سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱

به نام خدای مهربان | سلام به شما دوستان هم فرکانسی و استاد و مریم جان عزیزم

ابتدا سپاس گزار خدای مهربان هستم برای اینکه به من این فرصت رو داد تا هدایت بشم به سمت این قسمت از سریال زیبای سفر به دور آمریکا

اصولا عادت ندارم برای فایل های رایگان نظر بنویسم و معمولا فقط تمرینات دوره هارو انجام میدم و مینویسم

اما چون درحال حاضر در دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی و دوازده قدم هستم یکسری اتفاقات جذابی پشت سر هم افتاد که گفتم نظرم رو درباره اونها اینجا درج کنم شاید برای دیگران هم مثل من جالب باشه

نکته اول اینکه وقتی که بارون شروع شد به باریدن استاد و مریم عزیز هدایت شدند به سمت یک پلی که از برخورد بارون به خودشون پناهی داشته باشن و بتونن زیر اون پل استراحت بکنن و این همزمانی ها به من این نکته رو یادآوری کرد که وقتی که در حال ارسال فرکانس های درست باشی همیشه در بهترین زمان بهترین اتفاقات ممکن رخ میده و این همزمانی ها فوق العادست

نکته دوم میخوام درباره ظرف سوراخ و موانع و … درباره دریافت نعمت صحبت بکنم

وقتی که بارون شروع کرد به بارش 2 بخش زیر پل و خارج از زیر پل وجود داشت طوری که زیر پل خشکه خشک بود و خارج از اون داشت همینطوری خیس میشد من چون عادت دادم خودم رو ( یعنی دارم تلاش و سعی میکنم که به استایل زندگیم تبدیل کنم این کار رو ) به اینکه سریعا اتفاقات رو ربط بدم به قوانینی که استاد بیانشون کردن برامون سریعا وقتی این صحنه رو دیدم گفتم عه چه جالب همزمان که داره همه جا بارون میباره حق انتخاب با خودمونه که بمونیم زیر بارون و استفاده بکنیم یا اینکه بریم زیر پل و استفاده نکنیم از این بارون و ربطش دادم به ظرفی که میتونه زیر بارون نعمت و ثروت باشه و درش باز باشه و بارون داخلش بریزه یا میتونه درش بسته باشه و چیزی شامل حالش نشه بعد یک مهر تاییدی شد بر این که ما خودمون تصمیم گیرنده شرایط زندگی خودمون هستیم مثلا نمیتونیم بگیم چرا اون 4 5 نفری که الان دارن خیس میشن ( نعمت و ثروت دارن ) رانت دارن یا پارتی دارن یا شانس دارن یا …. اونا خودشون این انتخاب رو کردن که خالق شرایط زندگی خودشون باشن خودشون مقاومت بزرگی مثل پل رو کنار زدن و رفتن در مسیر بارون به قول استاد باران رحمت الهی همواره و همیشه درحال بارشه این ما هستیم که ظرفامون سوراخه دراش کوچیکه درپوش داره و نمیتونیم استفاده کنیم از نعمت ها ولاغیر

نکته سوم که نظرمو جلب کرد به خودش این بود که وقتی داری روی خودت کار میکنی و ایمان داری که مسیرت درسته و توکل میکنی به خداوند و سعی میکنی حالت رو خوب نگه داری و در مسیر این باور هستی که احساس خوب اتفاقات خوب حتی اگر زیر پل هم باشی مثل استاد و مریم جان حالت رو خوب نگه میداری و غصه این رو نمیخوری که ای بابا پس من چی ای بابا پس من کی پولدار میشم ای بابا چرا من پولدار نمیشم ای بابا چرا من شرایطم خوب نمیشه و همیشه سعی میکنی از همون شرایط و امکاناتی که در اون لحظه داری بهترین استفاده رو بکنی ک لذت ببری از زمانه حال و کیف کنی و بگی و بخندی و ته دلت این امید رو داشته باشی که اگر بقیه خیس شدن ( تونستن به نعمت برسن ) پس من هم میتونم و فقط کافه مقاومت هارو بردارم و استفاده کنم از بغیر الحساب روزی رسانیه خداوند.

نکته چهارم که توجه من رو به خودش جلب کرد رفلکت زیبای نورها در آسفالت خیس بود خب من بواسطه شغلی که دارم خیلی به این مباحث توجه میکنم و بسیار لذت میبرم و واقعا تحسین برانگیز بود برام این اتفاق.

انشاءالله که خداوند مارو هدایت بکنه به مسیرهای زیبا و توحیدی و راه راست راه کسانی که بهشون نعمت داده شده نه کسانی که برشون غصب شده و نه گمراهان

امروز 25 شهریور 1402 هستش

یادمون نره که برگی بدون اذن خداوند از درختان به زمین نمیافتد.

خدانگهدارتون.