دیدگاه زیبا و تأثیرگزار علی عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
خدای من چه همزمانی زیبایی. استاد دقیقا همین امروز بود که داشتم با یکی از دوستانم که اون هم جزء خانواده صمیمی عباسمنش هست در مورد همین مسائل که شما داخل فایل راجع بهش صحبت کردید صحبت میکردم. و قشنگ احساس کردم که این فایل دقیقا از روی صحبتهای ما ساخته شده و چقدر فوقالعاده بود این فایل
استاد یه چیز خیلی باحالی رو متوجه شدم و اون این بود که این جمله IN GOD WE TRUST شعار رسمی امریکا هستش و شعار ایالت فلوریدا هم هست و از سال 1957 روی اسکناسهای امریکا نقش بسته. اما من این رو از کجا فهمیدم؟ امروز همین دوستی که داشتم باهاش در مورد امریکا صحبت میکردم برای من عکس یدونه صد دلاری فرستاد و کاملا یهویی توجه من به نوشتهی IN GOD WE TRUST که پشت اسکناس نوشته شده بود جلب شد. من تا قبل از این که این جمله رو روی اسکناس ببینم فکر میکردم این جملهایه که شما خودتون ساختین و خیلی هم جملهی قشنگیه ولی وقتی پشت اسکناس دیدمش رفتم در موردش سرچ کردم و دیدم این اصلا شعار رسمی ایالات متحده هست.
اینه واقعا تفاوت امریکاییها با ما که اونها شعارشون رو توحیدی انتخاب میکنند، و اصلا وقتی من این شعار را پشت اسکناس دیدم گفتم خدای من این افراد چقدر باورهاشون درسته که پشت پولشون این شعار رو نوشتن.
چند روز پیش مطلبی مطالعه میکردم در مورد عید و جشن شکرگزاری و خب عید شکرگزاری، یکی از بزرگترین اعیاد مردم امریکاست. سالها پیش مردمی که برای اولین بار به این کشور مهاجرت کردند، در پایان فصل درو تصمیم گرفتند به خاطر خاک حاصلخیز و نعمتهایی که خداوند از طریق طبیعت پربرکت این سرزمین به آنها داده، یک روز را به سپاسگزاری اختصاص بدن.
و رابطه مستقیمی وجود داره بین این نوع نگاه و تجربیاتی که این مردم از نعمتهای خداوند در زندگیشون دارن. از سرسبزی و جنگلهای زیبا گرفته تا بارانهای فوقالعاده و رودخانههای پر آب.
این تفاوت به علت تفاوت میزان نعمتها نیست چون جهان خداوند پر و مملو از نعمت و برکته. و بلکه تفاوت در میزان دریافت این نعمتهاست. این تفاوت در فرکانس این مردمه، در نگاه سپاسگزارانه و رضایتشون از زندگیه.
و مهمترین قانون اینه که فقط افرادی میتونن نعمتهای بیشتری را دریافت کنن که در فرکانس و مدار آن قرار بگیرند. و استاد چقدر قشنگ گفتید که اگر شما میخواید هدایت بشید به جاهای خوب باید خودتون خوب باشید. اگر ما روی خودمون کار کنیم جهان ما را هدایت میکنه به سمت مکانهایی، شرایطی، افرادی، روابطی که از شرایط قبلی ما بهتر هستند. لازمهی این کار، کار کردن روی خودمون هست. لازمهی این کار سپاسگزاری هست و این کاریه که ما را وارد مداری میکنه که بتونیم نعمتهای بیشتری رو دریافت کنیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۵28MB41 دقیقه
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۵578MB41 دقیقه
این جلسه و جلسه قبل می تونه برای من حجتی باشه در مورد اینکه چند تا تصمیم جدی بگیرم و تعهد جدی بدم و امیدوارم تمام تلاشم رو کنم که در خودم نهادینه کنمشون :
? کسی که با تو نیست ، لزوما بر تو نیست . کسی که نظر مخالفی و متضادی حتی با تو داره لزوما دشمن تو نیست و مخالف خود تو هم احتمالا نیست . اون فرد می تونه نظر خودش رو داشته باشه و تو هم نظر خودت . و این امری طبیعی هست . باید برات پذیرفته باشه.
? هروقت دیدی کسی حرف و نظر مخالف و یا متفاوتی با نظر تو داره از یک تکنیک استفاده کن . ببین می تونی خودت رو جای اون بذاری ؟ …
ببین می تونی یکم با کفش های اون راه بری ؟
ببین می تونی حدس بزنی چی شده و چه اتفاقاتی برای اون فرد افتاده که داره اینطور فکر می کنه ؟
بیین می تونی تصور کنی خودت رو که اگر تو شرایطی که اون فرد رشد کرده تو هم رشد کرده بودی و اتفاقاتی که شاید بر اون گذشته بر تو می گذشت شاید تو حتی بدتر از اون بودی الان؟
ببین می تونی تصور کنی آفریننده می تونست تو رو جای اون و توی شرایط اون و همون ایرادی که ازش میگیری خلق کرده باشه ؟
ببین می تونی با انصاف باشی و واقعا ببینی که اگر تو جای اون بودی شاید بهتر از اون نمی شدی و دیدگاهت بهتر از اون آدم نبود یا نه ؟
ببین می تونی بهش حق بدی که اون هم می تونه دیدگاه خودش رو داشته باشه وقتی تو به خودت حق میدی که دیدگاه خودت رو داری ؟
ببین می تونی فکرش رو بخونی ؟
ببین می تونی حدس بزنی چه دلایل موجهی برای خودش داشته که چنین تصمیمی گرفته و نظر و عملکردش اینطوریه؟
سوالاتی از این قبیل که از خودت بپرسی و سعی کنی تا حدی بهش حق بدی آرومتر میشی و نجواهای قضاوت گر ذهنی رو خاموش تر می کنی و شاید حتی اصلا بجایی برسی که ببینی تو کاملا اشتباه هم می کردی و شاید اصلا حق با اون هم باشه .
شاید تو هم جای اون بودی همون کار رو می کردی و همون دیدگاه رو داشتی.
? تا می تونی اول با خودت در صلح باش . دنبال بهانه ای برای رفاقت و صلح و آرامش با خودت باش. سعی کن رابطت با خودت رو ابتدا خوب کنی و در صلح قرار بدی خودت رو.
سعی کن اختلافاتت با خودت رو حل کنی . سعی کن عقده های گذشتت رو حل کنی . سعی کن بخاطر مسائل مختلف خودت با خودت و گذشتت و شرایط فعلیت به تفاهم برسی و به آرامش برسی با خودت .
با خودت مصالحه و آشتی کنی . خودت رو حتی بخاطر گذشتت قضاوت نکنی و شماتت نکنی. خودت رو ببخشی .
ببینی تو اصلا با خودت آشتی هستی یا نه ؟ ببینی اصلا از درونت تونستی با گذشت هات و اتفاقات ناخوشایندش و اشتباهات گذشتت و از دست داده هات و کمبود هات و معایبت و نقص هات و شکست هات تونستی کنار بیای یا نه ؟ تونستی فراموششون کنی یا نه ؟
تونستی خودت رو ببخشی یا نه ؟ تونستی حسرت نخوری و پشیمونی نداشته باشی و خودخوری نکنی یا نه ؟ تونستی بجایی برسی که خودت رو دیگه سرزنش و تحقیر نکنی یا نه ؟
تونستی خشمت نسبت به خودت و اشتباهات گذشتت رو کنترل کنی یا نه ؟ آدم امروزت تونسته آدم دیروزت رو ببخشه یا نه ؟ تونستی نجواهای ذهنت علیه خودت رو کنترل و خاموش کنی یا نه ؟ تونستی تعارضات درونیت و مسائلت با خودت رو حل کنی یا نه ؟ تونستی خودت با خودت سنگات رو وابکنی و خودت رو رها و آزاد کنی یا نه ؟
بقول معروف خلاصه اینکه اول ببین خودت با خودت چند چندی ؟! …
برو خودت رو اصلاح کن و با خودت و گذشتت آشتی کن و با خودت دوست شو و به ارامش برس و صلح برس بعد با دیگران هم راحت تر در صلح خواهی بود.
?با دیگران در صلح باش . وقتی با خودت که بتونی کنار بیای و از ضعف ها و اشتباهات و خطاهای خودت بگذری ، وقتی بتونی نسبت به خودت گذشت و بخشش داشته باشی ، وقتی بتونی به خودت تا حدی حق بدی ، وقتی بتونی خودت رو دیگه سرزنش نکنی ، وقتی بتونی نسبت به خودت خشم نداشته باشی ، وقتی از خودت رنجشی به دل نداشته باشی و از این دست موارد ، اونوقت هست که می تونی به دیگران هم حق بدی . اونوقت هست که می تونی با دیگران هم کنار بیای . اونوقت هم می تونی به اونها هم حق بدی که مثل گذشته ی تو ممکنه ضعف ها ، اشتباهات ، خطاهایی داشته باشن . وقتی بتونی خودت رو ببخشی اونوقت هست که به اونها هم می تونی حق بدی که بخاطر اشتباهاتشون از جانب تو بخشیده بشن. اونوقت هست که دیگه سرزنششون نمی کنی . اونوقت هست که دیگه براحتی نسبت به دیگران خشمگین نمیشی . دیگه براحتی قضاوتشون نمی کنی . گارد نمی گیری و منفی نمیشی نسبت بهشون . چون میدونی همونطور که من اشتباهاتی داشتم و دارم و خواهم داشت ، این در مورد افراد مختلف هم صدق می کنه . بنابراین سعی می کنی بهشون حق بدی و درکشون کنی و بتونی همذات پنداری و همدلی بیشتری باهاشون داشته باشی و وقتی از این جهات همه رو مثل خودت ببینی همین ویژگی ها میشن نقاط اشتراکی که بین خودت با تمام انسان ها می بینی و این اشتراکات باعث میشه بتونی خودت رو جای هرکسی بذاری و بتونی راحت تر و سریعتر انسان ها و علت رفتارشون رو درک کنی و خودت رو بتونی جای اونها تصور کنی و اینطوری بهتر و سریعتر به صلح برسی با دیگران و بتونی این صلح رو بیشتر و عمیق تر حفظ کنی.
?تا می تونی از قضاوت و فکر منفی راجع به مردم و دیگران پرهیز کن . به ذهنت اجازه ی قضاوت نده . تو کار خودت رو کن ولی اگر کسی مثل تو کار درست رو انجام نداد قضاوتش نکن .
تو چراغ قرمز شد بایست ولی نگو چرا اون نایستاد . نگو اون بی فرهنگه ، نفهمه . نه! … برات مهم نباشه . بهش فکر نکن . اگر هنوز به این مرحله نرسیدی و ذهنت ول کن ماجرا نیست به ذهنت بگو ببین تو این اوضاع و طوری که بزرگ شده و فرهنگ و تربیت و محیط شاید خب نتونه طور دیگه ای تصور کنه . شاید کار درست تو ذهنش اینه . شاید اصلا عجله داره ناجور و کارش خیلی واجبه . به خودت بگو خلاصه یه دلیلی داره .
به ذهنت بگو اصلا مهم نیست که چرا اون رعایت نکرد . بلکه مهم خودمم . مهم اینه که من دیدگاهم اینه که می خوام پشت هر چراغ قرمزی بایستم .
? تا می تونی قضاوت دیگران راجع به تو هم برات مهم نباشه . تو نمی تونی جلوی قضاوت کردن ذهن دیگران رو بگیری. همچین قدرتی نداری.
اگر می شد اونها هم حق داشتن جلوی قضاوت ذهن تو راجع به خودشون رو بگیرن. هرکس فقط می تونه کنترلگر ذهن خودش باشه . نیازی هم نیست بتونی ذهن دیگران رو کنترل کنی که قضاوتت نکنن .
بگو بابا من مسئول قضاوت دیگران راجع به خودم نیستم . شاید بخاطر دلایلی حتی حق داره که این جوری ذهنش برنامه ریزی شده که داره قضاوت می کنه . مثلا تو مثال همون چراغ قرمز ؛ تو شاید پشت چراغ قرمز می ایستی درجایی و محیطی که می بینی تمام عابرهای پیاده دارن میرن . اینجورجاها همرنگ جماعت نشدن خیلی سخته . ولی تو چون تو دیدگاهت اینه که باید رعایت کرد و حق راننده ها و ماشین ها رو محترم شمرد من می ایستم حتی اگه همه رد بشن و برن و حتی مسخرم کنن و نظر دیگران برام هیچ اهمیتی اینجا نداره . چون من به چیزهایی عمل می کنم که درستیش بهم ثابت شده.
? نذار در روابطت چیزهایی مثل فلان ملیتی بودن ، فلان جایی بودن ، فلان محله ای بودن ، فلان شهرستان و فلان دهاتی بودن ، فلان زبانی بودن ، فلان نژادی بودن ، فلان جناحی بودن ، فلان شکلی بودن ، فلان رنگی بودن ، فلان حزبی بودن ، فلان تیپی بودن ، فلان کاره بودن ، فلان طرفی بودن ، فلان فرهنگی بودن و هر فلان دیگه ای و دسته ای تو رو به قضاوت ببره .
سعی کن دسته بندی نداشته باشی و گروهی و حزبی کسی رو قضاوت نکنی . اصلا کل یه دسته و نژاد و جناح و گروه و شهر و غیره رو هم قضاوت نکنی .
سعی کن بتونی همدلیت رو گسترش بدی. اگر واقعا نمی تونی بهشون حق بدی و اصلا بهت واضح و آشکار هم شده که دارن اشتباه می کنن و اصلا ناحق هست ایده و نظرشون حداقل از این جهت و توی دلت سعی کنی خودت رو جاشون تصور کنی و ببینی تو هم اگر جای اونها بدنیا می اومدی و چیزهایی که بر اونها گذشت برتو هم می گذشت و مسیری که اونها طی کردن تو هم طی می کردی شاید الان احتمالا روحیات و نظریات و دیدگاه های اونها رو داشتی .
تا وقتی اونها دارن زندگی خودشون رو می کنن و آسیبی به کسی نمی زنن حق دارن برای زندگیشون تصمیم بگیرن ک علایق خودشون رو داشته باشن و رسم و رسوم و فرهنگ و اعتقادات و علایق خودشون رو داشته باشن ، ولو اینکه اصلا اشتباه باشه.
? دقت کردی ما ایرانی ها وقتی یه خارجی بقول استاد بلوند چشم آبی میاد تو ایران همه باهاش مهربونن و کمکش می کنن و باهاش هم صحبت میشن و هر کمکی از دستشون براش بر میاد انجام میدن و باهاش بسیار انسانی و با فرهنگ برخورد می کنن ؟ … چرا با هموطنانمون اینطوری نباشیم ؟ …
با بقیه کاری نداشته باش ولی خودت رو بساز . خودت سعی کن فکر کنی اصلا همین ایرانی ها و هموطنات هم خارجی ان. سعی کن کسی ازت کمک خواست یا کاری ازت برمی اومد فکر کن یه خارجیه تو ایران.
فکر کن همین الانش تو آمریکایی . سعی کن از همینجا و با همین آدما رفتارت انسانی باشه . با فرهنگ باشه. درست مثل اون چراغ قرمز عابر پیاده ای که سعی می کنی رعایت کنی .
بقول کتاب چهار اثر فلورانس اسکاولشین که میگه قانون تدارک و ایمان فعال ؛ اصلا تو پیشاپیش و توی همین ایرانش سعی کن مثل اینکه اونورآبی رفتار کنی . بقول مهندس شعبانعلی مهاجرت ذهنی کن .
اره سخته . خیلیا رعایت نمی کنن . ولی تو برای خودت زندگی کن . تو برای دل خودت رعایت کن . تو برای دل خودت انسانی و با فرهنگ رعایت کن . تو برای خودت قانون شهروندی رو رعایت کن . مطمئن باش وقتی بر مدار درست و انسانیت و حقانیت رفتار کنی و نیتت خیر و صالح باشه برات اگر دردسری هم ایجاد بشه ، میشه همون تضادی که اگر صبور باشی و استقامت داشته باشی تهش خیر هست و به نفع تو و در نهایت تو برنده ای .
بقول استاد :
” الخیر فی ماوقع” میشه
و “همه چی به نفع منه ” میشه
و ” جاء الحق و زهق الباطل ، ان الباطل کان زهوقا”
و یا “و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب ” میشه .
وقتی بر مدار حق و کار درست بمانی و نگران نباشی و صبور باشی و استقامت و استمرار داشته باشی تهش ترس و غمی برات نخواهد بود :
“ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون”
?سعی کن راجع به دیگران حتی اجازه ورود فکر منفی و سو ظن به خودت ندی . سعی کن نذاری ذهنت بدبین بشه .
اینقدر خودآگاهی و مراقبه داشته باش که همون لحظه فکر بد رو رد کنی راجع به دیگران .
بقول قرآن این افکار خودشون گناه هستن :
” اجتنبوا کثیرا من الظن . ان بعض الظن اثم”
اگر گناهه بخاطر اینه که فرکانست رو فکر بد راجع به افراد خراب می کنه . وقتی تو با بدبینی و پیش داوری و سوظن با افراد روبرو بشی ناخودآگاه و اتوماتیک برخورد ناجور می کنی و خوب حرف نمی زنی و این خود به خود و غیر قابل کنترل در گفتارت و لحنت و رفتارت مشخص میشه . سو تفاهم پیش میاد و خب طبیعتا طرف مقابلت حتی اگر اون بدبینی ها و پیش داوری های تو حقیقت هم نداشته باشه ولی در مقابل این لحن و کلام و رفتار تو جبهه میگیره و کار خراب میشه.
برای همینه که بدبینی و سوظن و پیش داوری جرقه ی یه رابطه ی بد و اتفاقات بد و فرکانس های بد و درگیری های بعدش رو پیش میاره. پس چه بهتر که اصلا نذاریم که ذهنمون به هیچ وجه زود قضاوت کنه و پیش داوری انجام بده و ما رو دچار سو ظن و بد دلی و بد گمانی کنه راجع به کسی.
? نخواه که هیچکسی رو تغییر بدی ؛ فقط خودت رو تغییر بده ؛ خودت رو اصلاح کن .
تا آخر عمرت هم که روی خودت و اصلاح خودت تمرکز کنی باز هم وقت کم میاری ؛ باز هم جای اصلاح و بهتر شدن هست .
با همه تا جا داره در صلح باش ؛ با همونی که هست و انتخاب کرده و شکل گرفته .
سعی کن همه رو هرجور هستن بپذیری و فقط خودت باشی اون کسی که دائم باید مراقبش باشی و بپاییش و در بارش جستجو و کنکاش کنی و سرت بکار خودت و اصلاح خودت باشه و سرت رو از زندگی دیگران بکشی بیرون.
? تا می تونی سعی کن مشکلی با کسی نداشته باشی و اگر احیانا پیش اومد هم سعی کنی با درک متقابل و همدلی و صلح جویی از شر جلوگیری کنی . تو قرآن اومده که :
“ادفع بالتی هی احسن . فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم”
یعنی سعی کن شر رو دفع کنی و بخوابونی با صلح طلبی و مهربانی و گذشت و بردباری ؛ تا طرف مقابلت که عین دشمنت شده تبدیل به دوست مهربانی باهات بشه .
این یعنی آدم تا جایی که جا داره باید سعی کنه دشمنی و عداوت و کینه و رنجشی بین خودش و دیگران پیش نیاد و حتی بدترین دشمنان آدم ممکنه با رفتار درست و مناسب تبدیل به دوستان خوبی بشن برات.
? بجای اینکه دوستات و آشنایان و بقیه رو پیگیری کنی که چه کرده و به کجا رسیده و چی ها بدست آورده و اینها سعی کن فقط و فقط روی خودت و زندگیت و خواسته هات تمرکز کنی .
برات مهم نباشه زندگی و پیشرفت های دیگران .
سعی کن بجایی برسی از نظر قدرت روحی و روانی که واقعا حتی از پیشرفت های دیگران خوشحال بشی . براشون حتی بتونی توفیق بیشتری بطلبی و حتی دعاشون کنی. بتونی برای کسی که حتی فکر می کنی شاید باهات خوب نیست یا قبولت نداره یا رفتار خوبی نداره باهات بتونی براش دعا کنی .
قلب بسیار بزرگ و روح رها و آزاده ای داشته باشی که بتونی خوشبختی هرچه بیشترش رو بخوای.
باید سعی کنی اصلا سرت تو کار خودت باشه و هربارم اتفاقی از موفقیت ها و زندگی کسی خبری شنیدی از موفقیتهاش خوشحال بشی و ارزوی توفیق بیشتر کنی و اگرم شنیدی بجایی نرسیده یا مشکل داره براش بتونی دعا کنی و اگر شد هم حتی کمکی کنی بی چشم داشت و توقع .
این یعنی یک انسان واقعی . این یعنی آزادگی و بزرگی . سعی کن اینطوری باشی.
? سعی کن در عین احترامی که به دیگران و حق انتخابشون می ذاری خودت هم با زندگی خودت راحت باشی . سعی کن اینقدر راحت باشی که حتی هیچ نیازی نبینی که به دیگران بخوای راجع به چیزهایی که با تحقیق و تفحص و تعقل بهشون رسیدی (لااقل تا حالا) بخوای توضیح بدی و دفاع کنی و قانعشون کنی و کلی انرژیت هدر بره و فرکانست خراب بشه. نهایتش یکبار توضیح میدی و بس.
باید یاد بگیری راه خودت رو بری. این زندگی توئه . نیازی نیست همه چی رو به همه توضیح بدی و بخوای از خودت دفاع کنی و دیگران رو بتونی حتما قانع و راضی کنی.
? ممکنه آدمی که دیدگاهی بهت آموزش میده و حرفی میزنه آدم خیلی خوبی باشه و نیت خیلی خوبی داشته باشه ولی با توجه به چیزهایی که تو بهشون رسیدی و با تعقل جور در نیاد. ممکنه اشتباه باشه.
از طرفی ممکنه کسی آدم خوبی نباشه و حتی دشمنت باشه ولی در موردی خوب و درست و عاقلانه رفتار کنه . تو باید بسنجی . با توجه به آدم ها نگاه نکنی. هیچکس صد در صد همه کارها و ویژگی هاش بد و نامناسب و ضعیف یا صد در صد خوب و مناسب و قوی نیست . به آدمش خیلی نگاه نکن پس .
ببین اون موضوع درسته یا نه و می تونه درست یا غلط باشه یا نه . بقول قرآن :
” یستمعون القول فیتبعون احسنه”
یعنی همه حرف و نظریات رو می شنون و از بهترینش تبعیت و پیروی می کنن . نه اینکه بقول استاد مثل گوسفند هرکس هرچی گفت همون رو قبول کنن و دنبال کننش.
? سر هرچیز بی ارزشی وارد گفتگو نشو . بحث نکن . تو علایق و سلایق و نظریات و دیدگاه های خودت رو داری و دیگران هم حق دارن داشته باشن .
مسائل مذهبی ، نژادی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، ورزشی و …
تو می تونی یک مسلمان شیعه باشی اون یکی سنی ، مسیحی ، یهودی ، زرتشتی ، هر فرقه ای ، حتی بی دین.
دیگه فکر کن خود قرآن حتی به کسی که اصلا وجود خدا رو حتی نفی می کنه و کافر هست تو سوره کافرون میگه:
” بگو ای کافران ؛ من چیزی را که، شما می پرستید نمی پرستم . و شما نیز چیزی را که من می پرستم نمی پرستید . و من پرستنده چیزی که شما می پرستید نیستم . و شما پرستنده چیزی که من می پرستم نیستید. شما را دین خود، و مرا دین خود .”
دیگه از این قشنگ تر توضیح بده که هرکی سی خودش ؟!
نه جنگی هم باهم داریم نه بحثی و دعوایی ؛ اونم تازه با کی ؟ با کسی که بکل به هیچ چیزی از خدا و توحید و معاد و آخرت و اینها اصلا اعتقاد نداره . چه برسه به بقیه ادیان که کلی اشتراکات باهم دارن.
یا روی مسائل سیاسی با کسی دیگه بحث نکن . اصلا تو رو چه به دنیای سیاست ؟
اصلا تو از سیاست هایی که هزاران هزار حقه و نیرنگ و برنامه و استراتژی پشتشون هست چی میدونی ؟ اصلا چه دردی از تو حل می کنه ؟
اصلا تو که حالا فهمیدی حساب کردن روی دنیای سیاست و سیاست بازی و سیاست مداران همش شرکه؟!
تنها سیاست تو تکیه بر بزرگترین و قوی ترین سیاست مدار باشه .
کسی که بهترین و کاملترین و بی نقص ترین برنامه ریز هست . کسی که هیچ سیاستمداری و هیچ رابطه ای به پای اون نمی رسه و هیچ نقشه و برنامه و حقه ای بالاتر از اونچه او میدونه نیست :
” و مکروا و مکرالله ، والله خیرالماکرین”
هیچ کاری با دنیای سیاست نداشته باش که کی اومد و کی رفت و چی گفت و چکار کرد و کی می خواد بیاد و چکار گفته می کنم و اینها .
همش چرت و پرت و کشکه وقتی تو تهش اون کسی که صاحب تمام قدرت و برنامه ها هست و همه برنامه ها به او بر می گرده در نهایت و دست اونه که تایید کنه یا نکنه رو به عنوان وکیل با سیاست خودت انتخاب می کنی و وکالت کامل و تام رو به اون می سپاری :
” فاتخذه وکیلا”
” و الی الله ترجع الامور ”
در مورد مسائل اقتصادی هم یادت باشه خداست که رزاق هست و رزق و روزی بدست اونه نه مشکلات اقتصادی جامعه و رئیس جمهور و دولت و حکومت و تحریم ها و اینها.
همه اینها هست و می تونه موثر باشه ولی در اوضاع کلی جامعه و در مورد آدم های معمولی جامعه که باور کردن اثرگذار بودن این عوامل رو . در مورد ذهن های فقیر و بخور و نمیر . در مورد همون کسایی که باور دارن که زندگیشون و رزق و روزیشون رو همین مناسبات جهانی و تحریم ها و سیاست بازی ها تعیین می کنه .
وقتی چنین باوری دارن خب همینطور هم هست و براشون هم اتفاق می افته و زندگیشون واقعا هم وابسته به همین موضوعات میشه .
ولی یادت باشه تو می خوای از اینها باشی ؟!
اگر نه بدون که تو بظاهر بدترین شرایط اقتصادی هم باشی خدای تو یا از دل همون شرایط برات بهترین شرایط رو فراهم می کنه و در واقع هدایتت می کنه به سمتش و تو باید حرکت کنی با این اعتقاد راسخ و یا اینکه موقعیت تو رو تغییر میده و به سمت جای دیگه ای هدایتت می کنه اگر آمادگیش رو در خودت بوجود آورده باشی .
پس درگیر هیچ بحث اقتصادی هم نکن خودت رو و تحت تاثیر قرار نگیر و امیدت و روحیت و اعتقادت به اینکه تمام دارایی ها و تمام کهکشان ها و مشارق و مغارب و آسمان ها و زمین و تمام رزق و روزی دست اون هست رو از دست نده و با انگیزه و انرژی و دلخوشی به خداوند و در عین رهایی و آزادی و بدون ترس و عجله و نگرانی حرکت کن و وظایف خودت که از دستت برمیاد رو انجام بده فقط و استمرار داشته باش و هیچ ناامیدی به دلت راه نده .
در مورد مسائل فرهنگی و اجتماعی هم همینطور. اگر در جامعه چیزهای ناخوشایندی دیدی ، اگر فحاشی ، هرزگی ، اعتیاد ، دزدی و اختلاس ، دعوا و نزاع ، بی قانونی ، بی اخلاقی و هرچیزی از این قبیل مسائل اجتماعی فرهنگی در اطرافیانت ، دوست و آشنات ، شهرت ، کشورت ، مردمت و حتی در کل جهان دیدی بدون اولا قضاوت نکنی و با خودت بگی من تمام حقیقت رو نمی دونم و بازم نمی تونم قضاوت کنم و تازه نمی تونم جلوی تمام این اتفاقات رو بگیرم و این جزیی از ماهیت و طبیعت دنیاست و باید باشه و جزیی از قطب مخالف و تضادهای این جهانه و اینکه من فقط سعی می کنم وظیفم رو انجام بدم و خودم تا جایی که می تونم رعایت کنم و درگیر این چیزها نشم و کاری با بقیه ندارم و نباید بذارم اینها روی باورهام و روحیم تاثیر بذاره و دیدم رو خراب کنه و من اعراض می کنم و نمی ذارم کانون توجه و پردازش ذهنم رو و احساساتم رو درگیر کنه و من رو از مسیر درستی که دارم میرم منحرف یا متوقف کنه .
حتی در مورد ورزش و فوتبال هم نباید این باشه. نباید برام مهم باشه که اگر من طرفدار فلان تیمم چه اتفاقاتی داره می افته. نباید کل کل کنم با طرفدارای تیمای دیگه . باید اولا حق بدم به هرکسی طرفدار هر تیمی باشه . ثانیا اصلا نباید از قدر اهمیتش بیشتر بشه. فوتبال هست دیگه . یه فان و تفریح که قراره لدت بیشتری به زندگی بده . و تازه عنوان فرهنگی ورزشی رو هم یدک میکشن. باید فرهنگسازی و اخلاق پروری کنن . ولی خب اگر قراره جایی برای تخلیه خشم ها و نفرت پراکنی و عقده ها و محلی برای بی حرمتی و فحاشی و دشمنی باشه همون بهتر که اصلا دورش رو خط بکشی . چه ارزشی داره درگیر شدن این چیزها ؟! که تو کامنت ها و کل کل ها ببینی که استقلالی و پرسپولیسی و سپاهانی و تراکتوری و … ناموس هم و به فحش ببندن و هرچی از دهنشون در میاد بگن ؟.
یا خبرها راجع ب سلبریتی ها و بازیگران و اصحاب رسانه و اینها.
همه اینها رو باید بذاری کنار و بقول استاد سبک زندگی شخصی خودت رو داشته باشی و در عین حال که خودتی و مشغول خودتی به دیدگاه و انتخاب دیگران هم احترام بذاری و درگیر حواشی و بحثای پوچ و بی ثمر نشی و برات هم مهم نباشه که در موردت چی فکر می کنن .
اما چندتا شعر و نکته در همین موارد :
– عیب کسان منگر و احسان خویش … دیده فرو بر به گریبان خویش
– گر به عیب خویشتن دانا شوی … کی به عیب دیگران بینا شوی
– چشم فرو بسته ای از عیب خویش … عیب کسانت شده آیینه پیش
– هر چه را نفس خویش نپسندی …نیز نفس دیگران مپسند
– در همه چیزی هنر و عیب هست … عیب مبین تا هنر آری بدست
-کسی پیش من از جهان عاقل است … که مشفول خود از جهان غافل است
– تو خود را چو کودک ادب کن به چوب … به گرز گران مغز مردم مکوب
این درس هایی بود ک من از قسمت های ۴۴ و ۴۵ سفرنامه گرفتم و امیدوارم بتونم بهشون پایبند باشم و عمل کنم انشاالله
ممنون از شما استاد گرامی و خانم شایسته عزیز?
سلام الهه عزیز
من احساس می کنم این جهان به هرحال دوقطبیه . بنظرم اون حرف استاد یعنی خیلی خیلی اون تعارضات و آدم های منفی کم میشن. برای ایشون هم فکر می کنم به نسبت ارتباطی که دارند و این همه مخاطب فقط عده ی محدودی هستن که چنین نظریات و مقاومت هایی دارن . در واقع هیچوقت خالص صد در صد همه ی انسان های دور ما با ما یکی و هم ندار نمیشن . تضاد ها و قطب مخالف همیشه باید باشن منتهی خیلی کم می شن . اینجا هم کسانی که اعتراض می کنن فقط مثلا به جنبه ای اعتراض کردن که شاید مقاومت خیلی زیادی دارند مثلا بحث حجاب و لخت بودن استاد . اینها رو هم که نمیشه که نباشند . به هرحال تضادی مطرح میشه تا خیلی ها بفهمند که چون ایشون می خوان خودشون باشن اینطورن و یهو ازشون فیلم گرفته میشه . و بعد هم همین برای خیلی ها تلنگری میشه و ازش درس لازم رو می گیرن. تضادها همیشه خواهند بود فقط بسیار کمتر خواهند شد.
سلام آوای عزیز
لایک و امتیاز و اینها بهانه اند . فرعیات اند . اصل نیستند.ممکنه کسی بتونه خیلی خوب بنویسه و خوبم فهمیده باشه قوانین رو ولی شما در عمل از اون بهتر باشین . ممکنه کسی همیشه لایک بخوره ولی شما نوشت های اون رو بهتر از خودش استفاده کنین . خودم بشخصه نمیگم هرگز برام مهم نیست ولی شاید 10 درصد اهمیت داره. تنها سعی می کنم درسی که می گیرم رو با نکته سنجی اینجا بنویسم . برام عین یک آرشیو می مونه . و چون توی سایته و بچه های دیگه هم هستند هم افزایی انرژی داره . برای خودت بنویس نکاتی که یاد می گیری رو . لایک و امتیاز و اینها پاداش های جانبی هستند نه اصلی . اصل اینه که خودت برای خودت بنویسی و شاید دیگران هم استفاده ای کنن . همونطور که من و شما هم از کامنتهای دیگران چیزهای زیادی یاد می گیریم. نذار ذهنت تو رو اسیر این چیزها کنه . اینجا رقابتی نیست .بلکه این چیزها بهانه و تشویق کننده هستن فقط .
اصلا از آموزه های همین جلسه استفاده کنیم ؟
آیا می تونیم خودمون رو جای استاد بذاریم ؟
می تونیم بفهمیم چه پیام هایی لایک می خورن و چرا؟
خب پیام هایی که محتوای غنی تر و آگاهی بخش تری دارن و وقت و انرژی بیشتری براشون گذاشته بشه .
خیلی از دیدگاه های من خطاب به دوستانی بود که ابراز لطف کرده بودن به کامنتم و منم تشکر کرده بودم ولی تایید نشده بودن . من هم خودم رو جای استاد و خانم شایسته گداشتم و دیدم خب این دیدگاه ها که غنی نیستن و اگاهی و نکته ای ندارن و راحت هم پذیرفتم و یاد گرفتم تو این سایت اگر کامنت می ذاری حتی برای تشکر باید نکته مثبتی هرچند کوچک توش باشه. اتفاقا روند خوبی هم هست وگرنه همه پیام ها میشه خاله زنک بازی دیگه .?