سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۷

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزار سمیه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

این فایل هم تازه و توحیدی بود. من اسم این فایل رو واسه خودم صلح انتخاب کردم هر لحظه ش رو که تو ذهنم مرور میکنم یادآور آرامش درونی و هماهنگی و صلحه

وقتی می بینم خانم شایسته یه قسمتی از اون بازارچه هست و استاد در جای دیگری مشغول لذت بردنه، این نکته رو بهم یاد میده که منم یادم باشه هر فرد به گونه ای و با چیزی حال میکنه مثل اینکه من و خونواده م در یک جا کنار همیم ولی به این توجه کنیم که به سلایق و نظرات هم احترام بذاریم و هر کس ارزشمندی رو کاملا حس کنه

وقتی اون خانوم خوشرو و خوشگل بدون هیچ تعصبی با اشتیاق با خانوم شایسته صحبت میکرد منو برد تو فایل قبلی جایی که پرچم کشورم رو بالا دیدم و همینه در عمل هم دیدم این خانم همین رو نشون داد و حتی می گفت چقدر مریم جون زیبا هستن بی نظیر بود. حتی میگفت من اسپانیا رو دوست دارم و هیچگونه وابستگی به جایی که بود نداشت!

باز هم عشق به کار؛ توجه به کسب و کار خودت؛ لبخند روی لب و لذت و تفریح در کنار کار؛ همینجا از اون خانم شنیدم که می گفت: “این کارم منو یاد بچگی ام میندازه”. چقدر زندگی و نشاط رو توی این فضای کاری حس کردم .

وقتی جلوتر میریم اون همه طعم بستنی و اون رنگها و مزه ها دوباره میگه با همه چیز در صلح باش هر کس حق انتخاب داره و با این همه تنوع و تفاوت زندگی در جریانه و بستنی ها خوشمزه تر.

در مورد یه ایالت خوندم که در اون ایالت، شهر رو بگونه ای طراحی کردن که از کناره های رودخونه و جاده ها بیشتر بشه استفاده کرد و درکنار اون همه برج ها و آسمان خراش های عظیم فضاهای هیولایی واسه پیاده روی و دوچرخه سواری بود. ایول به این مهندسی و شهرسازی یه جور شکرگزاری بنظر میرسه و هر روز هم زیباتر و مدرن تر میشه.

وقتی وارد اون رستوران شدیم دیدم که همه جور آدم هست همه مدل پوشش و حتی روی لباس کارکنان اونجا نوشته شده بود (زیبایی در همه ی شکل ها و اندازه ها وجود داره) و جلوتر در آخر هم اون مرد با تی شرت سبز میگفت که من مسلمانم اما مسیح رو دوست دارم و از من بپرس چرا؟!

خب من میگم فقط نگاه توحیدی و جاری شدن صلح و هماهنگی، اینکه آزاد زندگی کنیم و به انتخاب های دیگران هم احترام بگذاریم.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۵۷
    203MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

292 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا محمد خانی» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1013 روز

    جلسه 57

    به نام خدای بخشنده ومهربان

    من عاشق شدم عاشق زیبایی های نابه خودم عاشق زیبایی های این دخترر

    من اهل ارایش نیستم اینجوری که بدون ارایش سختم باشه وحسه بدی باشه نه اصلا ولی ارایش هر از چندیو دوس دارم

    ارایش کردن برام یتی توجه وعشق داشتن به زیبایی های وجودیت

    ینی سپاسگزاری

    ینی بگی اخیش چه چشاییی چقد خاستنی اخیش مگه داریم این همه زیبایی

    توی دلم میگم خدا چقد زیبا جهانو واقعا شایسته خلق کرد زیباییش همه جا هست وهمه چیو گرفته

    دیروز شب چله خانواده شوهری عزیز درحال تکاپو تلاش برای یه سفرع یلدایی زیبا

    واقعا همیشه گل میکارند واقعا فعالن واقعا به اسونی کلی سفره  های زیبا ولدت بخش میسازند

    دیروز من دنبال یه کار براخودم بودم هرکه یه گوشه مشغوله کاره خودش بود ویکی کدو تزیین میکرد هندونه درس میکردن واقعا یه حالللللی میداد

    کلی فراوانیو ثروت دیدم تحسین کردم

    کلی ایده ناب بهبود وهدایتو دیدم تحسین کردم

    برام همه کارهاش جداب بودن از هر کدوم مقداری انجام میدادم ودیدم هیچ کدوم برام سختو ناممکن نیس تو قلبم داشتم با کار دوس میشدم

    یه چیزی هست میگن اگه کاریو با عشق انجام بدی اگه نترسی از سختییش همش توهمه

    اون موقعه هست دستای خدا میان کمکت

    من اونجا مقایسه نمیکردم کی چیکار میکنه بکنه نکنه

    خودم با عشق کاره زیبایی که بهم میوفتادو انجام میدادم حتی موقعه پیاز خورد کردن که سخت ترین کاره ولی من با توجه به نظم هماهنگی اون پیازا و موقه ظرف شستن با خودم حرف میزدم واون فراونی هارو تشکر میکردم خلاصه برام کار راحتی شد

    هدایت

    کارها برام سادع شیرین میشدن

    کارها که نسبن بهشون هدایت میشدم راحت بودن

    وعجیب خیلی راحت منتقل میشدم به بخش جداب کارهاو توی قلبم همه رو تحسین میکردم که هر کدوم سهمشون گوشه ای از این همه زیبایی بود واقعا عاشق سفرمون شده بودم

    برام سخت ترین کارها به رااااحتی و به طور عالی در حال انجام بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: