سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۲ - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)

436 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نوشین نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2061 روز

    به نام خدای عشق و ثروت مهربانی ⁦❤️⁩

    خدایا شکرت که برادری بزرگ بنام استاد عباسمنش عزیز دارم که دستی از دستان خدا شد تا من آمریکای زیبا را ببینم و درس زندگی از استاد بگیرم .

    سپاس 🙏🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    قسمت 42

    به نام خدای مهربان هدایتگر

    قسمت حل مسله

    با تضاد ختم شد به یه حل مسله وحالاهم دستای خدااومدن وخوده استادم با عشق میره تو دل مسله هاش ای جان شکرت والبته توحل مسلم یه تصاد ویه استپ وخوش گزرونی وبازهم با عشق حل مسله

    ایی جون مثل من عاشق ابه استادم با پسرشو دوسش وسط ابن همش

    اخی ارامشو ببین به جای ناراحتی برای مسله نیمه کاره رفته وسطه اب حظشو ببر کیفشو بکنه

    اتفاق

    دعوت به دهات

    دعوت به مهمونیا

    هردوتاش سختم بود وبا قدرت گفتم نه

    وحالا یکم برا خانواده تنگیده واقعا دوسدارم صداشون حسشون کنارشونو

    ولی یه درسم دارم تمرین میکنم رهایی

    تو لحظه باشم و سعی کنم از نعمتای الانم حظشو ببرم کاری به نظر بقیه نداشته باشم با قلبم برا خانواده کلی عشق بفرستم وسرم تو لدت بردنم باشه

    شیطون گاهی میاد یه چیزایی میگه که کلم بکوبم تو دیوار خیالش راحت میشه

    اخه میگه تو از مادرت دوری حست باید بد باشه

    مثلا میترسونه میگه تو جونیاشو تو حظوره پدر مادرت بمون تو خونه نرو دهات بعد انقد حسرت بخوری منم فقط بخندم

    اونجاس قلبم پرچم فراوانیو میاره ما ابدی هستیم برای ما هیچ نابودی نیس

    میگه تو توی هدایتی در زمان مناسب مکان مناسبی

    میگه همه بهت عشق میدن دست ربن خداس که با عشق باهات حرف میزنه وخدا همیشه همراهته

    از این لحظه جادویی شکرت

    اینکه من فقط میتونم پیشه خانواده لدت ببرم مدتیه قم هستیم وبا همسریم

    ولی دوسدارم مثل استادم یه عاشق ورها باشیم چه مسافرتایی دوتایی سه تایی تنهایی هیچ محدودیت برای لدت وحس خوبش نیس

    هیچ تله ای نمیتونه استادو بندازه توش وناراحت کنه

    استادم مجهز به الله اکبره

    دستای مهربون ببین چه سفرع ای چیدن

    دستای حرفه ای ربو ببین اومده مسلشو حل کنه

    اینا دستای رب

    وحالا

    ایمان بنده رو ببین صبح با اشتیاق رفت برای حل مسله وهیچ ناامیدی نداره ببین تو هر مسله ای بخوره میگه حلش میکنم میره تو دلش سعیشو بکنه اروم اروم اگاهیو هدایتممیاد ببین چقد رهاس ببین نمیترسه مسله هاش ببین ایمان داره مسله هاش اسوده حل میشه

    شکرت برا بهترین درس دنیا

    تمرین برو به عشق این درست مسله طراحیتو تمرینو بزن

    برو لیست اشپزیتو بنویس

    برو شامو ردیف کن

    و توی لیست مسله هات که حل کردی با بنوییس سپاسگزار باش

    اینجا بگم یه لیست معجزات دارم اتفاقات مشت که میوفته مینویسم انقد حال میده شکرررت منبع خوبی

    اتفاقات ایدو روزم خیلی شدنخدایی شکرت واریز کلی بستنی درس کردن کار کارتم و یه شام خفن اقای خلیلی پز شکرر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مریم قنبری گفته:
    مدت عضویت: 203 روز

    سلام به استادوخانم شایسته همه چی تمام دوست داشتنی عزیزم این قست هم واقعامحشرکبری بودکه گفتن استادیک مسعله ای داشته وبرای حل کردنش اول رفته توجه کرده به زیبایی هاولذت برده اززندگیش وننشسته غصه بخوره ک حالامنکه بلدنیستم چطورمشکلموحل کنم وبه خودش فشارنیاورده

    وبعدرفت کلی لذت بردوهمین لذت بردنه وشادی کردنه خودش باعث شده ک فرداش دستی ازدستان خدابیادکه متخصص این کارهست ومشکل رومثل اب خوردن حل کنه واقعاادم شگفت زده میشه ک چقدرمیتونه همه چیزعالی پیش بره وراحت وراحت خدایاشکرت به خاطراین مسیری که ماهمه درش قرارگرفتیم که فقط زیباییه وخوشحالیه وراحتیه واسان شدنه برای اسانی ها سپاسگزارم ازخانم شایسته عزیزم ک این فایل های بسیارباارزش روبرای مابه صورت رایگان روی سایت قرارمیدهند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 286 روز

    سلام ودرود برشما استاد عزیزم

    چقدر فایلتون عالی بود مثل همیشه چقدر لذت بردم از لحظه به لحظه که جلوتر می‌رفت واقعا فکر میکردم وقتی مسئله ای پیش میاد باید تمامیت خودت را بگذاری تا حلش کنی ولی دیدم شما چطور رها کردید تا بهتون گفته بشه ودر واقع هدایت شوید برای دریافت خدارا شکر ورفتیم تا از لحظه ها لذت ببرید وتمرکزتون را نگذاشتید روی ناخواسته وافکار منفی ویاد خودم افتادم که چند روز پیش برای من هم تضادی پیش اومد در اون لحظه دیدم ذهنم داره چیزهایی را برام میبینه که صد در صد در دلش پراز عصبانیت وحرص خوردنه گفتم الان خسته ام وبهتره برم وبخوام در صورتی که در ظاهر ذهن منطقی میگفت توی این شرایط خوابیدن یعنی بی خیالی وبی تفاوتی اما من گوش ندادم ورفتم ویک ساعت با حس خوب خوابیدم

    نتیجه اینکه فردای همون روز این مسئله توسط یکی از دستان الله مهربانم به بهترین نحو حل شد خدارا شکر البته این راهم بگویم حرفها وآموزش های شما استاد گرانبها در تمام مراحل زندگیم همانند چراغی هستش که مسیرم را نه تنها روشن بلکه چشم نواز ونگرانی می کند مرحبا ودستمریزاد بر شما دو بزرگوار وپسر دوست داشتنیتون که واقعا رابطه ی پدر وپسریتون را تحسین میکنم وخدارا هزاران مرتبه شاکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مهلا گلی گفته:
    مدت عضویت: 343 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به محبوب های دلم

    استاد های بی نانظیر و عالیم

    خدایا شکرت برای این فایل زیبا و دیدگاه اقا احسان که چقدررر زیبا و کمک کننده بود

    و خود فایل که یه دنیا درس داشت

    یکی از بزرگترین درس هایی که من تو این سریال یاد گرفتم چگونگی برخورد با مشکلاته یعنی استاد به شکل بی نظیری چنان وارد مشکلات میشه و با ارامش و صبوری بر طرفشون میکنه ک خیلی برای من جالبه چون من خودم این شکلی نیستم با استرس فراوان برطرف میکنم مشکل رو

    ولی یادمه باطری های RV ضعیف شده بود و اونجا اون تعمیرکاره نبود و چند روز طول میکشید تا بیاد و باطری ها رو عوض کنه (اگر درست یادم مونده باشه) خلاصه

    استاد گفتن که این تضاد برای اینکه خودشون اون مشکل رو برطرف کنن و ظرف وجودشون رو بزرگتر کنن

    و من تازه اونجا با این موضوع اشنا شدم ک اره وقتی مشکلی رو حل میکنی ظرفت بزرگتر میشه و الان مثل استاد سعی میکنم به بهترین شکل حل کنم ولی ولی ولی واقعا ستودنیه حسو حالتون وقتی کار درست پیش نمیره و منتظر هدایت های خداوند میمونید

    من قفلی زدم رو این قسمت، که چطوری میشه ادم ذهنش داغونش میکنه از اینکه نمیشه، به خودش میگه تو بلد نیستی و…… نجوا ها دیگه

    و یه جوری استاد، استادِ این کار شدن که ماهر شدن

    و انشالله روزی بشه که منم بتونم همینقدر عالی عمل کنم و مثل اب خوردن با مسائل کنار بیام و حلشون کنم و ظرف وجودمو بزرگتر و بزرگتر کنم

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها و بیدار شدن ها

    و چقدر عالی خدا بهترین ادم هاش رو روانه ی استاد میکنه، اینجاست که ادم حض میکنه لذت میبره و من رو دوش خدا نشستم و خدا تموم کار های منو انجام میده، معنا میده، خدایا شکرت

    و باز هوای زیبا و عالی میتونم بوی خوش هوا رو حس کنم انقدر که فیلم با کیفیت و واقعیه

    اب دریاچه، وایی اوردک هااا

    تو قسمت قبلیم کلی اردک بودن کنار دریاچه چقدر زیبا بودن، حموم کردنشووووون، خدای من، من عاشق حیوونام ما یک دونه مرغ(اسمش ماهیِ) و یک دونه خروس(اسمش سالاره ) داریم که من خیلی دوسشون دارم گاها چند دقیقه میرم کنارشون میشینم نگاهشون میکنم و لذت میبرم

    و بازم ممنون از دوست مهربانمون با اون غذاها و صدای شیرین و نازشون دمشون گرم که هوای استاد ما رو داشتن

    اهنگ فایل هم. خیلییییی عالی بود مریم جون شما خیلییی با سلیقه اید، فیلمبرداریتونم حرف نداره مثل همیشه کلی لذت بردم

    و بازم هم رفاقتونه های استاد با مایک عزیزم و شوق و ذوق دوباره ی من برای دیدن این حس عالیه بینتون

    و باز هم سایت امازون و راحتی هایش خدایا شکرت واقعا چه نعمت عالییه این سایت

    و خدارو صد هزار مرتبه شکرت برای نگاهش بهمون، برای هدایت های بی نظیرش، برای اسان شدن برای اسانی ها

    و مثل همیشه من سراسر از حس عالیم و کلی لذت بردم

    به خدای خودم سپردمتون

    دوستدارتون مهلا گلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2354 روز

    سلام به روی ماهتون

    این قسمت رو نگاه کردم، و رفتار استاد رو تو برخورد با

    تضاد ، چالش، هرچی که اسمش هست دیدم، تعجب کردم که اصلا معنی توکل رو فهمیدم…

    اینکه بذار خدا کارارو انجام بده، تو ذهن من چه تعریفی داره!!!! اصلا یعنی چی وقتی میگین شما سمت خودتون رو انجام بدید، خدا سمت خودش رو به بهترین شکل انجام میده…

    چند ساله تو این سایتم، محصول میخرمو و این مطالب رو میبینمو و میشنوم!!!

    اما هنوز یاد نگرفتم که بابا سمت خودت رو هم الهام، به نحو احسنت انجام بده…

    استاد تمام تلاشش رو کرد، نگفت خدایا من سمت خودمو انجام دادم یه پله خریدم، میذارمش اینجا رو زمین ، تو دستانت رو بفرست و سمت خودت رو انجام بده،

    استاد دست به کار شد، هر راهی که بلد بود رو امتحان کرد وقتی تلاششون جواب نداد گفت حالا وقت اینه که بریم خوش بگذرونیم و کار رو بسپاریم به خدا، درست میشه، راهی براش پیدا میشه،

    و فرداش دوباره در حال تلاش کردن بودن که خدا دستی از دستانش رو فرستاد…

    خود من یذره ، یکم که حرکت میکنم ، میگم خب خدایاااا حالا تو دست بکار شو، تو مشتری بفرس، تو پول بده، تو راه رو باز کن!!!

    غافل از‌اینکه واقعا هیچ کار خاصی نکردم و فقط توقع دارم اوضاع بهتر شه…

    در صورتی که جهان اصلا به این شکل کار نمیکنه!!!

    فکرهم میکردم خب دارم توکل میکنم، در صورتی که کم کاری ‌و کاهلیم رو با اینکه واضح بود نمیدیدم!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    پارسا اقایی توابع گفته:
    مدت عضویت: 583 روز

    باسلام من الان فایل 16ثروت یک را دو روزه که گوش میدم و تا اینجا هیچکدوم از باورهای غلط رو نداشتم جز این باوری ک اگه ثروتمند بشم توقعات بالامیره سرم شلوغ میشه چگونه ب این همه کار رسیدگی کنم..منظورم اینه از جلسه اول تا جلسه شانزدهم فقط همین ی باور غلط بوده ک پیدا کردم و الان نمیدونم چطوری باید روش کار کنم و از بین ببرمش..ممنونم پاسخ بدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رحمت الله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2263 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیز و دوست داشتنی٬ خانم شایسته مهربان٬ مایک عزیز و دوستان خوبم

    بعد از گذشت ۴۲ قسمت از این برنامه ی بسیار آموزنده و زیبا میخوام اولین کامنتمو بنویسم و نظرمو راجع به این قسمت و قسمت های گذشته بطور خلاصه بیان کنم. اول بهم اجازه بدید نحوه ی آشنایی ام با استاد عزیزم رو به طور خلاصه بهتون بگم. من از طریق دیدن یک ویدیو در یوتیوب با استاد آشنا شدم. یک جوانی بود که در مورد تغییر باورها صحبت میکرد و اسم این فایل ویدیویی هم تغییر باورها در کمتر از ۶۰ ثانیه بود. البته من چند ماه پیش هم این فیلمو دیده بودم ولی نه کل فیلمو٬ نمیدونم چه اتفاقی افتاد که نشد تا اخر ببینم. امسال دوباره همون فیلمو تو یوتیوب دیدم به صورت اتفاقی یا نه بهتره بگم اتفاقی نبود چون من افتاده بودم تو این مدار٬ و این بار تصمیم گرفتم فیلمو تا آخرش ببینم٬ با دقت نگا کردم و از شنیدن حرفای اون جوان هم لذت می بردم چون حرف هایش را با دلیل و مدرک میزد و نتایج خودش را هم نشون میداد. همینطوری که نگاه میکردم فیلمو٬ تو یه قسمتی از حرفاش اسم استاد عباس منش رو آورد و کمی از راهکارهایش هم توضیح داد ولی این جوان باور استاد رو که قانون تکامل هست رو رد میکرد و میگفت که نه مثلا میشه به مدت خیلی کوتاه هم درامدتو چندین برابر افزایش بدی و از این قبیل حرفا. برام خیلی جالب و جالب تر شد چون من قبلا هم تو این فکرا بودم٬ نه فقط تو حوزه ی مالی. در حالیکه فیلمو می دیدم یه لحظه استپ زدم رفتم گوگل اسم استاد عزیزم رو نوشتم و از اون روز به بعد دیگه پی گیر شدم و بیشتر وقتا تو سایت استاد بودم و از فایل های رایگانشون استفاده میکردم و تا الان که با شما عزیزان خانواده بزرگ عباس منش هستم.

    من از برنامه ی بی نظیر سفر به دور آمریکا خیلی چیزها یاد گرفتم واقعا میگم و اینجا به طور خلاصه بیان میکنم. توکل به خدا داشتن٬ ایمان به خدا٬ لذت بردن از داشته ها و زیبایی های اطرافمون٬ عشق٬ دوستی٬ صفا٬ صمیمیت٬ توجه به نکات مثبت و … خیلی زیاده به صورت خلاصه هم نمیشه گفت? قطعا میشه یک مقاله نوشت اگر از قسمت اول سفرنامه شروع کنم به نوشتن. این برنامه فوق العادست بخدا٬ ادم خیلی چیزا میتونه فقط از همین برنامه یاد بگیره و تو زندگیش بکار ببره. این برنامه نحوه ی زندگی استاد رو به همراه خانوادش به ما نشون میده٬ نحوه ی برخورد با مشکلات زندگی و اینکه چطور به این مشکلات نگاه میکنن و حلش میکنن و میسپارنش به خدای مهربان. من عاشق این جور خانواده ای هستم که همه چی توش پیدا میشه٬ عشق٬ صفا٬ صمیمیت٬ مهربانی٬ محبت٬ نحوه برخورد با مردم و ارتباط گرفتنشون که همشون ماشالله استادن تو این زمینه و … خیلی خیلی چیزای دیگه که اگه بنویسم متنم خیلی طولانی میشه. از صمیم قلبم سپاسگزار خداوند هستم که من رو تو این مسیر هدایت کرده و هدایتم میکنه.

    اتفاقت خوب زندگیم داره بیشتر و بیشتر میشه و من به وضوح می بینم و این رو مدیون آموزش های استاد عزیزم هستم. از این به بعد سعی میکنم فعالیتمو تو سایت بیشتر کنم و از نظرات دوستان عزیز و گرامی نهایت استفاده رو ببرم.

    در پناه الله یکتا شاد و سربلند و پیروز باشید همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2218 روز

    سلام به همه دوستان

    من به تازگی عضو سایت شده ام، تقریبا از ابتدای سفر به دور آمریکا، هر روز با اشتیاق این سفرنامه را دنبال میکنم، چندین بار خواستم سپاسگزاری خودم رو در غالب دیدگاه بیان کنم، ولی هر بار با خودم میگفتم بذار به نتیجه ی دلخواهت برسی بعد کامنت بذار و بترکون، دوست داشتم کامنت اولم بسیار تأثیرگذار باشد، ولی واقعا دیگه نتونستم جلوی ندای درونم رو بگیرم، ندای درونم با چنان قدرتی من رو هدایت کرد به نوشتن کامنت که اصلا هیچ فکری نکردم که چی بنویسم، اول از همه می‌خوام از خدای خودم شکرگزاری کنم که هر لحظه من رو هدایت میکنه، از اینکه هر آگاهی ای که برام لازم باشه در اختیارم میذاره، اینکه هیچ وقت من رو رها نمیکنه (الان اشک توی چشمام جمع شده) ، خدایی که بی نظیره، یه دونه ست، مثل خودش فقط خودشه، خدایا عاشقتم

    بعد می‌خوام از مریم عزیز و استاد و مایکل سپاسگزاری کنم که سخاوتمندانه، لحظات زندگی شون رو با ما سهیم میشن، الهی که هر لحظه عشق و سلامتی و شادی و ثروت بیشتر و بیشتری در زندگی تون جریان داشته باشه ( و مطمئنم که همینطوره چون شما قوانین رو به خوبی درک کردین و به اونها عمل میکنین)

    بعد میخوام از دوستانی سپاسگزاری کنم که سخاوتمندانه وقت میذارن و دیدگاههای پر از آگاهی خودشون رو با همه سهیم میشن

    خدایا شکرت که من هم شروع کردم به سهیم شدن از خودم و دیدگاهم رو نوشتم، هر چند که نترکونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: