https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-21.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-25 09:03:572024-08-14 18:43:41سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۳
356نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد و الگوی عزیزم خانم شایسته عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی عزیزم
چقدر این حرکت رو دوست دارم که به هنر و مهارت دیگران احترام گذاشتن و تحسین و تایید کردن رو کاری که استاد کرد کلی از سینا جان تعریف کرد تحسین کرد بهش احساس خوب داد باعث گسترش جهان شد خیلی این کار برام قابل تحسین و تصدیق هست و سینا جان که عالی کارش رو انجام داد و طراحی کرد به بهترین نحوه واقعا آفرین هم به استاد عزیزم هم به سینا جان با این مهارتش آفرین
و نکته بعدی که میخام تحسین کنم اعتماد به نفس استاد هست که موقع بازی خیلی قدرتمند میدونست که برنده هست و این اعتماد به نفس برام خواستنی هست و تحسینش میکنم و این ریشه در ایمان استاد داره خیلی تحسین میکنم
و نکته بعدی اون دریاچه زیبا بود که اون انسان های زیبا داشتن ماهی گیری میکردن و چقدر لبخند زیبایی داشتند این آقایون و واقعا از این نقش لبخند زیبا و پر از احساس خوب روی صورتشون لذت بردم و کلی تحسینشون کردم
نکته بعدی بازهم این موزیک های زیبای خانم شایسته مهربان هست که کاملا با تصاویر همخوانی و هارمونی داره و عجب استیت پارک زیبایی بود چقدر پراز زیبایی پر از انسان های زیبا با فرکانس زیبا پراز آب پراز درخت پراز ثروت و نعمت خیلی تصاویر زیبایی بود و سکانس آخر هم تصویر شب بود کنار دریاچه که پر بود از حس آرامش واقعا سپاسگزارم به خاطر این همه احساس خوب که با دیگران و من به اشتراک گذاشتید خیلی لذت بردم و احساس خوب در من ایجاد شد سپاسگزارم
امروز قرار است دست استاد خالکوبی شود با ماژیک آبی و بنفش توسط دوستی عزیز، پسری دوازده ساله و با استعداد و هنرمند. خالکوبی انجام شده به همراه لباس ارتشی که استاد پوشیده بودند هماهنگی کامل داشت.
ده بر پوست گندی استاد بردند به اضافه پنجاه دلار باز هم استاد بردند طبق معمول، در بازی اسکورپیون
باز هم زیبایی هایی که تمامی ندارد مردانی که ماهیگیری کرده بودند و یک ماهی زیبا را دوباره به دریاچه باز گرداندند، زمین گالفی تمیز و زیبا که ورزشکارانی مشغول بازی در آن هستند و سایه درختان فراوانی زیبایی و استاد در زیر سایه درختی که کامنتها را می خواندند.
صدای شب. عکس نور چراغها در آب و دریاچه ای زیبا در دل شب.
خدارو سپاسگزارم خدایا شکرت من هروقتی اشتباهی میکنم و خطا میرم خودم رو گم نمیکنم و بقول یکی از دوستان عزیز با خودم مهربون هستم بهرحال پیش میاد برای من چون آگاه به قانون دقیق نیستم پس میتونم خطا کنم ولی بقول استاد حق ندارم در شرایط و فضای ناراحتی بمونم خدایا شکرت و سپاسگزارم برای لحظه لحظه زندگیم
خب بریم ادامه فایل رو برای خودم بگم و شما عزیزان هم امیدوارم اونچه که لازم هست رو دریافت کنید و صمیمانه از شما عزیزان برای خوندن این کامنت کمال تشکر و قدردانی رو دارم.
اول که تصویر رو دیدم هنگ بودم ازینکه چرا استاد میخواد خالکوبی کنه بعدش گفتم بهرحال حق انتخاب داره و من نمیتونم قضاوت کنم ،خداروشکر به این حد از درک رسیدم.
خب وقتی دیدم استاد دستش رو برای هنرنمایی ی بچه قرار داده بهش افتخار کردم ک باعث تشویق و عزت نفس حتی ی بچه میشه پس خداراشکر میگم و تلاش میکنم خودمم تا جایی که امکانش هست بقیه رو برای داشته هاشون تشویق و تحسین کنم
احسنت میگم مریم بانو از صمیم قلبم تحسینت میکنم برای اراده و لطفی ک به همه ما دارید برای دیدن هرچه بیشتر زیبایی ها و فراوانی نعمتها
احسنت میگم به این به اسم ما پیرمرد ها و درحقیقت پسر های پر انرژی که دارن با عشق بازی میکنن د و لباسهای رنگ روش و بسیار خوشگل پوشیدن و باز تحسینت میکنم مریم بانو که اینقدر در صلح هستی ک هیچ کسی مقاومتی نداره برای فیلم گرفتن شما،
عالی بودید پسران ماهیگیری ک با ذوق ماهی هاتون رو نشون میدادید از همگی سپاسگزارم
برای تصاویر فوق العاده از دریاچه پل چوبی و گلهای فوق زیبا سپاسگزارم
خدایا و مریم عزیزم ازتون سپاسگزارم برای فیلم برداری از بازی سه دختر خانم خوش استایل و زیبا ،مشغول بازی گلف،و چه بازی عالی هست ،این بازی گلف استثنا آن باید در محیطی سرسبز و پر از فراوانی و سرسبزی برگزار بشه پس احسنت به تمامی افراد مشغول به بازی گلف در هر سطح و جایگاهی .
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای امکانات عالی ک این عزیزان برای بازی و راهشون در عین تفریح و لذت بردن قاعل هستن برای ماشین های مخصوص و ابزار های عالی برای بازی گلف ،آیا به خودی خود نمود فراوانی و ثروت هستند خدایا شکرت و سپاسگزاریم همگی سپاسگزاریم اول از خدای متعال و بعدش از شما دو عزیز ک عشق هستید
خدایا شکرت برای هماهنگی آزادی و تعامل عالی و پر از عشق بین استاد عزیزم و مریم بانوی گلم
بخدا استاد درست میاد ک عشقتون اللهی هست از بس ک خوب هستید و در آرامش و صلح هستید با همدیگه خدایا شکرت و سپاسگزارم
خدایا شکرت برای آشناییم با استاد و مریم عزیزم و شفاف شدن من خواسته های من از داشتن عشق،عشقی از جنس خدا،عشق و محبتی ک خدا برام خلق کنه ،خدایا شکرت و سپاسگزارم منو با چنین عشق و محبتی آشنا کردی و بهترین همسر دنیارو برام خلق کردی خدایا شکرت برای داشتن ای همسر فوق العاده و بینظیرم
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای داشتن فرزند عزیزم ک مایه شادی و لبخند قلبم هست
خدایا شکرت وکیلم هستی و تسلیم م و برایم کافی هستی
خدایا شکرت به مسیر ها،ایده ها،اتفاقات و افرادی هدایتم میکنی ک منو سرشر از عشق و لذت زندگی میکنه خدایا شکرت
خدایا شکرت برای این لحظه و این آگاهی ها ک بهم عطاکردی سپاسگزارم خدای وهابم
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
الهی شکرت که هدایتم کردی تا امروز قدم بعدیمو بردارم
سلام.خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و دوستان عزیزم
امیدوارم حال دلتون عالی باشه
درس عملی امروزم
برای درس امروزم این قسمت از متن خانم شایسته رو دوست دارم اینجا بذارم:
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بینهایتش رو با هم هم دست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده
وقتیکه،
1ـ ما تصمیم میگیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم،(تقویت باورهای توحیدی)
2ـبه برنامهی خداوند اعتماد کنیم،
3ـدست خدا رو باز بزاریم
4ـ و از جلوی اون کنار بیاییم
بخدا این جملات طلاایین طلایی
الهی شکرت الهی شکررت
چقدر دلم میخواد رو این باور کار بکنم بیشتر که استاد گفتن تو فایل فقط روی خدا حساب باز کن که
هرچقدر قدرت خداوند رو بیشتر باور بکنی هرچقدر توحید بیشتر در درونت ساخته بشه خداوند نعمت و ثروت بیشتزی رو وارد زندگیت میکنه، بخدا زندگی من همینه
ای خدا شکررت شکرت شکرت
زیبایی های این قسمت
الهی شکرت برای آزادی ماای و آزادی زمانی و آزادی مکانی تون استاد عزیزم خدایا شکررت چقدر تحسین نون میکنم که الان ساال هاست تو این وضعیت هستین، واقعا واقعا الهی شکرت
الهی شکرت برای برنده شدنتون تو شرط بندی
الهی شکرت برای رها بودن تون نسبت به مایکی
الهی شکرت برای خالکوبی عالی و زیبای پسر دوستمون
الهی شکرت برای استعداد عاالی مادر و پسر که همگی عاالی بودن عالی الهی شکرت
الهی شکرت برای دریاچه زیبا ابرهای خووششگل که ازشون اسکرین گرفتم
الهی شکرت برای ماهیگیران مهربون و در صلح الهی شکرت برای اون ماهی زیبا
الهی شکرت برای گلف بازان حرفه ای و چقدر حس عالیه گلف الهی شکرت برای زمین های چمن هموار و مسطح خدایا شکرت شکرت
الهی شکرت برای کامنت الهام محمدی عزیز
الهی شکرت خدایا برای هدایت هات الهی الهی شکرت خدای من
استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم ازتون بینهایت ممنونم برای تهیه این فایل های بسیار ارزشمند و زیبا
خیلی دوستتون دارم استاد جان خانم شایسته جان دوستای عزیزم
هر روز که از سفرنامه می گذره مریم بانو در فیلم برداری حرفه ای تر میشید
هر روز که سفرنامه رومیبینم کلی درسهای عملی یاد می گیرم تمام حرف های که در فایل ها گفته میشه به صورت عملی در سفر به دور آمریکا دیده میشه
خدا روشکر میگم به خاطر حضور در این سایت و هممسیر و همراه و هم سفر بودن با خانواده عباس منش
زیبایی دریاچه و سایه درخت ها و بعد درختان سرسبز و بعد آسمان با ابرهای تپلی سفید ،تحسین برانگیز و زیبا بود و دوست دارم این زیبایی را از نزدیک تجربه کنم که مطمئن هستم هزاران بار بیشتر شکر گذاری خواهم کرد
زمین گلف زیبا و سرسبز خیلی حس خوبی در من ایجاد کرد و دیدم روزی که در آن زمین گلف بازی میکنم و زیبا بود این تجربه
با دین افراد میانسال با لباسهای زیبا به خصوص آن آقا با تیشرت صورتی خیلی قشنگ بود و در ذهن خودم سوال کردم که می خواهم دوران میانسال خودم رو که حوری بگذرانم و مسلما انتخابم این بود که مثل این افراد به بازی ها و تفریحات زیبا بگذرانم و از زندگی لذت ببرم
خدا رو شکر که هر لحظه با دیدن فایل های سفر به دور آمریکا به آگاهی هایم اضافه می شود و با سوال های خوب میتوانم آینده دلخواهم را پیدا کنم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربان دوستان متعهد خداروشکر بابت این قسمت از سریال تحسین میکنم استاد رو که خیلی عالی به پسر دوست عزیزمون اعتماد بنفس داد و از کارش تعریف کرد و تحسین بابت کار قشنگ و طراحی که کرد خداروشکر تحسین به خانم شایسته واسه دیدن زیبایی ها هر لحظه آماده هست تا شکار کنه و تحسین به خانم شایسته بابت صحبت کردن با غریبه ها واقعا عالی بود و اونا هم خیلی خون گرم و باعشق باهاش صحبت کردن واقعا لذت بردم و تحسین به خدای مهربان بابت این همه زیبایی که واسه ما طراحی کرد و اون پیر مردا که همه یه فرم لباس داشتن واقعا تو اون سن سر حال و قبراق داشتن بازی میکردن واقعا تحسین میکنمشون و تحسین بابت استاد عزیز بابت گفتن عاشقتم به خانم شایسته و ممنونم وسپاسگزارم از خانم شایسته بابت فیلم گرفتن حتی تو شب وای صدای جیرجیرک ها وسکوت شب واقعا عالی بود خدایاشکرت بابت دیدن و بودن در این خانواده خدایا عاشقتم که هدایتم کردی تو این مسیر بی نظیر من روزی تقریبی 10 ساعت توسایت و یا در حال گوش دادن فایل یا خوندن کامنت یادیدن هستم و اصلا نمیدونم کی روزم تموم میشه و شب هم بادیدن سفر به در امریکا و خوندن کامنت میخوابم خداروشکر بابت الگوهای بی نظیری که سر راهمون قرار داد تا ندای رو زندگی کنیم و لذت ببریم و شادو شکرگزار باشیم درپناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند وسعادتمند و پیروز باشید
اشکام اجازه نمیده که تصویر مانیتور رو دقیق ببینم ولی دلم میخواد بنویسم…
سلام خدمت استاد عباس منش، خانم شایسته و دوستان عزیز سایت
چند وقتی هست دارم سعی میکنم کمی رهاتر و آزادتر باشم و هر کاری که دلم میگه رو انجام بدم و دیگه نگران وقت و برنامه زمانبندی و کارهایی که توی ذهنم دارم نباشم. یکی از دوستان توی کامنتش چقدر خوب یادآوری کرد که استاد هم توی 12 قدم دقیقا میگن که: هر کاری که توش هول و ولا و بدو بدو باشه، مسیر اشتباهیه. هیچ عجله ای برای هیچ کاری نیست. هیچ نگرانی، هیچ بدوبدویی درست نیست. اگر هر روز فرصتها داره بیشتر و بیشتر میشه، چرا دارم عجله میکنم؟
باور محدود کننده نتیجه اش محدود کننده است. نمیتونه باور اشتباه باشه نتیجه اش درست باشه!! نمیتونه!!
فایل جلسه 4 قدم اول رو نمیدونم این چند روز چند بار گوش دادم و نتیجه اش این شد که هدایت شدم به کامنتهای بچه ها و چقدر برداشتها و نکات عالی توی اونها پیدا کردم که قبلا بهشون توجه نکرده بودم. یکیش همین موضوع عجله و نگرانی برای انجام کارها و تلاش برای انجام و تیک خوردن کارهای بیشتری در طول روز برای من بود.
خلاصه این چند روز حسابی توی سایت چرخ زدم، فایل دیدم و کلی کامنت خوندم. هم از فایلهای دوره ها، هم فایلهای دانلودی و هم عقل کل. دیشب هم که تا ساعت 2 بیدار بودم پای کامنتها و امروز با ذوق ادامه دادم.
این فایل هم که فایل نشانه من بود. دیشب فایل رو دیدم و دوباره غرق شدم توی خوندن کامنتهای بقیه فایلهایی که این چند روز حسابی مشغولم کرده بودن. امروز گفتم برم متن فایل نشانه ام رو بخونم و تصورم این بود که یکی از کامنتهایی که ثروت و زیباییهای اطراف رو تحسین کرده برای این فایل انتخاب شده. داشتم متن رو میخوندم تا رسیدم به اونجایی که نوشته بود: این فایل مثل بقیه ی فایل ها نمود عینی آنچه هست که استاد اون رو همزمانی مینامه.
اینکه چطور تولد دوستمون الهام عزیز، با تاریخ پخش این جلسه ی 43 یکی میشه و اینکه فایل هایی که روی سایت آپلود شده ولی ما هنوز نمیبینیمش، مثل برنامه هایی هست که خدا برای ما داره و ما هنوز درکش نمی کنیم. درواقع خود اون برنامه هاست.
اینجا که رسید، پیش خودم گفتم یعنی چی؟! یعنی اون کامنتی که توی فایل نشون داده شد همزمان با تولد نویسنده کامنت بوده؟!! هم یکم دستپاچه شدم و هم ذهنم نمیتونست قبول کنه همچین چیزی ممکنه.
سریع رفتم که به بین کامنتها بگردم که دیدم که خانم شایسته هم یک توضیح درمورد این موضوع نوشته. ولی راستش هنوز درست توی ذهنم نمیگنجید! کامنتها رو به ترتیب امتیاز sort کردم که دیدم بلههههه کامنت اول از خانم الهام محمدیه. کامنت رو که میخوندم نمیتونستم جلو اشکهام بگیرم. این جمله اش رو چقدر دوست داشتم و یاد این چند روز خودم افتادم که رهاتر بودم: تو مقدمه تمرین ستاره قطبی امروزم نوشتم که خدایا امروز میخوام از سر راهت برم کنار تا خودت خودت رو از طریق دستانت روی زمین به من نشون بدی و کارهام رو اونجوری که میخوام پیش ببری.
وقتی داشتم این کامنت و اتفاقات مربوط به اون رو توی ذهنم مرور میکردم دیدم انگار وقتی ما از خدا درخواستی داریم و با باورهای درست پیش میریم و بعد نتیجه رو به خدا واگذار میکنیم، خدا هم فقط اون درخواست ما رو پاسخ نمیده بلکه یه پله بالاتر از اون چیزی که درخواست کردیم رو در یک پکیج زیبا و عالی و فوق العاده برای ما آماده میکنه و میفرسته دمه در خونه مون. چیزی که ما اگر با ذهن خودمون میخواستیم راجع بهش فکر کنیم، ممکن بود حتی به ذهنمون هم خطور نکنه که چنین چیزی هم امکان پذیره. مثالهاش رو این چند روز زیاد خوندم توی کامنتها و البته برای خودم هم پیش اومده: یکیش همین همزمانی که برای الهام جان پیش اومده و یکی دیگه اش کامنت دوست عزیزی به نام زینب که این بخشی از کامنتشه: من میخواستم که همسرم قصد مهاجرت داشته باشه و جای تعجب اینجاست که همسرم از پونزده سال پیش تو دبی زندگی میکنه
میخوام بگم که وقتی ما به قوانین درست عمل میکنیم و درواقع از قوانین به نفع خودمون استفاده میکنیم یه همزمانی هایی رخ میده که در حالت عالی اصلا به ذهن ما هم نمیرسه که میتونه وجود داشته باشه و واقعا به قول استاد وقتی تو یک قدم برداری، جهان 99 قدم دیگه به سمت تو بر میداره و اینجوریه که آسون میشی برای آسانی ها. الان فهمیدم آسون شدن برای آسونیها چیه. آسون شدن برای آسونیها فقط این نیست که کارهات طبق برنامه ای که چیدی خوب و درست پیش بره. آسون شدن برای آسونی ها یعنی اتفاقاتی میوفته که تو اصلا براش برنامه ریزی نکردی چون ذهنت نمیتونسته بهش فکر کنه. تو فقط با باورهای درست، سپردیش دست اون خدایی که فرمانروای همه عالمه و قدرت همه چیز در دست اونه. آسون شدن برای آسونی ها چیزی فراتر از درک و پیش بینی هاییه که خودت با ذهنت میتونی انجام بدی. چیزی از جنس اتفاقی که برای تعمیر پله RV افتاد. چیزی که برای نصب بوستر RV توسط مهندس جمیز اتفاق افتاد. چیزیه که هر وقت یه مدت به صورت مداوم و با احساس خوب روی خودمون کار میکنیم، نمودهای عینی زیادی ازش رو توی اتفاقات روزمره مون می بینیم. الهام جان چقدر زیبا گفت که این همون نونیه که استاد توی 12 قدم مثال زد.
پا به راه طلب نه و از عشق>>>>بهر این راه توشهای بردار
شود آسان ز عشق کاری چند>>>>که بود پیش عقل بس دشوار
چقدر اشک ریختم با این کامنتها و با اینکه استاد بارها و بارها توی فایلها میگفتن که گنجینه ای هستن این کامنتهای سایت و تاکید میکردن که بخونیدشون، من حالا میفهمم که واقعا همینطوره و چقدر ارزشمندن.
خدایا ما را به راه راست، راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای نه راه کسانیکه بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان، هدایت بفرما.
من هم مثل شما نمیگم هرروز ولی هروقت که خیلی خوشم هم میام میگم خدایا یه نشونه بهم بده حالم و بهتروبهتر کنه
وهم زمانی که حالم خوب نیست برای چند ثانیه ،بازهم میام و نشونه میخام که حالمو بهتر کنه
وجالبش اینه که دقیقا با همون اعتماد درست بودن دیکشنری سراغ نشانه میام
برای پیداکردن معنی انگلیسی کلمات میرفتم دیکشنری نگاه میکردم
و برای حال خودم نشانه از سایت استاد
دوشب پیش با همسرم دعوامون شد
متاسفانه این اتفاق هرچند وقت یکبار برام پیش میاد
وخیلی خیلی حالم بدمیشه
هدایت شدم به فایل های انتقاد و الگوهای تکرار شونده
فهمیدم به وضوح که این دعوامون شده الگو تکرار شونده
هنوز جواب براش نگرفتم به صورت دقیق
و بخش دیگه انتقاد پذیر بودن بود
که دقیقا دعوامون سر این بود
همسرم یه انتقاد خیلی ریز از من کرد و من بهش حمله کردم با حرفام و حرکت بدنم
ونتیجه حس و حال خیلی بد دوتامون شد
من چند وقتی توسایتم
و فک کنم این دومین کامنتمه
کسی بودم که مدام از دست همسرم کتک میخوردم
واعتماد به نفسم زیر صفر رسیده بود
داغون داغون بودم
دیگه تصمیم قطعی گرفته بودم که روانپزشک برم و فقط با قرص ضدافسردگی مگه خوب بشم
من همیشه وقتی میخواستم در مورد یه دیدگاهی نظر بدم و تایید یا ردش کنم؛بهترین حالتش برای من این بود که اون دیدگاه و دیدگاه روبه رروش رو بشنوم و ببینم
(اینو داشته باشید)
نماز میخوندم ولی از نماز خواندم بدم میومد،حسم روهرروز بدتر میکرد
چون باید خودمو موظف میکردم روزی چندبار این کار رو میکردم
وفقط به این فکر میکردم کی تموم میشه؛وازیه طرف احساس گناه که آخه من چه بنده ای هستم که وقت نمیذارم باخداحرف بزنم
ولی غیر از موقع نماز موقع ظرف شستن و راه رفتن و….خیلی خیلی حرف میزدم
میگفتم خودت من و هدایت کن به بهترین مسیر
من و از این برزخی که هستم دربیار
یه روز دیگه زدم به سیم آخر وگفتم سرچ کنم در مورد نماز
اما میترسیدم
چون به نظر من همش این سخنرانی های ملاها میومد که اگه نخونی میری جهنم و مو بیرون باشه و کلی نماز قضا و روزه قضا….
دست و دلم میلرزید ،میگفتم من همینجوری اینقد داغونم اگه این حرفا هم بیاد باز بیشتر میترسم
گفتم سرچ کنم نماز ازدیدگاه دانشمندان!!!
خلاصه نفهمیدم چی شدو چی شد فقط گریه میکردم همزمان و میگفتم خدایا هدایت کن
ازاین سایت به اون سایت تا رسیدم به لایو استاااااااااااااااااد عرشیانفر با عباس منش
الان هرچی فک میکنم نمیدونم ربط داشت به نماز یانه،ولی ویدئو رو باز کردم
گفتم خب این لایو…دونفر دارن همزمان حرف میزنم(از همون باور قبلی که بالا گفتم برمیومد)حتما جالبه
استاد عرشیانفر رسا،بلند،کلمات قلبمه سلمبه،وخیلی…..خیلی هم حرف زد
اما یه مرد چاق هم نشسته بود رو صندلی اونور،تو نگاه اول گفتم که این آقاهه که قیافش به استاد و روانشناس و دانشمند نمیخوره
حالا کو نگاه کنم ببینم چی میشه
واین آقای عرشیانفر اجازه نمیداد اون آقا صحبت کنه،یه چیزی هم همون اول گفت(گفت من عاشق فاصله دندونات هستم و….)باز هواسم رفت سمت دندون هاش
داشت ویدئو تموم میشه این آقا که فامیلش عباس منش بود خیلی کم واروم حرف میزد
این آقای اینوری هی میگفت من شاگرد شمام،ولی یه جوری حرف میزد که انگار برعکسه
به خداوندی که الان تمام پشتیبان منه،حتی حتی یک بار،فقط یک بار از ویدئو اومدم بیرون سرچ نکردم عرشیانفر
سریع گوگل زدم استاد عباس منش وشروع شد
و اولین جرقه زده شد و اومدم اینوری شدم
فایل های اول رو که دیدم
گفتم إ این چرا اینقدر چاقه!!!؟
این چرا شلوارک داره!!!؟
این چرا از دخترای لخت کنار ساحل فیلم گذاشته!!!؟
به خداوندی خدا قسم میخورم اصلا بعد اون لایو تجزیه تحلیل نکردم که چرا عباس منش اون یکی نه
اصلا ناخودآگاه سرچ کردم
فقط یه چیزی ازاول تو وجودم بود،ادمی که زیاد حرف میزد و حرف های سنگین میگفت و مثلاً آدم روشنفکریه رو نمیپذیرفتم(شاید بخاطر خانواده خودم بود،که به ظاهر مذهبی،قران خوندن هرشب،نماز ،روزه،نذر،خرج شب های محرم و….)ولی من هیچ وقت قبولشون نداشتم به عنوان یه آدم دین دار
خلاصه این آقا هم که زیاد حرف نزد،خوشم اومد
گفتم حالا فعلا شلوارک و دختر لختی ها رو ولش کن ببین چه میگه
گوش دادم و گوش دادم(باپادکست شروع کردم)یه هدفون داشتم میذاشتم تو گوشم_اینقد گوش میدادم صبح تا شب ،که به خدا شب گوش درد میشدم
و خلاصه جوگیر شده بودم و من باید یه کاری کنم پولدار بشم،زندگی خودم و تغییر بدم،این خونه رو بفروشیم و بریم_شوهرمم که باید عوض بشه و….
مدام با شوهرم بحث میکردم ،توباید اینو گوش کنی(فایل براش دانلود میکردم،هدفون هم میذاشتم تو ساک باشگاه،برو فقط گوش کن بخدا متحول میشی)اونم فقط برای اینکه من خفه خون بگیرم میگفت باشه و بعد میومد میگفت نشد گوش کنم
زیاد هم اصرار میکردم،میگفت بذار عباس منش تورو پولدار کنه،ماهم توسایه تو
هرچی بیشتر گذشت وبیشتر گوش دادم،فهمیدم این آدم چقدر عمیقه
چقدر قیافش برام دوست داشتنی شد
چقدر نگاهم عوض شد
منی که اگر نمازی میخوندم فقط بخاطر ترس از جهنم بود،اروم شدم
یعنی به معنی واقعی کلمه آروم شد
دیگه حرف زدنام باخدا بیشتر وبیشتر شد
نزدیک 6ماه بود داشتم به صورت خودآموز برنامه نویسی کودکان ونوجوانان رو یادمیگرفتم،این شد هدف کاری من
باعلاقه بیشتر،شورو شوق بیشتر
درها باز شد_هدایت ها انجام شد،رفتم تومسیرهای بیشتر و بهتر
باادم های مختلفی آشنا شدم
البته اینم بگم بعضی وقتها هم تا یه چیزی نمیشد زود ناامید میشدم
یا اگه یه هدف تعیین میکردم،زندگی روبه خودم کوفت میکردم که چرانرسیدی؟؟چراپس نمیشه؟؟مشکل چیه؟؟
ولی درکل درحال حرکت بودم
واینمیستادم یا عقب برنمیگشتم
خودم و خیلی دوست داشتم،دیگه به همسرم اجازه ندادم باهام بدبرخورد کنه
به شدت از پدرو مادرم نفرت داشتم_از آینده بچه هام نگران بودم که نکنه من نتونم خوب بار بیارم اونها رو
همسرم من و به شدت یه روز کتک زد،گفتم خداوندا من چیزی که تا الان فهمیدم اینه که نباید دربرابر این ظلمی که به من میشه کوتاه بیام
ترس هام اومدن سراغم(بدبخت اگه بری و خانوادت باهات بد برخورد کنن چیاگه طلاق بگیری ،پول هم که علف خرس نیست،ازکجا خرجی دربیاری؟اگه بری و شوهرت کله شقه،برادرت هم ازاین بدتر
بازدعوابشه،چاقو وچاقو کشی بشه چی؟؟؟واااای بچه هات چی پس،تو8سال همه چیو تحمل کردی بخاطر بچه هات؛پسرت فقط دوسالشه،توهم که نمیخای برگردی پس تکلیف این بچه چی میشه،توچه مادری هستی باز؟؟؟!!!!)
و…..
گفتم نه….
اگه ظلمی به من بشه،اون ظالم نیست،این خود منم که اجازه دادم اون به من ظلم کنه
اشکال نداره،من بی پناه نیستم_من خدارو دارم،خودش پشتیبان من
گفتم و رفتم کلانتری،شکایت کردم
گریه میکردم ،گفتم خدایا تو فقط تو سرانجام این کار که به ظاهر شر ترین کار،خیر کن
باترس ولرز زنگ زدم به پدرم(پدری که 8سال با باورهای اشتباه و نفرتم باهاش حرف نمیزدم)اون هم خبر من و نمی گرفت
اومد دنبالم،و رفتیم…….
همسرم هرچی زنگ زد جواب ندادم
یکی از خواهر هاشو فرستاد،اومد و حرف و حرف و حرف(همه حرف های خوب نه فحش ودعوا)همین باز جرقه شد و شب بعد دعوت شدن خونمون
وبعداز 8سال بالاخره رابطه ها خوب خوب و خوب شد
هزارتا ازاین معجزه ها برام پیش اومد تواین مدت،این جمله رو خیلی براخودم تکرار میکنم(ال خیر و مافی وقع)و همیشه هم به طرز معجزه آسایی حتی کارهایی که در ظاهر خیلی شر هستن به نفع من میشه
این روزها دارم میرم آموزشگاه به عنوان مدرس(همسرم اصلا باکار کردن من موافق نبود ولی من کار یش نداشتم فقط تلاش خودم رو میکردم )اصلا نمیدونم چطوری وچگونه من الان آموزشگاه میرم
(منی که 8سال خونه دار بودم و همسرم نمیداشت
منی که میگفتم باوجود دوتابچه مگه میشه
منی که میگفتم مگه میشه منم یه درآمدی براخودم داشته باشم)
الان آروم هستم
هنوز خیلی جاها مشکل دارم ومسئله ولی کم کم به امید حق درست میشه
هنوز گه گاهی دعوارو دارم باهمسرم،نمیدونم چکارکنم؟؟؟نه مثل قبل زیاد که بگم تمام رابطه_نه کامل تموم شده
از نظر مالی و درآمد اونطورکه باید پیشرفت نکردم،درحد ساعتی کارکردن برای آموزشگاه
وچیزی که اول خیلی توفکرش بودم دوره ای بخرم که پول بسازم،پولداربشم
ولی الان فقط فقط میخام دوره کشف قوانین زندگی روبهروبخرم(فقط 1روز مونده به تموم شدن تخفیفش….من هیچی پول ندارم اما باتمام وجودم میخام که داشته باشم)
اینکه میخام داشته باشم الان هم نه به خاطر اینکه الان4تومنه بعداً میشه8تومن نه،چون وقتی خدا بهت بده پولش رو4تومن با8تومن درنهایت فرقی نداره
فقط به خاطر اینکه الان فهمیدم من الان به این آگاهی ها خیلی محتاجم
ممنون میشم کسی تو چندتا مسئله ای که دارم وضعیفم راه کار بده
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
هر چقد میگذره توی دیدن زیبایی ها دقیق تر میشم ، ترى حس کردن خودم تو فضا قوى تو میشم چون من تجسم خیلى خوبى ندارم ولى وقتى زندگى شما رو و این ویدیو ها رو میبینم اولا خواسته های خاک خورده ام رو از توش پیدا میکنم ، دوما تو اون زمان کاملا ذهنم کنترل میشه و فرکانس در جهت خواسته هام میفرستم ( بما قدمت ایدیهم ) بعدش اینکه ذهنم عادت میکنه تو زندگى خودم نکات مثبت رو ببینه
چه حس خوبى بود ماهیگیرى
اونم تو اون فضاى دوج اروم ساکت
یکى از خواسته هام هست که یادم رفته بود انقد علاقه دارم مخصوصا تو اون جاى بی نظیر ادم بشینه روى اون جوب ها و با طبیعت یکى بشه هم تمرین صبر کنه هم احساس کنه طبیع بکر رو
جود لذت بردم وقتى دیدم اون سه تا دختر خوش اندام با هم دارم گلم لازم میکنن ، این خواسته در من تقویت شد که با دوستام اینطوری وقت بگذرونم مثل دوران بچگى یا داشتیم بیرون بازى می کردیم یا تو خونه با اتارى
یادم اومد الانم می تونیم تو دورهمی هامون همین کارو کنیم
اینطوری فقط داریم به خواسته هامون توجه میکنیم و کم کم از مدار ناخواسته ها فاصله میگیریم
من هر روز صبح زود پا میشم با دوچرخه ام میرم سفر یکى دو ساعته
اکثر روستاهاى اطرافمو رفتم و چقد خوشحالم که جایى هستم که پر از طبیعت هاى متفاوت با فاصله های کم هست و من از جایى که هستم با امکانات که دارم شروع کردم و هر روز که میگذره این بزرگ شدن درونم رو احساس میکنم
استاد داشتن کامنت ها رو می خوندن و تو فرکانس مثبت بودن و تمرکز روى زیبایی ها
همون موقع هم مریم جان داشتن رو زیبایی ها تمرکز میکردن ولى به شیوه ام که خودش دوست داشت با فیلم گرفتن
انگار مریم جان از درونش کاملا عاشق ثبت تصویرى زیبایی هاست و استاد از درونش عاشق خوندن و حس کردن زیبایی ها
البته هر دوش نتیجه یکى هست
هدایت زندگى به سمت زیبایی و نعمت ها و بیشتر و احساس بهتر
امروز قسمت جدید روزشمار رو گذاشتین و بحث روى این بود ما هر لحظه باید سپاسگذار باشیم تو حال و هواى خوب باشیم
زمانى که حالمون بده ما داریم از چیزى که داریم و هستیم ناسپاسی میکنیم
خدایا کمکم کن بنده شکرگزار باشم
حتى رسیدن به خواسته هام هم از مسیر حال خوب و سپاسگذارى میگذره
این فقط یک جمله نیست این واقعیا جهان هست
از خدا می خوام کمک کنه از چیزی که هستم و دارم راضى و خوشنود باسم در صلح باشم
خوشحال و سپاسگزارم که یه قسمت دیگه از این سفرنامه ی جذاب رو هم تونستم ببینم
نکاتی که من از این قسمت دریافت کردم همراه با سپاسگزاری در مورد این آگاهی اینجا به یادگار مینویسم :
خدایا شکرت که قوانین زندگی رو برای ما قرار دادی تا ما بتونیم با عمل به اونها خالق زندگی خود باشیم.
وقتی استاد تونسته ما هم میتونیم خالق
خواسته هامون باشیم
خدایا شکرت که استادم اینقدر به زیبایی و نکات مثبت توجه دارن و دیگران رو با واقعی ترین کلمات تحسین میکنن (توجه به نکات مثبت افراد ،زندگی ،خودمون و خدای خودمون)
خدایا شکرت که مریم عزیزم با عشق زیبایی های این سفرنامه رو برای ما ضبط و تدوین کرده.
خدایا شکرت که مردم این کشور و زیبایی هاش به روی ما بچه های سایت و استاد نازنینم لبخند میزنن.
خدایا شکر که وقتی احساسمون خوبه شرایط روابط و بهترین وجه وجودی افراد رو باهاش مواجه میشیم.
خدایا شکرت که لایق دیدن این زیبایی ها و بودن در این مدار و سایت هستم.
به نام خالق مهربان و خالق زیبایی ها و فراوانی ها
سلام به استاد و الگوی عزیزم خانم شایسته عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی عزیزم
چقدر این حرکت رو دوست دارم که به هنر و مهارت دیگران احترام گذاشتن و تحسین و تایید کردن رو کاری که استاد کرد کلی از سینا جان تعریف کرد تحسین کرد بهش احساس خوب داد باعث گسترش جهان شد خیلی این کار برام قابل تحسین و تصدیق هست و سینا جان که عالی کارش رو انجام داد و طراحی کرد به بهترین نحوه واقعا آفرین هم به استاد عزیزم هم به سینا جان با این مهارتش آفرین
و نکته بعدی که میخام تحسین کنم اعتماد به نفس استاد هست که موقع بازی خیلی قدرتمند میدونست که برنده هست و این اعتماد به نفس برام خواستنی هست و تحسینش میکنم و این ریشه در ایمان استاد داره خیلی تحسین میکنم
و نکته بعدی اون دریاچه زیبا بود که اون انسان های زیبا داشتن ماهی گیری میکردن و چقدر لبخند زیبایی داشتند این آقایون و واقعا از این نقش لبخند زیبا و پر از احساس خوب روی صورتشون لذت بردم و کلی تحسینشون کردم
نکته بعدی بازهم این موزیک های زیبای خانم شایسته مهربان هست که کاملا با تصاویر همخوانی و هارمونی داره و عجب استیت پارک زیبایی بود چقدر پراز زیبایی پر از انسان های زیبا با فرکانس زیبا پراز آب پراز درخت پراز ثروت و نعمت خیلی تصاویر زیبایی بود و سکانس آخر هم تصویر شب بود کنار دریاچه که پر بود از حس آرامش واقعا سپاسگزارم به خاطر این همه احساس خوب که با دیگران و من به اشتراک گذاشتید خیلی لذت بردم و احساس خوب در من ایجاد شد سپاسگزارم
همیشه به یاد خالق مهربان باشید
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته
امروز قرار است دست استاد خالکوبی شود با ماژیک آبی و بنفش توسط دوستی عزیز، پسری دوازده ساله و با استعداد و هنرمند. خالکوبی انجام شده به همراه لباس ارتشی که استاد پوشیده بودند هماهنگی کامل داشت.
ده بر پوست گندی استاد بردند به اضافه پنجاه دلار باز هم استاد بردند طبق معمول، در بازی اسکورپیون
باز هم زیبایی هایی که تمامی ندارد مردانی که ماهیگیری کرده بودند و یک ماهی زیبا را دوباره به دریاچه باز گرداندند، زمین گالفی تمیز و زیبا که ورزشکارانی مشغول بازی در آن هستند و سایه درختان فراوانی زیبایی و استاد در زیر سایه درختی که کامنتها را می خواندند.
صدای شب. عکس نور چراغها در آب و دریاچه ای زیبا در دل شب.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
فتبارک الله احسن الخالقین
سلام استاد عشق سلام مریم عشق و سلام دوستان همراه
خدارو سپاسگزارم خدایا شکرت من هروقتی اشتباهی میکنم و خطا میرم خودم رو گم نمیکنم و بقول یکی از دوستان عزیز با خودم مهربون هستم بهرحال پیش میاد برای من چون آگاه به قانون دقیق نیستم پس میتونم خطا کنم ولی بقول استاد حق ندارم در شرایط و فضای ناراحتی بمونم خدایا شکرت و سپاسگزارم برای لحظه لحظه زندگیم
خب بریم ادامه فایل رو برای خودم بگم و شما عزیزان هم امیدوارم اونچه که لازم هست رو دریافت کنید و صمیمانه از شما عزیزان برای خوندن این کامنت کمال تشکر و قدردانی رو دارم.
اول که تصویر رو دیدم هنگ بودم ازینکه چرا استاد میخواد خالکوبی کنه بعدش گفتم بهرحال حق انتخاب داره و من نمیتونم قضاوت کنم ،خداروشکر به این حد از درک رسیدم.
خب وقتی دیدم استاد دستش رو برای هنرنمایی ی بچه قرار داده بهش افتخار کردم ک باعث تشویق و عزت نفس حتی ی بچه میشه پس خداراشکر میگم و تلاش میکنم خودمم تا جایی که امکانش هست بقیه رو برای داشته هاشون تشویق و تحسین کنم
احسنت میگم مریم بانو از صمیم قلبم تحسینت میکنم برای اراده و لطفی ک به همه ما دارید برای دیدن هرچه بیشتر زیبایی ها و فراوانی نعمتها
احسنت میگم به این به اسم ما پیرمرد ها و درحقیقت پسر های پر انرژی که دارن با عشق بازی میکنن د و لباسهای رنگ روش و بسیار خوشگل پوشیدن و باز تحسینت میکنم مریم بانو که اینقدر در صلح هستی ک هیچ کسی مقاومتی نداره برای فیلم گرفتن شما،
عالی بودید پسران ماهیگیری ک با ذوق ماهی هاتون رو نشون میدادید از همگی سپاسگزارم
برای تصاویر فوق العاده از دریاچه پل چوبی و گلهای فوق زیبا سپاسگزارم
خدایا و مریم عزیزم ازتون سپاسگزارم برای فیلم برداری از بازی سه دختر خانم خوش استایل و زیبا ،مشغول بازی گلف،و چه بازی عالی هست ،این بازی گلف استثنا آن باید در محیطی سرسبز و پر از فراوانی و سرسبزی برگزار بشه پس احسنت به تمامی افراد مشغول به بازی گلف در هر سطح و جایگاهی .
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای امکانات عالی ک این عزیزان برای بازی و راهشون در عین تفریح و لذت بردن قاعل هستن برای ماشین های مخصوص و ابزار های عالی برای بازی گلف ،آیا به خودی خود نمود فراوانی و ثروت هستند خدایا شکرت و سپاسگزاریم همگی سپاسگزاریم اول از خدای متعال و بعدش از شما دو عزیز ک عشق هستید
خدایا شکرت برای هماهنگی آزادی و تعامل عالی و پر از عشق بین استاد عزیزم و مریم بانوی گلم
بخدا استاد درست میاد ک عشقتون اللهی هست از بس ک خوب هستید و در آرامش و صلح هستید با همدیگه خدایا شکرت و سپاسگزارم
خدایا شکرت برای آشناییم با استاد و مریم عزیزم و شفاف شدن من خواسته های من از داشتن عشق،عشقی از جنس خدا،عشق و محبتی ک خدا برام خلق کنه ،خدایا شکرت و سپاسگزارم منو با چنین عشق و محبتی آشنا کردی و بهترین همسر دنیارو برام خلق کردی خدایا شکرت برای داشتن ای همسر فوق العاده و بینظیرم
خدایا شکرت و سپاسگزارم برای داشتن فرزند عزیزم ک مایه شادی و لبخند قلبم هست
خدایا شکرت وکیلم هستی و تسلیم م و برایم کافی هستی
خدایا شکرت به مسیر ها،ایده ها،اتفاقات و افرادی هدایتم میکنی ک منو سرشر از عشق و لذت زندگی میکنه خدایا شکرت
خدایا شکرت برای این لحظه و این آگاهی ها ک بهم عطاکردی سپاسگزارم خدای وهابم
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
بنام خدای هدایتگرم از یک زیبایی به زیبایی دیگر از یک آسانی به آسانی دیگر
خدایا سپاسگزارم.
. ـ
مریم قشنگم ممنون که اینقدر توجه مارو به زیبایی های بیشتر و بیشتر جلب میکنی.
چقدر بینظیری
که اینطوری قانون رو زندگی میکنی
گاهی فکر میکنم مریم شایسته خود قانونه
اول مریم شایسته بوده بعد قوانین از او برداشت شدن
اخه انسان اینقدر خالص و متصل
روزی نیست که خارج از این خانواده هم یادت نباشم
میگم خدایا مریم شایسته چه فرکانسهای خالص و نابی داره
خدایاشکرت
ممنون مریم جان قشنگ و مهربونم
.
خالکوبیه استاد توسط یک هنرمند دوازده ساله شاهکار بودش
مادر هنرمند چه فرزند خلاق و هنرمندی رو پرورش داده آفرین
انگار در تربیت فرزند هم آراستگی رو تمام کردن
درسته مریم جانم؟
.
خداروشکر چنین نوجوانهای قوی و خلاق و باانگیزه دارم میبینم
خداروشکر
.
مریم جانم با نمای دریاچه دیوانم کردی
ابرهایی که تصویرشون توی دریاچه بود
چقدر قشنگ بودش
چقدر بی نظیر
من استپ کردم و بعد تماشااااا
خدا خیرت بده
اینطوری حالمون رو خوب میکنی
.
خدایاشکرت
خدایاشکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی شکرت که هدایتم کردی تا امروز قدم بعدیمو بردارم
سلام.خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و دوستان عزیزم
امیدوارم حال دلتون عالی باشه
درس عملی امروزم
برای درس امروزم این قسمت از متن خانم شایسته رو دوست دارم اینجا بذارم:
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بینهایتش رو با هم هم دست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده
وقتیکه،
1ـ ما تصمیم میگیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم،(تقویت باورهای توحیدی)
2ـبه برنامهی خداوند اعتماد کنیم،
3ـدست خدا رو باز بزاریم
4ـ و از جلوی اون کنار بیاییم
بخدا این جملات طلاایین طلایی
الهی شکرت الهی شکررت
چقدر دلم میخواد رو این باور کار بکنم بیشتر که استاد گفتن تو فایل فقط روی خدا حساب باز کن که
هرچقدر قدرت خداوند رو بیشتر باور بکنی هرچقدر توحید بیشتر در درونت ساخته بشه خداوند نعمت و ثروت بیشتزی رو وارد زندگیت میکنه، بخدا زندگی من همینه
ای خدا شکررت شکرت شکرت
زیبایی های این قسمت
الهی شکرت برای آزادی ماای و آزادی زمانی و آزادی مکانی تون استاد عزیزم خدایا شکررت چقدر تحسین نون میکنم که الان ساال هاست تو این وضعیت هستین، واقعا واقعا الهی شکرت
الهی شکرت برای برنده شدنتون تو شرط بندی
الهی شکرت برای رها بودن تون نسبت به مایکی
الهی شکرت برای خالکوبی عالی و زیبای پسر دوستمون
الهی شکرت برای استعداد عاالی مادر و پسر که همگی عاالی بودن عالی الهی شکرت
الهی شکرت برای دریاچه زیبا ابرهای خووششگل که ازشون اسکرین گرفتم
الهی شکرت برای ماهیگیران مهربون و در صلح الهی شکرت برای اون ماهی زیبا
الهی شکرت برای گلف بازان حرفه ای و چقدر حس عالیه گلف الهی شکرت برای زمین های چمن هموار و مسطح خدایا شکرت شکرت
الهی شکرت برای کامنت الهام محمدی عزیز
الهی شکرت خدایا برای هدایت هات الهی الهی شکرت خدای من
استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم ازتون بینهایت ممنونم برای تهیه این فایل های بسیار ارزشمند و زیبا
خیلی دوستتون دارم استاد جان خانم شایسته جان دوستای عزیزم
در پناه خدا
سلام بر استاد عزیز و مریم بانوی دوست داشتنی
هر روز که از سفرنامه می گذره مریم بانو در فیلم برداری حرفه ای تر میشید
هر روز که سفرنامه رومیبینم کلی درسهای عملی یاد می گیرم تمام حرف های که در فایل ها گفته میشه به صورت عملی در سفر به دور آمریکا دیده میشه
خدا روشکر میگم به خاطر حضور در این سایت و هممسیر و همراه و هم سفر بودن با خانواده عباس منش
زیبایی دریاچه و سایه درخت ها و بعد درختان سرسبز و بعد آسمان با ابرهای تپلی سفید ،تحسین برانگیز و زیبا بود و دوست دارم این زیبایی را از نزدیک تجربه کنم که مطمئن هستم هزاران بار بیشتر شکر گذاری خواهم کرد
زمین گلف زیبا و سرسبز خیلی حس خوبی در من ایجاد کرد و دیدم روزی که در آن زمین گلف بازی میکنم و زیبا بود این تجربه
با دین افراد میانسال با لباسهای زیبا به خصوص آن آقا با تیشرت صورتی خیلی قشنگ بود و در ذهن خودم سوال کردم که می خواهم دوران میانسال خودم رو که حوری بگذرانم و مسلما انتخابم این بود که مثل این افراد به بازی ها و تفریحات زیبا بگذرانم و از زندگی لذت ببرم
خدا رو شکر که هر لحظه با دیدن فایل های سفر به دور آمریکا به آگاهی هایم اضافه می شود و با سوال های خوب میتوانم آینده دلخواهم را پیدا کنم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز وخانم شایسته مهربان دوستان متعهد خداروشکر بابت این قسمت از سریال تحسین میکنم استاد رو که خیلی عالی به پسر دوست عزیزمون اعتماد بنفس داد و از کارش تعریف کرد و تحسین بابت کار قشنگ و طراحی که کرد خداروشکر تحسین به خانم شایسته واسه دیدن زیبایی ها هر لحظه آماده هست تا شکار کنه و تحسین به خانم شایسته بابت صحبت کردن با غریبه ها واقعا عالی بود و اونا هم خیلی خون گرم و باعشق باهاش صحبت کردن واقعا لذت بردم و تحسین به خدای مهربان بابت این همه زیبایی که واسه ما طراحی کرد و اون پیر مردا که همه یه فرم لباس داشتن واقعا تو اون سن سر حال و قبراق داشتن بازی میکردن واقعا تحسین میکنمشون و تحسین بابت استاد عزیز بابت گفتن عاشقتم به خانم شایسته و ممنونم وسپاسگزارم از خانم شایسته بابت فیلم گرفتن حتی تو شب وای صدای جیرجیرک ها وسکوت شب واقعا عالی بود خدایاشکرت بابت دیدن و بودن در این خانواده خدایا عاشقتم که هدایتم کردی تو این مسیر بی نظیر من روزی تقریبی 10 ساعت توسایت و یا در حال گوش دادن فایل یا خوندن کامنت یادیدن هستم و اصلا نمیدونم کی روزم تموم میشه و شب هم بادیدن سفر به در امریکا و خوندن کامنت میخوابم خداروشکر بابت الگوهای بی نظیری که سر راهمون قرار داد تا ندای رو زندگی کنیم و لذت ببریم و شادو شکرگزار باشیم درپناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند وسعادتمند و پیروز باشید
به نام خدای هدایتگرم
اشکام اجازه نمیده که تصویر مانیتور رو دقیق ببینم ولی دلم میخواد بنویسم…
سلام خدمت استاد عباس منش، خانم شایسته و دوستان عزیز سایت
چند وقتی هست دارم سعی میکنم کمی رهاتر و آزادتر باشم و هر کاری که دلم میگه رو انجام بدم و دیگه نگران وقت و برنامه زمانبندی و کارهایی که توی ذهنم دارم نباشم. یکی از دوستان توی کامنتش چقدر خوب یادآوری کرد که استاد هم توی 12 قدم دقیقا میگن که: هر کاری که توش هول و ولا و بدو بدو باشه، مسیر اشتباهیه. هیچ عجله ای برای هیچ کاری نیست. هیچ نگرانی، هیچ بدوبدویی درست نیست. اگر هر روز فرصتها داره بیشتر و بیشتر میشه، چرا دارم عجله میکنم؟
باور محدود کننده نتیجه اش محدود کننده است. نمیتونه باور اشتباه باشه نتیجه اش درست باشه!! نمیتونه!!
فایل جلسه 4 قدم اول رو نمیدونم این چند روز چند بار گوش دادم و نتیجه اش این شد که هدایت شدم به کامنتهای بچه ها و چقدر برداشتها و نکات عالی توی اونها پیدا کردم که قبلا بهشون توجه نکرده بودم. یکیش همین موضوع عجله و نگرانی برای انجام کارها و تلاش برای انجام و تیک خوردن کارهای بیشتری در طول روز برای من بود.
خلاصه این چند روز حسابی توی سایت چرخ زدم، فایل دیدم و کلی کامنت خوندم. هم از فایلهای دوره ها، هم فایلهای دانلودی و هم عقل کل. دیشب هم که تا ساعت 2 بیدار بودم پای کامنتها و امروز با ذوق ادامه دادم.
این فایل هم که فایل نشانه من بود. دیشب فایل رو دیدم و دوباره غرق شدم توی خوندن کامنتهای بقیه فایلهایی که این چند روز حسابی مشغولم کرده بودن. امروز گفتم برم متن فایل نشانه ام رو بخونم و تصورم این بود که یکی از کامنتهایی که ثروت و زیباییهای اطراف رو تحسین کرده برای این فایل انتخاب شده. داشتم متن رو میخوندم تا رسیدم به اونجایی که نوشته بود: این فایل مثل بقیه ی فایل ها نمود عینی آنچه هست که استاد اون رو همزمانی مینامه.
اینکه چطور تولد دوستمون الهام عزیز، با تاریخ پخش این جلسه ی 43 یکی میشه و اینکه فایل هایی که روی سایت آپلود شده ولی ما هنوز نمیبینیمش، مثل برنامه هایی هست که خدا برای ما داره و ما هنوز درکش نمی کنیم. درواقع خود اون برنامه هاست.
اینجا که رسید، پیش خودم گفتم یعنی چی؟! یعنی اون کامنتی که توی فایل نشون داده شد همزمان با تولد نویسنده کامنت بوده؟!! هم یکم دستپاچه شدم و هم ذهنم نمیتونست قبول کنه همچین چیزی ممکنه.
سریع رفتم که به بین کامنتها بگردم که دیدم که خانم شایسته هم یک توضیح درمورد این موضوع نوشته. ولی راستش هنوز درست توی ذهنم نمیگنجید! کامنتها رو به ترتیب امتیاز sort کردم که دیدم بلههههه کامنت اول از خانم الهام محمدیه. کامنت رو که میخوندم نمیتونستم جلو اشکهام بگیرم. این جمله اش رو چقدر دوست داشتم و یاد این چند روز خودم افتادم که رهاتر بودم: تو مقدمه تمرین ستاره قطبی امروزم نوشتم که خدایا امروز میخوام از سر راهت برم کنار تا خودت خودت رو از طریق دستانت روی زمین به من نشون بدی و کارهام رو اونجوری که میخوام پیش ببری.
وقتی داشتم این کامنت و اتفاقات مربوط به اون رو توی ذهنم مرور میکردم دیدم انگار وقتی ما از خدا درخواستی داریم و با باورهای درست پیش میریم و بعد نتیجه رو به خدا واگذار میکنیم، خدا هم فقط اون درخواست ما رو پاسخ نمیده بلکه یه پله بالاتر از اون چیزی که درخواست کردیم رو در یک پکیج زیبا و عالی و فوق العاده برای ما آماده میکنه و میفرسته دمه در خونه مون. چیزی که ما اگر با ذهن خودمون میخواستیم راجع بهش فکر کنیم، ممکن بود حتی به ذهنمون هم خطور نکنه که چنین چیزی هم امکان پذیره. مثالهاش رو این چند روز زیاد خوندم توی کامنتها و البته برای خودم هم پیش اومده: یکیش همین همزمانی که برای الهام جان پیش اومده و یکی دیگه اش کامنت دوست عزیزی به نام زینب که این بخشی از کامنتشه: من میخواستم که همسرم قصد مهاجرت داشته باشه و جای تعجب اینجاست که همسرم از پونزده سال پیش تو دبی زندگی میکنه
میخوام بگم که وقتی ما به قوانین درست عمل میکنیم و درواقع از قوانین به نفع خودمون استفاده میکنیم یه همزمانی هایی رخ میده که در حالت عالی اصلا به ذهن ما هم نمیرسه که میتونه وجود داشته باشه و واقعا به قول استاد وقتی تو یک قدم برداری، جهان 99 قدم دیگه به سمت تو بر میداره و اینجوریه که آسون میشی برای آسانی ها. الان فهمیدم آسون شدن برای آسونیها چیه. آسون شدن برای آسونیها فقط این نیست که کارهات طبق برنامه ای که چیدی خوب و درست پیش بره. آسون شدن برای آسونی ها یعنی اتفاقاتی میوفته که تو اصلا براش برنامه ریزی نکردی چون ذهنت نمیتونسته بهش فکر کنه. تو فقط با باورهای درست، سپردیش دست اون خدایی که فرمانروای همه عالمه و قدرت همه چیز در دست اونه. آسون شدن برای آسونی ها چیزی فراتر از درک و پیش بینی هاییه که خودت با ذهنت میتونی انجام بدی. چیزی از جنس اتفاقی که برای تعمیر پله RV افتاد. چیزی که برای نصب بوستر RV توسط مهندس جمیز اتفاق افتاد. چیزیه که هر وقت یه مدت به صورت مداوم و با احساس خوب روی خودمون کار میکنیم، نمودهای عینی زیادی ازش رو توی اتفاقات روزمره مون می بینیم. الهام جان چقدر زیبا گفت که این همون نونیه که استاد توی 12 قدم مثال زد.
پا به راه طلب نه و از عشق>>>>بهر این راه توشهای بردار
شود آسان ز عشق کاری چند>>>>که بود پیش عقل بس دشوار
چقدر اشک ریختم با این کامنتها و با اینکه استاد بارها و بارها توی فایلها میگفتن که گنجینه ای هستن این کامنتهای سایت و تاکید میکردن که بخونیدشون، من حالا میفهمم که واقعا همینطوره و چقدر ارزشمندن.
خدایا ما را به راه راست، راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای نه راه کسانیکه بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان، هدایت بفرما.
مهشید عزیزم از خوندن کامنت قشنگت خیلی کیف کردم
من هم مثل شما نمیگم هرروز ولی هروقت که خیلی خوشم هم میام میگم خدایا یه نشونه بهم بده حالم و بهتروبهتر کنه
وهم زمانی که حالم خوب نیست برای چند ثانیه ،بازهم میام و نشونه میخام که حالمو بهتر کنه
وجالبش اینه که دقیقا با همون اعتماد درست بودن دیکشنری سراغ نشانه میام
برای پیداکردن معنی انگلیسی کلمات میرفتم دیکشنری نگاه میکردم
و برای حال خودم نشانه از سایت استاد
دوشب پیش با همسرم دعوامون شد
متاسفانه این اتفاق هرچند وقت یکبار برام پیش میاد
وخیلی خیلی حالم بدمیشه
هدایت شدم به فایل های انتقاد و الگوهای تکرار شونده
فهمیدم به وضوح که این دعوامون شده الگو تکرار شونده
هنوز جواب براش نگرفتم به صورت دقیق
و بخش دیگه انتقاد پذیر بودن بود
که دقیقا دعوامون سر این بود
همسرم یه انتقاد خیلی ریز از من کرد و من بهش حمله کردم با حرفام و حرکت بدنم
ونتیجه حس و حال خیلی بد دوتامون شد
من چند وقتی توسایتم
و فک کنم این دومین کامنتمه
کسی بودم که مدام از دست همسرم کتک میخوردم
واعتماد به نفسم زیر صفر رسیده بود
داغون داغون بودم
دیگه تصمیم قطعی گرفته بودم که روانپزشک برم و فقط با قرص ضدافسردگی مگه خوب بشم
من همیشه وقتی میخواستم در مورد یه دیدگاهی نظر بدم و تایید یا ردش کنم؛بهترین حالتش برای من این بود که اون دیدگاه و دیدگاه روبه رروش رو بشنوم و ببینم
(اینو داشته باشید)
نماز میخوندم ولی از نماز خواندم بدم میومد،حسم روهرروز بدتر میکرد
چون باید خودمو موظف میکردم روزی چندبار این کار رو میکردم
وفقط به این فکر میکردم کی تموم میشه؛وازیه طرف احساس گناه که آخه من چه بنده ای هستم که وقت نمیذارم باخداحرف بزنم
ولی غیر از موقع نماز موقع ظرف شستن و راه رفتن و….خیلی خیلی حرف میزدم
میگفتم خودت من و هدایت کن به بهترین مسیر
من و از این برزخی که هستم دربیار
یه روز دیگه زدم به سیم آخر وگفتم سرچ کنم در مورد نماز
اما میترسیدم
چون به نظر من همش این سخنرانی های ملاها میومد که اگه نخونی میری جهنم و مو بیرون باشه و کلی نماز قضا و روزه قضا….
دست و دلم میلرزید ،میگفتم من همینجوری اینقد داغونم اگه این حرفا هم بیاد باز بیشتر میترسم
گفتم سرچ کنم نماز ازدیدگاه دانشمندان!!!
خلاصه نفهمیدم چی شدو چی شد فقط گریه میکردم همزمان و میگفتم خدایا هدایت کن
ازاین سایت به اون سایت تا رسیدم به لایو استاااااااااااااااااد عرشیانفر با عباس منش
الان هرچی فک میکنم نمیدونم ربط داشت به نماز یانه،ولی ویدئو رو باز کردم
گفتم خب این لایو…دونفر دارن همزمان حرف میزنم(از همون باور قبلی که بالا گفتم برمیومد)حتما جالبه
استاد عرشیانفر رسا،بلند،کلمات قلبمه سلمبه،وخیلی…..خیلی هم حرف زد
اما یه مرد چاق هم نشسته بود رو صندلی اونور،تو نگاه اول گفتم که این آقاهه که قیافش به استاد و روانشناس و دانشمند نمیخوره
حالا کو نگاه کنم ببینم چی میشه
واین آقای عرشیانفر اجازه نمیداد اون آقا صحبت کنه،یه چیزی هم همون اول گفت(گفت من عاشق فاصله دندونات هستم و….)باز هواسم رفت سمت دندون هاش
داشت ویدئو تموم میشه این آقا که فامیلش عباس منش بود خیلی کم واروم حرف میزد
این آقای اینوری هی میگفت من شاگرد شمام،ولی یه جوری حرف میزد که انگار برعکسه
به خداوندی که الان تمام پشتیبان منه،حتی حتی یک بار،فقط یک بار از ویدئو اومدم بیرون سرچ نکردم عرشیانفر
سریع گوگل زدم استاد عباس منش وشروع شد
و اولین جرقه زده شد و اومدم اینوری شدم
فایل های اول رو که دیدم
گفتم إ این چرا اینقدر چاقه!!!؟
این چرا شلوارک داره!!!؟
این چرا از دخترای لخت کنار ساحل فیلم گذاشته!!!؟
به خداوندی خدا قسم میخورم اصلا بعد اون لایو تجزیه تحلیل نکردم که چرا عباس منش اون یکی نه
اصلا ناخودآگاه سرچ کردم
فقط یه چیزی ازاول تو وجودم بود،ادمی که زیاد حرف میزد و حرف های سنگین میگفت و مثلاً آدم روشنفکریه رو نمیپذیرفتم(شاید بخاطر خانواده خودم بود،که به ظاهر مذهبی،قران خوندن هرشب،نماز ،روزه،نذر،خرج شب های محرم و….)ولی من هیچ وقت قبولشون نداشتم به عنوان یه آدم دین دار
خلاصه این آقا هم که زیاد حرف نزد،خوشم اومد
گفتم حالا فعلا شلوارک و دختر لختی ها رو ولش کن ببین چه میگه
گوش دادم و گوش دادم(باپادکست شروع کردم)یه هدفون داشتم میذاشتم تو گوشم_اینقد گوش میدادم صبح تا شب ،که به خدا شب گوش درد میشدم
و خلاصه جوگیر شده بودم و من باید یه کاری کنم پولدار بشم،زندگی خودم و تغییر بدم،این خونه رو بفروشیم و بریم_شوهرمم که باید عوض بشه و….
مدام با شوهرم بحث میکردم ،توباید اینو گوش کنی(فایل براش دانلود میکردم،هدفون هم میذاشتم تو ساک باشگاه،برو فقط گوش کن بخدا متحول میشی)اونم فقط برای اینکه من خفه خون بگیرم میگفت باشه و بعد میومد میگفت نشد گوش کنم
زیاد هم اصرار میکردم،میگفت بذار عباس منش تورو پولدار کنه،ماهم توسایه تو
هرچی بیشتر گذشت وبیشتر گوش دادم،فهمیدم این آدم چقدر عمیقه
چقدر قیافش برام دوست داشتنی شد
چقدر نگاهم عوض شد
منی که اگر نمازی میخوندم فقط بخاطر ترس از جهنم بود،اروم شدم
یعنی به معنی واقعی کلمه آروم شد
دیگه حرف زدنام باخدا بیشتر وبیشتر شد
نزدیک 6ماه بود داشتم به صورت خودآموز برنامه نویسی کودکان ونوجوانان رو یادمیگرفتم،این شد هدف کاری من
باعلاقه بیشتر،شورو شوق بیشتر
درها باز شد_هدایت ها انجام شد،رفتم تومسیرهای بیشتر و بهتر
باادم های مختلفی آشنا شدم
البته اینم بگم بعضی وقتها هم تا یه چیزی نمیشد زود ناامید میشدم
یا اگه یه هدف تعیین میکردم،زندگی روبه خودم کوفت میکردم که چرانرسیدی؟؟چراپس نمیشه؟؟مشکل چیه؟؟
ولی درکل درحال حرکت بودم
واینمیستادم یا عقب برنمیگشتم
خودم و خیلی دوست داشتم،دیگه به همسرم اجازه ندادم باهام بدبرخورد کنه
به شدت از پدرو مادرم نفرت داشتم_از آینده بچه هام نگران بودم که نکنه من نتونم خوب بار بیارم اونها رو
همسرم من و به شدت یه روز کتک زد،گفتم خداوندا من چیزی که تا الان فهمیدم اینه که نباید دربرابر این ظلمی که به من میشه کوتاه بیام
ترس هام اومدن سراغم(بدبخت اگه بری و خانوادت باهات بد برخورد کنن چیاگه طلاق بگیری ،پول هم که علف خرس نیست،ازکجا خرجی دربیاری؟اگه بری و شوهرت کله شقه،برادرت هم ازاین بدتر
بازدعوابشه،چاقو وچاقو کشی بشه چی؟؟؟واااای بچه هات چی پس،تو8سال همه چیو تحمل کردی بخاطر بچه هات؛پسرت فقط دوسالشه،توهم که نمیخای برگردی پس تکلیف این بچه چی میشه،توچه مادری هستی باز؟؟؟!!!!)
و…..
گفتم نه….
اگه ظلمی به من بشه،اون ظالم نیست،این خود منم که اجازه دادم اون به من ظلم کنه
اشکال نداره،من بی پناه نیستم_من خدارو دارم،خودش پشتیبان من
گفتم و رفتم کلانتری،شکایت کردم
گریه میکردم ،گفتم خدایا تو فقط تو سرانجام این کار که به ظاهر شر ترین کار،خیر کن
باترس ولرز زنگ زدم به پدرم(پدری که 8سال با باورهای اشتباه و نفرتم باهاش حرف نمیزدم)اون هم خبر من و نمی گرفت
اومد دنبالم،و رفتیم…….
همسرم هرچی زنگ زد جواب ندادم
یکی از خواهر هاشو فرستاد،اومد و حرف و حرف و حرف(همه حرف های خوب نه فحش ودعوا)همین باز جرقه شد و شب بعد دعوت شدن خونمون
وبعداز 8سال بالاخره رابطه ها خوب خوب و خوب شد
هزارتا ازاین معجزه ها برام پیش اومد تواین مدت،این جمله رو خیلی براخودم تکرار میکنم(ال خیر و مافی وقع)و همیشه هم به طرز معجزه آسایی حتی کارهایی که در ظاهر خیلی شر هستن به نفع من میشه
این روزها دارم میرم آموزشگاه به عنوان مدرس(همسرم اصلا باکار کردن من موافق نبود ولی من کار یش نداشتم فقط تلاش خودم رو میکردم )اصلا نمیدونم چطوری وچگونه من الان آموزشگاه میرم
(منی که 8سال خونه دار بودم و همسرم نمیداشت
منی که میگفتم باوجود دوتابچه مگه میشه
منی که میگفتم مگه میشه منم یه درآمدی براخودم داشته باشم)
الان آروم هستم
هنوز خیلی جاها مشکل دارم ومسئله ولی کم کم به امید حق درست میشه
هنوز گه گاهی دعوارو دارم باهمسرم،نمیدونم چکارکنم؟؟؟نه مثل قبل زیاد که بگم تمام رابطه_نه کامل تموم شده
از نظر مالی و درآمد اونطورکه باید پیشرفت نکردم،درحد ساعتی کارکردن برای آموزشگاه
وچیزی که اول خیلی توفکرش بودم دوره ای بخرم که پول بسازم،پولداربشم
ولی الان فقط فقط میخام دوره کشف قوانین زندگی روبهروبخرم(فقط 1روز مونده به تموم شدن تخفیفش….من هیچی پول ندارم اما باتمام وجودم میخام که داشته باشم)
اینکه میخام داشته باشم الان هم نه به خاطر اینکه الان4تومنه بعداً میشه8تومن نه،چون وقتی خدا بهت بده پولش رو4تومن با8تومن درنهایت فرقی نداره
فقط به خاطر اینکه الان فهمیدم من الان به این آگاهی ها خیلی محتاجم
ممنون میشم کسی تو چندتا مسئله ای که دارم وضعیفم راه کار بده
فقط خدا برام کافیست……
بنام خداى زیبایى ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
هر چقد میگذره توی دیدن زیبایی ها دقیق تر میشم ، ترى حس کردن خودم تو فضا قوى تو میشم چون من تجسم خیلى خوبى ندارم ولى وقتى زندگى شما رو و این ویدیو ها رو میبینم اولا خواسته های خاک خورده ام رو از توش پیدا میکنم ، دوما تو اون زمان کاملا ذهنم کنترل میشه و فرکانس در جهت خواسته هام میفرستم ( بما قدمت ایدیهم ) بعدش اینکه ذهنم عادت میکنه تو زندگى خودم نکات مثبت رو ببینه
چه حس خوبى بود ماهیگیرى
اونم تو اون فضاى دوج اروم ساکت
یکى از خواسته هام هست که یادم رفته بود انقد علاقه دارم مخصوصا تو اون جاى بی نظیر ادم بشینه روى اون جوب ها و با طبیعت یکى بشه هم تمرین صبر کنه هم احساس کنه طبیع بکر رو
جود لذت بردم وقتى دیدم اون سه تا دختر خوش اندام با هم دارم گلم لازم میکنن ، این خواسته در من تقویت شد که با دوستام اینطوری وقت بگذرونم مثل دوران بچگى یا داشتیم بیرون بازى می کردیم یا تو خونه با اتارى
یادم اومد الانم می تونیم تو دورهمی هامون همین کارو کنیم
اینطوری فقط داریم به خواسته هامون توجه میکنیم و کم کم از مدار ناخواسته ها فاصله میگیریم
من هر روز صبح زود پا میشم با دوچرخه ام میرم سفر یکى دو ساعته
اکثر روستاهاى اطرافمو رفتم و چقد خوشحالم که جایى هستم که پر از طبیعت هاى متفاوت با فاصله های کم هست و من از جایى که هستم با امکانات که دارم شروع کردم و هر روز که میگذره این بزرگ شدن درونم رو احساس میکنم
استاد داشتن کامنت ها رو می خوندن و تو فرکانس مثبت بودن و تمرکز روى زیبایی ها
همون موقع هم مریم جان داشتن رو زیبایی ها تمرکز میکردن ولى به شیوه ام که خودش دوست داشت با فیلم گرفتن
انگار مریم جان از درونش کاملا عاشق ثبت تصویرى زیبایی هاست و استاد از درونش عاشق خوندن و حس کردن زیبایی ها
البته هر دوش نتیجه یکى هست
هدایت زندگى به سمت زیبایی و نعمت ها و بیشتر و احساس بهتر
امروز قسمت جدید روزشمار رو گذاشتین و بحث روى این بود ما هر لحظه باید سپاسگذار باشیم تو حال و هواى خوب باشیم
زمانى که حالمون بده ما داریم از چیزى که داریم و هستیم ناسپاسی میکنیم
خدایا کمکم کن بنده شکرگزار باشم
حتى رسیدن به خواسته هام هم از مسیر حال خوب و سپاسگذارى میگذره
این فقط یک جمله نیست این واقعیا جهان هست
از خدا می خوام کمک کنه از چیزی که هستم و دارم راضى و خوشنود باسم در صلح باشم
به سمت خواسته هام با تکامل برم
خوشحال و سپاسگزارم که یه قسمت دیگه از این سفرنامه ی جذاب رو هم تونستم ببینم
نکاتی که من از این قسمت دریافت کردم همراه با سپاسگزاری در مورد این آگاهی اینجا به یادگار مینویسم :
خدایا شکرت که قوانین زندگی رو برای ما قرار دادی تا ما بتونیم با عمل به اونها خالق زندگی خود باشیم.
وقتی استاد تونسته ما هم میتونیم خالق
خواسته هامون باشیم
خدایا شکرت که استادم اینقدر به زیبایی و نکات مثبت توجه دارن و دیگران رو با واقعی ترین کلمات تحسین میکنن (توجه به نکات مثبت افراد ،زندگی ،خودمون و خدای خودمون)
خدایا شکرت که مریم عزیزم با عشق زیبایی های این سفرنامه رو برای ما ضبط و تدوین کرده.
خدایا شکرت که مردم این کشور و زیبایی هاش به روی ما بچه های سایت و استاد نازنینم لبخند میزنن.
خدایا شکر که وقتی احساسمون خوبه شرایط روابط و بهترین وجه وجودی افراد رو باهاش مواجه میشیم.
خدایا شکرت که لایق دیدن این زیبایی ها و بودن در این مدار و سایت هستم.