سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱

به نام آفریننده بارون

سلاااام استاد جاااان سلام مریم جوووونم

اینو بگم قبل از اینکه بیامو این فایلو ببینم داشتم با الله خودم دردو دل میکردم و خلوت کرده بودم

چقدر چسبید یهو اخرش گفتم خدایا دلم بارون میخواد شهرمو مهمون کن با این نعمتت

اومدم و کلی سوپرایز شدم با این صدای ناب بارون

بااین همه زیبایی اشکم دراومد از لذت

خدای من ،من عاشق صدای بارونم یعنی کلی لذت بردم از ته ته دلم

اصلا بوی نم خاکو احساس کردم

خیسی لباس هاتونو

خدایا شکرررت

ازاول فایل جا نمونم که اصلا چقدر لذت بردم

من واقعا اعتراف میکنم مریم جون چقدر در صلحن باخودشون و من در این موضوع واقعا مشکل دارم

استاد از اون مدل ها عکس گرفت و مریم جون رها ازاد با اعتماد بنفس برخورد کرد

و این مشکل از من که زندگی و برای خودم عذاب میکنم

خیلی ممنونم مریم عزیزممم که به منی که سن کمی دارم یاد دادی این نگاه و این برخوردو در رابطه

و باز مینویسم رابطتون فوق العادست و من تحسینتون میکنم عاشق این رابطه شدم پراز عشق پراز لذت پراز ازادی پراز اعتماد

و من سپاسگزار خدای بزرگم که شمارو سررله من گذاشته تا یادبگیرم الگو بگیرم خدایا شکرت شکرت

دقیقا منِ گذشته خیلی سخت گیر بودم

کلی نق میزدم وای اینجوری شد وای لباسم کثیف شد وای گِلی شدم و… اما با دیدن شما یادگرفتم از هرلحظه لذت ببرم نگاهمو تغییر بدم

و جالب این که زندگی هم برام اسون تر و زیبا تر شد

مثلا من عاشق قدم زدن رو شن های ساحلم اما از چسبیدن شن ها بدم میومد و عذاب بود برام

اینبار ک رفتم سفر باورم نمیشد من آسون گیر بودم لذت بردم کلی درحال قدم زدن عبادت کردم با خدای خودم خلوت کردم و انرژی گرفتم و در نهایت در یک دقیقه شن ها خشک شد و من در تمیز ترین حالت سوار ماشین شدم

کاملا برعکس تجارب قبلیم

و این راحتی رهایی لذت بردن ازاین خانواده یادگرفتم خیلی ناخوداگاه

مثل شما که زیر پل اهنگ خوندید با عشقتون لذت بردید عکس گرفتید خاطره خوش ساختید

و به ما درس مهمی میدید که از نعمت خدا لذت ببرید

عاشقتونم

❤❤❤❤