سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۵

سلام بر محمد عزیزپادشاه مارکو ،سلام بر اولین کسی که کامنتاش منو دیوانه کرد واشکم رو دراورد امکان نداره من کامنتی رو از شما نخونم واشک نریزم وبه خدا وصل نشم ،میدونی من با خوندن کامنتای شما وارد این نعمت بزرگ خوندن کامنتها شدم وچه نعمتیه خدایا شکرت همین امروز صبح از ته دل خداروشکر کردم برای این نعمت برای این گرفتن انرژی از بچه های سایت وبرای این سایت گرانبها که مثل خورشید به همه ما بچه ها انرژی میده وخدای سریع الپاداش چه زود پاداشم رو داد .

نمی دونم چی بگم من نمی دونستم کامنتم لایک خورده اولین پاداشم دیدن ایمیل پاسخ به دیدگاه شما ودیدن اسم محمد جان که طرفدارشم بعد هروقت از ایمیل میخواستم برم نمی تونستم وخدا چقدر قشنگ راهشو نشونم داد تو صفحه خودم چجوری پاسخ به دیدگاه هارو بخونم من هر روز یه چیزی تو این سایت شگفت انگیز کشف میکنم خدایا شکرت اینم دومین پاداش وپاداش سوم وااای خدااای من لایک استاد موندم خشکم زد کی لایک خورده 😍 یعنی وقتی این کامنتو مینوشتم اینقدر وصل بودم که شک نداشتم لایک میخوره ولی بعد که دیدم لایک نخورده تعجب کردم وگفتم نسرین هنوز وقتش نیست ادامه بده وادامه دادم خدایا من ادامه دادم یواش یواش میرم مثل کوری که دست یکیو گرفته باشه تو تاریکی بره ولی دارم میرم وچقدر این دستها رو دوست دارم چقدر گرم ومحکم گرفته من به این دستها اعتماد دارم من به خدای مهربانم ایمان دارم بهش ایمان دارم ومیدونم اون هیچ وقت وهیچ وقت رها نمیکنه کسی رو که بهش ایمان داره اگه من دستمو ول کنم اون به طناب میگیره اگه طنابو ول کنم اون به ریسمان نگه میداره چون میدونه که من بهش ایمان دارم وبه خودش قسم مطمئنم اگه حتی ریسمانشو پاره کنم درست وقتی که افتادم زمین وگریه کردم وزخمی شدم ازین رها کردن میاد ونوازشم میکنه ودوباره دستمو میگیره ببین چطور بهم میگه بنویسم خودم دارم با نوشتنم گریه میکنم خدایا چقدر پاداش تو عظیمه خدایا اصلا ما نمیدونیم ودرک نمیکنیم بخشندگی تو رو اینقدر که پاداش های تو عظیمه خدایا شکرت برای اینکه از فضل خودت میبخشی ومگه فضل تو اندازه داره میدونی محمد جان همون موقع که این کامنتو نوشتم ومریم عزیزم رو تحسین کردم هدایت شدم به کامنت تاریخی واسطوره ای ایشون که در مورد استاد نوشتن وخدااای من دیوانه شدم وقتی خوندم گفت ببین استاد دلیل همه موفقیت هاش آزادیه وگفتم خداا تو به من گفتی بنویسم نسرین آزاد چون آزادی میخواستم ببین این نشونه اس منم آزادی میخوام مثل استاد پس منم میتونم مثل ایشون به خواسته هام برسم وبعد ازین سرمستی دوباره جامو پرتر کرد و گفت ببین این همه آگاهی که تو این کامنت بهت نشون دادم به خاطر تحسین مریم عزیزمه این پاداش اون تحسینه .ادم چی میتونه بگه … چطور ادم میتونه سجده نکنه چطور میتونه سر از سجده بر داره خیلی طولانی شد ولی من ننوشتم میدونی محمد جان هر روز هرلحظه که به یاد میارم ومعجزات خدارو میبینم میگم خدایا شکرت که منو به راه راست هدایت کردی واینو ازته قلبم بهش میگم وهیچی هیچی برام زیباتر از این هدایت نیست خواسته های من در برابر نعمت هدایتش پشیزی نیست اونها فقط تکه های خرده نان هستن که راه خونه رو نشون میدن خدایا شکرت برای روزی امروز شک ندارم محمد عزیز شما هم نقش داشتی در این روزی چراکه خداوند با یک تیر صدها نشانه میزنه .بهترینها رو برات میخوام عزیزخدا .