سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۳ - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای بخشنده و مهربان .

سلام استاد جان جانان

سلام مریم جان جانان

سلام بر مایک عزیز و دوست داشتنی

سلام بر همه ی بچه های هم دوره ای نازنین خودم .خدایا شکرت بابت وجود همه ی این عزیزانم…

امروز صبح مامان زنگ زد .کمی دلش از یه موضوعی گرفته بود .سعی کردم بهش آرامش بدم .ولی خب دلخور بود دیگه از من نه از کسی دیگه ای .کمی دلداریش دارم و طبق عمل به قانون برای اینکه خودم هم وارد فرکانس منفی نشم مدار صحبت رو عوض کردم و بعد به بهونه ی کار خونه خداحافظی کردم .

از استادم یادگرفتم که اول اولویت خودم و احساسمه که باید حسابی مواظبشون باشم .

خلاصه تلفنو که قطع کردم احساس کردم یه کمی دلم گرفت .خب مادر دیگه .دوست دارم همیشه خوشحال ببینمش .ولی چه میشه کرد اون باورهای خودشو داره و من باورای خودمو .سریع خودمو جمع و جور کردم گفتم چیکار کنم ,چیکار نکنم ? این جور موقع هاست که فایلهای سفرنامه مریم جان به درد میخوره .گفتم برم یکی از قسمتهارو ببینم و کیف کنم که دیدم بلهههههههه مریم جان اومده با یه فایل جدید .با خوشحالی سریع دانلود کردم .دیدم به به عجب فایلی ….???

کلی حالم خوب شد اصلا یادم رفت که مامانم چی گفت و چی شد .?

خب بچه ها بریم سراغ توجه به نکات زیبای این قسمت .

به به چه پیش صبحونه ی خوشگلی .گریفروته یا پرتقال مریم جان ? هر کدوم باشه معلومه خیلی آبدار و شیرین و خوشمزس .نوش جونتون .

خب بشینیم تو اتوبوس آماده برای حرکت .استاد جان بزن بریم …

من میشینم کنار مریم جان .واااااااای خدااااااای من .چه جاده ای ? چه طبیعتی .

آهنگ سلام سلام خانم هایده ی عزیز هم که کولاک کرد .خدای من همه جا سبز رنگه .سبز کم رنگ ,سبز پر رنگ ,تمیز و زیبا .بینظیررررررره

من تازه از شمال برگشتم .اونجا هم پر از سرسبزی بود ولی اینجا فوق الدس .انگار خدا با حوصله حسابی نشسته اینجا رو نقاشیه خاصی کرده .اصلا انگار دارم یه جور دیده زیباییها رو می بینم .

بچه ها میبینید ما داریم هر بار توفایلهای قبلی سفرنامه طبیعت رو میبینیم .ولی هر دفعه یه تازگی ,یه زیبایی خاص ,یه جلوه ی دیگه ای داره .من که این حسو دارم .

جاده رو ببینیدچقدر تمیز و صافه با اون خط کشی زرد رنگ وسطش .

آسمونشوکه نگو .همیشه آبی خوشرنگ و درخشان با ابرهای پفکی زیبا .همیشه همین طوره .بی نظیره .خونه های سفید رنگ با شیروانیهای تمیز .با حصارهای مرتب ومنظم دور زمینهاشون که نشون از نظم این منطقه میده .

درختای بلند و کوتاه چقدر جلوی چشمای استاد و مریم جان و من خودنمایی میکنند .و روحمون رو نوازش میدن .دیدن زیباییها شده غذای روحمون .وقتی روحمون تغذیه میشه .جسممون پر انژی میشه ذهنمون فعال میشه ,پر ایده میشه .پس همیشه نیاز روحمون رو برطرف کنیم بچه ها .منکه از دیدن زیباییها و سر سبزی دو طرف جاده سیر نمیشم .محو تماشا شدم و دلم نمیخواد تموم بشه .

خدای من هواپیما تو دور دست ها هم از چشم مریم جان پنهون نمیمونه .تو یه دونه ای مریم جان .فوق الاده اااااااااای ?

به به صورت زیبای استاد هم نمایان شد با اون عینک لاکچریشون .خیلی باکلاسی استاد جونم .

رسیدیم به اقامتگاه تفریحی جولیوس سزار یه استید پارک تمیز و عالی .خسته نباشی استاد جونم .خسته نباشی مریم بانو .

همه گشنه ایم .مخصوصا مایک کوچولو .داره ضعف میکنه ببینید چطور التماس غذا میکنه ??

مریم جون دست به کار میشه که یه شاهکار دیگه خلق کنه .با برنج و چند عدد بال مرغ یه غذای هیولای دیگه میپزه .منم دلم خواست .میرم بال میخرم و حتما میپزم و میخورم که از اونا عقب نمونم ?چقدر زندگی رو راحت گرفتن این سه نفر .چه رستورانهای لاکچری برن .چه با چند تا بال یه غذای ساده بخورن .همیشه با لذت میخورند و شکر خدا میکنند .مهم لذت بردن از هر نعمتهای خداست .که اینا به این قانون عالی عمل میکنند .

چقدرزندگی استاد پر از درس خدای من .یه دانشگاه زندگیه بی نظیره .

خدایاااااااا عاشقتم که با باریدن بارون قشنگت خواستی زیبایی این فایل رو به صد برسونی .چقدر بارون باشکوهی .همه جا که تمیز هست .تمیزترو پاکتر شد .دارم حظ میکنم .تو رویام رفتم زیر او بارون تا نهایت لذت رو ببرم و داد بزنم خدایااااااااا شکرت .

یا حق