سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴ - صفحه 1

382 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2292 روز

    سلام با عشق به استاد ومریم جون مایک عزیزم وهمه دوستان عزیز درسایت واقعا زندگی ها چقدر متفاوت فکرها آدمها خیلی زیبا بود درست ما باید ببینیم واحترام بگذاریم استاد ومریم جان خیلی سپاسگزارم از این فایلهای زیبایئ که زحمت می کشیدوما را با این دنیایی که پر از تنوع آدمها زیبایئ ثروت وهمه چیزهای که ما حتی نمی دانیم وجود داره را با زبان تصویر نشان می دهید واقعا خدایا شکرت من هرچقدر می خواهم روی موضوعی مقاومت کنم که درست بشه بدتر میشه وتصمیم گرفتم رها کنم وسپردم به پروردگارم که هدایتم کنه ودقیقا داره همه چیز کم کم شکل می گیره عجله نمی کنم سعی می کنم روی خودم کار کنم بعد هدایت میشم وبه قول شما خداهدایت می کنه این حرف خیلی جالب برام وسپاسگزارم که چه حرفهای زیبا یئ از شما یاد گرفتم خیلی بهتر شدم خدایا شکرت که من را هدایت کردی به این خانواده دوست داشتنی با آرزوی بهترینها برای این خانواده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    نسرین مظاهری گفته:
    مدت عضویت: 2796 روز

    سلام

    خیلی جالب بود، الان فهمیدم که گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو چقدر حرف اشتباهیه.

    میشه تو هرجوری گه دلت بخواد زندگی کنی .

    میشه بقیه ادمهای اطرافت هرجوری دوست دارن زندگی کنن.

    نه رندگی تو روی اونا تاثیر داره نه زندگی اونا روی تو.

    دقیقا قدم پنجم عملی بهمون نشون داده شد.

    میشه وسط تکنولوژی با اسب رفت و امد کرد.

    هر کاری دوست داری بکن دنیا جا داره برای همه مدل فکر .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 3026 روز

    یا رب العالمین

    سلطااااان ??اینجا هرکی خوش تیپه و عکس های قشنگی میزاره زیر عکسش مینویسن سلطاااااااان ?منم دلم خواست واسه استاد و مریم جانم بنویسم واقعا سلطانی برازنده استاد جانم چه در قوانین و چه در ثروت و اما عشقققق?خدای من این سفر نامه که خودش یه لاو استوریه داستان عشق بندگان خوب خدا با خدا داستان لحظه ای زیبای عشق بازی با خدا داستان زیبا و فقط زیبا و بس مریم جان ازت سپاسگزارم که این لحظه های زیبای عشق بازی با خدا تو برای ما به اشتراک میزارید یادمه تو یه فایلی فکر کنم مصاحبه ها بود استاد گفتن بچها پرسیدن چطور عبادت می‌کنی نماز میخونی و استاد گفت مثل اینکه من بگم چطور از آب خوردن لذت میبرم یا چطور از عشق بازی با عشقم لذت میبرم و راستش منم خیلی دلم میخواست بدونم استاد با خدا چطور رابطه برقرار میکنم ولی از اول این سفرنامه تمامش عشق بازی استاد با خدا عشق بازی مریم جان باخدا مگه عبادت خدا چیزی بجزسپاسگزایه مگه عبادت خدا چیزی بحز توکل و طلب هدایت و در آرامش بودنه مگه عبادت خدا چیزی بجز صدق بالحسنی هست من که در این فایل ها چیزی بجز عبادت ندیدم چیزی بجز خدا ندیدم اصلا و خودم هم تمام لحظه های که مشغول تماشا بودم و مشغول کامنت موندن محو خدا بودم و بس خدای من اصلا میخاستم چیز دیگه ای بنویسما ?خدایا شکرت استاد جان بابت اون فایل های جزیره که هنوز دارم مدهوش میشم وقتی اون ابرهارو دیدم که انکار دستمو دراز میکردم میکرفتمشون اون غروب زیبای نارنجی رنگ اون صدای آب اون موج ها که حس میکردم به پاهام میخوره سپاسگزارم و اما این فایل که نشون میده جهان هرروز درحال گسترشع وکساسی که با اون همراهن کیفیت بهتری رو تجربه میکنن (نه اینکه بگم اون گروه از قافله عقبن ویا غلطه کارشون )اگر من همراه باشم فکر میکنم زندگی راحتی رو تجربه خواهم کرد عین چسبیدن من به عقاید کهنمه که اگر بچسبم باید هنوز هم به سختی پول در بیارم با دست لباس بشورم اما اگر منم حرکت کنم لذت های بیشتری از زندگی تجربه میکنم (البته اونا فکر میکنم از همین زندگیشون خیلی هم لذت می‌بردن)من روی سخنم فقط با خودم هست اینکه چقدر آدمها به درو از رنگ و نژاد و بی حدود مرز آزادانه کنار هم زندگی میکنن بسیار زیباس و اینکه به عقاید هم احترام میزارن گذشته من هرکس با من هم عقیده و همراه بود درست می‌گفت و من دوسش داشتم اما هرکس عقیده دیگه ای داشته دین دیگه کشور دیگه من باش مخالف بودم اما الان دارم یاد میگرم در صلح بودن با خود یعنی پذیرش تنوع فکر و عقیده در جهان پذیرش رنگ و نژاد و سبک زندگی این طبیعی زندگی کردن اون گروه بسیار زیباس و اینکه چقدر یه کشور با اون عظمت به راحتی اجازه میده هر کس هر طور که دوس داره زندگی کنه بسیار زیباس و اینکه من دارم این زیبایی هارو میبینم بازهم زیبای می‌تونستم مثل گذشته خودم فقط از آمریکا اینو بدونم که جنگ قتل و تجاوز و نازیبایی اما چون در مدار هستم چیزی بجز زیبایی نمی‌بینم اول فایل ها خانم شایسته گفتن حتی به زیبایی ها نچسبیم چیز های قشنگترین در راهن دیروز که فایل نیومد رو سایت گفتم ای وای پس اینو خیلی نگا کنم که فعلا خبری از سفر نامه نیست ولی با خودم گفتم قراره نچسبیمااااا و امروز که فایل زیباتری و پر از نکته اومد خدایا شکرت چه مناظر دلنشینی واقعا از دیدن این همه سرسبزی به وجد میام و چیزی جز خدا نمی‌بینم جلوه جمال خدا یعنی همین و استاد همیشه گفتن هرقستمی از خدارو باور کنی به همون شکل توی زندگیت میاد خوشحالم که خدارو زیبا و ثروتمند و صاحب فضل عظیم باور کردم خوشحالم که خدا و مهربان و بخشنده باور کردم و خوشحالم که شما باعث شدید که من این طور خدارو ببینم و سپاسگزار شما همستم و از خدا شاکر وسپاسکزارم که منو به مسیر کسانی هدایت کرد که به ایشان نعمت داده دلم نیومد کامنت نزارم بعد برم سر کار با اینکه باید زودتر میرفتم ولی یه حسی گفت اول مدارتون ببر بالا بعد برو خدایا شکرت عاشقتونم استاد جان و مریم جان ??????به زودی در آمریکا میبینمتون ?اینو به خودم قول دادم ?در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت منتظر فایل بعدی هستیم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  4. -
    فریبا : ) گفته:
    مدت عضویت: 2694 روز

    سلام صبح همگی بخیر و شادی

    چقدر همزمانی جالبی داشت این قسمت با باوری که من دارم روش کار می کنم

    من الان جلسه ۶ ثروت ۱ هستم و تمرکز کردم رو جمله اولتون با این مضمون که هر رفتاری که از ما سر میزند بخاطر برنامه ای در ذهن است که رسیدن به آن کاملا لذت بخش و نرسیدن به آن رنج است

    استاد عزیزم من حدود یکروز همین جا استاپ زدم تا درک کنم شما چی میگید

    و خیلی خوب درک و دریافت کردم

    هر انسانی در برخورد با تضادها یا بر خواسته هاش متمرکز میشه(حل اون تضاد، راحتی بیشتر) یا بر ناخواسته هاش متمرکز میشه( موندن در اون سختی و گسترشش)

    حالا چرا باید یک انسان ذاتا خواستار حل تضادش نشه؟؟؟؟؟

    بدلیل باوهاش که طبق ورودیهایی که از اطرافش از کودکی گرفته ،تصمیم به انتخاب راه اول یا دوم میکنه

    خب دقیقا بحث شرک داشتن و عدم عزت نفس باعث میشه ما گزینه دوم رو انتخاب کنیم

    به چه صورت؟؟؟

    خواسته قلبی من راحتی است اما بدلیل اینکه از اجتماعی که توش هستم طرد نشم( چون عزت نفسم پایین برام مهمه که تنها نباشم) به ناخواسته ام تمرکز میکنم و اگر باوری داشته باشم که رفتن به سمت خواسته گناه، هرگز به سمتش نمیرم

    دوستان عزیز و زیبای آمیشا دقیقاااااا مصداق بارز درک و دریافت دیروز من هستند

    و خود من هزاران باور شرک آلود دارم که متوجه شدم باید عزت نفسمو قوی کنم

    اون خانمی که دنبال تحصیل رفتند روی خواسته شون تمرکز کردند و موفق شدند، پس عوامل بیرونی ( خانواده، سن، شرایط) واقعااااا هیچ تاثیری در ثروت ندارند

    و جالب این هست که اون عزیزان بین شهروندای دیگه رفت وآمد دارند و راحتی بیشتر بقیه رو از هرنظر با خودشون میبینند، اماااااا به برداشت من باورهای غیر توحیدی هست که باعث میشه از جمع جدا نشن

    لذت هاشون کاملا متفاوت …..در صورتی که از دید ما نداشتن امکانات رنج ولی اونا کاملا عکس فکر میکنند

    خیلی جالبه من چند روز پیش خیلی علاقمند شده بودم بشه رفت کشور کره شمالی و تحقیق کنم و کتاب بنویسم در مورد تاثیر باورا در زندگی افراد

    و الان که این فایل رو گذاشتید یک جذبی در این راستا بود برای من

    و خیلی جالبه که اینها کنار بقیه شهروندا میرن( یعنی ورودی دارند که خواسته در درونشون ایجاد بشه برخلاف مردم کره شمالی) اما همچنان روی ناخواسته هاشون متمرکز هستند

    و این جای تعمق دارد

    البته کالسکه هاشون و لباساشون برام احساس خیلی خوبی آورد بخاطر فیلمای دوران کودکیم که با حس لذت تو ذهنم رفته بود

    دود آتیش که پس زمینه صحبتای استاد بود هم حس خوبی بهم داد و فضای سبز و درختای عالی و خیابونای پهن سبز و خونه های خوشگل

    خدارو صدهزار مرتبه شکر( راستی این جمله از استاد تو ذهن من رفته و بهم خیلی لذت میده)

    سپاس گزارم از خانم شایسته عزیز و استاد

    ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    حمید قالیجاری گفته:
    مدت عضویت: 3592 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    عرض سلام خدمت این خانواده دوست داشتنی

    برایم بسیار تازگی داشت که در کشوری که مهد تکنولوژیه عده ای باشن که جذابیت های تکنولوژی اونارو تحت تاثیر قرار نداده باشه و به سبک شخصی خودشون زندگی کنن پوشش سبک خودشون رو داشته باشن..وسیله نقلیه به سبک خودشون رو داشته باشن و از همه جالبتر تابلوی ایست سبک خودشون رو داشته باشن?? و از همه زیباتر کلبه هایی که در اون زندگی میکردن ومناظری که اطراف اونا بودن بسیار بسیار زیبا بودن و واقعا منو مجذوب خودشون کردن.. خدایا شکرت خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی وجهانی که هرروز زیبایی های بیشتری رو به مانشون میده..یاد فیلمی افتادم که چند سال پیش دیدم به اسم پیشگویهای آسمانی که تو این فیلم شخصیت اصلی فیلم به جایی هدایت میشه که دیدگاه مردم اون منطقه شبیه دیدگاه آمیش ها بود و من ناخودآگاه یاد اون فیلم افتادم..درکل این قسمت خاص و بی نظیر بود و هرروز داره به دیدگاهها و فرکانس های بهتری هدایت میشیم خدارو شکرخدارو شکر خدارو شکر.. بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی هستیم

    حق نگهدارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    فلورا صبا گفته:
    مدت عضویت: 2914 روز

    با درود ، واااااای خدااااااا چقدر جالب بود اصلا تصورشم سخته…. خیلی بابت به تصویر کشیدن این صحنه های هیجان انگیز ازتون ممنونم. چه افرادی می تونن اینطوری زندگی کنن واقعا ! احتمالا باورهای اونا از نظر اینکه بیشتر با خودشون در صلح هستن باید قوی تر از مایی باشه که تو تکنولوژی هستیم.. چون زندگی تو دامان طبیعت خیلی به آدم انرژی میده…

    آیا همینطوره ؟ لطفا از باورشون و طرز فکرشون هم سوال کنین و برامون مطلب بذارین.

    خیلی لذت بردم مخصوصا از لباس خانوماشون ، نان و شیرینی پای هاشون و دوچرخه سواریشون ، عالیییی بود، عالی… چقدر اطلاعات عمومیم بالا رفت…

    ممون پایدار و برقرار باشید.?????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    فرشته جمیلی گفته:
    مدت عضویت: 2184 روز

    سلام استاد

    یکم این فایل برام سنگین بود.

    انگار توی مرز شدن و نشدن گیر کردم.ذهنم از تعجب دهنش بازموند!

    و واقعا دیدم که ذهن چقدر میتونه آماده خورباشه! یعنی چقد میتونه فقط چیزهایی رو ببینه که بهش نشون دادن یا بهش گفتن.

    آخر فیلم حرف قشنگی زدید.گفتیدبا تغییر باورامون همه کار میتونیم بکنیم وهیچ محدودیتی وجود نداره…

    فقط موندم که باوجودپیشرفت تکنولوژی چطور آمیشا میتونن مقاومت کنن؟ باخودشون چی فکر میکنن؟؟

    متوجه نمیشم.

    فقط میدونم که من توی مسیرم.یه مسیر شگفت انگیز که فقط بایدبه دقت نگاه کنم.فعلا باید ذهنم آماده کنم برای اینکه بدون هیچ قضاوتی فقط نگاه کنه.وبادیدن فیلمهای سفرنامه انگار هربار درهای جدیدی به روم باز میشه و من تو درتو وارد فضاهای متفاوتی میشم و داستانها مثل زمزمه های درگوشی هستند که منو به چالش میکشونن…

    من باید ذهمنو آزاد بذارم و اجازه بدم تفاوتها، بودن نبودنها،باید و نبایدها خودشونو نشون بدن.

    البته نکته ای که توجهمو خیلی جلب کرد احترام متقابلیه که بطور چشمگیری وجود داره…ومن سعی میکنم آموزه هایی که تابه حال از استادعباسمنش داشتمو در زندگی روزمره ام بکار بگیرم. مثل توجه به نکات مثبت، توجه به زیباییها، کنار رفتن از سر راه خدا، وهمینطور احترام متقابل..

    رعایت همین نکات کم کم مدار منو تغییر میده.من باید تمرین اگاهی داشته باشم، تمرین درخواست و تمرین سپاسگزاری… و منتظر معجزات بمونم. بقولی باید مشاهده گر باشم و درمسیر باقی بمونم ذهنمو پذیرای تفاوتها کنم و فکر کنم که اومدم توی یه موزه..فقط باید نگاه کنم و سعی کنم زیباییهارو درک کنم و ازشون لذت ببرم.

    بازم از مریم جان عزیز کمال تشکر رو دارم که واقعاً زحمت میکشن.دستت طلا مریم جانم.?

    استاد ممنون که منو دعوت کردید تا همسفر شما باشم.

    قلباً و باتمام وجود سپاسگزارم.

    خیر پیش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 136 رای:
    • -
      آذر کریمی گفته:
      مدت عضویت: 2534 روز

      بسیار زیبا مینویسی فرشته جان . با خوندن دیدگاهت درهای جدیدی در ذهنم باز شد دیدگاههای قبلیت رو هم خوندم . همشون عااالیه . بااینکه مدت زیادی از عضویتتون در سایت نمیگذره ولی کل داستانو خیلی زود گرفتین ??.ممنون ازشما که آگاهیهاتو با ما به اشتراک میذاری?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فرشته جمیلی گفته:
        مدت عضویت: 2184 روز

        آذر عزیز

        هرکی درد بیشتری کشیده باشه و دعای بیشتری کرده باشه جوهر قلمش غلیظ تره و نگاهش تیزبین تر.

        ممنون بخاطر نگاه دقیقی که به نوشته ها داری. ازدل برمیاد،لاجرم به دل هم مینشینه.

        عزیزی.مراقب خودت باش.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3835 روز

      به نام خدای هدایتگر مطلق …

      دو تا نکته توی این نوشته بسیار عمیقِ و قابل تامل ( تازه الانم آهنگ های Cosmic روی شافلِ واسم و یک هم زمانی خاصی به این نوشته داده خداروشکر این نشان میده که من همواره در زمان و مکان مناسب هستم ): نوشتی عزیزم,

      ” … رعایت همین نکات کم کم مدار منو تغییر میده. من باید تمرین اگاهی داشته باشم، تمرین درخواست و تمرین سپاسگزاری… و منتظر معجزات بمونم. بقولی باید مشاهده گر باشم و درمسیر باقی بمونم ذهنمو پذیرای تفاوتها کنم و فکر کنم که اومدم توی یه موزه..فقط باید نگاه کنم و سعی کنم زیباییهارو درک کنم و ازشون لذت ببرم. ”

      | مشاهده گری … موزه … درک زیبایی ها … سپاس گزاری … نداشتنِ وابستگی و دل بستگی به هیچ زیبایی …

      توی این مشاهده گری قطعا به خاطر ماهیت این دنیای دو قطبی .. تو شاهدِ شدید تفاوت ها خواهی بود … و باید خودت را همسو با قوانین این دنیا کنی که یکیش پذیرفتن اینکه تفاوت ها هست و تو خودت را دریابی از درون ببینی کی هستی؟ واسه چی اومدی اینجا؟ هدفت چیه؟ کجا میخوای بری؟ چکار میخوای بکنی؟ و بعدش … از بین این همه تفاوت ها سبک شخصی خودت را دریابی و همینطوری که برای خودت ارزش فراوان قائلی همینطور که برای خودت احترام قائلی خودت را دوست داری به خودت عشق میورزی و همین هم توی دنیای توست، میای و طبق این اصول دریافته شده از خود آآیی که سپس به خدایی رسیدی که همه چیز و خودِ خودِ ثروتِ .. میای و به همه و سبک و سلیقه ها و تفاوت ها احترام میذاری …

      چون در این جهان هر فرکانسی بفرستی واسش، همون را در میابی …

      دوست عزیزم، راستش وقتی تنها مخاطبم خدا باشه اصلا کار سختی نیست که همه را عشقم و یا محبوبم یا نفسم، حتی همه کسم صدا بزنم و بگم که چقدر از تهِ دل عاشقتم عاشقتم با تمام وجودم/

      دوست دارم فرشته جان .. تو تمام وجود تحسین برانگیزی عزیزم.

      الهی که قلبت با عشقِ خودت همیشه پر بشه و ثابت قدم باشی در این مسیر الهی.

      دوست دارم ..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    علی خاکشور گفته:
    مدت عضویت: 2281 روز

    سلام به استاد عزیز وهمچین خانم شایسته مهربون واقعا از شما سپاسگزارم از فایل خیلی لذت بردم یاد دوران بچگی افتاد که ان زمان بدون برق وگاز در روستا زندگی می کردیم واقعا در هرشرط میشه به خواسته رسید به شرط این که بتوانی با نجواهای شیطان غلبه کنی خدایا شکرت این همه نعمت وفراوانی را دراختیار گذاشتی خدایا شکرت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: