دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمد عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
استاد عباس منش نمونه بارز و برجسته یک انسانی است که حرفش و عملش یکیست. واقعا از لحظه لحظه زندگی این بشر میشه مستند آموزش زندگی ساخت:
آموزش با خود در صلح بودن؛ آموزش عشق ورزیدن؛ رفتن به دل کارهای ناشناخته و سرچ در مورد آنها و حل کردن آنها با نهایت آرامش و لذت بردن از انجام آنها؛ ارزش قایل شدن و جایزه دادن برای خود؛
زیبایی ها و طبیعت قشنگ و آدمهای این مکان تفریحی و هنر دستان خانم شایسته عزیز باعث شد که این فایل را بیش از ۵ بار ببینم و هر بار بیشتر لذت ببرم. اینقدر نکات مثبت توی این قسمت بود که میشه ی کتاب ازش نوشت.
اون لحظه ای که قایق بادی با سرعت داشت روی آب دنبال کشتی میرفت و ی لحظه قایق پرید رو هوا و یکی از اون سه نفرِ سوار قایق افتاد تو آب که من بعد از چند بار که نگاه کردم متوجه شدم اونها اوج هیجان را داشتن تجربه میکردند. هنگام سرعت روی آب و اونجایی که خانم شایسته ابتدای ورود به ساحل گفت با حس خاصی گفت خیلی زیباست واقعا صحنه ی نایسی بود چمنهای قشنگ دور ساحل رودخانه و ماسه های کنار ساحل و سایبانهای آبی همرنگ آسمون که بشکل منظمی دور تا دور ساحل چیده شده بودند و تمیزی آب و پاکی آسمان.
انگار اونجا خود بهشت بود. کودکانی که با نهایت سادگی با ماسه ها بازی و اشکال مختلف درست میکردند و آدمهایی که کاری به کار کسی نداشتند حتی کسی نگاه بدی هم به کسی نمیکرد چقدر ذهنشون پاکه چقدر به انسانیت و این حد از آزادی رسیدند و به حقوق هم احترام میگزارند برای وجود هم ارزش قائلند.
مکانی که برای صخره نوردی روی آب درست کرده بودند و این نماد خلاقیت و فراوانی و علایق مردم به تفریح و شادیست و برای من وجود اون دوشها بسیار جالب بود و لحظه هایی که استاد و مایک خودشون رو زیر اون دوش ساحلی قشنگ شستن و فضای سبز و درختان زیبا و آسمانی آبی با ابرهای سفید که هر بیننده ای را به وجد میاره.
واقعا باید به خانم شایسته بهخاطر موفقیتهاش مرحبا گفت. توی این مدت کم، واقعا میکس آهنگها روی فیلم و تدوین فایلها و توضیحاتشون خیلی حرفه ای شده. اوج سلیقه و کار بلدی این بانوی هنرمند واقعا فوق العادست. قبلا تعریفش را در فایلهای قدیمی از استاد زیاد میشنیدم ولی الان داریم با چشمان خودمان میبینیم و الگو سازی میکنیم برای ذهنمون.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۸171MB11 دقیقه
سلام مجدد به همگی
اینقدر که این فایل بی نظیر و عالیه، دیدنش برایم ادامه دارد، و هر بار آگاهی های جدیدی دریافت می کنم که دلم نیامد ننویسم.
به قول یکی از دوستان در کامنت ها، وقتی می نویسیم و کامنت می کنیم انگار آگاهی هامون همینجوری میاد، انگار اضافه میشه. من اکثر قسمت های این سفرنامه رو دیده بودم، مثل یک فیلم و بعدا پاک کردم از سیستمم!!!! به خودم می گم آخه این چه کاری بود کردی! اینا مگه فیلمه فقط که یکبار دیدی بعدش شیفت دلیلت؟!! دوباره دانلود کردم و ریز بینانه می بینم. اولش انگار آدم هیچی برای گفتن نداره، ولی وقتی ادامه میدیم طوری میشه که حرفامون تمومی نداره. اینم از فضل پروردگارم است. هذا من فضل ربی.
چندتا موضوع دیگه که وقتی در تماشاهای بعدی بهش توجه کردم این ها بودن:
– اونجا که مریم عزیزم داره از دید چراغ اتوبوس فیلم میگیره و استاد رو تحسین میکنه: استاد با صبوری منتظرن و نگاه می کنن به ایشون که صحبتشون رو تموم شه. من نمی دونم چرا (قطعا خودم انتخاب کردم موقع به دنیا اومدن)، همش احساس می کنم باید زود حرفم رو بزنم، کسی رو منتظر نزارم. همین چندثانیه که استاد سراپاگوش به صحبت مریم جان گوش میدن، اگر یک نفر همینجوری منتظر من بمونن، انگار خودم معذبم، انگار وقتش رو گرفتم یا همچین چیزی، و سعی می کنم تند تند صحبت کنم، حتی از دوران مدرسه و ابتدایی معلممون هم می گفت چرا اینقدر تند تند صحبت می کنی؟ ولی خودم میدونم این سرعت نشات گرفته از چی هستش. از عزت نفس. هر کسی این فایل هارو می بینه طبق دید خودش، طبق شخصیت درونی خودش میتونه درس هایی از این فایل ها بگیره. مثلا همین موضوع شاید برای خیلی ها عادی باشه،(که استاد چندثانیه با سکوت به مریم جان نگاه میکنن تا ایشون صحبت کنن) ولی برای من عادی نبود، انگار دیدم چی می خوام، خواسته ام مشخص شد، و حالا بهش فکر کردم که از عزت نفسه، پس باید از خداوند راهنمایی بخوام برای حلش. و تلاش و تمرین کنم برای رفعش.
– موضوع بعدی ارتباط دوستانه و رابطه ی قشنگی که مریم عزیز با میکائیل دارن. وقتی استاد و میکائیل در سایه روی صندلی نشسته اند و مریم عزیز با دوربین به سمتشان میره، از لبخونی میکائیل مشخه که میخواد بلند شه تا مریم عزیز بشینه. و مریم جان قبول نمی کنن که ایشون بلند شن. چقدر با احترام و چقدر رابطه ی ستودنی! افتخار می کنم بهتون. کوچیک و بزرگ هر کسی جایگاه خودش رو میشناسه و با احترام نسبت به همدیگه رفتار می کنه.
– و بعدی مسئله ی لباس راحت در اونجا، در کنار ساحل یا کلا کشورهایی که پوشش آزادانه دارند: وقتی خودمون رو درگیر پوشش می کنیم، خودمون خیلی اذیت میشیم، و ترس هایی مارو میگیره. ترس چی؟ شاید خیلی هامون تجربه کردیم که توی مراسم عروسی، باشگاه ها، شنا ها و مهمانی ها و هرجا که خانم ها با پوشش راحت هستند، نگرانند که مبادا فیلم برداری بشه، مبادا یه آقایی داخل بشه. مثلا توی مراسم عروسی مدام اعلام می کنن داماد می خواد وارد شه، و عده ی زیادی که دوست دارن برقصند بخاطر حضور داماد فقط می نشینند. شاید اینا به ظاهر کوچیک بیاد ولی اینقدر پرتکراره. یا توی باشگاه ها(حداقل باشگاه هایی که من بودم) بردن گوشی در سالن رو سفت و سخت می گیرن و مثل مامور امنیتی مراقبت می کنن. یا مثلا کسی که با پوشش کمی آزاد توی خیابون هست، یه نگرانی ته دلش داره که گشت ارشاد و این چیزا نیان سراغش… البته به مرور در همین ایرانش هم خیلی از این سخت گیریها و نگرانی ها و ترس ها داره برچیده میشه، ولی بازهم هست. حالا وقتی این نعمت: آزادی در پوشش. رو بهش برسیم دیگه این ترس ها و نگرانی ها نیستند. چقدر خوبه آزادی، چقدر راحته، چقدر امنه. چقدر آرامش به دنبال داره.
من همیشه بصورت درونی، نماز و روزه و حجاب رو نمیپذیرفتم(نه اینکه اجراش نکنم ها، از درون اعتقادی بهش نداشتم) وقتی می گفتن انجام ندادن باعث قهر و عذاب خداست، همه اش کشورهای دیگه به ذهنم می رسید پس اونا چی؟ اونا مورد قهر خدا قرار نمی گیرن؟ اونا رو هرجا بردن منم میبرن دیگه!!! و همین نپذیرفتن های درونی اینچنین مسائل، باعث شد الان در این مسیر باشم و واقعا خداروشاکرم.
و در نهایت سوالی که برام پیش اومده، آیا بصورت شناسنامه ای اسم میکائیل عزیز رو به مایک تغییر داده اید؟ منظورم اینه اونجا این امکان به راحتی هست؟ یا فقط بصورت گفتاری ایشون رو مایک صدا می کنید؟
سلام به همسفرهای عزیزم
توی پارک بشینیم و با سیستم کار کنیم، کتاب بخونیم، غذا درست کنیم، در فضای به این زیبایی. من عاشق این کارام در این چنین محیط ها. یادمه وقتی دانشجو بودم با دوستام میرفتیم پارک، درس میخوندیم، حس آرامش بخشی که پارک برامون داشت، واقعا در یادگیری کمکمون می کرد. هم درس می خوندیم هم لذت میبردیم. ذهنمون با آرامش مطالعه می کرد. امروز اولین تصویر این فیلم، منو یاد لحظات خوش اون موقع انداخت. بازم دوست دارم برم پارک و در امنیت و آرامش بشینم و کارامو انجام بدم. با این تفاوت که جایی که شما هستید، شرایط بهتر، مناسب تر و دلخواه تری داره. مثل نزدیک بودن به خونه تون، برای دوش گرفتن و استفاده از سرویس بهداشتی، نزدیک بودن و استفاده از خوراکی های خونه یا داخل یخچال. اینکه با لباس خونه و لباس راحتی مشغول انجام کاراتون هستید. اینکه هر وسیله ای لازم دارید کافیه چند قدمی تا خونه تون(RV) قدم بردارید و لازم نیست کوله ای پر از وسیله با خودتون حمل کنید. اینکه با عشقتون همکار هستید و اغلب اوقات در کنار یکدیگر کار می کنید و لذت می برید. اینکه پارک شما، خلوت تر هستش و تا چشم کار می کنه سرسبزیه.. و کلی شرایط دلخواه تر که من تماما درخواست دادم به جهانیان.
دقت کردید دوستان، چقددددددددددددددددددر میوه ها خوش رنگ و جذابن؟ هم کامل و هم وقتی برششون می زنیم! خیلی به من هیجان میدن. خیلی وقت ها قبل از اینکه میلشون کنم، کلی نگاهشون می کنم، به نظر من زیباییون تمام نشدنی هستش. اون طیف رنگی، اون ترکیب رنگ هاشون…مرسی که از میوه ها و اینچنین خوردنی های خوشمزه برامون فیلم گرفتید خانم شایسته ی مهربونم، بازم انجام بدین لطفا.
عوض کردن لامپ ها: اینکه استاد در تمام موارد به دنبال چیزی بهتر هستند واقعا قابل تحسینه. خیلی زمان ها ما اینقدر در امکانات حاضر غرق شدیم، که اصلا فکرمون نمیرسه به دنبال بهتر کردن شرایط باشیم، به دنبال یه وسیله ی کاربردی تر… شاید، شاید اگه من بودم با همون نور یه جورایی کنار می اومدم، فقط بخاطر اینکه عادت کردیم به ساختن با شرایط حاضر و این یکی از ویژگی های تحسین شده ی تمام عمرمون بود، قانع بودن!!!!
استاد اینکه برای عوض کردن لامپ ها گفتید یه ویدئو دیدید: در یوتیوب ویدئوهای آموزشی از شیر مرغ تا جون آدمی زاد هست، من هر موضوعی که در سایت های فارسی زبان سرچ کردم حتی اثری از اون آموزش ها نبود، در یوتیوب صدها نفر آموزش گذاشته بودن. فقط کافیه من هر روز زبان انگلیسیم رو بهتر و بهتر کنم تا بتونم از تمام امکاناتی که خداوند در اختیارمون قرار داده استفاده کنم و کارم راحت تر انجام بشه. وقتی انگلیسیمون بهتر میشه اینقدددددر کارمون راحت تر راه می افته! یکی از دوستان همسرم یه کاری رو راه اندازی کرده بود، که توی سایت های فارسی زبان اصلا نکات و راه و روش کار گفته نشده بود، و این شخص بعد از مدتی(فکر می کنم دوسال) تونست توی اون کار چم و خم کار دستش بیاد. اون هم با کلی ضرر و هزینه. درحالیکه وقتی با همسرم توی سایت های انگلیسی زبان و یوتیوب سرچ می کردیم، کلی آموزش صفر تا صد بود همون کسب و کار بود، یاد گرفتن انگلیسی باعث میشه در همه ی کارامون، از لحاظ مالی و زمانی جلو بیافتیم.
خانم شایسته ی عزیزم، واقعا اون لحظه که از دید چراغ اتوبوس به جهان نگاه کردید، خیلی دلچسب و دل انگیز بود…لبخند به لبمون آوردی عزیزدلم. این نگاه لطیفت خیلی دوست داشتنیه عزیزم. وقتی استاد برای کارهایی که شما انجام میدید اینقدر تحسین تون می کنه، واقعا لذت بخشته، عشقتون پایدار استادهای من.
اونجا که گفتید کوچولو بودن این مزیت هارم داره: دقیقا هر استیل و هیکل و اندازه ای یکسری مزایایی داره، اگر دید کلی جامعه که مثلا خوب بودن بلند قدی رو هیچگاه نپذیریم و فقط به توانایی هایی که با قد و هیکل خودمون قادر به انجامش هستیم و مزایایی که برامون داشته تمرکز کنیم، به جای خود تخریبی اعتماد به نفس بالایی بهمون دست میده.
منم موافق این هستم که در روز کارهای مفیدی انجام بدیم، و در کنارش تفریحی داشته باشیم، قبول دارم اگه کارمون مورد علاقه مون باشه، اونم تفریح حساب میشه، ولی منظورم یه تفریح هیجان انگیز مثل همین جایزه ای که امروز به خودتون دادید. ای ول خانواده ی خاص عباس منش. فقط جایزه ی شما نبود، جایزه ی منم بود که وقتی نشستم روی سفرنامه کار می کنم، لذت بردم و اومدم اونجا…..وای خدای من..کوچیک و بزرگ، پیر و جوون… همه و همه دارن در حال و هوای خودشون و هرطور دوست دارن لذت میبرن…
اون دوشه هم خیلی جالب بود برام، هم از بالا آب می اومد هم از پایین جداگانه برای شستن پاها…عالی بود..چقدر تغییرات جزئی کاربردی تر می کنه…
اون بازیه که مایک بالا پایین میپرید، خیلی دوست دارم، ایرانم هست، توی شهر خودمونم هست،امیدوارم بتونم یه روز استفاده کنم، خیلی به نظرم جذاب و هیجان انگیز میاد…حتما برای بزرگسالانم هست…
آخر فیلم هم اون سنجاب زبل…من سنجاب از نزدیک دیدم، خیلی ریز و بامزن خداااا….خیلی دوست داشتنین….
سلام دوست عزیز
پروفایلتون که نگاه کردم دیدم تا قدم پنج پیش رفتید و تونستید تهیه کنید، 👌☺️😍😍مرحبا بر شما، ایشالله موفق و موفق تر باشید، همونطور که تونستید تا قدم پنجم برید، تا قدم های آخر هم میرید.
منم این دوره رومیخوام، امیدوارم بتونم تهیه اش کنم.