https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-16 08:33:452024-08-29 12:00:16سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۰
308نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یه سری افرادو دیدم که عشقه خاصی که دارن کارشونو انجام میدادن وگروهی هم که بود بسیار هم دیگه رو تحسین میکردن
شاید از نطر من خیلی مهم نبود خوشم میومد ولی نه خیلی ولی مطمنم هر هنری مشتاقان خودشو دارع برای همین میدونم ما متفاوتیم شغلها هنرهامونم متفاوته ولی همین تفاوتهاس که انقد زیبا لدت بخشه
وایی خدای من این ویو همش زیبایی اون بیرون از اون اب نماها چقد لدت بردیم پس بگو خانم شایسته گلتن لباس یادتون نره
چقد از اخلاقتون خوشم میاد که انقد پایه برای لدت بردن هستید برای عشقو حال
چقد دوسدارم ارتباطم با ادم های شادو که دنبال زیبایی هان دنبال لدت بردن هستند
ادم هایی که نعمتهاشون قدر میدونن وغرق اونها میشن اونهارو تو دفتر معجزاتشون مینویسن وبرای خودش خدابقیه از لدتی که بردن حس خوبی که داشتن میگن
اخیش چقد حال میده سپاسگزاری
واایی عجیب بوده من همیشه توی انقد نعمت بودم ولی سپاسگزاری براشش نبود خوشحالی براش نبوده
قبلا اصلا اینجوری نبودم شب دیدم خابم میاد خیلی راحت پیششه شون گفتم خدافظ من میرم یکم بخابم بدون نگاه به حرف بقیه انقد راحت از خونه خودمونم راحت تر کارهامون که دیدیم راحت با عشق انجام بود رفتم خابیدم یکوچولو واایی خیلی بهم حال داد لای پتو واایی چرت ملسی بود که نگو بعدم پاشدیم به اختل زدن وگفتنو خندیدن
من قبلا انقد راحت نبودم حتی خونمون الان احساس میکنم خیلی بیشتر به خودم اهمیت میدم بیشتر لدت میبرم بیشتر زندگی میکنم
این نشونه ای هست از رشد لیاقتم
واتفاقی هم که افتاده رابطه ام با خواهریم خیلی خوب شده زنگ میزنیم خبرهای خوب اتفاقات خوب خریدهامون کارهامون میگم
داستان انگیزه وتکامل
من واقعا تغییری که کردم خیلی تحسین میکنم خیلی سپاسگزارتر شدم خیلی خوشبین تر شدم
واقعا
اگه انگیزه رو به سنگ بدی میشه مایکل جکسون واقعا همینه
زهرا تو زندگیت روبه بهبود وجدا از بقیه خودت به خودت انگیزه بده زیبایی نعمتهاتو ببین خودتو تشویق کن
زهرا اگه کسی تحسینت کرد واقعا ببین زیباییتو راس میگه بیشتر روش زوم بشو
اگه کسی مسخره میکرد یاده لیاقت ابدی تواناهای ارزشمندت واقعا بیوفت شاید الان توی تکاملی شاید خیلی از تو بهترم هست ولی توهم خیلی رشد کردی خیلی ارزش ساخته خیلی چیزای باورنکردنیو باورکردنی کردی
دیدن این فایل آزاد بودن و تسلیم بودن رو بهم یادآوری کرد
اینکه مث استاد عزیز وقتی تسلیمی روی چمن میخوابی و نگران نیستی آزاد و رها در حال مراقبه هستی و تمام تمرکزت روی خودته و کامنت میخونی و این لذت بردن از زندگیه
وقتی من نگران آینده هستم و دنبال اینم که ی جایی سرمایه گذاری کنم که چندرغاز سود کنم بیام این تمرکز رو بزارم روی خودم چون بهترین و سودآورترین سرمایه گذاری هست که میشه انجام داد.
چندتا جوانی که در حال رقصیدن رپ بودن چقدر کیف کردم و انگیزه ایی که میدادن به هر کسی نوبتش میشد و میرقصید،و ترس از قضاوت شدن نداشتن یا در حال مقایسه کردن نبودن که فلانی از من داره بهتره میرقصه یا هیکلش خوبه و هزار جور فکرکردن و خودشون بودن و حسادتی نبود و سعی میکردن آنچه که در رقصیدن توانا بودن رو به نمایش بزارن و این آزادی این کشور نشون میده که هر کسی به عشق و علاقه اش بپردازه و لذت ببره
خدایا سپاسگزارم ازت بابت این همه زیبایی که نشون چشمام میدی که تمرکزم روی زیبایها باشه
خدایا شکرت بابت آرامشی که دارم و امروز ماشین رو بردم گارانتی و صف طولانی و من همیشه فراوانی رو میبینم از این حجم از ثروت و اصلا نفهمیدم چ طور نوبتم شد خدایا شکرت
خدایا شکرت در هر لحظه هدایتم میکنی که اگر ی جایی بزنیم به جاده خاکی با آرامش دستم بگیری و بیاری در مسیر خودت که همه چی زیبا و قشنگیه
امروز و در حقیقت حدود نیم ساعت پیش از موضوعی ناراحت شدم و اشکام سرازیر شدن.
بعد به خودم گفتم الان یه موقعیتی هست که تو ناراحتی، کاملا اماده هستی حست بدتر شه هر لحظه، وارد تله ی قربانی بودن بشی، وارد تله ی بی ارزشی بشی، بیا به خودت کمک کن.
نکات مثبت رو شمردم.
کمی نوشتم.
قلبم گفت کاغذ پاره کن برای تخلیه ی حس منفی.
همینکارو کردم.
کاغذ باطله زرد داشتم، اونا رو پاره کردم.
پیش حافظ بودم و تبدیلش کردم به بازی.
کاغذهارو ریز کردم بعد با دست پخششون کردم.
ریختم رو سر خودم و حافظ.
خودم خوشم اومد.
حافظ خوشش اومد.
کودک درونم رو آزاد گذاشتم تا حالشو خوب کنه.
این بازی و سرگرمی رو ادامه دادم تا وقتی که حافظ یه کاغذ رو میخواست بذاره دهنش.
بهش گفتم نه نه نه.
و بعدش دیگه همه کاغذهای زرد کوچولو رو جمع کردم ریختم سطل آشغال.
خدایا شکرت که این ایده رو دادی.
مچکرم برای کنترل ذهن.
بعدش که اروم شدم به این فکر افتادم که وقتی ناراحتی پیش میاد، یه زمانی نیاز هست اولش تا حرارتش پایین بیاد.
بعد که مقداری حرارت کم میشه، اهمیت و درجه اون ناراحتی هم کمتر میشه.
خدایا مچکرم.
تو ناراحتی اولیه نوشتم برای خودم که مهم نیست دلیل یا شدت ناراحتیت چیه، نباید تو حس بد بمونی.
اینو استاد بهم یاد داده.
یا یه درس دیگه استاد:
هر کسی دقیقا جاییه که باید باشه.
من یه رفتاری دارم، یه فکری میکنم، یه عملی دارم که نتایجی دارن.
پس اگه ناراحت میشم خودم جایی تو افکار و رفتارم اشتباه داشتم.
اشکالی نداره.
یاد میگیرم.
یه درس دیگه:
وابستگی سَمه.
اینو باید درمان کنی.
بهبودهای کوچولو کوچولو ایجاد کن جانِ دل.
و بعدش درجه ناراحتیم کمتر شد.
الان خیلی بهترم.
همون دقایق اولیه به دلم افتاد بزنم نشانه ی روزانه.
کار من شده تحسین کردن و باید بگم من به طرز عجیبی اصلا اعتیاد پیدا کردم به این تحسین و تعریف کردن :)
خدایاشکرت برای این فضای زیبااااا،چه رستوران عااالی چه ویو خوشگلی داره ،چه پنجره های بزرگی ،به به من همیشه عاشق میزهای غذا خوری هستم که ویو بیرون دارن و کنار یه پنجره بزرگن به بهههههههه.
من عاشق دیزاین غذاهاشونم ،خدای منننننن ب
چه دیزاین نازی دارن و چقدر با سلیقه تزیین میکنن.
به به چه مرغیییییی،چه رنگ و لعابی داره ،من اینجام شما امریکا ولی طعم غذا رو حس میکنم .:)
و اما نکته طلایی ،اون جوون هایی بودن که با عشق و علاقه ای که به اون سبک رقص داشتن ،بدون توجه و قضاوت به نگاه مردم و با اعتماد بنفس میرقصن،و خوش میگذرونن به بهههعهه ،چقدر این صحنه در لحظه زندگی کردنو به آدم یادآور میشه که تو باید از تک تک لحظاتت لذت ببری بدون ترس اینده داشتن.
تحسین میکنم ،که انقدر بهم انگیزه میدادن و همو تشویق میکردن،واقعااا این تشویقااااا به تک تکشون جونه تازه میداد.
به نام خدا ..سلام به همه ی بچه های سفر به دور امریکا استاد عزیزم و مریم زیبا..چقدر این قسمت هم زیبا بود.اون درختای خوش رنگ ..اون اسمون ابی…و اون رستوران خفن واون غذاهای خوشمزه ایی که استاد و مذیم جان سفارش دادند …
چقدر رابطه ی استاد و مریم زیباست..زیبا به معنای تمام کلمه …
واون حرکات اکروباتیک…چیزی که من به ذهنم رسید این بود که چقدر برای خودشون ذوق میکردند …وچقدر با خودشون در صلح بودند و با کسی کاری نداشتند … و واقعا چقدر حسادت در بینشون نبود …خدای من چقدر زیبا….
و استتاد که ازاد و رها روی چمن ها دراز کشیده بودند و از اینهمه زیبایی لذت میبردند….
واقعا این فایل هم مثل بقیه فایلها نکات مثبت و انرژی و حس خوب داشت، از حس استاد نسبت به طعم غذا، اون رستوران تمیز و نگاه زیبای مریم بانو جان! به رقص گروهی و زیبایی اون باغچه.
واقعا چه ساختمان باعظمت و متفاوتی بود و چه فضای باز و تمیزی داشت جلوی آن
من هم از حس و انرژی رقصنده ها و انگیزه آنها حس خوب گرفتم و این درس رو برای من داشت که تشویق و حرفهای ما میتونه روی دیگران تاثیر گذار باشه.
ممنونم از استاد و مریم جان. همیشه شاد و سلامت باشید
امروز شصتمین روز از سفر تعهد من به خودم هست امروز خیلی خوشحال هستم و احساسم فوق العاده خوب هستش چون امروز روز تولدم هستش و همیشه من روز تولدم خیلی خوشحالم و کلا روزی هستش که خیلی بهم خوش میگذره شده سالهایی که خبری هم نبوده و تنها بودم وشاید کیک وشمع هم نبوده ولی من در هر صورت در روز تولدم همیشه خوشحالم وحسم خوبه خداروشکر
با تغییر خودم ونگاه امروزم ار تمامی انتخابهایی که کردم و وارد این جهان مادی شدم راضی هستم از انتخاب شهر وکشورم تا پدر ومادرم وحتی تضادهام،اگر یه عمر پشیمون بودم از اومدنم در این دنیا فقط با یک تغییر نگاه عاشق تمام انتخابهام شدم و تصمیم گرفتم تا اینقدر روی خودم خوب کار کنم تا بتونم بهشت در این دنیای زیبای مادی تجربه کنم و آماده باشم برای دریافت نعمتهای بیشتر بهشتی دردنیای باقی و جاوید
امروز از خدا خواستم که آماده باشم برای دریافت آگاهیهای جدید در جهت رشد وپیشرفتم در مسیر توحید
در این فایل صحبتهای استاد پنجره جدیدی رو برام باز کرد و یک نکته مهمی که این روزها نیاز دارم برای شارژکردن خودم در مسیر هدفم و نادیده گرفته بودم و اون نکته مهم انگیزه بود البته در شروع هر کارو تصمیم وهدفی در چند روز اول به صورت خودکار انگیزه بسیار بالاست و اون شورو شوق رو باخودش داره برای استارت ولی کم کم با کم شدن انگیزه از اون شورو شوق کم میشه یا ازبین میره و باید حواس آدم باشه که در یک مسیر جدید وهدف روزمرگی وروتین بودن اتفاق نیفته چون حتما این موضوع باعث کمرنگ شدن سعی وتلاش برای رسیدن به هدف میشه و چون رسیدن به هر هدفی نیاز به تکامل وزمان داره باعث میشه اون فرد در این مدت زمان تا نتیجه سریع دلسرد وناامید بشود و از ادامه دادن دست بردارد پس باید همیشه با بهبود دادن خودم وکار کردن روی خودم در حال ساختن انگیزه های جدیدی باشم تا بتونم با شارژر شورو شوق در روند دستیابی به هدف در مسیر سرعت رو بیشتر کنم ومن این نکته مهم یعنی داشتن انگیزه رو در هر لحظه نمی دونستم و امروز به این آگاهی دست یافتم که با درست کار کردن روی خودم میتونم انگیزه های جدیدی در وجودم بکارم و با داشتن انگیزه مطمئنا مسیر رسیدن به هدفم خیلی لذت بخش تر خواهد بود به امید خدا
سلام
خیلی خوشحالم که در مدار بهترین زیبایی ها قرار گرفتم
این همه خوشبختی سلامتی فقط نصیب کسانی میشود که به خدا نزدیکتر هستند .واین رو برای خودم لیاقت میدانم که بهترین مسیر را دارم پیش میروم
وهر آنکس که در این سایت بهشتی هست بهترین انسانها و بهترین افکار را در هر روز میسازند و بهشت را تجربه میکنند
استاد اینقدر با لذت غذا میخورد که دلم خواست
کلی لذت بردم
وچه راحت روی چمن ها دراز کشیده و کامنت میخونه در آرامش و آسایش خدارا شکر
چقدر این بچه ها زیبا و با اعتماد به نفس می
رقسیدند
و خیلی جالب بود که هم دیگر رو تشویق میکردند که بیشتر خوش میگذشت
و این بهترین مسیر برای رسیدن به هدف ها هست
هرکجا آرامش و آسایش باشد یعنی فراوانی وجود دارد البته باید ساخت آرامش را برای خودت
والا در تمام نقاط جهان این نعمت وجود دارد فقط باید رها بودو لذت برد
استاد سپاس که باز درس بزرگی بهم دادین
درود به تمام بچه های سایت
جسله 60
به نام خدای مهربان
تمرین تحسین زیباییها
یه سری افرادو دیدم که عشقه خاصی که دارن کارشونو انجام میدادن وگروهی هم که بود بسیار هم دیگه رو تحسین میکردن
شاید از نطر من خیلی مهم نبود خوشم میومد ولی نه خیلی ولی مطمنم هر هنری مشتاقان خودشو دارع برای همین میدونم ما متفاوتیم شغلها هنرهامونم متفاوته ولی همین تفاوتهاس که انقد زیبا لدت بخشه
وایی خدای من این ویو همش زیبایی اون بیرون از اون اب نماها چقد لدت بردیم پس بگو خانم شایسته گلتن لباس یادتون نره
چقد از اخلاقتون خوشم میاد که انقد پایه برای لدت بردن هستید برای عشقو حال
چقد دوسدارم ارتباطم با ادم های شادو که دنبال زیبایی هان دنبال لدت بردن هستند
ادم هایی که نعمتهاشون قدر میدونن وغرق اونها میشن اونهارو تو دفتر معجزاتشون مینویسن وبرای خودش خدابقیه از لدتی که بردن حس خوبی که داشتن میگن
اخیش چقد حال میده سپاسگزاری
واایی عجیب بوده من همیشه توی انقد نعمت بودم ولی سپاسگزاری براشش نبود خوشحالی براش نبوده
وای خدای من شکرت واقعا وقتی سپاسگزاری برات بیشترر اتفاق میوفته
وقتی توی مهمونی راحتی لدت میبری و شروع میکنی به تحسینو سپاسگزاریهای کوچیک وکلی براشون زوق میکنی یواش یواش بیشتر میشه
استاد از وقتی دارم عاشق خودم بقیه میشم مهمونیهامون بیشتر شده هدیه هایی که دریافت میکنم خیلی شده
شکرررررشکر شکرررر شکرت خدای من شکررر شکررر شکرررشکرررشکررررشکرررشکرررشکرررشکررررشکررررشکررردد
وایی استاد این مهمونی امشبم قراره بریم غذا بیرون بگیریم برا مهمونی غرق این غذاهای خوشمزه شدیم شاید دلیلش این حس غری نعمت هاییم به اسودگی شاید برای اینه
اخه خیلی خوبه سفره هامون خوشگ موشکلن انقد
رابطه
واایی چه نگاه های مهربون خالصی واقعا این عشق ببین این رهایی ببین چقد واقعا هم دیگه رو دوس دارن واقعا لدت میبرن
واایی چقد برای خودت زندگی کنی زیباس نیگا استاد چقد اسوده ماله خودش خابیده ریلکس کرده
یاده خودم افتادم دیشب شب یلدا خونه مادرشوهر اینا بودیم
چقد راحت بودم اونجا با اونا
قبلا اصلا اینجوری نبودم شب دیدم خابم میاد خیلی راحت پیششه شون گفتم خدافظ من میرم یکم بخابم بدون نگاه به حرف بقیه انقد راحت از خونه خودمونم راحت تر کارهامون که دیدیم راحت با عشق انجام بود رفتم خابیدم یکوچولو واایی خیلی بهم حال داد لای پتو واایی چرت ملسی بود که نگو بعدم پاشدیم به اختل زدن وگفتنو خندیدن
من قبلا انقد راحت نبودم حتی خونمون الان احساس میکنم خیلی بیشتر به خودم اهمیت میدم بیشتر لدت میبرم بیشتر زندگی میکنم
این نشونه ای هست از رشد لیاقتم
واتفاقی هم که افتاده رابطه ام با خواهریم خیلی خوب شده زنگ میزنیم خبرهای خوب اتفاقات خوب خریدهامون کارهامون میگم
داستان انگیزه وتکامل
من واقعا تغییری که کردم خیلی تحسین میکنم خیلی سپاسگزارتر شدم خیلی خوشبین تر شدم
واقعا
اگه انگیزه رو به سنگ بدی میشه مایکل جکسون واقعا همینه
زهرا تو زندگیت روبه بهبود وجدا از بقیه خودت به خودت انگیزه بده زیبایی نعمتهاتو ببین خودتو تشویق کن
زهرا اگه کسی تحسینت کرد واقعا ببین زیباییتو راس میگه بیشتر روش زوم بشو
اگه کسی مسخره میکرد یاده لیاقت ابدی تواناهای ارزشمندت واقعا بیوفت شاید الان توی تکاملی شاید خیلی از تو بهترم هست ولی توهم خیلی رشد کردی خیلی ارزش ساخته خیلی چیزای باورنکردنیو باورکردنی کردی
خودت همیشه تحسین کننده خودت باش
بنام خداوند مهربان و هدایتگرم
خدایا هر آنچه که دارم همه از آن توست
سلام خدمت استاد و بانو شایسته و دوستان عزیزم
خدایا تو بگو تا بنویسم و هدایتم کن
دیدن این فایل آزاد بودن و تسلیم بودن رو بهم یادآوری کرد
اینکه مث استاد عزیز وقتی تسلیمی روی چمن میخوابی و نگران نیستی آزاد و رها در حال مراقبه هستی و تمام تمرکزت روی خودته و کامنت میخونی و این لذت بردن از زندگیه
وقتی من نگران آینده هستم و دنبال اینم که ی جایی سرمایه گذاری کنم که چندرغاز سود کنم بیام این تمرکز رو بزارم روی خودم چون بهترین و سودآورترین سرمایه گذاری هست که میشه انجام داد.
چندتا جوانی که در حال رقصیدن رپ بودن چقدر کیف کردم و انگیزه ایی که میدادن به هر کسی نوبتش میشد و میرقصید،و ترس از قضاوت شدن نداشتن یا در حال مقایسه کردن نبودن که فلانی از من داره بهتره میرقصه یا هیکلش خوبه و هزار جور فکرکردن و خودشون بودن و حسادتی نبود و سعی میکردن آنچه که در رقصیدن توانا بودن رو به نمایش بزارن و این آزادی این کشور نشون میده که هر کسی به عشق و علاقه اش بپردازه و لذت ببره
خدایا سپاسگزارم ازت بابت این همه زیبایی که نشون چشمام میدی که تمرکزم روی زیبایها باشه
خدایا شکرت بابت آرامشی که دارم و امروز ماشین رو بردم گارانتی و صف طولانی و من همیشه فراوانی رو میبینم از این حجم از ثروت و اصلا نفهمیدم چ طور نوبتم شد خدایا شکرت
خدایا شکرت در هر لحظه هدایتم میکنی که اگر ی جایی بزنیم به جاده خاکی با آرامش دستم بگیری و بیاری در مسیر خودت که همه چی زیبا و قشنگیه
عااااشقتم خدا جونم
به نام خدا.
سلام.
این فایل نشانه ام هست.
امروز و در حقیقت حدود نیم ساعت پیش از موضوعی ناراحت شدم و اشکام سرازیر شدن.
بعد به خودم گفتم الان یه موقعیتی هست که تو ناراحتی، کاملا اماده هستی حست بدتر شه هر لحظه، وارد تله ی قربانی بودن بشی، وارد تله ی بی ارزشی بشی، بیا به خودت کمک کن.
نکات مثبت رو شمردم.
کمی نوشتم.
قلبم گفت کاغذ پاره کن برای تخلیه ی حس منفی.
همینکارو کردم.
کاغذ باطله زرد داشتم، اونا رو پاره کردم.
پیش حافظ بودم و تبدیلش کردم به بازی.
کاغذهارو ریز کردم بعد با دست پخششون کردم.
ریختم رو سر خودم و حافظ.
خودم خوشم اومد.
حافظ خوشش اومد.
کودک درونم رو آزاد گذاشتم تا حالشو خوب کنه.
این بازی و سرگرمی رو ادامه دادم تا وقتی که حافظ یه کاغذ رو میخواست بذاره دهنش.
بهش گفتم نه نه نه.
و بعدش دیگه همه کاغذهای زرد کوچولو رو جمع کردم ریختم سطل آشغال.
خدایا شکرت که این ایده رو دادی.
مچکرم برای کنترل ذهن.
بعدش که اروم شدم به این فکر افتادم که وقتی ناراحتی پیش میاد، یه زمانی نیاز هست اولش تا حرارتش پایین بیاد.
بعد که مقداری حرارت کم میشه، اهمیت و درجه اون ناراحتی هم کمتر میشه.
خدایا مچکرم.
تو ناراحتی اولیه نوشتم برای خودم که مهم نیست دلیل یا شدت ناراحتیت چیه، نباید تو حس بد بمونی.
اینو استاد بهم یاد داده.
یا یه درس دیگه استاد:
هر کسی دقیقا جاییه که باید باشه.
من یه رفتاری دارم، یه فکری میکنم، یه عملی دارم که نتایجی دارن.
پس اگه ناراحت میشم خودم جایی تو افکار و رفتارم اشتباه داشتم.
اشکالی نداره.
یاد میگیرم.
یه درس دیگه:
وابستگی سَمه.
اینو باید درمان کنی.
بهبودهای کوچولو کوچولو ایجاد کن جانِ دل.
و بعدش درجه ناراحتیم کمتر شد.
الان خیلی بهترم.
همون دقایق اولیه به دلم افتاد بزنم نشانه ی روزانه.
الان زدم و این فایل اومد.
و قلبم گفت بنویسم از لحظه ی اکنونم.
الحمدالله الان بهترم.
خدایا مچکرم.
قند عسلم هم همین الان لالا کرد.
الهی شکرت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
بنام خدای زیبایی،خدای خالق عشق.
سلام استااد عزیزم ،سلام مریم جانم ،
سلام خانواده عزیز.
کار من شده تحسین کردن و باید بگم من به طرز عجیبی اصلا اعتیاد پیدا کردم به این تحسین و تعریف کردن :)
خدایاشکرت برای این فضای زیبااااا،چه رستوران عااالی چه ویو خوشگلی داره ،چه پنجره های بزرگی ،به به من همیشه عاشق میزهای غذا خوری هستم که ویو بیرون دارن و کنار یه پنجره بزرگن به بهههههههه.
من عاشق دیزاین غذاهاشونم ،خدای منننننن ب
چه دیزاین نازی دارن و چقدر با سلیقه تزیین میکنن.
به به چه مرغیییییی،چه رنگ و لعابی داره ،من اینجام شما امریکا ولی طعم غذا رو حس میکنم .:)
و اما نکته طلایی ،اون جوون هایی بودن که با عشق و علاقه ای که به اون سبک رقص داشتن ،بدون توجه و قضاوت به نگاه مردم و با اعتماد بنفس میرقصن،و خوش میگذرونن به بهههعهه ،چقدر این صحنه در لحظه زندگی کردنو به آدم یادآور میشه که تو باید از تک تک لحظاتت لذت ببری بدون ترس اینده داشتن.
تحسین میکنم ،که انقدر بهم انگیزه میدادن و همو تشویق میکردن،واقعااا این تشویقااااا به تک تکشون جونه تازه میداد.
در پناه خدا.
سلام
آخرش چه جالب بود و خوراکم از این قسمت بیشتر این بود
که خودت به خودت انگیزه بدی و تو جمع و بیرون کلا حتی بداهه هم شده اون کاری که دوست داری رو ارائه بده واین بهت پیشرفت میده.
دلم میخاد یه فیدبک تابلو بگیرم
چه خوبه راحت بتونی دراز شی واسه خودت و حتی با تپلی خودت تو صلح باشی که خودتو جمع و جور نکنی که مبادا پیدا شه شکم و …
به نام خدا ..سلام به همه ی بچه های سفر به دور امریکا استاد عزیزم و مریم زیبا..چقدر این قسمت هم زیبا بود.اون درختای خوش رنگ ..اون اسمون ابی…و اون رستوران خفن واون غذاهای خوشمزه ایی که استاد و مذیم جان سفارش دادند …
چقدر رابطه ی استاد و مریم زیباست..زیبا به معنای تمام کلمه …
واون حرکات اکروباتیک…چیزی که من به ذهنم رسید این بود که چقدر برای خودشون ذوق میکردند …وچقدر با خودشون در صلح بودند و با کسی کاری نداشتند … و واقعا چقدر حسادت در بینشون نبود …خدای من چقدر زیبا….
و استتاد که ازاد و رها روی چمن ها دراز کشیده بودند و از اینهمه زیبایی لذت میبردند….
خداروشکر برای این سایت پر از حس خوب
با سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربون
واقعا این فایل هم مثل بقیه فایلها نکات مثبت و انرژی و حس خوب داشت، از حس استاد نسبت به طعم غذا، اون رستوران تمیز و نگاه زیبای مریم بانو جان! به رقص گروهی و زیبایی اون باغچه.
واقعا چه ساختمان باعظمت و متفاوتی بود و چه فضای باز و تمیزی داشت جلوی آن
من هم از حس و انرژی رقصنده ها و انگیزه آنها حس خوب گرفتم و این درس رو برای من داشت که تشویق و حرفهای ما میتونه روی دیگران تاثیر گذار باشه.
ممنونم از استاد و مریم جان. همیشه شاد و سلامت باشید
استاد مدل گوشیتون چیه ، عاشق عکس گرفتنش شدم ?
به نام خدای مهربان
امروز شصتمین روز از سفر تعهد من به خودم هست امروز خیلی خوشحال هستم و احساسم فوق العاده خوب هستش چون امروز روز تولدم هستش و همیشه من روز تولدم خیلی خوشحالم و کلا روزی هستش که خیلی بهم خوش میگذره شده سالهایی که خبری هم نبوده و تنها بودم وشاید کیک وشمع هم نبوده ولی من در هر صورت در روز تولدم همیشه خوشحالم وحسم خوبه خداروشکر
با تغییر خودم ونگاه امروزم ار تمامی انتخابهایی که کردم و وارد این جهان مادی شدم راضی هستم از انتخاب شهر وکشورم تا پدر ومادرم وحتی تضادهام،اگر یه عمر پشیمون بودم از اومدنم در این دنیا فقط با یک تغییر نگاه عاشق تمام انتخابهام شدم و تصمیم گرفتم تا اینقدر روی خودم خوب کار کنم تا بتونم بهشت در این دنیای زیبای مادی تجربه کنم و آماده باشم برای دریافت نعمتهای بیشتر بهشتی دردنیای باقی و جاوید
امروز از خدا خواستم که آماده باشم برای دریافت آگاهیهای جدید در جهت رشد وپیشرفتم در مسیر توحید
در این فایل صحبتهای استاد پنجره جدیدی رو برام باز کرد و یک نکته مهمی که این روزها نیاز دارم برای شارژکردن خودم در مسیر هدفم و نادیده گرفته بودم و اون نکته مهم انگیزه بود البته در شروع هر کارو تصمیم وهدفی در چند روز اول به صورت خودکار انگیزه بسیار بالاست و اون شورو شوق رو باخودش داره برای استارت ولی کم کم با کم شدن انگیزه از اون شورو شوق کم میشه یا ازبین میره و باید حواس آدم باشه که در یک مسیر جدید وهدف روزمرگی وروتین بودن اتفاق نیفته چون حتما این موضوع باعث کمرنگ شدن سعی وتلاش برای رسیدن به هدف میشه و چون رسیدن به هر هدفی نیاز به تکامل وزمان داره باعث میشه اون فرد در این مدت زمان تا نتیجه سریع دلسرد وناامید بشود و از ادامه دادن دست بردارد پس باید همیشه با بهبود دادن خودم وکار کردن روی خودم در حال ساختن انگیزه های جدیدی باشم تا بتونم با شارژر شورو شوق در روند دستیابی به هدف در مسیر سرعت رو بیشتر کنم ومن این نکته مهم یعنی داشتن انگیزه رو در هر لحظه نمی دونستم و امروز به این آگاهی دست یافتم که با درست کار کردن روی خودم میتونم انگیزه های جدیدی در وجودم بکارم و با داشتن انگیزه مطمئنا مسیر رسیدن به هدفم خیلی لذت بخش تر خواهد بود به امید خدا