سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۵

به نام خدایی که در همین نزدیکی ست

سلام به عزیزان دل خدا و به همه ی همسفران عاشق

استاد عزیزم امروز صبح قبل از اینکه برخیزم یه حسی بهم گفت که فایل جدید گذاشته شده و من داشتم تجسم میکردم که دارم کامنتم رو می نویسم.

اول از همه اینو باید بگم که دیشب کلی اینجا باران رحمت الهی بر ما جاری شد و من داشتم به همین آهنگی که شما گذاشته اید رو گوش می‌دادم و می خواندم. خدااای من باز هم نشانه …….

خدایا صدهزار مرتبه شکرت برای هوای خنک و عالی اول صبح

این دریا و صدای پرندگان آزاد اول صبح که دارند نغمه ی شادی سر می دهند و اونها هم دارند با آواز خواندنشان شکرگزاری می کنند.

این صدای موج دریا و من هم تجربه ی شنیدن این صداها رو داشتم .به راستی که گر درک کنی خودت خدا می بینی

درکش نکنی کعبه و بتخانه یکیست……

باید از خودمان سوال کنیم آیا واقعا همونی هستیم که می خواستیم؟؟

باید از خودمان بپرسیم که در زندگی به آنچه که می گوییم بهش عمل می کنیم؟؟

اینجا حرفها و کامنتهای قشنگی می زنیم ، اما واقعا به کلمات و جملاتی که می نویسیم به آموزه های استاد ، چقدر در زندگیمون به کار میبریم؟؟

به راستی که این خدایی که در نزدیکی ماست، چقدر بهش ایمان داریم؟؟

من بارها شده که انرژی ام کم بشه اما چون دارم از تمرینات به درستی استفاده می کنم زود یه نیرویی بهم میگه حیف نیست که تو اینقدر زحمت کشیدی و الان در این حالتی؟

و خداوند دوستمون داره وقتی می بینه ما داریم تلاش میکنیم و بر ذهنمون کنترل می کنیم، اون هم با نشانه ها و با دستان پر مهرش نمیذاره که ما ناراحت بشیم. می دونید چرا؟ چون طبق قرآن خداوند ایمان کسی رو ضایع نمی کنه.

وقتی این نشانه ها رو در زندگی ام می بینم به خودم آفرین میگم و راه و مسیرم را ادامه میدم چون من فقط به او توکل کردم و خداوند برای من و همه ما کافیست

واقعا اگر اینو ادامه بدیم همین جا میشه بهشت ما.

همین بهشتی که استاد و مریم جان و مایک مهربون دارند تجربه می کنند.

این کلمات و جملات فقط بخشی از آگاهی هایی هستند که من دارم جاری می کنم و بعضی اوقات اونقدر زیاده که دستانم یاری نمی کنند تا بنویسم و برای همین هم هست که اکثر اوقات وقتی که دیدگاهم را ارسال می کنم کلی ویرایش می کنم و دوباره سیلی از این جملات جاری میشه و اضافه اش می کنم.

باور کنید اینها رو من نمی نویسم یه الهام قوی بهم میگه بنویس و این آگاهی رو با دیگران تقسیم کن.و من چاره ای ندارم جز اینکه تسلیم باشم .

چون اینجا سرچشمه ی آگاهی ست. آگاهی هایی که هر روز داره وسیع تر میشه . چون خدا اینگونه می خواهد.

و ما هم اگر میخواهیم به بهشت برسیم باید این مسیر عشق را ادامه بدیم. بهشتی که در قرآن تعریف شده.

بهشتی که همه ی حیوانات و موجودات و تمام انسانها در صلح اند و از همه مهمتر آزادند.

بهشتی که پر از نعمت و فراوانیه.

باید وقتی این فایلها رو می بینیم و می شنویم بهش عمل کنیم چون استاد را الگو و سرلوحه ی زندگی مون قرار دادیم .

آری باید بهش عمل کنیم تا فرشتگان در اون دنیا ما رو بازخواست نکنند که خداوند به تو نعمتداده اما تو خودت در حق خودت ظلم کردی و چرا از حق خودت دفاع نکردی و چرا اینگونه زندگی کردی!!!!

باید چشمهامون رو باز کنیم تا فقط زیباییها را ببینیم باید گوشهایمان را فقط برای حرفهای مثبت و قشنگیهای این دنیا باز کنیم.

در جایی زندگی کنیم که مثل این آهوها و زرافه گورخرها و گاومیش و حیوانات و همه ی انسانها با هم دوست و در صلح هستند ?

من خیلی وقت بود که منتظر این قسمت بودم چون یه تیکه هایی رو تو اینستا گذاشته بودید رو دیدم .?

چه راحت بهتون اعتماد میکردند و از دستتون غذا می خوردند اون دوتا گورخره خیلی جالب بود و اون اولیه غذا میخورد و دومیه می گفت برو کنار حالا نوبت منه?

در هر صورت استاد جان و مریم عزیزم واقعا ازتون سپاسگزارم که شادیهاتون رو با ما تقسیم می کنید.

عاشقتونم و به امید خدا تا سفرنامه ی بعدی خداوند نگهدارتون.??????

اومدم و دوباره ویرایش کنم دیدم کامنتم لایک خورده و منتظره تاییده خدایا شکرت استاد عاشقتم که اینقدر سریع میخونی به خدا عاشقتم امروز نمره ی من ۲۰ شده بیست تا لایک از استادم گرفتم خدایا بی نهایت شکر