سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۴ - صفحه 7

382 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طاهره جان گفته:
    مدت عضویت: 2786 روز

    سلام عزیزای دلم

    استاد بی نظیرم

    مریم جان خودم

    پسرم دوسال و هفت ماهم هم میدونه استادم متفاوته تا اومده میگه استاد بیار

    ابشار سنجاب بیار برام

    امروز دیگه بهش میگم میخای چکاره بشی همیشه میگفت خلبان امروز میگفت استاد

    تا امروز ظهرم ی دور سنجاب و ابشار دیده و خوابیده.

    همه عاشقتونن استادم.

    و اما این فایل خیلی برام حالب بود گذشته از جالب بودن سبک زندگیشون

    این هست که مهم نیست براشون بقیه چی میگن

    و مهمتراز اون دولت و کشور امکانات رو جداگانه براشون فراهم کردن از همون سایبان برا اسباشون یا احترامی که براشون قائل هستن موقع ترافیکی که ایجاد میشه و تابلو هایی که مخصوص خودشونه

    واقعا وقتی سبک شخصی خودت رو بری و برات نظر دیگران مهم نباشه برات همچی فراهم میشه

    و این امیشها

    اگه ما دنبال اگاهی و هدایت باشیم نحوه زندگیشون برا ما که غیر قابل باوره در امریکا جایی که پر از امکانات و نعمته پر از درسه.

    از منظره زیبای اونجا منی که ایقد عاشق سرسبزی هستم

    منو به وجد میاره که چقد تنوع رنگ سبز اونجا هست تا چشمت کار میکنه سرسبزی و سرزندگی

    خدایا چقد زیبایی

    سپاسگزارم استادم سپاسگزارم مریم عزیزم

    به خودم میبالم که در مسیر زندگی شما قرار گرفتم و شما سه نفر شدین دستان خداوند عزیزم برای گسترش زندگی من.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    امین دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 2552 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیزمون و مایک جنگجو

    این فایل هم درس های زیادی میشه ازش گرفت

    هر چه قدر مقاومت در برابر تکنولوژی داشته باشیم بالاخره برای زنده موندن و زندگی کردن باید ازش استفاده کرد

    اینکه از راهنما که خودش یه تکنولوژی هست استفاده میکنن برای کالسکه هاشون

    از نور لامپ استفاده میکنن برای ویترین کیکهاشون

    بلاخره جهان به گونه ای پیش میره که با وجود نسل های جدید و دوس داشتنشون به تکنولوژی های روز نمیشه مقاومت کرد

    اما ایم موضوع مهمترین موضوع این فایله که هر چقدر پیشرفت کرده باشی و از لحاظ ثروت موفق باشی بازهم خود به خود و ناخود اگاه به همه مردم و عقایدشون احترام میذاری و این یعنی هماهنگی با خودت و خدای خودت

    یعنی این مردم و این دولت پذیرفتن که هر چه قدر ثروتمند تر باشی انسان خاکی تر و معنویتری هستی و این اوج معنویت هست که با وجود این همه تضاد طبقاتی این مردم به هم احترام میذارن و خدادقیقا اینجاها نمود پیدا میکنه این است امریکای موفق و ثروتمند و معنوی

    چقد خوب شد این فایل رو دیدم خدارو شکر بابت این فایل زیبا و اموزنده

    اینمه نکته که اون خانم تا دید دوربین ازش فیلم میگیره روش رو کرد اون طرف و این خودش نشون دهنده ی اعتقاد مذهبیشونه و چقد جالب که با ازادی که اونجا هست این قوم هنوز به یه سری عقایدشون پایبندند

    اون در اتوبوس که درست شد وقتی صدای موتور پله برقی مییاد من چه حالی میکنم خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچقد لذت بخشه در باز میشه پله برقی میاد جلو

    در پناه الله یکتا شاد و موفق ثروتمند باشید

    ممنون خانم شایسته عزیز و استاد عزیزمون

    وجودتون سلامت انشالله این سفر همینجوری اداامه داشته باشه تا اخر سال بعدش فایل سفر به اروپلا رو ببینیم و بعدشم جهان بعدشم خودمون شروع کنیم سفرها رو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    شهین منوچهری گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    بنام خالق زیباییها،سلام به خانواده صمیمی ،مثبت اندیش،زیبا بین وهدایت شده ام .واقعا ازتماشای این همه زیبایی در پوست خودنمی گنجم ترکیب دورنگ سبزوابی پست سر استاد ارامشی عجیب در من ایجادکردچشمام ازدیدن تابلوهای حیرت انگیزخدای مهربان سیر نمی شن ازخوشحالی برق می زنن ممنون ازشما وخانم شایسته عزیز که اون غروب زیبای دل انگیز واین سرسبزی و ابی نیگون اسمان خداوند بی نهایت زیبا رو برای مابه نمایش میزارین ودید مارو نسبت به دنیای اطرافمون بازتر می کنین ممنونم ازاین همه مهربانی ولطفتون سپا سگزارم ازخدای خوبم به خاطر وجود شما انسانها با احساس وصمیمی عمرتون باعزت ووجودتون پر ازخیروبرکت .برای من خیلی خیلی جالبه که درکشوری که مسلمان نیست این همه قوم وملیت باهم وباصلح وارامش درکنار یکدیگر زندگی مکنن واقعا اونجا انسانیت معناداره احترام به انسان وعقاید انسانی ازهرفرقه ونژدای به وضوح دیده میشه ارامش درجسم وروحشون بیداد میکنه اونها باوجود اینکه مسلمان نیستند ولی همیشه شکر گزارن وازکوچکترین داشته هاشون نهایت لذت رو می برن دوربرشون پراززیبایی ،نعمت وفراروانیه .ومن دراینجا این خواسته رو باایمان وتوکل ازخدای مهربانم می خوام روزی برسه که مردم سرزمینم از هر فرقه ونژادی ازهر دین ومذهبی بااحترام به عقاید یکدیگر به عنوان انسان وانسانیت باصلح وارامش وازادی درکنارهم به پیشرفت جهان هستی کمک کنیم ودرحضور پرودگارمان شادو پیروز سربلند باشم به امید ان روز زیبا .سپاس ازهمه زحماتتون پاینده وموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ماری جون گفته:
    مدت عضویت: 3308 روز

    سلام عرض ادب و احترام به سید حسین عزیز و خانوم شایسته و تک تک اعضای خانواده

    دیشب ساعت 2 تو جاده بودیم و در حال برگشت از سفر 10روزه مون

    محمدرضا(همسرم)گفت مریم ما باید یه گزارش روزانه از سفرمون تهیه میکردیم دقیقا مثل گزارشی که وقتی میریم کوه تهیه میکنیم ،مثلا چه ساعتی حرکت کردیم ،تو مسیر با چه چیزایی برخورد کردیم،چه چیزایی دیدیم،حالات روحی بچه ها چطور بود،کجا اطراق کردیم،چه مسافتی رو تو چه تایمی حرکت کردیم، . . . اینطوری هر لحظه از سفر رو ثبتش میکنیم و هر وقت هم بخواییم میریم سراقش هم خاطرات زنده میشه هم به خودمون یادآوری میکنیم که چقدررر کیف کردیم(همونجا یاد سفرای قبلیمون افتاد و با اشتیاق گفت) که روی چه ترسهایی پا گذاشتیم.یادته دوره جهانبینی رو که گرفته بودی همش حرف از سفر و پا گذاشتن رو ترسها بود،یادته بهم گفتی تو خیلی ترسویی همش دنباله اینی که یکی همپات باشه این کارو کنی یکی همپات باشه که تنهایی سفر نری،همونجا عزمم رو جزم کردم و سه تایی بهمراه خدا رفتیم سفر12 روزه اونم به اون سر ایران،تازه شم بدون اینکه با تور بریم انداختیم ماشین رو تو جاده از این جای دیدنی به اون جای دیدنی خودمون تنهایی هممممه رو رفتیم بدون اینکه به تور مراجعه کنیم،با اینکه اینقدر حرف بود که خطرناکه،ال میشه و بل میشه ،اینارو ما باید ثبت کنیم،که 3 تایی چه جاهای دیدنی و بکری رو رفتیم و اینکه من و خدا همپاهای خوبی هستیم به شرطی که خودم اجازه بدم.آره مریم اینارو باید ثبت کنیم.بعدشم ساکت شد و رفت تو رویاهاش منم با چشای اشک آلود فقط نگاش کردم

    الحمدالله رب العالمین

    با آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ارسلان دانشمهر گفته:
    مدت عضویت: 2828 روز

    با سلام به همگی. فایل بسیار جالب و زیبایی بود مخصوصا که با این گروه امیشها که قبلا چیزی در موردشون نشنیده بودم آشنا شدم. همچنین شنیدن داستان اون خانمی که از بین این جماعت که بیشتر از دبستان تحصیل نمیکنند،تا دکتری رفته جلو بسیار آموزنده بود و اون حرف استاد که هیچ محدودیتی در کار نیست و هیچ بهانه ای قابل قبول نیست برآیم بسیار روحیه بخش بود، سپاس از زحمات شما. پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    احسون گفته:
    مدت عضویت: 2971 روز

    (((همینطور که من دارم محصولم رو از زمین کشاورزیم برداشت می کنم ، به همسرم نگاه می کنم و صفا و سادگی همسرم رو حس می کنم.

    ولی میدونی ؟ … همین چیزا هست که برای یه آمیش مثل من خیلی دوست داشتنی و خوبه و من از چیزای تجملی مثل برق بدم میاد و ازشون دوری می کنم.

    ساعت چهار و نیم صبح من گاو ها رو می دوشم و جبدیه به مرغها غذا میده و یعقوب هم شخم می زنه .

    گاهی من اینقدر گاوها رو می دوشم و شخم می زنم که حزقیل حتی فکر می کنه که عقل از سرم پریده.

    من مرد میدانم و خیلی با نظم و انضباط و کار درستم

    توی دستام کتاب مقدسه و روی صورتم ریش دارم

    اگر من همه کارهام رو بکنم و تو هم همه کارهات رو تموم کنی امشب می خواهیم مثل سال ۱۶۹۹ جشن بگیریم

    و این شعر رو با هم تو جشن بخونیم :

    ما بیشتر عمرمون رو سپری کردیم توی یک بهشت آمیش

    برای خودمون کره محلی درست کردیم تو یک بهشت آمیش

    کار سخت و فداکاری کردیم توی یک بهشت آمیش

    لحاف های دست سازمون رو با تخفیف زیاد فروختیم توی یک بهشت آمیش

    هفته پیش یکی از بچه محلی های اینجا بهم لگد زد . ولی طرف دیگه رو هم چرخوندم سمتش و گفتم اگه می خوای اینطرفش رو هم بزن .

    بخاطر اینکه من به این چیزها اهمیت نمیدم و براش بهترین هارو هم آرزو می کنم . چون من با اینکارا می خندم وسر بلندم انوقتی که اون داره توی جهنم می سوزه.

    من هیچوقت توریست هایی که از ما دیدن می کنن و باعث آزار ما میشن رو آزار نمیدم و ضربه ای بهشون نمی زنم حتی وقتی حقشونه!

    آمیش و نگرش و برخورد منفی و تند ؟!… می دونین که کسی تابحال همچین رفتاری از یه آمیش ندیده و نشنیده.

    من هیچوقت به لباس هام دکمه نمی زنم . ولی کلاه باحالی دارم و خونوادم همه با من موافقن که رنگ سیاهش خیلی بهم میاد .

    اگر میایین که ما رو ببینین باید بدونین که اینقدر براتون کسالت باره که اشکتون در میاد

    ما سیصد ساله اصلا صورت حساب تلفن نپرداختیم و تلفنی نداریم

    ولی ما عجیب و عقب افتاده نیستیم . پس لطفا به ما خیره نشین و با تعجب نگاه نکنین. ما فقط با تکنولوژی و هرچی مربوط به اونه مشکل داریم. همین.

    نه تلفنی ، نه چراغی ، نه وسیله موتوری .نه هیچ چیز لوکس و لاکچری و تجملاتی . درست مثل داستان رابینسون کروزوئه تو اون جزیره گمشده . همونقدر با امکانات اولیه و ضروری .

    ما بیشتر عمرمون رو سپری کردیم توی یک بهشت آمیش

    ما فقط آدم های صاف و ساده ای هستیم توی یک بهشت آمیش

    ما وقتی برای گناه و کارهای اشتباه نداریم توی یک بهشت آمیش

    ما جنگ و دعوا نداریم و به زیبایی بازی می کنیم توی یک بهشت آمیش

    رسیدن به اسب و درشکه ها و آماده کردن یه عالمه کره و انبار غله برافراشته شده تو روز دوشنبه و بزودی یکی دیگه هم برپا می کنم .

    فکر می کنی خیلی آدم درستکاری هستی ؟ فکر می کنی خیلی قلبا مخلص و پاکی ؟

    خوبه . ولی من یک میلیون بار متواضع تر و خاکی تر از تو هستم.

    من مرد پرهیزگاری هستم که شب و روز روی زانوهام مشغول دعا و عبادت میشم و برای زندگی بعد از مرگم صواب جمع می کنم و پسر بچه آمیش های کوچولو می خوان که مثل من باشن

    پس برادر من ! بیخود مغرور نباش و ناله هم نکن یا هرچیزی شبیه این نباش وگرنه ممکنه مجبور بشم شکنجه های قرون وسطایی مسیحیت رو ، روی تو اعمال کنم

    ما بیشتر عمرمون رو سپری کردیم توی یک بهشت آمیش

    ما همه آمیش های دیوانه ای هستیم که زندگی می کنیم توی یک بهشت آمیش

    پلیس و افسر و چراغ راهنمایی ای نیست در زندگی توی یک بهشت آمیش

    ولی تو احتمالا فکر می کنی آزار دهنده هست زندگی در یک بهشت آمیش.)))

    سلام به همه دوستان ???

    گفتم بذار این بار رو با ترجمه آهنگ آخر فایل شروع کنم که خانم شایسته عزیز با حسن سلیقشون انتخاب کرده بودن و خیلی هم جالب زندگی آمیش ها و باورها و اعتقاداتشون رو توضیح میده.

    اولا تشکر کنم از خانم شایسته و استاد که به ما این امکان رو میدن که با فرهنگ ها و نکات و اتفاقات جالبی که در اونجا هست آشنا بشیم و خدا رو شکر می کنم بخاطر تکنولوژی و اینترنت که چنین امکانی رو فراهم کرده .

    می دونم بسیاری از هموطنان خودمون که شاید ساکن همون پنسیلوانیا و اوهایو هستن شاید هنوز اسم آمیش ها رو نشنیدن و شاید هرگز چیزی ازشون متوجه نشن ولی ما به برکت این سایت و محبت و نکته سنجی خانم شایسته و استاد عزیز می تونیم از همین ایران با چیزهای جالبی در دل آمریکا آشنا بشیم و امیدوارم خدا قوت و طول عمر بده بهتون و ما رو با چیزهای جالب تر بیشتری آشنا کنین .

    همیشه دوست داشتم بتونم سفرهای بسیار برم ، مسافرت کنم و آدم ها و فرهنگ ها و اتفاقات جدید رو ببینم و خیلی خوشحالم بابت اینکه اگر هنوز امکانش برام فراهم نشده ولی به مدد نگاه تیزبین خانم شایسته و دل مهربونشون و پشتیبانی و همراهی استاد عزیز با ایشون و با وجود اینترنت می تونم از راه دور حداقل تجربشون کنم . این خودش یعنی باید قدر تکنولوژی و اینترنت رو بدونم و سپاسگزارشون باشم و یادم باشه که کم نعمتی نیستن.

    اما میرم سراغ نکات این فایل از اول :

    ? اولین نکته ای که به ذهنم میرسه اینه که چرا توی همچین دوره زمونه ای چنین انسان هایی هستند ؟

    اعتقادات مذهبی و اطرافیان و قضاوتشون چکار کرده با این آدم ها ؟

    مگه چه تناقضی هست بین استفاده از دستاوردهای علمی و فناورانه با آموزه های دینی ؟

    واقعا تو سر این آدم ها چی می گذره که استفاده از تکنولوژی رو و آسان گرفتن زندگی رو متناسب با گناه و جهنم رفتن می بینن و فکر می کنن باید همه چی در بدوی و اولیه ترین شکل ممکن باشه ؟

    واقعا چکار می کنه نوع اعتقادات و باورها و جهان بینی یک انسان با اون آدم.

    واقعا خود من چقدر از باورها و اعتقاداتی که توی کله ام هست رو از محیطم و پدر و مادرم و اطرافیانم و جامعه و مذهبم بهم تزریق کردن ؟

    واقعا چقدر از چیزهایی که توی سرم کردن درسته ؟

    ? به این فکر می کنم ک خب هرکس با هر آیین و نگرش و اعتقاداتی فکر می کنه اونها درست ترین و شاید تنها ترین روش درست رو دارن زندگی می کنن . اگر آمیش ها فکر می کنن پاک ترین و بهترین بندگان هستن و اونها رهروان حقیقت اند و من هم همین فکر رو دارم و پیروان آیین های دیگه هم همین باور رو راجع به دین و اعتقاداتشون دارن پس حقیقت چیه ؟

    حقیقت بنظرم این میاد که انسان آزاده . آزاده تا جایی که به دیگران صدمه نمی زنه به سبک خودش زندگی کنه و انسان ها هم باید به انتخاب هم احترام بذارن .

    ما این حق رو نداریم که بگیم فقط اونچه من می فهمم درسته و من راه حقیقت رو پیدا کردم و فقط روشی که من میگم درسته .

    یک لحظه وقتی فکر می کنم که اگر مثلا حکومت آمریکا دست آمیش ها باشه و اونها بخوان به همه بگن از این به بعد آیین رسمی آمریکا آمیش هست و باید همه قوانین مارو رعایت کنن اصلا مو به تنم سیخ میشه .

    فکر کن انتخاب و آزادی این همه مردم سلب میشه و نمی تونن سبک زندگی خودشون رو داشته باشن و نمی تونن از دستاوردهای علمی استفاده کنن . یک سبک زندگی سخت و پر از کارهای فیزیکی.

    ? واقعا باور و نگاه و اون ذهنیت های یک انسان همه چیزه . آشنایی با آمیش ها به من بیشتر از قبل ثابت کرد که باور و اعتقاد تو همه چیزه . نگاه تو ، برداشت تو ، تفسیر و قضاوت تو همه چیزه و تو طوری زندگی می کنی که درک کردی و باور کردی .

    البته درک کردن خودت خیلی بهتر از اینه که چیزی رو از همون بچگی توی سرت فرو کرده باشن و شستشوی مغزی شده باشی . اگرم چیزی رو انتخاب می کنی و اون اعتقاد اشتباهم باشه ولی اگر با تحقیق و تفکر بهش رسیده باشی باز هم خیلی بهتر از چیزی هست که از نیاکان و اطرافیان و جامعه بهت تحمیل شده باشه .

    ? نکته بعدی که به ذهنم رسید بحث “تعصب”هست . واقعا تعصب از کجا میاد ؟

    مطمئنا این آمیش ها روی دینشون و باورهاشون تعصب دارن. توی ترجمه همون آهنگ هم معلومه که خودشون و راهشون رو پاک ترین و بهترین راه می دونن . فقط خوبیشون اینه که واقعا زندگی خودشون رو می کنن و کاری به کار بقیه ندارن . برای همینم هست که تو آمریکا بهشون اجازه میدن زندگیشون رو کنن و خودشون باشن و مکتبشون هم اینه که به کسی هیچ اخم و ترش رویی حتی نکنن و این قابل تحسینه . ولی تعصب چی ؟… یهو اومد تو ذهنم که ببین تعصب چیز مزخرفیه !

    درسته همین ها الان اعتقادشون اینه ولی تعصب باعث دیکتاتوریه! …

    اینها تعدادشون بسیار کمه . کلشون رو هم سیصد هزار نفر نمیشه . اگر جمعیت خیلی خیلی بیشتری داشتن چی؟…اگر نصف یا یک سوم آمریکایی ها آمیش بودن چی ؟… آیا بازهم همین سبک و بی ازار و آروم زندگیشون رو می کردن ؟ آیا سهمی از قدرت نمی خواستن ؟ … آیا سعی نمی کردن بخاطر تعصبشون نوع نگاه و اعتقادشون رو به کل کشور دیکته و تحمیل کنن ؟ … ایا نمی گفتن همه باید به اعتقاد ما که درست ترین روش هست دربیان ؟… اونوقت فکرش رو کن امریکا دیگه این آمریکا می شد ؟ … فکر کن مردم رو از علم و تکنولوژی محروم می کردن . بجای دانشگاه ها پر می شد فقط از کلیساها . شکنجه های قرون وسطایی برمیگشتن . کارخانه ها و شرکت ها یکی یکی ورشکسته و جمع می شدن . صنایع یکی یکی شکست می خوردن . همه باید کشاورزی و دامداری می کردن اون هم به شیوه قدیمی و بدون ابزار مدرن . بجای ماشین های اخرین سیستم باید ارابه ها و گاری ها همه جا رو پر می کردن و همه چیز پسرفت می کرد به عقب

    واقعا اونچه از آمریکا برام خیلی قابل تحسینه وجود قانون شهروندی توی این کشوره . اینکه اونچه داره کشور رو اداره می کنه تعصبات دینی و مذهبی نیست . به مردمش تا جایی که میشه سعی می کنه متعصبانه و نژادی و مذهبی نگاه نکنه . شاید کشوری هست با نگاه سرمایه داری . ولی حداقل از نظر شخصی انسان ها تا جایی که مزاحمتی ایجاد نکنن و نگاهشون و اعتقاداتشون رو دیکته نکنن به کسی آزادن که سبک زندگی خودشون رو داشته باشن و کسی هم حق توهین و مقابله و بی احترامی و آزار اونها رو نداره و قانون حقوق شهروندی برای همه هست و ازشون دفاع می کنه .

    یکبار دیگه برای من ثابت شد که نباید تعصب داشت . نه روی جهان بینی و اعتقادات خودت ، نه روی دین و مذهب خودت ، نه روی نژاد و ژن خودت ، نه روی شهر و و محله و کشور خودت . تو می تونی اینها رو دوست داشته باشی و حتی بهشون افتخار کنی و ازشون جلوی بی حرمتی ها دفاع کنی ولی حق این رو نداری خودت و دوست داشتنیهات و اعتقاداتت رو به دیگران تحمیل کنی و ادعای بالاتر و بیشتر بودن و بیشتر فهمیدن از دیگران کنی و یا بخوای به دیگران توهین و بی حرمتی کنی. راز با آرامش زندگی کردن آمریکایی ها کنار همدیگه همین قانون شهروندی هست که هرکس می تونه اعتقاد و سبک زندگی خودش رو داشته باشه ولی کسی حق دیکته کردن نگاه خودش و یا بی حرمتی به نگاه و اعتقادات دیگران رو نداره.

    ? قضیه آمیش ها به من درس دیگه ای داد . گاهی شاید تو اعتقادی داری و مطمئنی درسته و داری بهترین راه رو میری که اصلا مورد رضایت خداست . مورد رضایت ترین . ولی از کجا معلوم ؟ … شاید اتفاقا اصلا داری خلاف مسیر آفرینش حرکت می کنی ؟ … آیا تکنولوژی که از علم الهی میاد و برای راحتی زندگی انسان ، فقط انسان رو از خدا دور می کنه و باعث گناهه؟ … با خودم میگم از این به بعد هروقت تعصب پیدا کردی روی یه موضوع و اعتقادی یک آن به خودت بیا ! … با خودت بگو نکنه یه درصد حتی ممکنه اشتباه می کنم ؟ نکنه اینطور که من باور کردم اشتباه باشه ؟ بر چه مبنایی دارم همچین فکری می کنم ؟ ریشش از کجاست ؟ بهم تحمیل شده یا خودم بهش رسیدم ؟ و خیلی سوالات و بررسی های دیگه .

    ?نکته دیگه و اما متفاوت اینکه همین الانشم نباید تعصب داشته باشم . یعنی قضاوت نکنم آمیش هارو . واقعا خب دارن اشتباه می کنن و باورهای اشتباهی دارن . ولی اما من جای یکی از اونها بودم تابحال؟ … اگر من هم در خانواده ای آمیش به دنیا اومده بودم چی ؟ … مگه الان مسلمانی و شیعه بودن من رو خودم انتخاب کرده بودم ؟ … پس کافیه به انتخابشون احترام بذارم و قضاوت نکنم و سعی نکنم نگاهم رو تحمیل کنم . فکرش رو کن مثلا یه آمیش بخواد از نگاه دین خودش من رو امر به معروف و نهی از منکر کنه و دائم بیاد باهام حرف بزنه و توضیح بده. گیر بده که مثلا حق نداری و نباید از تکنولوژی استفاده کنی ؟ … پس همینطور که اون برای من آزار دهنده هست ،توضیحات من به اونها هم همینطوره براشون . پس نباید حق دخالت به خودم بدم . ضمن اینکه درست مثل همون مثالی که خانم شایسته زدن از اون دختری که قیام کرد برای زندگی خودش و نپذیرفت هرچی بهش گفته بودن و تا دکترا ادامه داد ، هرکس دیگه ای هم می تونه تعقل کنه و به اونچه باور داره عمل کنه و شجاعت لازمش رو داشته باشه که طوری که صحیح می دونه و بادرکی که بهش رسیده زندگی کنه و لازم نیست ما دخالت کنیم.

    ? نکته دیگه اینکه میگن حتی چیز خوب رو از دشمنت هم که هست یاد بگیر . آنچه مشهوده آمیش ها انسان های خوبی هستن و آزارشون به کسی نمی رسه و مثل یک گروه مزاحم برای کسی نیستن و قدرت طلب هم نیستند و دارن زندگی خودشون رو می کنن . شاید هم بخاطر جمعیت کمشون باشه ولی به هرحال الان اینطورند . توی همون ترجمه آهنگ من نکات مثبتی به چشمم خورد . اینکه مثلا ب چهره همسرش توی زمین کشاورزی نگاه می کنه و صفا می کنه از صاف و ساده بودن همسرش . اینکه لذت می بره از دوشیدن شیر گاوها و شخم زدن زمین و غذا دادن به مرغ و خروس ها . اینکه یک زندگی مینیمالیستی و ساده دارن و بدور از تجملات و حرف و قضاوت مردم و برای دل و اعتقاد خودشون زندگی می کنن ، اینکه کسی رو آزار نمیدن و اخلاقی زندگی می کنن واقعا نکات مثبت و آموزنده ای هست که میشه ازشون یاد گرفت . حتی گاهی دور شدن و کم کردن استفاده از تکنولوژی و آشتی با طبیعت و نزدیک شدن به سبک زندگی روستایی و وقت گذراندن بیشتر با خانواده چیز بدی نیست ، منتهی آمیش ها توی این قضیه دچار تفریط هستن و افراط و تفریط توی هیچ چیز بنظر خوب نیست و هرچیزی بجای خود. ولی به هرحال همین آمیش ها و همین سبک زندگیشون هم نکات مثبت زیادی داره . اینقدر دارن در صلح با خودشون و بدور از اهمیت دادن به چیزهای بی ارزش و حرف دیگران سبک زندگی خودشون و ددک خودشون رو انجام میدن و این خودش ارزشمنده.

    ?نکته دیگه درس صبوری و گذشت و احترام هست . خود آمیش ها انسان های بدی نیستن و آزارشون به کسی نمی رسه ولی بعضی کارهاشون با دنیای امروز نمیخونه . مثلا اینکه درشکه ای بیاد تو خیابون و ترافیک ایجاد کنه . ولی با این حال بازم می بینیم که اینقدر فهم و درک متقابل اونجا بالاست که بازهم احترام میذارن با صبوری ، بخشش ، بزرگواری و صبر و گذشت . چون میدونن که از عمد نمی کنن و قصد آزار ندارن و این نگاهشون و اعتقادشون هست.

    ?یه چیز دیگه که تو ذهنم جرقه زد این بود که ببین ؟!… تو شاید تو ایرانی و غر می زنی که چرا مثلا آمریکا نیستم و ذهنت تو این قضیه اذیتت کنه یا مثلا میگه اونجا فقط میشه زندگی کرد و اونجا مهد امکانات و تکنولوژی و اینهاست و اینجا نمیشه و اینها . ولی ببین در دل همون امریکا کسایی هستن که حتی پشت کردن به این چیزها و حتی از برق هم استفاده نمی کنن و باز دارن چقدر از زندگیشون لذت می برن . اگر میخوای بری آمریکا هم بیشتر بخاطر همین قانون شهروندی و احترامی که به عقاید هم میذارن بخواه اونجارو . وگرنه می بینی که همونجاشم خیلیا مینیمالیستی و ساده زیستی رو انتخاب کردن . حتی در این حد!

    ? وقتی استاد کتاب رو سمت دوربین گرفتن که روش نوشته بود عروسی آمیش ها سریع یک نکته ای رو یادم اومد . دوستی داشتم که با دختری آشنا و بهم بشدت علاقمند شده بودن و بخاطر تفاوت مذهبی خانواده ها که خانواده دختر اهل سنت بود و پسر زرتشتی حتی تهدید به قتلش کردن و این ازدواج سر نگرفت و هردو افسرده شدن و مجرد هستن و مشکلات زیادی پیدا کردن . الان هم دوستی دارم که بشدت بهم علاقه دارند ولی دختر از خانواده های مذهب اهل حق هست و پسر شیعه و دختر حتی جرات نداره که با خانواده اش مطرح کنه و میگه صد در صد جواب منفی هست و تازه ابروی خودم هم میره که چرا از چارچوب خانوادگی و سنت ما خارج شدی و فقط باید با اهل حق ازدواج کنی . حالا هردو موندن که چکار کنن . خلاصه اینکه کاش آدم ها آزاد بودن در همه جا و این تعصبات نبود . به هرحال همه ی ما انسانیم . چرا باید برای یک نسل و بجای اونها تصمیم گرفت . عنوان این کتاب من رو یاد این دوتا ماجرا انداخت .

    ? نکته دیگه اینکه زندگی آمیش ها به من ثابت کرد هر زمانه ای ویژگی های خودش رو داره . نمی تونی خیلی متفاوت از زمانه باشی . بقول استاد باید خود رو آداپت کنی و کنار بیای . باید همگام زمانه در سطح جهان بود . باید با مناسبات حرکت کرد و بعضی چیزها دیگه اصلا غیر قابل اجتناب هست توی دنیای امروز . اونوقت بخوای اجتناب کنی وضعیت خنده داری پیدا می کنی . میگی تکنولوژی نباشه ولی مجبوری سوار درشکه بشی که خودش هم به هرحال در زمان خودش تکنولوژی محسوب می شده . اصلا خود چرخ یک اختراع بوده . و خنده دار تر اینکه باید درشکت چراغ راهنما داشته باشه . یا از دوچرخه استفاده می کنی ولی خودت رو گول می زنی که اگه رکابش رو بردارم دیگه امروزی نیست . یا خودت رو فریب میدی که لباس های امروزی و با کیفیت پارچه ی امروزی می پوشم ولی دکمه نمی زنم . یا مغازه دارم و اجناست رو می فروشی ولی دستگاه کارت خوان که ته تکنولوژی هست رو داری. واقعا همراه نشدن با روند جهان و پیشرفتش محکوم به شکست هست و خب اگر هم پافشاری باشه یه همچین پارادوکس هایی دیده میشه که یه آدم می بینی زندگیش شده جمع تناقض ها و اعتقادات متناقض و مختلف . و بسیاری از آدم ها تو همین کشور خودمونم گیر کردن بین نگاه مذهبی و روشنفکری و تکنولوژی و پیشرفت و سنت و مدرنیته و دچار مشکلات روانی بسیاری شدن . با خودم گفتم یبار بشین و سعی کن نگرش و اعتقاد خودت رو انتخاب کنی و تعادلی ایجاد کنی بین دیدگاه های ذهنیت که شبیه معجونی از چند چیز مختلف و متناقض شده . صد البته که این سایت و آموزه هاش تونسته یک سرهم بندی و تعادل و همسویی ایجاد کنه بین نگاه به موفقیت و شادی و قرآن و مذهب اسلام و ثروتمند شدن و تکنولوژی و دیگه از اون تناقضات خبری نیست و حالا آرامش بیشتری دارم و اینها رو مقابل هم نمی بینم .

    ? و نکته آخر و شاید مهمترین نکته ای که گرفتم این بود که تو آزادی . تو آزادی تحقیق کنی و بقدر آنچه فهمیده ای عمل کنی . تو آزادی وقتی فهمیدی و درکت این بود که مسیری که تا بحال می رفتی اشتباه بوده بخوای مسیر جدیدی که درک کردی رو بری . اونچه جلوی تو رو گرفته باورهای منفی و اشتباهه توئه . باورهایی مخرب و دورکننده از چیزی که حس می کنی درسته ولی در لباس اعتقادات مذهبی و سنت ها و نژادپرستی ها و قوانین زمینی و یا من درآوردی . اگر چیزی روی می خوای که فکر می کنی درسته و حق طبیعیت هست و مخالف قوانین هستی و الهی هم نیست ، باید شهامت و شجاعتش رو داشته باشی که بتونی بایستی . بتونی روی حرفت و نگاهت بایستی و آزاده باشی . حتی اگر شاید تهش ب قیمت جونت تموم بشه. محرم نزدیکه . خیلیا فقط لباس مشکی می پوشن و گریه و ماتم می گیرن ولی پیام حسین (ع) رو نگرفتن . حسین ایستاد روی چیزی که مطمئن بود حق هست و درست هست . اگر پس از تحقیق و تفکر و جستجو و بررسی های زیاد به این نتیجه رسیدیم چیزی می خواهیم که حق هست ، غیر الهی هم نیست و ظلم و ستم و آزار هم نمیده کسی رو و خواسته ی ما هم هست باید یاد بگیریم در مقابل قانون های من درآوردی و زمینی انسان ها و تعصبات بیجای دینی و رسم و رسوم های پوچ و نژاد پرستی و غیره و ناحق بایستیم و حق رو طلب کنیم و ازادگی رو.

    این قسمت هم اینقدر پر بار بود که کلی ازم زمان برد . ولی زمانی که واقعا ارزشمند گذشت و چیزهای زیادی بهم آموخت.

    بسیار تشکر می کنم از شما خانم شایسته و استاد عزیز و همچنین تشکر از سایر دوستان بخاطر کامنتهای پربارشون که بازهم نکات جدیدی همیشه درشون بچشم میخوره که از دید من پنهان می مونه ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      اذر ارین کیا گفته:
      مدت عضویت: 2780 روز

      سلام دوست عزیزم

      سپاس فراوان از این دیدگاه کامل و ارزشمند..واول ازهمه سپاس فراوان بخاطر ترجمه ی متن اهنگ..چقدرلذتبخش بود ودقیقا زمانی که به این اهنگ گوش میدادم دلم میخاست یکی راحت میگفت حرفاش و به زبون فارسی…..خیلی لذت بردم…و دیگه اینکه سپاس از وقتی که گذاشتین و انقدر کامل وزیبا همه چیزو توصیف کردین…حس میکردم دارم یه مقاله ی امریکایی رو میخونم…انقدر که فضای این قوم رو زیبا توصیف کردین…سپاس فراوان ازشما..بهترینهارو واستون ارزو دارم…و دراخراینکه چقدربه نوع نوشتنتون میاد که مقالات بین المللی بنویسین…عالی بود بی نهایت ..باارزوی بهترینها برای شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        احسون گفته:
        مدت عضویت: 2971 روز

        ممنون آذر بزرگوار

        بنظرم یک چیزی از درون انسان های هم مدار بهم وصله و بدون اینکه بفهمند پیام هایی رو از هم دریافت و الهام می کنن و ناخودآگاه انجامش میدن . من تابحال آهنگ خارجی ترجمه نکرده بودم . ولی اینبار با اینکه وقت و حتی حوصله اش رو هم نداشتم ولی نیرویی قدرتمندی از درون من رو می برد به سمت اینکه اینبار رو ترجمه کن . وقتی رفتم آهنگ رو پیدا کردم دیدیم خودش کلا در مورد آمیش هاست و اصلا کلی اطلاعات داخلش هست از سبک زندگی آمیش ها و یه جورایی خیلی مجاب شدم که هرطور هست ترجمش کنم.

        جالب تر اینه که چندین بارشده که بهم گفتن تو نویسندگی و بیانت خیلی خوبه و می تونی کاری تو این زمینه ها کنی و یا اینقدر نکته سنجی که می تونی تو کارهای تحقیقاتی مقالات خیلی خوبی بدی . این پیام شما برای من نشونه ای بود انگار و چراغی تو دلم روشن کرد . امیدوارم خدا هدایتم کنه به این سمت اگر بدرد چنین کارهایی می خورم. همین پیام ها و بازخورد مثبتی که ازکامنت شما و سایر دوستان می گیرم برام مایه ی دلگرمیه . مرسی بخاطر انرژی مثبتی که بهم دادین ??

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        احسون گفته:
        مدت عضویت: 2971 روز

        ممنون زهرای عزیز

        همین پیام های پر انرژی و تشویق کننده و انگیزه بخش شما برای من یکی از پاداش هایی هست که من ازاین کار می گیرم و برام مایه ی دلگرمی و حال خوب بیشتر هست. وقتی می بینم بازخورد مثبتی داره حس خوب بیشتری می گیرم از این کار .سپاس از توجهتون ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محمد مردانی گفته:
      مدت عضویت: 3118 روز

      سلام دوست عزیزم خداقوت این کامنت هم مثل این فایل سفر نامه پر بار بود در ضمن مرسی که اهنگو ترجمه کردی خیلی دوست داشتم بفهمم اهنگ تو فایال چی میگه تشکر بی پایان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سانیا رهبری گفته:
      مدت عضویت: 3233 روز

      سلام دوست عزیزم

      واقعا عالی بود . ????

      از این فایل نکته هایی رو بیرون کشیدی که من به شخصه هنوز مدارم بالاتر نرفته که بخوام پیداش کنم ، ولی شما خیلی ریز و نکته سنج تمرکز کرده بودین.

      خیلی خیلی لذت بردم از دیدگاه و نگرشتون .

      در پناه الله یکتا شاد و سلامت و پر رزق و روزی باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        احسون گفته:
        مدت عضویت: 2971 روز

        ممنون صانیای عزیز

        خدا رو شکر می کنم بابت آگاهی هایی که دارم ولی در عین حال این رو هم می دونم که با عمل به این آگاهی ها هنوز فاصله زیادی دارم . یک زمانی خیلی جاهل بودم ولی الان خوشحالم که در ابتدای راه دانستن هستم و هنوز راه بسیار هست تا اینکه این اگاهی ها ملکه ی ذهن بشن . تا رسیدن به نفس مطمئنه راه بسیار است . خیلی تمرین و تکرار و مراقبه نیاز هست ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3840 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      به نام خدای شادی آفرینـــ

      سلام بر احسون جانِ عزیزِ ارزشمند مهربونِ ثروتمند

      من واقعا تحسینت میکنم عزیزم، وقتی که واسه این کامنت ارزشمند گذاشتی و فکر کردی و ندای درونت را گوش دادی و عمل کردی و این چنین با این ریز بینی، واقعا تحسین برانگیز و من از خدا سپاس گزارم به خاطر وجود ارزشمندت دوستِ مهربون و زیبارو و در صلحِ ارزشمند من

      خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمندت خداروشکر و خداجونِ را تحسین میکنم اصلا به خاطر خلقت هدف دار شگفت انگیزت عشق جان

      نکته های فوق العاده و به این ریزی فقط از یک ذهن ثروتمند تراوش میکنه.

      خوشحالم و سپاس گزارم

      خداروشکر

      واست بهترین ها را آرزو میکنم، چه قلمِ فوق العاده ای را هم داری ماشاا. تازه از اینکه متن این آهنگ را هم ترجمه کردی و واسه ما اعضای گرم و صمیمی ات به اشتراک گذاشتی واقعا سپاس گزارم عزیز دلم.

      عاشقتــــــم

      الهی که هر جا هستی در زمان و مکان مناسب باشی و بی نهایت در حال لذت بردن از داشته هات باشی و سپاس گزار.

      یوهــــو

      الحمدلله رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3840 روز

      احسون عزیز امروز هدایت شدم به این قسمت تامل برانگیز

      بهترین حال و بهترین کامنت و بهترین خوراکی بود که در جواب درخواستم خدا میتونست تو این لحظه بهم بده, چقدررر عالی که وقت گذاشتی و زیبا درک کردی و زیبا نوشتی …

      من واقعا تحسینت میکنم

      خداروشکر به خاطر سایت به خاطر قوانین ثابت الهی سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم خدایااا

      خدایا شکرت به خاطر امریکای فوق العاده قانونمند با شهروندی فوق العاده اش

      و البته که چقدر راحت میشه مهاجرت کرد به این کشور ثروتمندترین و بزرگ با زباننی عالی و شیرین و مردمی فوق العاده با فرهنگ و ستوده … یوهوووو

      امریکا امریکاا امریکاا ما دارییم میاییم ما داریم میاییم ..

      دیدی چقدر راحت استاد جان و مریم و ماکی هدایت شدند برن امریکا .. دیدی .. یک زندگی چقدر میتونه زیبا باشه و متفاوت .. میبینیی انسانیت را .. اوهه خدای من شکرتت

      وقت قهوه رسیده بریم که یک قهوه بزنیم و بریم سر پست (سربازی)

      من باید شاد باشم

      من باید از داشته هام لذت ببرم

      منن باید بتوم خدا را در همه چیز و همه جا ببینم

      خداا خدااا خدااا تنها نیروی موجود در جهان …

      عاشقتممم

      عاشقتیمممم

      ربی تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم مرا هدایت کن به راه راست به راه راستی که به آن ها نعمت روز افزون اعطا میکنی و نه گمراهان.

      امین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شهلا صباغ گفته:
      مدت عضویت: 1973 روز

      با سلام دوست خوبم

      تحسینتون میکنم بابت ترجمه روانی که از این ترانه زیبا داشتید.بسیار از خوندنش لذت بردم

      تحلیل مو شکافانه خوبی از زندگی آمیش ها داشتید.نکات خوبی رو بررسی کردیدبسیار استفاده مفیدی کردم و از شما بابت این نکته بینی ها

      بی نهایت سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهدی نامجوفر گفته:
      مدت عضویت: 1395 روز

      سلام به دوست فوق العاده خوش نویس و نکته بردار

      واقعا تشکر می کنم از این کامنت شما احسون عزیز من داشتم قبل از دیدن فایل کامنت منتخب رو می خواندم که از شما بود آنقدر تحسین برانگیز نوشته بودی که آمدم گشتم پیدات کردم لایک وامتیاز و یک نوشته برای تو گذاشتم وبه این دلیل که وقت گذاشتی هم خودنون رو بالاتر بردین در مدار موفقیت و هم زمان من ارزشمندتر گذشت و باورم و مدارم بالاتر رفت.

      واقعا تحسین می کنم خودم زو چون چنین دوستان فهمیده با باورهای خوبی رو دارم و هم تحسین می کنم شمارو که چنین قلم شیوا و گیرای داشتین

      همیشه در دستان هادی جهانیان الله یکتا باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1709 روز

      سلام به احسون عزیز : دوست عزیز و همسفرم در این سفرنامه توحیدی ، چقدر از خواندن دیدگاه شما لذت بردم و چقدر تحسین کردم شما رو که این چنین موشکافانه به زندگی آمیش ها نگاه کردین واقعا با تمام وجودم می گم که با کامنت بسیار زیبای شما کیفیت این فایل برای من چندین برابر شد چرا که من فقط از دیدن آمیش ها و سبک زندگی و لباس شون لذت بردم و در دلم گفتم ببین تو در این سر دنیا هستی ولی انگار در آمریک داری زندگی می کنی ، در صورتی که من مطمئنم حتی نزدیکترین اعضای خانواده ام اونجا بودن از یک همچین زندگی خبردار نمی شدن ، این شد که شروع به خواندن کامنت طولانی و جذاب شما کردم و دیدم که شما چقدر موشکافانه تحلیل کردین و نگاه تون یک نگاه عمیق بود واقعا شما رو تحسین می کنم که با خواندن کامنت زیبای تان دید مرا به آنچه که می بینم گسترده تر کرد

      به نظر من این نشانه ی یک ذهن ثروتمنده که دامنه ی اندیشه و استدلالاتش تا چنان حد و مرزی گسترده شده است که این چنین زیبا یک واقعیت را تحلیل کند

      براتون آرزوی بهترین ها رو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3233 روز

    سلام سلام خدمت استاد و خانم شایسته و دوستان عزیز

    چه درسهایی ارزشمندی میشه از این فایل گرفت !

    از اونجایی که ذهن آدمی کارش حفظ وضعیت موجوده و اگه بهش تلنگر نزنی به همون منوال ادامه میده . زندگی به روش پیشینیان و حفظ کردن شرایط هم کاره ذهنه!

    تو دنیایی که همه حرف از تکنولوژی و ارتباطات میزند حالا آدمایی هم هستند که علاقه ای به تغییر روش پیشینیانشون ندارند و سعی در حفظ و پاسداری میکنند .

    به نظرم این آدما سعادت و رضایتشون رو در حفظ روش ها و سنت هایی میبینند که از گذشتگان به ارث بردند .

    ذره ای تغییر تو شیوه زندگیشون هر چند که براشون سخته ولی به مرور ذهن منطقیشون میپذیره و باهاش کنار میاند.

    هر چند که شاید عقیده ام درست نباشه ، به نظرم پذیرش تغییر در سهل کردن ایجاد پول نسبت به تغییر در زمینه مذهب ، گفتار و … راحتره . چه طور که آمیشا این همه تغییر در تمام زمینه ها رو نمیپذیرند ولی با یه دستگاه کارتخوان راحت ترند ؟ !

    هر بار بیشتر آیه ” کُلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربّک و ما کان عطاء ربّک محظورا ” را درک میکنم .

    در نهایت عدل خداوند هر کی داره تو هر مسیری که انتخاب کرده هدایت میشه ، چه ماهایی که از تکنولوژی برای پیشرفت و رشد استفاده میکنیم و چه آمیشا که بدون تکنولوژی زندگی میکنند .

    قشنگی این دنیا تو تفاوتهاشه ، تو دیدن زیباییها و درس گرفتن ، نظارگر بودن و زبان قضاوت نداشتن ، تمرکز بر ریزترین نکته مثبت و زیبایی هاست و این دوربین و بازیگراش به عالیترین شکل ممکن دارند همه اینها رو نشونمون میدند .

    خانم شایسته عزیزم سپاس گزارم برای زحمات ارزشمندتون .

    دوستان عزیزم ، نظراتتون فوق العاده ست مخصوصا اونایی که لایک سبز ویژه دارند .

    و اما استاد عزیزم که بی نظیرید . ???

    خدا نگهدارتون باشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فریدون گفته:
    مدت عضویت: 2288 روز

    استاد عزیز و خانم شایسته مهربون

    سلام

    تا اینجای سفرنامه که منتظر میشدم بیاد و ببینم و قوانین توی ذهنم حک بشه…یه ضرب المثل هست یادم رفت چی بود

    نرود میخ آهنی به دیواری که سنگ است یا نمیدونم …مهم نیست.منظورم اینه که بیرون کردن باورهای غلط و محدود کننده

    از ذهن کار خیلی سختیه و به قول خودتون یه دکمه نیست بزنیم عوض شه.

    تازه دارم میفهمم این سفرنامه عین یه پازل هستش و این دو نفر دارن میگردن تیکه های پازل رو کنار هم میگذارن تا آخرش

    بزنن به دیوار دلشون.

    این نوشته من یه شهات نامه است.برای خودم…برای فریدونی که تا سه چهار ماه پیش کسی جرات نداشت اسم عباس منش

    رو بیاره و همسر و فرزندش با ترس فایلهاش رو گوش میکردن.

    این رو مینویسم که رد پا بمونه که توی چهار ماه با زندگی من چه کردید.

    آخه شما بدون برنامه ریزی این همه زیبایی درست میکنید….اگه برنامه ریزی کنید چه هیولاهایی بشید.

    من در این تاریخ شهادت میدهم که تا نفس دارم از این راه برنگردم.این همه به این در و اون در زدیم..این همه خدا رو صدا زدیم

    خدا وکیلی اینجوری جواب نداد.

    حالا میفهمم معنی حرکت رو………….حالا ما که حرکتی نکردیم.

    یعنی چی میخاد بشه خدای من.

    شک رو یه جایی باید بوسید و گذاشت کنار…باز چند بار نگاه کردم که داستان این فایل چیه؟

    نه بابا…نقل این حرف ها نیست….صحبت زندگیه..زندگی…زندگیه معمولی

    عباس منش دیگه زوری نمیزنه واسه لذت بردن،واسه عشق وورزیدن،واسه ثروت سازی

    داره میگه بابا زندگی کنید…عشق کنید…عاشقی کنید

    کسانی که میگید اینها برای جذب مخاطبه…من بیسواد ندیدم این مدل جذب مشتری…هنوز یه جاهایی به من برمیخوره که

    استاد میگه من واسه همه حرف نمیزنم..من نمیخام هر کسی بیاد توی سایت من.تو دیگه کی هستی.خود خودتی

    عاشق آدم هایی هستم که خودشونن…همیشه فکر میکردم این آدم ها تو زندگیشون ضرر میکنن…این باور هم تو مغز من کردن.

    داشتم به توضیحات استاد گوش میدادم …دقت کردید مایک اومد رد شد رفت تو آروی؟!بی تفاوتی رو دیدید؟!عین پدر گرامی!!

    پسر کو ندارد نشان از پدر.انگار نه انگار که از جلوی دوربینی داره رد میشه که هزاران عاشق منتظر دیدن این لحظات هستن..

    واقعا اون کتاب رو با خودتون آورده بودید؟! خانم شایسته میدونی از شروع سفر چه تغییری در من ایجاد کردی؟

    همه اش دنبال یه نشونه ام….صبح که از خونه میزنم بیرون تا بخوابم انگار یه دوربین دستمه و دنبال زیبایی ها میگردم که نکنه

    از دستم در بره.

    وقتی شرح حال این آمیشا رو تعریف کردید منتظر بودم که ببینم نظرتون چیه…و میخواستم کلی بگردم ببینم این آدم ها چرا این

    عقیده رو دارن و مگه دیوانه ان که با توجه به دسترسی به این همه امکانات آخه چرا اون خانوم با زحمت پا شو میزنه زمین و

    بچه اش رو دنبال خودش میکشه و اینکه چی و چی و چی… ولی دیدم شما فقط نگاه کردید ، قضاوت نکردید.

    معنی مدار داره برام روشنتر میشه . یعنی ناخودآگاه قوانین رو رعایت کردن.آمیش توی این فایل برای من حاشیه بود.با هم در

    صلح بودن.باخودمون در صلح بودن.چرا باید چشم به در باشیم تا یه نفر صلح و آشتی رو برامون به ارمغان بیاره.بیاییم همیشه

    در صلح وآشتی باشیم.بیاییم همدیگه رو محکم در آغوش بگیریم.

    از این فایل یاد گرفتم فردا که از خونه اومدم بیرون دیگه از روی لباس و مدل ماشین و محله زندگی و عقاید آدم ها باهاشون

    رابطه برقرار نکنم.اگه یه نفر ثروتمند بود و با دوچرخه میگرده یا یک نفر نداره و ماشین خوب سوار میشه من باهاش در صلح

    باشم…چون همه از خداییم.

    نشونه ها و ایده ها به ذهن های کنجکاو و پرسشگر نشون داده میشن…نه به آدم هایی که کنج خونه لم میدن و چشمشون

    به در هستش تا یکی در بزنه و یه جعبه نشونه براش بیاره.

    این سفرنامه ها رو اگه بعنوان محصول روی سایت میگذاشتید بیشتر آموزنده بود…این رو گفتم چون خیلی شنیدم که میگن

    محصولات شما قیمتش بالاست.

    من اگه الان اینجام چون در مدار فایلهای رایگانم.خدا به همه ثروت بده.

    عاشقانه دل نوشته های بچه ها رو میخونم که خودشون کلی نکته و درس داره.

    عاشقتونم

    مراقب خوبیهاتون باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 65 رای:
    • -
      لیلا عفت گفته:
      مدت عضویت: 2033 روز

      سلام داداش فریدون عزیز ودوست داشتنی

      تبریک میگم بهت برای این درک زیباتون وتحسینتون میکنم که درعرض ۴ ماه چه تغییری کردید وچقدر زیباوقشنگ مینویسید انصافا که لایک سبز استاد گوارای وجودتون

      چقدر باخوندن کامنتهای شما امیدوار میشم که من هم میتونم به این رویام برسم که کل خانواده م باهم آموزشهای سایت رو دنبال کنیم ودرباره قوانین زیبای جهان هستی حرف بزنیم

      ممنونم دوست عزیز

      خدارو شکر که با خوندن کامنت دوستان هررویایی دست یافتنی میشه خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فریدون گفته:
        مدت عضویت: 2288 روز

        سلام لیلای عزیز

        اینجا زمان معنی خودش رو از دست میده.

        دیگه اینجا جنسیت و قومیت معنی نداره.

        اینجا من عشقی دارم که فقط 14 سال داره.

        مگه میشه جایی پیدا کرد اینجوری

        عشقی دارم که اونور دنیاست و خودش نمیدونه که فقط میخونم و اشک میریزم

        مگه مهمه بدونه

        من دارم با همه عشق بازی میکنم

        خیلیهاشون نمیدونن

        اینجا دریاست

        میگم خدایا هدایتم کن امروز برم سراغ کدومشون

        بهم بگو حرفی که باید بشنوم از زبان کدومشون جاری میشه و به این دریا میریزه

        تا من بیام و بنوشم از این شرابهای بهشتی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          Princess Ela گفته:
          مدت عضویت: 2433 روز

          سلام بر عمو فریدون نازنینم

          یعنی من عاشقتونم

          دیوونه ی این جمله ی محشرتون شدمممم که گفتین«میگم خدایا هدایتم کن امروز برم سراغ کدومشون

          بهم بگو حرفی که باید بشنوم از زبان کدومشون جاری میشه و به این دریا میریزه

          تا من بیام و بنوشم از این شرابهای بهشتی»

          عاشق این باورای نابتونم

          عاشق این تمرکز بروی نکات مثبتتونممممم

          چقدر عالی درک کردین قانون من چقدر دارم ازتون یاد میگیرممم از دقتتون از منبع خبرای خوبتون

          از بی نهایتتتت صلح با خودتون از تحسین کردنتون

          بی نهایت معرکه این

          فوق العاده

          عاشقتونممممممم

          براتون بهترین هاو میخواممممممممممممممممممم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            فریدون گفته:
            مدت عضویت: 2288 روز

            الا عزیزم

            یک نکته

            اصلا بچه ها همگی……یک نکته

            بیایید حتی شده یک کلمه بنویسم برای هم

            چون ما وقتی اینجا با یک احساسی یک مطلبی مینویسیم، خودمون اون لحظه نمیدونیم داریم چی مینویسیم

            و تنبلی هم میکنیم کامنت خودمون رو نمیخونیم.

            الان که کامنت تو رو خوندم دیدم واقعا این جمله چقدر کمکم میکنه و باور نکردم خودم گفتم

            رفتم بالا دیدم آره من گفتم

            ولی یادآوری تو باعث شد که اینکار رو جدی تر بگیرم.

            و هر روز بیام سراغ یکیتون.

            خیلی برام عزیزی

            عاشق عاشق بودنت هستم به خودت

            تو فقط بیا بنویس

            که همه ازت یاد بگیریم

            زیبایی هامون تکراری نشن

            قیزیم خخخخخخخخخخ

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3840 روز

      به نام خدای شادی آفرینِ روزی رسان بی حساب

      آره امروز 2000 روزه شدم و از بودن کنار عزیزانی، هم پاره های ارزشمندم چون شما و لیلا جان و بی نهایت دوست ارزشمند و دُر و گران بها و الماس دارم امروزم را جشن میگیرم. یوهــــو

      عاشقتمونمممم ( شما و لیلا دیگه بابا، معمولا این موقعا بغل میکنن همدیگر رو – خنده و چشمک و شادی و رقص و کنار دریا و ساحل و جوجُ و آتش و گیتار و قهوه و سروبساط دیمبلو بمبول .. سخت بود نوشتنش هاا .. هه هه آره دیگه خلاصه . میگما من چرا صداتو نشنیدم تا حالا!! صداتون را .. چرا زنگ نمیزنم بهتون عَـــه پسر .. میرم تو کارش)

      خُب این نوشته ات بینظیره واقعا

      مثل خودت فریدون جان جیگر طلای من

      به خاطر لطفی که به من داری عشقی که به من داری سپاس گزارم همه را اعتبارش را به خدا میدم مثل همین نوشته ها ..

      توی این نوشته ی شما فهمیدم که میشه:

      | الان که دارم این سفرنامه را هر روز یک قسمت دنبال میکنم، فکر کنم که واقعا یک محصولِ بینظیر ارزشمندِ 106 قسمتی هست با بی نهایت کامنت ارزشمند و واقعا هست. سپاس گزارم که نگاهم را بزرگتر کردی

      | نشونم دادی که ذهنی که من دارم آره خودشه زدی به هدف | Nail it! دقیقا! من ذهنِ کنجکاو و پرسشگری دارم و وقتی هم هدف داشته باشی و تو بری دنبال کنی .. نشانه ها هم بهت گفته میشه انرژیت بیشتر میشه انگیزه ات بیشتر میشه. و این ارزشمند و بودن در مسیر درست خداروشکر

      | میخوام سومی را از ربان مبارک خودت بنویسم:

      از این فایل یاد گرفتم فردا که از خونه اومدم بیرون دیگه از روی لباس و مدل ماشین و محله زندگی و عقاید آدم ها باهاشون

      رابطه برقرار نکنم.اگه یه نفر ثروتمند بود و با دوچرخه میگرده یا یک نفر نداره و ماشین خوب سوار میشه من باهاش در صلح

      باشم…چون همه از خداییم.

      و اینم برای خودت میخوام بنویسم که نوشتی:

      این نوشته من یه شهات نامه است.برای خودم…برای فریدونی که تا سه چهار ماه پیش کسی جرات نداشت اسم عباس منش

      رو بیاره و همسر و فرزندش با ترس فایلهاش رو گوش میکردن.

      این رو مینویسم که رد پا بمونه که توی چهار ماه با زندگی من چه کردید.

      دوست دارم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        فریدون گفته:
        مدت عضویت: 2288 روز

        سلام عشق من

        سلام زیباترین صدای خدا

        من دیگه به دنبال تو نمیگردم

        من تو رو پیدا کردم

        دیگه خیلی به کالبد جسمی آدما کاری ندارم

        تو صورت ماه خدایی که هر وقت بخوام توی آسمون شب زل میزنم ومیبینم

        تو صدای خدایی که هر وقت بخوام باهات حرف بزنم به صدای باد گوش میکنم ، به صدای جیرجیرکها

        تو هستی

        بیشترین زمانی که فرکانست رو دریافت میکنم

        زمانی هست که دارم قهوه میخورم

        به لیلا میگم یه قهوه به عشق مارکو بزنیم.

        من عاشقتم جلوه زیبای خدا

        هر وقت دوست داشتی بزنگ

        من همیشه آنلاینم خخخخخخخخخخ

        به قول الا

        جوجوجوجوجوجوجوجوجوننننننننننن

        بچه ها منتظرت هستن

        میای خودت

        وای

        یه شب بیای

        باهم بریم بهشت نیما

        سکوت

        آسمون پرستاره

        کوچه باغهای خلوت

        جوج بزنیم

        از این بلند گوها دارم با میکروفون

        تاصبح

        بزنیم و برقصیم و

        ذکرمون رو هم بگیم

        آهان

        قهوه یادم رفت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          محمد فتحی گفته:
          مدت عضویت: 3840 روز

          حالِ عجیبی دارم …

          بسمِ نور السماوات و الارض ..

          مادرم 3 متر اون ور تره منه ..

          خواهر کوچکم که 7 سال از من بزرگتره روبه روی مادرم و روبه روی من..

          خواهرم با فرزندی که به دنیا آورده و الان 6 روزه اشه با خواهر جانش که 8 سالشه اینجان و دارن بچه را میخوابونن .. اونا هم کنارم هستن ..

          و من گوشه و کنج اتاق پای پی سی ..

          صبحم با دعای کمیل شروع شد .. بدنم میلرزید .. احساس میکردم چه فرکانسی دارم میفرستم ..

          از این ور روی باور ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست …

          از این ورم همین الان دو تا کامنت بینظیر بگم چی بگم؟!

          خودت بخون

          abasmanesh.com

          abasmanesh.com

          و بعد اینجا ..

          حس عجیبیه .. دوست دارم دوباره تنهای تنها باشم .. گاهی دوست دارم با جمع باشم ..

          ولی در هر صورت دوست دارم با خدای خودم باشم

          هر کجا … با هر قهوه و نوشیدنی .. در هر صورت با خدا با یاد خدا …

          هیچ راهی را نمیبینم جز اینکه ادامه بدیم …

          تو را قرآن ادامه بدیم …

          ما نوریم ..

          ادامه بدیم ..

          دست داشتی و نداشتی ادامه بده ..

          سفید و سیاه بودی ادامه بده ..

          بالا بری پایین بری بازم ادامه بده ..

          حسِ دوست داشتنی را دارم تجربه میکنم خداروشکر .. حالم خوبه .. احساسم خوبه …

          اینم میتونم که الان بزنم روی موجِ عمو حسن شپ پره که گیتارم را گذاشت واسم ..

          آره بریم بهشتِ نیما کلی خوش بگذرونیم ..

          ولی میدونی دیشب خدا چه درسی بهم داد؟

          دیشب دوستم از روسیه اومده بود .. و با هم رفتیم خونه ی دوستمون

          خلاصه هم من میخواستم رضا را ببینم هم نسیم و بنیامین را ببینم هم اونا ماا را خلاصه همه ی ما به خواسته امون رسیدیم .. ولی فقط چند لحظه کافی بود که من پُر بشم از دیدن ها ..

          میدونی بهم گفت که لحظه ی حال را لـــذتِ حال را به زمانِ رسیدن به خواسته ات هر چقدرم معنوی و مقدس باشه، واااا مگذذذارررر

          میخوام بگم همین که من الان به یادت میافتم و وقتی اسم عمو فریدونم میاد وقتی اسم لیلا میاد .. وقتی اسم هر دوست هم فرکانسی میاد همین که به یادش میافتم و سپاس گزاری میکنم به خاطر وجود ارزشمندش و .. اون اون اونننن دقیقاا لبخندمم که میاد .. اون لبخند تا بنا گوشم همین که میگم آره خدایا شکرت به خاطر این هم پاره ی ارزشمندم خدایا شکرت همین همین چطوری بگم! اووم همون لذت است .. همون لذت است .. همین را ادامه بدیم میشه میاد اون روزها هم میاد .. فرق مااا با نگاه اکثر جامعه همینه .. ما ایمان داریم به اون روز هااا به اون موعودها ما ایمان به غیب داریم .. چرا که همواره ما حالمون خوبِ .. تلاشمون نگاهمون زندگیمون همینه که بخوایم از هر کاری لذت ببریم از هر کاری لذت ببریم تا بیشتر بیشتر توی احساس خوب بمونیم

          دوستون دارممم دوست دوست دوست.

          بیا ادامه بدیم ..

          اما اما تسلیم تر از همیشه ی رب

          خودش فقط خودش، آقا فقط خودش .. بیا بیا ..

          خدایا شکرت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            فریدون گفته:
            مدت عضویت: 2288 روز

            زبونم بند اومده محمد

            الله اکبر

            کامنت ساناز رو همین دیروز خوندم و براش کامنت گذاشتم،هنوز تائید نشده……خدای من…خدای من

            کامنت نعمت الله رو هم با عشق میخونم و لبریز میشم از خود خود خدا

            من تسلیمم

            ———————————–

            We let the waters rise

            ما گذاشتیم تا آب بالا بیاد

            We drifted to survive

            ما برای زنده ماندن اجازه دادیم آب مارو ببره

            I needed you to stay

            من میخواستم که تو بمونی

            But I let you drift away

            اما من گذاشتم ازم دور بش

            My love where are you?

            عشق من کجایی؟

            My love where are you?

            عشق من کجایی؟

            Whenever you’re ready, whenever you’re ready

            هر وقتی که آماده ای (هر وقت که آماده ای)

            Whenever you’re ready, whenever you’re ready

            هر وقتی که آماده ای (هر وقت که آماده ای)

            Can we, can we surrender?

            آیا میتونیم، آیا میتونیم تسلیم بشیم؟

            Can we, can we surrender?

            آیا میتونیم، آیا میتونیم تسلیم بشیم؟

            I surrender

            من تسلیم میشم

            No one will win this time

            کسی این دفعه پیروز نخواهد شد

            I just want you back

            من فقط میخوام برگردی

            I’m running to your side

            من به سوی تو می دوم

            Flying my white flag, my white flag

            پرچم سفیدم به اهتزاز در می آید (من تسلیمم)، پرچم سفید من

            My love where are you?

            عشق من کجایی؟

            My love where are you?

            عشق من کجای ؟

            Whenever you’re ready, whenever you’re ready

            هر وقتی که آماده ای (هر وقت که آماده ای)

            Whenever you’re ready, whenever you’re ready

            هر وقتی که آماده ای (هر وقت که آماده ای)

            Can we, can we surrender?

            آیا میتونیم، آیا میتونیم تسلیم بشیم؟

            Can we, can we surrender?

            آیا میتونیم، آیا میتونیم تسلیم بشیم؟

            I surrender

            من تسلیم میشم

            I surrender

            من تسلیم میشم

            We let the waters rise

            ما گذاشتیم تا آب بالا بیاد

            We drifted to survive

            ما برای زنده ماندن اجازه دادیم آب مارو ببره

            I needed you to stay

            من میخواستم که تو بمونی

            But I let you drift away

            اما من گذاشتم ازم دور بشی

            My love where are you?

            عشق من کجایی؟

            My love where are you?

            عشق من کجایی؟

            Whenever you’re ready, whenever you’re ready

            هر وقتی که آماده ای (هر وقت که آماده ای)

            Whenever you’re ready, whenever you’re ready

            هر وقتی که آماده ای (هر وقت که آماده ای)

            Can we, can we surrender?

            آیا میتونیم، آیا میتونیم تسلیم بشیم؟

            Can we, can we surrender?

            آیا میتونیم، آیا میتونیم تسلیم بشیم؟

            I surrender

            من تسلیم میشم

            No one will win this time

            کسی این دفعه پیروز نخواهد شد

            I just want you back

            من فقط میخوام برگردی

            I’m running to your side

            من به سوی تو می دوم

            Flying my white flag, my white flag

            پرچم سفیدم به اهتزاز در می آید (من تسلیمم)، پرچم سفید من

            My love where are you?

            عشق من کجایی؟

            My love where are you?

            عشق من کجای ؟

            Whenever you’re ready, whenever you’re ready

            هر وقتی که آماده ای (هر وقت که آماده ای)

            Whenever you’re ready, whenever you’re ready

            هر وقتی که آماده ای (هر وقت که آماده ای)

            Can we, can we surrender?

            آیا میتونیم، آیا میتونیم تسلیم بشیم؟

            Can we, can we surrender?

            آیا میتونیم، آیا میتونیم تسلیم بشیم؟

            I surrender

            من تسلیم میشم

            I surrender

            من تسلیم میشم

            ———————————-

            حتما شنیدی آهنگش رو

            به عشق خودش

            به عشق تو

            به عشق همه

            انالله و اناالیه راجعون

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم درویشی گفته:
      مدت عضویت: 2873 روز

      سلام عمو فریدون عزیز

      هنوزم میگم عمو فریدون چون هنوز خوبیای عمو فریدون بیادمه حتی اگر عمو فریدون دیگه عمو فریدون نباشه توی زندگیم

      ولی عمو فریدون، عمو فریدونه چه باشه چه نباشه :))

      واوو تحسینتون میکنم بخاطر این حجم از تغییر توی عرض چندماه

      داستان همیشگی خداست که اینجا توی این سایت شنیدمش

      اینکه به محض اینکه تصمیم بگیری برگردی در بازه، نه قفل بوده نه قفلش کردن نه کسی میتونه قفلش بکنه بلکه همیشه بوده و بوده و خواهد بود

      خداروشکر بخاطر فرکانس این کامنت، خب دیگه بگم من حال کردم با این کامنت و کلی خوشحال و شاد شدم پس بر این شد که کامنت بذارم برای انرژی این کامنت

      در پناه خدا باشید عمو فریدون عزیز :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فریدون گفته:
        مدت عضویت: 2288 روز

        سلام مریم جان

        هنوزم برام مریم جانی

        ممنون از محبتت که برام نوشتی

        همین ها رو هم که دارم مینویسم هزاران کلمه تو مغزم پیچید که چی برات بنویسم

        باز رسیدم به اینکه هر چی فکر کنم کتابی میشه

        پس دلی برات مینویسم

        چقدر حال کردم که گفتی عمو فریدون چه باشه چه نباشه تو زندگیم

        میدونی

        ما آدمها قرار نیست بمونیم جایی

        ما اومدیم که بریم

        حالا این وسط هر لحظه یه جا هستیم

        ولی الان باز بیشتر میفهمم که ما یک فرکانسیم

        فرکانس ضعیف میشه ولی از بین نمیره

        توی این لحظه افتادم توی طول موج مریم درویشی

        قرار نیست ببینمش یا صداش رو بشنوم، الان هست

        هر جا و در هر شرایطی هست الان ما در یک فرکانسیم

        دختر پرانرژی و دوست داشتنی بینهایت ازت ممنونم که نوشتی و من رو مجبور کردی ساعتها فکر کنم و ببینم با خودم چند چندم.

        یه چیزی به ذهنم رسید

        استاد میگه از حال بد به حال خوب زمان کمتری میبره ولی برای اینکه حالتون بد بشه و اتفاقات بد زیادی براتون بیوفته خیلی زمان میبره

        پس خیلی خودمون رو سرزنش نکنیم برای چند روزی که حالمون خیلی خوب نبود

        اشکال نداره

        ما آدم هستیم با کلی ایراد و نواقص

        اشکالی نداره که اگر کامل بودیم جای ما توی این جهان نبود

        مراقب خودت و خوبیهات باش دختر مهربون و ………………..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: