سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۱

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار زهرا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

از تعداد کامنت هایی که هرروز بیشتر میشه، می‌تونم تشخیص بدم که چقدر درکمون از قانون بهتر شده؛

از زیبایی‌هایی که هر کدام از ما‌، از یک فایل ۱۰‌دقیقه‌ای بیرون می‌کشیم‌، می‌‌تونم تشخیص بدم که چقدر زیبابین‌تر شده‌ایم‌؛

از اشتیاقی که برای پیگیری تک تک لحظات این سفر داریم‌، می‌تونم تشخیص بدم که شخصیت‌ و ذهنیت جدیدمون‌، فردی هست که «تعقیب‌ کننده‌ی نکات مثبت و زیبایی‌هاست»؛

و مصمم شده‌ایم تا  کانون توجه مون رو فقط بر نعمت‌‌، فراوانی‌، ثروت و عشق تنظیم کنیم؛

مصمم شده‌ایم خدا رو بیشتر از همیشه باور کنیم‌، قدرت رو تنها در دستان خداوند قرار بدیم‌، باورهای توحیدی بسازیم و توحید رو در عمل اجرا کنیم؛

داریم آگاهی های قبل از تولد رو به یاد می‌یاریم که‌، ما خالق شرایط خودمون با فرکانس‌هامون هستیم و داریم به یاد می‌یاریم که‌ ما با توانایی حل مسأله به دنیا اومدم و قادریم هر آنچه که بخواهیم رو‌ با کانون توجه‌مون خلق کنیم؛

یاد گرفتیم عین بچه ها‌، از اتفاقات کوچک‌، شادی‌های بزرگ بسازیم؛

تمرین می‌کنیم تا احساس ارزشمندی و احساس لیاقت خودمون رو به یاد بیاریم و باور کنیم که ما خود به خود‌، فارغ از توانایی‌ها و مهارت‌های‌مان‌، ارزشمند آفریده شده‌ایم؛

این سفرنامه یک عینک زیبا‌بین به چشم هامون زده ویادمون داده تا موشکافانه‌تر‌، به دنبال هر نکته مثبت تو این فایل‌، توی زندگیمون‌ و جهان اطرافمون باشیم. همه ما داریم یاد میگیرم که‌ چطور سپاسگزارتر باشیم و چطور ظرف وجودمون رو برای دریافت نعمت های بیشتر آماده کنیم. همه ما داریم معجزات رو به چشم میبینم. نه فقط با زبان و کلمات‌، بلکه با تک تک ذرات وجودمان و فرکانس‌های‌مان‌ تحسین می‌کنیم و به این شکل خودمان را مشمول هدایت به سمت زیبایی‌های بیشتر می‌کنیم؛

همه ما داریم سعی می‌کنیم باور های قدرتمند کننده ای بسازیم و مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمونیم و به این شکل‌، مدت زمان بیشتری درهای برکت رو به زندگی‌مون باز بزاریم؛

استاد‌، تو این فایل ارزش ابزار رو یاد آوری کردید‌. احساس لیاقت و ارزشمندی برای داشتن بهترین‌ها و تجربه‌ی بهترین‌ها‌، همون چیزی که من با چکش و میخ دارم فرو میکنم تو ذهنم. البته این قسمت از باورهام و این جنبه از ذهنم خیلی نیاز به کار و تمرین و تلاش داره تا  احساس ارزشمندی‌ برام بدیهی بشه و باور کنم که  من لایق بهترین ها هستم. استاد تو فایلِ ارزش ابزار گفتید که‌ بهایی که برای کیفیت میدی باعث میشه که تجربه لذت بخش‌تری از استفاده از اون چیز داشته باشی. ماشینی که بابتش بهای بیشتری میدی‌، مطمئناً وسط راه خراب نمیشه که چند برابر هزینه کنی. هر هزینه دیگه که برای تهیه یه کالای باکیفیت پرداخت می‌کنی‌، نه فقط لذت بیشتری رو وارد زندگیت می‌کنه بلکه‌ به جهان این رو القا می‌کنی که: من لایقم؛ لایقم که هرچیز از راه درست و ازبهترین کیفیتش بیاد تو زندگیم.

و این نگاه چقدر منو از اون جایگاه قبلی جدا کرد و رشد داد. به من یاد داد اگر می‌خواهی جاهای بهتر باشی‌، باید بهاشو بپردازی‌، اگر میخای غذای با کیفیت بخوری باید بهاشو بپردازی‌، اگر میخای لباس با کیفیت داشته باشی جای با کلاس برای کسب و کارت داشته باشی‌، امکانات بهتر سرمایش گرمایش محل کار رو تجربه کنی‌، باید بهاشو بپردازی‌. اما وقتی می‌تونی این بها رو بپردازی که خودتو لایق بدونی! و این موضوع خیلی من رو  رشد داد. باعث شد چند تا ترمز رو شناسایی کردم و نتیجه برطرف کردنشون‌، یه مغازه شیک تو یه پاساژ شیک شد.

فایل “ارزش ابزار”، کلی باور احساس لیاقت منو رشد داد و شاید این یه نشونه باشه که‌، برم باز یه مروری روی آگاهی‌های این فایل داشته باشیم.

زیبایی ها و فراوانی این فایل هم که مثل همیشه بینهایت بود: 

اون تخمه های خوشمزه‌؛ اون تحسین استاد از مریم جان‌؛ اون شلوارک های استاد که آب رو جذب نمی‌کرد‌؛ اون پدرو پسری که توی آب بودن و لذت میبردن‌؛ اون ذوق کردن استاد تخمه هارو هوا پرت میکرد فراوانی ثروت که هر چیزی رو اراده کنی میتونی داشته باشی‌، فقط کافیه باور مناسب داشته باشی و ترمزی نداشته باشی‌؛ این پیشرفت تکنولوژی که به آسونی از توی اتاق خونه خرید می‌کنی‌؛ پاور بانکی که آنقدر هیولاست  که ۱۵بار گوشی رو شارژ می‌کنه‌؛ این همه خرید استاد که‌، نشونه فراوانی ثروته‌، اون عشق خانم شایسته موقع درست کردن تخمه ها و نگاه مهربان مایک که نشون میده تو این خانواده عشقی فراتر از یه همخونی هست؛

واقعا خدارو شکر می‌کنم برای این سریال که‌ کمک می‌کنه ما زمان بیشتری در احساس خوب باشیم که نتیجه اش ارسال فرکانس های قویتر به جهان و نتیجه ش دریافت نعمت و فراوانی بیشتر هست.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۱
    184MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

372 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا نعیمی» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا نعیمی گفته:
    مدت عضویت: 2420 روز

    سلام حضور همه ای شما عزیزان

    این قسمت امروز به عنوان نشانه امروزم آمد و خصوصا این آهنگ رمشا وفا خواننده ای افغانی که در پکورنت گذاشته بودید و با شنیدن این آهنگ به این فکر رفتم ،من هم زن افغان ام در جامعه ای افغانی و فعلا در کشور پاکستان مهاجر ،وقتیکه رمشا توانست پس منم هم میتوانم امروز آهنگ رمشا پس زمینه ای فایل های استاد شد پس من هم می توانم همچون او موفق شوم وخالق زندگیم گردیم و تسلیم جبر تاریخ نشوم.زندگی ای نامه ای رمشا را خوانده بودم قبلا وقتیکه رمشا کوچک بود حدود 2 ساله پدرومادرش را طالبان بخاطر خدمات صحی ای که در مناطق جنوبی افعانستان انجام می‌داد ازبین بردند و این دختر توسط خانواده ای پدرش در سن 12 سالگی با مردی که دو زن داشت به شوهر اجبار داده می شود و درهمان کودکی صاحب فرزند دختر شد و چی رنجی دیگری که کشید … ولی و با تلاش توانست که در همان دوران با همکاران پدرومادرش ارتباط برقرار کند و بعد توسط نهادی که والدین اش در آن کار می‌کرد برایش داد خواهی شد و توانست طلاقی خود را بگیرد از شوهرش، و موفق شد به آمریکا برود اما بدون دخترش،و زمانی که به آمریکا رسید دوباره تلاش کرد که در کمپ های نظامی آمریکا وظیفه بگیرید به عنوان ترجمان تا برگردد به افغانستان و دخترش را با خودش ببرد خودش میگفت بعد چندین بار رفت آمد و مشکلات در کمپ های نظامی و رفتن به ولایات جنگی بلاخره بعد 9 سال موفق شد که دخترش را از خانواده‌ ای شوهرش بگیرد و بعد برگشت آمریکا و دانشگاه را خواند و وارد دنیایی موسیقی شد و الگویی از استقامت و شجاعت است این زن،از کودکی بی سرپناه بودن و مادرش شدن در کودکی و ازدواج زیر سن …. با عبور ازآن توانست امروز به این مرحله برسد زندگی ای این دختر خیلی درس داشت برایم و امروز آهنگ اش را اینجا دیدم دری زبان نمی باشد و شوهرش ایرانی است و زبان مادراش پشتو می باشد وخودش می گوید که فارسی را از شوهرش یاد گرفته است بخودم گفتم زهرا امیدت را از دست ندی ،این روزها بگذرد مهاجرت و تبعید شدن از کشورت هم بگذرد وقتیکه رمشا توانست تو هم می‌توانی دوستان داستان زندگی ای این خانم خیلی به شما کمک می‌کند وقتیکه بیبیند دختری از ولایات جنوبی افعانستان از جاهل ترین و کورترین مناطق به این درجه ای از موفقیت می رسد و یقینا باور می کنید که خودی ما خالق زندگی ای خود هستیم هیچ چیزی نمی تواند مانع شود.جامعه ای ایرانی و احترام به زن دراین جامعه تا جامعه ای افعانی آنهم درولایات جنوبی این کشور زمین تا آسمان است ،حتا این زنان روی شوهری خود را نمی بیند چی برسد فضای بیرون از خانه ای شان را، وقتیکه دختری ازین مناطق می اید به این موفقیت ها می رسد پس من چرا نتوانم منکه یک هزارم هم از مسائل او را نداشتم این فایل امروز برایم بسیار درس داشت و دوباره بیاد آوری زندگی رمشا وفا و دوباره تعهد دادن بخودم.خدایا شکرت که هر روز برایم درس داری و شکرت که اینجا هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: