت میکنه همه چیو و اگاهه به همه چی، و همین الان به قلبت انداخت که بنویسی، همون نیرویی که یه اهو رو تو جنگل وحشی استاد هدایت میکنه به حایی مه دور از گزند همه حیوانات وحشی با خیال راحت بچه شو به دنیا بیاره، همون نیرویی که برای اون اهو بهترین علوفه و غذا رو و بهترین مکان رو و بهترین زمان رو فراهم میکنه برای به دنیا اوردن بچه اش، و بعد هدایت میکنه بچه شو به سمت حیات، نه به خاطر اینکه دلش میسوزه، اون نیرو که اصن احساس نداره، چون با این کارش داره به نفع خودش مار میکنه، چون با این کارش جهان گسترش پیدا میکنع، همون نیرو از تو هم حمایت میکنه، همونطور که از اون اهوهه بیشتر میخواد که بچه اش در نهایت ارامش و اسایش و راحتی به دنیا بیاد چون تو مسیر خداونده این حرکت، همون نیرو بهترین شرایط رو، راحتترین مسیر رو، زیباترین مسیر رو برای تو هم در نظر میگیره وقتی تو مسیر رشد جهانی.
وقتی از یه حیوان این حد از حمایت رو میکنه و حمایت میکنه و هدایت میکنع و خودش همه کارها و میکنه، تو که اشرف مخلوقاتی، برای تو چی کار میتونه بکنه و میکنه اگه بهش احازه بدی؟
هر ایده ای هر حرکتی هر چیزی تو این مسیر باشه مورد حمایت سیستمه.
استاد عباسمنش عاشقتم به خدا
هانم شایسته خیلی دوستت دارم
اون شبی که هدایت شدم به کامنت شما تو فایل دلیل اصلی موفقیت تو زندگی چیه اون شب احساس کردم چندین لول مدارم رشد کرد، و اول فکر کردم به اون جملاتی که نوشته بودین که استاد گفته بود خیلی برام سنگین بود هنوزم هست فقط سعی میکنم یه اپسیلن بیارم تو زندگیم اونارو
سلام به استاد عباس منش عزیزم، مریم جانم، مایک نازنین و دوستان گلم
نکات مثبت این فایل منحصربفرد:
– به به چه صحنه ی زیبایی، دیدار استاد با یکی از شاگرداش. دقیقا زمانیکه استاد اینا تو Walmart بودن، این دوست عزیزمان هم در Walmart بود و تونستن همدیگر را ملاقات کنن، یعنی اینقدر همفرکانس بودن.
تحسین میکنم این خانم محترم را که چقدر روی باورهاش کار کرده و تونسته با استاد همفرکانس بشه و ملاقاتش کنه.
جهان آدم‌های همفرکانس را در کنار هم قرار میدهد. اگر میخواهیم آدم‌های مناسب و عالی مثل استاد عباس منش وارد زندگیمون بشه، باید خیلی روی باورها و فرکانسهامون کار کنیم تا جهان ما را هدایت کنه به سمت آدم‌های مناسب و شرایط عالی. انشالله.
– مایک نازنین را ببین چقدر جالب میرقصه. چه لباس خوشگلی بر تن دارد. چقدر این پسر نازنین بااستعداد و باحاله.
– استاد اینا دارن میرن Cleveland، مریم جون با سانتافه و استاد هم با اتوبوس.
– به به چه مکان جالبی روش نوشته SKY ZONE INDOOR TRAMPOLINE PARK
( پارک ترامپولین سرپوشیده)
– این دو تا دختر سیاه پوست زیبا و ناز را ببین. پیراهن های نارنجی خوشگلی پوشیدن، از کارکنان این مکان جادویی و هیجان انگیز هستن. یکیشون بااعتمادبنفس با استاد صحبت میکنه. ( واقعا تحسینشون میکنم که در این سن کار میکنن. ماشالله)
– استاد، مایک و دوست عزیزمون نشستن رو صندلی. مایک اون جورابهای نارنجی مخصوص ترامپولین را میپوشه و میره که در ترامپولین بالا و پایین بپره.
– به به ترامپولین. چقدر بچه هست اینجا. اکثرشون هم یه مدل پیراهن پوشیدن، پیراهنهای رنگارنگ و زیبا. چه فضای جالبیه. چقدر بچه ها شادن، بالا پایین میپرن، لذت میبرن، توپ هم پرتاب میکنن، همشون هم از اون جورابهای نارنجی پوشیدن. مایکو ببین چه بالا و پایین میپره، توپ پرت میکنه، چه بچه بااعتمادبنفسیه، ماشالله در میان اون همه بچه غریبه راحت و ریلکس بازی میکنه. به به این دو تا دختر زیبا را ببین، تحسین میکنم رابطه ی دوستیشون را، یکیش تاپ قرمز رنگ با شلوارک سیاه، یکیش هم پیراهن سیاه رنگ با شلوار صورتی پوشیده، موهاش را هم ابی رنگ کرده، خیلی بهش میاد.
– به به در موبایل تصویر رستوران Aladdin’s Eatery را میبینیم. یه رستوران لبنانی هست. عکس یه غذای خوشمزه هم هست، گوشت همراه با کاهو، خیار و سس.
– واو این گلهای خوشرنگ و زیبا را ببین از تیربرق آویزون کردن، چه ایده ی جالبی. جلوه ی قشنگی به فضا داده.
– استاد اینا رسیدن به رستوران Aladdin’s eatery چه ساختمان زیبایی داره. یه آگهی هم چسبوندن روش نوشته NOW HIRING، یعنی استخدام نیرو دارن (این نشانه ی فراوانی هست، اینکه کار فراوونه، کار همیشه هست، فرصت همیشه هست.)
– به به داخل رستوران. روی میز قوری خوشگل و بانمکی هست. لیوان، چای کیسه ای، بشقاب، قاشق، کاغذ دستمالی، نوشابه، کارد و چنگال، سبد نان، آب و یه عالمه غذاهای خوشمزه. در یک ظرف 5 تا فلافل( فکر کنم فلافله) با گوجه و سس، در 2 تا بشقاب سبزی، گوشت، گوجه، خیار و سس و …
خانم گارسون هم فوق العاده زیباست.
– این دختر خانم ارمنی را ببین چقدر ناز و قشنگه، گردنبند خوشگلی هم داره، چقدر هم شیرین فارسی صحبت میکنه، خیلی هم دختر بااعتمادبنفس، مهربون و خوش اخلاقی هست، بصورت خیلی عالی با استاد اینا ارتباط برقرار کرده و باهاشون دوست شده. پشت سرش هم یه تابلوی خیلی خوشگلی هست. چه پنجره های بزرگ و باصفایی داره این رستوران، خیلی دلباز و قشنگه، نور آفتاب قشنگ از پنجره ها میتابه و این خیلی عالیه، غذا خوردن در این رستوران خیلی حال میده، میز و صندلیها هم بصورت مرتب چیده شده، لوسترهای فوق العاده هیولایی هم از سقف آویزون شده.
ببین ارتباط این خانم ارمنی با استاد اینا قانون جذب را نشون میده. دختر خانمی که فارسی را دوس داره و فارسی بلده صحبت کنه آدم‌هایی را جذب میکنه که فارسی زبان هستن. این نشون میده که هیچ اتفاقی شانسی نیست و وقوع تمامه اتفاقات دلیل داره. تمامه اتفاقات و ادمها را خودمون جذب میکنیم با باورهامون، با فرکانسهامون، با کانون توجهمون.
– این دوست ارمنی یک ظرف پر از باقلواهای رنگارنگ و خوشمزه بعنوان هدیه آورد برای استاد اینا. ببین این دوست ارمنی چقدر عاشق استاد، مریم جون و دوستمون شده که براشون باقلوا آورد.
– واو کیک های هیولا را ببین در یخچال ویترین دار رستوران. داخل سبد حصیری بسته های کوچولوی نان هم هست که روی یخچال گذاشتن. این رستوران دوربین مدار بسته هم داره که زدن رو دیوار.
– وای خدای من این صحنه ی خارج شدن استاد از رستوران را خیلی دوس دارم. استاد با قدرت، بااعتمادبنفس، شاد و خندان از رستوران میاد بیرون. ماشالله
– به به استیت پارک زیبامون و استاد عزیزم داره از طبیعت زیبای پارک عکس میگیره. یه ماشین قرمز رنگ هیولا و زیبایی هم اونطرف پارک شده، خیلی هم نو و براقه.
– وای خدای من دریاچه چقدر قشنگه. آب دریاچه زلال و شفافه، اطراف دریاچه پر درخت و سرسبزی هست. تصویر درختا هم افتاده تو آب ( هر وقت این صحنه را می بینم یاد این جمله می افتم که جهان مانند اینه هست. یعنی هر فکری که در مورد دیگران داریم، در مورد ما هم همان فکر را خواهند کرد، یا هر رفتاری که با دیگران داریم با ما هم همان رفتار خواهد شد، پس باید همیشه مراقب افکار و اعمالمان باشیم.)
– به به چندتا قایق زیبا در دریاچه. چه حس قشنگی داره دیدن این صحنه ها.
– چندتا غار زیبا هم روی چمنهای سبز و خوشرنگ هست، دارن چمن میخورن، چه طرح و رنگی هم دارن، چقدر هم ناز و خوشگل راه میرن.
– واو چه صحنه ی زیبا و شگفت انگیزی، 7 تا غاز ناز و قشنگ روی آب دریاچه. چقدر جالب شنا میکنن، دیوانه کننده زیباست. خدای مهربونم این صحنه ها جلوه ای از زیبایی، عظمت و قدرت تو هست. با دیدن این صحنه ها آرامش در وجودم جاری میشه، ذهن و روحم به هماهنگی میرسه.
– استاد عزیزم نشسته روی نیمکت سبز رنگ و فکر کنم کامنت ها را میخونه، پشت سرش هم پر درخت و سرسبزی هست.
– اینجا را ببین، چقدر رویایی و شگفت انگیز، عین بهشته. از پله های چوبی که اطرافش پر درخت و سرسبزی هست میای پایین، میرسی به پل چوبی روی دریاچه، میرسی به دریاچه آروم و قشنگ. یه آقا و خانم هم اونطرف قایق سواری می کنن و لذت میبرن. تحسینشون میکنم که چقدر هم فرکانس شدن با زندگی و طبیعت.
– یه پسر جوانی هم در قایق نشسته، به ماهی ها غذا میده، قلاب ماهیگیری هم داره، میخواد ماهیگیری کنه. چقدر با خودش در صلحه، به تنهایی داره از طبیعت لذت میبره، دو نفر هم اونطرف روی چمنها دارن در آرامش قدم میزنن. دقیقا احساس میکنم بهشته. خدایا شکرت.
– این ساختمان چقدر شگفت انگیز و زیباست. معماریه جالبی داره. جلوش صندلی گذاشتن. استاد عزیزم هم داره از این زیبایی‌ها فیلم میگیره.
– این گلها چقدر خوشرنگ و زیبا هستن. گلهای قرمز، سفید، زرد، بنفش کنار هم در یک گلدان هستن.
– خدایا شکرت همه جا بوته های گل هست. فایلمون هم با تصویری از گلهای صورتی و قرمز به پایان رسید. موزیک هم فوق العاده و بی نظیر هست.
در پناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
تصاویر بی نظیر و رویایی که حتی فکرشم نمیکردم وجود دارند را به چشمانم نشان دادید
ذهنم پر کشید و در رویا ها قدم زد تصور کرد و با خود اواز خواند قلب عاشق من با او همراه شد در تصاویر که نشان دادید قدم زد در کنار بوته های گل زیبا رد میشود و گل ها را بو میکشید در خیابان های انجا قدم زد در زیر لب اواز میخواند با خدای خود سخن گفت به او گفت عاشقتم که چه چیز هایی را خلق میکنی خدایش هم با او سخن گفت از طریق باد هایی که می وزد و به چهره اش برخورد میکند از طریق بو هایی که گل ها به مشامش میرسانند از طریق تکه ابرهای زیبا و از طریق بچه هایی که بازی میکنند از طریق لبخند هایی که مردم به چهره اش میزنند خدایش همواره با او سخن میگوید سخنی از جنس عشق خدایش به دخترک حرف های زیادی زد به او گفت که دوستش دارد گفت تا زمانی که تو عشق بورزی با تو خواهم ماند دخترک از خدایش چیز های زیادی خواست جوابش را هم دریافت کرد تو در راه بمان فراتر از تصورت را خواهی یافت
من برای چند لحظه در تصاویر که نشان دادید زندگی کردم بو کشیدم و دیدم و جوابم را دریافت کردم
چشمام خیس شده از این همه زیبایی و این که چگونه میتوانم خدا رو شکر گویم با هر قسمتی از این سفرنامه فقط میگم خدا یا شکرت خدایا سپاسگزارم
این همه زیبایی را سپاس
این همه سرسبزی را سپاس
این همه فراوانی را سپاس
این همه ثروت را سپاس
این همه عشق را سپاس
دلم باز میشه وقتی فایلها رو میبینم
حس خوبی بهم میده
مخصوصا این قسمت اصلا تعجب کردم از این همه زیبایی و واقعا اگه بخوام خدا رو بابت نعمت ها شکر کنم به قول قرآن اگه همه درخت ها قلم شوند و تمام دریاها مرکب باز نمیتونن این همه زیبایی و نعمت را بنویسن و شکر خدا کرد
هر قسمتی که میبینم به خودم میگم این آخرشه مگه فایل از این بهتر هم داریم بعد قسمت رو که میبینم میگم این دیگه فوق العاده بود
خیلی خرسندم که الان با یک و نیم ستاره دارم اینجا کامنت می‌گذارم! این، من واقعی در این لحظه است. چقدر خوشحالم که خودم هستم، ونه کسی که وانمود میکنم!
به خاطر اینکه مدتی از سایت و فضای فیلم‌های تلویزیون لاکچری عباسمنش دور بوده ام، این ویدئو خیلی به جانم نشست.
این، نشانه امروز من بود. در آرامش و راحتی تام و تمام دیدمش. کمی پلکهایم بعد از ناهار ظهر گرم شده و نزدیکم ، پسرم دارد با کاردستیهایی که خودش ساخته، بازی میکند….چیزی که به خاطرش خیلی ذوق میکنم.
هنوز نتوانسته ام عکس پروفایل بگذارم! نه که نخواسته باشم، هنوز بلد نشده ام! برایم سخت است! خانمم میگوید تو به دوران دایناسورها تعلق داری! پس بگو چرا از کاردستیهای پسرم خوشم میاید، چون او هم فقط دایناسور می‌سازد!!
اینکه در صلح با خودم باشم، مرز باریکی با تنبلی و ترس از عدم تغییر دارد که هنوز نتوانسته ام کامل درکش کنم. همین را فهمیده ام که تمایل به تغییر باید با طیب خاطر همراه باشد، وگرنه ، یک ماسک بیقواره به چهره آویزان میکند.
اینکه اینقدر از این ویدئو و محتوایش لذت بردم، نشان میدهد که آموزش‌های این سایت برایم خیلی لذت‌بخش و مفرح بوده اند. آنقدر که دلم برای دیدن ویدئو و نوشتن کامنت، لک زده بود.
خوبم
خوشم
کجام؟
هیچ جا!
حالا فهمیدم که مونولوگ آخر فیلم درخت گلابی داریوش مهرجویی، چه معنی میداد!
استاد عزیزم استاد خفنم استاد قشنگم استاد مهربونم استاد خوشتیپم عاشق اون مدل خندیدنت و گفتین سلامت باشیییی، یعنی من عاشق اون لحظه م و خنده و حس خوبشم،
و عاشق اون قسمتم که پشت فرمون در حال زدن راهنما هستید با اون استایل فوق العاده،
ینی بی نظیره استاد صدبار دیدم این قسمت رو،
هزار ماشالله بهتون،
فوق العاده اید و در ضمن عاشق خانوم شایسته ام که این صحنه هارو ثبت میکنن یک دنیا تشکر و سپاسگذارم.
در پناه خداوند هزاران برابر ثروتمند و سعادتمند باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت همه ی دوستان عزیز م و استاد و خانم شایسته ی عزیز در این سفر بی نهایت زیبا
این قسمت خیلی خیلی برای من امید بخش بود و باور میشود را در من تقویت کرد و خیلی کمک کننده است این قسمت برای تجسم سازی اینکه استاد رو میبینم و میشود و اون حسش رو در تجسمم میسازم
استاد لباستون خیلی خیلی خیلی خوشگله و یقه هایش هم خیلی زیبان
یکی برای اولین بار ببینه فکر میکنه که دوست عزیزمون و استاد مدت هاست همدیگر رو میشناسند و سالها پیش همدیگر رو دیده اند و الان بعد از چندین سال دوباره همدیگر رو دیده اند از بس که حسش فوووق العاده است این ملاقات
یک موضوع دیگه اینکه اصلاً مهم نیست که کجا باشیم برای خلق اتفاقات رویایی میتونه توی یک پارکینگ لات باشه نه حتما توی یک فضای رویایی
مطمئن هستم که حسی که استاد و اون دوست عزیزمون تجربه میکردند غیر قابل توصیف بوده در حالی که در کنار یک ماشین و در یک پارکینگ لات این اتفاق افتاده و اینکه چقدر چقدر همه چیز در اون لحظه و در اون پارکینگ لات برای اون دوست عزیزمون زیبا بوده و نکته ی قشنگش اینجاست که همه ی اتفاقات رو کانون توجه ما رقم میزنه و ما میتونیم در هر مکانی با کنترل کانون توجه مون یک لحظه ی فوووق العاده و احساس فوووق العاده رو تجربه کنیم با توجه بر زیبایی ها و کنترل ذهن
اون دوست عزیزمون مطمئناً کنترل ذهن خوبی کرده که اینطور هدایت شده و در اون پارکینگ لات این لحظه ی رویایی رو رقم زده و خلق کرده برای خودش
دقیقا عین کاری که خانم شایسته میکنند که در هر مکانی فقط دارند به زیبایی های اونجا توجه میکنند فارغ از اینکه اونجا کجاست و این جمع بین زندگی اجتماعی و توحیده که البته قانون کبوتر با کبوتر هم رعایت میشود از همون لحظه و پس از طی شدن تکاملش
خیلی خیلی خوشم اومد از اینکه مایکی خیلی اوکی رفت به تفریح مورد علاقه ی خودش پرداخت با اینکه در بین دوست عزیزمون بود و ایشون خیلی خیلی هم اوکی بود برای اینکه مایکی بره و اون کار و اون تفریح مورد علاقش رو انجام بده نه اینکه بشینه به هوای اینکه زشته که جمع رو ترک کن یه وقت بقیه چی میگن میگن چقدر خود خواهه و اینکه تربیت نداره اصلا اینطور نیست و خیلی خیلی راحت میره سراغ تفریح مورد علاقه ی خودش و خانم شایسته هم خیلی اوکی میرن و از مایکی فیلم میگیرن و مطمئن هستم که خود دوست عزیزمون هم راحته و اوکیه با این قضیه چون با استاد هم مدار شده و با هم در یک مدار قرار گرفتند و اون مدار مدار عزت نفس بالاست مداری که هر کسی در اون مدار هست عزت نفسش بالاست
جالبی اش اینه که در همون مکان هم افرادی هستند که در مدارهای متفاوت زندگی میکنند با اینکه شاید در کنار میز استاد باشند و حتی استاد رو هم ببینند اونجا هردو در یک مکان اند اما این کجا و ان کجا!!! چقـــــــدر این قانون ارامش بخشه و دقیقه که هر کسی نتیجه ی افکار خودش رو میگیره و این خیلی به من ارامش میده و خیلی دستم رو باز میکنه برای کنترل کانون توجه ام که کانون توجه بقیه تاثیری توی زندگی من نداره
از اون ترکیب فووق العاده زیبای اون دوست عزیزمون خیلی خوشم اومد که اینطور ثروت رو در ذهن هنرمندش زیبا جلوه داده بود با هم وزن کردن کلمه ی ثروت با کلماتی که انرژی مثبتی دارند و حس خوبی به ادم منتقل میکنند مثل تحیت طراوت خیلی خیلی از خلاقیت شون خوشم اومد و نشان از ذهن خلاقشون داره این حرکت فووووق العاده.
یعنی برای اون خانم ارمنی من غش کردم خییلییی ناز و فوووق العاده بودند چقدر چقدر چقدر چهره ی فوق العاده ای داشتند نگاهم نسبت به ارمنی ها خیلی تغییر کرد اما باید باز هم کار کنم بخاطر حرف هایی که از ارمنی ها شنیدم در کودکی…
خیلی خیلی خانم پاک و متینی بودند و خیلی خیلی لذت بردم از فارسی حرف زدنشون و چقدر قشنگ حرف زدند و این اعتماد به نفس بالاشون رو نشون میداد که با اینکه خجالت میکشیدند و ترس داشتند اما فارسی حرف زدند و بعدش هم که رویشان باز شد سوال پرسیدند که شما میگید خیلی مرسی…
اون اخری که داشتید می رفتید هم دیگه خیلی خیلی رویشان باز شده بود و دیگه حسسسابی ترکوندند و این تکامل رو نشون میده که در اول اونطور خجالت میکشیدند اما تکامل رو خوب طی کردن و کمال گرا نبودند برای اینکه بخوان همون اول خیلی خیلی عالی و سلیس با یک غریبه حرف بزنند و نتیجه این شد که به اون قشنگی گفتند جیگرتو بخورم و خیلی با اعتماد به نفس خداحافظی کردند و از اون عشق بی قید وشرطشون خیلی خیلی لذت بردم که اینقدر محبت کردند و بعدش هم خیلی راحت رفتند و به کارشون رسیدند که این خود خود خداستتتت
مثل همه ی مکان ها ی امریکا تمیزی چشمم را پر کرد و گرفت از تمیزی رستوران پارکینگ لات ها ماشین ها خیابان ها جاده ها تابلو های راهنمایی و هشدار ها
دست فرمون خانم شایسته قابل تحسینه که با اینکه داشتند فیلم میگرفتند اگر اشتباه نکنم داشتند رانندگی هم میکردند البته اگر روی استند نگذاشته بودند
اون گل های اخر فیلم خیلی خیلی قشنگ بودند چقدر چمن ها تمیز بودند و یکدست بودند و اون گلی که اخر سر زوم کردید رویش خیلی خیلی نازو زیبا بود دلم میخواست بینی ام رو بچسبونم به گل و بویش کنم و اینکه استاد اینقدر عکس میگیرند خیلی خیل حس فووووق العاده ای داره من هم خیلی عکاسی رو دوست دارم مخصوصاً اگر از این مناظر باشه و استعداد و خلاقیت خیلی خیلی خوبی دارم در این کار و بصورت شهودی عکس های خیلی خیلی عالی ای میگیرم که خیلی خودم و همه خوشمون میاد از عکس های من و عکس ها رو من میگیرم در هر جایی که میریم
اون کلبه خیلی خیلی تمیز بود من واقعاً تحسین میکنم این همه تمیزی رو واقعاً حیرت بر انگیزه این حجم از تمیزی و زیبایی و نظمی که در همه چیز هست
خدا رو شکر بابت این همه زیبایی
در پنا الله مهربان باشید
سلام…😍
من خیلی خیلی هدایتی برخوردم به این فایل یک درصد هم برنامه ای براش نداشتم.😊💟
اتفاقا مثل اون دوستی که متن شون بعنوان متن منتخب این قسمت انتخاب شده منم این آهنگ محشر😘😍😍رو دارم از دوسه سال پیش و ریمیکس شدشو دارم و خیلی خیلی حماسی و انرژیکه😘😘😍😍🔥🔥داستان اینه که اون آهنگ رو من از ی میکس فوتبالی توی اینستاگرام پیدا کردم که ی توپی بود سایمون مینیوله گلر بلژیکی لیورپول میگیره و همه بازیکن ها و استیون جرارد میان تشکر میکنن ازش خیلی قاب حماسی ای شده بود با اون آهنگ و من چون این ویدیو رو آهنگ بود خودمو تجسم میکردم که درحال سیو پنالتی و سوپرسیو ها و ابرسیو های محشرررم😍😍🔥🔥🔥😘🔥و الان که تو این ویدیو واااااااایییی😍😍😍😍😘چقدر خوشحال شدم اون دوستمون به این هدفش ینی دیدن به استاد رسید و منی که این لحظه رو بارها و بارها برای خودم تجسم کردم می دونم که بزودی این لحظه برای منم اتفاق میفته و ایشالا وقتی بیفته که کلییییی موفق شده باشم😘😘😍😘😘این که اون دوست مون به خواستش رسید ینی دیدن استاد و داره تو یکی از بهترین جاهای دنیا زندگی میکنه و این اتفاق مقارن شد با گذاشتن اون آهنگ زیبا که خودم همیشه حین تجسم رسیدن به خواسته هام گوش میدادم این مقارن شدن و همگون شدن ی نشونه بود برای من برای رسیدن به خواسته هام یسسسس😘😍😘😘😘روزای خوبی تو راهههه😡😡من میرسسسسممممممممم💪💪💪💪💪💪
چقدرررر اونجا که آخر کلیپ نشون دادید قشنگ بود😍،چقدرر شبیه پرادایس بود😘😍💟😃،چقدر اون دوست قایقران با خودش در صلح بود که وقتی متوجه شد خانوم شایسته داره فیلم میگیره باز به کارش ادامه داد ماشالا به عزت نفست پسر احسسنت تحسینت میکنم😘😍چقدررر زیباست اونجا واقعا که سطح و کیفیت زندگی اونجا خیلی خیلی فرق داره و اینم فقط و فقط و فقط به خاطر طرز فکر خودشونه مثل همین دوست قایقرانمون این ی نمونششش😄💟جیگرتو بخوررررم😆😆😆😆😆قشنگ وقتی گفت لحنشم دقیق بود می فهمید چی داره میگه الکی طوطی وار حرف نزد😆 چقدررر با عزت نفس و در صلح با خودش بود من ی پیرهن پشمی خیلی خیلی خوشکل دارم مثل همین دوستمون ازون قشنگ تر چند روزه هی می خوام بپوشم همش میگم نه فعلا گرمه با دیدن این نشونه می خوام بپوشمش بعله همین لباس که تو پروفمه.😘😊💟💪
خیلی خیلی لذت بردم ازین اپیزود هدایتی؛فعلا.😘😘😍😍😍💟💟💪گودبای.😘😍💟
سلام
درسته که نوشتید شبیه پرادایس بود منم یک لحظه فکر کردم پرادایس است
بله بسیار شبیه بودن؛ممنون از توجه شما به کامنتم دوست عزیز.😊💟
سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته خوش قلب.لباس استاد چقد شاد دل نشین بود چقد حس قشنگی یود وای ماشین سانتافه یه لحظه خودمو حس کردم تو ماشین احساس کردم منم یه روز میشه سوار سانتافه بشم وای مایک عزیزم واقعا دوستش دارم و دوستدارم دراینده پسرهای شبیه مایک خیلی مودب خیلی با شخصیت پسری ک احساس میکنی خیلی بیشتر از سنش میدونه احساس خیلی عالی ی مایک دارم
پسر عاقل و با اعتماد بنفس و خیلی ارومه
وقتی با خانم ارمنی صحبت میکردین چقد حس خوبی داشتم احساس کردم منم اونجام وای چ شیرنی های خوشمزه ای
خدایا به من کمک کن همونطور که الان داشت خوابم میبرد و تو بهم گفتی بیام بنویسم و به یادم اوردی این صحنه ی امروز رو، همونطور که دفعه های پیش هم تو نوشتی به جای من یادم بمونه دلیل نوشتنمو، یادم بمونه که دلیل من از نوشتن اول اینه که خودم هر بار که میخونمشون ایمانم قویتر میشه مخصوصا زمانایی که نجوا خیلی فشار میاره بعدش همونطور که وقتی من دنبال یه نشونه ای یه امیدی یه احساس خوبم و میام تو سایت و تو منو هدایت میکنی به کامنت دوستان، مثل خیلی از موارد که هدایتم کردی به کامنت زدکارتیست، سپیده، خانم شایسته تو فایل دلیل اصلی موفقیت، و هزاران کامنت دیگه، همینطور اگه یه نفر با این امید اومد که تو هدایتش میکنی همونطور که الان به یادم انداختی بنویسم ، ببینه و ایمانش بیشتر بشه و ادامه بده.
استاد من داشت خوابم میبرد. که دقیقا صحنه امروز اومد جلوی چشمم بعد اومدم بنویسم دیدم یه رابطه ای هست مثل همیشه تو اعداد گوشیم و دیگه مطمعن شدم، ساعتم با تاریخ ارتباط داشت ، ساعت 0.31،تاریخ 30.1.
معجزه ای که عصای موسی کرد با معجزه ای که وقتی استاد بدون پارتی اومد تهران و دید یه کاغذ رو زمینه و هدایت شد به سمت سالن تفاهم فرقی نمیکنه با این اتفاق امروز من. لا اقل من سعی میکنم و از خدا میخوام کمک من کنه این تفاوت قاعل نشدن بینشون و ذوق کردنش رو هی به یادم بیاره و یادم نره مسیری که توش هستم مهمتر از خواسته ی اخر( جمله زدکارتیست عزیز که خیلی الهام بخش برای خودم).
امروز صبح بلند شدم کارامو کردم رفتم که نون بخرم اون لحظه ای که رسیدم فردی رو دیدم که یکی از ماموران شهرداری شهرک ما بود و اومده بود نون بخره و من برای اولین بار میدیمشون، همون موقع دیدی انگار یکی، یه چیزی، یه نیرویی نگاهتو زوم میکنه، توجهت رو جلب میکنه به یکی یا یه چیزی، انگار همونجا خدا توجهم جلب کرد بهش و گفت چهرشو خوب به یاد داشته باش، ایشون نون خرید و رفت و منم نون خریدمو برگشتم خونه. همه چیز یه اتفاق ساده هست تا الان که همیشه و هر لحظه رخ میده برای همه.
ظهر خواستم بیرون یه کاری داشتم ماشینو روشن کردم شروع کردم به حرکت، اواسط مسیرم از جلوی ساختمان شهرداری رد شدم،
الله اکبر چه نیروییه اخه که این کارو میکنه،
دقیقا همون لحظه ای که داشتم رد میشدم همون مرده رو دیدم کنار ماشینش،
اخه چه نیروییه که دقیقا همون لحظه ای که من دارم رد میشم مثلا اونو هدایت کرده باشه که اونم بیاد جلوی من و همدیگرو تو اون لحظه خاص ببینیم؟ یعنی اگه من خودم میخواستم هماهنگ کنم که من فلان ساعت اونجام توام بیا عمرا عمرا نمیشد به این دقت رخ بده.
تا اینجای معجزه زیاد رخ میده برام ولی از اینجا به بعدش دیگه اصن من فقط میگم تسلیمم اقا تسلیم.
استاد اینم تموم شد اومدم خونه عصر خواستم برم دنبال خواهرم روشن کردم ماشینو برم دنبالش اواسط راه دوباره همون لحظه ای که من داشتم رد میشدم از جلوی ساختمونشون دیدمش
من واقعا شوک شدم واقعا شوک شدم اصن چند ثانیه خیره فقط نگاه میکردم درست نگاه کرده باشم
اره ادیب، اون نیرویی که اینقدر دقیق مثل اب خوردن داره هدایت میکنه همه چیو و اگاهه به همه چی، و همین الان به قلبت انداخت که بنویسی، همون نیرویی که یه اهو رو تو جنگل وحشی استاد هدایت میکنه به حایی مه دور از گزند همه حیوانات وحشی با خیال راحت بچه شو به دنیا بیاره، همون نیرویی که برای اون اهو بهترین علوفه و غذا رو و بهترین مکان رو و بهترین زمان رو فراهم میکنه برای به دنیا اوردن بچه اش، و بعد هدایت میکنه بچه شو به سمت حیات، نه به خاطر اینکه دلش میسوزه، اون نیرو که اصن احساس نداره، چون با این کارش داره به نفع خودش مار میکنه، چون با این کارش جهان گسترش پیدا میکنع، همون نیرو از تو هم حمایت میکنه، همونطور که از اون اهوهه بیشتر میخواد که بچه اش در نهایت ارامش و اسایش و راحتی به دنیا بیاد چون تو مسیر خداونده این حرکت، همون نیرو بهترین شرایط رو، راحتترین مسیر رو، زیباترین مسیر رو برای تو هم در نظر میگیره وقتی تو مسیر رشد جهانی.
وقتی از یه حیوان این حد از حمایت رو میکنه و حمایت میکنه و هدایت میکنع و خودش همه کارها و میکنه، تو که اشرف مخلوقاتی، برای تو چی کار میتونه بکنه و میکنه اگه بهش احازه بدی؟
هر ایده ای هر حرکتی هر چیزی تو این مسیر باشه مورد حمایت سیستمه.
استاد عباسمنش عاشقتم به خدا
هانم شایسته خیلی دوستت دارم
اون شبی که هدایت شدم به کامنت شما تو فایل دلیل اصلی موفقیت تو زندگی چیه اون شب احساس کردم چندین لول مدارم رشد کرد، و اول فکر کردم به اون جملاتی که نوشته بودین که استاد گفته بود خیلی برام سنگین بود هنوزم هست فقط سعی میکنم یه اپسیلن بیارم تو زندگیم اونارو
خدایا شکرت️
به نام رب رزاقم
با سلام ب استاد عزیزم و مریم بانوی گل
فقط میتونم بگم خدایا شکرت
اصن حالم خوب شد با این فایل زیبا
کل این فایل زیبا و الهی بود
از رقص مایک
همزمانی با خانمی ک ملاقاتش کردین ک از بچه های سایت بودن
از خانم فروشنده ارمنی ک چقد شیرین زبون و فارسی بلد بود
خدایا شکرت
اسمون ابی ابرهای پفکی پرنده های روی اب از اون برکه زیبا از درختای سبزو دلرباش خدایا شکرت
اهنگی ک اخر فایل بود چقدر دلنشین بود و من دانلودش کردم و بارها گوشش دادم
وتجسم کردم با این اهنگ
واقعا حال دلم خوب شد
استادمون ک بینظیره واقعا ادم چقد میتونه رو خودش کار کنه ک هر کجا میره معجزه پشت معجزه زیبایی پشت زیبایی
استاد مریم خانم ازتون مثل همیشه سپاسگزارم بخاطر تهیه این فایلای خشگل
در پناه رب رزاق شادوسالم و ثروتمند باشید
به نام خداوند مهربان️
سلام به استاد عباس منش عزیزم، مریم جانم، مایک نازنین و دوستان گلم
نکات مثبت این فایل منحصربفرد:
– به به چه صحنه ی زیبایی، دیدار استاد با یکی از شاگرداش. دقیقا زمانیکه استاد اینا تو Walmart بودن، این دوست عزیزمان هم در Walmart بود و تونستن همدیگر را ملاقات کنن، یعنی اینقدر همفرکانس بودن.
تحسین میکنم این خانم محترم را که چقدر روی باورهاش کار کرده و تونسته با استاد همفرکانس بشه و ملاقاتش کنه.
جهان آدم‌های همفرکانس را در کنار هم قرار میدهد. اگر میخواهیم آدم‌های مناسب و عالی مثل استاد عباس منش وارد زندگیمون بشه، باید خیلی روی باورها و فرکانسهامون کار کنیم تا جهان ما را هدایت کنه به سمت آدم‌های مناسب و شرایط عالی. انشالله.
– مایک نازنین را ببین چقدر جالب میرقصه. چه لباس خوشگلی بر تن دارد. چقدر این پسر نازنین بااستعداد و باحاله.
– استاد اینا دارن میرن Cleveland، مریم جون با سانتافه و استاد هم با اتوبوس.
– به به چه مکان جالبی روش نوشته SKY ZONE INDOOR TRAMPOLINE PARK
( پارک ترامپولین سرپوشیده)
– این دو تا دختر سیاه پوست زیبا و ناز را ببین. پیراهن های نارنجی خوشگلی پوشیدن، از کارکنان این مکان جادویی و هیجان انگیز هستن. یکیشون بااعتمادبنفس با استاد صحبت میکنه. ( واقعا تحسینشون میکنم که در این سن کار میکنن. ماشالله)
– استاد، مایک و دوست عزیزمون نشستن رو صندلی. مایک اون جورابهای نارنجی مخصوص ترامپولین را میپوشه و میره که در ترامپولین بالا و پایین بپره.
– به به ترامپولین. چقدر بچه هست اینجا. اکثرشون هم یه مدل پیراهن پوشیدن، پیراهنهای رنگارنگ و زیبا. چه فضای جالبیه. چقدر بچه ها شادن، بالا پایین میپرن، لذت میبرن، توپ هم پرتاب میکنن، همشون هم از اون جورابهای نارنجی پوشیدن. مایکو ببین چه بالا و پایین میپره، توپ پرت میکنه، چه بچه بااعتمادبنفسیه، ماشالله در میان اون همه بچه غریبه راحت و ریلکس بازی میکنه. به به این دو تا دختر زیبا را ببین، تحسین میکنم رابطه ی دوستیشون را، یکیش تاپ قرمز رنگ با شلوارک سیاه، یکیش هم پیراهن سیاه رنگ با شلوار صورتی پوشیده، موهاش را هم ابی رنگ کرده، خیلی بهش میاد.
– به به در موبایل تصویر رستوران Aladdin’s Eatery را میبینیم. یه رستوران لبنانی هست. عکس یه غذای خوشمزه هم هست، گوشت همراه با کاهو، خیار و سس.
– واو این گلهای خوشرنگ و زیبا را ببین از تیربرق آویزون کردن، چه ایده ی جالبی. جلوه ی قشنگی به فضا داده.
– استاد اینا رسیدن به رستوران Aladdin’s eatery چه ساختمان زیبایی داره. یه آگهی هم چسبوندن روش نوشته NOW HIRING، یعنی استخدام نیرو دارن (این نشانه ی فراوانی هست، اینکه کار فراوونه، کار همیشه هست، فرصت همیشه هست.)
– به به داخل رستوران. روی میز قوری خوشگل و بانمکی هست. لیوان، چای کیسه ای، بشقاب، قاشق، کاغذ دستمالی، نوشابه، کارد و چنگال، سبد نان، آب و یه عالمه غذاهای خوشمزه. در یک ظرف 5 تا فلافل( فکر کنم فلافله) با گوجه و سس، در 2 تا بشقاب سبزی، گوشت، گوجه، خیار و سس و …
خانم گارسون هم فوق العاده زیباست.
– این دختر خانم ارمنی را ببین چقدر ناز و قشنگه، گردنبند خوشگلی هم داره، چقدر هم شیرین فارسی صحبت میکنه، خیلی هم دختر بااعتمادبنفس، مهربون و خوش اخلاقی هست، بصورت خیلی عالی با استاد اینا ارتباط برقرار کرده و باهاشون دوست شده. پشت سرش هم یه تابلوی خیلی خوشگلی هست. چه پنجره های بزرگ و باصفایی داره این رستوران، خیلی دلباز و قشنگه، نور آفتاب قشنگ از پنجره ها میتابه و این خیلی عالیه، غذا خوردن در این رستوران خیلی حال میده، میز و صندلیها هم بصورت مرتب چیده شده، لوسترهای فوق العاده هیولایی هم از سقف آویزون شده.
ببین ارتباط این خانم ارمنی با استاد اینا قانون جذب را نشون میده. دختر خانمی که فارسی را دوس داره و فارسی بلده صحبت کنه آدم‌هایی را جذب میکنه که فارسی زبان هستن. این نشون میده که هیچ اتفاقی شانسی نیست و وقوع تمامه اتفاقات دلیل داره. تمامه اتفاقات و ادمها را خودمون جذب میکنیم با باورهامون، با فرکانسهامون، با کانون توجهمون.
– این دوست ارمنی یک ظرف پر از باقلواهای رنگارنگ و خوشمزه بعنوان هدیه آورد برای استاد اینا. ببین این دوست ارمنی چقدر عاشق استاد، مریم جون و دوستمون شده که براشون باقلوا آورد.
– واو کیک های هیولا را ببین در یخچال ویترین دار رستوران. داخل سبد حصیری بسته های کوچولوی نان هم هست که روی یخچال گذاشتن. این رستوران دوربین مدار بسته هم داره که زدن رو دیوار.
– استاد عزیزم چقدر از ته دل میخنده. عاشق خنده هاتم استاد جون.
– وای خدای من این صحنه ی خارج شدن استاد از رستوران را خیلی دوس دارم. استاد با قدرت، بااعتمادبنفس، شاد و خندان از رستوران میاد بیرون. ماشالله
– به به استیت پارک زیبامون و استاد عزیزم داره از طبیعت زیبای پارک عکس میگیره. یه ماشین قرمز رنگ هیولا و زیبایی هم اونطرف پارک شده، خیلی هم نو و براقه.
– وای خدای من دریاچه چقدر قشنگه. آب دریاچه زلال و شفافه، اطراف دریاچه پر درخت و سرسبزی هست. تصویر درختا هم افتاده تو آب ( هر وقت این صحنه را می بینم یاد این جمله می افتم که جهان مانند اینه هست. یعنی هر فکری که در مورد دیگران داریم، در مورد ما هم همان فکر را خواهند کرد، یا هر رفتاری که با دیگران داریم با ما هم همان رفتار خواهد شد، پس باید همیشه مراقب افکار و اعمالمان باشیم.)
– به به چندتا قایق زیبا در دریاچه. چه حس قشنگی داره دیدن این صحنه ها.
– چندتا غار زیبا هم روی چمنهای سبز و خوشرنگ هست، دارن چمن میخورن، چه طرح و رنگی هم دارن، چقدر هم ناز و خوشگل راه میرن.
– واو چه صحنه ی زیبا و شگفت انگیزی، 7 تا غاز ناز و قشنگ روی آب دریاچه. چقدر جالب شنا میکنن، دیوانه کننده زیباست. خدای مهربونم این صحنه ها جلوه ای از زیبایی، عظمت و قدرت تو هست. با دیدن این صحنه ها آرامش در وجودم جاری میشه، ذهن و روحم به هماهنگی میرسه.
– استاد عزیزم نشسته روی نیمکت سبز رنگ و فکر کنم کامنت ها را میخونه، پشت سرش هم پر درخت و سرسبزی هست.
– اینجا را ببین، چقدر رویایی و شگفت انگیز، عین بهشته. از پله های چوبی که اطرافش پر درخت و سرسبزی هست میای پایین، میرسی به پل چوبی روی دریاچه، میرسی به دریاچه آروم و قشنگ. یه آقا و خانم هم اونطرف قایق سواری می کنن و لذت میبرن. تحسینشون میکنم که چقدر هم فرکانس شدن با زندگی و طبیعت.
– یه پسر جوانی هم در قایق نشسته، به ماهی ها غذا میده، قلاب ماهیگیری هم داره، میخواد ماهیگیری کنه. چقدر با خودش در صلحه، به تنهایی داره از طبیعت لذت میبره، دو نفر هم اونطرف روی چمنها دارن در آرامش قدم میزنن. دقیقا احساس میکنم بهشته. خدایا شکرت.
– این ساختمان چقدر شگفت انگیز و زیباست. معماریه جالبی داره. جلوش صندلی گذاشتن. استاد عزیزم هم داره از این زیبایی‌ها فیلم میگیره.
– این گلها چقدر خوشرنگ و زیبا هستن. گلهای قرمز، سفید، زرد، بنفش کنار هم در یک گلدان هستن.
– خدایا شکرت همه جا بوته های گل هست. فایلمون هم با تصویری از گلهای صورتی و قرمز به پایان رسید. موزیک هم فوق العاده و بی نظیر هست.
در پناه الله یکتا شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
من عاشقتونم وایییی چه فایل بینظیری
چه اهنگی چه رنگ هایی
خدا جون شکرت
تصاویر بی نظیر و رویایی که حتی فکرشم نمیکردم وجود دارند را به چشمانم نشان دادید
ذهنم پر کشید و در رویا ها قدم زد تصور کرد و با خود اواز خواند قلب عاشق من با او همراه شد در تصاویر که نشان دادید قدم زد در کنار بوته های گل زیبا رد میشود و گل ها را بو میکشید در خیابان های انجا قدم زد در زیر لب اواز میخواند با خدای خود سخن گفت به او گفت عاشقتم که چه چیز هایی را خلق میکنی خدایش هم با او سخن گفت از طریق باد هایی که می وزد و به چهره اش برخورد میکند از طریق بو هایی که گل ها به مشامش میرسانند از طریق تکه ابرهای زیبا و از طریق بچه هایی که بازی میکنند از طریق لبخند هایی که مردم به چهره اش میزنند خدایش همواره با او سخن میگوید سخنی از جنس عشق خدایش به دخترک حرف های زیادی زد به او گفت که دوستش دارد گفت تا زمانی که تو عشق بورزی با تو خواهم ماند دخترک از خدایش چیز های زیادی خواست جوابش را هم دریافت کرد تو در راه بمان فراتر از تصورت را خواهی یافت
من برای چند لحظه در تصاویر که نشان دادید زندگی کردم بو کشیدم و دیدم و جوابم را دریافت کردم
سلام استادان معنوی من
چشمام خیس شده از این همه زیبایی و این که چگونه میتوانم خدا رو شکر گویم با هر قسمتی از این سفرنامه فقط میگم خدا یا شکرت خدایا سپاسگزارم
این همه زیبایی را سپاس
این همه سرسبزی را سپاس
این همه فراوانی را سپاس
این همه ثروت را سپاس
این همه عشق را سپاس
دلم باز میشه وقتی فایلها رو میبینم
حس خوبی بهم میده
مخصوصا این قسمت اصلا تعجب کردم از این همه زیبایی و واقعا اگه بخوام خدا رو بابت نعمت ها شکر کنم به قول قرآن اگه همه درخت ها قلم شوند و تمام دریاها مرکب باز نمیتونن این همه زیبایی و نعمت را بنویسن و شکر خدا کرد
هر قسمتی که میبینم به خودم میگم این آخرشه مگه فایل از این بهتر هم داریم بعد قسمت رو که میبینم میگم این دیگه فوق العاده بود
اصلا همه قسمت های سفر به دور آمریکا بی نظیر هست
عاشقتونم
و
سپاسگزارم
سلام به رفقای عزیزم
خیلی خرسندم که الان با یک و نیم ستاره دارم اینجا کامنت می‌گذارم! این، من واقعی در این لحظه است. چقدر خوشحالم که خودم هستم، ونه کسی که وانمود میکنم!
به خاطر اینکه مدتی از سایت و فضای فیلم‌های تلویزیون لاکچری عباسمنش دور بوده ام، این ویدئو خیلی به جانم نشست.
این، نشانه امروز من بود. در آرامش و راحتی تام و تمام دیدمش. کمی پلکهایم بعد از ناهار ظهر گرم شده و نزدیکم ، پسرم دارد با کاردستیهایی که خودش ساخته، بازی میکند….چیزی که به خاطرش خیلی ذوق میکنم.
هنوز نتوانسته ام عکس پروفایل بگذارم! نه که نخواسته باشم، هنوز بلد نشده ام! برایم سخت است! خانمم میگوید تو به دوران دایناسورها تعلق داری! پس بگو چرا از کاردستیهای پسرم خوشم میاید، چون او هم فقط دایناسور می‌سازد!!
اینکه در صلح با خودم باشم، مرز باریکی با تنبلی و ترس از عدم تغییر دارد که هنوز نتوانسته ام کامل درکش کنم. همین را فهمیده ام که تمایل به تغییر باید با طیب خاطر همراه باشد، وگرنه ، یک ماسک بیقواره به چهره آویزان میکند.
اینکه اینقدر از این ویدئو و محتوایش لذت بردم، نشان میدهد که آموزش‌های این سایت برایم خیلی لذت‌بخش و مفرح بوده اند. آنقدر که دلم برای دیدن ویدئو و نوشتن کامنت، لک زده بود.
خوبم
خوشم
کجام؟
هیچ جا!
حالا فهمیدم که مونولوگ آخر فیلم درخت گلابی داریوش مهرجویی، چه معنی میداد!