سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۱ - صفحه 1

سلاممممم سلاممممم آی سلامممم هزاروسیصدتااا سلاممممم عشقممممم زهراااا جانننن آخه بیااا بغلت کنمممم اخهههه تو چقدر خوبی شاه دختررر تو چه بوی خدایی میدی .. ای جانممم

زهرا جان عشق دلمممم مممنوم عزیزممم که برای من نوشتی و احساست را نوشتی توی پروفایل خدای درونم توی سایت .. ممنونم عزیزمم انرژیش ده هاا که هیچ صدهاا که هیــــچ هزاران هزار بار بهت برمیگرده ..

زهرا یک چیزهایی حسم میگه دوست دارم بهت بگم نفس ..

اول اینکه میخوام یک هم پاره و یک دوست ایران گرد و دوچرخه سوار یکِ یکِ بینظیر و تحسین برانگیز را بهت معرفی کنم .. abasmanesh.com

Read it Plz

دوم اینکه میخوام تحسینت کنممم عشقمم عزیزم تحسین آقااا تو چقدر خوبی تو چقدر شجاعی یادمه خیلی وقت توی یک کامنت در مورد ترس از دوچرخه سواری گفتی .. و همون موقع که برای من نوشتی دیدم داری میری سفر با دوچرخه چقدررر تحسینت کردم چقدرر .. من دوستای دوچرخه سوار زیادی دارمم در جای جای ایران .. خداروشکر ..

واقعا تحسینت میکنم واقعا نگاهت را پرشور بودنت را قلمت را عزیز بودنت را نزد خدا در لحظه زندگی کردنت بیان احساست را تحسین کنم تحسین .. تو بینظیرییی نفس .. بینظیری بخدااا

خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمندت .. نمیدونم کجاایی ولی فکر کنم بهترین جایی هستی که باید باشی و بهترین زمانی هست که الان باید بخوانی ..

حسم گفت دو تا مسیر را بهت معرفی کنم واسه دوچرخه سواری.

چند مدت پیش تابستان پارسال بود فکر کنم من همین موقعاا قزوین بودم با همسفر عزیزم زهرا جان که فری لنسر هست و هر جایی هست الهی که قلبش پر از عشق خدا باشه خیلی هم ایشون تحسین برانگیزن خیلی خیلی سخنران هم هست مستقل هم هست بسیار زیبا هم هست دوچرخه سوار هم هست بک پکینگ هم هست و .. خداروشکر خداروشکر به خاطر وجود ارزشمند هر سه ی مااا ..

خب ما قزوین رفته بودیم کجا؟

قلعه حسن صباخ: قلعه الموت و دریاچه ی اُوان

اقااااا چطور بگممممممم چقدررر شگفت انگیز بوددد چطور بگم خوبه چطور بگم دیونه میشی از زیبایی اش چطورر بگم .. بخدا نمیتونممم فقط بگمممم که ماورایییییییی هست جاده اش ماوراییی ماوراییی خدای من خدای من ..

من و زهرای عزیز رفتیم قلعه و بعدش رفتیم دریاچه و اونجا شب کمپ زدیمممم وای باورت میشهه چقدرر شب میتونستی انقدرررر هوااا عالی بودددد که صاف کهشکان را ببینی خدای من خدای من هیچ وقت یادم نمیرهههه ببین مثللل یک نقاشییی بودددد اصلااااا خدای من خدای من خدای من خدایااا شکرت

خب ازت میخوام که در این دو مورد کمی سرچ کنی میتونی بری توی گوگل مپ به لطف وجودش که من خداروشکر میکنم به خاطر این نعمت و همینطور اینترنت و موبایل و لپ تاپ که چقدر کارر را ساده تر کرده .. برو ببین چقدر فاصله دارند ..

آقا حالا میخوام اینو بهت بگم جیزی که حسم موقع خواندن بهم گفت بهت بگم: اونجااا از همون قسمت الموت و معلم کلایه یک جاده هست که تو را میرسونه به جنگل سه هزارِ North

یک جاده ی رویایی که دوچرخه سوارهای زیادی اون مسیر را میرن .. یک جای بهشتی هست .. فکرش را کن از میان ابرها رد شدن یک جاده ی Dreamy … این را حسم گفت بهت بگم.

و یک پیشنهاد دیگه ..

دلم یهو خواست بهت بگم که تااینجا بسه اول پیام را بخوان و بعد سرچی بزن و بعد بهم پیام بده تا این پیشنهاد دومی را بهت بدم که دیگههههه واسش دیونه میشی تماممممممم

ولی یک دفعه دلم نیومد ( لبخند و چشمک ) گفتم بگممم تا زنده ام ..

آقاا توی ذهنت برو سفر از همین الان واسه زمستان خطِ جنوبی ایران از بندر گواتر که من اونجا هم قبلا بودم نقطه ی صفر مرزی ایران پاکستان تا بوشهر ..

یک مسیر عالیِ طولانی هست ولی بینظیره دوستان زیادی دارم که این خط جنوب را توی بهترین زمان آب و هوایی رکاب زدند .. و برعکسش هم توی همین تابستون خط شمالی ایران را ..

خلاصه این دو مسیر را هم گفتم بهت بگم.

من خودم دوچرخه سواری طولانی نکردم اصلا با دوچرخه تا حالا سفر نکردم ولی تااا دلت بخواادددد هیچهایک کردم توی همین ایران تااا دلتتت بخواددد پیاده روی کردم بیشتر پیاده روی را دوست داشتم و دارم .. ولی خب دوچرخه هم دوست دارم تجربه کنم .. وای وای بارون باشه و دوچرخه سواری هم کنی و فقط یک پانچو بارونی بپوشی و بزنی تو دلِ جاده .. اوف اوف

عاشقتم عاشقتم عاشقتم

دوست دارم.

امیدوارم که درهایی واست باز کرده باشه.

به خدای یکتا میپسپارمت دلت همیشه شاد و خندان باشه.