سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۲

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار دوست عزیزمان -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

اولش بگم که قبلا زیاددوست نداشتم کامنت بزارم. فکرمیکردم اگه کامنت بخونم وبنویسم وقتم تلف میشه. اما از وقتی مصمم شدم درست و حسابی با دوره 12 قدم روی خودم دقیق کار کنم، یعنی خودم رو کند و کاو کنم ، پاشنه آشیل هامو پیداکنم، از اول دوره 12 قدم رو شروع کردم و طوری شدم که شب قبل خواب باید حتماکامنت بخونم و بنویسم. چون فضای سایت خیلی انرژی مثبت داره.

الان دارم خودم رو کند و کاو میکنم، پاشنه آشیل هامو پیدا میکنم و دیگه مثل قبل نیستم که فقط فایل گوش می دادم و هیچ عملی در کار نبود. درست همون حرف استاد که میگن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است!

الان حرف های استاد رو درک میکنم. قانون اینطوریه که وقتی شجاعت به خرج میدیم و قدم برمیداریم جهان ما رو هول میده که قدم های بعدی رو با ایمان برداریم. این چند روزه ای که شروع کردم پاشنه آشیل هامو دارم مینویسم وبررسی میکنم ،به صورت ناخودآگاه هدایت شدم به کامنت بچه ها و به کامنت هایی هدایت می شم که اونجا دقیقا به جواب سوالاتم میرسم. این همونه که: باید هر لحظه خودمونو بسپاریم به جریان هدایت خدا و باورش کنیم و با تمام وجود و وارد عمل بشیم.

چیزی که تواین فایل خیلی دوست داشتم، رابطه ی عاشقانه ای بودکه با هم داشتین. چقدرخوبه که آدم انقد با  خودش در صلح باشه و بدون توقع عشق بورزه.

یه نکته دیگه که باید همیشه یادم باشه و بهش عمل کنم اینکه که: اتفاقات خوب هر روزمو بیام برا خودم تکرار کنم و سپاسگزاری کنم. اینطوری به اتفاقات خوب تری هدایت میشم.

انقدر ترکیب این سریال با دوره ۱۲قدم تاثیرگذاشته توزندگیم که با اینکه فقط به مقدار خیلی کمی از آموزها رو عملی کردم، امادر طول این هفت ماه انقد تغییر مثبت در زندگیم داشتم که خانواده بهم میگن: تو اصلا سعیده قبل نیستی و چقدر تغییر کردی. همین حرفشون بهم انرژی میداد که قدم هامو با عشق و احساس خوب، محکمتر بردارم و این قانون رو هرگز فراموش نکنم که: احساس خوب=اتفاقات خوب

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۲
    195MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

324 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ساناز جمشیدیان» در این صفحه: 1
  1. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 1031 روز

    دیروز بود به همسرم گفتم بیا یک بلیط بگیریم میریم جنوب و اونجا هر چی شد شد جا و مکان بسپاریم به خدا، شاید اشنا دیدیم یا مسیر بهتر و بیا تجربه اش کنیم اونم موافقت کرد و الان منتظرم خدا بهم زمانشو مکانشو بگه و با ایمان بریم میخوام این حس تجربه کنم خودمو بسپارم به دستان خدا و نترسم

    این راننده که سر راه شما قرار گرفت بهم یاداوری کرد ببین اون طرف دنیا هم یک نفر که فارسی بلده تازه راهنماییتم میکنه کجا بری چه رستورانی خدا برات میفرسته ما که الان ایرانیم و همه فارسی زبان، ببین چقدر ساده و راحت بهت گفته میشه ببین چقدر ادمهای خوب و دستان خدا هست

    قراره اینبار همش بسپارم به خدا بگم تو برام بچین

    خودم سه تا مقصد مختلف قیمت گرفتم ترکیه، هرمز، چابهار حالا کدومش میبره یا شاید یکجای دیگه غیر اینها بشه نمیدونم اما الان با دیدن این فیلم خیالم راحتتر شد که فقط انجامش بدم دقیقا پنج سال پیش من گفتم بریم سفر خارج کشور و قرار شد بپرسم تا شرایط بسنجیم یک تور پیدا شد دو هفته بعدش و دقیقا همون موقع هم به همسر من مرخصی دادن و ما رفتیم حالا اونموقع هم من چندتا جای مختلف قیمت گرفته بودم نمیدونستیم کجا و کدوم و انقدر همه چی سریع پیش رفت که خودمون باورمون نمیشد حالا من از سه ماه قبل داشتم برنامه ریزی میکردم و میکفتم یک سفر بریم و خدا دقیقا در زمان ذرستش یکجوری همه چیز فراهم کرد که من گفتم وای چطوری دو هفته ای اماده بشم منیکه انقدر همه چیز چک میکنم ولی انجامش دادم رفتیم گرجستان و اونجا یکنفر ایرانی پیدا شد رایگان ما را برد کل خیابونها را یادمون داد و حتی جاهایی که ما پیدا نمیکردیم تنهایی هم ما را برد بدون هیج هزینه ای، بعد ما یک شهربازی دیدیم گفتیم بریم فردا اینجا رفتیم و یکشنبه بود ما روزها را چک نکرده بودیم اصلا، جشن بود و بستنی رایگان میدادن و رقص و اواز، که منم عاشق بستنی چهار تا بستنی مختلف خوردم خخخ تازه من قوانین میدونستم اما مثل الان متعهد باشم و انقذر با اگاهی نبودم انقدر اتفاقات خوب تجربه کردیم حتی مسول هتل یک پسر بود که همه چیز برامون کفت کجا سیمکارت بخریم چطور شارژ کنیم کجا بریم مثل این توریستها یک نقشه بدست یک عکس پیدا میکردیم و صبح میزدیم بیرون که پیداش کنیم و همون نقشه را نشون میدادیم ادرس میدادن، حتی بهمون مترو معرفی کردن کلا راحت با مترو میرفتیم و برمیگشتیم نزدیک هتلمون، الانکه این قسمت دیدم به خودم کفتم ببین همه جا دست خدا هست ببین یکبار شده بازم میشه ببین استاد هم همینطوری پیش میره پس تو هم میتونی

    دیشب توی ستاره قطبیم نوشتم یک نشونه برای سفرم بده و امروز این فایل برام نشونه قوی بود که نترس و انجامش بده

    در قسمتهای بعد هر جا رفتم هر چی شد میام براتون میگم

    ممنون استاد که زبان خداوند هستید برای من و من هر بار با دیدن یک قسمت جواب میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: