دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محسن عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
جریان این سریال خیلی عجیبه! چرا هر روز منتظر قسمت بعدش هستم و وقتی اطلاع فایل جدید روی بیلبورد سایت میاد، اینقدر خوشحال میشم. واقعاً جریان چیه!؟
این همه آهنگ در همه جا هست ولی آهنگی که مریم عزیزدر سریال میزاره، نمی دونم چرا یه جور با روحت عجین میشه که جزو لذت بخش ترین آهنگ ها احساسش میکنی و متن آهنگ عمیقاً در وجودت زمزمه میشه: “روز نو مبارک روزی نو خونه نو مبارک…
متن آهنگ روت تاثیر میزاره و حس فوق العاده ای بهت میده و آدم از کوچکترین موضوعات، لذت می بره:
نمی دونم چرا از یه پرتقال خونی قاچ شده در بشقاب اینقدر لذت می برم؛ یا خط کشی زرد وسط جاده که میگه بیا عزیزم درمسیر هدفهایت باش و با من بیا، احساسم رو خوب می کنه؛
چرا مزرعه زیبای ذرت و این همه زمین های سرسبز، حس فراوانی رو در من ایجاد میکنه. واقعا جریان عجیبیه!
چرا خوشگلی تابلوی no edge line نظرم رو جلب میکنه واستاد از همون جا میپیچد…. جریان چیه؟
چطوره که من می تونم از ظرف ها وسبزی و سیر و پیاز و فلفل شسته شده که خانم شایسته عزیز مرتب پشت سر هم چیده واسه غذا، لذت ببرم و فلفل هم نفر آخر در صف واسه رفتن به قابلمه… و فقط همین صحنه خنده برلبانم مینشاند جریان چیه؟
وقتی مریم عزیز پرده ی پنجره رو میزنه کنار و بارون رو نشان میدهد، حس شورانگیزی پیدا میکنم و احساسم عالی میشه. حس میکنم خودم هستم و همسفر این سفر و حس خانم شایسته رو نسبت به بارون درک واحساس میکنم. واقعا جریان چیه !؟
چرا این سه نفر هرجا میرن زیبایی رو میبنن و نشان میدهند!
چرا شگرگزاری و تحسین از زبان استاد و مریم عزیز نمی افتد؟!
چرا مریم عزیز لحظات این سفرنامه ها بدون هیچ چشم داشت و هزینه ای زحمت میکشه ثبت می کنه و هر روز وقت میزاره تدوین میکنه و میزاره رایگان در اختیار ما؟!
چرا هیچ استاد موفقیتی من ندیدم هر روز از زندگی شخصیش فیلم گرفته شه و واسه همه نشان داده بشه که عملگرا بودن در خودش دیده بشه؟!
مریم عزیز تک تک کامنت ها رو میخونه، کامنت منتخب، انتخاب میکنه و همه اینها یعنی وقت و انرژی.
چطور یک فیلم ۹ دقیقه ای می تونه اینقد تاثیر سازنده داشته باشه؟!
آیا این صرفا یک فیلم است یا خیلی فرکانس ها رو با خودش داره! و مهمتر از همه، باید از خودم بپرسم که جریان سفرنامه ها چه فرکانسیه که اینقدر منو با خودش همراه کرده.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۳138MB0 دقیقه
سلام به رهروان راه حقیقت
اینم زیباترین قسمت سفرنامه برای من که صدبار بیشتر دیدمش و میتونم بدون دوباره دیدن جز به جزشو بنویسم ،ویوی پنجره ویوی دلخواه منه که دوست دارم از پنجره خونه م بیرونو نگاه کنم اینجوری خیابون و خونه و ماشین باشه چندروز قبل جایی بودم که ویوش اینجوری بود حسابی رفتم تو حس که اینجا خونه ی منه و من اینطوری از پنجره شور زندگی رو میبینم آدمها رو میبینم ماشینها خونه ها درختها من به طرز عجیبی از دیدن رفت و امد آدمها خوشم میاد حس میکنم زندگی در جریانه مشکلاتم در نظرم کوچک میشن خدایاشکرت
پبش صبحانه میوه ی خوشمزه فک کنم استاد خیلی عاشق میوه ست نوش جوونتون ،اینم اهنگ زیبای خونه اصلا انگار این اهنگ رو برای من خوندن ،بازم جاده بازم ماشین و نشستن جلو اروی و عشق دنیا رو کردن ،دو طرف سرسبز جاده استاد یبار شنیدم شما گفتید که برای کوچکترین سرسبزی خیلی شکرگذاری میکردید و الان در سرسبزی مطلقید این تمرینیه که من خیلی دوست دارم اجراش کنم تا همفرکانس این سرزمین بشم واسه همین کلی گلدون تو اتاقم گذاشتم و هرروز باعشق باهاشون حرف میزنم خدایاشکرت
اسمون آبی، خونه های سفیدسفید از هرچیزی که دیدم تمییزتر و سفیدترن اصلا تو امریکا کثیفی نیست گردوخاک نیست بارون جایی رو کثیف نمیکنه و این عالییییه ،خونه ی سگهاشونم سفید و تمییز و زیباست ،مزارع سرسبز پر از برکت اصلا این کشور روستاهاشم عشقن که خونه ها وسط مزارع خودشونن خدایاشکرت
ماشینهای جلو خونه ها ،درختان بغل خونه ها فکر کن پنجره رو که باز کنی درخت ببینی به به ،راههای فرعی که منو به مهمونی دعوت میکنن ،سایه ی درختان که ادم هوس میکنه حصیر بندازه بشینه چایی بخوره، نرده های چوبی خدایاشکرت
علوفه های مرتب بسته بندی شده روی ماشین ،مزارع زیبا و وسیع ،هواپیمای تو اسمون استاد من هربار هواپیما میبینم از خدا برای تک تک سرنشینانش طلب خوشبختی میکنم دعامیکنم به فرودگاه که رسیدن یه دنیا عشق به استقبالشون اومده باشه و ارزو دارم خودم سوارهواپیماشدن رو تجربه کنم خدایاشکرت
خدایی باید تک تک این درختان رو به عنوان نکته مثبت نوشت چون هرکدوم زیبایی منحصر به فرد دارن ،بوته های جلو نرده ها و اونی که تو یه گلدون مانندیه چقد زیباهستن ،نرده های سفید ،حتی ماشین های کشاورزیشونم زیباهستند خدایاشکرت
یه استیت پارک زیبای دیگه که زیبایی در دل زیباییه ،مایک قوی و باعزت نفس که میره کارهای اقامت تو این پارک رو انجام بده چقد دوست دارم منم از بچگی بچه هامو اینطوری مسئولیت پذیر و بااعتماد به نفس بار بیارم ان شاءالله خدایاشکرت
ای جانم اینم مایک که گشنشه دخترمن از پارسال که این قسمت رو دانلود کردم تاحالا همراه من صدبار این قسمتو دیده و انقد از مایک خوشش میاد که همیشه میگه مامان فودفود رو بذار نگاه کنم و به فود گفتن مایک کلی میخنده ، صمیمیت مریم جان و مایک خدایاشکرت
به به عشق من اشپزی کردن اگه بدونی مریم جان من یکساله این فایلو میبینم و هنوز منتظرم برم خونه ی خودم و این غذا رو درست کنم چه روزی بشه اون روز ای خدایا ،بالهای خوشمزه ،طرف یکبار مصرف زیبا ،جعفری و سیرو پیاز و فلفل دلمه ای و ادویه که همه نعمتهای خداهستن و من که عاشق اشپزیم عاشق تک تک این خوراکی ها هستم نه صرفا خوردنشون بلکه وجودشون خدایاشکرت
ماهیتابه حرفه ایمون ،اینو الان یادم اومد اصلا هدایت من به سفربه دور امریکا بخاطر اشپزی بود توی یه پست اینستگرامتون اتفاقی دیدم یکی نوشته دقت کردید عزیزدل فقط مرغ و تخم مرغ بلده و من گفتم یعنی تو سفرنامه از اشپزیشونم فیلم میگیرن و اینطوری شد که اومدم شروع کردم به دانلود و زندگی باهاتون ،برگ بو و زیره و رب خوشمزه ،این پلوپز همه کاره که من با جوون و دلم عاشقش شدم که شما همه چی توش درست می کنید و یک وسیله شما رو از صدتا وسیله بی نیاز کرده دست سازنده ش طلا و بخاطر مشابهش که به زودی به اشپزخونه من میاد خداروشکر میکنم خدایاشکرت
برنج خوشمزه ای که تو شش دقیقه پخته شده و بوش تااینجا میاد ،مریم خانم اینجا یه جمله ی خیلی ضعیف به گوش میرسه که اصلا نمیدونم فقط من میشنوم یا واقعیه ولی شما میگید(هرکاری دلت میخواد بکن)واقعا همچین چیزی گفتید یا من انقد نگاه کردم توهم زدم!!!؟؟؟؟ ،اینم بالهای سرخ شده خوشمزه ای که صدای ترد بودنشون اب از دهنم میاره با این برنج خوشمزه با اون لذتی که استاد و مایک میخورن الهی نوش جونتون بشه عشقای من خدایاشکرت
اینم اون بارون محشری که توی فایل نورث مارکت بهش اشاره کردید و من اونجا یادم رفت عدد۶۳ رو بنویسم، مریم جان عجب حسیه عجب زندگیه یه که غذای خوشمزه بخوری همه جا رو تمییز و مرتب کنی ظرفهاروبشوری و بقیه که میرن بخوابن یا پی کارشون تو سکوت بشینی کاری که عشقته رو انجام بدی و صدرصد که یه قهوه هم واسه خودتون درست کردید بعد یهو بارون بگیره میخوام بگم شما وسط عشقید وسط بهشت و بابت این زندگی که ساختید تحسینتون میکنم بانوی خوبیها خدایاشکرت
حرکت درختان زیر بارون ،نیمکت زیر بارون ،برخورد قطرات بارون با زمین که برمیگردن بالا،کاردلی کارامون ،سانتافه ی عزیزمون نیست احتمالا استاد و مایک رفتن بیرون دوتایی و الان حسابی تنها هستید و همه جا ساکت و خودخود ارامش و زندگیه میدونید من چقد این صحنه رو تجسم میکنم بعدازظهره همه جا رو تمییز کردم همسرم و دخترم خوابیدن و بارون میباره و من قهوه بدست لب پنجره نشستم و دارم هم به بارون نگاه میکنم هم فایلهای استاد رو گوش میدم و تمام وجودم غرق ارامش میشه خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
ازاتاقم تا فلوریدا راهی نیست…
سلام به رهروان راه حقیقت
یک سال و شش ماهه که تصمیم به تغییر زندگی گرفتم و در همون اولین ماه بااستادعزیزم آشناشدم و اولین فایل ایشون به اسم قانون خلاء رو شنیدم اما هنوز آنقدر هدایت نشده بودم که بفهمم مسیر درست چیه و در حال آزمون و خطا بودم و از هرکانالی یک کتابی یک مطلبی یک ویسی برمیداشتم و میشنیدم و روشهای مختلف رو امتحان میکردم و به سرعت خیلی کندی در حال تغییر بودم
الان که فکرشو میکنم چقد بیراهه رفتم چقد واسه بخشیدن ادمهای دوربرم مطلب نوشتم تکنیک های عجیب و غریب کتابها رو انجام دادم و آخر سر عین اینکه روی یک چاه پراز زباله درپوش بذاری فقط ظاهرقضیه رو اصلاح کردم و در درونم همه چی آشفته بود و با کوچکترین اتفاق ناخوشایندی سرپوش چاه برداشته میشد و بوی گندش همه ی زندگیمو میگرفت و باز برگشتن سر خونه ی اول!
بالای چند گیگ کتاب و فایل توی گوشیم داشتم که همه رو دسته بندی کرده بودم برحسب تعداد دفعاتی که خوندم و هرروز یادم میرفت مطالبشون ، انقد حجمشون زیاد بود دوباره میرفتم میخوندم وسطشون خوابم میگرفت یهو یه اتفاق بدی می افتاد چندروز اصلا داغون میشدم و نجواهای ذهنی امانمو میبرید…
این شرح حال من قبل از این سفرنامه بود…
.
.
و حالا نهمین روز تولد دوبارمه و انگار یک برگ گلم که روی جریان آب شناورم و آرام آرام خودمو به جریان آب سپردم و فقط لذت میرم…
خدای من ، من بااین سفرنامه به کجاها قراه برسم شگفت انگیزه…
تمام کتابها و فایلها رو از گوشیم پاک کردم و بخدا انگار یک وزنه سنگین رو از پام باز کرده باشن و افتادم تو مسیر عباس منشی ها و از صبح تاشب هندزفری توی گوشمه و فقط صدای دل نشین استاد رو گوش میدم…
ودیگه حتی حاضر نیستم به هیچکدومشون نه گوش بدم نه بخونمشون چون الان که درک بهتری از قوانین دارم میفهمم بعضی هاشون واقعا اشتباهن یااصلا الکین فقط جذب مشترین و خلاص.حتی فایلهای داشتم مربوط به تربیت بچه که میگفتن رفاقت بین والدین وبچه معنی نداره والدین بایدجایگاشونو حفظ کنن و الان میبینم استاد که بامایک انقدصمیمی و راحته مایک چه تربیت فوق العاده ای داره!
.
.
.
الان که همه ی بارهای اضافیمو گذاشتم زمین میشینم جلوی RV و با تمام وجود غرق در اسمان فوق العاده ابی و زیبا میشم
چقد دیدن زندگی شماحال منو خوب میکنه..
چقد دیدن رانندگی شما در این هوای فوق العاده دراین جاده های پهناور و سرسبز و پراز نعمت قلب منو پر از ارزوی هجرت و سفر میکنه به سرزمینهای بهشت گونه ای که زندگی در اونها حق مسلم منه به سرزمین همیشه باران با خونه های سفید سفید وسط درختان سربرافراشته و چمنهای زیبا و آسمونی که هرلحظه ی روز یک لایه ابر زیبا اونو پوشنده که هوا وسط تابستونم عین بهار خنک و دل چسپه…
چقد دیدن آشپزی کردن مریم بانو عشق من به آشپزی کردن رو به غلیان درمیاره چون من اجازه ندارم غذا درست کنم و مادرشوهرم درست میکنه و عشق آشپزی کردن تو رگهای من جریان داره و مطمئنم جهان منو به سمتی هدایت میکنه که خانم خونه ی خودم بشم و هرروز با عشق باعشق و باعشق آشپزی کنم
چقد غذاخوردن با لذت شما منو شکرگذار کرده که هرچیزیو بالذت بخورم ،برای غذاهام پیازخام خلالی بذارم بغلش و با عشق بخورم انگار که دارم کباب میخورم و به طرز عجیبی توی ششمین روز تولدم یکی برام کباب بخره و من اصلا متوجه جذبم نشدم تافرداش که دوباره پیازخلال کردم دخترم گفت مامان کباب دیروز از این پیاز ها داشت و من یک لحظه شکه شدم که خدای من ، چقد راحت فقط با حس کردن کباب خوردن من کباب رو جذب کردم و اصلا هواسمم نبوده…
و این ایمانمو چقد محکم کرد که میشه با احساس خوب داشتن به هرچیزی اونوبه زندگیمون دعوت کنیم و من چقد مشتاق تر وباایمان تر و با احساس خوبتری بدون کوچکترین وابستگی انگار واقعا دارمش دارم هرچیزیو که میخوام حس میکنم …
.
همراه مریم پنجره رو بازمیکنم و دستم رو میبرم زیر بارون و خدای من انگار خیس خیس میشم…
تمام لحظه هام پرشده از توجه به نکات مثبت
فقط خودکار دستمه و ثبت میکنم و شکرمیکنم
اصلا از بغل یه اتاقی رد میشم آفتاب تابیده روی فرش آنچنان عمیق خدایا شکرت میاد روی زبانم که انگار پرواز میکنم
توی خواب هم فقط از خودم میپرسم الان به چه نکته مثبتی توجه کنم و حتی خواب دیدم رفتم آبشار نیاگارا و از دور خنکاشو احساس میکردم
انگار روح و ذهن و جسمم همه باهام هم راه شدن
اولین باره که من یکی شدم با تمام وجودم با تمام جهانم…
کوچکترین مقاومتی درونم نمونده کوچکترین زحمتی نمیکشم تا حالم خوب باشه کوچکترین تظاهری نمیکنم
خدای من قبلها چقد تمرین میکردم تا شاد باشم چقد به زور لبخند میزدم و یه زن افسرده و غمگین درون قلبم های های میگریست و نمیشد که نیمشد و الان چقد رهام …چقد ازادم
و خدایا شکرت که منی که تمام عمرم حس میکردم که متفاوت تر از اطرافیانم هستم که حس میکردم زندگی نباید اینطوری باشه که انگار یه چیزی کمه که نمیخوام مثل بقیه باشم الان تونستم راه حقیقت رو پیداکنم.
و این حس خوب رهایی حس خوب دیدن تمام مسیر زندگی را برای تمام عباس منشی های نازنین خواستارم
.
.
.
.
ار اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
دوست هم فرکانسیم سلام
من اولین قدم رو برداشتم و اون دیدن نکات مثبت زندگیم و ثبت اونهاست
و امروز یازده روزه هر اتفاق مثبتی میفته ثبتش میکنم از یه انگور خوردن یه وزش نسیم یه لبخند یه آشنا دیدن یک ثروت هرچیز ساده ای که قبلا نمیدیدم و حالم بی نهایت خوبه
من ان شالله به مرور هر تجربه ای داشته باشم مینویسم
و این اولین قدمم بود امیدوارم شماهم با دیدن نکات مثبت زندگیتون به این حال فوق العاده برسید
سلام دوست هم فرکانسی من
اتفاق خیلی جالبی افتاده
من دوسه روزه فایلهای توحید عملی رو میدیدم و اونجا کامنتهای شما رو میخوندم و خیلی از پیشرفت شما لذت میبردم
و الان اومدم سری به کامنت خودم زدم و دیدم چقدر جالب شما برام کامنت گذاشتید
و این هم فرکانسی رو به فال نیک میگیرم
بسیار بسیار سپاسگذارم از خدایی که شما رو هدایت کرد تا مسیری که رفتید رو برام بنویسید و از شما سپاسگذارم که به این هدایت لبیک گفتید
به امید الله هرگز از این راه باز نمیگردم
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست!
سلام دوست هم فرکانسی و بزرگوارم
چقد از خوندن کامنتتون لذت بردم چقد بهم انرژی داد چقد منو متعهدتر کرد که به قوانین عمل کنم چقد حالمو خوبتر کرد
براتون هرآنچه آرزو دارید رو آرزو دارم?