دیدگاه زیبا و تأثیرگذار نازنین عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
اونجایی که استاد داشت آهنگ بارون سیاوش قمشه ای و میخوند و بعد آهنگ اصلی اومد، یه حس خاصی بود. تا حالا اینقدر دوست نداشتم بپرم تو فیلم و استاد رو بقل کنم و سفت بوسش کنم. همون لحظه گفتم انشاءالله ۱۰۰ سال همینجوری سالم باشی.
استاد، اونجا که داشتین از اون خانم مانکن خوش اندام و خوشگل عکس مبگرفتین، اول با خودم گفتم: نه داره از ساختمون ها عکس میگیره! اما بعد دیدم نه دارید از اون مانکن عکس می گیرید و تازه خانم شایسته هم داره نظر میده. بعد با خودم گفتم: wow دختر، اگر طرف مقابل من، این کار و میکرد چه واکنشی نشون می دادم؟!
گفتم دمت گرم خانم شایسته. به عنوان یه دختر چقدر اعتماد به نفس و احساس لیاقت دارید. با اینکه جلو دوربین زیاد رفتار و حرکاتتون رو نمیببنم اما حستون رو دریافت میکنم؛ هم از خونه داری و هم از برخوردهاتون با استاد خیلی چیز یاد گرفتم؛ از احترامی که به استاد میزارید تا روش شستن لباسهاتون و …
خانم شایسته خیلی دوست دارم بیشتر از روش استفاده شما از قانون بدونم. چون شما هم خانم هستین، فکر میکنم، یه چیزهایی از قانون رو با شما بهتر درک کنم از فیدبکی که از رفتارتون میگیرم. من اصلا فکر نمیکردم شما اینقدر کار خونه انجام بدین یا رفتارتون با مایک و … لطفا این جنبه از زندگیتون رو بیشتر برامون بگین.
البته مقاله های شما در بخش “راهکاربرای مسائل شما” من و دیوانه کرده. پیشنهاد می کنم بچه ها فقط این مقالات رو بخونید. حیفه قبل از مرگ این مقاله ها رو نخونیم. این سفر به دور آمریکا یک بروشور تصویری برای درک بهتر از استفاده از هر دوره ای که خریدیم. درک بهتر همه نظرات و مقالات و فایل ها و دورهای این سایت.
خدایا شکرت به خاطر هدایتت از طریق این سایت
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱149MB12 دقیقه
با سلامی به بوی خوش باران
زیباییهای که من دراین برگ سفرنامه دیدم وآگاهی های نابی که برایم مرور شد….
خدای من، چقدرررررر این خانمها زیبا وخوش اندام هستند ومن با دیدن زیبایی اندام وسلامتی شون، از خداوند سپاسگزارم بخاطر سلامتی وزیبایی اندام خودم چون وقتی جسم سلامت وروحیه ی بالا وزیبایی وتناسب اندام این زیبارویان رو دیدم به یاد نعمت سلامتی وزیبایی که خداوند به من داده، افتادم، خداجون شکرت که من هم در سلامتی واندام زیبا قرار دارم، البته من ورزش نمیکنم که با دیدن اندام خوش فرم این بانوان زیبا، این انگیزه در من بوجود اومد که حتماً ورزش کنم.
ونکته ی بسیار مهم اینه که اعتماد به نفس بالایی دارند واینگونه راحت بدون توجه به نظر ونگاه مردم، تمام تمرکزشون روی کارشون هست واین اعتماد به نفس فرکانسی رو به جهان ارسال میکنه که نتیجه ی اون هم این میشه که خداوند هم اونها روبه نقطه ی جغرافیایی هدایت میکنه که به راحتی وبدون توجه ونگاه وقضاوت مردم، دارن کارو برنامشون رو اجرا میکنن واصلا نظر دیگران براشون مهم نیست واینقدر خودشون رو با ارزش میدونن وخودشون رو دوست دارند که دنبال تایید وتحسین دیگران نیستن وباور خود ارزشمندی وعزت نفس موجب ارسال چنین فرکانس وبوجود اومدن چنین نتایجی رو براشون داره که یک شخص خوش اندام مثل مریم جان به تحسین وتایید اونها میپردازه ویک خدای عزت نفس واعتماد به نفسی مثل استاد میشینه روی چمن وازشون عکس میگیره ومن چه خوب جنس فرکانسهاشون رو با دیدن نتایج در پیرامونشون درک کردم وفقط همین چند ثانیه مرور قانون باورها وفرکانس ها بود برای من، وبه درستی این قانون باور بیشتری پیدا کردم.
چون این قانون همیشه وهمیشه درست جواب میده.
اونها احساسشون رو بخاطر نگاههای احتمالی دیگران درگیر نمیکنند تمام تمرکز وتوجه شون به فیزیک بدن وروحیه ی بالا وهمچنین نحوه ی اجراشونه وجهان هم داره به فرکانسهاشون پاسخ میده.
???استاد!!!
یعنی من عاشقتونم که چقدر با خودتون در صلح هستین.
واقعا ثانیه به ثانیه ی زندگی که من از شما دارم میبینم، برای من پراز درس وآگاهیه، ببین چه خوشگل وراحت روی چمنها نشستین واز اون خانمها عکس وفیلم میگیرید، اینجا هم قانون فرکانسها داره خودشو بهم نشون میده وبهم اثبات میشه واین باور در من قدرت میگیره که وقتی تو با خودت در صلح وآرامش باشیوبا احساس خوب در هر لحظه زندگی کنی واحساس ارزشمندی وعزت نفس داشته باشی، واز همه مهمتر توجه وتحسین زیباییها وباور هدایت خداوند در هر لحظه از زندگی رو خودت بپرورونی، جهان هم چاره ای جز هماهنگی با تو نداره، وقتی تو به منبع متصل باشی وحتی نزدیک باشی، خداوند همه چیز وهمه کس رو با تو هم ساز وهم نوازو هم قدم وهماهنگ میکنه که هم خیلی راحت بشینی روی زمین واز دیدن زیباییش ن لذت ببری وهم ازشون عکس بگیری.
خداوند من، سپاسگزارم بخاطر قوانین قشنگت.
_چقدر این طلاییه آسمون، زیبا وخیره کنندست، من به اندازه چهل سال، هرروز این رنگ رو در آسمون دیدم وچه قدر بی تفاوت وبدون هیچ حسی از کنارش رد شدم ولی توی همین سفرنامه با تمرکز بر نکات مثبت وزیبای اطرافم، این شده یه عادت که اکثراً هنگام طلوع و غروب خورشید کناره پنجره بایستم واسمون رو نگاه کنم وشگفتی این پدیده رو با عمق وجودم ببینم وخداوند رو تحسین کنم وبخاطر این حد از زیبایی وشکوه در خلقت آسمانها وزمین از خداوند سپاسگزاری کنم، طوری که احساس کنم خداوند به من خیلی نزدیکه واشک توی چشمام حلقه بزنه وچقدر بارها وبارها این تجربه ی شیرین رو توی این چند ماه اخیر چشیدم ولذت بردم.
????استاد جانم ومریم جانم چه قدر زیبا وواضح نتایج عمل به قوانین رو در روابط شما، در این سفرنامه بارها وبارها دیدم ودرک کردم وسعی کردم در زندگی شخصیم انجام بدم وچه نتایج بزرگ وزیبایی گرفتم و هر روزم با توجه به روابط شما وآگاهی هایی که استاد در ١٢قدم به ما میدن باورهام در زمینه روابط داره قویتر میشه واحساسم در زندگیم قشنگتره ونتایج بزرگتر وپر رنگتراز قبل میشه.
بارها دیدم که مریم جانم بدون هیچ محدودیتو وابستگی وبا آزادی واستقلال، با آرامش وبدون نگرانی از استاد جدا میشن وبه هر طرف که بخوان میرن وبا مردم صحبت میکنند وارتباط برقرار میکنند وحتی از اونها عکس وفیلم تهیه میکنند واین دقیقا نقطه ی مقابل رابطه ی من وهمسرم، قبل از آشنایی با استاد وقوانین بود وهمیشه پای من در قل وزنجیر محدودیتها وخط قرمزهای بی منطق بود که قبلاً همسرم رو عامل میدونستم وبعد با درک تدریجی قانون پذیرفتم که این نتیجه ی ناخواسته حاصل فرکانسهای خودمه وکم کم با تغییر باورهام وزندگی به سبک عمل به قوانین، زندگیه الان من هیچ ربطی در زمینه ی روابطم، با قبل نداره، چون از یه جایی همسرم رو یک فرد آزاد ومستقل پذیرفتم که زندگی به سبک شخصیه خودش و در مسیر قوانین داشته باشه، بدون هیچ حصر و وابستگی، چیزی که توی این برگ سفرنامه نمونه ی عینی وعملیشو دیدم که این آزادی ورهایی از بند محدودیت یک رابطه ی دو طرفست وباید اینطوری باشه واصلا این طبیعی هستش، دیدم که استاد چقد راحت از اون خانمهای خوش هیکل وزیبا عکس گرفتن وبه مریم جان نشون میدن.
ومن هم از وقتی همسرم رو یک انسان رها ومستقل باور کردم هیچ وابستگی نسبت به ایشون ندارم با وجود عشق فراوانی که بینمون هست، این آزادی ورهایی رو به خودم هدیه کردم وپاهای خودمو از بند محدودیت وابستگی رها کردم وپذیرفتم که هرکدوم از ما جهان مجزایی داریم که در اون جهان باید به شیوه ای که طبق قانون درست خداونده زندگی کنیم، وجودمون رو دوست داشته باشیم وبه اون ارزش بنهیم وسعی کنیم با باورهای درست وهماهنگ با خداوند وقوانین با خودمون در صلح باشیم، خودمون رو دوست داشته باشیم و وری زندگی کنیم که احساسمون خوب باشه، حالا این احساس خوب از کجا میاد!! ؟از اونجا که دیگه همسرم کنترل نکنم، بزارم راحت ورها زندگی کنه به هر شیو ه ای که دوست داره زندگی کنه، با احساس خوب زندگی کنه، چون این حقه اونه، ومن نباید ونمیتونم این حقو ازش بگیرم وفقط باعث ایجاد مقاومت وترمزی میشم که خودمو از لذت بردن باز میداره، وهمون طور این حق من هم هست وخدا میدونه منی که تا سر کوچه نمیتونستم برم وهمیشه در بند بودم با تغییر باورهام، چه سفرهایی که نرفتم وچه لذتهایی که از مسافرت با دوستانم با پسر شش سالم، نبردم بدون همسرم، وچه جاهایی که با همسرم رفتم وبا هم لذت بردیم وهر کدوم در دنیای خودمون ودر جهان خودمون زندگی میکنیم در دنیا وجهان هایی که خیلی بهم وصله، خیلی نزدیکتر از قبل، چون دیگه میله های قفسی بین ما نیست وهر دو آزاد ورها همیشه در حال پرواز هستیم مثل دو کبوتر عاشق میریم وپرواز میکنیم وزیبییهای جهان رو میبینیم وتجربه میکنیم گاهی باهم وگاهی جدا، وبعد روی یک شاخه زیر بارون کنارهم مینشینیم
درست مثل استاد ومریم عزیز که توی بارون زیر اون پل قشنگ که یه نور زیبای بنفش داره خودنمایی میکنه، عاشقانه از وجود هم واز قشنگی ولطافت بارون، لذت میبرند واواز میخونند دقیقا مثل پرنده های عاشق
خدای من شکررررررررررت که. قطرات بارون شدی، بوی بارون شدی، عشق شدی، ثروت شدی، زیبایی درختان بارون خورده شدی، ودر جهان پراکنده گشتی، اون خورشید طلایی که از آسمون به رود پلی از طلا زده وتو ای خدای من روی این پل طلا میرقصیدی برای من،
وتو ای خدای من که لذت عکاسی شدی برای استادم با این گوشی فوقالعاده، که نشانی از فراوانی ثروت بی انتهای توست همین گوشیه مدرن
مردمی که زیر پل بودند بدون عجله، با احساس خوب باهم حرف میزدند ولذت میبردند، بدون اخم و غرزدن که این بارون کی قطع میشه،! در لحظه شاد بودند.
وخدای من من هربار با دیدن بارون تورو به یادم میارم وحس میکنم کنارم هستی، الانم خودمو زیر اون پل حس کردم واینقدر این حس قشنگه که اشک تو چشام حلقه زده، یه حسی مثل حس عاشقی.
استاد خوش صدای من،با چه احساس قشنگی اون ترانه های زیبارو میخونین با درختان پشت سرتون که آب بارون ازشون میچکید ودیوانه کننده بود این فضا واین خیابونی که آب بارون اونرو مثل یه آیینه کرده بود که نور ساختمانها وخیابان وماشینها توش منعکس شده
عاشقتونم که عاشق خدا وزندگی کردید منو