سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱

به نام الله یکتا

سلام سلام سلام به همه ی بروبچه های سفر به دور آمریکا .

خانم شایسته عزیز چقدر امروز خوشحالم که میتونم کامنت بذارم تو سایت آخه چندروز میشه که هر چی کامنت میذارم موقع ارسال کامنتم قطع میشه اما امروز ایمان دارم که درست شده .

امروز باید دخترم رو میبردم دکتر وبا خودم دیشب گفتم بذار به روش استاد عباسمنش وخانم شایسته برم وراحت خوابیدم بدون اینکه ساعت کوک کنم .گفتم خدایا منو صبح ساعت هفت بیدارم کن وخوابیدم .یه چیز جالبی که برام اتفاق افتاده نحوه خوابیدنم هست .شب هرساعتی که بخوابم صبح هر ساعتی بخوام شاد وپر انرژی بیدار میشم وتو کل روز پر از انرژیم ومیدونم این تازه شروع این حالت عالیه .چنان آروم شدم که تمام کسایی که در کنارمن اینو حس میکنن ومدام ازم میپرسن مریم چیکار کردی اینقدر آرومی ومن فقط میخندم ومیگم سخت نمیگیرم همه چیز خودش به بهترین نحو ممکن با کمک خدا درست میشه پس دیگه نگرانی معنایی نداره ومیبینم باتعجب بهم نگاه میکنن ومیگن تو دیوونه ای ومن دیگه هیچی نمیگم وحرفای استاد تو گوشم میپیچه که با کسی بحث نکن برای کسی توضیح نده مگر خودش بیاد التماست کنه ومن سکوت میکنم .

توی این سکوتها به خودم برمیگردم وخودم وقوانینی که دارم یاد میگیرم رو مرور میکنم .

حالا که دارم کامنتم رو مینویسم نوبت گرفتم برای ساعت ۹/۵صبح وبا خودم گفتم اگر استاد بود چکار میکرد ویه جرقه توی مغزم خورد که میرفت دنبال زیباییها ومنم نگاه کردم ویه پارک زیبا دیدم که عده ای خانم داشتن ورزش میکردن واومدم اینجا .

وحالا رو چمنای خوشکل وسرسبز نشستم وفایل زیبای این قسمت رو که پر بود از عشق وصفا وصمیمیت رو نگاه میکنم .

امروز من توی این قسمت فقط زیبایی دیدم .

تو چشمای استاد وتوی صداش عشق رو دیدم

تو صدای مریم جون عشق رو شنیدم ویواش یواش دارم تکاملم رو طی میکنم که منم یاد بگیرم .منم درس میگیرم از اینکه وقتی با یه تضاد روبرومیشی بنشین وفقط روی زیبایی ها تمرکز کن .

باهمین چیزایی که در اختیار داری از اون لحظت لذت ببر وکییییییف کن .

فکر کنم تو اکثر ماها این همراهی کردن با آهنگ ها مرسومه .منم اینطوریم وهمراه آهنگایی که دوست دارم میخونم حتی یه دیرین دیرینشم از دست نمیدم وبا لذت تمام میخونم .خدایا شکرت به خاطر بارون رحمت الهی .

منم بارون رو دوست دارم واز صدای شر شر آب که میخوره به زمین لذت میبرم .عاشق هوای بعد از بارونم .

بوی نم سبزه ها

بوی خاک

وبوی هوا اصلا عوض میشن ورنگ آسمون بعد از بارون یه چیز دیگس .

بادیدن بارون یاد آبشار نیاگارا افتادم

یاد رهایی قطرات آب وباید یاد بگیرم رها باشم وخودم رو به دستان پر قدرت خداوند بسپارم .یاد همبستگی افتادم

چه عکسای زیبایی گرفته بودید استاد خیلی با کیفیت بودند وچقدر غروب زیبا بود .یه لحظه صفحه گوشیم تاریک شد وقیافه خودم رو دیدم که با یه لبخند بزرگ ویه تعجب تو چشمام از این همه زیبایی داشتم نگاه میکردم .واز خودم خندیدم .

خانم شایسته عزیز خیلی سپاسگزارم به خاطر اینکه زندگی استاد رو به ما نشون میدید وبازیباییها همراهمون میکنید .

من مشتاقانه منتظر خوندن نظرات زیبای شما دوستان عزیزم هم هستم .

شادباشید