سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۲

خدای خوبم ممنون هستم که همیشه و در همه حالت هوایم را داشتی و داری

چقدر خوب است که این چنین نگاه را داشته باشیم و اتفاقات خوب که در این روز تجربه کردیم و به یاد آوریم و مرورش کنیم و به یاد آوریم و سپاسگذاری کنیم

من حالا برای خودم این کار جز عادت خوبی زندگیم گشته است که هر شب وقتی به اتاق می آیم اولین کارم این است که تمرین ستاره قطبی را انجام دهم

و بعد از انجام این کار بیشتر لذت برده و نکته می کنم که چقدر خوب این خواسته های که نوشته بودم تیک خورده است

آنجا از خداوند سپاسگذاری می کنم بخاطر انجام شدن این خواسته

و سپاسگذاری از خداوند دارم که این توانای را به من دادی که خودم زندگی خودم را خلق کنم

و خلی خوب ذوق می کنم و لذت می برم

و کاری بعدی این است که هر شب یک صفحه از دفترچه را برای اتفاقات خوب امروزم بینویسم

و جالب کار اینجاست که این اتفاقات خوب همه شأن به ذهنم میماند و من یاد یاداشت می کنم و سپاسگذاری می کنم

و من اینگونه می نویسم خدایا شکرت که امروز فلان غذای خوشمزه را نوشجان کردم یا فلان اتفاق خوب را تجربه کردم

و در همان لحظه آن صحنه قشنگ به ذهنم می آید و خلی لذت می برم

و کار بعدی اینکه بازهم همین اتفاقات را در دفترچه ای که مخصوص اتفاقات خوب این سال جاری است می نویسم

و بعدا نگاه می کنم که من تقریبا نیم ساعت است که فقط این زیبایی ها و اتفاقات ایام روز را ثبت این خاطرات می کنم و خلی از این کار لذت می‌برم و با عشق این کار را انجام می دهم

و خداوند را سپاسگذارم که مرا به اجرای این تمرین خلی مصمم ساخته است

و من بصورت تاریخ وارر ثبت می کنم و تا حالا دفترچه های زیادی را پر کرده ام

بعضی موقع همکارانم سوال می کند که این چی کاری است که تو هر شب انجام می دهی و خستگی هم نداری

قبلا برای بعضی ها توضیح می دادم

اما از زمانیکه از استاد آموختم در این مورد با کسی دیگری صحبت نکنید تا اینکه آن فرد خلی تغییرات شما را دیده و خلی هم اصرار کند

و من می گویم که هیچ همین جوری برای دل خودم چیز های می‌نویسم

اما بیشتر شأن این چنین بر داشت کرده اند که من دارم خاطرات زندگیم را می نویسم

و بعضی موقع در جریان مار هم اگر اتفاق جالبی باشد می گوید این را هم در خاطرات خود اضافه کن

و من این چنین یک رویش را در پیش گرفته ام و از انجام این کار خلی لذت می برم

توی این فایل استاد وقتی اتفاقات خوب امروز را مرور کرد این موضع به ذهنم آمد و نوشتم

ابن راننده اوبر هموطن من بوده است

من هم اهل افغانستان هستم

وقتی داشت صحبت می کرد خلی برایم شرین بود

هم دری هم انگلیسی و خلی جذابیت داشت

خلی تلاش می کرد که به زبان فارسی صحبت کند اما خلی خوب نمی تونست صحبت کند

اما بازهم صحبت هایش جذاب و قشنگ بود .

استاد و خانم شایسته خلی خوشحال بودند که ابن چنین اتفاقی را تجربه می کند

و از زندگیش خلی خوشحال بود

از زندگی و بچه هایش صحبت کرد

اینکه دختر بزرگش قرار دانشگاه را شروع کند

و اینکه سطح تربیت بچها اینجا خلی خوب است

و این اعتبار خوبی که در این کسب و کار گرفته است خلی عالی بود

اینکه با مردم رویه و رفتاری خوب دارد

و این چنین محترم شمرده می شود

و با چی عشقی از استاد خدا حافظی کرد

و استاد چقدر خوشحال بود بابت اتفاقات خوب امروز

و اقعا که پر است از اتفاقات خوب و قشنگ اگر ما بی توانیم این اتفاقات خوب را ببینیم

استادان عزیزم از شما خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم

خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم