سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴

نوشته‌ی زیبا و تأثیر احسون عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

اولا تشکر کنم از خانم شایسته و استاد که به ما این امکان رو میدن که با فرهنگ ها و نکات و اتفاقات جالبی که در اونجا هست آشنا بشیم و خدا رو شکر می کنم بخاطر تکنولوژی و اینترنت که چنین امکانی رو فراهم کرده .

می دونم بسیاری از هموطنان خودمون که شاید ساکن همون پنسیلوانیا و اوهایو هستن شاید هنوز اسم آمیش ها رو نشنیدن و شاید هرگز چیزی ازشون متوجه نشن ولی ما به برکت این سایت و محبت و نکته سنجی خانم شایسته و استاد عزیز می تونیم از همین ایران با چیزهای جالبی در دل آمریکا آشنا بشیم و امیدوارم خدا قوت و طول عمر بده بهتون و ما رو با چیزهای جالب تر بیشتری آشنا کنین .

همیشه دوست داشتم بتونم سفرهای بسیار برم، مسافرت کنم و آدم ها و فرهنگ ها و اتفاقات جدید رو ببینم و خیلی خوشحالم بابت اینکه اگر هنوز امکانش برام فراهم نشده ولی به مدد نگاه تیزبین خانم شایسته و دل مهربونشون و پشتیبانی و همراهی استاد عزیز با ایشون و با وجود اینترنت می تونم از راه دور حداقل تجربشون کنم . این خودش یعنی باید قدر تکنولوژی و اینترنت رو بدونم و سپاسگزارشون باشم و یادم باشه که کم نعمتی نیستن.

اما میرم سراغ نکات این فایل از اول :

اولین نکته ای که به ذهنم میرسه اینه که چرا توی همچین دوره زمونه ای چنین انسان هایی هستند؟

اعتقادات مذهبی و اطرافیان و قضاوتشون چکار کرده با این آدم ها؟

مگه چه تناقضی هست بین استفاده از دستاوردهای علمی و فناورانه با آموزه های دینی؟

واقعا تو سر این آدم ها چی می گذره که استفاده از تکنولوژی رو و آسان گرفتن زندگی رو متناسب با گناه و جهنم رفتن می بینن و فکر می کنن باید همه چی در بدوی و اولیه ترین شکل ممکن باشه ؟

واقعا چکار می کنه نوع اعتقادات و باورها و جهان بینی یک انسان با اون آدم.

واقعا خود من چقدر از باورها و اعتقاداتی که توی کله ام هست رو از محیطم و پدر و مادرم و اطرافیانم و جامعه و مذهبم بهم تزریق کردن؟

واقعا چقدر از چیزهایی که توی سرم کردن، درسته؟

به این فکر می کنم ک خب هرکس با هر آیین و نگرش و اعتقاداتی فکر می کنه اونها درست ترین و شاید تنها ترین روش درست رو دارن زندگی می کنن . اگر آمیش ها فکر می کنن پاک ترین و بهترین بندگان هستن و اونها رهروان حقیقت اند و من هم همین فکر رو دارم و پیروان آیین های دیگه هم همین باور رو راجع به دین و اعتقاداتشون دارن پس حقیقت چیه؟

حقیقت بنظرم این میاد که انسان آزاده. آزاده تا جایی که به دیگران صدمه نمی زنه به سبک خودش زندگی کنه و انسان ها هم باید به انتخاب هم احترام بذارن. ما این حق رو نداریم که بگیم فقط اونچه من می فهمم درسته و من راه حقیقت رو پیدا کردم و فقط روشی که من میگم درسته. یک لحظه وقتی فکر می کنم که اگر مثلا حکومت آمریکا دست آمیش ها باشه و اونها بخوان به همه بگن از این به بعد آیین رسمی آمریکا آمیش هست و باید همه قوانین مارو رعایت کنن اصلا مو به تنم سیخ میشه.

فکر کن انتخاب و آزادی این همه مردم سلب میشه و نمی تونن سبک زندگی خودشون رو داشته باشن و نمی تونن از دستاوردهای علمی استفاده کنن. یک سبک زندگی سخت و پر از کارهای فیزیکی.

واقعا باور و نگاه و ذهنیت های یک انسان همه چیزه. آشنایی با آمیش ها به من بیشتر از قبل ثابت کرد که باور و اعتقاد تو همه چیزه. نگاه تو، برداشت تو، تفسیر و قضاوت تو همه چیزه و تو طوری زندگی می کنی که درک کردی و باور کردی. 

نکته بعدی که به ذهنم رسید بحث “تعصب” هست. واقعا تعصب از کجا میاد؟

مطمئنا این آمیش ها روی دینشون و باورهاشون تعصب دارن. توی ترجمه همون آهنگ هم معلومه که خودشون و راهشون رو پاک ترین و بهترین راه می دونن. فقط خوبیشون اینه که واقعا زندگی خودشون رو می کنن و کاری به کار بقیه ندارن. برای همینم هست که تو آمریکا بهشون اجازه میدن زندگیشون رو کنن و خودشون باشن و مکتبشون هم اینه که به کسی هیچ اخم و ترش رویی حتی نکنن و این قابل تحسینه. 

واقعا اونچه از آمریکا برام خیلی قابل تحسینه وجود قانون شهروندی توی این کشوره. اینکه اونچه داره کشور رو اداره می کنه تعصبات دینی و مذهبی نیست. به مردمش تا جایی که میشه سعی می کنه متعصبانه و نژادی و مذهبی نگاه نکنه. شاید کشوری هست با نگاه سرمایه داری. ولی حداقل از نظر شخصی انسان ها تا جایی که مزاحمتی ایجاد نکنن و نگاهشون و اعتقاداتشون رو دیکته نکنن به کسی آزادن که سبک زندگی خودشون رو داشته باشن و کسی هم حق توهین و مقابله و بی احترامی و آزار اونها رو نداره و قانون حقوق شهروندی برای همه هست و ازشون دفاع می کنه.

یکبار دیگه برای من ثابت شد که نباید تعصب داشت. نه روی جهان بینی و اعتقادات خودت، نه روی دین و مذهب خودت، نه روی نژاد و ژن خودت، نه روی شهر و محله و کشور خودت. تو می تونی اینها رو دوست داشته باشی و حتی بهشون افتخار کنی و ازشون جلوی بی حرمتی ها دفاع کنی ولی حق این رو نداری خودت و دوست داشتنیهات و اعتقاداتت رو به دیگران تحمیل کنی و ادعای بالاتر و بیشتر بودن و بیشتر فهمیدن از دیگران کنی و یا بخوای به دیگران توهین و بی حرمتی کنی. راز با آرامش زندگی کردن آمریکایی ها کنار همدیگه همین قانون شهروندی هست که هرکس می تونه اعتقاد و سبک زندگی خودش رو داشته باشه ولی کسی حق دیکته کردن نگاه خودش و یا بی حرمتی به نگاه و اعتقادات دیگران رو نداره.

قضیه آمیش ها به من درس دیگه ای داد. گاهی شاید تو اعتقادی داری و مطمئنی درسته و داری بهترین راه رو میری که اصلا مورد رضایت خداست. مورد رضایت ترین. ولی از کجا معلوم؟ … شاید اتفاقا اصلا داری خلاف مسیر آفرینش حرکت می کنی؟ … آیا تکنولوژی که از علم الهی میاد و برای راحتی زندگی انسان، فقط انسان رو از خدا دور می کنه و باعث گناهه؟ … با خودم میگم از این به بعد هر وقت تعصب پیدا کردی روی یه موضوع و اعتقادی یک آن به خودت بیا! … با خودت بگو نکنه یه درصد حتی ممکنه اشتباه می کنم؟ نکنه اینطور که من باور کردم اشتباه باشه؟ بر چه مبنایی دارم همچین فکری می کنم؟ ریشه اش از کجاست؟ بهم تحمیل شده یا خودم بهش رسیدم؟ و خیلی سوالات و بررسی های دیگه.

نکته دیگه و اما متفاوت اینکه همین الانشم نباید تعصب داشته باشم. یعنی قضاوت نکنم آمیش هارو. واقعا خب دارن اشتباه می کنن و باورهای اشتباهی دارن. ولی اما من جای یکی از اونها بودم تابحال؟ … اگر من هم در خانواده ای آمیش به دنیا اومده بودم چی؟ … مگه الان مسلمانی و شیعه بودن من رو خودم انتخاب کرده بودم؟ … پس کافیه به انتخابشون احترام بذارم و قضاوت نکنم و سعی نکنم نگاهم رو تحمیل کنم. فکرش رو کن مثلا یه آمیش بخواد از نگاه دین خودش من رو امر به معروف و نهی از منکر کنه و دائم بیاد باهام حرف بزنه و توضیح بده. گیر بده که مثلا حق نداری و نباید از تکنولوژی استفاده کنی؟ … پس همینطور که اون برای من آزار دهنده هست، توضیحات من به اونها هم همینطوره براشون. پس نباید حق دخالت به خودم بدم. ضمن اینکه درست مثل همون مثالی که خانم شایسته زدن از اون دختری که قیام کرد برای زندگی خودش و نپذیرفت هرچی بهش گفته بودن و تا دکترا ادامه داد، هرکس دیگه ای هم می تونه تعقل کنه و به اونچه باور داره عمل کنه و شجاعت لازمش رو داشته باشه که طوری که صحیح می دونه و بادرکی که بهش رسیده زندگی کنه و لازم نیست ما دخالت کنیم.

نکته دیگه اینکه میگن حتی چیز خوب رو از دشمنت هم که هست یاد بگیر. آنچه مشهوده آمیش ها انسان های خوبی هستن و آزارشون به کسی نمی رسه و مثل یک گروه مزاحم برای کسی نیستن و قدرت طلب هم نیستند و دارن زندگی خودشون رو می کنن. شاید هم بخاطر جمعیت کمشون باشه ولی به هرحال الان اینطورند. توی همون ترجمه آهنگ من نکات مثبتی به چشمم خورد. اینکه مثلا ب چهره همسرش توی زمین کشاورزی نگاه می کنه و صفا می کنه از صاف و ساده بودن همسرش. اینکه لذت می بره از دوشیدن شیر گاوها و شخم زدن زمین و غذا دادن به مرغ و خروس ها. اینکه یک زندگی مینیمالیستی و ساده دارن و بدور از تجملات و حرف و قضاوت مردم و برای دل و اعتقاد خودشون زندگی می کنن، اینکه کسی رو آزار نمیدن و اخلاقی زندگی می کنن واقعا نکات مثبت و آموزنده ای هست که میشه ازشون یاد گرفت. حتی گاهی دور شدن و کم کردن استفاده از تکنولوژی و آشتی با طبیعت و نزدیک شدن به سبک زندگی روستایی و وقت گذراندن بیشتر با خانواده چیز بدی نیست، منتهی آمیش ها توی این قضیه دچار تفریط هستن و افراط و تفریط توی هیچ چیز بنظر خوب نیست و هرچیزی بجای خود. ولی به هرحال همین آمیش ها و همین سبک زندگیشون هم نکات مثبت زیادی داره. اینقدر دارن در صلح با خودشون و بدور از اهمیت دادن به چیزهای بی ارزش و حرف دیگران سبک زندگی خودشون رو انجام میدن و این خودش ارزشمنده.

نکته دیگه درس صبوری و گذشت و احترام هست. خود آمیش ها انسان های بدی نیستن و آزارشون به کسی نمی رسه ولی بعضی کارهاشون با دنیای امروز نمیخونه. مثلا اینکه درشکه ای بیاد تو خیابون و ترافیک ایجاد کنه . ولی با این حال بازم می بینیم که اینقدر فهم و درک متقابل اونجا بالاست که بازهم احترام میذارن با صبوری، بخشش، بزرگواری و صبر و گذشت. چون میدونن که از عمد نمی کنن و قصد آزار ندارن و این نگاهشون و اعتقادشون هست.

یه چیز دیگه که تو ذهنم جرقه زد این بود که ببین ؟!… تو شاید تو ایرانی و غر می زنی که چرا مثلا آمریکا نیستم و ذهنت تو این قضیه اذیتت کنه یا مثلا میگه اونجا فقط میشه زندگی کرد و اونجا مهد امکانات و تکنولوژی و اینهاست و اینجا نمیشه و اینها. ولی ببین در دل همون امریکا کسایی هستن که حتی پشت کردن به این چیزها و حتی از برق هم استفاده نمی کنن و باز دارن چقدر از زندگیشون لذت می برن. اگر میخوای بری آمریکا هم بیشتر بخاطر همین قانون شهروندی و احترامی که به عقاید هم میذارن بخواه اونجا رو وگرنه می بینی که همونجاشم خیلیا مینیمالیستی و ساده زیستی رو انتخاب کردن. حتی در این حد!

وقتی استاد کتاب رو سمت دوربین گرفتن که روش نوشته بود عروسی آمیش ها سریع یک نکته ای رو یادم اومد. دوستی داشتم که با دختری آشنا و بهم بشدت علاقمند شده بودن و بخاطر تفاوت مذهبی خانواده ها که خانواده دختر اهل سنت بود و پسر زرتشتی حتی تهدید به قتلش کردن و این ازدواج سر نگرفت و هردو افسرده شدن و مجرد هستن و مشکلات زیادی پیدا کردن. الان هم دوستی دارم که بشدت بهم علاقه دارند ولی دختر از خانواده های مذهب اهل حق هست و پسر شیعه و دختر حتی جرات نداره که با خانواده اش مطرح کنه و میگه صد در صد جواب منفی هست و تازه ابروی خودم هم میره که چرا از چارچوب خانوادگی و سنت ما خارج شدی و فقط باید با اهل حق ازدواج کنی. حالا هردو موندن که چکار کنن. خلاصه اینکه کاش آدم ها آزاد بودن در همه جا و این تعصبات نبود. به هرحال همه ی ما انسانیم. چرا باید برای یک نسل و بجای اونها تصمیم گرفت. عنوان این کتاب من رو یاد این دوتا ماجرا انداخت.

نکته دیگه اینکه زندگی آمیش ها به من ثابت کرد هر زمانه ای ویژگی های خودش رو داره. نمی تونی خیلی متفاوت از زمانه باشی. بقول استاد باید خود رو آداپت کنی و کنار بیای. باید همگام زمانه در سطح جهان بود. باید با مناسبات حرکت کرد و بعضی چیزها دیگه اصلا غیر قابل اجتناب هست توی دنیای امروز. اونوقت بخوای اجتناب کنی وضعیت خنده داری پیدا می کنی. میگی تکنولوژی نباشه ولی مجبوری سوار درشکه بشی که خودش هم به هرحال در زمان خودش تکنولوژی محسوب می شده. اصلا خود چرخ یک اختراع بوده و خنده دار تر اینکه باید درشکت چراغ راهنما داشته باشه. یا از دوچرخه استفاده می کنی ولی خودت رو گول می زنی که اگه رکابش رو بردارم دیگه امروزی نیست. یا خودت رو فریب میدی که لباس های امروزی و با کیفیت پارچه ی امروزی می پوشم ولی دکمه نمی زنم. یا مغازه دارم و اجناست رو می فروشی ولی دستگاه کارت خوان که ته تکنولوژی هست رو داری. واقعا همراه نشدن با روند جهان و پیشرفتش محکوم به شکست هست و خب اگر هم پافشاری باشه یه همچین پارادوکس هایی دیده میشه که یه آدم می بینی زندگیش شده جمع تناقض ها و اعتقادات متناقض و مختلف. و بسیاری از آدم ها تو همین کشور خودمونم گیر کردن بین نگاه مذهبی و روشنفکری و تکنولوژی و پیشرفت و سنت و مدرنیته و دچار مشکلات روانی بسیاری شدن. با خودم گفتم یه بار بشین و سعی کن نگرش و اعتقاد خودت رو انتخاب کنی و تعادلی ایجاد کنی بین دیدگاه های ذهنیت که شبیه معجونی از چند چیز مختلف و متناقض شده. صد البته که این سایت و آموزه هاش تونسته یک سرهم بندی و تعادل و همسویی ایجاد کنه بین نگاه به موفقیت و شادی و قرآن و مذهب اسلام و ثروتمند شدن و تکنولوژی و دیگه از اون تناقضات خبری نیست و حالا آرامش بیشتری دارم و اینها رو مقابل هم نمی بینم.

و نکته آخر و شاید مهمترین نکته ای که گرفتم این بود که تو آزادی. تو آزادی تحقیق کنی و بقدر آنچه فهمیده ای عمل کنی. تو آزادی وقتی فهمیدی و درکت این بود که مسیری که تا بحال می رفتی اشتباه بوده بخوای مسیر جدیدی که درک کردی رو بری. اونچه جلوی تو رو گرفته باورهای منفی و اشتباهه توئه. باورهایی مخرب و دورکننده از چیزی که حس می کنی درسته ولی در لباس اعتقادات مذهبی و سنت ها و نژادپرستی ها و قوانین زمینی و یا من درآوردی. اگر چیزی روی می خوای که فکر می کنی درسته و حق طبیعیت هست و مخالف قوانین هستی و الهی هم نیست، باید شهامت و شجاعتش رو داشته باشی که بتونی بایستی . بتونی روی حرفت و نگاهت بایستی و آزاده باشی. حتی اگر شاید تهش ب قیمت جونت تموم بشه. محرم نزدیکه. خیلیا فقط لباس مشکی می پوشن و گریه و ماتم می گیرن ولی پیام حسین(ع) رو نگرفتن. حسین ایستاد روی چیزی که مطمئن بود حق هست و درست هست. اگر پس از تحقیق و تفکر و جستجو و بررسی های زیاد به این نتیجه رسیدیم چیزی می خواهیم که حق هست، غیر الهی هم نیست و ظلم و ستم و آزار هم نمیده کسی رو و خواسته ی ما هم هست باید یاد بگیریم در مقابل قانون های من درآوردی و زمینی انسان ها و تعصبات بیجای دینی و رسم و رسوم های پوچ و نژاد پرستی و غیره و ناحق بایستیم و حق رو طلب کنیم و آزادگی رو.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴
    248MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

382 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهه رشیدی» در این صفحه: 2
  1. -
    الهه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2242 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم و مایک دوست داشتنی م

    و سلام به همه ی همسفرای عزیزم

    و سلام به خود مقدس و ارزشمندم و عزیز دلم ؛ یار و همراه الهی م محمد عزیزم که داریم با هم با عشق این مسیر الهی رو ادامه میدیم.

    مهربانم تو را هزاران بار شکر میکنم که بهم فرصت زندگی دوباره دادی تا بتونم با این سفر زیبا خودم رو بیشتر رشد بدم و مدارم رو بالاتر ببرم.

    خدایا تو را هزاران بار شکر میکنم که منو خالق زندگیم قرار دادی تا بتونم هر انچه رو که دوست دارم وارد زندگیم کنم.

    خدایا ممنونم ازت ؛ممنونم ای خالق بی همتایم که بهم این فرصت رو دادی تا بتونم این قسمت بسیار زیبا از سفر بهشتی مون رو ببینم و کلی درس رو ازش یاد بگیرم.

    چقدر داستان این قسمت زیبا بود استاد چقدر عالی برامون از داستان هدایت تون به سمت این خواسته تون که دوست داشتین با امیش ها اشنا بشید رو برامون توضیح دادید و از این مردم ؛از این امیش های نازنین برامون گفتین.

    چقدر خدا داره به زیباترین شکل ممکن ما رو به سمت خواسته هامون هدایت میکنه و چه زیباست شما یه روزی این خواسته رو با فرکانس های عالی تون به جهان ارسال کردین و چقدر زیبا که خدا در عالی ترین زمان و مکان شما رو به این خواسته تون هدایت کرد و چه زیباست این قانون فرکانس ها.

    استاد عزیزم چقدر زیبا از زندگی مردمانی برامون گفتین که متفاوت از تمام مردم جهان زندگی میکنن.

    برامون از مردمانی گفتید که در کشوری زندگی میکنن که تمام امکانات دنیا رو داره تمام تکنولوژی های به روز رو داره ولی این مردم از هیچ کدوم از این امکانات استفاده نمیکنن

    استاد عزیزم از امیش هایی برامون گفتین که برای خودشون یک رسم و رسوماتی دارن و برای این اداب و رسوم شون براشون ارزش داره و سالیان سال هست که با همین روش زندگی میکنن

    خیلی برام جالب بود وقتی از این شیوه ی زندگی امیش ها برامون توضیح دادین از اینکه با درشکه دارن جابه جا میشن از اینکه برق ندارن و با هیزم دارن روشنایی رو برای خودشون ایجاد میکنن از اینکه با دست دارن لباس هاشون رو میشورن و این نحوه ی زندگی توی این کشور خیلی برام جالب بود

    از اینکه انواع شیوه ی زندگی ها رو دارم توی این کشور میبینم انواع نژادها و مذهب ها رو دارم میبینم؛ دارم میبینم که انواع ادم ها با انواع زبان ها انواع پوست ها توی این کشور در کنار هم ارام و راحت زندگی میکنن

    و چیزی هایی که خیلی برام بولد شدن توی ذهنم این بود که ازادی توی این کشور داره فریاد میزنه

    توی این کشور داره احترام به هم داره موج میزنه

    توی این کشور داره احترام به فرهنگ و نوع زندگی ادم ها داره موج میزنه

    دارم میبینم که این کشور یک دید الهی و توحیدی دارن

    اینکه توی این کشور همه به حقوق هم دارن احترام میزارن

    توی این کشور کسی ؛کسی رو اذیت نمیکنه و همه ازادی خودشون رو دارن

    و به خاطر ثروتمند بودن ذهن ادم هایی هست که دارن توی این کشور ثروتمند زندگی میکنن

    که این طور این کشور به یک کشور فوق العاده ثروتمند و بی نظیر تبدیل شده

    این کشور یک کشوریه که میتونی به هر شیوه ای که دوست داری زندگی کنی بدون اینکه کسی تو رو قضاوت کنه

    این کشور یک کشوریه که میتونی ازادانه برای خودت هر نوع پوششی رو داشته باشی

    توی این کشور میتونی هر نوع سبک و اعتقاد و مذهبی که داری با اون اعتقادات زندگی کنی و این که همه دارن با صلح در کنار هم زندگی میکنن این داره برام ازادی این کشور رو میرسونه

    در واقع این کشور برام زیباترین و توحیدی ترین و ثروتمند ترین کشور دنیاست

    و چقدر این درشکه هاشون برام زیبا بودن چقدر تمیز و زیبا بودن و چقدر برام جالب بود چراغ راهنما دارن و با یک علامتی که پشت شون نصب بود و جالب تر این بود که کشور بسیار ثروتمند امریکا اومده بود توی جاده براشون علامت مخصوص برای درشکه های امیش ها گذاشته بود و چقدر این رعایت حقوق و این احترام به هر نوع قشری رو میتونیم توی این کشور ببینم و این برام بسیار تحسین برانگیز بود

    و من دوست دارم با عزیز دلم به این کشور زیبا مهاجرت کنیم و ببینیم این همه زیبایی رو از نزدیک ببینیم و ازادی که این کشور داره برام یه دنیا زیباست و من همیشه عاشق ازادی هستم که راحتی رو توش احساس کنم و حتما هم همین میشه چون ما این خواسته ی زیبامون رو به جهان فرستادیم و میدونیم که در عالی ترین زمان و مکان به این کشور زیبا هدایت میشیم.

    و چقدر این پوشش خانم ها و اقایان امیش برام زیبا بود و چقدر دارم تنوع پوشش رو توی این کشور زیبا میبینم که این برام خیلی زیباست .

    و دارم میبینم این امیش ها به شیوه ی خودشون راحت و اسون زندگی میکنن .

    استاد چقدر این حرف زیباتون رو دوست داشتم که برامون گفتین:

    من زیبایی این قضیه رو در این میبینم که چقدر دنیا میتونه متنوع باشه و با احترام میشه در کنار هم زندگی کرد .

    واقعا این جمله ی زیباتون داره برامون کلی باور عالی توی ذهن مون میسازه و دقیقا دارم توی سریال زندگی در بهشت این زیبایی رو مبیینم که شما استاد عزیزم و خانم شایسته دارید با عشق از مهمان هایی که از فرهنگ متفاوت هستن ؛زبانشون ؛تمام اعتقادات شون با شما متفاوت هست ولی اون احترام و اون روابط عالی و صمیمت و این عشق زیبایی که بین شما هست این با هم بودنتون رو خیلی زیبا کرده و من دارم این جمله های ناب تون رو توی زندگی تون میبینم

    استاد عزیزم شما واقعا مرد عملید و شما برامون یک الگوی زیبایی هستید که همیشه قدردانتون هستیم مرد بزرگ.

    و چقدر زیباست این فرکانس هاتون که مریم عزیزم رفتن و در مورد لباس هاشون و پوششون ازشون پرسیدن و اونا هم با عشق بهتون جواب دادن در صورتی که شاید مقاومت میکردن و میتونستن جوابی ندن ولی این باورهای عالی که برای خودتون ساختین این احساس خوب تون داره به زیبایی هر چه تماتر شما رو به سمت زیباترین ها هدایت میکنه.

    و چقدر این جملات زیبای خانم شایسته عزیزم رو دوست داشتم که برامون از احترام گذاشتن این کشور زیبا برای هر دیدگاهی که توی ان کشور هست گفتن

    اینکه توی پارکینگ لات ها یه جای مخصوص رو برای پارک درشکه ها رو گذاشتن و چقدر من این احترام گذاشتن رو این دوستی و در صلح بودن رو این ازادی رو این الهی بودن این کشور و مردمش رو دوست دارم واقعا با تمام وجودم این کشور رو تحسین میکنم.

    استاد چقدر زیبا برامون از این باور زیبای ثروت گفتین اینکه باید پول رو بسازیم خودمون باید خلق کنیم خودمون و با سرمایه گذاری روی خودمون میتونیم عالی ترین پول ها رو با ذهن خلاق مون برای خودمون بسازیم.

    و من این باور زیباتون رو استاد با تمام وجودم تحسین میکنم.

    استاد عزیزم من عاشق این سپاسگزاری تونم که به این زیبایی دارید از خالق تون و از عزیز دلتون سپاسگزاری میکنید و این دعای زیباتون رو که برامون همیشه میکنید رو خیلی دوست دارم و شما رو به خاطر این همه زیبایی رفتارتون هزاران بار تحسین میکنم .

    و چقدر داستان این خانم امیش رو که تصمیم به تغییر گرفته بود رو خیلی دوست داشتم واقعا داره بهمون میگه شما هر لحظه میتونید تغییر کنید و این شجاعت و جسارت و این همه اعتماد به نفس و اینکه پا رو ترس هاش میزاره این خانم امیش رو هزاران بار تحسین میکنم که این طور با ایمان به خودش و با باورهای عالی که برای خودش ساخته رو تونسته به این همه موفقیت برسه واقعا تحسین برانگیزه این خانم.

    و چقدر با این تضادی که داشته تونسته به زیباترین نتایج و موفقیت های بزرگ توی زندگیش برسه

    و چقدر زیبا بود این جمله تون استاد که “میتونی از توی شرایط به ظاهر ناجالب به موفقیت برسی و هیچ محدودیتی در کار نیست و هیچ بهانه ای پذیرفته نیست و هر چی که میخاید میتونید بسازید فقط باید باورهاتون رو عوض کنید و باید بتونید متفاوت فکر کنید ”

    و این جمله های زیباتون برام ناب ترین بودن استاد ؛داره بهمون میگه خدا شما رو خالق زندگی تون افریده پس هر چه رو که دوست دارید میتونید به زندگی تون دعوت کنید به شرطی که باورها تون رو هم جهت با خواسته تون بسازید و اون وقت چقدر زندگی مون زیبا میشه و اون وقت هست که میتونیم به خواسته هامون برسیم. خدایا شکرت.

    و چه زیبا بود این تصاویر زیبایی که از زندگی امیش ها برامون گرفته بودین و همراه با این اهنگ زیبایی که مربوط به امیش ها بود همراه شده بود.

    خدایا شکرت شکرت که تونستم با دیدن این فایل زیبا کلی درس زیبا رو یاد بگیرم و کلی زیبایی رو به زندگی م دعوت کنم.

    از شما استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم هم ممنونم که این همه زیبایی رو به چشمان مون و به روحمون هدیه میدید و کلی زندگی مون رو بهشتی میکنید.

    ارزوی بهترین ها رو براتون دارم عزیزانم

    انشالله با عزیز دلم امریکا میبینیمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    الهه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2242 روز

    به نام خالق عشق

    عزیز دلمممم ممنونم ازت بابت اینکه حس زیباااااات رو برام نوشتی

    خیلی خیلی خوشحالم کردی که برام نوشتی و این نوشته ی زیبات رو بهم هدیه دادی

    خیلی خوشحالم که رابطه ی من و شما عشقممم یه الگو شده برای دوستامون

    رابطه ای که عشق خدا درش جریان داره

    خدارو شکر شکر که دارم این حاااااال خوبت رو حس میکنم . (لبخند)

    ماهم بخند با من این حسی که من به تو دارم نابست

    خیلی دوست دارم عزیز دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: