سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴

نوشته‌ی زیبا و تأثیر احسون عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

اولا تشکر کنم از خانم شایسته و استاد که به ما این امکان رو میدن که با فرهنگ ها و نکات و اتفاقات جالبی که در اونجا هست آشنا بشیم و خدا رو شکر می کنم بخاطر تکنولوژی و اینترنت که چنین امکانی رو فراهم کرده .

می دونم بسیاری از هموطنان خودمون که شاید ساکن همون پنسیلوانیا و اوهایو هستن شاید هنوز اسم آمیش ها رو نشنیدن و شاید هرگز چیزی ازشون متوجه نشن ولی ما به برکت این سایت و محبت و نکته سنجی خانم شایسته و استاد عزیز می تونیم از همین ایران با چیزهای جالبی در دل آمریکا آشنا بشیم و امیدوارم خدا قوت و طول عمر بده بهتون و ما رو با چیزهای جالب تر بیشتری آشنا کنین .

همیشه دوست داشتم بتونم سفرهای بسیار برم، مسافرت کنم و آدم ها و فرهنگ ها و اتفاقات جدید رو ببینم و خیلی خوشحالم بابت اینکه اگر هنوز امکانش برام فراهم نشده ولی به مدد نگاه تیزبین خانم شایسته و دل مهربونشون و پشتیبانی و همراهی استاد عزیز با ایشون و با وجود اینترنت می تونم از راه دور حداقل تجربشون کنم . این خودش یعنی باید قدر تکنولوژی و اینترنت رو بدونم و سپاسگزارشون باشم و یادم باشه که کم نعمتی نیستن.

اما میرم سراغ نکات این فایل از اول :

اولین نکته ای که به ذهنم میرسه اینه که چرا توی همچین دوره زمونه ای چنین انسان هایی هستند؟

اعتقادات مذهبی و اطرافیان و قضاوتشون چکار کرده با این آدم ها؟

مگه چه تناقضی هست بین استفاده از دستاوردهای علمی و فناورانه با آموزه های دینی؟

واقعا تو سر این آدم ها چی می گذره که استفاده از تکنولوژی رو و آسان گرفتن زندگی رو متناسب با گناه و جهنم رفتن می بینن و فکر می کنن باید همه چی در بدوی و اولیه ترین شکل ممکن باشه ؟

واقعا چکار می کنه نوع اعتقادات و باورها و جهان بینی یک انسان با اون آدم.

واقعا خود من چقدر از باورها و اعتقاداتی که توی کله ام هست رو از محیطم و پدر و مادرم و اطرافیانم و جامعه و مذهبم بهم تزریق کردن؟

واقعا چقدر از چیزهایی که توی سرم کردن، درسته؟

به این فکر می کنم ک خب هرکس با هر آیین و نگرش و اعتقاداتی فکر می کنه اونها درست ترین و شاید تنها ترین روش درست رو دارن زندگی می کنن . اگر آمیش ها فکر می کنن پاک ترین و بهترین بندگان هستن و اونها رهروان حقیقت اند و من هم همین فکر رو دارم و پیروان آیین های دیگه هم همین باور رو راجع به دین و اعتقاداتشون دارن پس حقیقت چیه؟

حقیقت بنظرم این میاد که انسان آزاده. آزاده تا جایی که به دیگران صدمه نمی زنه به سبک خودش زندگی کنه و انسان ها هم باید به انتخاب هم احترام بذارن. ما این حق رو نداریم که بگیم فقط اونچه من می فهمم درسته و من راه حقیقت رو پیدا کردم و فقط روشی که من میگم درسته. یک لحظه وقتی فکر می کنم که اگر مثلا حکومت آمریکا دست آمیش ها باشه و اونها بخوان به همه بگن از این به بعد آیین رسمی آمریکا آمیش هست و باید همه قوانین مارو رعایت کنن اصلا مو به تنم سیخ میشه.

فکر کن انتخاب و آزادی این همه مردم سلب میشه و نمی تونن سبک زندگی خودشون رو داشته باشن و نمی تونن از دستاوردهای علمی استفاده کنن. یک سبک زندگی سخت و پر از کارهای فیزیکی.

واقعا باور و نگاه و ذهنیت های یک انسان همه چیزه. آشنایی با آمیش ها به من بیشتر از قبل ثابت کرد که باور و اعتقاد تو همه چیزه. نگاه تو، برداشت تو، تفسیر و قضاوت تو همه چیزه و تو طوری زندگی می کنی که درک کردی و باور کردی. 

نکته بعدی که به ذهنم رسید بحث “تعصب” هست. واقعا تعصب از کجا میاد؟

مطمئنا این آمیش ها روی دینشون و باورهاشون تعصب دارن. توی ترجمه همون آهنگ هم معلومه که خودشون و راهشون رو پاک ترین و بهترین راه می دونن. فقط خوبیشون اینه که واقعا زندگی خودشون رو می کنن و کاری به کار بقیه ندارن. برای همینم هست که تو آمریکا بهشون اجازه میدن زندگیشون رو کنن و خودشون باشن و مکتبشون هم اینه که به کسی هیچ اخم و ترش رویی حتی نکنن و این قابل تحسینه. 

واقعا اونچه از آمریکا برام خیلی قابل تحسینه وجود قانون شهروندی توی این کشوره. اینکه اونچه داره کشور رو اداره می کنه تعصبات دینی و مذهبی نیست. به مردمش تا جایی که میشه سعی می کنه متعصبانه و نژادی و مذهبی نگاه نکنه. شاید کشوری هست با نگاه سرمایه داری. ولی حداقل از نظر شخصی انسان ها تا جایی که مزاحمتی ایجاد نکنن و نگاهشون و اعتقاداتشون رو دیکته نکنن به کسی آزادن که سبک زندگی خودشون رو داشته باشن و کسی هم حق توهین و مقابله و بی احترامی و آزار اونها رو نداره و قانون حقوق شهروندی برای همه هست و ازشون دفاع می کنه.

یکبار دیگه برای من ثابت شد که نباید تعصب داشت. نه روی جهان بینی و اعتقادات خودت، نه روی دین و مذهب خودت، نه روی نژاد و ژن خودت، نه روی شهر و محله و کشور خودت. تو می تونی اینها رو دوست داشته باشی و حتی بهشون افتخار کنی و ازشون جلوی بی حرمتی ها دفاع کنی ولی حق این رو نداری خودت و دوست داشتنیهات و اعتقاداتت رو به دیگران تحمیل کنی و ادعای بالاتر و بیشتر بودن و بیشتر فهمیدن از دیگران کنی و یا بخوای به دیگران توهین و بی حرمتی کنی. راز با آرامش زندگی کردن آمریکایی ها کنار همدیگه همین قانون شهروندی هست که هرکس می تونه اعتقاد و سبک زندگی خودش رو داشته باشه ولی کسی حق دیکته کردن نگاه خودش و یا بی حرمتی به نگاه و اعتقادات دیگران رو نداره.

قضیه آمیش ها به من درس دیگه ای داد. گاهی شاید تو اعتقادی داری و مطمئنی درسته و داری بهترین راه رو میری که اصلا مورد رضایت خداست. مورد رضایت ترین. ولی از کجا معلوم؟ … شاید اتفاقا اصلا داری خلاف مسیر آفرینش حرکت می کنی؟ … آیا تکنولوژی که از علم الهی میاد و برای راحتی زندگی انسان، فقط انسان رو از خدا دور می کنه و باعث گناهه؟ … با خودم میگم از این به بعد هر وقت تعصب پیدا کردی روی یه موضوع و اعتقادی یک آن به خودت بیا! … با خودت بگو نکنه یه درصد حتی ممکنه اشتباه می کنم؟ نکنه اینطور که من باور کردم اشتباه باشه؟ بر چه مبنایی دارم همچین فکری می کنم؟ ریشه اش از کجاست؟ بهم تحمیل شده یا خودم بهش رسیدم؟ و خیلی سوالات و بررسی های دیگه.

نکته دیگه و اما متفاوت اینکه همین الانشم نباید تعصب داشته باشم. یعنی قضاوت نکنم آمیش هارو. واقعا خب دارن اشتباه می کنن و باورهای اشتباهی دارن. ولی اما من جای یکی از اونها بودم تابحال؟ … اگر من هم در خانواده ای آمیش به دنیا اومده بودم چی؟ … مگه الان مسلمانی و شیعه بودن من رو خودم انتخاب کرده بودم؟ … پس کافیه به انتخابشون احترام بذارم و قضاوت نکنم و سعی نکنم نگاهم رو تحمیل کنم. فکرش رو کن مثلا یه آمیش بخواد از نگاه دین خودش من رو امر به معروف و نهی از منکر کنه و دائم بیاد باهام حرف بزنه و توضیح بده. گیر بده که مثلا حق نداری و نباید از تکنولوژی استفاده کنی؟ … پس همینطور که اون برای من آزار دهنده هست، توضیحات من به اونها هم همینطوره براشون. پس نباید حق دخالت به خودم بدم. ضمن اینکه درست مثل همون مثالی که خانم شایسته زدن از اون دختری که قیام کرد برای زندگی خودش و نپذیرفت هرچی بهش گفته بودن و تا دکترا ادامه داد، هرکس دیگه ای هم می تونه تعقل کنه و به اونچه باور داره عمل کنه و شجاعت لازمش رو داشته باشه که طوری که صحیح می دونه و بادرکی که بهش رسیده زندگی کنه و لازم نیست ما دخالت کنیم.

نکته دیگه اینکه میگن حتی چیز خوب رو از دشمنت هم که هست یاد بگیر. آنچه مشهوده آمیش ها انسان های خوبی هستن و آزارشون به کسی نمی رسه و مثل یک گروه مزاحم برای کسی نیستن و قدرت طلب هم نیستند و دارن زندگی خودشون رو می کنن. شاید هم بخاطر جمعیت کمشون باشه ولی به هرحال الان اینطورند. توی همون ترجمه آهنگ من نکات مثبتی به چشمم خورد. اینکه مثلا ب چهره همسرش توی زمین کشاورزی نگاه می کنه و صفا می کنه از صاف و ساده بودن همسرش. اینکه لذت می بره از دوشیدن شیر گاوها و شخم زدن زمین و غذا دادن به مرغ و خروس ها. اینکه یک زندگی مینیمالیستی و ساده دارن و بدور از تجملات و حرف و قضاوت مردم و برای دل و اعتقاد خودشون زندگی می کنن، اینکه کسی رو آزار نمیدن و اخلاقی زندگی می کنن واقعا نکات مثبت و آموزنده ای هست که میشه ازشون یاد گرفت. حتی گاهی دور شدن و کم کردن استفاده از تکنولوژی و آشتی با طبیعت و نزدیک شدن به سبک زندگی روستایی و وقت گذراندن بیشتر با خانواده چیز بدی نیست، منتهی آمیش ها توی این قضیه دچار تفریط هستن و افراط و تفریط توی هیچ چیز بنظر خوب نیست و هرچیزی بجای خود. ولی به هرحال همین آمیش ها و همین سبک زندگیشون هم نکات مثبت زیادی داره. اینقدر دارن در صلح با خودشون و بدور از اهمیت دادن به چیزهای بی ارزش و حرف دیگران سبک زندگی خودشون رو انجام میدن و این خودش ارزشمنده.

نکته دیگه درس صبوری و گذشت و احترام هست. خود آمیش ها انسان های بدی نیستن و آزارشون به کسی نمی رسه ولی بعضی کارهاشون با دنیای امروز نمیخونه. مثلا اینکه درشکه ای بیاد تو خیابون و ترافیک ایجاد کنه . ولی با این حال بازم می بینیم که اینقدر فهم و درک متقابل اونجا بالاست که بازهم احترام میذارن با صبوری، بخشش، بزرگواری و صبر و گذشت. چون میدونن که از عمد نمی کنن و قصد آزار ندارن و این نگاهشون و اعتقادشون هست.

یه چیز دیگه که تو ذهنم جرقه زد این بود که ببین ؟!… تو شاید تو ایرانی و غر می زنی که چرا مثلا آمریکا نیستم و ذهنت تو این قضیه اذیتت کنه یا مثلا میگه اونجا فقط میشه زندگی کرد و اونجا مهد امکانات و تکنولوژی و اینهاست و اینجا نمیشه و اینها. ولی ببین در دل همون امریکا کسایی هستن که حتی پشت کردن به این چیزها و حتی از برق هم استفاده نمی کنن و باز دارن چقدر از زندگیشون لذت می برن. اگر میخوای بری آمریکا هم بیشتر بخاطر همین قانون شهروندی و احترامی که به عقاید هم میذارن بخواه اونجا رو وگرنه می بینی که همونجاشم خیلیا مینیمالیستی و ساده زیستی رو انتخاب کردن. حتی در این حد!

وقتی استاد کتاب رو سمت دوربین گرفتن که روش نوشته بود عروسی آمیش ها سریع یک نکته ای رو یادم اومد. دوستی داشتم که با دختری آشنا و بهم بشدت علاقمند شده بودن و بخاطر تفاوت مذهبی خانواده ها که خانواده دختر اهل سنت بود و پسر زرتشتی حتی تهدید به قتلش کردن و این ازدواج سر نگرفت و هردو افسرده شدن و مجرد هستن و مشکلات زیادی پیدا کردن. الان هم دوستی دارم که بشدت بهم علاقه دارند ولی دختر از خانواده های مذهب اهل حق هست و پسر شیعه و دختر حتی جرات نداره که با خانواده اش مطرح کنه و میگه صد در صد جواب منفی هست و تازه ابروی خودم هم میره که چرا از چارچوب خانوادگی و سنت ما خارج شدی و فقط باید با اهل حق ازدواج کنی. حالا هردو موندن که چکار کنن. خلاصه اینکه کاش آدم ها آزاد بودن در همه جا و این تعصبات نبود. به هرحال همه ی ما انسانیم. چرا باید برای یک نسل و بجای اونها تصمیم گرفت. عنوان این کتاب من رو یاد این دوتا ماجرا انداخت.

نکته دیگه اینکه زندگی آمیش ها به من ثابت کرد هر زمانه ای ویژگی های خودش رو داره. نمی تونی خیلی متفاوت از زمانه باشی. بقول استاد باید خود رو آداپت کنی و کنار بیای. باید همگام زمانه در سطح جهان بود. باید با مناسبات حرکت کرد و بعضی چیزها دیگه اصلا غیر قابل اجتناب هست توی دنیای امروز. اونوقت بخوای اجتناب کنی وضعیت خنده داری پیدا می کنی. میگی تکنولوژی نباشه ولی مجبوری سوار درشکه بشی که خودش هم به هرحال در زمان خودش تکنولوژی محسوب می شده. اصلا خود چرخ یک اختراع بوده و خنده دار تر اینکه باید درشکت چراغ راهنما داشته باشه. یا از دوچرخه استفاده می کنی ولی خودت رو گول می زنی که اگه رکابش رو بردارم دیگه امروزی نیست. یا خودت رو فریب میدی که لباس های امروزی و با کیفیت پارچه ی امروزی می پوشم ولی دکمه نمی زنم. یا مغازه دارم و اجناست رو می فروشی ولی دستگاه کارت خوان که ته تکنولوژی هست رو داری. واقعا همراه نشدن با روند جهان و پیشرفتش محکوم به شکست هست و خب اگر هم پافشاری باشه یه همچین پارادوکس هایی دیده میشه که یه آدم می بینی زندگیش شده جمع تناقض ها و اعتقادات متناقض و مختلف. و بسیاری از آدم ها تو همین کشور خودمونم گیر کردن بین نگاه مذهبی و روشنفکری و تکنولوژی و پیشرفت و سنت و مدرنیته و دچار مشکلات روانی بسیاری شدن. با خودم گفتم یه بار بشین و سعی کن نگرش و اعتقاد خودت رو انتخاب کنی و تعادلی ایجاد کنی بین دیدگاه های ذهنیت که شبیه معجونی از چند چیز مختلف و متناقض شده. صد البته که این سایت و آموزه هاش تونسته یک سرهم بندی و تعادل و همسویی ایجاد کنه بین نگاه به موفقیت و شادی و قرآن و مذهب اسلام و ثروتمند شدن و تکنولوژی و دیگه از اون تناقضات خبری نیست و حالا آرامش بیشتری دارم و اینها رو مقابل هم نمی بینم.

و نکته آخر و شاید مهمترین نکته ای که گرفتم این بود که تو آزادی. تو آزادی تحقیق کنی و بقدر آنچه فهمیده ای عمل کنی. تو آزادی وقتی فهمیدی و درکت این بود که مسیری که تا بحال می رفتی اشتباه بوده بخوای مسیر جدیدی که درک کردی رو بری. اونچه جلوی تو رو گرفته باورهای منفی و اشتباهه توئه. باورهایی مخرب و دورکننده از چیزی که حس می کنی درسته ولی در لباس اعتقادات مذهبی و سنت ها و نژادپرستی ها و قوانین زمینی و یا من درآوردی. اگر چیزی روی می خوای که فکر می کنی درسته و حق طبیعیت هست و مخالف قوانین هستی و الهی هم نیست، باید شهامت و شجاعتش رو داشته باشی که بتونی بایستی . بتونی روی حرفت و نگاهت بایستی و آزاده باشی. حتی اگر شاید تهش ب قیمت جونت تموم بشه. محرم نزدیکه. خیلیا فقط لباس مشکی می پوشن و گریه و ماتم می گیرن ولی پیام حسین(ع) رو نگرفتن. حسین ایستاد روی چیزی که مطمئن بود حق هست و درست هست. اگر پس از تحقیق و تفکر و جستجو و بررسی های زیاد به این نتیجه رسیدیم چیزی می خواهیم که حق هست، غیر الهی هم نیست و ظلم و ستم و آزار هم نمیده کسی رو و خواسته ی ما هم هست باید یاد بگیریم در مقابل قانون های من درآوردی و زمینی انسان ها و تعصبات بیجای دینی و رسم و رسوم های پوچ و نژاد پرستی و غیره و ناحق بایستیم و حق رو طلب کنیم و آزادگی رو.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴
    248MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

382 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «AmiR» در این صفحه: 1
  1. -
    AmiR گفته:
    مدت عضویت: 2974 روز

    something I noticed after watching this video

    My feeling suddenly started to go downhill

    I couldn’t understand why !?

    Then as usual I went to the comment section to get some help

    And after I’ve read one or two comments I realize what happened

    My mind started to judge

    Some kind of inner conversation that I wasn’t aware of

    but when I caught that conversation

    I paid close attention to it to see where it’s gonna take me

    Isn’t this bad ?? Is it really a good way to live in 21st century

    No electricity, no phone, no any sort of technology

    And the way they dressed is a little a weird

    they seemed pissed off whey they were recorded by a camera

    And then I compare it to your conversation (between Seyed and Meryem) in the beginning of video

    We just found a group of people named Amish

    I heard about them before, I was really wondering how they live

    It was very interesting

    They work in farms

    They don’t use any form of technology

    And they’re living fine

    So nothing would happen if we hadn’t have technology for a few days

    They make these beautiful crafts and hand-made products

    Did you see they way that woman was carrying his child in a bicycle

    It was so cute

    And then Ms. Shayesteh directed that conversation to a story of a book she saw that became a New York times best-seller and it was written by an Amish girl

    And even in that situation you can make money and … etc

    ———

    See the difference between these conversations ??

    That’s what makes a difference

    ———

    Do not judge

    Do not put “Bad” or “Good” labels on everything

    When my mind started to judge, I suddenly felt bad

    Judging makes you upset, confused, disturbed, angry

    You have the right and power to make choices

    In this world, if you don’t like something ignore it

    and put your focus, energy and attention to the things you want

    That’s one of your abilities

    And sometimes go a little further

    Find some positive point out of everything even if you don’t feel comfortable about it

    its simple put your attention and focus on what you want

    You know what I want, you know what I like??

    ::::

    I like Courage

    I read this comment that they don’t get any social benefits from the government

    Do you know how great is that ?? To not depend or attach yourself to the government

    Do you realize how much courage it takes to not count on these social benefits

    It’s one the most wonderful things about Amish

    ——

    ::::

    I like Conffidence

    based on what I see in this video, they live much differently compared to most people in the US

    You know what’s good about that ?? They don’t care about people’s opinions, they have their own life style which very very impressive in the 21st century

    ——

    ::::

    I like Variety

    The variety in the world is endless, now that I see that there are actually some people living like this, I believe in variety more that ever

    Like if you ever wanted to live like the old times with no electricity, phone, internet, …, You won’t be alone, there are some people named Amish, you can just go live with them

    ———

    ::::

    I like Freedom

    Even tho their lifestyle is much different from other people in that country

    But they are freely living there

    They can ride a horse in roads

    They have special parking lots for their gharry

    And they can work as a customer service in Walmart

    and the rest of the country have respect for the choices they made on their lifestyle

    ———

    Thanks God for this world

    For the variety that exist in the world

    you can simply choose anything you want

    Nothing is impossible

    Now I’m feeling good

    Now I’m feeling relieved without judgements

    What I mainly learned in past episodes was giving people compliments and I was practicing on that

    But this video was a missing part for me, learning not to judge and not putting bad or good labels on things and people is the next step for me, something I wanna practice form now on

    Thanks God for everything

    Love Y’all

    یه موضوعی که بعد از مشاهده این قسمت متوجه شدم

    این بود که یه مقدار احساسم بد شد

    اولش متوجه نشدم چرا ؟ اما بعدش رفتم مثل اکثر اوقات رفتم سراغ کامنتای این قسمت و یه چند تا کامنت که خوندم فهمیدم چی شد !

    ذهنم شروع کرده بود به قضاوت کردن

    یه گفت و گویی در زهنم شروع شد که حتی خودمم اولش متوجه نشدم

    اما وقتی فهمیدم که نجواهاست بجای اینکه سرکوبش کنم گذاشتم ادامه بده و ببینم کجا میبرم.

    :::::::::

    “یه مقدار ضایع نیست ؟ قرن ۲۱ امه و اینهمه موهبت و تکونولوژی داریم اونوقت اینا دارن اینجوری زندگی میکنن ؟ نه برق، نه تلفون، نه اینترنت و …

    حتی لباس پوشیدنشون هم عجیب و غریب بود. فکر کنم آدمای خرافاتی باید باشن که دارن تو آمریکا اینجوری زندگی میکنن !!

    هیچکس لبخند هم نمیزد. انگار عصبی بودن از اینکه خانوم شایسته داره فیلم میگیره و … “

    و بعد اومدم مقایسش کردم با صحبتی که اول ویدیو بین مریم و سیدحسین رد و بدل شد:

    بچه ها تو این جلسه میخوایم یه سری ویدیو از یه گروهی بنام آمیش بتون نشون بدیم

    قبلا هم دربارشون شنیده بودیم اما تا حالا ندیده بودیمشون

    بخاطر همین هم برای من یکی که خیلی جالب بود که ببینم واقعا چجوری زندگی میکنن

    تو مزرعه ها کار میکنن

    یه سری از کارای دستیشون هم دیدیم که واقعا قشنگ و فوق العاده بود

    یکی از اون چیزایی که ازشون خریدیدم یه cranberry cake بود که واقعا هم خوشمزه بود.

    اون صحنه هم که اون خانومه بچش رو گذاشته بود و با دوچرخه میرفت هم ببینید، خیلی باحال بود”

    بعدش خانوم شایسته صحبت رو میبره سمت فراوانی و ساخت پول حتی اگه تو اون شرایط بودی و داستان اون کتابی که از یه دختر آمیش بود و یکی از پرفروش های نیویورک تایمز شده بود

    ——–

    تفاوت رو دیدی تو این دوتا گفت و گو ؟!؟!

    این تفاوت همونیه که کیفیت زندگی هامون رو هم متفاوت میکنه

    ——-

    قضاوت نکن

    روی هیچ چیزی هم برچسب خوب و بد نزن.

    بقول فایل آرامش در پرتوی آگاهی، قضاوت یعنی گفتگوهای قدیمی در ذهنت که از باورهای نامناسب میاد

    خود قدیمیت …

    یکی از قدرت های ما در این دنیا، قدرت انتخابه

    تو میتونی چیزی رو که دوست داری انتخاب کنی و از چیزی هم که دوست نداری اعراض

    انرژی، توجه و تمرکزت رو بزار روی خواسته هات و چیزایی که دوست داری

    میدونی من چی دوست دارم ؟!:

    شجاعت

    توی یکی از کامنت ها خوندم که آمیش ها از هیچکدوم از مزایای دولتی بهره نمیبرن (مثل بیمه و …)

    میدونی این چقدر شجاعت میخواد ؟ خیلی قشنگه که اینجوری خودتو اتچ نکنی به یه عاملی مثل دولت و مزایاش

    تنوع

    آمیش ها یه اثبات از تنوعی هست که ما تو این جهان داریم

    تو هی چی بخوای میتونی داشته باشی، و هرجوری که بخوای میتونی زندگی کنی

    دوست داری تو سال ۲۰۱۹ و قرن ۲۱ام بری تو یه مزرعه کار کنی، بدون هیچ تکنولوژی ؟! نه برق، نه اینترنت و …

    تنها نیستی ! یه سری آدم هستن به نام آمیش که دقیقا همینجورین که تو میخوای ! میتونی بری با اونا زندگی کنی :)

    اعتماد به نفس

    این آدم ها خیلی متفاوت زندگی میکنن نسبت به بقیه آمریکایی ها. شاید حتی به چشم بعضیا عجیب باشه. اما اونا این سبک زندگی رو انتخاب کردن و ده ها ساله دارن اینجوری زندگی میکنن

    اهمیتی هم به نظر مردم و قضاوت هاشون ندارن

    این یه اعتماد به نفسیه که دوست دارم منم دوست دارم داشته باشم

    آزادی

    با یانکه اینهمه سبک زندگی متفاوتی دارن، اما تو آمریکا (مهد تکنولوژی) آزادی دارن که به این سبک ادامه بدن

    اسب هاشونو بیارن تو جاده، جا پارک داشته باشن برای درشکه هاشون

    بیان به عنوان یه کارمند برای walmart کار کنن

    مردم و دولت به این انتخاب هاشون احترام میزارن

    این آزادی خیلی قشنگه، خیلی :)

    ———-

    خدایا شکرت بخاطر آزادی

    بخاطر تنوع

    بخاطر اینکه من میتونم هر تجربه ای رو در این دنیا داشته باشم

    ممنونم بخاطر این دنیا و سیستمی که روش پیاده کردی :)

    ———

    الان حالم خوب شد

    یه احساس رهایی و راحتی، بدون قضاوت و آشفتگی

    ——-

    در قسمت های گذشته تمرکز اصلی من روی تعریف و تحسین کردن مردم و چیزای مختلف بود

    این قسمت مثل یه پارت گمشده بود برای من

    اینکه قضاوت نکنم مردم رو … هیچ چیزی رو

    این قدم بعدی برای منه.

    که البته باید خیلی روش تمرین کنم

    ——–

    عاشقتونم

    (راستی خانوم شایسته بابت این آهنگای انگلیسی هم که میزارید خیلی سپاسگزارم، هر روز که یه قسمت نگاه میکنم یه تمرین خیلی خوبی برای listening هم هست)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: