سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۸

سلام به استاد عزیزم و مریم عزیزم خدایا شکرت بابت وجودتون من امروز هدایتم رو زدم و این فایل اومد جالبه که این فایل زمانی اومد که اینترنت من قطع بود گفتم خدای من ،من اینترنت نداشتم ولی خداوند هدایتم کرد و وقتی همون لحظه اینترنت را فعال کردم یه فایل دیگه اومد. در حقیقت این فایل رو برای این زدم که ما اکنون یک سال و نیمه در ترکیه زندگی می‌کنیم ولی مجوز اقامت نداریم و همه جا هم می‌رویم بدون هیچ ترسی و اون دعای حضرت موسی که میگه خدایا ما در ملک امن تو هستیم و واقعا ما در ملک امن خداوند زندگی می‌کنیم و ترکیه برای ما پله برای گذر و ما تصمیم نداریم که در یک نقطه این کره زمین زندگی کنیم ما از خدا خواستیم زیبایی‌هاش رو به ما نشون بده و حتی استاد من میخوام برم از روی ماه کره زمین رو ببینم.

ما می‌خواستیم اقدام کنیم که مجوز بگیریم برای من سفر به آمریکا اومد اون هم بدون اینترنت. و خداوند بهم فهموند که ببین بدون اینترنت واست اومد بدون مجوز ترکیه هم تو می‌تونی. مهم نیست قوانین دولت‌ها چیه تو بخوای ،من اوکی می‌کنم و دوباره به ما یادآوری کرد که مگه شما نمی‌خواهید بروید امریکا مجوز میخواهید چکار؟ البته استاد الان فقط برای یه نفرمون شرایط گرفتن اقامت هست و من به خدا گفتم بریم بگیریم؟ چون بقیه خانواده نمی‌تونیم بگیریم ما باید حتماً از ترکیه خارج بشیم و دوباره بعد از یک سال که وارد شدیم اون زمان به ما مجوز اقامت می‌دهند خلاصه اینکه خدا گفت من می‌خوام ببرمتون امریکا، کارتون رو درست انجام بدید و بابتش به خودتون جایزه بدید، حس حالاتونو خوب کنید، من با شیوه خودم می‌برمتون امریکا. بدون اینکه بدونی چطور چراغ زندگیت رو عوض کنی من هدایتتون می‌کنم که چطور عوض بشه. استاد خدا انقدر توی این یک سال و نیم که فقط ما سه ماهش رو اجازه داشتیم بمونیم برای ما نیل موسی رو باز کرده و انقدر شجاعت داده که خدا می‌دونه. البته این رو هم بگم ما نمی‌دونستیم که تایممون کی تموم میشه یهو متوجه شدیم یک روز گذشته ، اول نگران شدیم همان روز بعد از صحبت با وکیل دلمون را خدا آروم کردو تا اکنون هنوز آرومه .و این شکلی دیگه خداوند مسیرها رو برامون باز کرد، ما خواستیم اینجا زندگی کنیم و خداوند ما رو در ملک امن خودش جا داد و هر روز زندگی ما اینجا بهتر و بهتر میشه .زیرا ما حس و حال خوبی داریم حس و حال خوب واقعاً پر از اتفاق خوبه. مثلاً یک نمونه اش رو میگم ولی نمی‌خواهم خیلی شفاف بگم الان که در دوره سلامتی هستم هر هفته برای من نزدیک به 3 کیلو گوشت پخته کبابی و سه کیلو مرغ کبابی و جیگر گاو و گوسفند و برنج و ماکارونی میرسه و دو کیلو روغن دنبه. یک ایرانی که در یک آشپزخانه کار میکنه با همسرم دوسته و از ما خواهش می‌کنه که اینها رو قبول کنیم و من چقدر خوشحالم. هم من راضی و شکر گذار خداوندم و هم بچه ها که برنج و ماکارونی دوست دارن و غالب غذای بچه ها ته چین گوشت یا مرغه و منم که فقط گوشت و تخم مرغ میخورم و گاهی مرغ با روغن فراوان. الهی شکرت . استاد آیا اینها را جز خدا می‌فرسته و چقدر من یاد حضرت مریم افتادم که زکریا پرسید مریم از کجا این همه نعمت و مریم گفت از خدا که درخواست کنی او می‌دهد.من در ترکیه بسیار وجود خدا را لمس کردم.

عزیزان دل عاشقتونم