دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مهتا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
وقتی سفرنامه رو می بینم، به یاد کلمه ی هماهنگی میفتم و اون منو یاد آرامش در پرتوی آگاهی استاد میندازه که از متنی هست که سال ها پیش توسط استاد خوانده شده:
«همه ی ما از انرژی هستیم ما و هر چی که در اطراف ماست». برای همین اون آهنگ با گل های بنفش و صورتی کنار دریاچه و لبخند مرد ماهیگیر این قدر هماهنگه، حتی آسمون و تصویرش توی آب.
امروز که دیدم استاد قبل بازی و یا حتی بعدش مایک رو موعظه نکرد و گذاشت شرط بندیش رو بکنه تا درسش رو خوب یاد بگیره. منم برای اینکه درسم رو بهتر یاد بگیرم روانشناسی ثروت ۳ رو یه بار دیگه شروع کردم و تعهد دادم تا کسی ازم نخواسته براش نشینم حرف بزنم. استاد مهربون چراغ رو روشن کرد تا خانم شایسته فیلم های قشنگ تر و با کیفیت تری برای ما بگیرن. دریاچه ی استیت پارک توی شب با صدای جیرجیرک ها دقیقا به قول خانم شایسته دیوانه کننده است.
وقتی فایل های سفرنامه رو می بینم احساس میکنم باد های خنکی میوزه و دریاچه ی قلب منو پر از موج های دیوانه وار میکنه. این باد ها توجه من رو از هر چیز نازیبایی که هست برمیداره و جاش رو با زیبایی پر میکنه.
من به جای خلوتی می‌رسم که، فقط خداست و زیبایی هاش.
الان که دارم این متن رو مینویسم آفتاب در خال غروبه و من در انتظار چایی‌ام هستم تا خنک بشه. استاد رو می بینم که همه جا در حال صلاه و توجه به نشانه‌های خداوند هستن.
این فایل مثل بقیه ی فایل ها نمود عینی آنچه هست که استاد اون رو همزمانی می‌نامه:
اینکه چطور تولد دوستمون الهام عزیز، با تاریخ پخش این جلسه ی ۴۳ یکی میشه؛ اینکه فایل هایی که روی سایت اپلود شده ولی ما هنوز نمیبینیمش، مثل برنامه هایی هست که خدا برای ما داره و ما هنوز درکش نمی کنیم. درواقع خود اون برنامه هاست.
توی یه پارک زمین گلفی قرار داره همه از بزرگ و کوچیک اومدن تا با کسایی که دوستشون دارن وقت بگذرونن. یه دریاچه برای ماهیگیری هست و همه بهمون لبخند میزنن. دیگه نمیترسم بنویسم و خونده نشم چون یه نفر هست که کار و زندگیشو ول کرده و داره گوش میده و هدایتم میکنه راه کسانی که بهشون نعمت داده.
درس هایی که از این جلسه میگیرم: قلبم رو به روی همه ی زیبایی ها باز می کنم. همیشه مثل خانم مریم شایسته به دنبال بهترین منظره ها هستم. چون این یعنی صلوه و همونطوری که دوستمون نگار عزیز هم گفتن، استاد و خانم شایسته بعضی مواقع از هم جدا میشن و جالبیش اینه که هر دو به دنبال توجه به زیبایی های بی نهایت خداوند می‌روند:
یه نفر با دیدن مناظر قشنگ و یه نفر با خوندن نظرات کسانی که به دنبال تمرکز بر روی نکات مثبت هستند.
یه چیز دیگه این هست که، استاد می‌دونست سینا چقدر کارش خوبه ولی باز هم نقاشیشو تحسین کرد و تشویقش می‌کرد. این باعث شد که سینا هم بهترین کارش رو با همون امکانات کم ارائه بده یاد اون دختر توی RV ی مثلثیش افتادم که، خانم شایسته با تحسین کردنش باعث شد رفتارهای جالب تری از خودش نشون بده.
در آخر میخوام جمله ای که امروز خوندم رو برای شما بنویسم. جمله‌ای که با ماجراهای سفر امروزمون هماهنگه:
این لحظاتی که ما رو به خنده وامیدارن رو، باید مثل یه راز توی قلبمون حمل کنیم.
به بهترین استاد دنیا و دو همراه بی نظیرش خانم شایسته و مایک:
I send you love and light.
پی‌نوشت: دارم کم کم یاد میگیرم که از روش هدایتی استفاده کنم.
پی‌نوشت ۲ : خوشمزه ترین چایی و بیسکوییت دنیا رو امروز و در این لحظه خوردم.
توضیح مریم شایسته درباره ماجرای جالبی که بعد از تدوین این فایل رخ داد:
اتفاقی که در این فایل درباره نظر دوست عزیزمون الهام افتاد این بود که:
من بعد از بالا اومدن از پله‌های دریاچه، استاد رو دیدم که در حال خوندن نظرات بود و یک لحظه دوربین رو بردم به ستم موبایل ایشون و در حد چند ثانیه نظرات دیده شد. اما اون نظر، نظر خانم الهام نبود یعنی اصلا اسمی دیده نشد که بدونم نظر کدوم دوست عزیزمون بوده.
در واقع اون بخش مربوط به نظر خانم الهام در آخر این فایل ضبط شده بود که به خاطر اینکه صحنه‌ای تکراری بود، من این بخش رو در هنگام تدوین این قسمت، حذف کرده بودم.
پس از اتمام تدوین، وقتی که استاد فایل رو بررسی می‌کرد، از من خواست چند جای این فایل رو دوباره تدوین کنم. به خاطر تغییراتی که ایجاد شد، مجبور شدم اون بخش از تصویر رو که خونده شدن نظرات توسط استاد رو بعد از بالا اومدن از پله‌های دریاچه نشون داده بودم رو، حذف کنم و به جای اون، بخش انتهای فایل، یعنی اونجایی که استاد زیر درخت نشسته بودند و در حال خوندن نظر خانم الهام بودند رو، اضافه کنم.
دوست داشتم با تعریف این ماجرا، به یاد بیاریم که فرکانس‌ها چگونه کار میکنن. جهان چگونه به درخواست‌ها جواب میده و هر چیزی میتونه در راستای خواسته‌های ما تغییر کنه.
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بی‌نهایتش رو با هم، هم دست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده وقتیکه ما تصمیم می‌گیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم، به برنامه‌ی خداوند اعتماد کنیم، دست خدا رو باز بذاریم و از جلوی اون کنار بیاییم.
چون در بخش اول که من صفحه موبایل ایشون از لحظه خوندن نظرات رو فیلم گرفتم، فقط چند خط از نوشته دوستان بود و هیچ نامی از دوستان دیده نشد ه بود. اما اتفاقات به گونه ای رقم خورد که ماجرا به این شکل تغییر کنه.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۳185MB13 دقیقه
فایل نشانه ی امروز من بوده …
از خدا خواستم که بهم نشون بده درس هایی که باید مرور کنم و توی آینده بیشتر از همیشه بهش یا بهشون نیاز خواهم داشت.
صبح بود ساعت ۱۰ و دو برابرش یعنی ۲۰ دقیقه!
فایل را نگاه کردم و میدونم که نگاه کردن یک قسمت کار فقط، قسمت مهم ترش، نوشتن در مورد چیزهایی که میشنوی و بهت گفته میشه در دفترت و قسمت جالب تر و هدایتی تره و معجزه وارتر از زمانی که شروع به نوشتن کامنت و به اشتراک گذاریش با دنیا کردم نوشتن هر چی که نوشتم توی سایت
خب بین قسمت اول دوم و سوم یک فاصله ۱۲ ساعته بود، و توی این لحظه ها یک درس فوق العاده را دریافت کردم مرور کردم!
.
توحید!
همه چیز واقعا حول محور توحید میچرخه
داستان چیه؟
داشتم توضیحات فایل را دوباره میخواندم که در متن الهام جان نوشته بود： خدایا امروز می خوام از سر راهت کنار برم تا خودت، خودت را از طریق دستانت روی زمین به من نشون بدی و کارهام را اون جوری که می خوام پیش ببری.
قسم میخورم این مربوط به همین چند دقیقه پیش میشه، همین که اینو خواندم از متن توضیحات خیلی خوشم اومد و نرم تر شدم اومدم توی دفترم برای تمرین ستاره قطبی فردا بنویسم اواسط متن بود که یک همزمانی همزمانیه خارق العاده ای اتفاق افتاد و بعدش یک همزمانی دیگه ! الله اکبر چی بگم من؟! هوم
میبینی محمد؟
استاد جان، مریم جان، عزیز دلم، بچه ها من واقعا احساس خوشبختی میکنم، چقدررر نعمت ها که خدا بهمون داده، خودمون، این فرصت زیبای زندگی کوتاه، خانواده، سلامتی، روابطمون، آشنایی و به یاد آوردن آگاهی ها و … الهی شکر الهی شکر الهی شکر.
و حتی این لواشک ;-) که مزه ی انار میده اووفیش
یک دعایی هست که میگه خدایا امیدوارم اون جوری که لایق شناختی، تا جوونم و هستم بشناسمت B-)
خب قسمت ۴۳ سفر به دور آمریکا،
تو نگاه اول که استاد جان پشت نیمکت نشسته و با ذوق و شوق از برنامه هیجان انگیزش میگه که سینا اومده یک پسر ۱۲ ساله ای که توانایی فوق العاده ای در طراحی داره (درست مثل مامانش) و حالا قراره یک U S ARMY چهار ستاره رو حک کنه روی بازوی پرتوان استاد جان، عزیزم مایکی را امیدوارم هر جایی هست شادترین باشه.
بازم این درس قشنگ که تحسین کردن چه فرکانس خالصی هست و چه نعمت هایی را توی زندگیمون در مدارهای بالاتر به ارمغان میاره، وقتی میام تحسین کردن را با درسی که توی قدم دوم جلسه چهارم که در مورد ثروت و البته مولد ثروت بودن هست تطبیق میدم میبینم که منی که باید نعمت های بیشتری دریافت کنم باید همیشه این کارو کنم همیشه پول خوبی بسازم همیشه مولد باشم اسن تحسین کردن + کلیدش میتونه باشه این فرکانس خالص.
و البته خداروشکر برای نعمت ۱۲ قدم
و البته خداروشکر برای ثروت و ثروتمند شدن البته که من لایق ثروتمند شدن را دارم من نباشم کی میخواد باشه؟!
و البته که ثروتمند شدن راحت، لذت بخش و شیرین و ساده است.
از وقتی که توی همین یک هفته اخیر، اومدم با تمرکز بیشتر هدف دار روی فایل ها کار میکنم و دوباره خودم را متعهد کردم که بنویسم برای هر فایل و بخوانم کامنت ها را و البته خیلی کمتر به شبکه های اجتماعی سر بزنم تا بتونم در یک شروع جدید فصل زندگیم که با پایان سربازی کلیک میخوره، ورودی قدرتمندی به ذهنم بدم و البته که سودش به نفع خودم خواهم بود و همینطوره واقعا این روزهااا خیلیی حالمم بهتره، خیلی اعتماد به نفسم هم بیشتر شده، خیلی بیشتر تحسین شدم، خیلی بیشتر خدا را واقعا احساسش کردم و لحظه های بیشتری را در معنویت یعنی احساس حضور خدا- بهترین دوست- یافتم. الهی صدهزار مرتبه شکر
چقدر برای آزادی مالی، آزادی زمانی و مکانی شما استاد جانم خداروشکر میکنم، چقدر خوشحالم و سپاس گزار که همچین الگوی نابی دارم، فردی که از هیچ به همه چیز در کم ترین زمان فقط با تغییر باورهاش رسیده.
√ زندگی در بهترین جا
√خلق زندگی دلخواه
√خرید هر چیزی که بخواهد با بالاترین کیفیت و براساس نیاز
و همه و همه با شنیدن صدای دلتون، و در پیش گرفتن مسیر عشق و علاقه.
اگر ازم بپرسید که یک شغلی را نام ببر که تا همین ده-پانزده سال پیش شغلی نبوده ؟
من میگم مسیری که شما رفتی و علاقه ای که با تغییر باورهاتون به یک کسب و کار تبدیل کردید- آموزش قوانین موفقیت- ثروت .
در ادامه سفرنامه
لحظاتی را میبینم که داره لذت بردن از تک تک لحظه ها و نحوه ی سپاس گزار بودن و صادق بودن و زندگی در لحظه را نشانم میده و یادم میده.
میبینید بچه ها؟!
زمین گلف با چمنی یک دست و سرسبز بینظیر، بازی پیرمردها و دخترهای جوون در سمتی دیگه، فیلم برداری مریم جان، لبخند طبیعت، موسیقی هماهنگی که پخش میشه، آسمون بسیار زیبا و آبی با ابرهای دیوانه کننده در آرامش، سرسبزی و قد بلند درختان، تمییزی بی حد و حصر جاده، آدما، ماهی گیری و ماهی گیری که گفت این ماهی خیلی کوچکیه میندازمش تو آب بره که این یک نماد باور قلبی اون به فراوانی نعمت و در بعد بسیار بزرگش باور قلبی مردم شریف آمریکای زیبا و باشکوه به این باوره مادر، صحنه های بازی کردن ویدیویی مورتال کمبات و شرط بندی و باخت ۵۰ دلاری مایکی به استاد، این حرف زدنا، خندیدن ها و … .
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت
همین الان هم خدمتیم- حسین جان- رو کرد بهم و گفت با همون لهجه عربیش، إمحمد تو اصلا الان باید اروپا باشی نگاهت، طرز فکرت، رفتارت اصلا به ایران نمیخوره. و منم یک لبخند زدم گفتم به وقتش …
.
دوستون دارم
لحظه به لحظه ی زندگیت هم پاره ی من پر از حس حضور خدا باشه نزدیک نزدیک بهش، یکی بودن با خودش.
بسم الله الرحمن الرحیم
میخوام سلام کنم به سبکِ سلامِ نوشته های بچه ها … که من به خاطر وجود ارزشمند تک تکشون سپاس گزارم از خدا جون، یوهــــو
سلامِ با باورام باور میسازمِ عزیز: سلام به همه شما دوستان هم فرکانسی و استاددددد جونمممممم بوس از فرسخها راه برات اما این فرسخها فقط از بعد مسافت
دلا که یکی باشه فرسخ معنی نداره حس نزدیکی اوج لذت بردن از همین لحظه هاس
+1
قسمتی از نظر ارزشمند تحسین برانگیزِ: و قابلِ تاملِ دوست جان
“زندگی به اندازه باور هایمان زیبا می شود.
به اندازه لیاقت ما، دنیا خودش را برای ما آرایش میکند.
به اندازه ای که ارزشمند هستیم دنیا به ما احترام می ذاره!
و به اندازه ظرفیت ما به ما اعطا می شود.”
+2
حسین جان بخیاری تحسین برانگیز که من سپاس گزارم از ایشونم که توی نوشته اش یکی از اون تیک های ستاره قطبی من را تیک زد نوشته:
” خداروشکر میکنم و از شما مریم جان و استاد جان مچکرم که لایف استایل خوبی رو به ما یاد دادید و دارید فریاد میزنید برای لذت بردن ثروت فراوان نیاز نیست!
کافیه از چیزهای که همین الان دارید لذت ببرید تا خداوند به پاس این قدرشناسی شما رو به سطوح بالاتر زندگی و به زیبایی های بیشتر در مدارهای بالاتر هدایت کنه.
مثل شما که با تحسینِ کوچک ترین نعمت ها توی زندگی تون باعث شدید خداوند تحسین های بیشتری وارد زندگی تون کنه و شما هم بیشتر لذت ببرید.
و قانون بدون تغییر خداوند را دارید اجرا میکنید:
وَإِذ تَأَذَّنَ رَبُّکُم لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم وَلَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ | 7 ابراهیم
اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!
+3
نگار عزیز تحسین برانگیزِ کارآفرین که روزی خودش را به چالش دعوت کرده بود از این قسمت نوشته:
استاد با سینا بازی میکنه و میبره. یه نکته جالب اینکه وقتی مایک خواسته شرط بندی کنه نگفته عه باز میخوای اشتباه گذشته رو تکرار کنی؟ مگه تو از اون بار که باختی درس نگرفتی؟ مواخذه نکرده و گذاشته تصمیمشو بگیره البته مایک هم بهتر شده ها پنجاه دلار کمتر کرده ضرررشو. اما کلا برای من به شخصه خیلی جالب بود که استاد جلوشو
نگرفته چون اگر من بودم میگفتم تو یاد نگرفتی و احتمالا سرزنش می کردم طرفو و سعی می کردم جلوشو بگیرم اما با این کار استاد نشون داد چقدر نسبت به مایک قانونی رفتار میکنه. واقعا دمت گرم استاد
استاد برد و بدم برد:) از کسی که نوجوانه و احتمالا خوره ویدیو گیم. دیگه ببین سینا چی بوده که مایک شرط روش بسته بود اما استاد بازم برد و پول ساخت و این یعنی ایمان مهمه. باور درست مهمه.
+4
طیبه جانم عزیز جانم که خیلی هم دوسش دارم، بریم که این نوشته که مربوط به “نوشتن و خلق و روابط” را از زبانش بخوانیم و مهمانش باشیم و به یادش:
” اگه بدونیم تموم اتفاقات این دنیا گذراست و فانیه ما خیلی بیشتر از روابطمون لذت می‌بریم و آزادانه تر و شادتر خواهیم بود . ”
“پیاده کردن نقشه اون نوشته روی کاغذ بهم یادآوری کرد که چه قدرتی داره نوشتن و از این قدرت الهی ام بیشتر بهره ببرم و نقشه هامو توی دفتر نانوشته زندگیم که خودم اونو مینویسم بکشم و طراحی کنم
“چه زیبا رها شد ماهی وقتی در مسیر برگشت بود و چه زیبا حکایت زندگی در این جهان رو به ما یاد میده که فرصت تو هم میتونه به اندازه همون دیدن قلاب ماهیگیری باشه که میخواد صید خودش رو بگیره و خدا وقتی مهلتش و داد و تموم شد دیگه رفت باید بدونی اگه برگشتی طیبه اگه بازم ماهیگیر قابل داستان خدای رحمان بازم انداختت تو آب خواست این بار عمق بی انتهای زندگی زیبا رو تجربه کنی و سپاسگزار ش باشی تا ابد”
+5
اما نظر امیر جان که نباید به راحتی ازش گذشت … لطفا!:
انگار همه چیز در گرو داشتن احساس خوب است!!! Wow yeah
و احساس خوب نیز مانند دیگر چیز های خوب و نعمات نیز گرو خداوند است.
هر لحظه باید افکار رو رصد کرد و اون ها رو کنترل کرد.
ارتشی(استاد جان) که یاد میده برای رسیدن به خواسته هات نیاز به تقلای بیشتر نداری بلکه نیاز به هماهنگی بیشتر و مقاومت کمتر داری (حال خوب مساوی با اتفاقات خوب)
————————–
خُب، من میخوام بگم که یک چیزی بگم که دوست دارم واقعا بگم؛ این نوشته و این قسمتی بود که من دیروز روش تمرکز کردم و نوشتم و برداشت هام را نوت کردم اما خود ثبت نظر را واسه یک روز بعد که امروزه موکول کردم، اتفاقی که افتاده اینه که، به طرز فوق العاده ای دارم احساس میکنم قدرت جذبم داره بالا و بالاتر میره .. دوست های بیشتری دارن به من عشق میورزن، برای من مینویسن، از من بیشتر سپاس گزاری بیشتر شده، تحسین کردن های من بیشتر شده، آدم های شادتر و رهاتر اطراف من بیشتر شده، خانواده ی من ثروتمندتر و شادتر شدن، حالم به شدت از درون عالی تر شده و یک گرانشِ بسیار قوی تحسین درونم ایجاد شده که مدام میخواد به در و دیوار هر کسی هر جایی که کانون توجه ام هست تحسین کنه و سپاس گزاری کنه واقعا خداروشکر، و نکته ی دیگه اینکه به محض اینکه به کسی فکر میکنم اون را جذب میکنم! چند تا از خودِ خود دیروز تا خود الان مثال بزنم جذب 5 نفر خوبه؟!! 5 تا بمب انرژی in god we trustی خوبه؟ خدای من خدایا شکرت خدایا شکرت .. یک اتفاقی که افتاد و باحال بود این بود که وقتی من ظهر دیروز اومدم و توجه کردم و این آیه را از حسین جان نوشتم خودم دقیقا چند ساعت بعد در ادامه ی روند قرآن خواندن مستمرم رسیدن به سوره آبراهیم!! و دقیقا تا اونجا خواندم خدای من خدای من
چی میشه گفت از این قدرتی که خداوند بهمون داده از این قدرتِ خلقِ کامل زندگی واقعا از اینکه میتونی با باورهات با کانون توجه ات خلق کنی .. من میتونم بگم بهترین زمان زندگیم را دارم وقتی که مینویسم و کامنت ها را میخوانم و مینویسم و فایل نگاه میکنم میسازم و میگذرونم، بخدا که من چقدر خوشبختم، استاد جونم مریم جونم چقدر از شما ممنونم چقدر خدا جونمون را تحسین میکنم به خاطر خلقت بینظیر شماها، چقدر خدا را شکر کنم به خاطر این خانواده بینظیر که به خاطر همه به خاطر تک تک بچه ها من سپاس گزارم از خدا، باباااا چطور داد بزنمم که من چقـــــدر ثروتمنــــــدم چقـــدر خوشبختـــــم چقدر چقدر چقدر، چی بگم جز سپاس گزاری و اینکه بازم ادامه بدم ادامه بدم .. واقعا. استاد جونم به خاطر تمام نعمت هایی که خدا جون بهتون با درخواست خود شما اعطا کرده واقعا سپاس گزارم همینطور از مریمی بانو سپاس گزارم به خاطر همه ی نعمت های شگفت انگیزی که بهش داده شده از طرف خدا جون، خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت .. داره بیشتر از همیشه باورم میشه که میشـــــه همه چیزهـــای عالــــی را با هم یکجـــا داشته باشی میشه میشه میشه.
خُب بگم که خیلی دوستون دارم بگم که خودم را خیلی دوست دارم خودم را خیلی تحسین میکنم بگم که خدام را خیلی دوست دارم و عاشقشم .. امیدوارم از من راضی باشه .. خدایا رب من پروردگار من، مرا ببخش و بیامرز و توبه ی من را بپذیر و من چشم امید دارم به لطف و عنایتت که مرا غنی کنی از غیر خود و بدانم و میدانم که هر خیری که رسد به من از جانب توست رب من و من همواره به تو نیازمند و محتاجم. سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم
سپاس گزارم که مرا خانواده ام را به راه راست به راه کسانی که به آن ها همواره نعمت هایت را افزوده ای و در دنیا و آخرت رستگار و سعادتمنداش کرده ای هدایت میفرمایی. آمین یا رب العالمین
————————-
+6
قسمتی از نظر زیبای سمیه جان عزیزمِ: البته این قسمت از نظرش در قسمت 44 سفرنامه هست، خب من مارکوپولوام دیگه همه جا هستم .. ( خنده و چشمک ):
” جریان هدایت جریانی که تمام مسیر زندگی استاد عباس منش را به بهترین شکل خودش هدایت کرد جریانی که درونش جنس ایمان و توکل به خود خداست، وقتی که جریان هدایت را به خدا بسپارید نه تنها به خواستت میرسی بلکه به بهترین شکل ممکن به خواستت میرسی و این مسیر لذت بخش ترین مسیر زندگیت میشه حست عالیه، اتفاقات خوب برات میوفته و ایمانت بیشتر میشه و این چیزیه که دقیقا مسیر زندگی شما را از بقیه متفاوت کرده و واقعاً به معنای واقعی کلمه، شما منطقِ خودتون را Off کردید و به ندای قلبتون، به ندای درونتون که جایگاه خداست Trust کردید و اینجاست که همه چیز تغییر میکنه حتی اگر شرایط سخت باشه ،تضاد باشه، نقطه عطف زندگی تو رقم می خوره، چون دقیقا اینجاست که تو باید به خداوند اعتماد کنی شجاعت نشون بدی و برخلاف بقیه مردم زندگیت را بسازی و واقعاً برای رسیدن به موفقیت هیچ بهانه ای قابل قبول نیست ”
+7
عجب نگاهی WOW یک روزی فائزه جان نوشته از تاثیری که توی همین سفرنامه بینظیر گرفته بذار از زبان خودش بشنویم:
” من واقعا دارم از این سفرنامه یاد میگیرم که برای هر رفتار و حرکت کوچکی نگران نگاه مردم نسبت به خودم نباشم و با خودم راحتتر باشم. دیروز تو یه کافه بودم که عینکهای قدیمی داشت. من و دوستام عینکها رو به چشم میزدیم و با ژستهای بامزه از خودمون عکس میگرفتیم و میخندیدیم. یهو دیدم که خانومی از میز کناری داره یه جوری نگام میکنه انگار که نگاهش سرزنش آمیزه! یک لحظه ذهن شرطی ام بهم گفت عینک رو بذار کنار این مسخره بازیها چیه؟ اهمیت ندادم (دمت گرم واسه اعراضت) و بیشتر با عینکها سرگرم شدم. بر خلاف تصورم چند دقیقه بعد اون خانوم هم رفت چندتا عینک و کلاه برداشت تا امتحانشون کنه و عکس بگیره :) بعد به این فکر کردم که یه وقتایی ما به خاطر نگاه و حرف دیگران دست از لذت بردن میکشیم در حالی که شاید اون ادم پشت نگاه عجیبش داره رفتار ما رو تحسین میکنه و ممکنه خودش هم همون کار رو انجام بده. اما حتی اگر هم تحسین نکنه مهم نیست، مهم اینه که من انعطاف پذیرتر شدم و راحتتر از چیزهای کوچک لذت میبرم. ”
( مارکو: این قسمت خیلی برای من جالبه و نگاهِ من را وقتی که دارم کاری میکنم که شاید از نظر کسی جالب نباشهِ واسه اونِ منیتِ من که باید تا آخر عمرم کار کنم روش مثل همه ی باورهای دیگه ام، نگاهم را بهتر کرده که وقتی توی همچین حالتی بودم بازم مثبت نگاه کنم .. حالا درسته اصلا نگاه دیگران مهم نیست نظر دیگران قضاوت های دیگران اگر این نگاه را 100 بگیرم این نگاه که فائزه جان گفته میتونم بگم 50 بگیرم .. 50 میدم به خاطر اینکه بازم تو داری میگی اگر اون .. ولی در حالی که اصلا اونِ مهم نیست .. مهم خودتی فقط .. اوکی اینم نکته ی مثبتی بود که لذت بردم از درکش خداروشکر خداروشکر خداروشکر )
ادامه بدیم! که رمز رشد و رسیدن و درک بیشتر خداوند با ثروتمندتر شدنمون همینه
+8
نظر فاطمه جان که خیلی دوسش دارم و نشانه هم شد برای من: خداروشکر به خاطر این دوستانِ فرا ارزشمند عاشقتم
” چقدر از رابطه تون لذت می برم .. چقدر رابطه ی شما را استاد جان و مریم جان تحسین میکنم
اونجایی که چقدر به خانم شایسته احترام، عشق، امنیت، می دین که برو عزیزم من اینجا هستم تا تو برگردی … اجازه دادن به اینکه عشق زندگی ات لذت ببره از کاری که دوست داره یعنی صبر کردن یعنی مهرورزیدن به معنای واقعی نه کنترلی نه دخالتی نه حتی مقاومتی… آزاد و رها و این میشه ک بهترین تصاویر با بهترین کیفیت گرفته میشه …یه ماهی به آزادی اش می رسه، شب آزادیش را در تاریکی و صدای سکوتش میدهد … دریاچه با تصاویر فوق العاده انعکاس ابر روی آب و تصاویر بی نظیر دیگه که انگار من خدا رو دیدم که میگه اگه فرصت رشد به هم دیگه رو بدین من هم آرامش رو که از جنس خودم هست بهتون هدیه می دم…”
واقعا خداروشکر
+9
و میخوام پایان کامنتم را با نظر امیر جانی بنویسم که نظراتش را به انگلیسی مینویسه برای خودش در کنار اعضای خانواده اش که من واقعا تحسین میکنم این آدم را خدا را تحسین میکنم این آدم را تحسین میکنم به خاطر اعتماد به نفس و عزت نفس والا و بالایی که داره.
فقط میخوام با این خدا هماهنگ تر بشم
میخوام لذت ببرم از این هماهنگی
این رسالت منه…
وای وای وای گروه خونیت اُو مثبته ای خِِِِدااااااا در این حد یکی بودن! واووو
موهارو که میزنی، با چشمای نیمه بسته هم میخندی واییی ترکیدممم پاشیدم از خنده خدای من
عَــــه دختر تو چقدر توانایی داریــــ واووو، باریکلا آفرین تحسین میکنم. خب الان موفق شدم که همه ی پیام های شما را بخوانم
وای وای وای که من چقدر خوشبختم خداروشکر
سلاممممممممممم بر عزیز دلم که وقتی به یادش میافتم، وقتی پیام هاشو میخوانم اصلا لبخند تا بنا گوش بازه خداروشکر و من شادتر و رهاتر از همیشه هستم.
اگر بهم بگن یکی از بهترین زمانی که داری مینویسی و یا میخوانی چه زمانیه ..
میگم یکی از خاص ترین و روحانی ترین زمان ها برای من زمانیه که برای عزیز دلمم مینویسم و یا پیام هاشو میبینم که با این ویژگی هااا نوشته و آشکاره اینکه: اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی داره، اینکه شادِ شادِ اینکه سپاس گزار، اینکه بسیار تحسین میکنه و اینکه بسیار ذهنِ ثروتمندی داره و همین ذهن ثروتمندش که ببین چطور به زیبایی ها داره توجه میکنه و خلاصه روزش را با همین کانون توجه و سپاس گزاری و گذاشتن اینکه احساسش را بیان کنه و از ویژگی های خودش بگه فوق العاده تر از همیشه است. خداروشکر خداروشکر خداروشکر
عزیز دلم، من خیلی خوشحالم که یک روز دیگه فرصت زیبای زندگی کردن خدا بهم داده و میخوام سپاس گزاری امو بنویسم نمیدونم چرا تهِ دلم یکم ناراحته و مقاومت دارم از اینکه میخوام واست بنویسم، ولی مهم نیست من باید بنویسم. میدونی از اینکه این همه پیام با محبت و مهر فراوان برای من (خودت) نوشتی واقعا ازت سپاس گزارم.
از اینکه متعهدتر شدی و بازم با اون بله گفتن های معروفت اومدی و هم پایه بازم شدی ازت سپاس گزارم واقعا به خاطر وجود ارزشمندت از خدا جون واقعا سپاس گزارم عزیزم، و خودِ خدا جون را تحسین میکنم.
از اینکه ویژگی های شخصیتی خودت را نوشتی سپاس گزارم
از اینکه بازم صبوری به خرج دادی سپاس گزارم
از اینکه عشق میپراکنی به همه سپاس گزارم
از اینکه معرفت داری سپاس گزارم
از اینکه آدم شادی هستی سپاس گزارم
از اینکه توی پیام هات امید میدی انگیزه میدی سپاس گزارم
از اینکه نشانه های دیدارمون را میگی سپاس گزارم … برای منم همینطوره ))
از اینکه مینویسی برای من سپاس گزارم
از اینکه هستی واقعا از خدا سپاس گزارم واقعا با اومدنِ شما به زندگیم احساسم خیلی بهتر شده و شادتر از همیشه شدم همین باورم که بی نهایت آدمِ که میتونم باهاشون احساس خوشبختی بیشتری کنم.
از اینکه احساست را بیان میکنی در مورد ماه زیبا میگی در مورد فراوانی میگی در مورد چیزهایی که دوست داری واقعا سپاس گزارم از تو عزیزم
از اینکه خودت یک پااا فراوانیی هستی سپاس گزارم واقعا
حالا بارو بارو بارونه هِـــــی
بارو بارو بارونه هی … مقاومتم کمتر شده حالا خداروشکر ..
آقاا یک اتفاق جالب افتاد صبحی اینکه ..
چند روز پیش وقتی از خواب بلند شدم اولین کاری که به محضِ بیدارشدن انجام داده شد! ناخودآگاه سپاس گزاری و تحسین از استاد جون و مریم جان بود
امروزز دقیقا اولین اتفاقی که افتاد .. این کلمه بود: خدایا سپاس گزاریــــم
حواست هست جانم؟ گفتم خدایا سپاس گزاریم .. یعنی خیلی خوشحال شدم که همین الانم با روح زیبا و مقدس شما یکی شده و خب منم ادامه دادم .. این اتفاق خیلی خوبی بود که دوست داشتم بگم.
و بعدشم که دقیقا مثل خودت منم واسه غنی بودنم سپاس گزاری کردم در مورد کسب و کار و ویژگی ها و خواسته ها و … آره دقیقا مثل خود شما منم سپاس گزاری تکی تکی میکنم .. و بعدش میام در مورد فراوانی میگم و روی باورهام کار میکنم به این شکل که باور را میگم و ذهنم از من میپرسه آقاا من منطقیم زبانِ منطقِ آقا؛ شما بگو دلیل بده الگو بده منطقت چیه از اینکه میگی مثلا؛
| هر روز داره خداوند نعمت هاش را بر من بیشتر میکنه در تمام جهان
| هر روز موقعیت ها و فرصت ها و شرایطی که میتونه من را به ثروت و استقلال مالی و زمانی و مکانی برسونه بیشتر میشه
| هر روز شغل ها و کارها بیشتر میشن
| هر روز داره ایده های ساده تری که در زمان و با صرف انرژی کمتری میتونه من را به استقلال برسونه داره بیشتر میشه.
و…
الگو میدم بهش آقاا
مثلا که الان میخوام این را بنویسم و یک جورایی تمرین فراوانی منه الان به جای اینکه بخوام اون همه فراوانی بنویسم میخوام این باورها که حاکی از رشد دنیاست رشد نعمت های خداست بنویسم …
بیا یک مورد از فراوانی و تایید بسیــــــــــــار شدید و کوبنده ی باور ثروتمندشدن معنوی ترین کار دنیاست و هر چقدر هم ثروتمندتر بشی پولدارتر بشی نزد خدا محبوب تر میشی عزیز تر میشی را با هم بررسی کنیم و از زندگی بیشتر لــذت ببریم عشقممم راستی من از دیدن به زودی روی ماه تو در قالب یک عکس حرفه ای خیلی خوشحالم و ذوق زده ام.. خداروشکر
اوکی
به این خبر گوش کن که دولت: برای قهوه، نسکافه، زردچوبه، ادویه‌جات و از این قبیل مواد در سه ماهه سال جاری 300.000.000 میلیون دلار ارز اختصاص داده است.
مگه ذهن عزیز من نمیگی الگو بده مگه نمیگی منطقت چیه .. اوکی منم میگم منطقم چیه ..
ببین 300میلیون دلار توی همین کشور و توی همین سه ماه، چند تا صنف با هم قهوه و نسکافه .. ادویه جات …
مثلا قهوه
چند نفر میرن خارج از کشور برای اینکه اون قهوه ی مورد نظرشون را بخرن؟؟؟ هزینه سفر، هزینه اقامت، هزینه جابه جایی، هزینه خوراک و پوشاک ..خب این افراد عزیز پول را پرداخت میکنند مثلا میرن جاکاراتای اندونزی، میرن جاوه، میرن برزیل، میرن کنیای آفریقا .. جاهایی که قهوه هست و رشد میکنه حالا همین افراد پولی که واسه چندین تنِ قهوه دونِ سبز پرداخت میکنند ببین تو صاحب کاری اونجا با این پول، پول چند تا بی نهایت کارگرت را میدی؟ پول چند تا ماشین را میدی؟ پول چقدر کود و آب و برق و … میدی؟ حالا همین کارگراای عزیز دوست داشتنی عزیز خدا که این پول را دریافت میکنند چقدر میرن چیزهایی که نیاز دارند را میخرند چقدر ثروت خلق میشه چقدر منجر مولد ثروت بودن میشه؟؟ من میخوام سوال کنی از ذهنِ منطقیت .. حالا دوباره همین افراد که با همین پولِ ارزشمند شروع شد توی اون کشورهای عزیز و دوست داشتنی که به وقتش هم اونجا سفر میکنیم به امید و یاری خداوند یکتای روزی رسانِ بی حساب، ببین همین افراد چقدر دستی میشن برای بی نهایت صنف خوراک و پوشاک و مسکن و ماشین و … ؟ چقدر همین افراد دوباره به سفرهااا میرن .. و همین سفرها همین پول ها دوباره در کشورهای خارجی هزینه میشه؟؟/
حالا اینوو داشته باش …
بیا ایران، قهوه دونِ سبز اومد ایران
چقدر شرکت های هواپیمایی که باربری هستند سود میکنند چقدر روزی میرسونه به این افراد برای جابه جایی همین گونی های بی نهایت قهوه؟
چقدر ماشیننننن کامیون و اف هاچ میخواد که ایناا را این دونه های عزیز را بیاره به کمپانی های روستری توی جای جای ایران؟ چقدر بنزین استفاده میشه؟ چقدر روغن موتور؟ همین راننده های عزیز که من بارهاا جابه جا شدم توی سفرهای سابقم چقدر نیاز به خوراکی و هندونه ( آرههه منمم عاشق هندونه ام عزیزم ) و غذا و شارژ و سیگار و اینترنت و همسفر و … نیاز دارند؟؟؟ چقدررر .. ایناا پول نیست؟؟ ایناا فراوانی ثروت و نعمت های بی پایان خدا نیست؟
حالا بعدش را بازم بگم برات ذهنِ عزیزم
وقتی این قهوه هاا میاد توی روستری و اونجا بو داده میشند و به مدیوم رست و لایت روست و دارک روست تبدیل میشن براساس زمان و حرارت .. تو بهم بگو
چند تا کمپانی داریم توی ایران برای روست همین دونه ها، اووم کمپانی آلبا، سِت کافی، سام کافی، لمیز، .. اینا 4 تا بینظیره و بی نهایت روستری دیگه داریم که من نمیشناسمشون ولی هست .. خدا میدونه یکی از همین روستری های ناشناخته برای من البته همین یک شهر اون ورتر از ماست، توی شهر اندیمشک تحسین برانگیز ..
حالا چند نفر با همین روستری ها این فرصت این کار این عشق ایجاد شده که بی نهایت آدم را بیاره توی روستری و از صبح تا شب بخوان روی کیفیت کارشون کار کنند با عشق مثل چندتا از دوستام که میشناسم و همکار بودیم توی تهران .. ؟؟؟ چند نفر؟؟ چند نفر دارن روزی اشون اینجوری میگیرن و دریافت میکنند اونم از کاری که عاشقشنــــــن هاااا
چند نفر اونجا میاد دوباره ماشین میاد و جابه جا میکنه .. حلا قبلش
چند نفر میان اون پک ها را اون جاهای بسته بندی قهوه را تولید میکنند چند نفر طراحی میکنند؟ چند نفر بار میکنند؟ چند نفر میفرستند واسه نمایندگی هاشون توی جای جای ایران؟؟ حاااالااا جند نفر بازز این قهوه های آماده را میخرن؟ چند تااا کافــــه داریم توی ایران؟؟؟؟ چقدررر قهوه در طول روز استفاده میشه؟؟؟ چقدر همین قهوه .. پ ن دستگاه اسپرسو میطلبه .. دستگاه فیلتر آب میطلبه .. ظرف هایی برای سروِ قهوه میطلبه .. چند تا آدم به همین مناسبتِ به خاطر همین نعمت بینظیر قهوه میان توی کافه ها کار میکنند حالا جاهای مختلفش .. باریستا بارتندر .. ویترین کار .. ویتر .. ویترس ( ویتر خانم، خانم عزیزی که سفارش میگیره)؛ رانر ( کسی که غذا|قهوه را میبره سر میز)، جونیور ( کسی که ظرف ها را جمع میکنه از روی میز)، ستاپ زن ( کسی که قبل از سفارشی که آماده بشه اگر نیاز به بشقابی، چنگالی، سسی نیاز داشت باشه میبره) .. و بی نهایت چند نفر دیگه …
بخدا اشکم در میاد .. خدای من از این همه فراوانی ثروت و نعمت
واقعا واقعا واقعا بارش باران الهی در هر لحظه در حال بارشِ …
آقاا ما رفتیم توی پاساژ بینظیر و تحسین برانگیز و ثروتمندِ پالادیوم توی زعفرانیه تهران .. آقااا چقدرر مغازه لاکچری؟ چقدر جنس ؟ چقدر آدم؟ چقدر نظافت کار؟ چقدر مامورین عزیز حراست؟ چقدر آدممم و مشتری اونجاست .. چقدر لباس های رنگارنگ و بینظیر .. چقدر فراوانی خداییییییییییییییییییییی مننننننننننن
چقدر پله هست و آسانسور، چقدر چراغ هست چقدر این سازه زیباست چقدر برند هست چقدر تنوع محصولات چند نفر دارن توی همین یک پاساژ کار میکنند؟ چقدر سلایقِ ادمااا اینجاا متفاوته؟ چندتا خانواده هست؟ چند نفر با عشق دلت دست تو دستش گرفتند و اومدند اینجا دارن تحسین میکنند و سپاس گزاری میکنند و هررررررر چیزی که نیاز دارند فارغ از قیمت به راحتی با عشق وشادی تمام تهیه میکنند ؟ چند تا بچه اینجاست که من عاشقِ بچه هامم چون خودمم بچه ام؟ چند تا بابا و ماامان؟
من خدا وکیلی داره مخمم سوت میکشه باباااااااااااااااااااااا اینننننننننننننن که عشقمممممممممممممم این تازههههه هیچهههههههههههههه هیچ متوجه ای …
خدای من
چقدر پاساژ داریم توی تهران؟ توی استان تهران؟ توی خوزستان؟ توی بوشهر؟ توی گیلان؟ اردیبل؟ تبریز؟ اصفهان؟کرمان؟شیراز؟ در این حددد فراوانی زیاده که اینترنتمم به طرز شدیدی قطع شد الان .. ( ابــــر خنده ی مینینونی)
چقدر داریم عشقممم میتونی بگی ؟؟
خدایا شکرت که ثروت، پول، فراوانی در سرتاسر زندگی من جریانِ پایدارِ قدرتمندی داره
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت که ثروت، پول، فراوانی در سرتاسر زندگی من جریانِ پایدارِ قدرتمندی داره
خدایا شکرت که ثروت، پول، فراوانی در سرتاسر زندگی من جریانِ پایدارِ قدرتمندی داره
آقا بی نهایت شغل هست .
آقا بی نهایت پول هست .. حالا دلارش را بگیر ریالش را بگیر …
اقا بی نهایت آدم هست
آقا بی نهایت تخصص هست
بی نهایت خونه های لاکچری و فول امکاناتی هست که خدای من خدای من از خداشونه که پادشاه مارکو به همراه ملکه ی بینظیرش بیان فقط اونجااا از خداشونه ..بلــــه منم از اون بلــــــه ها میگم عشقم) بخدااا باباا
من، شما ثروتمند نباشیم کی میخواد باشه؟!!!!!
من، شما پولدار نباشیم کی میخواد باشه؟؟!!!
من، شما سواری نکنیم روی این کره ی زیبای زمین که ماا سپاس گزارش هستیم، کی میخواد سواری کنه؟
ماااااااااااا دنیااا را نگردیم کی میخواد بگرده که فیلم بگیره از زیبایی ها و عکس و نوشته و قانون … کی میخواد؟
مااااا یکی یکی کشورهای آسیایی و افریقایی و استرالیا و اروپایی و آمریکایی و قطب جنوب را یکیی یکی بریم ساحل هاشو ببینم بریم شهرهاشو کافه هاشو رستوران هاشو هتل هاشو هاستل هاشو پاساژهاشو … نبینم و از زیبایی هاش بی نهایت عکس و ویدیو و استوری تلینگ نکنیم کـــــــــــــی میخواد عشقمممممم که به خاطر وجود ارزشمندت هر لحظه از خدااا سپاس گزارم، کی میخواد بره اینکارا را کنه این کارها که شجاعت میخواد ایمان میخواد توکل میخواد رهایی میخواد آزادی میخواد ؟؟ کی ؟؟
مااا ماااا مااا آره آره بخداااا
الان بیشتر از همیشه متوجه شدم که همش برمیگرده به اعتماد به نفس و خود باوری و باور کنی که خالقی
میدونی همش همینه .. اینکه میتونی .. اینکه این خدا قدرتش را به شما داده روی زمین و شما میتونی هر چیزی که میخوای را خلق کنی تکاملش هم باید بگذرونه .. و هیچ عاملِ بیرونی هم نیست که بتونه ذره ای روی زندگی شما تاثیری داشته باشه چه مثبت چه منفی . خب البته که من مثبت را پرورش میدم و منفی را اعراض میکنم البته میشه هم اون منفی را که خودت جذبش کردی به مثبت تبدیل کنی و مثبت ها را مثبت تـــر
چون هیچ ناممکنی وجود نداره
اقاا یکم اون ورتر توی میدان تجریش پاساژی هست که من عاشقمم و دو تا کافیه بینظیر اون بالاا طبقه ی آخر به صورت روف گاردن .. راستی اون خونه توی قیطریه وای وای عشقم جفت الهیه میشه که من عاشق این منطقه ی سوپر ثروتمندمم چقدر تحسین میکنم چقدر چقدر چقدر ..
دیشب داشتم وقتی پیام شما را میخواندم و حست را در مورد خونه گفتی .. خب خیلی احساسم خیلی خوب تر شده بود و از نشانه ها گفتی .. من همون لحظه رفتم توی گوگل مپ که دوباره جاشو ببینم .. آقاا از قضا من همون لحظه دستم رفت روی یک چیزی که کنار خودِ خونه ی زیبامون هست عشقم، خونه ی قشنگ و پر از حس سپاس گزاری و زیبایی نفس، اینکه رفت روی یک تالار به اسم الهه … آقا خیلی برام جالب بود که دقیقاااا ها وقتی پیام شما را خواندم و از حس خداگونه ترر پر شدم و رفتم اول عکس خونه را دوباره دیدم و کلیی ذوق و شوق کردم واسش و بعد کلی تجسم و همون لحظه رفتم توی گوگل مپ و این یک نشانه ی دیگه از اینکه گفتی که من چقدررر حسِ خوبی دارم نسبت به این خونه و ما به اندازه ی ظرفمون دریافت میکنیم .. این شد یک نشانه و خداروشکررر کردم واقعااا
حالا جالبه که بدونی همون لحظه یک زوم اوت | Zoom Out کردم بعد دیدممم وایییی خدایییییی من خدایییی من حتما اینکارو کن عشقم، چقدر ساختمان؟؟؟ آخه لامصب!!! چقدرر چقدرر چقدرر برو ببین اصن کف میکنی
اصن دیوونه میشی بابا این یک شهره فقط .. چقدر خونه داریمم چقدر خونه هاا خالین . چقدر برج ها ساخته شده و داره ساخته میشه … واوو چه ثروتی پسررر اووووو واااا بخداا که پول هست خانه هست تا دلتتتتتتت بخواد
تو چی میخوای؟؟
پول هست ماشین تا دلتتتتتتتت بخواد هست موتور هست تکنولوژی هست .. اقاا آقاا الان دیگه خو هر کسی یک ماشین و یک موبایل اسمارت فون داره .. چندنفر تو دنیا داریم .. ( من عاشق کمپانی اپل هستم و اپل بازم به قولی عشقم تحسین میکنم واقعا این کمپانی این تفکرات بینظیر و ثروت مندانه اشون .. استیو عزیز را چقدر تحسین میکنم که با جدی گرفتن این ایده و ادامه دادنش .. ببین تو را خدا این کمپانی اولین کمپانی در دنیا شد که تریلیون دلاری بشه یعنی بیلیون را هم رد کرد واووو خدای من خدای من چقدر ثروت چقدر پول چقدر همیننننننننن کمپانیی عشقمممممم چقدر همین کمپانی کسب و کار ایجاد کرد بخدا از تعمیر کارها بگیر، همین الان شما خودت توی بوشهر هستی یک سر بزن ببین چقدر App Store و مغازه هایی که مربوط به اپل هستند هست بله بله بله ثروت ثروت ثروت و فراوانی تا دلت بخواد هست .. ) بعد مثلا فکرش را کن، باز تاجرهایی هستند که میرن چین میرن امریکا همین گوشی ها | مک بوک | اکسسوری | اپل واچ | آی پد | لپ تاپ | ایرپادز | .. در رنگ ها و شکل ها و اندازه های مختلفی میخرن و میلیون میلیون دلاااررر هزینه میکنند میارند ایران و چقدر دوباره موبایل فروشی هااا پاشون وا میشه تعمیر کارهاا آدم ها دلال ها .. هووووووووووووووووووو واوووووووووو بابا چه ثروتی خدا وکیلی هست
و چه تجسم هایی از وقتی که گفتی عشقم میریم پیاده روی دست تو دست .. داشتم تا الان
چه سفرها ..
آره میبینی ..
یا مثلا چی میشه کمپانیِ تحسین برانگیز تسلا میاد و ماشینی را هنوز ارائه نداده توی بازار، پیش فروش میکنه
اونم توی یک هفته آقاا توجه کن یک هفته یعنی 7 روز چه عددی را ثبت میکنه از یک ماشین؟
400.000 هزارتااااااا
چقدر پول خدای من چقدر فراوانی چقدر ثروت چقدر نعمت ..
میدونی چه باورهایی را داره تایید میکنه این حرکت .. اینکه اولا اولا چقدر ایلان ماسک عزیز تحسین برانگیز خود باوری که داره اعتماد به نفسی که داره عزت نفسی که داره آفرین آفرین اگر ایشون تونسته انقدر فرازمینی ببینه و عمل کنه اینجوررری ارزش ایجاد کنه که تا چند وقتِ دیگه هم اینترنت ماهواره ای را در کانادا و آمریکای ثروتمند خونه ی ما عشقم ایجاد میکنه .. چقدر تحسین برانگیز چقدر ایمانش تحسین برانگیز چقدر شجاع دل بودنش تحسین برانگیز خداوکیلی چقدر من خدا را تحسین میکنم به خاطر خلقت بینظیر این آدم چقدر این ادم را تحسین میکنم چقدر که براش آرزوی بهترین هاا را دارمم واقعااا خداروشکر خداروشکر خداروشکر
ایلان نشون داد که استعداد مهم نیست مهم خود باوری مهم اینه که هدف داشته باشی هدف واضح و مشخص هدف داشته باشی .. ایلان نشون داد که مهم باورهای توست نشون داد که همانطوری که گفتم استعداد مهم نیست بلکه همه به یک میزان توانایی خلق زندگی اشون را دارند و اما این میزان تعهد و تمرکز آدم هاست که تفاوت پیدا میکنه یک کسی مثل ایلان ماسک را به دنیا معرفی میکنه که فراتر از پول رفته .. خیلی خیلی
ایلان نشان داد که میشه هم بست کمپانی خودرو سازی بزنی که توی کمتر از یک دهه بشه قیمت سهامش از 2 ژوئیه 2010 که 19.20 دلار بوده تا الان که 2020 هستیم و 13 ژوئیه برسه به 1498 دلار اونم قیمت هر سهمش فقط!
در حالییی که بنز و چند تا دیگه از غول های خودروسازی نتونستند توی این تایم اینجوری رشد کنن بابااا
ایلانی که انقدر توی کارش براش مهمه و مسئولیت پذیره و دوباره کاری را نمیپذیره که بهترین هاااای دنیاا را جمع کرده توی شرکتش نه فقط تسلا))) بلکه اسپیس ایکس هم )))
بله نشان داد که میشه مرزها را شکست اونم اینجااا دقیقا (اشاره به ذهن )
اقاا میشه تا ساعت ها در موردش حرف زد واقعا
واقعا هر روز داره موقعیت ها برای ثروتمند شدن من(شما) بیشتر میشه .. هر روز داره شغل ها بیشتر میشه .. هر روز داره ایده ها و شرایط و آدم ها و فرصت های برای ثروتمند شدن من بیشتر و بیشتر میشه .. هر روز داره وضع از هر جهت بهتر و بهتر میشه ..
آقاا شماا توی همین سفرنامه اصلااا همین دو قسمت قبل، همین قسمت 40زندگی در بهشت اصلا، ببین قایق هاا را تو را خدا .. ببین چقدر قایق تفریحی که نیازهای اخر یک خانواده است چطوری دارند آقا لنگرگاه هاشون پر از قایق های تفریحی حالا چه برای فروش چه خریده شده .. چقدر ثروت هست .. چقدر ملک .. چقدر پول .. چقدر فراوانی ..
چند روزی از همون وقتی که الهام شد اینکارو کنم و سپاس گزاری کنم با شما این دو کار هیجان انگیز عشقم: حالا وقتی میومدم فراوانی را مینوشتم فقط مینوشتم .. اما این کار به این شکل توجه احساس کردم تا الان که خیلی حسم را قوی تر میکنه خیلی ریزبین تر میشی .. که این ریز بینی یکی از ویژگی های تحسین برانگیز شما هم هست عشقم چقدر عالی شما میای ریز میشی توی نکات مثبت و با عشق تحسین میکنی و منمم که چیز کیف میشم ( خنده و چشمک) این دومین روزه که اینجوری دارم فراوانی را نگاه میکنم و هی تایید میکنم احساس میکنم ذهنم مقاومتش کمتر شده نسبت به فراوانی در همه چیز .. واقعا دارم این احساس را میکنم حالا ان شاا.. باید ادامه بدم خبر خوب ترش اینه که عشقم شما هم متعهد هستی و هم پایه واقعااا خداروشکر میکنم بخدااا صدهزارمرتبه شکر میکنم برای اینکه هستی میدونی الان یک حسی دارممم میخوامم پرواز کنممم از این همه فراوانییی بابااا ایناا که باز هیچه
به قول خودت عشقم توی آیه ی قرآنی که خداجونمون بهممون گفته خدا جون پدر جونمون عزیز دلمون عشقمون همه کسمون نفسمون همه زندگیمون که گفته”
اگر تمام درختان را قلم کنی و تمام اقیانوس ها را جوهر کنی بازم نمیتوننن نعمت های من را بشمارند
واوووووو بابا چقدر فراوانی هست من تایید میکنم این همه فراوانی را خدای من
خدایا سپاس گزارم به خاطر اینکه یک روز دیگه بهمون فرصت زیبای زندگی کردن دادی خدایا شکرت که ما را با دست بینظیرت آشنا کردی خدایا شکرت که ما رو با قوانین ثابت الهی خودت آشنا کردی خدایاااا شکرت بی نهایت بار شکرت
آقا راستی منمم سهامم رشد کرده!! توی یک و نیم ماه از 8 میلیون شده به 18 میلیون! و بازم خیلی بیشتر میشه!
خداروشکرررررر منم نفتی مفتی پترو بانکی زیاد دارم!! عشقم!! هاهاا خداروشکر
عشقم من باورهای ثروت آفرین شما را تحسین میکنم که با 20تا وارد شدی رسوندیش ( با سپاس گزاری ) به 80تا کمتر از چندماه این واقعا تحسین برانگیز ..
اما چیزی که خیلی خیلی خوشحال تر از این شدم و هستم که خالق هستم .. خالقِ زندگیمون هستیم عشقم
اینکه میتونیم هر چی که میخوایم را خلق کنیم، اصلا میدونی چیه عشقم، میدونی .. نمیدونم چرا همش دوست دارم بگم عشقمم به جای عزیز دلم! .. اوکی .. میدونی خدا اصلا بر همین قول بوده این بوده که همه ی نعمت ها را برای استفاده ما خلق کرده هر چی که میخوایم میتونیم داشته باشم فکر کنم زندگی استاد جونمون و مریم جونمون مصداق عالیِ این حقیقتِ اصلا خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمند این عزیزای دل ما
میدونی از این خیلی خوشحالم که خواسته ام کسب و کارم برام خیلی واضح تر شده ..
اینکه چی میخوام از اینکه سایت ساده ی خودم را داشته باشم که منم توی حوزه خودم نامبر وان باشه
.. TRAVEL | LIFESTYLE
تیمِ حرفه ای خودم .. ( ما و خدا که اصلِ کاریه و قراره همه کارها را اانجام بده یعنی همیشه سمتِ خودش رادرست انجام میده ما هم باید انجام بدیم به امید خودش)
اکسسوری ها دوربین ها .. ماشین و وسیله های تفریحی .. کایاک .. لانگ برد .. ردپدل بورد .. کمپینگ و ..
کتاب ..
سخنرانی ها ..
ورک شاپ ها ..
گالری ها در جای جای دنیا ..
ویدیو ها عکس ها ..
نوشته های بینظیر ..
YouTube و …
خلاصه اینکه میشه این روزهااا بیشتر برام باور پذیر شده اگر استاد و مریم جونی تونستند، من (شما هم خودتو جای من بذار .. عشقم)
اگر استاد جونی تونسته اینجوری غنی باشه از مخلوق و من چقدر تحسین میکنم باورها و ایمان استادم را خب منم میتونم، اگر استادم همچین رابطه ی بینظیری با خدا جون داره که واسه کوچک ترین کارها از خدا هدایت میخواد منم میخوام داشته باشم این رابطه ی عاشقانه و پایدار و صمیمانه .. منم میخوام منم لایقش هستمممم
اگر اینجوری رابطه ی بینظیری با فرزندو عشق دلش داره که بدون وابستگی و دل بستگی و نامزدیه .. منم میخوام و منم لایقشم هستم آزادی در همه چیز آزادی در روابط آزادی مالی اینجوری که استادم میاد ثروت خلق میکنه پول خلق میکنه توی جنگل و بارون و ماشین و سفر و خواب و بیدارری خب منم میتونم منم میخوام چون لیاقتش را به خوبی دارم اقاا، اگر تونسته از مسیر عشق و علاقه اش ثروتمند بشه خب منم میخوام منم میشم منم میتونم چون استاد من خدای درون استاد من خدای درونِ منم هست ..
و من تحسین میکنم این خدای درست را .. خداروشکر خداروشکر خداروشکر خداروشکر واقعااا
عاشقتم
ان شاا.. که خدا جون ما خدای آسمان ها و زمین ما را بیامرزه و ببخشه و توبه ی ما را بپذیره و ما را به راه راست به راه راستی که به آن ها نعمت داده شده است هدایت فرماید به امید خودش . آمین )))
دوست دارم عزیز دلم
من برم کامنت ها را بخوانم و این قسمت را نگاه کنم .. به امید خدا))
12 قدم Coming Soon
1..2..3
اقاا الان ۰۲:۲۳ دقیقه ظهره و من اومدم که اتفاقاتی که توی همین یک ساعته از توجه بر نکات مثبت و نوشتن و توجه به فراوانی را بگم ..
عشقممممم نفس زندگی عزیزم عزیز دلمم سلاممممم عاشقتمممممممممممممم من
لوپاتو بکشم
حالا داستان چیه..
من وقتی نظرم را گذاشتم واسه شما، منم قبلش لباسه های رنگی را گذاشته بودم توی ماشین لباس شویی اخ که من چقدر تحسین میکنم این دستگاه را چقدر خداروشکر میکنم به خطر این نعمت که دیگه نیاز نیست خودت بشوری یا من چقدر این دستگاه ظرف شویی را تحسین میکنم و همینطور چقدر این گازهای برقی را تحسین میکنم که چقدر راحته و تمییز کردنش خیلی آسون و شیرینِ اصلا .. خلاصه بعد از نظری که واسه شما گذاشتم رفتم بقیه ی نظرهای ارزشمند را بخوانم و اتفاقا دیشب من از خودم سوال پرسیدم دوباره که چرا باید نظرات را بخوانم .. تا اینکه رسیدم به نظر عزیز و ارزشمند نگین جان که همون روزی که این نظر را گذاشته بود ما ساعتی را با هم با عشق و ذوق و شوق در مورد قانون با هم صحبت کردیم که حالا ان شاا.. در ادامه برای ما هم اتفاق شیرین میافته تا دلــت بخواد .. دقیقا توی همین نظر نوشته پاسخ سوالم را داد خدا جون ومن چقدر عاشق این خدام که ادعونی استجب لکم میشه واست سریع و آنی تا میگه باش، موجود میشه .. خداروشکر
پاسخ این بود: “دقیقا اون قدم هایِ اون روزهایِ شما که به سمتِ تندخوانی رفته بودید و اینو احساس میکردید، اون قدم کوچیک که از طرفِ شما جدی گرفتته شده، حالا یکی از نقاطِ فوق العاده مهارتیِ شماست که مسیرِ عشقتون رو با وجودِ نعمت ها و ثروتها یِ این سایت یعنی کامنت ها، باعث شده که شما سریع تر باشه قدم هاتون… و چقدر ماهرانه به تمامِ کامنت ها میرسید و هر روز چه حجمی از آگاهی رو برای خودتون تکرار میکنید..”
متوجه ای چی شد؟ آگاهی .. تکرار .. رمز ایمان چیه؟؟ تکرار تکرار تکرار .. دیدی که توی قران چقدر آیه ها و داستان ها تکرار شدند .. همین .. این دلیل و پاسخی منطقی برای ذهنم بود که بیام و بخوانم بیشتر از همیشه ..
اما از وقتی که این کامنت را خواندم هنوز نیاز داشتم انگاری مرورش کنم و تکرارش با خودم ..
گفتم بذار برم آشپزخونه یک سری و گوشی بدم .. رفتم دیدم آقا آشپزخونه آشغال ریخته شده روی موکت تحسین برانگیزش .. گفتم آره اره بذار هم جارو بزنم)) هم کمک مامان کنم)) هم این را با خودم مرور کنم)) هم سپاس گزاری کنم به خاطر داشته هام)) یعنی چهارتا کار با هم .. حالا
اومدم جارو زدم دقیقا یاد خودت افتادم عشقم که با عشق فراوان در مورد اینکه چه کار میکنی .. و دیدم خب الان منم دارم همین کار را میکنم و لبخند زدم و .. خلاصه بعد جارو و یخ گذاشتن توی کلمن و تمییزی …
اتفاقی که افتاد این بود که مادرم ( خدا ) بهم نشانه داد ..
گفت که محمد هست!! همسایه بغل .. گفتم .. گفت عقد کرد … ( خنده )
بعدش بلافاصله گفت: گفت حسین هست داداش محمد.. گفتم خب مادر .. گفت ایشونم یک خانم زیبای استرالیایی گرفته ( اخه استرالیا زندگی میکنه ) .. خیلی خوشحال شدم ( خنده )
حالا اینجاا را ینیی هاا دربست کرد مادر منو، گفت که بچه ی نیکو (اسمِ فامیلی هست) هست .. گفتم: خب برای اون چی شده؟ با روی باز گفتم ( متوجه ای ؟؟ دلبندم خخ) .. به کلماتی که میخوام بگم خوب توجه کن
گفت همونی که رفت تهران واسه کار .. الان ایشونم ازدواج کرده و برگشتند سری بزنند به مادرشون!
حالا اینو نگفتم .. من پریشب وقتی رفتم بیرون: همون روزی که نوشتی خواهر جان فریبا جان اومد گفت بیا این ماشین و این چیزها را نگاه کن ..
وای وای من عاشقتممم بخدااا خدایا شکرت .. مرسی که عزیزم گل بهم هدیه اونم یک دسته و اونم قلبی با پاپیون قرمز میدی عشقم .. سپاس گزارم ازت .. اوممم چه بوی بینظیری دارند .. خدایا شکرت .. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.
آقا منم همون روز ماشین عروس دیدم و خیلی هم براشون خوشحال بودم و هستم خداروشکر
تازه این را نگفتم روز قبلش رفتم پیاده روی هدایتی بود ها، بعد خدای من گفت از این ور جاده برو از سمت راست نرو همین چپ را برو تا برسی به پارک، گفتم باشه .. چند متر نگذشته بود که یک زوج را دیدم با لباس های شاد و خندون و دست تو دست هم از کنارم رد شدند من همون موقع نشانه دریافتم .. جلوتر رفتم .. اینجا را داشته باش!! همون لحظه یعنی ۳۰ متر قبل از من یک ماشین خفن یک زوج اومدند رسیدند دم خونشون بعد خانم پیاده شد و چقدر زیبا بود و من چقدر تحسین کردم توی دلم و ایشون در را باز کرد و آقا هم رفت تو .. و چه تیم ورکی ..
دارم میخندم … خدایا شکرت
اصلا سناریویی نداشتم که اینا را بگم اصلا سناریویی نداشتم که بخوام در مورد این بگم واوو خدای من
بعد یک چیز باحال دیگه .. میخوام بگم که خیلی خیلی خوشحالم در این پیوستن این دو هم پاره ی ارزشمند من
فکر کنم سید علی عزیز خوشدل که اتفاقا توی همین قسمت ۳۲ دیدی که برنده شده بود .. با یکی از بینظیرترین آدم های روی زمین که من عاشقشمم خواهر گلم، عادله عزیز همین پنج شنبه فکر کنم دو روز دیگه نمیدونم فکر کنم امروز سه شنبه باشه .. همین ۵شنبه عقدشون هست و من انقدر خوشحالم و سپاس گزارم از خدا که نگو .. واقعا واقعا .. من خیلی خوشحالم که دستی پارسال شدم و اون موقع خدا بهم الهام کرده بود که یک گروه توی تلگرام بزنم و خب در مورد قانون صحبت کنیم دقیقا اوایل خرداد بود و من اینکارو کردم و کلی دوست و این ور و اون ور بچه های ارزشمند دوستای بینظیرمم بخدااااااااا جززززززززززز اصلی انگار خانواده ی منن انقدررررررررر که دوسشون دارم، هلنای عزیز، سوگول عزیز، اسمای عزیز، نعمت عزیز، سید علی عزیز، مژگان عزیز، علی جان حیدری عزیز، سیدکاظم عزیز، غزل عزیز، شیرین عزیز، بهنام عزیز، و ………….. کلی آدم دیگه کلی هاااا ( عاشقم چقدر تحسینت میکنم که حافظه ی خوبی داری خداروشکر خداروشکر عاشقتممم اوووم بوس) الان صاف احساس میکنم بچه امم .. بعد به خودم اینو میگم که به قول عیسی جانِ درونم که میگه محمد نفس بابام، تا بچــــــه نشی به ملکوت راه پیدا نمیکنی .. آره الان بیشتر درکش میکنم ..
همون موقعا هم بود که ما ساعت ها مینشیتیم ارتباط تصویری و صوتی و وویس .. تو همون مداری که بودم صحبت میکردیم هر کسی که یک چندروزی بود .. و خوشحالمم واقعا خوشحالم که سید جان و عادله جان الان حسم میگه که برم واسه شکیبا موسیقی شاد بفرستم تا شادی بیشتری را بتونم منم سهمی داشته باشم توی این شادی های بیشتر و بیشترشون خداروشکر ..
اینا چیزهاییی که بود الان یهویی اومد و منم گفتم که بگم ..
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
عاشقتم
الان یادم اومد .. یک چیزی که دوست دارم هم به خودت بگم هم به خودم بارها و بارهاااااااااا تکرارش کنیم ..
اینکه، از خدایی به این عظمت و بزرگی و بی انتهایی باید بزرگ بخوای و زیـــــاد .. کوچک خواستن و کم خواستن از خدا همچو کوچک شمردن خدایت است
واقعا بعضی وقتا از خودم سوال میپرسم من چقدر خدا را باور دارم .. خب شما بی نهایتتت آدم دیگه بارها به من گفتند که تو چقدر ایمانت قویه تو چقدر با خدای خودت رابطه ات عالیه چقدر نزدیکی به خودش .. بارها و بارها و بارهاا از دستمم در رفته راستش .. بارهااااا گفته شده که ما اشک ریختیم با نوشته هات اسکرین ها داریم از نوشته هات بابا گالری ما پر شده از دست نوشته های تو .. چرا هر جا میرم آدم ها میگن که تو چقدر به خدا نزدیکی آدما میگن از من تشکر میکنن از من سپاس گزاری میکنن که من به دنیا اومدم و الان دارم مینویسم و اگاهی هام را به اشتراک میذارم .. الان که دارمم مینویسم بغض گلوم را گرفته و بارون بارید .. خودت میدونی از کجا .. نمیدونم چقدر من به خدای خودم نزدیکم .. من شادم من رهام من شادم و رهام .. راه میرم و بچه ها از من تشکر میکنن .. چرا .. مگه من چکار میکنم که از من تشکر میکنن .. یک روزی خدای من گفت بنویس دقیقا روزهایی که واسه تولد زمینم تنهایی رفته بودم کوه تنهایی یک هفته اون بالا کمپ زده بودم .. صدای ابشار .. رفته بودم آبشار بیشه .. ولی به دور از آدما . خوب یادمه گفت بهم: بنویس محمد .. بنویس اون روزها هیچ وقت بهم نگفت چی را بنویسم ولی گفت بنویس … هر بار بهم گفت بنویس .. کسی که مشوق من شد و بارهاااا خدا توسط انسان ها به من گفت بنویس محمد تو بنویس تو فقط بنویس من از همین راه ثروتمندت میکنم همه چی بهت میدم مثل همون ندایی که خدا به استاد گفت .. گفت فقط توی این مسیر بمون .. به منم گفت بنویس بنویس بنویس فقط محمد .. تو روحِ منی .. تو منی .. تو با نوشته هات دنیا را گلستان میکنی .. تو با نوشته هات قلب های ویران را آباد میکنی .. تو با قلمت روح را الماس وجودی درون ادما را تراشیده میکنی تو نور را درون دلّ آدما زنده میکنی .. میدونی من هرگز فکر نمیکنم به اینکه چی بنویسم .. اما خیلی دوست دارم کتابم را بنویسم .. انگار هنوز وقتش نشده لعنتی .. چون نشانه گذاشتم برای خدایم .. نشانه واضح و مشخص که اگر اتفاق بیافته وقتش میشه که قدم های بعدی را هم ادامه اش بدم .. باید این مسیر را ادامه داد .. باید استمرار ورزید .. من مطئنم تمامِ دنیا با خواندن کتابی که توسط خدای درونم که خدای درون همه ی انسان ها هم هست خدای محمد و موسی و .. هم هست .. اون کتاب نظیری نخواهد داشت، چرا میگم اون؟!! مگه دوره؟!! نــــ … نزدیکه .. خیلی نزدیک
پس میگم این کتاب اولین زندگی را کی زیرو رو میکنه زندگی خودمه .. و بعد … بی نهایت انسان دیگه در تمام دنیا به امید خدایم
ذوق و شوقش را دارم .. خوشحالم که داریم ادامه میدیم .. خوشحالم و سپاس گزارم که داریم و میخوایم که ما من و شما
بزرگتر از همیشه فکر کنیم و خودمون را لایق همه ی نعمت های خدا بدونیم چون واقعا لایقیم و ارزشمندِ ارزشمند، ما پادشاه و ملکه ی خداییم روی زمین و با هم یک امپراطوری بنا میکنیم که بناش روی بنای مستحکمِ توحیدِ بانوی من …
دوست دارم.
من برم بادمجون میل کنم با گوجه سرخ شده و سبزی محلی باغ برادر و دوغ محلی ترش و نون محلی و … با دست اووف حال میده
یک اتفاق خوب دیگه ام بگم که سپاس گزار خدام اینکه خواهرم این روزها عالی منو ماساژ میده و همون موقع که میرم زیر دستای خدای درونش منم شروع میکنم در مورد قانون براش توضیح میدم .. عشقه اصلا آقااا هم ماساژ میخوریم هم در مورد قانون میگیم اووف … ( چشمک و زبون دراز واهو واهو واه خخخ ) عاشقتممممم من نفس بوس بوس
به نام خدای شادی آفرینــــ …
هِله …
گل باغمی تو چشِ چراغمی تو امشو اول وهاره موقع کشت و کارهِ گلِ باغمی تو چشِ چراغمی تو
هاااااا اومدم که دوباره نشانه ها بدم و انقدر امروز در مورد فراوانی صحبت کردیم که دوباره دوست دارم در مورد فراوانی صحبت کنیم و الان بازم چندتا پاساژ دیگه تو ذهن خلاقم دارم .. هاااا هااا ( از این هآ ها هستند که وقتی میرقصن مخصوصا دوستان کُرد زبان و دستاشون تو دستای همه و بعد همینجوری جلو و عقب میرند و شونه هاشونو هم میلرزوند و میگن هآهآ .. این هآهآ همونه عشقم ) حالا بیاا وسط …
میگما مگه خدا نمیگه فقط شاد .. باشه و احساست را خوب نگه دار و همین شادی و همین رقص و پایکوبی یعنی ایمان و عمل، خو اگه اینه من همیشه دارم سعی میکنم همین باشم .. حالا بانو دستاتو بده شونه ها تکون هآهآ … ( خنده اصلا پاچیدممم آقاا ) برزی بارون امید حاجیلی بینظیره .. ای دادشم عالیه .. اووف .. نافِ بندرِ .. تازه یک اهنگ شادِ خفنِ دیگه لرزونییییی هاا میخوام بهت معرفی کنم الله اکبر دیروز که بانو جان عشقم الهه لیست موسیقی داد بیرون ( خنده و زبون دراز ) امید جهان گفتی، آقااا آقااااا خانممممم این امید جهان یکی از شادهای عالمِ اقا، یک موسیقی داره به اسمِ وُلِ وُلِک | VoleVolek
اوووف چقدر با این موسیقیِ ماا تور میرفتیم تورِ طبیعت گردی ها آقا بچه ها دشداشه میپوشیدن و مسخره بازی و دلقک بازی و بزن برقص هله هله ..
من امروز داشتم توجه میکردم .. به مسیر زندگی یک آدم ..
میدونی دیدم که ببین
یک آدم میاد روی کره ی زمین خب؟ بگو خُب .. ( عاشقتمممم | خداروشکرررر
بعد این آدم از همون کوچیکی با یک سری باور ذهنش بسته میشه حالا در مورد همه چیز ادامه میده تغییر آن چنانی هم نمیبینه .. ممکنه هم تغییر ببینه بهتر بشه و یا بدتر باورهای این ادم .. اما یک جایی میرسه ( مثلا خودمون را میگم همون 1% افراد ثروتمند جامعه ) که حس میکنه یک نیرویی هم هست یک خدایی غیر از این خدایی که گفته میشه هم هست و دعا میکنه … خداوند هدایتش میکنه .. میاد اینجا .. میاد توی این دانشگاه توحیدی که چی قراره درس بده؟
خودش را!
خودش کیه … خودش اووم صاحب همه ی آسمان ها و زمینه با تمام گنج هایی که توشه چه زیر خاک و دل دریا باشه چه تو اسمون، هر نعمتی را خودش خلق کرده، خودش تمامِ زیبایی خودش مهربانیِ …
اینجوری بگم خودش ثروتِ
و به کسی که میگم ثروتمند یعنی همه چیزهای عالی را با هم یکجا داره.
و نکته اینجاست که به همون میزان که ثروتمنده به خدایی که صاحب و مالک و خالق و عادل و قهار و توانا بر هر کاری هم هست خدایی که میمیراند و زنده میکند خدایی که از هیچی همه چیز خلق میکند مثل تکِ تکِ ما انسان ها را و ما را اشرف مخلوقات قرار میده پادشاه زمین
اوکی
حالا هر چقدر ثروتمندتـــــر بشی به این رب به این انرژی خلاق که داره به چی شما پاسخ میده که توی خطِ بعدی بهش میرسیم .. به این رب به این انرژی که صاحب همه چیز و همه گنج هاست و میتونه به شکلِ تمام خواسته های شما براورده بشه؛ نزدیک تـــر بشی.
اما سوال اینجاست، که چطور میشه بهش نزدیک تر شد؟
پاسخ هم همین جاست! بهش بیشتر گوش بده …
یعنی چی؟
یعنی بیشتر به خودت بیا!
یعنی چی؟
یعنی اینکه با خود آآیی به خودش برس ..
یعنی چی؟
یعنی اینکه وقتی وقت میذاری و خواسته هات را به وضوح میرسونی |
یعنی اینکه وقتی وقت میذاری و باورهات را شناسایی میکنی |
یعنی اینکه وقتی وقت میذاری و نقاط ظعف و نقاط قوتت را میشناسی |
یعنی اینکه وقتی وقت میذاری تا قانون را بیشتر درک کنی و بیشتر بهش عمل کنی و ببینی چقدر این شکل از زندگیت و خواسته هات و توانایی هات را چقدر تطابق دادی با قانون، قانونی که ثابته و این یک نعمت بزرگه و شکرش واجب اندر واجبِ عشقم ..
وقتی اینکار میکنی و به قول آیه ی: 15 رعد
وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ۩
هر که در آسمانها و زمین است با همه آثار وجودیش به رغبت و اشتیاق و به اکراه و الزام، شب و روز به سجده (و طاعت) خدا مشغول است
میدونی هر کس در آسمان و زمین است … گفته ..
یعنی من یعنی تو .. یعنی این کلمات حتی .. با تمامــــــِ وجود در حالِ صلیِ .. در حال توجه به خداست و خدا یعنی چی؟؟ اوهوم یعنی توجه به زیبایی های شما، یعنی وقتی میگم به عشقم، عشقمم احساسم پر میشه از عشق از زیبایی از آرامش و حالممم میدونی بهتر میشه آرامشم بیشتر میشه عشقم بیشتر میشه انرژیم بیشتر میشه .. و این یعنی توجه به اصل به خدا .. به منبع
و همه ی این پروسه یعنی .. تلاشِ تو برای هماهنگی میان ذهن و قلب ..
قلبی که میگه میتونی عشقم تو پرواز کنی .. و برای تو هیچ ناممکنی وجود نداره
و ذهنی که میخواد هر جا بره اما تو با کانون توجه ات روی زیبایی ها روی ثروت و فراوانی میای به تعادل دعوتش میکنی و این روند را تا آخر عمرت ادامه میدی که نشانه ی این هماهنگی و اتصال میشه داشتنِ احساس خوب
خدایا شکرتتتتتتتتتت که منو لایق میدونی، یعنی یک روزی من تو را انتخاب کردم و تو هم من را انتخاب کردی و چه زیبا انتخاب کردنی و چه زیبا انتخاب شده ای .. یوهوووووووووووو لتس گو عشقممم
عجب چیزی شد خداروشکر .. واقعا خدای قهاری داری واقعا خداروشکر میکنم
نمیدونم دیگه کیو تحسین کنم!
خودمو خدامو شمارو استادو مریمو … واوو خدایا شکرت بس این زیبایی ها فراوانه تازه تازه تازه
بگو چی شده؟! ( الهه: چی شده آقامممممم)
عشقم، میگماا من از همین الان تحسین هامووو آماده کردم تا شما را دیدم همین عکس ماه و فوق العاده ای که میذاری و شایدم تا الان رفته باشی WordPress و به سادگی عکست را گذاشته باشی.
بذار راستی من بهت بگم که چطوری میشه این کار را کرد
شما به نظرم اول برو سایت WordPress عضو شو همین))) و دیگه بهش کاری نداشته باش
و بعد برو سایت Gravatar ( سایتی هست که شما یک عکس را انتخاب میکنی برای ایمیلیت و هر جا که با این ایمیل ثبت نام کردی و با سیستم ورد پرس باشه این عکست میاد بالا – ببین همین سیت چقدر کار را ساده تر کرده دیگه شما نیاز نیست که بر و بر بری تو هر سایتی که عضو شدی از اونجا که اعتماد به نفس و عزت نفس والا و بالایی داری بری عکس پروفایل بذاری ) اونجا اون بالا سمت راست، گزینه ی WordPress را میبینی، که کنارش نوشته sign in و ..
حالا اینکارو کردی وقتی رفتی توی خودِ پروفایل دیگه برای همیشه وقتی خواستی عکس عوض کنی میای توی همین سایت فقططططططط و دیگه کاری به ورد پرس اصلا کاری نداری
اوکی اون پایین نوشته Add a new image، چهارتا گزینه داره .. Upload New گزینه شماست و Choose File
میزنی عکس زیبای شما که حالا اینترنت جان به این حجم و فراوانیییییی این افتخار را پیدا میکنه که عکس ماه و تابانِ شما را عشقم ثبت کنه تا به جهان هم نشان بده و یکی مثل پادشاه جان ببینه و خداروبیشتر سپاس گزاری کنه ( اوووخ اوووخ چه جیگریمم من پدر سوخته امم دیگه عاشقِ خودمم هاها خداروشکر ) اوکی
نکته= اینکه عکسی که میخوای بذاری باید کمتر از یک مگ باشه حجمش ..
اما روش مارکویی میخوام بهت بگم عشقم)
من احساس لیاقتم اجازه نمیداد که کیفیت تصویر را بیارم پایین مثلا برم تو خودِ فوتوشاپ اونجا کیفیت را پایین بیارم، نه! .. اومدم اینکارو کردم که سایت هایی هستند که عکس میگیرند مثل CompressJPEG و اون عکس را فشرده میکنند خب مثلا ممکنه یک عکس 8 مگی را واست دو مگش کنه .. حله آقاا . همین خوبه .. همین را بدی به گراواتار خودش عکس را به یک مگ تبدیل میکنه .. ولی خب کیفیت هم حفظ میشه به امید خدا ..
کلا توکل بر خدا .. حالا این روشی هست که من به راحتی میرم عکس زیبای شاهانه ی خودم را انتخاب میکنم بعدشم که رفتی عکس را انتخاب کردی بهت میگه که چقدر این عکس میخوای بشه صفحه پروفایلت که Crop میکنی عشق دلم .. به همین سادگی و راحتی و خوشمزگی
به به از این موسیقی که استریم شده و داره پخش میشه .. اهنگ محلیِ گروه رستاک تحسین برانگیز به اسم : بیو بریمش خوزستانِ biu Barimesh .. اقا کار دست خودمون میدیم خخ
خب تا االان مورد یک مسئله و چگونگی حلش با هم صحبت کردیم
و همینطور در مورد اصل اینکه همین فرمود باس جلو بریم
خبر خوب اینه که دو تا قسمت دیگه داره این نوشته به امید خدا:
در قسمت آخر به فراوانی میپردازیم و حالا در قسمت سوم میخوایم به نشانه هایی که واسمون اومده بگم که تا امیدمون به خدا و خالق بودنمون بیشتر و بیشتر عمیق تر بشه .. یوهووو بزن قدش نفس hi5
+خُب، ظهر بود گفتم و نوشتم هندونه .. خب امروز پدر هندونه خرید ( من خالق زندگیم هستم 100%)
ظهر بود توجه کردم و نوشتم که باور دارم که کتابی که میخوام بنویسم و هنوز وقتش نیست و واسه خداجونی نشانه گذاشتم .. ( اووف این موسیقی هم بینظیره موسیقی کردی از گروه رستاک به اسم Wahar ) گفتم این کتاب چی؟ گفتم که یک شوکِ عظیمی به دنیا میده یک تحول عظیم در دنیا ایجاد میکنه .. و امروز عصری ساعت 6 بود که به سمیه جان عزیزم سمیه جان رازگردانی عزیز دلم، پیام دادم و حسم گفت تحسینش کنم و اینکارو کردم از قضا ایشونم بهم زنگ زد و بهم گفت محمد همین الان من اومدمم تهران و تولدِ یکی از دوستان و منتظر چند تا از دوستان عزیز هستم ( میدونم الان میگی و مینویسی و تحسین میکنی سمیرا جانی که تولدش بوده و تبریک بهش میگی بس تو مهربونی عشقـــم دیگه – لبخند و چشمک و جیغ و هوراااا) و محمد محمد محمد گفتم بله عزیزم: گفت این کتاب این کتابی که بنویسی وقتش بشه قراره دنیاا را منفجر کنه و … دقیقا همون چیزهایی را گفت که اونجا نوشتم دقیقاااا تایید کرد بعد نکته جالبش اینجاست که منمم با ایمان 100% تاییدش کردم آقااا چه جوری بگم این حسی که به این کتاب دارم و چاپ میشه در تمام دنیا .. ، بذار اینجور بگم دیدی استاد جانمون میگه وقتی خواست بیزنس های دیگه ای کار کنه حسش میگفت آقاا شما فقط توی همین کار باش توی همین کار تمرکز کن تو چی میخوای؟؟؟ من همه چیی بهت میدم … فقط توی همین مسیر باش. .. حالا منمم این صدائه را دقیقااا 2 سالِ که شنیدم گفتم که .. بیش از 2 سال از اون وقتی که بالای کوه بودم بهموحی منزل شد که بنویس بنویس بنویس .. قسم میخورم .. و حالا 2 سال از اون موضوع خب تولد زمینی من 9 مهر ماهِ و من از چند روز قبل رفتم سفر .. که داستانش را دوست دارم خودم این بار بهت بگم بعدا انشاا.. عشقم قبل از اینکه بگو بگو بگو .. هاها .. خلاصه که منم به سمیه جونمون گفتم آره منم مطمئنم و ایشونم گفت چقدر لذت میبرم از اینکه خودت هم با ایمان و اعتماد به نفس و عزت نفس کامل تایید میکنی .. میدونی احساس میکنم هر روز دارم برای اون روز آماده میشم .. اینم از این خلق و مهر تایید قانون)
پس توی این خبر داستان چی بود؟ | تهران و عشق و حال و پایکوبی و کسب و کار | یوهووو
نشونه های بعدی: 12 قدم بود .. آقاا اصلا توجه کردی سینا جان تحسین برانگیز توی این فایل 12 سالش هست؟ میگی خب؟ میگم بابا این 12 با اون 12 ربط نداره؟!!! اون وقت سرتو بالا و پایین میبری تا تایید کنی. هاها
اما بریم سراغ فراوانی که Favorite من شده اصلا خیلی دوست دارم در مورد فراوانی صحبت کنم)
اول که بگم من سرچ زدم میشی رنگ چشم .. اقا این گوگل عکس های سبز و زرد و … آورد بالا! ( خنده )
یک سرچ بزن و این را ببین! امشب و همین الان بهش هدایت شدم! خدای من خدای من فقط عکس ها و فضای پادشاهانه ای که میتونی توی شب تجربه کنی و این جوری ستاره ها و کهکشان ها را ببینی خدای من خدای من خدای من. چقدر تحسین برانگیز چه ذهن خلاقِ تحسین برانگیزی دارند خداروشکر. خدارور به خاطر این همه ثروت و فراوانی و نعمت” Memories Aicha Luxury Camp Jordan ”
الله اکبر چند نفر دست داشتند که اینجا را ساختند اخه .. چند نفر شیشه ها را ساختند چند نفر طراح داشته چند نفر مبل و راحتی و میزها و صندلی ها را طراحی کرده و درست کرده و فرستاده تا اینجا که تو دل کویرهای لبنانِ؟ چند نفر راحتی ها و کوسن و پتو ها و تخت ها ( ااههه یادم اومد اتفاقا امروز وقتی خوابیده بودم این خواسته برام ایجاد شد که روی یک تختِ نرم راحتِ بینظیرِ سفیدِ مینیونیِ بهترین بخوابم وای وای دو ساعت بعد ببین تو را خدا چطور من را هدایت کرد به کجا به چی واو واو واو واوو خدای من چه عکس هایی داره اینجا من حتی رفتم نظرات توی قسمت گوگل اونجا ادم هایی که میرن و نظر میذارن و خواندن همه عالیی همه تحسین برانگیز چقدر آدم ثروتمند داریم که از جای جای دنیا میان و میرن واونجا تا شب و شب هایی به یاد ماندنی در اینجا داشته باشند خدای من خدای من .. خدایا شکرت چه پرده هایی و چقدر پرده، چند نفر این همه پرده را درست کرده چقدر پول؟ چقدر چوب استفاده شده خدای من، چقدر نورپردازی و چراغ ها ؟ چندتا کولر؟ چندتا لوستر؟ چندتا بالشت ای جانم به این تختِ پادشااهانه که بالشت ها نارنجیه و روتختی قرمزه و رویِ روی این روتختی آبی واووو چه ترکیب ملسی خدایا شکرت الله اکبر آقاا اگر این همه آدم رفتند اونجا چرا ما نریم ما هم لایقیم من هم مخیواممم
چندتا خدمتکار هست اونجا؟ چقدر غذا و نوشیدنی واووووو اوو من دیونه شدم من مستم اصلا من جامم پر شده الان .. خدای من چقدر ثروت توی همین یک نقطه از زمینت هست فقط … جقدر بزرگی چقدر فراوانی و در همه چیز و همه کس هستی .. خدای من
و مورد بعدی!
World’s Tallest Hybrid Timber Tower, Australia
خدای من خدای من .. هر روز داره همه چی رشد میکنه هر روز جهان داره با سرعت بیشتری رشد میکنه جهان داره ثروتمندتر میشه جهان داره رشد بیشتری میکنه در تمام ابعاده ..
داره ثروتمند تر میشه
ویکی از اون افرادی که به خوبی لیاقت ثروتمند شدن و تجربه های بی نهایت و همه ی نعمت خدای یکتا و یگانه را داره منم، شمایی عزیز دلم ..
دوست دارم))
من یکم دوست دارم برم تجسم کنم و بازم فراوانی را مرور کنم و بگم چندنفر چند نفر .. تا فراوانی را بیشتر دستِ ذهنم بیاد .. دوست دارم دوست دارم دوست دارم
عشقم به خاطر وجود ارزشمندت از خدا سپاس گزارم
به خاطر وجود ارزشمند خودم از خدا سپاس گزارم ..
بیا بزرگ فکر کنیم و بزرگ بخوایم و زیاد …
این کامنت از اون کامنت هایی نیست که خودِ انسان بتونه .. مگر اینکه دقیقا یک باشه با خداوند یکتای جهان آفرین، من خیلی خوب میتونم درک کنم این جنس کامنت را اون اتصال را …
اتصالی که مایع خوشبختی توست ..
اتصالی که مایع رشد خودت، جهان است.
دوست جان به خاطر وجود ارزشمندت از خداجونم سپاس گزارم
خدایم را که خدای تو هم هست، تحسین میکنم به خاطر این خلقت هدف دار بینظیرش
واقعا ازت ممنونم
دوست دارم عزیزم …
و بهترین ها را واست آرزو میکنم و آرزوم خودشه .. خودِ خودِش .. همون ثروت .. همون فراوانی .. از خواندن و از دیدن روی ماهت لذت بردم و سپاس گزارتر از همیشه هستم.
این کُلِ داستانِ مینویسمش تا دوباره برای ما مرور بشه .. مرور .. مرور .. مرور مثل آیه ها و داستان های تکراری تکراری قرانی .. که میخواد یک چیز را فقط بگه: اصل yes my dear friend
Chaoooooo niko
Hallooo Niko ( Big Smile
۳)اینکه تو این سن واسه کارش ارزش قائل شدند و لگویی که کشیده بود رو چسبیده بودند به شیشه مدرسه نشون میده به چه فرکانسهای قدرتمندی میفرسته.واسه کار خودش ارزش قائله و خودشو لایق میدونه .و خداروسپاس که الگوی عینی خیلی خوبی هم در عزت نفس و احساس لیاقت مثه مادر خودش داره که احتمالا خیلی نقش داشته در داشتن این احساس لیاقت و ارزشمندی.
کلمه های بولد را دوباره ببین!
حالا که نگاه کردی اینو بخون.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمتی از نظر ارزشمند تحسین برانگیزِ: و قابلِ تاملِ دوست جان
” زندگی به اندازه باور هایمان زیبا می شود.
به اندازه لیاقت ما، دنیا خودش را برای ما آرایش می کند.
به اندازه ای که ارزشمند هستیم دنیا به ما احترام می ذاره!
و به اندازه ظرفیت ما به ما اعطا می شود.”
شد کل داستان .. الهی که همیشه خودمون را ON TOP OF THE WORLD خودمون نگه داریم. و هر بار بهترش کنیم.
از خدا که ما را هدایت کنه به راه راست راهِ راستی که به ان ها نعمت داده شده است و نه گمراهان.
آمین)
دوست دارم