سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱

به نام خدای هدایتگرم

سلام به دو استاد بزرگوار و دوستای مثبتم در این سایت الهی

وای خدای من بارش باران

چه هم‌زمانی بی‌نظیری که بعد از گذشت دو ماه از فصل پاییز بالاخره باران فراوانی از دیروز عصر داره می‌باره و چقدر جالب که امروز صبح من این قسمت از سفرنامه رو دیدم. چه همزمانی لذتبخشی…

خدای بیکرانم بابت بارش رحمت الهی باران در شهرم تهران با تمام وجودم سپاسگزارم. اینقدر این همزمانی برام جالب بود که من رو ترغیب کرد کامنت بنویسم و اینجوری از شما دو استاد عزیز که لحظه‌های قشنگ زندگی‌تون رو دارید با ما به اشتراک می‌گذارید و از خدای یکتای خودم سپاسگزاری کنم و نشون بدم که من عاشق این همه زیبایی و فراوانی هستم و آماده دریافت فراوانی‌ها و لذت‌های بیشتری هم هستم.

خدای وهابم بی‌نهایت سپاسگزارم.

چه خانم‌های خوش هیکل و زیبایی. چقدر این کشور آزادی داره که برای عکاسی مدلینگ در خیابون و جلوی همه مردم انجام میشه.

نکته خیلی جالب دیگه برام این بود که استاد از این مدلها عکس گرفت و به مریم خانم هم نشون داد. همون لحظه با رفتار زوج‌ها در چنین شرایطی در ایران مقایسه کردم. اصلا امکان نداره خانم به این راحتی برخورد کنه. مریم جان شما چقدر عزت نفس بالایی داری که حساس نیستی.

اصلا تو ایران آقا میترسه که در چنین شرایطی به خانم مدل نگاه کنه از ترس اینکه با خانمش دعوا و بحثش بشه و خانم‌ها هم حساس هستن و فوری نگران میشن و شاید پیش خودشون بگن وای من به این زیبای نیستم، من اندامم اینجوری نیست بخاطر همین پارتنرم به اینها نگاه کرد، وای حتماً منو دوست نداره و از این حرفها و نجواهای شیطانی؛ ولی استاد و مریم جان چه راحت با همه زیبایی‌ها فقط به عنوان یک زیبایی و توجه به نکات مثبت برخورد میکنن، این دو تا خانم مدل هم جزویی از زیبایی‌های چشم‌نواز امروز بودن، فقط همین و نه بیشتر. آفرین به این همه صلح درونی شما دو بزرگوار و این برای من به عنوان یک زن در ایران خیلی درس بزرگی داشت. خدای دانا بابت این همه آگاهی که از طریق این سایت و این سفرنامه داری به من عطا میکنی سپاسگزارم.