سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱

سلام و صدسلام به استاد عزیز و مریم جان و تمام دوستان همراه :

من این فایلو توی قسمت «مرابه سمت نشانه ام هدایت کن » دیدم . وقتی که در یک ضررو و زیان مالی ، هستم . 🙃 راستش همیشه فکرمیکردم هدایت کردن خداوند خیلی باید سخت باشه و باید از یه راههای عجیب و غریبی هدایت بشیم و همیشه آرزوم بوده که قبل از انجام هرکاری ، تصمیم درست بهم گفته بشه و این صدای درونمو که میدونم هست ، بشنوم اخه چه جوری ؟؟ . تا اینکه ….

دوهفته پیش ، تصمیم گرفتم یه مقداری از پول نقدمو تبدیل به طلا کنم . یکی دوروزی میرفتم طلافروشیا رو نگاه میکردم و قیمت میکردم . توی همین چندروزی که قصد خرید کرده بودم ، قیمت طلا هم جهانی و هم داخلی ساعت به ساعت بالا میرفت ، به طوری که درعرض یکی دوروز ، صددلار حدودا به قیمت انس طلا اضافه شد . و منم که هول شده بودم ، استرس شدید گرفتم که مبادا باتوجه به تفسیر بازار و شرایط اعتراضات ترامپ درامریکا ، یهویی اینقدر قیمت زیاد بشه که ارزش پولم کم شه و نتونم خرید موردنظرمو انجام بدم . ( باورهای محدود کنندم : ترس ازدست دادن و ضرر کردن ، باور کمبود ثروت ، تکیه کردن به ذهن استدلالی ، قدرت رو به فرد دیگری یا جامعه دادن ) خلاصه رفتم پیش یه طلافروش اشنا و نظرشونو خواستم و ایشون هم گفتند بلهه صددرصد طبق تحلیل تکنیکال فلان و نمودار فلان ، ما افزایش قیمت جهانی و داخلی طلا رو داریم. اینقدررذهنم بهم ریخته و اشفته شده بود که فقط میخواستم دچار ضرر نشم و خریدو انجام بدم که پولم سیو بمونه . اومدم خونه و به محض ورود به فضای اروم خونه ، یه صدایی از ته دلم گفت : آلما این خریدو بذاربرای روز شنبه . بسیییاااررر واضح و محکم و دوبارهم تکرارکرد . من هم تو جوابش گفتم روچه حسابی ؟! داری میبینی که چه جوری نمودارها لحظه ای افزایش دارند ازکجا معلوم که قیمتش شنبه بالاترازاین نباشه ؟؟ و اون صدا دیگه جوابی نداد.

و من فرداصبح بدون توجه به اون صدای مهربون و دلسوز ، به طلافروشی رفتم و به میزان دوبرابر خریدی که قصدشو داشتم ، طلا و سکه خریدم که مبادا دچار ضرر شوم ……..

الله اکبر ، خدای من ، چقدررر بزرگ و نزدیکی ….

استاد ، به محض خرید من و از عصر همون روز انس جهانی طلا و قیمت داخلی طلا شروع به ریزش قیمت کرددددتا همین الان هم که مینویسم ادامه داره …… چندروز اول ناراحت بودم اما عبارتهای تاکیدی قدرتمندکننده رو باخودم تکرار میکردم و میگفتم خدایا چه درسی رو باید میگرفتم ؟

اما روز سوم یا چهارم به لطف خدای مهربون ، درسی رو که باید میگرفتم ، به آگاهیم اومد :

«من همواره و درهرلحظه درحال هدایت شدنم . همواره ارامم تا الهام و شهود درست درونم رو دریافت کنم و به کمک شهوددرستم همواره تصمیمات کاملا درستی میگیرم .»

من فهمیدم که در لحظه تردید در تصمیمم برای خرید ، صدای هدایت شدنم و صدای خدا رو شنیدم ، اما چون باورداشتم این صدا رو درک کردن سخته و حتما باید خیلی شرایط خاصی داشته باشم تا درک کنم ، نتونستم ازش استفاده کنم .

بعداین ماجرا پی بردم که :

یه سری از باورهامو که بالاهم اشاره کردم تغییربدم .

صدای درون و هدایت ، هیچ استدلال خاصی برای من نداره و فقط میگه انجام بده یا انجام نده .

استفاده کردن ازش بی نهایت لذتبخش و آسونه

چون هم به نفعمه و هم چون درست میگه کار مو رو راحت و اسون میکنه و راحتتر به نتیجه میرسم. بدون هیچ فشار و سختی 😍

حالا بااینکه دچار ضرر مالی شدم ، اما خدارو هزاران بارشاکرم که بالاخره به ارزوم رسیدم و متوجه شدم صدای درون و هدایت شدن یعنی چی ؟ البته توی این فرآیند قطعا یکی دیگه از باورهای دست و پاگیرمو شناسایی و تغییر دادم که :« صدای درون شنیدن راحت و اسونه و من درهرشرایطی و باهرسنی درهرکجا میشنومش و بهش عمل میکنم .» و بااین تغییر باور قطعا دیگه لازم نیست تا دچار ضررها و زیانها بشوم برای اینکه شهودمو بشناسم 😉

استاااد بعداز این فرآیند ، دائم حواسم هست که هرتصمیمی ، هرتصمیمی میگیرم فقط به ندای درونم گوش بدم و طبق همون دریافتم ، انجام بدم و هرگز باذهن استدلالی و منطقی جلو نرم . و جالبه این ندا و صدا برای هردفعه قوی تر از دفعه قبلی عمل میکنه و من بااعتما‌بنفس بیشتر وجودشو تایید میکنم . و اتفاقهای خیلی جالب و شگفت انگیزی برام رقم میخوره .

خلاصه استادجان ، خیلی خوشحالم که هستین و من دارمتون ، حس خوبی دارم که در هرلحظه باسرعت نور و باشادی و شور ، رشد میکنم و هدایت میشم و خدارو شکر میکنم که این فضای عالی سایتو به من داده تا بتونم تجربیاتمو بنویسم و بابقیه شریک شم تا باورام و ایمانم به خالقمو قوی تر کنم .

شمارو که تکه هایی از وجود من هستید ،عاشقانه دوست دارم .❤️❤️❤️❤️…