سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۴

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار آوا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

در مورد تاثیر سریال سفر به دور آمریکا روی زندگیم باید بگم: اوایل که این سریال شروع شد، با خودم گفتم ای کاش کل این تایمی که فیلمهاشو به عنوان سفرنامه میزارن استاد حرف میزد. یعنی استاد فایل میزاشت مفیدتر بود. ولی وقتی فایلهارو دنبال کردم خیلی چیزهارو فهمیدم. خیلی بهتر خودمو شناختم. فهمیدم من اصلا بلد نیستم به زیبایی ها توجه کنم.

اوایل یکم نظرات بچه ها برام بی معنی بود. میگفتم زیادی بزرگ میکنن خب حالا مگه چیه! خیلی از این اتفاق ها تو روزمرگی زندگی همه ما هست ولی چون الان خانواده استاد این فایل ها رو گذاشته، همه تلقین میکنن که خیلی زیباست.

یکم که گذشت، دیدم یه جورایی هرروز به عشق این فایلها بیدار می شم و اولین کارم دیدن این سریال و خوندن نظرات بچه ها بود. اشتیاق خانم شایسته رو دیدم و با خودم گفتم:

تو چرا نمیتونی از دل ۱۰ دقیقه فیلم زیبایی هارو پیدا کنی و بنویسی؟

و اینطور شد که یکی از ایرادهای اصلی مو پیدا کردم و اون اینکه: من بیشتر وقتها زیبایی های اطرافم رو ندیدم. البته خیلی وقتها هم از چیزهای کوچک لذت بردم ولی بلند نمیگفتم، چون فکر میکردم از نگاه دیگران مسخره ست و ممکنه بگن چقدر دلخوشی های این ادم کوچکه.

ولی الان متوجه شدم اتفاقا زندگی یعنی لذت بردن از دلخوشی های کوچیک‌.خیلی جاها ندونسته تو مسیر درست هستیم ولی متاسفانه ترمز بزرگ حرف مردم مارو از ابراز لذتهامون محروم کرده و نفهمیدیم چه آتیشی داریم به زندگی مون میزنیم و رفتیم به بیراهه. الان این فایلها بخشی از زندگی من شده چون درک کردم معنی هدایت و باور توحیدی استاد و عمل به قوانین و روابط درست و عاشقانه رو. تونستم تصاویر واقعی از زندگی ایشون داشته باشم. 

جمله های تاثیر گذار خانم شایسته که اولیش جمله طلایی وابسته نشدن حتی به زیبایی ها بود که مطمئنم این حرف روی خیلی از بچه ها تاثیر گذاشت و نگاه مارو به زیبایی ها اصلاح کرد و مهمترین درس این جمله برای من این بود که: درگیر گذشته نباشم حتی قشنگی هاش. درواقع حسرتی پشت زیبایی های گذشته نباشه بلکه یاداوریش باعث لذت باشه و ازش بگذریم تا به زیبایی های بیشتر هدایت بشیم. نحوه رفتار خانم شایسته هم برای من به عنوان یک دختر درس های زیادی داشت که مطمئنم به زندگیم خیلی کمک میکنه.

اهداف این فایلها درک قوانین به صورت عملی و توجه به زیبایی ها ست. برای من همین بس که اشکالات خودمو پیدا کردم و الان گاردم و در مقابل توجه به زیبایی های ساده کم کردم و الان با کامنت های بچه ها دارم یاد میگیرم که چطوری باید نقطه مثبت هرچیزی رو پیدا کرد.

و اینکه من به تازگی علاقه مند شدم به عکاسی از زیبایی ها. چند وقت پیش وقتی سوار هواپیما بودم ناخودآگاه از آسمون که رو ابرها بودیم عکس گرفتم.یعنی جایی که فقط نقاشی خدا بود و چقدر این عکسها به دلم نشست. بعدا به خودم اومدم دیدم دارم یاد میگیرم زیبایی هارو شکار کنم و با مدرک نگهشون دارم. اینم یکی دیگه از مزایای سفرنامه.

نکته مهم دیگه که خارج از درسهای این سریال داره برای من، اینه که من اهل نوشتن دلنوشته هستم و علاقه دارم به شعر و دلنوشته و گاهی برای دل خودم مینویسم. نوشته های خانم شایسته خیلی تاثیر گذارند چون خیلی خوب و موثر مینویسن و توی فایل ۴۹ که دیدگاه من هم به عنوان متن انتخابی اون فایل شد، یکم روش ویرایش شده بود و خانم شایسته خیلی قشنگ حرفهای من رو برده بود تو دل قانون.  چندین بار بعد از اون ویرایش، من دیدگاهمو خوندم که یاد بگیرم چطوری میتونم نظراتمو ببرم تو دل قانون که برای دیگران قابل فهم باشه. ممنون از این کار شما خواستم تشکر کنم.

ممنون از اینکه زندگی تون و با ما تقسیم کردین و اجازه دادین دقایقی ما هم مهمون زندگی تون باشیم‌.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۴
    186MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

286 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «هانیه اکبری» در این صفحه: 1
  1. -
    هانیه اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    سلام به استاد عباسمنشم و مریم جون عزیزم

    واقعا این دوره ۱۲قدم و این فایل های سفر به دور آمریکا برای من خیلی تاثیر گذار بودن

    واز همزمانی این فایل ها برا اتفاقی که برای من افتاد از خدام خیلی سپاسگزارم

    چون با این فایل ها و گوش دادن به قدم ها راحتتر تونستم با اون مسئله کنار بیام و به احساس خوب برسم

    میخوام تجربه ای که برای من یک اتفاق به ظاهر ناگوار داشت رو اینجا براتون بذارم چون من خودم عاشق مطالعه کامنتی که به این سبک بچه ها میذارن هستم و خیلی دوست دارم که اتفاقات عملی زندگیمون رو بنویسیم

    چون خیلی درسها برای من داشته و سیر نمیشم از مطالعه این دست کامنت ها

    _

    سلام خدای حکیم و مهربونم

    ازت بخاطر همه چی ممنونم

    از اینکه فرصت دوباره حیات بهم دادی :)

    واقعا اون لحظه که حس کردم دارم میرم دیدم هیچ کاری نکردم

    و همچنین با تو رابطم اونقدرها هم نزدیک نیست

    فهمیدم که تا اینجای زندگیم خیلی از فرصت هام و زمان هام استفاده نکردم

    درس اولی که گرفتم:

    از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم و از تمامشون برا خندیدن و لحظات خوب ساختن استفاده کنم

    فهمیدم که باید به همه عشق بورزم و مهربان باشم باهمه

    هیچکی رو تو ذهنم قضاوت نکنم

    زندگی خیلی با ارزشتره که بخوام با ناراحت کردن خودم و توجه به زندگی بقیه تلفش کنم

    درس دومی که گرفتم:

    اینکه همه چی با خواست خدا پیش میره و من قدرت هیچ چیزی رو ندارم

    به عجز و ناتوانی خودم پی بردم

    فهمیدم که منم منم میکردم و منیًت داشتم ، فکر میکردم که خدارو قدرتمند میبینم ولی در اصل خودم رو همه کاره میدونستم

    خدا با بردن بچه ای که خودش بهمون داده بود

    بهم فهموند که بنده ی من تو قدرت هیچ کاری رو نداری ، این همه یکه تاز نتاز و رو به سوی من بیار

    من رو ببین توهمه کارها

    اول و آخر منم

    خداجونم عاشقتم که همیشه سعی میکنی به هر روشی به تک تک بنده هات بفهمونی که راه درست چیه تفکر درست چیه

    واقعا هرلحظه در حال هدایت ما هستی

    اون آیه ای که تو قران هست که حضرت موسی به لحظه ای میرسه که میگه من به هر خیری که از تو برسه فقیرم ، همیشه فکر میکردم و میگفتم درک نمیکنم این آیه رو با عمق وجودم و میخواستم که بفهممش و میگفتم ینی چی که انسان عاجز باشه

    انگار این صفت رو یه جور ننگ میدونستم و قبولش نمیکردم

    و الان بهش رسیدم که حضرت موسی به چی رسیده بود که فهمید همه چی خداست

    ممنونم که بهم فهموندی که من نادیده گرفته بودمت

    به عجز خودم پی بردم

    اگه این کار رو باهام نمیکردی حالا حالاها نمیفهمیدم کجا ایراد دارم

    چون من همیشه ازت خواستم که بیش از پیش تورو بشناسم و رابطه ام با تو نزدیک تر باشه

    و توهم خوب به درخواست من پاسخ میدی همیشه

    و میدونم هراتفاقی تو زندگیم میفته برا درک بیشتر خودمه برا نزدیک شدن به تو و اصل وجودیمه و هر اتفاقی خیر و به نفع من

    و به قول پروین اعتصامی هر بلایی کز تو آید رحمتی است

    تو قرآن خودت گفتی که همواره پاسخ میدی به بنده هات وبه درخواست هاشون

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ [۱۸۶]

    و هنگامى که بندگان من، از تو درباره‌ی من سؤال کنند، [بگو:] من نزدیکم؛ ‌دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى‌خواند، پاسخ مى‌گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند [رشد کنند].

    درس سومی که گرفتم :

    اینکه با قاطعیت برای آینده ام برنامه نریزم وهمیشه این رو در نظر داشته باشم که خدا بهترین هارو برا من میخواد و قدرت دست اونه

    اینکه میشستم برا خودم روز مشخص میکردم که فلان روز برا بدنیا اومدن بچمون تو خونم جشن میگیرم و دوست و آشناهارو دعوت میکنم و هزارتا برنامه دیگه که تو ذهنم میگذروندم

    فهمیدم که هیچ جاش خدارو در نظر نگرفتم و خودم رو بزرگ دیدم

    و اینکه فهمیدم باید از لحظه هام لذت ببرم و زیاد نگران آینده ام و برنامه هام نباشم و منتظر هدایت خدا باشم

    اینجوری رها تر زندگی میکنم و الکی ذهنم رو درگیر آینده و هزارتا احتمالش نکردم

    چون خدا بهتر از من پلن میریزه چون من به همه چی آگاه نیستم و همه آدم ها و شرایط رو نمیتونم مدیریت کنم

    و الان واقعا معنای سپردن کارها به خدا و هدایت شدن رو میفهمم

    اینجوری نه ذهنم درگیر نه استرس میکشم الکی

    وقتی آدم بتونه واقعا همه چیو بسپره به خدا که کارهاش رو ردیف کنه و واقعا هم ایمان داشته باشه که خدا بهترین مدیر تشریفات مجالس :) دیگه غمی نداره

    و این نکته رو هم از این اتفاق درس گرفتم

    درس چهارمی که گرفتم :

    خیلی به اندامم و پوست زیبام حساس بودم

    و وقتی اواخر بارداریم شکمم ترک برداشت

    و الان هم بعد زایمان کمی شکم دارم

    برام سخت بود هضمش و الانم سخت

    ولی سعی کردم از این اتفاق هم درس بگیرم و فهمیدم من وابسته به این جسم مادیم بودم و متعلق به خودم میدیدمش

    و هم اینکه ارزشمندی و دوست داشتن خودم رو در اندام زیبام و پوست صافم میدیدم

    درست همواره بخاطرشون خدارو شکر میکردم

    ولی نفهمیده بودم که من خودم رو به خاطر خودم دوست ندارم

    چون وقتی این اتفاق افتاد به شدت اعتماد بنفسم تو خودم اومد پایین و ناراحت شدم عصبی شدم

    و فهمیدم من خودم رو به خاطر خودم دوست نداشتم

    به خاطر اندام و پوست بی ایرادم دوست داشتم

    و الان داره یادم میاد که چقدر آدم های تپل و شکم دار و حتی پوست هاشون ترک خورده دیدم که با خودشون در صلحن و براشون اصلا به چشم نمیاد این چیزها و چقدر رابطشون با همسرشونم خوب و همسرشون عاشقشونه

    و من فکر میکردم دیگه همسرم منو مثل قبل دوست نخواهد داشت

    البته اینا همه تو ذهنم بوده

    و واقعا همسرم باهام عاشقانه تر از قبل شده و من تو کار خدا موندم و اشک میریزم که درخواست هام داره بهم داده میشه

    خلاصه چند روزه این باورهای مخرب ذهنم رو شناسایی کردم و سوزوندمش و دارم سعی میکنم عاشق خودم باشم هرجوره

    میدونی قبلا فکر میکردم آره شاید یه روز برسه یکی بسوزه دستش قطع بشه و هزاتا اتفاق دیگه

    آدم باید ناامید نشه و همینجوری خودش رو دوست داشته باشه

    ولی حرف تا عمل خیلی فرق داره

    واقعا ادم تا دقیقا تو شرایطش قرار نگرفته باشه نمیتونه بدونه چند مرد حلاج

    الان که دارم میفهمم آدم هایی که نقص عضو داشتن و خواننده شدن ورزشکارن سخنران انگیزشی ان نقاش حرفه این ، چقدر آدم های بزرگی ان واقعا کنترل این ذهن سخت و من بهشون افتخار میکنم که تونستن دوباره بلند شن و به این جاها برسن ، من الان با عمق وجود درک کردم که چقدر گار بزرگی کردن

    واز خدا خیلی ممنونم که بهم این موضوع مهم که تو زوایای ذهنم پنهان مونده بود رو بهم نشون داد و باهاش روبرو شدم

    و من بردمش:)

    و کلی درس های ریز و درشت دیگه اینکه بعد عملم توان از جا بلند شدن نداشتم حتی نمیتونستم بشینم با نی آب میخوردم

    کارهای ابتدایی و پیش پا افتاده رو هم پرستارا و همراهامبرام انجام میدادن

    واقعا بهم فهموند که ای بنده که چقدر عاجزی و ناتوان

    و اینکه هر یک روز که میگذشت نسبت به روز قبل بدنم بهتر میشد و توانایی هام رو بدست میاوردم ، به قدرت این بدنی که خدا بهمون داده فکر میکردم و خدارو شکر میکردم که چقدر بدن هوشمندیه و سریع خودش رو بازسازی و احیا میکنه

    و خیلی درس ها که کم کم با گذشت زمان باز بهش میرسم

    مطمءنم کلی اتفاق های خوب و پاداش های عالی در انتظارمه از طرف خدام

    :)

    ولی تا اینجاشم برام پاداش بوده

    اینکه انقدر آرومم اینکه تونستم به خدام وخودم نزدیک تر باشم برام بزرگترین پاداش

    و اینکه واقعا بفهمم زندگی چیه و ازش چی میخوام

    الان ۱۷ روز از عملم و از فوت بچمون میگذره

    و من انقدر آروم و شادم

    البته خیلی زودتر از اینا به این آرامش رسیدم و به این چیزها که نوشتم

    امروز وقت کردم که بیام بنویسم

    چون میدونم این تجارب به خیلی ها کمک میکنه و جرقه ای تو دلشون زده میشه

    که نیازی نیست تا راهی که من طی کردم رو طی کنن تا این چیزهارو درک کنن :)

    ‌‌

    استاد عزیزم ینی موقعی که این اتفاق برام افتاد و من تو بیمارستان بودم شما فایل قرآنی قدم پنجم رو گذاشتین

    و من یکی دوروز بعد که کمی حالم مساعد شد و گوشی دستم گرفتم و اومدم سایت ( چون مطمئن بودم که خدا میخواد باهام حرف بزنه از طریق شما ) متن جلسه ۴ قدم ۵ رو که خوندم و به اون آیه زیبای آرامش بخش رسیدم

    ۖ وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (۲۱۶بقره)

    وای خدای من نمیتونم حالم رو توصیف کنم

    خودم و خدام بودیم

    بهم گفت که نگران نباش ناراحت نباش همه چی به نفع توئه بیا تو آغوش من و فقط عشق کن همین ….

    استاد استاد واقعا از اینکه تصمیم گرفتین این مسیر رو ادامه بدین سخران بشین سایت بزنین

    به تک تک الهامات و هدایت هاتون عمل کنین و برسین به الهام برای ساخت ۱۲ قدم و بعدش الهامتون برای موضوع قرانی قدم ۵ و این همزمان بشه با اتفاقی که برای من افتاد و من بتونم با این یه جمله آرامش ابدی پیدا کنم ، ازتون بی نهایت سپاس گذارم

    دلم میخواست تلفنتون رو داشتم و زنگ میزدمو تشکر میکردم از اینکه خواستین تو این مسیر باشین و قدم بردارین

    و من به خاطر الهامی که بهم شد اومد اینجا و نوشتم چون میدونم خدا با دست من میخواد باز همزمانی انجام بده و کلی عشقو حال با بنده هاش بکنه

    و من از خودم به خاطر عمل به الهامم برا خرید قدم ۵ام از خودم تشکرمیکنم و به خودم افتخار میکنم

    من همون روز که این آیه رو دیدم به همسرم گفتم همون پس اندازم که برا خرید این دوره دادم برا همین یه آیه که تو سایت دیدم و خوندم برام کافی بود و ارزشش رو داشت

    عاشق همتونم

    خداروشکر میکنم که همچین محیطی ایجاد کرده با دست های شما:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: