سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۰ - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

308 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سجاد قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2848 روز

    سلام خدمت خانواده گلم و استاد و خانم شایسته.راستش من هنوز این فایل ندیدم ولی میخوام تجربه خودم از یک مسافرت عالی رو بگم که تازه دیشب برگشتیم و امروز براتون می نویسم.یک هفته پیش من از مغازه برگشتم به خونه و قرار بود که بعد از ظهر هم به مغازه بدم ولی مادرم گفت کنسلش کن و آماده شو که دایی داره میاد دنبالمون که به طرف شمال حرکت کنیم .

    جالب اینجاست که قبل از این که من پامو شمال بزارم(جواهر ده) بارندگی نبود گویا سطح آب کمتر بود ولی ما شب به شمال رسیدیم در حالی که بارندگی خیلی عالی شد و این سفر رو برای ما زیباتر کرد و جالب تر این که تاوقتی شمال بودیم هوا خیلی خوب بود و خنک و روز آخر که داشتیم برمی گشتیم هوا داشت گرم میشد.

    ما تو ویلای خالم بودیم و فکر میکردم که باید کنیم تا راییم تصمیم بگیره ی جای زیبا بریم که دورم هست و با پای پیاده نمیشه رفت.اما ی روز که از لب دریا برمیگشتیم همینجوری ی دوری تو کوچه ها میزدیم که من ی جای عالی رو دیدم و وقتی به خونه برگشتیم من بعد ناهار راهی همونجا شدم و در طول سفر سه بار اونجا رفتم و بین راه هم دو جای دیگر هم پیدا کردم که خیلی زیبا بود ولی از اون راه براتون بگم که اول با پسر خالم رفتیم .

    ما وارد این راه شدیم که ماشین نمی تونست رد بشه .جایی مثل جنگل که کمی جلو تر یک راه دیگه بود ولی کسی رد نمی شد ی جای دنج و دل نشین .

    دو طرف جاده پر از بوته های تمشک??

    و یک طرف جاده اب می گذشت و طرف دیگه پر از درخت بود آنقدر زیبا بود که من نمیدونستم این زیبایی رو چگونه در عکس هام نشون بدم واقعا زیبا بود نمیتونم همه زیبایی های این چند روز را بیان کنم اما برام جالب بود که من به دنبال زیبایی ها در راه های دور می گشتم ولی این زیبایی نزدیک ویلای خودمون بود که حتی خاله و داییم که هر سال شمال هستند این زیبایی رو ندیده بودند واقعان خوش گذشت بهم ???ممنونم که کامنت رو خواندید راستی قبل این که بریم شمال از خدا خواستم که امسال شمال باشم و بعد از ظهر همون روز راهی شدیم ??هنوز یکمی گیجشدم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    Shirin گفته:
    مدت عضویت: 2265 روز

    با سلام استاد مهربونم و شما خانم شایسته بی نظیر

    بعد از اون پیاده روی طولانی که من هم با شما هم قدم همراه بودم واقعا باید به غذای جسم هم می رسیدم منم هم واقعا احساس گرسنگی کردم نوش جان خیلی خوشمزه بود در کنار همه اینا جملات و کلمات عاشقانه استاد عباس منش به همسرشون روح رو جلا می داد چقدر همخونی داشتن همش باهم ایشالا عشقتون سالیان سال پاینده باشه که هست همیشه و اون بچه های درحال رقص فارغ از همه دغدغه های اطرافشون نه تنها به گفته شما استاد عزیز به هم انگیزه می دادن یه جورایی نشون می دادن ببین تمامی اعضای بدنم اختیارش دسته منه و من به هر شکلی که دلم می خواد اونو حرکت می تونم بدم بچه ها یعنی فکر می کنید این عضوای بدنمون که اختیارش دست خودمون و ما می تونیم به هر شکلی که بخوام حرکتش بدیم و نشونش بدیم چطوری نمی تونم افسار اون ذهن چموش بازیگوشمون رو توی دستن بگیرمو رام رامش بکنیم این برای من تداعی شد با این فیلم من هم نمی دونم اون رقص چه نوع رقصی بود ولی هر چی که بود عالی بود و چقدر اون زن شوهر تماشاچی با دقت به ان بچه ها نگاه می کردن مطئنم توی دلشون بارها بارها اونا رو تحسین کردن

    ممنونم از شما خانم شایسته عزیزم چقدر کاری خوبی کردید روی اون بچه ها زوم کردید به ذهنم گفتم تو از همین الان توی دست منی حواست باشه پاتو کج نزاری قوانین رو رعایت کنی بازی گوشی و شیطنت بسه دیگه باید سه راه بشی از ته دلم واقعا اینو خواستم بی نهایت سپاسگذاریم از خدای مهربونم که منو به اینجا هدایت کرد و از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 3575 روز

    سلام. استاد. سلام خانم شایسته عزیز

    نمیدونم اگه این فایل ها نبود و من نمی برد به یه دنیای دیگه الان چه حالی بودم. فقط میدونم عشق عصرهای من اینه که بشینم سفرنامه ببینم حتی اگه نظر نزارم اما دنبال میکنم و حالم خوب میکنه.

    تو این روزهایی که یه تضادی داره داغونم میکنه فقط فایل های سفرنامه است که به من میگه دینا خیلی بزرگه و جایی هست که مردم قشنگ زندگی میکنن.

    بدون قضاوت از کنار هم رد میشن. یه عده جوون هم وایمیسن اونجا کار خودشون میکنن. تو دنیای خودشونن.

    تمرین میکنن. با حرکات همدیگه حال میکنن و حال همدیگه رو خوب میکنن. بقول استاد به هم روحیه میدن. هر کدومشون اومدن وسط بقیه اینقدر ذوق کردن که اولش فکر کردم اونا هیچی بلد نیستن اما یکی یکی اومدن و هنرنمایی کردن.

    کسی بهشون گیر نمیده. کسی بهشون کاری نداره. همه از زندگی لذت میبرن

    خیلی خوشحالم که این فایل ها آماده میشه. خیلی

    ممنونم خانم شایسته عزیز از تمام تلاشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3296 روز

    چه لبخند زیبایی در تصویر این قسمت است.

    چقدر زیبا استاد نشسته بود و شما رفتید به میز او.

    چه غذا های خوشمزه ای اینها نعمات خداوند هستند خدایا شکرت به خاطر این غذای

    خیلی خوشمزه واقعا گرسنه ام شد.

    چه هوایی به به یک هوای نیمه ابری و نسیم خنک . چقدر حال میدهد که روی همین چمن ها خوابید

    و بعد با سرما از خواب بیدار شد.

    چقدر این رقص اکروباتیک باحال بود.

    نور زرد خورشید ساختمان نارنجی رنگ را طلایی کرده.

    دیدم که چقدر با شور و شوق دارند تمرین می کنند.

    من نیز اینگونه ام و چیزی که فهمیده ام این است که من تنها با کارم زنده هستم.

    و از خدا خواستم تا اینقدر به من ثروت و آزادی بدهد تا بدون هیچ چیز دیگری آزادانه کار کنم و به جهان خدمت کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سیدمحمد لایق گفته:
    مدت عضویت: 2307 روز

    سلام و درود ب خانواده پرانرژی ام

    واقعا قدرت تحسین کردن و میشه تو این فایل دید میبینیم که عزت نفس و اعتماد بنفس در افراد بالاست که حسادت نمیکنند خودشونو مقایسه نمیکنن و حسادت نمیکنند ، یاد فایل استاد افتادم (قدرت تحسین )

    میخوام داستان خودمو بگم:

    دوستان پاشنه آشیل من عزت نفس و باورکمبوده

    از وقتی شروع کردم که روی خودم کار کنم یکی از تمارینم شده تحسین کردن موفقیت افراد و تایید موفقیتشون و اینکار رو حتی جلوی عزیزه دلم انجام میدم خیلی اوایلش سخت بود که از موفقیت دیگر آقایون جلوی ایشون صحبت کنم ولی شروع کردم اینکار رو و اینکه ب خود اون فرد میگم و تحسینش میکنم و میبینم که چقدر خوشحال میشه

    حالا تو همین مدت کوتاهی که دارم رو این باورم کار میکنم اتفاقاتی که واسم افتاده بخدا واسم معجزه بوده : افراد زیادی باهام خیلی مهربانانه رفتار میکنن(خداوند قلب هارو واسم نرم کرده)

    میدونین این مهربانانه رفتار کردن تا چه حد پیش رفته تا این حد که من در گذشته بخاطره باورهای اشتباهم ی وام قرض الحسنه گرفتم و هنوز اقساطش تموم نشده بود و حقیقتا منم مابقی اقساطمو دادم و یکیشون این ماه تموم شد خداروشکرررررررر ،خلاصه صبح موقع دیدن فایل سفرنامه دقایق اول فایل بودم که گوشیم زنگـ خورد جواب دادم و از سمت موسسه بود بهشون گفتم که من چنددقیقه دیگه با شما تماس میگرم و قطع کردم

    نجوا های شیطان شروع شد و من توجهمو گذاشتم رو دیدن فایل و صبحونه خوردن با لذت بعدشم با شهامت زنگ زدم و بنده خدا گفت اقای حسینی وام شما عقب افتاده اقساطش گفتم اره بعد ازم عذرخواهی کرد گفت ببخشید که زنگ زدم لطفا اگ میشه ی حرکتی بزنید بعدش گفت اصلا ما نمیخوایم روشما فشار بیاد و گفت آروم آروم هر طور میتونید پرداخت کنید منم گفتم حتما اینکار رو میکنم

    (خداوند قلب هارو نرم میکنه واسم و خداوند واسم آسان میکنه آسانی هارو)

    من این روزها موفقیت افراد رو بیشتر تحسین میکنم بخاطره اینکه تجربه کردم که هر چیزو رو تایید کنم از همون جنس اتفاقات واسم میفته

    خداوند حامی و هادی ماست قطعا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    رضا پورهاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2819 روز

    به نام خدای عزیزم … سلام استاد عزیزم سلام مریم شایسته سلام مایک خوبم سلام بچه های عزیز سایت … وای به به رستوران و غذاهای خوشمزه ..? چقد رستوران باحالیه اینجا live هستش انگار جون داره نفس میکشه بخدا با این وییوی که داره چه ویوی زیبایی خدایا …الهی چقد همه چی تو این رستوران باحاله از غذاهاش و مرغش به به منم عاشق مرغ وای خدای من …اینا همش نعمته اینا همش نعمته خدایا شکرت هر چی بخوای هست هر طور دلت بخواد وقتی این همه رستورانها رو میبینم میگم خدایا خدایا واقعا دریاها جمع بشن نمیتونن نعمتهاتو بشمارن خدایا بخدا الان که دارم مینویسمش و بهش فکر میکنم مبهوت میشم بخدا از این همه نعمت چطور شکرتو کنم قربونت برم …فقط یه قلم نعمت از نعمتهای خدارو ببین این همه رستوران های عالی با غذاهای عالی و متنوع که از میلیاردم رد میشه … خدایا شکرت …خدایا شکرت خدایا شکرت … وای رقص بچه هارو ببین چقد رفتن تو فاز کارشون غرق شدن که با دیدن خودشون مست میشن و ذوقشون بینهایته من بیشتر به ذوق کردناشون نگاه میکردم و کلی شگفت زده شده بودم کلی درس داشت برام که ببین اصلا بهشتت همون کاریه که میکنی یعنی لذتی که داشتن میبردن بالاترین لذت بود اصلا هر کی نگاشون میکنه بدون اینکه از رقصشون سر دربیاره خیره میشه و لذت میبره اون یکی لباس مشکیه که میرقصید یکیش بود دیوانه میشد منو میبینی رفته بودم تو فاز ذوق کردن اون نه رقصه بسکه با ذوق و شوق به هم نگاه میکردن و کلی لذت بردم …ترو قران استاد عزیزمو نگاه کن …الهی الهی چقد عاشقتم ببین چطور راحت دراز کشیده برا خودش تو چمنا …یاد اون حرفش افتادم که میگفت انقده غرق خودم بودم همیشه لذت میبردم که تو پارک قشنگ دمپاییمو در میاوردم میذاشتم زیر سرم میخوابیدم بایدم استادم به همچین جاهایی هدایت بشه خدایا شکرت خدایا شکرت تو چقد عزیزی الهی قربونت برم خدا عاشقتم …استاد عزیزم مریم شایسته بچه های دوست داشتنی عاشقتونم که ایقد صدق بالحسنی هستید بخدا …عااااااااشقتونم . عاشق این همه زیبایی این همه بهشت این همه دیدن و دیدن و دیدن و خدایا بهشت اینجاست این راحتی این همه خودمون بودن یعنی بهشت …ما خودمون بدنیا اومدیم پس باید خودمون باشیم .. دوستتون دارم ..عاشقتونم .????? دلم نمیاد باید ۱۰ بار دیگه نگاش کنم …میخوام بگم عاشقتونم …که ایقد عاشق زیبایی ها هستید اینجا بهشته بهشت چشمها و فقط زیبایی میبینه ..خدایا شکرت خدایا شکرت عزیزم ????????.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    sadegh adham گفته:
    مدت عضویت: 3532 روز

    سلام به مبدا آفرینش و استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    با دیدن این برنامه د راولین چیزی که نظرم رو جلب کرد فضای زیبا و مرتب سالت و هیاهوی آدمها در تصویر بود که انگار خودم در آنجا حضور داشتم .

    بوی غذاها و اندک در رستوان پیچیده بود و بازم نشانه های فراوانی و نعمت که در جای جای جهان گسترده شده است، مشتری های بسیار که با آرمش درحال خوردن و یا سفارش غذاهاشون هستند و دیزاین عالی غذاها که استاد و خانم شاسته سفارش دادن واین محبت و عشق و همدلی همراه با رهاییکه هر روز بیشتر و بیشتر مرا مجذوب و شیفته تر میکند تا بتوانم با پیرامونم در صلح باشم ،صلحی نه از جنس وابستگی بلکه رها و آزاد.

    چقدر یک امر تکرار مثل غذا میتونه برایمان لذت بخش باشه که استاد اینگونه با دیدن غذا مانندیک کودک ذوق میکنند و چشمانش پر از برق خوشحالی میشه واین چیزی نیست جز شکر نعمت شکر در لحظه بودن فقط میتوان در لحظه بود واحساس شوق کرد.

    در زمان گلدن تایم انگار که حضور باد درمیان درختان آنها را به شور و شوق دعوت میکند و درختان را به رقص سماع دعوت میکند .

    رنگها در کنار هم عشق بازی میکنند و هر رنگ در کنار رنگ دیگری جلوه اش را کامل میکند.

    چقدر استعداد در کنار هم و چقدر زیبا هر کدام به نمایش استعداد و توانایی هایش پرداخته و نکته خیلی خیلی مهم این بود که آنها با انرژی دست به تحسین دوستانشان می پرداختند و چقدر زیبا و با صلح در کنار هم برای ارتقا و انگیزه هم هوارا میکشیدند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3128 روز

    استاد سلام

    یعنی الان یه اتفاقی افتاد که دقیقا دقیقا همون چیزی بود که از خدا پرسیده بودم همین چند ساعت پیش…

    من وارد کار مورد علاقم شدم و یکسری اهداف رو پیدا کردم و حسم هی میگفت که روی احساس لیاقتت کار کن قول میدم همه چی درست میشه اما من حرفش رو گوش نمیدادم و میرفتم باورای اون کار رو میساختم و تازه اینم بگم که اینقدر از در و دیوار افراد جوونی که زیر سی سال به موفقیت رسیدن که بیشترشون هم زیر ۲۴ هستندرو پیدا کردم که اینقدر مشهو شدن و به هر چیزی که می خواستند رسیدند توی همین سن زیر ۲۴ سال که من همینطوری فقط میگم آخه چطوری آخه مگه میشه تو این سن به همه چیز رسید به ثروت به شهرت به موفقیت های بسیار بسیار بزرگ به احترام به محبوبیت به عشق به یک رابطه ی فوق العاده و الان عکساشون رو گذاشتم روی صفحه ی دسکتاپم و فقط دارم تحسینشون میکنم و همه ی ذهنم و کلم پر شده از اون کلیپ هایی که دیدم و از اون موفقیت هایی که شنیدم و دیدم ازشون و اینقدر به اهدافسصون راحت رسیدند که نگو و بهترین الگوشون مارتین گریکس هست که یک دی جی هست که از سال ۲۰۱۷ یا ۲۰۱۶(دقیقا یادم نیست) تا امسال به طور متوالی دی جی شماره یک جهان شده تو چه سنی تو سن ۲۳ سالگی هم سن منه این آدم واقعا همه رو متحیر کرده که چطوری اینقدر راحت به همه چیز رسیده مدیر برنامش میگفت که ما میایم شش ماه برنامه میریزم برای کاراش و همش توی سه هفته اتفاق میافته اینقدر پسر شادیه که نگو و همش اهل دیوونه بازیو و این جور حرفاست اصلا اینقدر مطلب داره میاد توی ذهنم که نمیدونم چطوری بگم شون خیلی خیلی این پسر روی من تاثیر گذاشت و در لوکس ترین حالت ممکن داره زندگی میکنه و چند تا خونه ی ویلایی داره تو جاهای مختلف جهان و با تیمش زندگی میکنه و یک تیم حرفه ای داره که همه جوون هستند بجز دو سه نفر که تیمش یه تیم س نفره هست و همه جونشون در میره براش تازه اینا رو توی کلیپهای چند دقیقه ای که ازش دیدم فهمیدم ببین بقیه زندگی اش چقدر موفقیت داره و وقتی کنسرت میذاره از کل دنیا میان برای کنسرت های این و توی چند دقیقه همه ی بلیطهاش فروش میره از چین از هند از دوبی از ال ای از همه جا میان فقط برای اینکه توی کنسرتهاش شرکت کنند و خدایا اینقدر مطلب داره میاد که نگو آها تازه تام هالند هم هست بازیگر مرد عنکبوتی که اون هم مثل منه۲۳ سالشه و بازیگر هالیوود هست و یک سوپر استار هست تو سن ۲۳ سالگی و شاون مندس هم هست که ۲۱ سالشه و یک موزسینه و خدا میدونه که چقدر کنسرتهاش شبلوغ میشه و چقدر معروفه و شهرت داره و چقدر همه عاشقشن خیلی خیلی خیلی های دیگه هستند

    باید بیام فقط یه بار همه ی اینا رو لیست کنم تا ببینیم که میشه تو جوونی به همه چیز رسید

    برید توی فوربس لیست پر در آمد ترین سلبرتی های ۲۰۱۹ رو ببینید و ببینید که چند نفرشون زیر ۳۰ سال هستند و چقدر افراد مشهوری هستند چه در آمدهای چند ده میلیون دلاری دارند.

    مثل تیلور سوئفت که ۲۹ سالشه نیمار ۲۷ سالشه اد شیران ۲۹ سالشه شاون مندس ۲۱ سالشه واااای خداییی من اساتد نمیدونی چقدر انرژی دارم انگار احساس میکنم که منم میتونم بشم و خودم رو قاطی این جمع جوون میبینم جاستین بیبر ۲۷ سالشه تازه یک سر اشپز معروف هم هست که الان اسمش یادم نیست اینقدر زیاد هستند که اسماشون رو هم یاد رفته و یک آشپز زیر ۲۰ ساله هست و یک رستوران رو داره میگردونه حالا میام میگم همشون رو یبار

    دوست خواهر من هم ۱۸ سالشه و سرآشپز یکی از این هتلهای معروف هست

    کایل جنر هم که جوون ترین ثروتمند دنیاست که ۲۲ سالشه

    بهترینشون برای من که طراحی می کنم کیئرون ویلیامسون است که ساده ترین نقاشی هاش که خیلی روشون هم وقت نمیذاره حداقل ۷۶۰۰ یورو قیمت دارند و مردم برای خریدن نقاشی هاشون ثبت نام میکنند داشتی استاد

    تابلوهاش ظرف مدت ۱۵ دقیقه از طریق تلفن و اینترنت از سراسر جهان خریداری میشه

    تو سال ۲۰۰۹ ۱۹ تا تابلو رو به بازار عرضه کرد که تو یه حراج ۱۸ هزار یورو بفروش رفتند

    تو سال ۲۰۱۰ ۳۳ تابلو رو به قیمت ۱۹۰ هزار یورو فروخت

    دو تا تابلوی منظره کشیده که هر کدومشون ۴۴۲۶۰ یورو فروخته شدند

    یه تابول هم داره که اسمش بندر مواجیسی در کورنوال به مبلغ ۵۴هزار یورو فروخته شد

    تازه یه پسر بچسا یه بچس هنوز به الان که ۲۰۱۹ هستیم ۱۷ سالشه حالا اون بالایی ها ببیند که چقدر بوده سنش و یه بچه بوده

    اینه اینه میشه اینه فراوانی

    همه میگم که اینا نابغن اما من میدونم که این داستان داره از کجا آب میخوره واای خدا چه باورهایی رو بسزم چه غوغایی برپا کنم خدائیش باورهایی که دارم میسازم خیلی خیلی خفن هستند و حسم همش رو گفته استاد که چی بسازم برای کارم که هر وقت بهشون فکر میکنم اصلا همه ی وجودم رو ذوق پر میکنه و بعضی وقت ها خودم کف میکنم میگم ببین وقتی بشه چی میشه

    حالا اینو میخواستم بگم که داشتم روی باورهای کار طراحی ام کار میکردم و حس میمگفت که برو روی احساس لیاقتت کارکن من هم اولاش مقاومت داشتم اما بعدش رفتم کار کردم و الان دوباره یعنی امروز یک خورده شک اومد که برو روی همون باورهای طراحی ات کار کن و من گفتم یک نشونه ی محکم میخوام برای اینکه دیگه چشمام رو ببندم و فقط برم روی اون باور کار کنم بعد عکس این فایل اومد توی ذهنم و گفت که برو این رو نگاه کن و وقتی که اومد رو صفحه ی گوشی شما تصویر خیلی کنجکاو شدم که ببینم چیه بعد دیدم دقیقاً همون چیزیه که قرار بود ببینم ببین چطوری توضیح بدم که چه اتفاقاتی باید بیفته تا من به این جوابم برسم به ودتون واگذار میکنم ولی وقتی که دوربین زوم کرد روی صفحه ها من مونده بودم که از تعجب بخندم یا خشکم بزنه اصلاً مونده بودم و جالی اش هم اینه که دقیقا همون جایی که جوابم بود روش زوم شد و اونجایی که شصت اساد روش بود برای من نبود چون فریم به فریم رفتم دیدم و دیدم که نه جوابم همون قسمتی بود که روش زوم شد

    استاد واقعاً خدا کمک میکنه به کسایی که تو مسیر خواسته هاشون حرکت میکنن حسم بهم گفته که فقط توی این مسیر باش همون طراحی و ونقاشی هر چیزی که میخوای توی همین مسیره و اینقدر با همین افراد موفق بهم گفته که دیگه بیخیال بقیه روش ها شدم و قفط روی طراحی دارم تمرکز میکنم و استاد ، استادم گفته که اگه همینطوری پیش بری چند وقت دیگه که قراره نمایشگاه بذارم میگم که تو هم طراحی هات رو بیاری بذاری توی نمایشگاه، استاد هنوز سه ماه نشده که کلاس دارم میرم اما رفتم توی سیاه قلم و الان توی مقدماتش هستم و کلا تا الان سی تا دونه طراحی کردم فقط و اینقدر پیشرفتم عالی بوده و یه چیزی رو میدونی استاد وقتی که الان میشینم طراحی هام رو میبینم که قبلا کشیدم خودم احساس میکنم که به دوتا چشم دیگه نیاز دارم تا قشنگتر ببینم و با اینکه فقط اکسیس های ساده هستند اما قشنگ روح داره و قشنگ شادم میکنند و آرامش دارند تو خودشون و خیلی عظمت دارند تو خودشون و وقتی که نگاه میکنم انگار که من نکشیدم و هیچ چیزی رو از خودم یادم نمیاد اون موقعی که این رو کشیدم و نمیدونم چطور توضیحشون بدم انگار که من نکشیدم و انگار که یکی دیگه کشیده بخدا اینطوریه و هی میگم نه اینو من نکشیدم چون واقعا هیچی از خودم یادم نمیاد از اون موقعی که این رو داشتم طراحی میکردم.

    اره وقتی که این رو دیدم که صفحه زوم شد انگار که خدا صفحه رو زوم کرد و گفت که بفرما اینم نشونه ی محکم و واقعا خدا بود که این کار رو کرد.

    کلی دیگه از این افراد هست نه فقط توی هنرا توی چیزای دیگه هم هست که سعیم رو میکنم و میام میگم توی پاسخ همین کامنت.

    و الان دارم روی لیاقتم کار میکنم و همین الان که داشتم این مثالها رو میاوردم قشنگ فهمیدم که از احساس لیاقتشون دارند میخورند و خدا رو شکر جا افتاد واسم

    راستی اون رقصه رو من داشتم دیووانه میشدم چقدر قشنگ داشت حرکتا رو میزد منم داشتم روی صندلی حرکت ها رو میزدم و داشتم قشنگ تکون میخوردم باهاشون چون خیلی رقص من رو بوجد میاره و خیلی برام یه چیز با عظمت و با ابهتی هست و یه احساس نمیدونم چی بگم ولی وقتی میرقصم انگار که گریم میگیره و یه حساس سپاسگزاری عمیق بهم دست میده که بغضم میگیره و من قشنگ اون لذت و ذوق بقیه بچه ها رو می فهمیدم که تا یه حرکت میزد چجوری همه ی موهای تنشون سیخ میشد منمن داشتم همون طوری ذوق میکردم و بعضی هاش خلاقیتی بود ولی داشت عالی میزد

    استاد خیلی تعجب کردم و یه چیزی هم برام روشن شد از اینکه دیدم که وقتی که بچه ها داشتند می رقصیدند شما روتون اونور بود چون من اگه اونجا بودم آب دستم بود میذاشتم زمین و میرفتم قاطی اونا و فقط دیوونه بازی و فقط سیخ شدن موی دستا!!! خدائیش خیلی حال میده.

    فهمیدم که واقعا علائق هر کسی متفاوته و اینطور نیست که اگه من با چیزایی که استاد باهاشون حال میکنه و خیلی خوشحالون میکنه، من اگه باهاشون خیلی حال نمیکنم اشکالی نداره چون علائق هر کس متفاوته.

    من دوست دارم که همیشه رقص و کنسرت و بزن و برقص و بالا و پائین پریدن و نقاشی و خلاصه فقط هنر و فقط هنر باشه و کل سال دوست دارم که همینطوری باشه و فقط از این کنسرت به اون کنسرت باشه از این نمایشگاه نقاشی به اون نمایشگاه نقاشی باشه و طبیعت رو هم خیلی دوست دارم و خیلی با خودم یکی میشم اما این رقص و بالا و پائین پریدن یه چیز دیگس برای من و برای همین هم به همین مارتین گریکس هدایت شدم چون ایشون هم اینطوریه برنامش و کل سال رو داره فقط کنسرت میذاره و فقط داره عشق و حال میکنه و فقط داره پول میسازه و هیچ فرقی بین موزیک ساختنش و تفریحاتش نیست و فقط داره عشق میکنه در هر حالتی و کل سال رو داره فقط میرقصه و بالا و پائین می پره خیلی خیلی خوشحال شدم که به سمت یه همچین نشونه و الگویی ای هدایت شدم.

    فعلاً خداحافظ استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      معین امیرکار گفته:
      مدت عضویت: 2887 روز

      ووووو منم دقیق ۲۳ سالمه و دنبال الگو ها بودم که زیر ۳۰ سالن واقعا عالی بود دمت گرم با این متن پر شور و حالی که نوشتی واقعا عشق کردم

      واقعا سپاس گزارم از خدا و شما بهخاطر این متن زیبا و افرین به این اگاهی و تمرکزت روی قوانین متشکر و نوشتتو کامل کپی کردم که داشته باشمش و ازش استفاده کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مهری ناصری گفته:
    مدت عضویت: 1708 روز

    سلام به مریم عزیزم واستادچقدر زیبا بود چقدر این ارامش استاد، این ارتباط صمیمی با مریم جان ،این آزادی حاکم در آنجا این همه احترام بین شهروندان هر کسی رو بفکر فرو میبره ،واقعا چی در سر ما مردم ایران میگذره که خیلی کم دیده میشه این چنین صحنه هایی

    به امید بهتر شدن تک تک انسان های روی زمین

    مرسی مریم جان برای این همه تلاش برای بیداری بچه های خانواده عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 966 روز

    روز پنجم روزشمار تحول زندگی من

    سلام بر انسانهایی که ایمان حقیقی را در عمل زندگی میکنند.

    سپاسگزارم از استاد جان و مریم جان بحق شایسته و سزاوار زیبایی

    در این یازده دقیقه چقدر احساس خوب دریافت کردم

    ممنونم مریم جان اینقدر برامون تصویر زیبا ثبت میکنی

    میدونی کجای این ویدیو برای من جالب بود اینکه شما برای خوش اومدن مخاطب فیلم نمیگیری شما هرچی به دلت میشینه و زیبا هست رو به تصویر میکشی و اونقدر درون پاک و زلالی داری که اون حس و زیبایی رو از درون خودت به مخاطب منتقل میکنی، مثلا تصاویر مربوط به تمرین رقص اون جوانان، من احساس کردم خودت اونقدر از تماشای اونها داری لذت میبری، از تلاششون، از تشویق گروهیشون، از هیجانشون از بی وقفه انگیزه دادنشون به هم، درواقع زیبایی این تصاویر از خودِ تو بود مریم بانو.

    گاهی که بت فک میکنم، درونتون رو دخترک پاک و معصومی میبینم که نگاه خالصانه ای به دنیا و ادمها و کل هستی داره.

    چقدر زیباست که جهان هستی شما دونفر رو سرراه هم قرار داده

    چقدر زیباست این هماهنگی

    این هم فرکانسی

    این همراهی

    این همسفری

    زیباست، بسیار زیباست

    .

    دوست داشتم امروز برای تو بنویسم بانوی دوست داشتنی و مهربان

    .

    اینقدر بی ریا و زلال هستی که فک میکنم شاید یک پری هستی در نماد انسان

    .

    خوش بدرخشی همیشه

    قدردانم از اینکه اینجا اینقدر باارزش و پرمحتواست که من ساعات زیادی درروز رو اینجا سپری میکنم

    و

    روز شمار تحولم را اینجا میبینم

    همین چند روز پر شده ام از احساس خوب و احساس شکر گزاری

    خدایاشکرت

    انقدر میمانم و مینویسم و گوش میکنم که بشود آنچه عهد ِ میانِ من و توست⭐

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: