سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۰

به نام خدای عاشق

سلام و درود به استاد عزیزم و مریم جان مهربانم

واقعا این قسمت از سفرتون دیگه خوراک خودم بود

چقدر لذت بخشه هم دیدار و هم مهمانی و هم دیدن هنرهای میزبانتون.

وقتی داشتم از دیدن نقاشیها و آشپزی و شیرینی پزی این خانم لذت میبردم خدای درونم بهم میگفت لیلا این خودتی . ببین احساس کن که یکی مثل خودت اینهمه هنر داره و استاد و مریم جان رفته اند منزلشان و دارند از هنرش کیف میکنند و تحسینش میکنند.

تجسم کردم و یقین دارم که روزی این آرزوی من هم مثل این دوستمون به حقیقت می پیوندد.

من این قسمت قانون و درک کردم که هر چقدر از زیباییهای این دنیا فرقی نمیکنه چه هنر دست یه دوستی باشه که اصلا نمیشناسیش و یا یه پرنده ای که تو آسمان داره پرواز میکنه تحسینشون کنم یعنی دارم از خداوند تشکر میکنم به خدای هنرمندم که خالق تمام زیبایی هاست.

هر کسی خداوند یه هنری در وجودش گذاشته .یکی هنر سخنوری داره مثل استاد یکی هنر فیلمبرداری و تدوین داره مثل مریم جان و یکی صداش عالیه و آواز میخونه یکی هم نقاشی میکنه و یا مجسمه میتراشه و….

همه ی ما هنرمند هستیم کافیه که به درونمون و به شخصیت خودمان رجوع کنیم متوجه میشیم که ما هنرمند به وجود آمدیم .استاد عزیز شما هم هنرهای زیادی دارید یکی از هنرهای ویژه تون هم self-esteem(عزت نفس)هست و هنر عشق ورزیدن

هنر یاددادن چگونه شکرگزاری کنیم به هزاران نفر از شاگردانت

هنر پراکنده ساختن این انرژی

وووو………….

و وقتی من تحسین میکنم یعنی در درجه اول دارم به خدا میگم سپاسگزارم خدای عزیز که اینهمه نعمت زیبایی را جلوی چشمانم قرار میدی تا من خوشحال بشم و شکرگزار لحظه لحظه ی زندگی ام باشم تا به زیباییها و نعمت های بیشتری هدایت بشم.

پس صرف نظر از خوشحالی خودم، اول خدای خودم رو خوشحال کرده ام و این حس عالیه.

حسی که از همان کودکی در وجودم بوده و وقتی که این قانون را از استادم یاد گرفتم خوشحالم که ناآگاهانه داشتم رعایت میکردم.

چون این حسی ست که از ازل بوده و از خداست .

من به هر چیز کوچکی که از نظر خودم زیبا باشد خوشحال میشم و این از خصوصیات خوبمه.

فارغ از اینکه فکر کنم که دیگران در مورد من چه فکری میکنند.

وقتی این ویژگی را در خودمان پرورش دهیم و اجازه بدیم رشد کنه ، یعنی داریم طبق قرآن تقوا (کنترل ذهن) انجام میدیم، پس شیطان درونمون رو شکست میدیم و به حرف خدای درونمون گوش میدهیم.?

چه شعر زیبایی در آن تابلو نوشته بود و چه نقاشیهایی را با مدادرنگی اش در مقوا اجرا کرده بود.

چه میز زیبایی را چید و استاد گفته بودی امروز لاغری و ماغری و رژیم و مژیم و هیچی نداریم و فقط لذت میبریم. همین جمله خیلی هنر میخواد چون ذهنتون رو کنترل میکنید از نجوای درونی که میگه رژیمتو نشکن و….و وقتی که افکارمون را کنترل میکنیم و در جواب میگیم نه من میخوام الان از زندگی ام از این غذاهای خوشمزه لذت ببرم و خاموشش میکنیم که دیگه ادامه نده.????

بیشترین تاثیری که من از این قسمت گرفته بودم ،از حرفها و تمجید و تحسین های استاد و مریم جان بود که چقدر با همون و شوق و ذوق تعریف میکردید.

اصلا کیه که از این تعریف ها خوشش نیاید چون در طبع همه ی انسانها وجود دارد چرا؟

چون خالق ما اینطور دوست دارد ?

چون این یک اخلاق خداگونه و خداپسندانه ست?

آتیش بازیهای آخر این قسمت عالی بود من خیلی آتیش بازی رو دوست دارم یاد چهارشنبه سوری افتادم ?

سپاسگزارم که این قسمت رو برامون تدوین کردید و باعث خوشحالی و شکرگزاری هزاران نفر میشید. ??????

دوستتون دارم