https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-27.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-31 17:11:052024-08-24 17:40:46سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۸
275نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استادعزیزومریم جان شایسته وهمسفران عزیزم درسفربه دورآمریکا?
خدایاشکرت برای این قوانین ساده،ثابت وبی نظیرت؛به قول استاداگه هرروزخداروبخاطراین قوانین شکرکنیم بازم کمه وهزاران بارشکربرای هدایت شدن به این مسیرالهی?
چقدرخوبه این نگاهِ جدیدوزیبابین به جهان هستی وزیباییهاش که به لطف فایلهای این سفربه وجوداومده،چقدرمتفاوت شده نگاهم به میوه ای که ۶سال قبل همسرم درسفری که به چین داشت،باخودش آوردومن نه تنهاازش خوشم نیومد؛حتی نخواستم اسمش رو بدونم وامروزفهمیدم اسمش میوه ی اژدهاس وچقدرظاهرش رودوست داشتم ودلم خاست تستش کنم?
چقدرمتفاوت شده نگاهم به آدمها،یکساله به آموزشگاه زبان دخترم رفت وآمدمیکنم وهرباربابرخوردخوب منشی اونجاروبرومیشم وسکوت میکنم،دیروزکلی تحسینش کردم ونتیجه ش این شدامروز برای کاری به گوشیم زنگ زدوبهم گفت:چقدرمن ازصدای شماانرژی میگیرم?
خدایاشکرت برای این نگاه..شکرت?
چقدرلذت بخشه این تحسین کردن و تحسین شدن،چقدربی نظیره این نگاه متفاوت وزیبا?
تحسینِ این طبیعت زیبا که دیگه نگووو کولاک میکنه، برای چندمین بار امسال تابستون،آخرهفته به شمال دعوت شدیم
واینجاست که بایدبگم…چه میکنه این تحسین ونگاه متفاوت
ممنون استادجان؛ممنون شایسته جان برای این همه آگاهی?
داشتم کامنتی که روی فایل برگزیده شده بود رو میخواندم و همون جمله ایی که دوستمون رو خیلی تحت تاثیر قرار داد منو هم تحت تاثیر فرکانسش قرار داد.
شاید دو روز پیش یا بعدا می دیدم متوجه اش نمیشدم
من دیروز خونه پدر و مادر بزرگم دیدم این گیره توری در ورودی زنگ زده و در کامل بسته نمیشه و خب اگه قبلا بود میگفتم مادربزرگم میگه ولش کن اینا نمیخواد ( یا به این منظور که خراب میشه دست نزن ، چون رفتار مادرم دقیقا همینه و خدارشکر که اینجور بوده و خیلی کارهارو انجام دادم و تجربه کردم حتی اگر خراب میشد ) البته خودش گفته بود اره این بسته نمیشه و مگس میاد تو ، بهش گفتم روغن چرخ خیاطی داری ، پیچ گوشتی داری ، افتادم به جون گیره عه و خب هدف اینجا درست شدنش بود. شاید 2 ساعت وقتمو گذاشتم روش چون نمیدونستم فنر اون گیره چجوری باید به شکل درست قرار بگیره ، مهم ترین دلیل این که این 2 ساعت وقت رو گذاشته بودم این بود که از اون فضای حرف های سیاسی که رد و بدل میشد دور بشم و قبلش هم همین درخواستو کرده بودم که خدایا منو دور کن از این حرفا ، الان متوجه میشم اون اتفاق جواب درخواستم بود در کل نشد ، روون تر شد ولی نتونستم درست اسمبل کنم ، تو ذهنم اومد که اره از خدا هدایت بخواه و زیاد به ذهنت تکیه نکن و خب همون لحظه گفتم خدایا خودت هدایتم کن درستش کنم و پدرم داشت میرفت بیرون گفت بده ببینم و منم گیره رو دادم بهش ، در صورتی که معمولا با پدرم مقداری تنش دارم یعنی یه جورایی تو ذهنم حق رو فقط به خودم میدم و فقط از زاویه خودم مبینم قضیه رو و خب دارم در مورد این موضوع خیلی توجه میکنم که درستش کنم و نخوام پدرم رفتارش تغییر کنه بلکه این افکار منه که باید تغییر کنه. بدون در گیری یا تنشی گیره رو دادم نگاه کرد و اینا نتونست و گفت یدونه نو بگیرم؟
گفتم میخوای بگیر نمیدونم.
به خاطر گذشتم که خب خیلی توجه میکردن بهم زیاد نمیخوام حمایت بشم از طرف پدر مادر یا هرکسی چون میدونم اولا قدرتی در من وجود داره که هرچی ازش بخوام امکان نداره پاسخ نده و اینکه دوست دارم خودم تجربش کنم بفهمم چی به چیه تجربه کسب کنم و احساس لیاقت یا اون احساس رضایت بعد انجام کاری به ادم دست میده رو حس کنم.
گیره رو گرفت و گیره نو رو وصل کردم و تموم.
به یاد میاوردم این اتفاق رو میگفتم خداروشکر 2 ساعت مشغولش بودم و اون حرفای سیاسی و اتفاقات ناخوشایند رو نشنیدم.
امشب ولی چشمم باز شد با کامنت این دوستمون که خدا قشنگ نشونشو گرفت جلو چشمم گفت: ببین.
خانم شایسته:واقعا تحسینت میکنم که هرکاری میخوای انجام بدی حتی هیچ ایده هم نداشته باشی اما باجسارت میری جلو وباایمان انجامش میدی چونکه مطمئنی یاایده اش پیدامیشه یا فرد متخصصش…
اینو من با دیدن فایل شنیدم ولی گوش نکردم بهش که یه نکته ایی توشه و اون لحظه تعمیر گیره هم متوجه نشدم و این بار سوم تو کامنت متوجه شدم که اهاااا
درسته من نتونستم درستش کنم ولی هدفم از دست به کارشدن تعمیر گیره چی بود که اصلا فکر اینو نکردم که نکنه درست نشه و گیر بدن که ای بابا چرا دست زدی؟
هدف این بود که درست بشه و در به خوبی بسته بشه( همچنین دور شدن از حرف هایی با باور های نا مناسب )
بعدش چی شد؟
گیره نو پدرم خرید و وصل کردیم و در به درستی بسته شد
اینو من متوجه نشدم که وقتی من با ایمان حرکت کنم شاید اون کار به دست من درست نشه ولی به خواستم میرسم که درست شدن اون قضیه است.
چقدر قشنگ خدا دستاشو فرستاد و کار انجام شد هم من از اون حرفا دور شدم هم تجربه کسب کردم و هم کنجکاوی کردم و هم همه به مقصودشون رسیدن.
وقتی اینکار تکرار میشه و میبینی به سادگی واقعا هدایت میشی که اون موضوع خاص رو حل کنی به طرق های مختلف دیگه برای کار های دهم و یازدهم نگاه نمیکنی بلدم؟میشه نمیشه؟خراب بشه چی کسی الان هست درست کنه؟ و …
بلافاصله میری تو دلش و انجام میشه ، امکان نداره انجام نشه برای من تا الان همین بوده به گذشته نگاه میکنم قبل از اینکه با قوانین آشنا بشم همین بوده به شرطی که نا امید نمیشدم.شاید 1 یا 2 روز طول میکشید ، اونم کار بیست چهاری نه ، یک ساعت وقت میزاشتم چیزی به ذهنم نمیرسید ولش میکردم میرفتم بازی میکردم و فردا ادامه میدادم ولی میشد به سادگی.
الان در مورد سایت خودم هم همین شد یک خواسته اومد در مورد سرچ رفتم دنبالش جواب رو پیدا کردم و اجراش کردم و ارور داد.
قبلا میشد شاید بد جور تو ذوقم میخورد ولی رفتم دنبال راه حل اون بدون اینکه بخوام به اون حس بد اون لحظه توجه کنم و به ذهنم اجازه بدم که افسار تخیل رو به دست بگیره و ذهنمو پر کنه از احتمالات بد و حالمو بد کنه و درستش کردم و همش سوده. یه راه حل برای یک ارور جدید یاد گرفتم هم به مقصودم رسیدم.
در مورد کامنت گذاشتم هم بگم و تمام.
الان میفهمم که چرا استاد میگه کامنت بزارید یا بخونید.
من رد پا میزارم تو دفترم ولی حوصلم زیاد نمیکشه یعنی دستم خسته میشه و یادم میره بعدا ببینمش.
ولی اینجا یک فضایی داره علاوه رد پا میزارم برای خودم ، به امید همون ستاره گرفتن به امید اون لایک گنده عه میام کامنت میزارم که اول از همه برای خودم خیلی خوبه و حال دلم خوب میشه و افکارم 2 الی 3 بار تکرار میشه ، توجه به نکات مثبت اجرا میشه و یه کسی اینو میخونه میگه ععع اره منم این تجربه رو داشتم الان یادم میاد ، این حس خوبه هم داره که به قول استاد و مریم جان همش سودِ و سودِ و سودِ.
امیدوارم همیشه چشماتون به روی نشانه های خدا باز باشه
بذارید از آشناییم با این سایت بگم من یه چیزایی در مورد قانون فراوانی ثروت شنیده بودم و داشتم در موردش تحقیق میکردم که یکی که الان من اون رو نشونه خدا میدونم تو یه جایی گفت برید قسمت عقل کل سایت استاد عباس منش جواب سوالتون رو پیدا میکنید من وقتی وارد سایت شدم دیدم که چه دنیای متفاوتی داره این سایت
از همون زمان دارم ویدئوهای سایت رو دنبال میکنم و از سریال سفر آمریکا شروع کردم تا این قسمت رو الان دیدم و هر کدوم از قسمتها که حال خوبی بهم میده رو عددش رو یادداشت میکنم که به کرات نگاه کنم
من زیاد تجربه ای ندارم ولی حداقل چیزی که یاد گرفتم تو این مدت این بود که اگر استاد عباس منش که یک فردی هست مثل همه ما تونسته به این سطح از ثروت و رفاه و آسایش و آرامش و روابط عالی عاشقانه دست پیدا کنه
اگر استاد تونستن در این حد نگاهشون رو به دنیا تغییر بدن پس من هم میتونم
به نام خداوند رزاق و روزی دهنده که نعمت و برکت و ثروتش رو در زندگی من جاری میکند.
سلام و احترام
قسمت 48
چقدر خوبه استاد همیشه به هر حل مسیله ای بر میخورن خیلی با اشتیاق میرن سراغ حل اون مسئله،، حتی اگر ازش سر درنیارن ولی واردش میشن و کلی چیزای جدید یاد میگیرن و اگر نتونن حلش کنن میسپرن به خدا تا خدا یه دست کار بلد براشون بفرسته… مثل مسیله پله آر وی… مثل مسئله اینترنت آر وی… به میگن جسارت بزای حل مسیله و با این باور به سراغ حل مسایل میشن که راهکارش ساده و دردسترسه و خدا هدایتگر منه برای حل مسیلم ،، پس بذار واردش بشم و نترسم و شجاع باشم تا چیزای جدید یاد بگیزم… خدا با منه .. خدا هدایتگر منه !!! و جالبه همیسه هم به خودشون جایزه میدن وقتی یک مسیله ای حل میشه !!!
اون میوه عجیب و غریب چی بود چه باحال بود..
واااووو کلی ادم اومدن عشق و حال و آب بازی و دارن لذت میبرن.. دختر و پسر و اقا و خانم و بچه ی ریزه میزه که مادرش کنارشه و بهش عشق میده و میگه بدو بیا بپر تو اب …
چقدر جای باحالیه .. انواع و اقسام بازی های آبی توشه و پر از عشق و هیجانه .. پز از بازی های باحاله.. قایق بازی هیجانی.. ادم ها با ماسه شکل های مختلف درست کردن .. شادن و ساده و رها … وسط ااب اومدن بازی های بادی درست کردن که میری روش و خودت رو پرت میکنی توی اب ..چه حالی میده .. چه دوش های باحالی!!
یکی از نکاتی که از کامنت های منتخب دوستان یاد گرفتم اینه که راحت باشم و ساده و راحت هر نکته ی مثبتی که به ذهنم میرسه بیام کامنتش کنم.. چون مثلا یه سری چیزا توی ذهنم میاد که خیلی سادس و من میگم بابا اینا دگ ول کن نمیخواد بنویسی ،، بعد میبینم کامنت های منتخب خیلی ساده و رها و ازاد نوشته شدن و ریز به ریز توضیح دادن .. منم باید توی نوشتن راحت باشم و از چیزای ساده نگذرم.. اصلا نوشتن همین جزییات و چیزای سادس که ذهن ادم رو باز تر و خلاق تر میکنه ..
مثل اون میوه ی باحال که پر از نقطه های جالب بود .. انگار تخم شربتی ریختن توش.. قاشق رو میزنی توش و به به نوش جان میکنیم..
مثل چراغ عهد ناصر الدین شاه که باید این چراغا رو به جای اینکه ببندن روی آر وی ،، اون ها رو باید وصل کنن به درشکه های آمیش ها خخخخ.. ((amish buggy ))
و از چراغای عصر جدید ال ای دی خفن استفاده میکنیم و چشم آر وی رو مجهز میکنیم به الله اکبر !!
میبینی نوشتن همین چیزای ساده چقدر خوبه !!!
مثل اونجا که استاد عباس منش رفته پشت چراغ آر وی و داره با آچار و پیچ گوشتی سعیش رو میکنه تا این مسیله رو حل کنه و داره عرق میکنه ولی همچنان با قدرت و انگیزه ادامه میده و میگه من حلش میکنم و من از این مسئله فرار نمیکنم ..
مثل خانم شایسته که با کوچولو بودنش دنیا رو از چشم آر وی هم به ما نشون دادن و میگن یه آدم زیبا اینجاس و توی اون صحنه از استاد تمجید میکنن و به همدیگه میگن من عاشقتم !!
کوچولو بودن خیلی مزیت ها داره میتونی بری دنیا رو از چشم آر وی ببینی… میتونی بری زیر اتوبوس و از تعویض پله ی آر وی فیلم بگیزی…
یادتونه اون ماهی توی پیاده ی روی بهشتی نجات پیدا کرد ؟؟ چون کوچولو بود.
مثل اون صحنه که خانم شایسته با دیدن اون پارک آبی زیبا گفتن واااااو خیلی زیباس،، مثل یه کودک که عاشق آبه،، عاشق آسمونه آبیه !!
مثل اون خونه ای که با عشق از شن و ماسه درست شده و چقدر براش زحمت کشیدن ..
مثل این آدم ها که اینقدر راحت و ساده آب بازی میکنن و لذت میبزن..
مثل اون تتوی زیبا روی بدن اون خانم که شبیه عکس یه بچه بود .. انگار داره عشقش به بچش رو نشون میده و ببین با چه عشقی داره با بچش آب بازی میکنه …
مثل اون بچه که دست و پاش رو بادبادی بستن تا بتونه بره آب بازی کنه ..
مثل اون قایق که داره با سرعت اون بادی رو میکشه و میزنه روی موج اب و پرواز میکنه و یکیشون پرتاب میشه توی آب و میگه پوقققق!!!
مثل اون ادمه که داره با اون بادی ها صخره نوردی میکنه ..
مثل اون دوش ها جالب و باحال ..
میبینی اگر بخوای بنویسی هزاران تا چیز قشنگ بزای نوشتن هست فقط باید به ذهنت اجازه بدی تا بیا روی قلمت و بیاد روی نوشتارت جاری بشه و جلوش نگیری و بگی جملاتم ارزشمند و قشنگن !!
اره اینقدر میتونه همه چی ساده و راحت باشه..
موزیک زیبای قسمت 48:
calvin harris …….. summer
جمله طلایی قسمت 48 :
یه عینک خوشگل روی چشمات بذار تا دنیا رو زیبا ببینی
معلومه بچه خیلی دوست دارین همش روی بچه بودین که تیوپ دستش بود من عاشق بچه ام بیشترین لذت اون کلیپ همون قسمتش بود شما خیلی اخلاقتون مثل منه خانم شایستع من از بچگی دوس داشتم همه ی لحظه هارو فیلم بگیرم و ثبت کنم واینکه شماهم مثل من کوچولویی?
جالبه اشتیاق خانم شایسته خیلی زیاده و آدم و به وجد میاره.انگار تمام انرژی شو گذاشته برای اینکه به همه نشون بده استاد چه مدلی زندگی میکنه و حرفش با عملش یکیه.
کاملا مشخصه عاشقانه ایشون و دوست داره و میخواد به زمین و زمان بگه که من بی دلیل نیست که این آدم و دوست دارم چون بی نظیره.
من از این فایل عشق رو شکار کردم.
و مورد دوم اینکه خیلی خوبه که همه چیز و ساده میگیرید و حلش میکنید و این حل مسائل شده بخشی از زندگی تون.چیزی که بیشتر آدم ها شاید ازش فرار میکنن.یاد گرفتین هرمسئله ای رو حل کنید،نه اینکه صورت مسئله رو پاک کنید.
مورد سوم اینکه چقدر خوبه برای تفریحاتتون که اصلا الان هدف شما بوده دلیل و اسم میزارید.یعنی نمیگید ما که هرروز داریم میگردیم و اینم روش و خانم شایسته با عشق میگه این جایزه حل مسئله مون بود.چقدر نگاهتون متفاوته.یعنی به خودتون انگیزه میدین و حتی ذوق هم میکنید.
و مورد چهارم اینکه چقدر خوبه ادم ها انقدر راحت و بدون کناره گیری کنار هم از زندگی لذت ببرن.مخصوصا بچه ها که من از لذت بردنشون همیشه کلی لذت میبرم و حالم خوب میشه.
سلام استاد جونه و سلام به همگی اقا من این میوه هارو که اول فایل گذاشتید خیلی دوست دارم بخورم تا حالا نخوردم اسمشم بلد نیستم چقدم خوشگله خدا وکیلی از ثانیه ی ۱ این فایل میشه کلی باور فراوانی کشید بیرون همین که فکر کنی چند مدل میوه خدا افریده مغزت ارور میده خداوکیلی هر روز بیشتر عاشق این رابطتون میشم و هر بار میگم خدایا منم همچین رابطه ای میخام رابطه ای سراسر عشق سراسر ازادی سراسر توحید و یکتا پرستی سراسر احترام چقدر خانم شایسته از استاد قشنگ تعریف میکنه و عزت نفس استادو میبره بالاتر و چقدر استاد قشنگ جواب خانم شایسترو میده و حس ارزشمندی ایشونو میبره بالاتر بخدا این فایلا سراسر درسه درس روابط درس ثروت درس شجاعت درس زندگی درس زندگی امروز یه نگاهی به خودم انداختم به قول استاد چک اپ فرکانسی دیدم تو همین یکی دو ماه که من دارم مرتب فایلایه سفر نامرو دنبال میکنم و خیلی بیشتر به سایت سر میزنم چقدررررررررررررررررررررررررر زندگیم فرق کرده با همین دو ماه پیشم به قران امروز بغض کردم اصلا وقتی دیدم اینقدر زندگیم راحت تر شده اینقدر من توجهم رو نکات مثبت بیشتر شده اینقدر ارامشم بیشتر شده اینقدر روابطم با دیگران بهتر شده اینقدر راحت تر پول میسازم که وقتی من به همکارام میگم من روزی اینقدر پول میسازم فکر میکنن من دروغ میگم میگن اصلا نمیشه میگم بخدا من تازه تو ۵،۶ ساعت این پولو میسازم شما تو ۸،۹ ساعتم نمیسازین قشنگ متوجه میشم که دارم اسان میشم برای اسانی تو کامنت قبلیم گفتم یه ذوقی تو دلم هست خیلی دوسش دارم نتایجی تو زندگیم دارم میبینم که از نشونه گذشته و مطمئنم با ادامه دادن همین مسیر خیلی بزرگتر از این حرفا میشه به قول خودم مسیر مسیر درستیه فقط باید ادامه داد اینو هر روز به خودم میگم من برم اماده شم برم باشگاه فعلا عشقاااااااا?????????
سلام بر روی چو ماهت خانم شایسته ( بانویییییییییییییییییییی کوهستان )
امروز که از خواب بیدار شدم حالم عالی نبود به خاطر یک سری مشکلات که برایم پیش اومده .
یاد کلام شما در اون سفرنامه نوشتاری افتادم که شما یا استاد گفتی ؛ اتفاقا حالمان خودبخود بد میشود ولی خودبخود ، خوب نمیشود
رفتم از اول سفرنامه نگاه کردم
به یک باره همینکه داشتم یکی یکی فیلمها را میدیدم خدای درونم گفت ؛ توایمان نداری ؟ از این سخن تکان خوردم .
مگر نمیگویی تمام آسمانها وزمین در دست آن جان جانان است مگر نمی بینی ؟ یا ندیده ای که خدا چطور کارها را انجام میدهد ؟
آرام شدم حالم خوب شد از پژمردگی واقعی به سرزندگی آمدم
گفتم خدایا شکرت به یاد شعر مولانا افتادم
گر بود اندیشه ات گل ، گلشنی ور بود خاری تو ، هیمه گلخنی
آری مگر ایمان نداری که خداوند چطور کارها را انجام میدهد . این مشکل را مثل سایر مشکلاتت که ، خدا به زیباترین وجه حلشان کرد ، بسپار به خودش . درست میشود
این لحظه بود که از خدای خودم تشکر کزدم .گفتم یادمه عزیز ؛ آره ، وقتی خدا دست به کار میشود کارها ومشکلات به زیباترین روش حل میشود .
بلاخره رفتم تا اون فایلی که میخواستید از پارک خارج شوید وشما پیشنهاد دادید به اااااااستاد که برو سایتش نگاه کن و وقتی استاد نگاه میکنه دو روز میتونه رزرو کنه .
خانم شایسته : وقتی استاد سپاسگزاری میکند وهدایتی را می بیند چقققققققققققققققققققققققدر چهره اش عوض میشود حسی وبویی ویادی در چهره شما واستاد پیدا میشه که قابل وصف نیست
وبعد از یک باران زیبا وبو وعطر بهاری ؛ به اون آهووووووووووووووووووووو برمیخوری . بعد همش داد میزنی وای خدای من ؛ بچه ها نگاه کنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این بچه ها نگاه کنید را طوری بیان کردی که انگار تمام مردم جهان ، پیش شما هستند ومیخواهی به اونها این حس وحال واین فرکانس را منتقل کنی که ای همگان ؛ ای همه مردم جهان ؛ بیایید اینجا این لحظه را نگاه کنید .
خدا شاهده ؛ بعضی موقع ها توی این سفرنامه ، من حس وحالی را از شما واستاد درک میکنم که انگار دارید به تمام جهان با اون صدای نازت ؛ بزرگترین فریادها ونعره ها را میزنید که انگار میگویی :
اااااییییییییییییی همه جهان وآفرینش ؛ ای همه آدمها ؛ من دستور میدهم سکووووووووووووووووووووووت . وبیایید این صحنه را ببینید .
وای وای چقدر زیباست اگر هزار بار نگاه کنی باز هم جای باز کردن وحرف زدن وسخنرانی کردن دارد این سفرنامه . ااااااون آبشار اون رنگین کمان اون بخار آب اون مردم ؛ انگار از یک جنس دیگر بودند این مردم واین حال وهوا و…..
کلامی ندارم که از ایالت متحده ی لرستان ؛ از دیار زاگرس ؛ مهد پرورش عباسمنشها ، از سرزمین آبشارها ؛ از قلعه ی فلک افلاک خرم آباد ؛ از بلندترین قله های ایرانم ؛ روانه قلب مهربان شما واستاد کنم که لایق تشکر از شما واستاد باشد فقط من هم میگویم ؛ خدایا شکرت وسپاس
به نام خدای زیبایی آفرین
سلام به دوستان عزیزم
من امروز روی نشانه ها زدم واین فیلم بسیار زیبا برام اومد.
خدایا شکرت
چقدر برام جالب بود که جلوی اروی باز شد وجلو اومد
چقدر خوب که خودتون استاد عزیز دست به آچار میشید و مسئله تون رو حل می کنید.
چقدر زیبا بودن اون بچهها که توی ساحل بودن .
هیجان قایق سواری و صخره نوردی ،عالی بود.
چقدر خوبه که بعد از حل هر مسئله آیی بیایم و به خودمون جایزه بدیم و احساس خودمون رو دو چندان کنیم.
اون سنجاب کوچولو توی سبزهها چقدر زیبا بود خدای من
از این همه نعمت و فراوانی سپاس گزارم.
من امروز روی زیباییها تمرکز میکنم به امید دیدن زیبایی های بیشتر .
با آرزوی احساس خوب برای همه دوستان.
تمام پیشرفت های من از همین تعهد برای هماهنگی با خداوند آغاز شد.
و هیچ قدرتی جز رب نیست.
زیرا دیگر نمی توانم بدون احساس بهتر و خوب زندگی کنم.
و خیلی ایمانم بیشتر شد که این هماهنگی می تواند برایم همه چیز شود.
بنابر این سعی ام همواره این است که بر این نیرو وابسته باشم و بمانم.
زیرا واقعا همین است هیچ قدرتی جز رب وجود ندارد.
تنها یک قدرت وجود دارد تنها یک الله مهربان یکتا.
و چه چیزی بهتر از این . و سعی میکنم برای هر منبعی از انرژی مانند ثروت عشق سلامتی و … به این نیرو وابسته بمانم.
امروز بدون اینکه بدانم یکی از آرزو هایم محقق شد درست ساعت 5 صبح.
من شب ها را بسیار دوست دارم زیرا سکوت و رهایی و آرامش بسیار خاصی دارد.
و دوست دارم شب ها بیرون بروم و … . و اتفاقی پیش امد که نیاز شد بیرون بروم.
چقدر حال داد زیرا فقط من بودم و خدا.
الحق که سپاس و ستایش تنها مخصوص رب فرمانروای جهانیان است.
از تصویر این قسمت از سفرنامه دریافت میکنم که این بار نیز بهتر از هر بار دیگر است.
خدایا شکرت که مرا و کیهان را هدایت می کنی بدون این که بدانیم.
من اینجا در حال نوشتن هستم اما تو داری قلب مرا هدایت میکنی
اما تو داری خون را در بدنم پمپاژ میکنی.
اما تو داری شریان انرژی بخش حیات را در وجودم می پرورانی.
اما تو داری پلک میزنی اما تو اما تو اما تو ….
فقط تو . ادعا نمی کنم اما همواره سعی ام برا این است که روی تو حساب باز کنم.
خدایا شکرت که در زندگی ام جاری می شوی به شکل های مختلف.
خدایا شکرت به خاطر همه چیز واقعا اینقدر نعمت دادی که نتوانم ان ها را بشمارم.
چه تی شرت زرد زیبایی. نکته ای که بسیار اشکم را در می اورد این است که در طول این سفرنامه
من بسیار بسیار زیاد با چیز هایی مواجه می شوم که دوست دارم و علاقه دارم.
مانند همین تی شرت زرد.
اری حرکت کردن با ایمان استاد درسی دیگر است که او با زبان عمل به ما می اموزد.
لازم نیست کسی چیزی را فریاد بزند هر کس بخواهد و در مسیر باشد خودش راهش را پیدا میکند.
و من نیز از نکات خوب استاد الگو برداری می کنم و همواره راضی بودم و جواب داده است.
مثل همین که با هر انسان غریبه ارتباط بر قرار می کند .
اوایل میگفتم انجا امریکا است و ایران فرق دارد اینطور نیست.
اما الان میگویم که نه خیر همه جا همینطور است.
ایمان همه چیزه ایمان همه چیزه ایمان همه چیزه.
شما را نمی دانم ولی برای من احساس خوب حاصل همان لحظه هماهنگی از هر چیز دیگری برایم مهم تر و لذت بخش تر است.
زیرا وقتی احساس خوب داری توی بهشت خودت هستی بهشتی که خودت با فرکانس هایت می سازی.
من از همین استاد خیلی خوشم می اید که زیاد حرف نمیزند بلکه با عملش به خوبی همه چیز را نشان می دهد.
خدایا شکرت به خاطر این میوه ای که الان برایم فرستادی.
این چی بود که اول فیلم برش دادی گریپ فروت اگ اشتباه نکنم.
چقدر زیباست . اخ جون لپ تاپ باز شد چه سرعتی داره که پریمایر به این سنگینی رو اینطوری میاره بالا.
خدایا منم می خوام یکی از اینا داشته باشم شکرت.
من خیلی علاقه دارم به ماشین و ماشین بازی و این حل مسئله ی چراغای اروی هم مورد علاقمه.
استاد نور پایین رو باید زنون بندازی هدلایت ها رو نور بالا.
این ماله ماشینای ایرانیه ولی ماشینای خارجی که دیگه خودشون همه چی تمامن.
چه باحال جلوی اروی باز میشه. چقدر اون صحنه که استاد و خانم شایسته همدیگر رو تحسین می کردند زیبا و قشنگ بود.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت. وقتی که گفتید حالا نوبت جایزه دادن به خودمونه
ذهنم گفت اخه مگه این کاری داشت که به خاطرش می خواید به خودتون جایزه بدید.
نمی دونم چیش ایراد داره ولی من فکر میکنم چون همیشه دوست دارم کار کنم اینطور فکر میکنم.
چه ساحل زیبایی خداجونم صد هزار مرتبه شکرت چه ساحلیه.
چه حالی میده روی توییپ با سرعت قایق سر بخوری روی اب.
چه کودکان زیبایی. واقعا که چقدر امریکا ازاده و ازادی داره.
سلام به استادعزیزومریم جان شایسته وهمسفران عزیزم درسفربه دورآمریکا?
خدایاشکرت برای این قوانین ساده،ثابت وبی نظیرت؛به قول استاداگه هرروزخداروبخاطراین قوانین شکرکنیم بازم کمه وهزاران بارشکربرای هدایت شدن به این مسیرالهی?
چقدرخوبه این نگاهِ جدیدوزیبابین به جهان هستی وزیباییهاش که به لطف فایلهای این سفربه وجوداومده،چقدرمتفاوت شده نگاهم به میوه ای که ۶سال قبل همسرم درسفری که به چین داشت،باخودش آوردومن نه تنهاازش خوشم نیومد؛حتی نخواستم اسمش رو بدونم وامروزفهمیدم اسمش میوه ی اژدهاس وچقدرظاهرش رودوست داشتم ودلم خاست تستش کنم?
چقدرمتفاوت شده نگاهم به آدمها،یکساله به آموزشگاه زبان دخترم رفت وآمدمیکنم وهرباربابرخوردخوب منشی اونجاروبرومیشم وسکوت میکنم،دیروزکلی تحسینش کردم ونتیجه ش این شدامروز برای کاری به گوشیم زنگ زدوبهم گفت:چقدرمن ازصدای شماانرژی میگیرم?
خدایاشکرت برای این نگاه..شکرت?
چقدرلذت بخشه این تحسین کردن و تحسین شدن،چقدربی نظیره این نگاه متفاوت وزیبا?
تحسینِ این طبیعت زیبا که دیگه نگووو کولاک میکنه، برای چندمین بار امسال تابستون،آخرهفته به شمال دعوت شدیم
واینجاست که بایدبگم…چه میکنه این تحسین ونگاه متفاوت
ممنون استادجان؛ممنون شایسته جان برای این همه آگاهی?
خدایارونگهدارتون?
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان گل
داشتم کامنتی که روی فایل برگزیده شده بود رو میخواندم و همون جمله ایی که دوستمون رو خیلی تحت تاثیر قرار داد منو هم تحت تاثیر فرکانسش قرار داد.
شاید دو روز پیش یا بعدا می دیدم متوجه اش نمیشدم
من دیروز خونه پدر و مادر بزرگم دیدم این گیره توری در ورودی زنگ زده و در کامل بسته نمیشه و خب اگه قبلا بود میگفتم مادربزرگم میگه ولش کن اینا نمیخواد ( یا به این منظور که خراب میشه دست نزن ، چون رفتار مادرم دقیقا همینه و خدارشکر که اینجور بوده و خیلی کارهارو انجام دادم و تجربه کردم حتی اگر خراب میشد ) البته خودش گفته بود اره این بسته نمیشه و مگس میاد تو ، بهش گفتم روغن چرخ خیاطی داری ، پیچ گوشتی داری ، افتادم به جون گیره عه و خب هدف اینجا درست شدنش بود. شاید 2 ساعت وقتمو گذاشتم روش چون نمیدونستم فنر اون گیره چجوری باید به شکل درست قرار بگیره ، مهم ترین دلیل این که این 2 ساعت وقت رو گذاشته بودم این بود که از اون فضای حرف های سیاسی که رد و بدل میشد دور بشم و قبلش هم همین درخواستو کرده بودم که خدایا منو دور کن از این حرفا ، الان متوجه میشم اون اتفاق جواب درخواستم بود در کل نشد ، روون تر شد ولی نتونستم درست اسمبل کنم ، تو ذهنم اومد که اره از خدا هدایت بخواه و زیاد به ذهنت تکیه نکن و خب همون لحظه گفتم خدایا خودت هدایتم کن درستش کنم و پدرم داشت میرفت بیرون گفت بده ببینم و منم گیره رو دادم بهش ، در صورتی که معمولا با پدرم مقداری تنش دارم یعنی یه جورایی تو ذهنم حق رو فقط به خودم میدم و فقط از زاویه خودم مبینم قضیه رو و خب دارم در مورد این موضوع خیلی توجه میکنم که درستش کنم و نخوام پدرم رفتارش تغییر کنه بلکه این افکار منه که باید تغییر کنه. بدون در گیری یا تنشی گیره رو دادم نگاه کرد و اینا نتونست و گفت یدونه نو بگیرم؟
گفتم میخوای بگیر نمیدونم.
به خاطر گذشتم که خب خیلی توجه میکردن بهم زیاد نمیخوام حمایت بشم از طرف پدر مادر یا هرکسی چون میدونم اولا قدرتی در من وجود داره که هرچی ازش بخوام امکان نداره پاسخ نده و اینکه دوست دارم خودم تجربش کنم بفهمم چی به چیه تجربه کسب کنم و احساس لیاقت یا اون احساس رضایت بعد انجام کاری به ادم دست میده رو حس کنم.
گیره رو گرفت و گیره نو رو وصل کردم و تموم.
به یاد میاوردم این اتفاق رو میگفتم خداروشکر 2 ساعت مشغولش بودم و اون حرفای سیاسی و اتفاقات ناخوشایند رو نشنیدم.
امشب ولی چشمم باز شد با کامنت این دوستمون که خدا قشنگ نشونشو گرفت جلو چشمم گفت: ببین.
خانم شایسته:واقعا تحسینت میکنم که هرکاری میخوای انجام بدی حتی هیچ ایده هم نداشته باشی اما باجسارت میری جلو وباایمان انجامش میدی چونکه مطمئنی یاایده اش پیدامیشه یا فرد متخصصش…
اینو من با دیدن فایل شنیدم ولی گوش نکردم بهش که یه نکته ایی توشه و اون لحظه تعمیر گیره هم متوجه نشدم و این بار سوم تو کامنت متوجه شدم که اهاااا
درسته من نتونستم درستش کنم ولی هدفم از دست به کارشدن تعمیر گیره چی بود که اصلا فکر اینو نکردم که نکنه درست نشه و گیر بدن که ای بابا چرا دست زدی؟
هدف این بود که درست بشه و در به خوبی بسته بشه( همچنین دور شدن از حرف هایی با باور های نا مناسب )
بعدش چی شد؟
گیره نو پدرم خرید و وصل کردیم و در به درستی بسته شد
اینو من متوجه نشدم که وقتی من با ایمان حرکت کنم شاید اون کار به دست من درست نشه ولی به خواستم میرسم که درست شدن اون قضیه است.
چقدر قشنگ خدا دستاشو فرستاد و کار انجام شد هم من از اون حرفا دور شدم هم تجربه کسب کردم و هم کنجکاوی کردم و هم همه به مقصودشون رسیدن.
وقتی اینکار تکرار میشه و میبینی به سادگی واقعا هدایت میشی که اون موضوع خاص رو حل کنی به طرق های مختلف دیگه برای کار های دهم و یازدهم نگاه نمیکنی بلدم؟میشه نمیشه؟خراب بشه چی کسی الان هست درست کنه؟ و …
بلافاصله میری تو دلش و انجام میشه ، امکان نداره انجام نشه برای من تا الان همین بوده به گذشته نگاه میکنم قبل از اینکه با قوانین آشنا بشم همین بوده به شرطی که نا امید نمیشدم.شاید 1 یا 2 روز طول میکشید ، اونم کار بیست چهاری نه ، یک ساعت وقت میزاشتم چیزی به ذهنم نمیرسید ولش میکردم میرفتم بازی میکردم و فردا ادامه میدادم ولی میشد به سادگی.
الان در مورد سایت خودم هم همین شد یک خواسته اومد در مورد سرچ رفتم دنبالش جواب رو پیدا کردم و اجراش کردم و ارور داد.
قبلا میشد شاید بد جور تو ذوقم میخورد ولی رفتم دنبال راه حل اون بدون اینکه بخوام به اون حس بد اون لحظه توجه کنم و به ذهنم اجازه بدم که افسار تخیل رو به دست بگیره و ذهنمو پر کنه از احتمالات بد و حالمو بد کنه و درستش کردم و همش سوده. یه راه حل برای یک ارور جدید یاد گرفتم هم به مقصودم رسیدم.
در مورد کامنت گذاشتم هم بگم و تمام.
الان میفهمم که چرا استاد میگه کامنت بزارید یا بخونید.
من رد پا میزارم تو دفترم ولی حوصلم زیاد نمیکشه یعنی دستم خسته میشه و یادم میره بعدا ببینمش.
ولی اینجا یک فضایی داره علاوه رد پا میزارم برای خودم ، به امید همون ستاره گرفتن به امید اون لایک گنده عه میام کامنت میزارم که اول از همه برای خودم خیلی خوبه و حال دلم خوب میشه و افکارم 2 الی 3 بار تکرار میشه ، توجه به نکات مثبت اجرا میشه و یه کسی اینو میخونه میگه ععع اره منم این تجربه رو داشتم الان یادم میاد ، این حس خوبه هم داره که به قول استاد و مریم جان همش سودِ و سودِ و سودِ.
امیدوارم همیشه چشماتون به روی نشانه های خدا باز باشه
سلام استاد عزیزم مریم خانم و مایک عزیز
بذارید از آشناییم با این سایت بگم من یه چیزایی در مورد قانون فراوانی ثروت شنیده بودم و داشتم در موردش تحقیق میکردم که یکی که الان من اون رو نشونه خدا میدونم تو یه جایی گفت برید قسمت عقل کل سایت استاد عباس منش جواب سوالتون رو پیدا میکنید من وقتی وارد سایت شدم دیدم که چه دنیای متفاوتی داره این سایت
از همون زمان دارم ویدئوهای سایت رو دنبال میکنم و از سریال سفر آمریکا شروع کردم تا این قسمت رو الان دیدم و هر کدوم از قسمتها که حال خوبی بهم میده رو عددش رو یادداشت میکنم که به کرات نگاه کنم
من زیاد تجربه ای ندارم ولی حداقل چیزی که یاد گرفتم تو این مدت این بود که اگر استاد عباس منش که یک فردی هست مثل همه ما تونسته به این سطح از ثروت و رفاه و آسایش و آرامش و روابط عالی عاشقانه دست پیدا کنه
اگر استاد تونستن در این حد نگاهشون رو به دنیا تغییر بدن پس من هم میتونم
عاشقتونم که اینقد ماهید
به نام خدای زیبایی ها
به نام خداوند رزاق و روزی دهنده که نعمت و برکت و ثروتش رو در زندگی من جاری میکند.
سلام و احترام
قسمت 48
چقدر خوبه استاد همیشه به هر حل مسیله ای بر میخورن خیلی با اشتیاق میرن سراغ حل اون مسئله،، حتی اگر ازش سر درنیارن ولی واردش میشن و کلی چیزای جدید یاد میگیرن و اگر نتونن حلش کنن میسپرن به خدا تا خدا یه دست کار بلد براشون بفرسته… مثل مسیله پله آر وی… مثل مسئله اینترنت آر وی… به میگن جسارت بزای حل مسیله و با این باور به سراغ حل مسایل میشن که راهکارش ساده و دردسترسه و خدا هدایتگر منه برای حل مسیلم ،، پس بذار واردش بشم و نترسم و شجاع باشم تا چیزای جدید یاد بگیزم… خدا با منه .. خدا هدایتگر منه !!! و جالبه همیسه هم به خودشون جایزه میدن وقتی یک مسیله ای حل میشه !!!
اون میوه عجیب و غریب چی بود چه باحال بود..
واااووو کلی ادم اومدن عشق و حال و آب بازی و دارن لذت میبرن.. دختر و پسر و اقا و خانم و بچه ی ریزه میزه که مادرش کنارشه و بهش عشق میده و میگه بدو بیا بپر تو اب …
چقدر جای باحالیه .. انواع و اقسام بازی های آبی توشه و پر از عشق و هیجانه .. پز از بازی های باحاله.. قایق بازی هیجانی.. ادم ها با ماسه شکل های مختلف درست کردن .. شادن و ساده و رها … وسط ااب اومدن بازی های بادی درست کردن که میری روش و خودت رو پرت میکنی توی اب ..چه حالی میده .. چه دوش های باحالی!!
یکی از نکاتی که از کامنت های منتخب دوستان یاد گرفتم اینه که راحت باشم و ساده و راحت هر نکته ی مثبتی که به ذهنم میرسه بیام کامنتش کنم.. چون مثلا یه سری چیزا توی ذهنم میاد که خیلی سادس و من میگم بابا اینا دگ ول کن نمیخواد بنویسی ،، بعد میبینم کامنت های منتخب خیلی ساده و رها و ازاد نوشته شدن و ریز به ریز توضیح دادن .. منم باید توی نوشتن راحت باشم و از چیزای ساده نگذرم.. اصلا نوشتن همین جزییات و چیزای سادس که ذهن ادم رو باز تر و خلاق تر میکنه ..
مثل اون میوه ی باحال که پر از نقطه های جالب بود .. انگار تخم شربتی ریختن توش.. قاشق رو میزنی توش و به به نوش جان میکنیم..
مثل چراغ عهد ناصر الدین شاه که باید این چراغا رو به جای اینکه ببندن روی آر وی ،، اون ها رو باید وصل کنن به درشکه های آمیش ها خخخخ.. ((amish buggy ))
و از چراغای عصر جدید ال ای دی خفن استفاده میکنیم و چشم آر وی رو مجهز میکنیم به الله اکبر !!
میبینی نوشتن همین چیزای ساده چقدر خوبه !!!
مثل اونجا که استاد عباس منش رفته پشت چراغ آر وی و داره با آچار و پیچ گوشتی سعیش رو میکنه تا این مسیله رو حل کنه و داره عرق میکنه ولی همچنان با قدرت و انگیزه ادامه میده و میگه من حلش میکنم و من از این مسئله فرار نمیکنم ..
مثل خانم شایسته که با کوچولو بودنش دنیا رو از چشم آر وی هم به ما نشون دادن و میگن یه آدم زیبا اینجاس و توی اون صحنه از استاد تمجید میکنن و به همدیگه میگن من عاشقتم !!
کوچولو بودن خیلی مزیت ها داره میتونی بری دنیا رو از چشم آر وی ببینی… میتونی بری زیر اتوبوس و از تعویض پله ی آر وی فیلم بگیزی…
یادتونه اون ماهی توی پیاده ی روی بهشتی نجات پیدا کرد ؟؟ چون کوچولو بود.
مثل اون صحنه که خانم شایسته با دیدن اون پارک آبی زیبا گفتن واااااو خیلی زیباس،، مثل یه کودک که عاشق آبه،، عاشق آسمونه آبیه !!
مثل اون خونه ای که با عشق از شن و ماسه درست شده و چقدر براش زحمت کشیدن ..
مثل این آدم ها که اینقدر راحت و ساده آب بازی میکنن و لذت میبزن..
مثل اون تتوی زیبا روی بدن اون خانم که شبیه عکس یه بچه بود .. انگار داره عشقش به بچش رو نشون میده و ببین با چه عشقی داره با بچش آب بازی میکنه …
مثل اون بچه که دست و پاش رو بادبادی بستن تا بتونه بره آب بازی کنه ..
مثل اون قایق که داره با سرعت اون بادی رو میکشه و میزنه روی موج اب و پرواز میکنه و یکیشون پرتاب میشه توی آب و میگه پوقققق!!!
مثل اون ادمه که داره با اون بادی ها صخره نوردی میکنه ..
مثل اون دوش ها جالب و باحال ..
میبینی اگر بخوای بنویسی هزاران تا چیز قشنگ بزای نوشتن هست فقط باید به ذهنت اجازه بدی تا بیا روی قلمت و بیاد روی نوشتارت جاری بشه و جلوش نگیری و بگی جملاتم ارزشمند و قشنگن !!
اره اینقدر میتونه همه چی ساده و راحت باشه..
موزیک زیبای قسمت 48:
calvin harris …….. summer
جمله طلایی قسمت 48 :
یه عینک خوشگل روی چشمات بذار تا دنیا رو زیبا ببینی
کلید قسمت 48 :
جسارت برای حل مسائل
موفق باشید
خدایا شکرت
معلومه بچه خیلی دوست دارین همش روی بچه بودین که تیوپ دستش بود من عاشق بچه ام بیشترین لذت اون کلیپ همون قسمتش بود شما خیلی اخلاقتون مثل منه خانم شایستع من از بچگی دوس داشتم همه ی لحظه هارو فیلم بگیرم و ثبت کنم واینکه شماهم مثل من کوچولویی?
سلام
جالبه اشتیاق خانم شایسته خیلی زیاده و آدم و به وجد میاره.انگار تمام انرژی شو گذاشته برای اینکه به همه نشون بده استاد چه مدلی زندگی میکنه و حرفش با عملش یکیه.
کاملا مشخصه عاشقانه ایشون و دوست داره و میخواد به زمین و زمان بگه که من بی دلیل نیست که این آدم و دوست دارم چون بی نظیره.
من از این فایل عشق رو شکار کردم.
و مورد دوم اینکه خیلی خوبه که همه چیز و ساده میگیرید و حلش میکنید و این حل مسائل شده بخشی از زندگی تون.چیزی که بیشتر آدم ها شاید ازش فرار میکنن.یاد گرفتین هرمسئله ای رو حل کنید،نه اینکه صورت مسئله رو پاک کنید.
مورد سوم اینکه چقدر خوبه برای تفریحاتتون که اصلا الان هدف شما بوده دلیل و اسم میزارید.یعنی نمیگید ما که هرروز داریم میگردیم و اینم روش و خانم شایسته با عشق میگه این جایزه حل مسئله مون بود.چقدر نگاهتون متفاوته.یعنی به خودتون انگیزه میدین و حتی ذوق هم میکنید.
و مورد چهارم اینکه چقدر خوبه ادم ها انقدر راحت و بدون کناره گیری کنار هم از زندگی لذت ببرن.مخصوصا بچه ها که من از لذت بردنشون همیشه کلی لذت میبرم و حالم خوب میشه.
سلام استاد جونه و سلام به همگی اقا من این میوه هارو که اول فایل گذاشتید خیلی دوست دارم بخورم تا حالا نخوردم اسمشم بلد نیستم چقدم خوشگله خدا وکیلی از ثانیه ی ۱ این فایل میشه کلی باور فراوانی کشید بیرون همین که فکر کنی چند مدل میوه خدا افریده مغزت ارور میده خداوکیلی هر روز بیشتر عاشق این رابطتون میشم و هر بار میگم خدایا منم همچین رابطه ای میخام رابطه ای سراسر عشق سراسر ازادی سراسر توحید و یکتا پرستی سراسر احترام چقدر خانم شایسته از استاد قشنگ تعریف میکنه و عزت نفس استادو میبره بالاتر و چقدر استاد قشنگ جواب خانم شایسترو میده و حس ارزشمندی ایشونو میبره بالاتر بخدا این فایلا سراسر درسه درس روابط درس ثروت درس شجاعت درس زندگی درس زندگی امروز یه نگاهی به خودم انداختم به قول استاد چک اپ فرکانسی دیدم تو همین یکی دو ماه که من دارم مرتب فایلایه سفر نامرو دنبال میکنم و خیلی بیشتر به سایت سر میزنم چقدررررررررررررررررررررررررر زندگیم فرق کرده با همین دو ماه پیشم به قران امروز بغض کردم اصلا وقتی دیدم اینقدر زندگیم راحت تر شده اینقدر من توجهم رو نکات مثبت بیشتر شده اینقدر ارامشم بیشتر شده اینقدر روابطم با دیگران بهتر شده اینقدر راحت تر پول میسازم که وقتی من به همکارام میگم من روزی اینقدر پول میسازم فکر میکنن من دروغ میگم میگن اصلا نمیشه میگم بخدا من تازه تو ۵،۶ ساعت این پولو میسازم شما تو ۸،۹ ساعتم نمیسازین قشنگ متوجه میشم که دارم اسان میشم برای اسانی تو کامنت قبلیم گفتم یه ذوقی تو دلم هست خیلی دوسش دارم نتایجی تو زندگیم دارم میبینم که از نشونه گذشته و مطمئنم با ادامه دادن همین مسیر خیلی بزرگتر از این حرفا میشه به قول خودم مسیر مسیر درستیه فقط باید ادامه داد اینو هر روز به خودم میگم من برم اماده شم برم باشگاه فعلا عشقاااااااا?????????
سلام بر روی چو ماهت خانم شایسته ( بانویییییییییییییییییییی کوهستان )
امروز که از خواب بیدار شدم حالم عالی نبود به خاطر یک سری مشکلات که برایم پیش اومده .
یاد کلام شما در اون سفرنامه نوشتاری افتادم که شما یا استاد گفتی ؛ اتفاقا حالمان خودبخود بد میشود ولی خودبخود ، خوب نمیشود
رفتم از اول سفرنامه نگاه کردم
به یک باره همینکه داشتم یکی یکی فیلمها را میدیدم خدای درونم گفت ؛ توایمان نداری ؟ از این سخن تکان خوردم .
مگر نمیگویی تمام آسمانها وزمین در دست آن جان جانان است مگر نمی بینی ؟ یا ندیده ای که خدا چطور کارها را انجام میدهد ؟
آرام شدم حالم خوب شد از پژمردگی واقعی به سرزندگی آمدم
گفتم خدایا شکرت به یاد شعر مولانا افتادم
گر بود اندیشه ات گل ، گلشنی ور بود خاری تو ، هیمه گلخنی
آری مگر ایمان نداری که خداوند چطور کارها را انجام میدهد . این مشکل را مثل سایر مشکلاتت که ، خدا به زیباترین وجه حلشان کرد ، بسپار به خودش . درست میشود
این لحظه بود که از خدای خودم تشکر کزدم .گفتم یادمه عزیز ؛ آره ، وقتی خدا دست به کار میشود کارها ومشکلات به زیباترین روش حل میشود .
بلاخره رفتم تا اون فایلی که میخواستید از پارک خارج شوید وشما پیشنهاد دادید به اااااااستاد که برو سایتش نگاه کن و وقتی استاد نگاه میکنه دو روز میتونه رزرو کنه .
خانم شایسته : وقتی استاد سپاسگزاری میکند وهدایتی را می بیند چقققققققققققققققققققققققدر چهره اش عوض میشود حسی وبویی ویادی در چهره شما واستاد پیدا میشه که قابل وصف نیست
وبعد از یک باران زیبا وبو وعطر بهاری ؛ به اون آهووووووووووووووووووووو برمیخوری . بعد همش داد میزنی وای خدای من ؛ بچه ها نگاه کنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این بچه ها نگاه کنید را طوری بیان کردی که انگار تمام مردم جهان ، پیش شما هستند ومیخواهی به اونها این حس وحال واین فرکانس را منتقل کنی که ای همگان ؛ ای همه مردم جهان ؛ بیایید اینجا این لحظه را نگاه کنید .
خدا شاهده ؛ بعضی موقع ها توی این سفرنامه ، من حس وحالی را از شما واستاد درک میکنم که انگار دارید به تمام جهان با اون صدای نازت ؛ بزرگترین فریادها ونعره ها را میزنید که انگار میگویی :
اااااییییییییییییی همه جهان وآفرینش ؛ ای همه آدمها ؛ من دستور میدهم سکووووووووووووووووووووووت . وبیایید این صحنه را ببینید .
وای وای چقدر زیباست اگر هزار بار نگاه کنی باز هم جای باز کردن وحرف زدن وسخنرانی کردن دارد این سفرنامه . ااااااون آبشار اون رنگین کمان اون بخار آب اون مردم ؛ انگار از یک جنس دیگر بودند این مردم واین حال وهوا و…..
کلامی ندارم که از ایالت متحده ی لرستان ؛ از دیار زاگرس ؛ مهد پرورش عباسمنشها ، از سرزمین آبشارها ؛ از قلعه ی فلک افلاک خرم آباد ؛ از بلندترین قله های ایرانم ؛ روانه قلب مهربان شما واستاد کنم که لایق تشکر از شما واستاد باشد فقط من هم میگویم ؛ خدایا شکرت وسپاس