سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۰ - صفحه 8

308 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدامین براهویی گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    به نام خدای مهربان استاد عزیزم شادی و سلامتی بسیار بیشتری رو براتون آرزو دارم

    امیدوارم کلی بیشتر بهتون خوش بگذره.

    خب برم سر اصل مطلب این که من فوتبالیست هستم واقعیتش از کودکی میخواستم برم خارج کشور برا فوتبال به خاطر وضعیت مالی نشد تا این که نا خود آگاه از قدرت تجسم استفاده کردم و یه نفر قرار شد اسپانسر من شد که پول رفتم به خارج رو بده

    و به خاطر باور های اشتباهم اونم یه مشکلی پیش آمد براش نشد که برم خارج . راستش خیلی از تیم های اینجا خیلی پیشنهاد داشتم ولی خودم قبول نکردم برم تو تیم های منتخب استان و … راستش احساس میکنم من لیاقت خیلی بهتری رو دارم من لیاقت دارم بهترین فوتبالیست تاریخ بشم من میتونم این کار رو انجام بدم من بی نهایت فوق‌العاده بازی میکنم من خیلی بی نظیرم من ارزششو دارم که تمام رکورد های رونالدو و مسی رو بشکنم من توانایی شو دارم که توپ طلا و کفش طلا برنده بشم من لیاقت دارم لیگ قهرمانان اروپا رو برنده بشه من باور دارم روزی بزرگترین فوتبالیست جهان میشم و خداوند دقیق از طریق الهامات بهم نشون میده که چقدر من انسان بی نظیری هستم چقدر من عالی بازی میکنم . راستش تیم های اینجا هفته ای 3جلسه تمرین دارن هر جلسه هم 2ساعت ولی من تو هر روز 5ساعت تمرین مختلف دارم . الان داشتم یکی از فایل های قدیمیتون رو نگاه میکردم و روی باور هام کار میکنم یهو وسطش بهم الهام شد استاد تمام کامنت های سایت رو می خونه میتونی به اون بگی اسپانسرت بشه . راستش استاد من واقعا این توانایی رو دارم که بتونم بهترین فوتبالیست جهان بشم برا همین ازشما در خواست میکنم اسپانسر من بشید مگه واقعا منو از نزدیک ببینید که بدونید چه انسان فوق‌العاده ای هستم. میدونم از همین جا میتونم شروع کنم ولی اینجا احساس بد بهم میده میدونم همه جاهای جهان ظرفیت پیشرفت برا من رو داره کنم دارم رو خودم کار میکنم و از زندگی لذت میبرم حالا اگه شما هم اسپانسر نشی نه ناراحت میشم نه نگران میشم نه هیچی چون میدونم خدا بی نهایت دست برا پیشرفت من داره و حتی اگه تو کویر هم باشم رشد میکنم من ایمان دارم که من بهترین فوتبالیست جهان میشم من اطمینان دارم من مطمئنم .

    این کامنت رو گذاشتم ببینید قبول کنید اسپانسر من بشید. بازم تاکید میکنم پشتیبان من اون نیروی برتر هست و من روی انسان ها حساب نمیکنم چون انسان ها ممکنه یکی از دستان خدا باشن . میدونم که خیلی فوق‌العاده هستم میدونم این پتانسیل رو دارم و حتما این رسالت رو انجام میدم حالا مهم نیست از چه جایی و چطوری مهم اینکه من حتما انجامش میدم و از زندگی هم لذت میبرم مطمئنم اسپانسر من بشی استاد به احساس خوبت اضافه میشه .

    من به رحمت پروردگارم امیدوارم و به وعده هاش عمل میکنم همون طور این اواخر نتایج من ترکونده واقعا بی نهایت نتیجه پشت سر هم خیلی زیاد هستن نمیتونم بگم

    در پناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    The Viper گفته:
    مدت عضویت: 2817 روز

    سلام استاد. میخوام کمی باهاتون حرف بزنم.

    نمیدونم کامنت من رو میخونید یا نه.

    یادمه در یکی از سمینارهاتون گفتید:

    ارتباطات اونقدر مهمه که اگه به ما یه جهان بدن و بگن همه چیزش مال خودت با این شرط که تنها باشی، حاضر نیستیم بریم.

    الان دارم به این فکر میکنم که ای کاش این طرز فکر رو داشتم. کاش میتونستم از قضاوت دیگران، تمسخر دیگران و… به دور باشم. سه ساله که دارم تلاش میکنم حرف دیگران و رفتار دیگران در زندگیم رو خاموش کنم، اما هرگز این اتفاق نیوفتاد. من حساس تر و حساس تر شدم و حالا تبدیل به ادمی شدم که حتی شنیدن کلمه ای به شوخی هم من رو ازار میده و مدت ها حالم رو خراب میکنه. دیگه لبخندی روی لبم نمیاد. با دیگران دشمنم و فکر میکنم همه مشکل دارن و نقاب زدن. همه نمیخوان پرده ای که شخصیت کثیفشون رو نشون میده بکشن.

    اقای عباس منش من در یک گمراهی عجیبی هستم. با خودم و با اجتماع دشمنی دارم. خسته شدم از همه چیز. حتی اگه چند میلیارد هم بهم بدن حالم خوب نمیشه چون همش احساس میکنم کافی نیستم. ضعیفم. نارضایتی شدیدی که صبح تا شب بهم سوتی ها و تحقیرهامو یاداوری میکنه. به محض اینکه میخوام توجهم رو به چیز دیگه جلب کنم همه این افکار میان و اصلا یادم میره کجا بودم.

    نمیدونم حرف های منو میفهمید یا نه.

    اما حسی بهم گفت بیام اینارو بنویسم هرچی شد شد.

    عصبانیم از خودم. و بیشتر از خودم از دیگران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2520 روز

    به نام او که هرچه داریم از اوست:

    راستش رو بخواین این سومین باری که دارم این فایل رو نگاه میکنم اما بار اول و دوم چون با خودم در صلح نبودم نوشتنم نمی اومد اما الن انگار ذهنم از همه چیز خالی شده و تو آرامش کامل فقط دارم رو این فایل متمرکز میشم و اما احساس من از این قسمت:

    باز هم پنجره ی دل من رو دستی از دستان خدا به روی زیباییها باز میکنه آرام و بی صدا و منو با خودش وارد هیاهوی قشنگ مسیری میکنه که هیچ حایلی براش وجود نداره هیچ مرز محدود کننده ای نداره و از همه طرف آزاد و رهاست و چشمان من از این فرصت بدست آمده سرخوش و مست به گشت و گذار می پردازه و حرکت دورانی خودش رو شروع میکنه. ی دفه یاد بازی بچه ها می افتم که ی وقتایی دور خوردشون می چرخن و می چرخن و می چرخن اونقدر که سرشون گیج میره و میخورن زمین اما بازم بلند میشن و می چرخن و میچرخن و میچرخن چون از اینکار لذت میبرن. اینجا هم چرخیدن جسم و روح من شروع شده چرخشی پر از نور و روشنایی و سرسبزی و آزادی و فراوانی و ثروت و عشق. انگار که همه ی اینا تو ی فواره مثل همون فواره های آب اطراف ریخته شده و داره از جای جای این مکان روی آدم های اونجا میریزه از استاد و مریم جون گرفته تا تک تک اونهایی که اونجا هستن البته ما هم از این بارش بی نصیب نیستیم خدا رو شکر.

    بعد از کلی چرخیدن و گردیدن چون استاد و مریم جون تعارف نکردن چیزی بخورم(خخخخ) از این چرخونک با حال میام بیرون و میرم رو سبزه ها دراز میکشم وای که چقدر حال میده دراز بکشی و آسمون رو دراز کش نگاه کنی اولین باره که رو چمن اینکار رو انجام میدم. ی دفه رفتم تو دنیای کودکی یادش بخیر تابستونها بیرون تو حیاط تختخواب ها رو روی تخت های فلزی پهن میکردیم و دراز می کشیدیم و آسمون پر ستاره رو نگاه میکردیم الان دقیقا اون حس بهم دست داده بازم دارم اسمون رو نگاه میکنم اما ی آسمون پر از ابر . تا حالا اینجوری به آسمون ابری نگاه نکرده بودم آخه خیلی از هوای ابری خوشم نمی اومد اما الن انگار فرق میکنه و آسمون ابری هم زیبایی خودش رو داره مخصوصا که رنگ اون ساختمونها اینقدر بقول مریم جون گلدنه که ترکیبشون محشره.

    همین جور که غرق لذت بردن از این منظره هستم یهویی صدای موسیقی و رقص اون گروه منو به سمت خودش میکشه وای که سبک شخصی هر کدوم چقدر نمایانه هر کسی داره توانایی های خودشو نشون میده با اینکه که فرمت کلی دارن و از اعضا بدنشون بخوبی استفاده میکنن اما حرکات هیچکدومشون مثل اون یکی نیس و هر کدوم ی مهر تایید میزنه روی کار اون یکی و اونچه که داره موج میزنه فقط لذت و لذت و لذته وای که بینظیره.

    مرسی مریم جان مرسی استاد مرسی بچه های گل سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نداء عرب گفته:
    مدت عضویت: 2311 روز

    سلام مجدد به همه دوستان عزیز

    میگم مجدد ،چون دیروز برای این بخش نظر گذاشته بودم اصولا از وقتی همسفر این گروه بینظیر ، صاف و صمیمی شدم پیش میاد که اگه وقتم اجازه بده یه گریز دوباره بزنم و باز فایل رو ببینم و از نظرات سایر عزیزان بهره مند بشم ، بنحویکه در حین خوندن بعضیها یه دفعه یه ایده عالی به ذهنم خطور میکنه و اون شهود یا آگاهی رو به محض اینکه بتونم در دفترم یادداشت میکنم

    امروز همین جور داشتم فایل رو با دلم مرور میکردم و یه ذوق زیر پوستی وجودم رو فرا گرفت و ناخودآگاه روی یه نامه اداری که زیر دستم بود ، نوشتم :

    We have to celebrate every day

    وقتی بخودم اومدم ، اولش یه کوچولو هول شدم اما بلافاصله حسم رو خوب کردم و گفتم بهتر از این جمله نمی تونست که روی این کاغذ بشینه

    دوستان برای من که همینه ، این سفرنامه آروم آروم مثل یه چشمه راهش رو تو وجود ما باز کرده و راه اتصال ما رو به دریای بزرگ رحمت خدا فراهم کرده ، جوری شده که در پس هرچیز بجز لطف خدا نمیتونم چیز دیگه ای رو ببینم و مگه این دستاورد کمی هستش

    در سکوت و خلوتم با خودم حواسم به افکارم هست ،که مبادا آب وجودم گل آلود بشه ، ممکنه اون سمتی هم برم اما سریع خودم رو جمع و جور میکنم و باز به لطف خدا میتونم کلی قشنگی ، خیر ، برکت و روابط عالی ببینم

    تا همین چند وقت پیش گریه هام از سر استیصال و عجز بود الان جنس اشکم هم فرق کرده ، می رم که دستم رو بشورم بابت آب از خدا تشکر میکنم و می رم تو این فاز ، یه آن بخودم میام و میبینم اشکه که داره از چشمام سرازیر میشه اما جنسش فرق میکنه

    از نوع سپاسگزاریه

    از نوع اینکه خدا چقدر منو دوست داری و شرمنده میشم و انگاری که بارون همه جا رو تلطیف میکنه منم همین حال بهم دست میده

    تا ۳ هفته پیش چقدر برای دیدن این سفرنامه ،مقاومت داشتم و خودم متوجه نبودم ، پیش خودم می گفتم حالا که چی عین آمریکا ندیده ها راه افتادن ، هی خونه و ماشین به رخ می کشن و …

    که چی برن رستوران و سوار تاکسی بشن فیلم بگیرن

    استاد و مریم عزیز واقعا عذر میخوام اما باید می گفتم و نجوای ذهنی رو در نطفه خفه میکردم

    غافل از اینکه در هر کار بظاهر کوچیک هم میشه زیبایی دید میشه تخمه بو داد و لذت بردن و عالیترین فرکانسها رو ساخت

    میشه پله rv تعمیر کرد و لذت بردن و دست خدا رو که فقط برای کمک و تصحیح وضع اومده ، دید

    میشه حرفی نزد و در سکوت با خدا عشقبازی کرد

    و حالا این من جدید که انگار همیشه همین بودم چقدر همراه شده ، اصلا انگار واقعا با شما هستم ، استاد رو میبینم که فارغ از کون و مکان و قضاوت راحت روی چمنها دراز کشیدن و بخشی از شکمشون از زیر تی شرتشون بیرون زده ، می خندم نه خنده تمسخر بلکه خنده شوق از اینکه چقدر یه نفر میتونه خودش باشه

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای هدایتم به اینجا ، شاید خود الانم و خواسته هام خیلی با یکماه پیشم متفاوت باشه اما انگار خدا نمی خواست کاخ آرزوهایم رو بر روی یه جای سست بنا کنم و بدین وسیله بهم اجازه ، جسارت و توان درهم کوبیدن خود قبلی رو داد تا از خاکسترم دوباره گر بگیرم

    ممنون و سپاس از شما عزیزان که در و تخته شدین تا خواست خدا رو در این گروه محقق کنید

    در پناه الله یکتا احسن الحال رو داشته باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    کویین گفته:
    مدت عضویت: 2251 روز

    استاد عزیزم مرسی که با ما این زیبایی ها رو به اشتراک میذارین . امروز موقع نهار این فایل رو دیدم و تمام احساسات فوق العاده شما به من ملحق شد . انگار که من هم کنار شما و خانم شایسته توی رستوران زیبا نشستم . کنار اون فواره ها ، کنار اون طبیعت زیبا و اون نور زیبای درخشان و عجیب هم نهارم بهم چسبید .

    منم مثل استاد به ساختمونا نگاه میکنم .

    وقتایی که تو مسیر سرکارم هستم برج های زیبایی وجود دارن و کلی آپارتمان های در حال ساخت .همش توی دلم به خودم و خدا میگم همه ی اینا یعنی ثروت یعنی خوشبختی . یعنی خوشحالی کلی آدم که یا صاحب خونه میشن یا ملکشون رو به ارزش خوبی میخوان بفروشن .

    مثل استاد که دراز کشیده بود و از نسیم و اون نور زیبا لذت میبرد منم صبح ها در مسیر از باد خنک پاییزی که میاد لذت میبرم . چشمامو مبندم یک ثانیه و نفس عمیق میکشم . نور خورشید که کم کم داره بی جون میشه رو حس میکنم .

    مثل خانم شایسته که دنبال زیبایی ها میره و کشفشون میکنه منم هرروز توی محیط کارم اینکارو میکنم . از میز زیبا ، کامپیوترم . وسایلم . ماکروویو زیبا و آدم های خوبی که هرروز باهاشون در ارتباطم .

    میدونم استاد وقتی دراز کشیده بودی و به آسمون نگاه میکردی داشتی سپاسگذاری میکردی . اینو حس کردم . مشغول تحسین آفرینده ی این همه زیبایی بودی .

    میدونم که بخش های زیادی توی وجودم هست که باید رشدشون بدم . تازه همهشون به جنب و جوش افتادن . خودشونو میکشن سمت فایل های شما استاد . گاهی بی اراده به سایت سر میزنم . تمام وجودم فهمیده که داستان چیه و داره له له میزنه برای هدایت و رشد و پیشرفت .

    بخش های وجودی من که نیاز به کار کردن دارن اینا هستند :

    ۱-بخش سپاسگزاری

    یکی از لطیف ترین و زیباترین رابطه ها بین خدا و مخلوقش . نمیدونم با اینکه از بچگی به ما میگفتن خدار و شکر کن چرا اینقدر این قسمت بین مردم ایران جای کار داره . شاید چون همیشه به دنبال ترس از خدا بود . و همیشه پشتش یه حس منفی به ما میدادن . ولی دارم تلاش میکنم که این قسمت فوق العاده ی وجودم رو به مدارهای بالاتر ببرم .

    ۲- بخش ایمان و شرک

    مهمترییییین بخش وجودی همه ی ماهاست به نظرم . حس میکنم بیشترین کار و تمرکزم رو این بخش نیاز داره . همیشه میگم به خدا ایمان دارم . میخوام بهت تکیه کنم . میخوام فقط از تو هدایت بخوام ولی در عمل بیشتر جاها خلافش صورت میگیره متاسفانه . این که خیلی جاها از قدم برداشتن و رو به جلو رفتن هراس دارم . اتفاقا امروز توی تلگرام سایت ، پیامی اومد درباره قسمت ورودی سایت «مرا به‌سوی نشانه‌ای برای واضح‌تر کردن مسیرم هدایت کن» . منم دوباره رفتم و روش کلیک کردم تا ببینم چه اتفاقی میفته و به طرز معجره آسایی اومدم به قسمت کتاب رویاهایی که رویا نیستن فصل ۵ ، ایمان راستین .

    خدا اینطوری هدایت میکنه . من ازش در تمام طول شبانه روز هدایت میخوام . و اون لطفشو بهم نشون میده . نباید از این نشونه ها ساده گذشت . زمانی که مدار ایمان بالاتر بره اصلا کل شخصیت آدم تغییر میکنه . نوع حرف زدن ، نوع نگاه کردن و دیدن ، نوع پیشرفت هات توی زندگی . اینکه استاد میگه هنوزم داره روی ایمانش کار میکنه نشون میده چقدر این بخش میتونه تحت تاثیر حرفهای شیطان قرار بگیره .

    مثل خود من که حقوقم از ماه قبل ۱/۵ برابر شده و مطمئنم به خاطر این مسیریه که توش هستم .اما یه چیزی پشت ذهنم نجوا میکنه که اینا نتیجه نیستند و بدون این زحمت ها هم ممکن بود اتفاق بیفته . سرکوب این صدا توی این بخش از خود ایمان هم مهمتره . چون چیزی که ایمانمونو سست میکنه و نمیذاره در عمل موفق باشیم این نجوای پشت ذهنه . و این نجوا فرکانس تولید میکنه . پس مهمترین وظیفه من توی این مسیر سرکوب شرک و تقویت ایمانه .امیدوارم که خدا بیشتر از این هدایتم بکنه تا بتونم قدم های استواری بردارم .

    ۳- بخش عزت نفس

    این بخش وجودم رو خیلی دوست دارم . حس میکنم دارم یک بچه گربه خیس که زیر بارون بوده رو تبدیل به یه شیر قوی میکنم . خیلی مراقبت میخواد . دست آموزه و میشه قوی و سالمش کرد . عزت نفس چیزیه که انگار خودش میخواد رشد کنه و از اون جای کوچیک که براش درست کردیم و زندونیش کردیم اصلا خوشش نمیاد . عاشق اینم که برنامه ها و کتاب های مربوط به اعتماد و عزت نفس رو بخونم . تمرین هایی که داره و کارایی که باید برای این بچه گربه ی کوچولو کرد بسیار بسیار مهم و کلیدیه .

    ۴-بخش باور فراوانی

    پول پول پول . همه چیز با پول به دست اومده . پیشرفت کره زمین توسط ما انسان ها با پول میسر شده . ساخت شهر ها و دریاچه های مصنوعی . جنگل های مصنوعی . زیست بوم های شبیه سازی شده . ربات ها . با علم و پول این اتفاق ها افتاده . ثروت (مادی و معنوی) لا یتنهی هست . انتها نداره . پول های روی زمین هرروز داره بیشتر میشه . طبیعت های بکر و ناشناخته زیادی وجود دارن که ما هنوز کشفشون نکردیم . باید باور کنیم چون وجود داره . فقط کافیه توی یوتیوب سرچ کنین و عظمت اقیانوس ها و تنوع موجودات خاکی و ابی رو ببینین . کم که نیست به نظرم خیلی هم بیشتر از چیزیه که ما میخوایم .

    این چهارتا بخشی بود که به طور واضح نیاز دارم روشون کار کنم و به مدارهای بالاتر ببرمشون . میدونم خیلی چیز های دیگه میتونن باشن اما شاید به کار کردن روی این ها بقیه ضعف های وجودیمون کمرنگ تر بشن و دیگه خیلی اذیتمون نکنن .

    بیشترین قسمتی که دوست دارم روش کار کنم ایمانه . ایمان و عمل صالح . دوستان عزیزم مرسی که کامنت منو خوندین . اگر توی این قسمت پیشنهادی دارین با ذهنی باز و قلبی مشعوف پذیرای صحبت های زیباتون هستم .

    خیلی هم زود کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو خواهم خوند .

    سپاس از همه عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      سپیده حاتمی گفته:
      مدت عضویت: 3706 روز

      سلام.دوست عزیز ممنونم بابت کامنت فوق العاده و زیباتون خیلی استفاده کردم. دقیقا خودم به این نتیجه رسیده بودم که این چهارتا موضوعی که گفتید پاشنه اشیل منه و چند روزه از هدایت و ایمان شروع کردم و دارم اساسی روی خودم کار میکنم منتظر یه نشانه بودم از درست بودن مسیرم که خداوند از طریق شما هدایتم کرد.خدای خوبم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      نداء عرب گفته:
      مدت عضویت: 2311 روز

      سلام دوست عزیز

      بسیار عالی تقسیم بندی کردین هرچند هر کس با توجه به مسیری که اومده ، بخشهای خودش رو داره اما مهم اینه که اول شناسایی رو انجام بدیم تا راحتتر بتونیم قدمهای بعدی رو برداریم

      کتابهای استاد هم عالی هستن

      خصوصا وقتی بعد از یه مدت بازم خونده میشن چون آگاهیها بالا رفتن جور دیگه تاثیر می ذارن

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مریم فروزانی گفته:
      مدت عضویت: 2480 روز

      دوست عزیزم سلام

      امیدوارم این کامنت به دستتون برسه چون چند روز هست که هر چی کامنت مینویسم ارسال نمیشه .

      دیدگاهتون فوق العاده بود وهمون چیزی بود که من بهش نیاز داشتم تا بشنوم .

      دیدگاه زیباتون رو تحسین میکنم واز اینکه دوستان فهیمی در این خانواده صمیمی دارم خداوند رو شکر میکنم .

      در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مژده حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2435 روز

      کویین عزیز کامنتت تاثیر گذار بود و عالی ،خداروشکر که همه در مسیر هستیم و داریم لذت میبریم و با درک و اگاهی مسیر رو ادامه میدیم و چقدر جالب که من دیروز این ۵ نکته ای رو که شما برای ما به اشتراک گذاشتی رو تو دفترم نوشتم و به خودم متذکر شدم که خیلی خوبه که قوانین رو درک کردی ولی یکم سعی کن حضورقلبی و ذهنی بیشتری توی این ۵ مورد داشته باشی گاها پیش میاد که در طی روز این ۵ قانون رو تو یکی دو مورد فقط حواسم بهشون هست و شب همون یکی دو مورد منو متحول میکنه و کلی به خودم افرین میگم و جالب اینجاست که ی جوری برای همسرم یا دوستم یا خواهرام در مورد اون دو مسیله صحبت میکنم که خیلی واضح کودک درونم رو میبینم که قیافه ی ی اندیشمند رو به خودش گرفته انگار ادیسونه ?( در مجموع این که خیلی ذوق زده میشیم) حالا دیروز به خودم یاد اوری کرده بودم که وقتی تو دو سه تا موضوع تمام قد حواست هست حالا فکر کن اگر همین حواس و حضور رو بیشترش کنی دیگه چقدر به خود خواهید بالید پس بشتاب?ولی کویین عزیز من خیلی نتایج به دست اوردم و به دست میارم ولی متاسفانه خساست به خرج میدم و به اشتراک نمیزارم و این دقیقا کاری بود که شما کردی و الحق و الانصاف مستحق دیده شدن و لایک هم هستی چرا که من نکرده ام ولی تو فکرشم که خاطراتی دارم بسیار شنیدنی بلکه بیام و تعریف کنم ?به امید دست به قلم شدن خودم ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        کویین گفته:
        مدت عضویت: 2251 روز

        مژده عزیزم

        مرسی بابت پیامی که گذاشتی . دقیقا منم متوجه شدم که وقتی به این نکات توجه میکنم هرچند کوچیک اما نتیجه میگیرم . البته نتایج کوچیک . با خودم فکر کردم که پس واقعا هرچقدر ه بیشتر و بیشتر متمرکز بشم نتایج بزرگتر میشن و برای من اینطوریه که چند روز بعد معمولا اتفاق های خیلی خوبی میفته که حاصله ایمانمه . اینقدر ذوق زده میشم که همون لحظه میام و اینجا به اشتراک میذارم . راستش من عاشق نوشتنم و همیشه هم دفتر خاطرات داشتم . حالا اینجا برای من بهترین مکان برای نوشتن اتفاقات و تفکرات مثبتمه .

        خوشحال میشم که تو هم تغییرات و نکته های عالی روزت رو برامون اینجا بذاری تا با خوندن پیام هات ما هم انرژی بگیریم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    الهه سجاد گفته:
    مدت عضویت: 3573 روز

    قبل از اینکه صدای استاد بیاد روی تصویر، من گرم تماشای فرد اصلی که مشغول انجام حرکات بود شدم . دو سه نفرشونو که دیدم با خودم گفتم : به جای اینکه کسی که داره میرقصه را نگاه کنی بیا و اطرافیانشون را هم نگاهی بینداز خب توی این تصویر که فقط یک نفر نیست 7_8 نفر دیگه هم هستن. وقتی اینکارو کردم متوجه نکته جالبی شدم : اینکه همشون چقدر متمرکز دارن به این فرد نگاه می کنند حواسشون پرت نیست حواسشون جای دیگه نیست:

    یکی اون ور رو نگاه کنه یکی تو گوشیش نگاه کنه یکی با یه نفر دیگه حرف بزنه… خلاصه حواسشون پرت این ور و اون ور باشه؛ واقعا همشون داشتن با دقت و تمرکز حرکات دوستشون رو دنبال می کردند این موضوع خیلی توجهم را جلب کرد و خیلی تحسین شون کردم … که همون لحظه صدای استاد اومد روی تصویر و ایشون در مورد انگیزه دادن اطرافیان به اون فرد صحبت کردند و …

    موضوع دیگه اینکه فردی که داشت حرکات رو انجام میداد وقفه بین حرکاتش نمیفتاد مثلا” یه جائی حرکت یادش بره یا ناخودآگاه مکث کنه یا هول بشه یا اشتباه انجام بده یا تعادلش رو از دست بده و بیفته یا … حالا علاوه بر اینکه استاد گفتن بداهه انجام میده یا کسی بگه چون خیلی زیاد تمرین کرده و… دلایل دیگری که دوست دارم اگه کسی برداشت دیگری داره بگه

    نظر خودم اینه که :من فکر می کنم شاید ریشه در اعتماد به نفس بالای فرد داره و اینکه خودشو باور داره

    نکته مهم دیگر صحبتی بود که دوستانم اشاره کردن و اون اینکه این جوانها بدون توجه به نگاه دیگران یا حتی دوربین اطرافیان و فارغ از نظر و قضاوت و دیدگاه مردم، مشغول به کار و هدف یا تفریح خودشان بودند و مشغول لذت بردن از لحظه حال بودن

    شاید ما هم اگه این دیدگاه قدیمی و پوسیده که : مردم چی میگن را بطور واقعی کنار بگذاریم بهتر بتونیم از لحظه لحظه زندگیمون لذت ببریم.

    ممنونم بابت این فایلهای آموزشی تصویری از زندگی واقعی تون ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2360 روز

    سلام عزیزان و دوستان همراه

    این فایل رو خیلی دوست داشتم. رستوران فوق العاده زیبا با غذاهای هیولای خوشمزه(نوش جان)، نسیم زیبایی که میوزه و درختان رو به رقص در میاره و رقص جذاب اون پسران سیاه پوست. چه زیبا استادم اشاره کردن به انگیزه دادن، من از انرژی که اونها به همدیگه میدادن و با شوق و ذوق همدیگه رو تشویق می کردن واقعا لذت بردم. البته چون اونها خودشون داشتن توی اون لحظه لذت میبردن و بدون توجه به اطراف، فقط کار خودشون رو انجام میدادن باعث شدن ما هم خیلی لذت ببریم و من یه لایک بزرگ بهشون میدم، دمتون گرم. من از دیدن این همه ساختمونهای بزرگ و بلند که هر کدوم به یه شکل خاص و متفاوت از بقیه ساخته شده، واقعا حیرت می کنم اما سریع به خودم میگم ببین این نتیجه داشتن ذهن آرام، مثبت و تمرکز بر توانمندی های خود انسان هست که باعث خلق چنین اثرات معماری و جذابی میشه که چشمها رو خیره میکنه، آفرین به این مردم آگاه و مثبت اندیش. همینه که روز به روز پیشرفت میکنن و به جلو میرن.

    مریم جونم دست گلت درد نکنه و خسته نباشی از فیمبرداری ، نمیدونی چقدر عاشقانه و با انگیزه و اشتیاق هر روز این فایلها رو میبینم، به زیبایی هاش آگاهانه توجه می کنم و مشتاق تر به انتظار فایلها و درس های بعدی میشینم. دوستتون دارم عزیزانم و خداوند بزرگ را هزارن بار شکرگذارم که مرا در این مسیر زیبا و پر رمز و راز قرار داد. شما را به دستان توانمندش می سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    sadegh adham گفته:
    مدت عضویت: 3517 روز

    سلام به مبدا آفرینش و استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    با دیدن این برنامه د راولین چیزی که نظرم رو جلب کرد فضای زیبا و مرتب سالت و هیاهوی آدمها در تصویر بود که انگار خودم در آنجا حضور داشتم .

    بوی غذاها و اندک در رستوان پیچیده بود و بازم نشانه های فراوانی و نعمت که در جای جای جهان گسترده شده است، مشتری های بسیار که با آرمش درحال خوردن و یا سفارش غذاهاشون هستند و دیزاین عالی غذاها که استاد و خانم شاسته سفارش دادن واین محبت و عشق و همدلی همراه با رهاییکه هر روز بیشتر و بیشتر مرا مجذوب و شیفته تر میکند تا بتوانم با پیرامونم در صلح باشم ،صلحی نه از جنس وابستگی بلکه رها و آزاد.

    چقدر یک امر تکرار مثل غذا میتونه برایمان لذت بخش باشه که استاد اینگونه با دیدن غذا مانندیک کودک ذوق میکنند و چشمانش پر از برق خوشحالی میشه واین چیزی نیست جز شکر نعمت شکر در لحظه بودن فقط میتوان در لحظه بود واحساس شوق کرد.

    در زمان گلدن تایم انگار که حضور باد درمیان درختان آنها را به شور و شوق دعوت میکند و درختان را به رقص سماع دعوت میکند .

    رنگها در کنار هم عشق بازی میکنند و هر رنگ در کنار رنگ دیگری جلوه اش را کامل میکند.

    چقدر استعداد در کنار هم و چقدر زیبا هر کدام به نمایش استعداد و توانایی هایش پرداخته و نکته خیلی خیلی مهم این بود که آنها با انرژی دست به تحسین دوستانشان می پرداختند و چقدر زیبا و با صلح در کنار هم برای ارتقا و انگیزه هم هوارا میکشیدند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    زهرابانو گفته:
    مدت عضویت: 2390 روز

    با سلام به همه دوستان و استادان گرانقدر

    داشتم کتاب چگونه فکر خدارا بخوانیم استاد رو مطالعه میکردم یه متنی نوشتم گفتم بیام اینجام بزارم.

    ?خداوند انرژی است

    و جریان داره در تمام هستی و تمام جهان خلقت از این انرژی بی پایان سرچشمه گرفته

    و من نیز… و تو نیز …. و همه و همه

    و اگر این انرژی رو بشناسیم و درک کنیم، شکل خواسته های ما رومیگیره و وارد زندگی مون میشه

    و بقول ملاصدرا

    خداوند همه چیز میشود همه کس را

    مگر چه میخواهی که در خدایی خدا یافت نمیشود!

    ?و نحن اقرب الیه من حبل الورید?

    ?به بندگانم بگو که من از رگ گردن به شما نزدیک ترم?

    یعنی خداوند…این انرژی بی منتها…. در وجود منه

    سراسر وجود من جریان داره

    و هرروز که بیدارمیشم ازین انرژی جون میگیرم و دوباره متولد میشم

    اگر درکش کنم که همواره با منه و پیشمه اون وقت تمام افکار و افعالم توحیدی میشه

    وقتی باچشم دل ببینم که داره نگام میکنه که حواسش بهم هست، اون وقت سعی میکنم بهترین خودم باشم

    قطره ای یا ذره ای از این انرژی در وجود من هم هست همون لحظه ای که خلقم کرد….

    پس من هم خالقم

    خالق زندگی خودم

    ?خداوند

    مثل ابه که به شکل ظرف وجودیه تو درمیاد

    هر فرکانسی که به سمت این اب بفرستی شکل هم راستا بافرکانست رو به خودش میگیره.

    اگر فرکانس خوب بفرستی زیبا میشه و زیبایی هارو به سمتت میفرسته و اگر فرکانس بد و نازیبا بفرستی برعکس.

    ببین ظرفیت وجودت چقدره کمه یا زیاد

    به همون اندازه درکش میکنی.

    وهمین ظرف وجودی توه که به زندگیت شکل میده

    وبه اندازه همین ظرف وجودت نعمت و برکت وارد زندگیت میشه.

    ?پس ظرف وجودت رو با کار کردن روی خودت با تمرکز برنعمت ها و زیبایی های زندگیت و با شکرگزاری پیوسته از خداوند بزرگتر و بزرگتر کن.

    ?لئن شکرتم لازیدنکم?

    ?خداوند

    مثل اینه است هر شکل و حالتی از خودت نشون بدی همون رو بهت برمیگردونه.

    باتو همون جوری برخوردمیکنه که خودت باخودت برخوردمیکنی وتوقع داری.

    اگر برای خودت ارزشی قائل نیستی اون هم بهت توجه نمیکنه، چرا که کسی که برای خودش ارزش قائل باشه بلده که چه جوری به سمت خداوند بره و البته هدایت میشه (نه با گریه و زاری و اه و ناله)

    ?پس همیشه لبخند بزن و خودت رو در حس خوب نگه دار و نگاهت رو بر زیبایی ها بزار تاهمیشه سرحال و پرانرژی باشی و بهترین تصویرها رو ازین اینه بگیری.

    ?خداوند

    مثله خون تو رگهاته هرچقدر مراقب خودت باشی چه از لحاظ روحی و چه جسمی (که البته حال جسمی در پی حال روحی تغییر میکنه) بیشتر و بیشتر وجودش رو حس میکنی.

    ?پس همواره مراقب خودت باش،خودت رو دوست داشته باش،به خودت احترام بزار و برای خودت خیلی زیاد ارزش قائل باش تو باید برای خودت بهترین و مهمترین کس در زندگیت باشی.

    از لحاظ جسمی هر غذایی رو نخور و به خودت رسیدگی کن تا پراز حس خوب بشی و از لحاظ روحی باز هم مثل قبل فقط و فقط تمرکزت رو بزار بر روی زیبایی ها و نکات مثبت زندگیت.

    و خودت رو در لذت اون ها غرق کن و حتی در شرایط نامطلوب هم دنبال زیبایی ها و خوب کردن حست باش.

    ?خداوند

    مثله نوره همه جا رو روشن میکنه و اگه نباشه دنیات تاریک میشه دلت تاریک میشه غمگین و ناامید وافسرده میشی و اگر باشه پراز شور و نشاطی و در این نور زیبایی ها رو میبینی و لذت میبری.

    واگر پیرو قوانین باشی باهمین نورش هدایت گرت میشه به بهترین راه و روش ها.

    ?و الله بکل شیء علیم?

    ?پس خودت رو درگیر کن با این نور

    با شناخت خداوند از طریق مطالعه کتاب قران و آشنایی با قوانین و عمل کردن به اون ها خودت رو دور کن از درگیری های بیهوده دنیایی و لذت ببر از سیر کردن در این نور لایتناهی و ارامش بخش

    و ببین که چطور این نور در پرتو رخشانش راه رو بهت نشون میده و هدایتگرت میشه.

    ?الله نورالسموات الارض?

    خدایا عاشقتم ای نور اسمان ها و زمین

    درکم رو بالاتر ببر تا بیشتر و بیشتر و بیشتر به سمتت بیام من میخوام داشته باشمت تو تک تک لحظات زندگیم و میدونم که هستی در لحظه لحظه من

    فقط باید ببینمت باید چشمامو باز کنم باید پرده ای که از باورهای غلط جلوی چشمام شکل گرفته رو کنار بزنم تا ببینمت تا نورت بتابه برمن و جون بگیرم و راه رو از بیراهه تمیز بدم.

    خدایا شکرت را هرچه بگویم کم است…چه بگویم!

    استاد عزیزم صمیمانه ازت متشکرم که راه درست زندگی کردن رو بما یاد میدی.

    عمرتون بلند و پرعزت باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: