سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱

سلام خدمت همه اعضای این خانواده

استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز خیلی فوق العاده هستید و براتون بهترین هارو از خداوند منان خواهانم و این قسمت ازسفر به دور آمریکا هم مثل قسمت های دیگه عالی بود

از زمان آشنایی با استاد تا الان که دارم تایپ می کنم واقعا همه قسمت های زندگیم به لطف خدا زیبا و عالی بوده و اونم لطف خدا بوده که استاد عباسمنش و طرز نگاهش رو سر راه من قرار داد و همواره سپاسگزارم

یادمه از یه جایی به بعد همون موقع که تهران بودم دیگه برای من خبری از مشکلات و آلودگی و کلی مسائل دیگه نبود اون زمان من عاشق کوهنوردی و پیاده روی شدم انگار طبیعت جزء نیازهای ضروری من شده بود و‌دنبال فرصت میگشتم که برم کوهنوردی و با خودم خلوت کنم یادمه بعد چند ماه بهم الهام شد که برم یه کشور دیگه اینکه کجا نمی‌دونم به گوگل مپ نگاه کردم و داشتم نقشه کشورهای اطراف رو نگاه می‌کردم به غیر از عراق که اونجا زندگی کرده بودم یه جورابی دنبال تنوع بودم که جهان من رو به گرجستان هدایت کرد یه ماه قبل کریسمس من اومدم گرجستان هوا خیلی سرد بود ولی من اسمش رو گذاشتم زمستان گرم چون با هدایت و نشانه این سفر زیبا رو شروع کردم و در واقع میشه گفت مهاجرت کردم یادمه در تمرین ستاره قطبی قدم اول یه دو سه شب قبل اینکه استاد این فایل قدم اول رو روی سایت بزارن من واقعا خواب اون جنگل رو و اون راه رو دیدم که البته تو خوابی که دیدم یه اتفاق‌هایی پیش اومد که نشانه های تعبیرش رو تازه دارم میبینم بعد پنج ماه اگه اشتباه نکنم …

فقط میتونم بگم بابت تک تک لحظه های زندگیم از خداوند سپاسگزارم تقریبا یه ماه پیش بود با شروع ماه سپتامبر انگار یه زنگ خطری در وجود من بیدار شد گفتم خدا جونم الان نزدیک یک سال میشه که من مهاجرت کردم تنها امید من تو این راه هدایت خودت بوده ، در همه ابعاد زندگیم فوق العاده بوده و هست ولی از لحاظ مالی تغییر خاصی نداشتم نجواهای ذهنم شروع شد و من برای دقایقی داشتم بهشون گوش می‌کردم که دوباره من شروع کردم و با دیدن اتفاقات زیبای زندگیم و سپاسگزاری از خدا موفق به کنترل ذهنم شدم یادمه روز بعدش باز نجواهای ذهنم شروع شد این بار ضعیفتر عمل کردم ولی به خودم قول دادم از پسش بر بیام و به لطف خدا تعهد اصلی رو هیچوقت فراموش نکردم و نخواهم کرد گوشیم رو گذاشتم هر ساعت به ساعت رو حالت ساعت آلارم و هر بار به خاطر داشته هام تو اون ساعت یا هر چیزی که به یادم میومد سپاسگزاری می‌کردم و تو دفترچه گوشیم با تاریخ و ساعت مینوشتم هنوز هم هر از گاهی همین کار رو می‌کنم خیلی حسم خوب میشه و واقعا لذت میبرم اون سوال همچنان تو ذهنم مونده بود تا چند شب پیش زمانی که خواب بودم بهم الهام شد و دلیل اصلی دور شدن ثروت از من تمام این سال‌ها عدم احساس لیاقت بوده که واقعا در تمام وجودم ریشه دوانده این روزها یکی پس از دیگری ترمز های ذهنم دارن خودشون رو نشون میدن ..

یعنی خیلی واضح بهم نشون داد که مثلا ۱۰ سال پیش این رفتار خواهرم اون رفتار مادرم و اون شرایط باعث شد این احساس عدم لیاقت در تو شکل بگیره ‌و اینجوری روز به روز اوضاع بدتر بشه وتمام الگوهای ذهنیت بر پایه کمبود ساخته شود

مثلا این روز ها دوباره نشانه های از مهاجرت دارم میبینم که این بار برم قرقیزستان یا روسیه .. در حالی که داشتم از طریق یووتیوب تصاویر و جاذبه های توریستی قرقیزستان رو نگاه می‌کردم تراک بعدی از استانبول بود در حالی که اون فایل داشت بازار ترکیه رو نشون میداد یه لحظه انگار احساسم بد شد اونجا مچ شیطان ذهن رو گرفتم و یاد بازار عراق اربیل عراق. افتادم که یکی از الگوهای کمبود اینجوری در ذهنم تثبیت شده . با توجه کردن به سختی زیاد و در آمد کم ( دست فروش های پیر ) … تازه دارم درک می‌کنم که ذهن چقدر قدرتمنده و چقدر در زندگی ما تاثیر داره و کنترل ذهن چقدر مهم‌تر!!!!!!

خیلی خیلی سپاسگزارم چون این شروع خیلی زیباییه در زمینه ثروت و دوست داشتم بیام بنویسم و مطمئنم که تو این زمینه هم نتیجه می‌گیرم در قسمت دیگری الگوهای ذهنیم که مانع ورود ثروت به زندگیم بوده و اینکه ازکجا اوج گرفتن رو کاملا توضیح می‌دهم و امیدوارم هر چه زودتر بتونم از دوره روانشناسی ثروت استفاده کنم فقط میتونم بگم خدایا شکرت چون بعد این همه مدت حداقل ۲ سال تازه دارم حرف های استاد رو بهتر درک می‌کنم و خدایش این دو سال واقعا بدون وقفه رو خودم کار کردم اونم فقط در سایت عباسمنش . چون قلبم به آموزه های استاد اعتماد داشت امروز یاد گرفتم به قلبم بیشتر از همیشه اعتماد کنم ..

براتون بهترینها رو از خداوند منان خواهانم