سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴ - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

382 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خدایاشکرت امروز با دخترم این فایل رو نگاه کردم و خیلی براش جالب بود.

    کلا امروز در مدار همزمانی ها قرار گرفتم.

    اولین همزمانی تو همین فایل بود که من دقیقا یک روز قبلش قدم پنجم جلسه اول رو گوش دادم که استاد تو فایل گفتن و آمیش ها هم جز همین دسته و همزمانی محتوا این سفر با قدم پنجم..

    دومین همزمانی

    به محض اینکه منو وعشقم رسیدیم مغازه باران شدید بارید و چه بارون زیبایی ..یعنی در بهترین زمان و مکان ممکن.. به موقع از خونه اومدیم (پیاده بودیم)و به محض رسیدن به مغازه باران بارید..

    سومی اینکه خودت ویزیتور زمزم اومد وبرامون لیمونات آورد و گفت بعداز پولش رو به حسابم واریز کنید.بدون اینکه ما بگیم.ورزق خودش اومد.

    چهارمی مشتری عالی که زمانیکه خواست مبلغ رو بکشه اضافه تر از اون مبلغ خرید ش برامون کارت کشید…خدایاشکرت

    یعنی امروز به وضوح درک کردم این الرزق رزقان

    خدایاشکرت

    برای این همزمانی هم مداری…

    خدایاشکرت

    دیروز با توجه به تضاد بزرگ و اینکه واقعا کنترل ذهن خیلی برام سخت بود…

    و همش مدام به خودم میگفتم من به خدا قول دادم توحیدی عمل کنم..امروز در ستاره قطبی نوشتم که خدایا من نمیدونم و تسلیم تو هستم تو خودت امروزم رو برام زیبا وعالی بچین..

    حال خوب بیشتررررر و رابطه عالی و عاشقانه با عشقم وبچه هام

    خدایاشکرت برای سلامتی نی نی کوچولو وجودم که نور خداس

    خدایاشکرت

    خ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    شایان فرهادی گفته:
    مدت عضویت: 691 روز

    بنام خدا

    سلام به تمام کسانی که این متن رو میخونن و

    سپاس گذارم از استاد عباس منش و خانوم شایسته که با عشق این تصاویر زیبا و پرمعنا رو برامون ضبت و ثبت میکنن

    این که هرکی هر عقیده ای داره و این احترام دو طرفه حاکمه بر اون فضای کشور خیلی برام جذابه

    او قسمتی که استاد راجبش حرف میزد من دلم میخواست زود ببینمش هی تعریف میکرد استاد هی تشنه تر میشدم که ببینم مخصوصا اون مادری که بچشو رو دوچرخه داشت میبرد و اون کالسکه واقعا فوقلعاده بود

    همینه که جهانو زیبا میکنه این تنوع رنگ این تنوع عقیده تنوع خواسته تنوع زبان تنوع ظاهر حتی قیافه

    من تاحالا اسم امیشارو نشنیده بودم دیده بودم تو فیلما اینجوری لباس میپوشن

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این همه تنوع که تو این جهان زیبا خلق کردی

    و هزاران هزار مرتبه شکرت که قدرت انتخواب و خلق زنگیمو دست خودم دادی

    شاد، سلامت، قدرتمند، ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و اخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سید اصغر باغبان گفته:
    مدت عضویت: 2153 روز

    سلام خدمت استاد دوست داشتنی و خانم شایسته نازنین

    چقدر جای تفکر داره این قسمت نه از اینکه چرا امیش ها اینجورین من خودم رو مثال میزنم نه کس دیگه!اصغر فک نکن ذهن تو فرقی با اون امیش داره!منم الان کلی ثروت در جهان هست ولی به دلیل نگاه محدود کنندم نمیبینمش اون خداوند زمین و اسمانها رو مسخر من کرده ولی من خودم رو باور ندارم خودم رو ناتوان میبینم ایا باورهای محدود کننده امیش ها تفاوتی داره با من؟هم من و هم اون امیش یه یه سری باور محدود‌کننده داریم من باور ندارم که من میتوانم زندگی خودم‌رو خلق کنم من شهامت تغییر رو بع دلیل باورهای محدود کننده نداشتم اون امیش هم نداشته و اینه که هنوز با وجود ماشین با این سبک دوچرخه جابه جا میشه میخوام این نکته رو به خودم یک بار دیگه یاد اوری کنم به قول خانم شایسته ادم یه وقتهایی از یه باور که به نطر خودش باور مثبتی هست انقدر ضربه میخوره و اون رو نقطه قوت خودش میدونه که از نقطه ضعفش ضربه نمیخوره،اینکه من بگم بابا دیگه این امیش ها کین دیگه اینا دیگه کجای دنیان؟نه اصغر نه عزیزم خودت پر از باورهای محدود کننده حتی بدتر از این امیش ها هستی ولی این باور اینکه من مشکلی ندارم و میدونم میدونم باعث میشه حتی ذهنت به سمت این نره که داری مسیر رو اشتباه میری!تا تسلیم صددرصد نشوم و باور نکنم که ضعف دارم نتایج از راه نمیرسه!این فایل و امیش ها به من نشون داد که ببین ذهن چطوریه!باورها چطوریه!به قول استاد مثل سیمان چسبیده به مغز ما و اونها نتایج رو رقم میزنند بیشتر به رابطه اندازه نتایج و باورهامون دقت کنیم جهان ایرادی من باورهام مورد داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 938 روز

    به نام خدا

    چقدر عالیه این قسمت

    من چقدر دوست دارم آزادی رو

    اتفاقا الان تو ذهنم گذشت که چقدر خوبه که با هم دیگه متفاوت باشیم – از نظر لهجه – زبان – سطح -درس – کشور – منطقه – منظره و…

    فرض میکنیم تو جهان همه نون رنگمون سفید و سفید بود

    فرض کنیم که تو جهان هممون رنگ سبز رو استفاده میکردیم برا لباس هامون

    فرض کنیم که تو جهان هممون تا دیپلم درس میخوندیم فقط در یک رشته

    فرض کنین قد همه مون 2 متر بود

    فرض کنیم همه مون 100 کیلو بودیم

    فرض کنیم همه مون مو هامون فر بود

    همه مورد تنیس بازی میکردیم

    همه مون هیوندا تالیسمان سوار میشدیم

    همه مون ی شغل داشتیم

    ببین دنیا چه جای کسل کننده ای می شد

    واقعا که اعمال زشت باعث میشه که اعمال درست ارزش پیدا کنه.

    باید به عقاید همه احترام بگزاریم.

    اعقاید و باور های همه برا خودشون درست هست چون طبق باور هاش داره نتیجه میگیره

    خدا را شکر بابت دیدن این ویدیو

    چقدر برام جالب بود

    این که تو امریکا ی محله ای این قدر عجیب باشه

    اینکه به همه احترام بگزارن

    اینکه برا اونها کلی وسایل درست کنن و..

    شکر الله بابت این همه زیبایی – تنوع و ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محمدرضا قنادی گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    نکته مهمی که یاد گرفتم

    این بود که در تمام شرایط بد و خوب ما می‌توانیم ادامه بدیم

    مخالف باورهای اون سرزمین

    که همه تا یک مقطع کمی تحصیل

    می‌کنند تا دکترا هم رفت.

    چقدر این درس بزرگی میده

    که واقعا اگر همه عالم مخالف

    تو بودند تو باید پیشرفت کنی

    و خودت با باورهایی که خودت به خودت میگی رشد کنی

    نه باورهایی که دیگران می‌گویند

    یکی از دلایلی ‌که امیش پیشرفت زیادی نداشته به خاطر باورهای

    غلط گذشتگانشان هست.

    اگر اینترنت و موبایل بیاد در بین آنها باورشون رو تغیر می‌دهد

    بنابرین کمبود اطلاعات که دارند

    در آینده هم مانع رشدشان

    خواهدشد

    و نکات جالب دیگ که داشتن

    احساس کردم اون خانوم به راحتی با دوچرخه و فرزندش پا میزد

    و خم به ابروی خودش نمی‌آورد

    در صورتی که انرژی زیادی برای

    راندن همچین دوچرخه ایی لازم هست.

    نکته جالب دیگه راندن اسب در اتوبان که ماشین ها با سرعت می‌روند

    چقدر مردم هماهنگ بودن

    چقدر جالب .

    ولی نکته مهم اگر ما از آموزگار

    درس نگیریم

    پس حتما از روزگار درس خواهیم

    گرفت الان مجبورا کارت خوان

    داشته باشند

    دو روز دیگه

    مجبور می‌شوند

    گوشی و ارتباطاتشون

    رو قوی کنند و الی قربانی

    ضعیف بودن در جمعشون

    می‌شوند

    و ضعیف ها حذف خواهندشد

    شکر

    شکر

    شکر

    برای دیدن این تصاویر

    و آهنگ زیبای

    آخر فایل

    تشکر ویژه از خانوم شایسته

    برای تدوین و آهنگ زیبا

    و استاد

    برای درس های زیادی

    که توضیح دادن

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3125 روز

    سلام بر همه دوستان ….من هم مثل خیلی ها وقتی این فایل رو دیدم اولش خیلی سخت بود برام بپذیرم که همچین انسان هایی هنوز وجود دارن و با دیدن لباس ها و کلاه های قشنگشون خیلی کیف کردم ولی بعد از این فایل خیلی به فکر فرو رفتم و بعد دیدم که باید خدا رو به خاطر وجود چنین انسان هایی شکر گفت…..آمیش ها به من یاد دادند که با تضاد های زندگیت ازدواج نکن ..اگر دوچرخه ات رکاب نداره تو مجبور نیستی این تضاد رو بپذیری بلکه باید بری دنبال راه حل. توی زندگیت هرمشکلی که به وجود میاد حتما برو دنبال راه حلش………اینجاست که انسان از اهمیت وجود تضادها در زندگی آگاه میشه و می فهمه که خدا چه لطفی در حق ما می کنه با همین تضادها

    اون خانمی که در موردش خانم شایسته صحبت کرد هم به من یاد داد که تو مجبور نیستی هم رنگ اقوامت شوی .اگر بخواهی متفاوت باشی خداوند تو را هدایت می کند به سمت خواسته هایت…خدایا شکرت که بهم این موارد رو یاد دادی از طریق دستانت .استاد و عشقش و قوم زیبای آمیش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 1746 روز

    به نام خدا

    سلام به همه همسفرای عزیزم و استاد و مریم خانم شایسته عزیز

    واقعا چقدر عجیب اما طبیعی و زیبا من این امیشارو که دیدم یاد اون برنامه کودکایی میوفتم که قبلا دیده بودیم هممون و چون دقیقا اوناهم همین نوع لباسارو میپوشیدن و چقدر حس عجیبی داشتم وقتی دیدم اول که استاد درموردشون صحبت کردن فکر کردم که یک ادمایی با ظاهر عحیب غریب هستن بعدا که دیدم چون از قبل این نوع خونه ها این نوع لباسارو تو تلوزیون دیده بودم باهاشون ارتباط برقرار کردم اما یکم نه یکم خیلی خودشونو محدود میکنن ها اما اون دوچرخه هاشون خیلی جالبه شاید ایده اسکیت برد از همین باشه و چقدر جالب بود اون خانمی که استاد گفتن بچشوبه دوچرخه بسته بود چه صحنه قشنگی بود مثل نقاشی بود و چقدر ادمای مرتب و تمیزی بودن اصلا لباساشون جاده هاشون برق میزد با این که اسب داشتن و خوب یکم خرابکاری میکنه اسب اما جایی که درشکه پارک شده بود فقط یک قسمت از اون کفپوش سفید رنگ کثیف شده بود خیلی جالب بود و این نشون میده که انسان ها چقدر میتونن خودشون و افکارشون رو محدود به گذشتگان کنند و چقدر میتونن رها باشن و با زمانه پیش برن و یک نکته دیگه که امریکا بستری رو فراهم کرده که این دو گروه با صلح و دوستی کنار هم زندگی کنند و به هم احترام بزارن ولی یک صحنه من یکم دلم برای اون بچه های امیشا سوخت که چرا تو همچین باورایی بدنیا اومدن اینو میدونم اونا میتونن باوراشونو عوض کنن اما شاید خیلی سخت تر از بقیه باشه چون انگار پدرو مادراشون خیلی سخت به عقایدشون چسبیدن ولی اون داستانی که مریم جون تعریف کردن از اون خانم امیشی که دکترا گرفته و داستانشو نوشته امیدوار شدم واقعا ادم به خودش که بر میگرده میبینه چقدر جا داره که ادم روی خودش کار کنه و عقایدی که بی اساسن رو از خودش دور کنه واقعا یک ادم نکته سنج و نکته بین میخواد که دقت کنه به کاراش به کارایی که ناخوداگاه انجامشون میده که منشعش باورای گذشتگانمونه امیدوارم بتونم به اون درحه برسم که یک انسان رها از افکار قدیمی باشم و ازاد ازاد و رها رها باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1067 روز

    سلام خدمت همه عزیزانم

    چقدر جالب بود این فایل برای من و شاید براتون جالب تر باشه بدونید ما هم در ایران در

    سمت خراسان هم از این روستاهای خاص داریم مثلا روستاهایی داریم که تمام ساکنانشان

    نابینا هستند یا روستایی داریم که همه افرادشان بسیار بسیار قدکوتاه هستند و به اسم روستای

    کوتوله ها معروف هست را روستایی داریم که افرادشان به طور کاملا سنتی وفقط از محصولات

    روستا استفاده می کنند و تا بحال شهر رو ندیده اند و تحصیلات ندارند و شناسنامه هم ندارند و

    در واقع فاقد هویت هستند و روستاهای بسیاری شبیه اینها در ایران عزیزمان هست یا روستایی

    که 90 درصدشان چشمهای رنگی دارند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 2657 روز

    به نام خدایی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست

    سفر به دور آمریکا

    قسمت 44

    انشالله هدایت میشیم..اگر قرار باشه ببینیم شون هدایت میشیم

    استاد چه قدر تحسین میکنم این پیروی و اطمینان شما رو از احساس تون از اجرای قانون و گوش به هدایت های خدا بودن تون رو…و چه قدر خدا فوق العاده شما رو هدایت میکنه براتون میچینه اتفاقات رو به بهترین شکل…

    تحسین میکنم اون خانم زیبا رو که علاوه بر اینکه این همه راه اومدن برای عکس گرفتن با شما بلکه براتون هدیه هم آوردن…چه قدر شما خوبی های آدم ها رو جذب میکنید…روح خدایی شون رو

    واقعا این کشور تحسین برانگیز هست و باید ایستاده براش دست زد…اینکه برای هر انسانی با هر عقیده ای جا هست و هر کسی به هر شکلی که بخواد میتونه زندگی کنه و همه بهش احترام خواهند گذاشت حتی اگر مخالفش باشن…اون رو قابل احترام میدونن…چه قدر جهان متنوع هست…اینجوری همه خود واقعی شون خواهند بود بدون نقاب…بدون ترس…در صلح خواهند بود…چه قدر زیباست این شکل از زیستن و زندگی خداروشکر…که در کشوری این چنین پیشرفته تو حق انتخاب داشته باشی که به دور از تمام تکنولوژی زندگی کنی…

    این زیبایی آمریکا رو نشون میده که همه در کنار هم با صلح  زندگی میکنن

    چه قدر دنیا میتونه متنوع باشه و میشه با احترام در کنار همدیگه زندگی کرد

    چه قدر شما رو تحسین میکنم که کنجکاوی و سوال هاتون رو بدون نگرانی…بدون خجالت پرسیدید…و اونها جواب دادن…

    چه قدر فراوانی هست که شما برای خرید کیک باید از قبل پولش رو بدید تا براتون درست کنن…این هم نشان از فراوانی مشتری هست…

    چه قدر امریکا به دیدگاه های آدم ها احترام میزاره…چه قدر این کشور فوق العاده اس حتی برای گذاشتن درشکه و اسب ها محل های مخصوصی رو ایجاد کردن که سایه بون داشته باشه و اسب اذیت نشه…

    چه قدر این کشور جایگاهش بالاست که حتی نشانه های راهنمایی و رانندگی مخصوص هم برای این افراد که با درشکه جابه جا میشن قرار دادن…

    چه قدر دیدگاه شون خوبه که این شرایط رو این فضا رو … در واقع این احترام رو..احترام به عقاید دیگران رو ترکیب کردن…یعنی یه جوری بالاخره مدیریتش کردن

    ما نمی تونیم به صورت کامل همراه پیشرفت جهان نباشیم

    و بدونید جهان چه قدر متنوعهِ..بدونید چیز های جدیدی رو آدم توی سفر میبینه…هدایت میشه

    استاد سپاس گزارم به خاطر توضیحات جامع و کامل شما و خانم شایسته که وقت گذاشتید و با این اشتیاق و انرژی ما رو هم در جریان قرار دادید….

    از هر شرایطی…حتی اگر شرایط به ظاهر جالب نباشه هم میشه به موفقیت های خیلی بزرگ رسید

    به موفقیت های خیلی بزرگ هیچ محدودیتی در کار نیست ..هیچ…هیچ محدودیتی در کار نیست…هیچ بهانه ای پذیرفته نیست

    هر چیزی رو که بخوایید میتونید بسازید تو زندگی تون…فقط باید باورهاتون رو عوض کنید…فقط باید نپذیرید اون چیزی رو که از قبل بهتون گفتن …باید بتونید متفاوت فکر کنید

    چه آگاهی ای رو دوستان دریافت کنن از قسمت اول قدم پنجم به واسطه ی گفته ی شما…

    چه قدر این همزمانی ها فوق العاده اس…چه قدر خدا خوب داره میچینه…

    چه قدر این فروشگاه محلی آمیش ها زیباست…چه قدر تمیز هست همه جا…

    خدای من چه قدر این پای ها جذاب به نظر میرسه…چه قدر قشنگ هستن…چه شیرینی های طرح گل قشنگی توی ویترین هست…

    استاد راس میگید با این که آمیش ها مخالف تکنولوژی و فناوری هستن اما خودشون رو تا حدودی آپدیت کردن و دارن ازش استفاده میکنن تو فروشگاه هاشون…

    چه قدر دوچرخه ی این خانم جالب هست با اینکه داره از دوچرخه استفاده میکنه اما رکاب نداره…چه قدر زیبا هست…

    چه قدر پوشش لباس هاشون زیبا و متفاوت هست…حتی اومدن والمارت خرید کنن…چه قدر جالب هست…

    چه قدر درشکه هاشون قشنگ و متفاوت هست…

    چه محله های زیبایی دارن…خونه های چوبی سفید با نرده های سفید رنگ و چمن های سراسر سبز…

    چه قدر این خانم که سوار دوچرخه هست و بچه اش رو هم با خودش به همراه داره…جالب بود

    خداروشکر به خاطر زیبایی های این قسمت..

    14/دی‌ماه/1402

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    منوچهر فاریابی پور گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    سلام خدمت شما دوستان عزیز و استاد گرامی و خانوم شایسته مهربان

    چقدر آزادی خدای من.

    اینکه بدون قضاوت دیگران زندگی کردن اینکه ساده زیستن این آدمها دقیقا منو یاد دوره قانون سلامتی انداخت که استاد پرسیدن انسانهای اولیه چجوری زندگی میکردن و چه غذاهایی میخوردن و غیره..

    و خدای من بخاطر زیبایی این کشور فوقالعاده هست کشور آمریکا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: