سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۰

سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی زیباا

و بلاخررررره من تونستم تا اینجای مسیر پیش بیام و این سفرنامه ی به شدتت زیبا رو ببینم و واقعا لذت ببرم

این فایل که دیگه نهایت زیبایی بود

انقدر احساس پشت این فایل قوی بود ک موقع دیدنش کل اون احساس به وجودم تزریق شد، از اهنگ زیباش بگیر تا سکانس های مختلف از مکان های مختلف

واقعا شما بی نظیرید مریم جون بیییی نظیرررر

خیلی خداروشکر میکنم ک تو مدار بودم و تا به اینجا، دنبال کردم این سفرنامه ی پر از درس رو

اون بچه های خوشگل

اون پروانه زیبا

و آبشار نیاگارا

موزه کوکاکولا

خدایا شکرت انگار این قسمت یه خلاصه ای بود از کل این سفرنامه تا ب اینجا

من خیلی خیلی لذت بردم به شخصه

میخوام اینجا درس هایی ک تا به این قسمت یاد گرفتم رو بگم تا برای خودم بمونه و یه رد پایی باشه برام

اولین درسی ک گرفتم تمرکز بر نکات مثبت بود ک به صورت عملی هر لحظه و هر ثانیه من اینو از استاد عزیزم و مریم جون دیدم

دومین درس حل کردن مشکلات و تضاد ها بود ک من دیدم استاد چقدر شجاعانه میرفت و تلاش میکرد حلشون کنه و ظرف وجودشون رو بزرگتر کنه و آموزش میدید و با ذهنی باز و اماده میرفت ک درست کنه کار ها رو با بهترین روش ها میرفت تو دل کار نه اینکه چشم بسته بخواد بره و عوض درست کردن اتفاقا خراب کنه و حس و حالش رو بد از بدتر کنه

مشکل رو پیدا میکرد میرفت ویدیو اموزشی میدید بعد سعی میکرد مشکل رو بر طرف کنه اگر ک نمیتونستن منتظر و رها و بدون حس بد منتظر میموندن ک خداوند هدایت شون کنه

درس سوم لذت بردن از هر آنچه ک هست حتی صبحونه ای مثل تخم مرغ ک ما شاید اصلا مهم نباشه برامون ولی من دیدم ک استاد و خانواده اشون عاشقانه و با لذت میخوردن و چقدر سپاس گزار خداوند منان بودن برای وجود همین تخم مرغ ک توخونه ی همه ی ما ها هست

درس چهارم روابط عالی که استاد با همسرشون و پسرشون داشتن انقدررررر این موضوع روی من تاثیر عمیق داشت ک من فک کنم اگ بخوام توضیح بدم صفحه هاااا باید بنویسم

ولی اون نکات مهم رو دوست دارم به اشتراک بزارم با شما

نکته اول اینکه استاد سعی در هدایت پسرشون نداشتن و کنترل گرا نبودن ب قولی مایک عزیز شرط بندی کرده بود موقع تلفظ اسم خیار ب انگلیسی و استاد بهشون گفتن ک شرط بندی نکنه رو پولش و همیشه یه طوری باشه که به دانسته های خودش شک کنه و با پشتوانه حرف بزنه و اون صد دلار رو هم گرفتن تا مایک درسش رو بگیره اما تو چند قسمت بعد مایک عزیز دوباره شرط بندی کردن و استاد فقط پول رو زدن به جیب و این ازاد گذاشتن برای اینکه خود مایک تجربه کنه و درس هاش رو بگیره خیلییی برای من جذاب بود

نوع صحبتشون باهم و رفتارشون زمانی ک مایک یادش رفته بود بسته ها رو از نگهبانای پارک بگیره خیلییی به من رشد داد نه تنها استاد ناراحت نشد بلکه راه حل داد ک باید حواستو جمع کنی ک دوباره کاری نشه و چقد تحسین کرد مایک عزیز رو

یا جایی ک مایک عزیز از استاد راهنمایی خواست برای ارتباط گرفتن با دیگران

و

خیلی درسا واقعا شما بی نظیرید استاد

رابطه شما با مریم جان ک پر از عشق پر از احترام پر از تعهد و وفا داریه

درس بدی رها بودن بود برای من ک انقدررر رها باشم ک خداوند هدایت کنه و بچینه سفر من رو، و واقعا خداوند ب زیباترین شکل چید این سفر رو

درس بعدی هدایت بود

درس بعدی تسلیم بودن

درس بعدی تحسین کردن ادم ها که من چقدر لذت بردم و یاد گرفتم

خیلییی چیزا خیلی درسا، ولی در حال حاظر اینا تو ذهنم بود

خیلی ازتون ممنونم

انرژیتون به روحم میشنیه، و نتایجش ارامش و شادیه برام

شما خیلی تو زندگیه من تاثیر گذاشتین خیلی ازتون ممنونم

عاشقتونم

دوستدارتون مهلا گلی