https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-19.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-22 08:08:052024-09-01 12:38:36سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۴
237نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خداوند قادر غنی ثروتمند بخشنده رزاق رحیم مطلق
سلام سلام سلام
صدتا سلام
به خانواده صمیمی
و استاد و مریم عزیز و دوست داشتنی و ماجراجوی من
اوکی قبل لتس گو تو نوشتن کامنت بریم یکم از عمل به قانونو نتایجمون صحبت کنیم
دیروز ساعت 6 و هفت قبل شروع مدرسه انلاینم من و خواهرم رفتیم پیاده روی برای گرفتن جزوش از مدرسش
همین جوری لذت و تمرکز به نکات مثبت و تحسین و عشق ورزی به گلها و طبیعت و خونه ها و فراوانی و تصدیق و تحسین و….
تا اینکه رسیدیم به یه پارک
به به
کل صب تا بازی کیف میدهد
خیلی زیاد
زدیم تو دلش و رفتیم برای لذت بردن
شاد بودن
از لحظه لذت بردن
مهم نبودن حرف و نظر بقیه
و شادی
و تاب بازی و اهنگ خونان و لذت
تاب بازی کردیم و پرواز و دوباره به راه افتادیم
اگه میخواستیم به مقصد برسیم 1 ربعه کمتر میرسیدیم اما ما میخواستیم از مسیر لذت ببریم و از کوچ پس کوچه های زیبا میرفتیم
رسیدیم به یه کوچه ای
اون سگ ناز و ارومی که گقته بودم پارک دیدیمش و اولین بار از طریق اون خداوند کمکم کرد به ترسم غلبه کنم کمی،اون بود
منتها نه نازی و اروم و نشسته
گرسنه و ایستاده و دنبال هر ادمی میرفت
هیچی خواهرم گفت اون همیشگی نیست و جیم شد و قرار شد به خواست هم احترام بزاریم و من تصمیم خودمو اونم تثمیم خودشو بگیره اون رفت
هیچی سگه اون مرد رو ول کرد منو دید اروم اروم چند قدم اومد سمتم
بعد یهو شروع به دویدن کرد
من خیلی ترسیدم اما تعهد داده بودم قوی باشم به دل ترسام برم و بهشون غلبه کنم
یکم لنگ میزد برای همین کج و راست میدویید و نمیتونست مستقیم بدوئه
و نیرویی حامی منو سرجام بدون فرار کردن نگه داشته بود
وقتی داشت میدوئید سمتم با دهن با صدای قلبمو که تاپ تاپ میکرد بلند میشندیم
ازم رد شد
تخیش ترسیدم
ولی نه
برگشت
خدارو شکر به من نخورد که رسما بترسم
برگشت
مانتومو بو میکرد چسبیده بود بهم تقریبا
دهنش باز بود
چشمم که به دندونای تیز و زبون بزرگش میفتاد دستامو میبردم بالا
اما قدمش بلند بود و گرندشو خیلی میاورد بالا
الان دقیقا همون حسی رو دارم که وقتی داشتم تجربش میکردم داشتم البته بدون تپش قلب به اون شدیدی
تصمیم گرفتم دستمو پایین بیارم
نجوا ها فریاد میزدن دستتو گاز میزنه یا لیس
ولی اوردمش
ما باهم دوست بودیم
دستمو بو میکرد
های دهنش به دستم میخورد و منو میتوسوند
اما تمیرینی بود برای من که ارام باشم در هر شرایطی
هیچ دیدم تمومی نداره هی اندستمو بو میکنه هی اونو
هرکت کردم اروم
اومد دنبالم
سرشو و دماغشو هی میمالید کمی به کمرم
تمام ذکر لبم باور هایی بود که سعی در ساختنشونو داشتم
مثل
من خالق زندگیمم تمام و کمال
الخیر و فی ما وقع
نیروی برتری که تمام جهانو خلق و داره اداره میکنه دستش توی دست منه
خداوند بامنه
اروم باش
کاریت نداره
و البته قانون اصل بقای اصلح
دلسوزی نکن عزیزم
با دلسوزی کردن و غذا براش اوردن اونو ضعیف و بدبخت میکنی و بهش یاد میدی ضعیف بودنو
سگای دیگه ی پارک اینطوری نبودن
همیشه در حرکت و دنبال غذا
البته ادما هم هر از گاهی بهشون چیزی میدادن
اما این سگ همیشه نشسته بود و همه بقیه بهش غذا میدادن
میگفتم عزیزم اگه توهم از دلسوزی الان سیرش کنی یا دلت بخواد این کارو کنی
ضعیفش کردی و تو یا هرکس دیگه ای نمیتونه تا ابد بهش غذا بده و میمیره و عادت میکنه
اما الان یه فرصت خوبه براش
کسی بهش غذا نداده بلند شده
هنوز هم دنبال ادما میکنه و از اونا میخواد
اگه بهش ندن بالاخره از شامش استفاده و چیزی پیدا میکنه
خداوند قدرت و نیروشو بهش داده
ولی با دلسوزی کم کم از یاد میبره قدرتشو
و اگر روزی کسی بهش چیزی نده نابود میشه
پس اگه میخواد زنده بمونه باید قوی بشه و از پس خدش بربیاد
و هی میدوید دنبالم و صدای دویدنش منو میترسوند و من تمرین میکردم که ارام باشم و ایمان داشته باشم و قوی باشم و فرار نکنم
گاهی هم میدویید و میمود جلوم مینشستباز بوم میکرد
باز به راه میفتادم
چندین کوچه یعنی فرصت خوب و طولانی ای بامن بود
حتی یه ادمو دید ولی خیلی نرفت سمتش باز اومد پیشم
منم یه ویژگی دیگه به خودم و گفتگو هام اذافه کردم
اینکه بهش عشق بدم با وجودم
نه اینه تو دلم بهش فحش بدم برو جان مادرت و…
و سعی کردم نوازشش کنم ولی گرسنه بود و نمیتونستم دستمو رو سرش بزارم میخواست بخوره
انقدر رفتم و رفتم
خواهرمم پیدا نکردم
و تمرکزم رو غلبه برترسم و قوی بودن بود بزارم و ایمان و ایمان به هدایت شدن
خلاصه دیدم ول کن نیست و هدایت شدم به عبور از خیابون
و دوباره بهتر و بهتر غلبه کردن به ترس دیگم و جانمی جان
سگه هم ولم کرد
خب حالا ما کجاییم؟
تاحالا اینجارو ندیده بودم
خب چند ثانیه ترسیدم بعد گفتم نگرارن نباش هدایت میشیم
یه پیاده رو بزرگ و دراااااااااااااااااااااااز بود
شروع کردم به حرکت درش و تحسین خودم برای نترسیدن و داد و جیغ نکشیدن و در نرفتن و مرور اون باورا
از بین حصار یه فضای سبز بکر و عالی رو دیدم همینجور راه رفتم و رفتم گفتم کاشکی میشد برم داخلش
و همینجور که راه رفتم رسیدم به درش
خواستم برم تو
ولی به نجواها گوش کردم و مسیرمو ادامه دادم
و درس بعدی اینکه به حرف دلم گوش بدم نهایتا کسی میمود میگفت بفرمایید بیرون چون فضای سبز یک سازمان برق استان یه همچین چیزی بود منظورم اینه که شخصی نبود که برم تو خونه مردم
بعد داشتم زیبایی هارو تحسین میکردم و میرفتم و میگفتم نگران نباش بابا حالا ما میریم همو پیدا میکنیم دیگه هدایت میشم
و یه پروانه خیلی کوچولو بنفش دیدم و یاد حرف استاد در اون فایل افتادم که از خدا هدایت میخواست و مثلا پرنده ای چیزی از اون جاده میفرت و یه جوری میفهمید و عمل میکرد
بعد دنبال پروانه رفتم
و جالب و شنونه این بود که 5 متری مستقیم حرکت کرد دون اینکه بره تو خیابودن و چپ که دیوار بود و ……. و متوجه شدم و اینو دریافت کردم که مسبرم درسته
همین پیاده رو رو ادامه بدم
اونقدر رفتم و رفتم و رفتم و لذت بردم و ذهنمو در باره درس جازیم که شروع میشه و اگه معلمم بگه انشا بخونید مامانم چه کنه و…….رو کنترل کردم و به پیش رفتم
نمیدونم چقدر ولی اونقدر زفتم
که دیدم مسیر اشناست و فهمیدم راه مدرسمه
و اون راهو گرفتم و رفتم تا برسم به مدرسم درواقع قدم اولو دریافت و بی اینکه بگم خب بعدش چی حرکت کردم
و راستی قبلش رسیدم به همون پارکه که بازی کردیم خواستم سوارشم و بازی کنم و گفتم خواهرم پیداش میشه
باز نجواهارو گوش کردم و عمل نکردم و رفتم
و درس بعدی وقتی خونه خواهرم تعریف کرد که دلش گفته من تو پارکم مصمم شدم هرچقدر منطقی نباشه عمل کنم
و نزدیکای مدرسم که بودم
گفتم خدایا یه دستی برام قرار بده که ازش راهنمایی بگیرم و قانون درخواست رو اجرا کنم
اخه هیچ ادم پیاده ای ندیدم و هیچ ماشینی که پارک باشه و کسی توش باشه
همه ویژژژژژژژژژژژژژژژژژژ میرفتن
خلاصه چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید که جلو مدرسم یکی از پدرا اومده بود دنبال بچش
تو ماشین النود بود و جان
نشونه اینکه شیشه اش پایینه و دقیقا همین طرف ماشین نشسته که روبروی منه
رفتم جلو و نمیدونم گفتنم سلام یا نه
گفتم ببخشید میدونید مدرسه امامی کجاست؟
اهان یادم رفت بگم وقتی رسیدم به مدرسم و خواهرم نبود گفتم برم مدرسه او
هم جزوشو بگیرم هم شاید اونجا باشه
و یه ایده هم که وقتی مدرسمو پیدا کردم برم خونه هم اومد چون خواهرم موبایل همراهش بود و. میتونستم بهش زنگ بزنم
اما من تصمیم گرفتم ماجراجویی کنم
قبل پدا کردن مدرسم و اون پروانه هیچ ایده ای نبود چون هیچ جایی بلد نبودم فقط فهمیدم مسیر پروانه رو ادامه بدم حتی نپرسیدم که ممکنه کجا منو ببره
بعد اون اقا هم
مهربانانه
دستی شد از دستان خدا و واسم توضیح داد این مسیرو برو سمت چپ راست چپ راست نمیدونم چی چی میرسی به میدون قبل میدون فرهنگ دارن جلو مدرسه ساختمون میسازه و……..
منم تشکر کردم و شادان به راه افتادم
بعد که اون راه تموم شد یادم نیومد که گفت چپ یا راست
بعد یکم دو طرفو نگاه کردم
خداوند از طریق یه حاطره که شب با خواهرم اومده بودیم پارک جلوش نشونم داد و
سمت چپ رفتم و رفتم و بعد مسجد رو که دیدم کاملا یادم اومد و مصمم رفتم و رسیدم به 7 متری مدرسه
دراش بسته بودا
ولی اصلا فکر نکردم به چگونگی وارد شدن
و این فکر نکردن ها و به خدا سپردن ها همه چیز رو برام مهیا کرد
رفتیم و یه خانومه هم یه قدم جلو تر من بود
زنگ درو زد منم وایستاده بودم
بعد یه نگاهی به لباس صورتی شاد گل منگلیم کرد و گفتم سلام و منم گفتم سلام و گفت میخوای بیامی مدرسه؟
گفتم نه اومدم جزوه بگیرم
یه خانم لاغری بود با صدای مهربون و ارامش دار
بعد گفت جزوه باید بری از اون در
منم که تاحالا راه مدرسه خواهرمو نمیدونستم چه برسه دراشو
گفتم کدوم؟
گفت عیب نداره حالا بیا از همین در
و بدین شل خداوند مهربانانه با دستانش منو وارد کرد بدون کاری همه چیزو برام مهیا کرد
و منم از یه خانوم دیگه پرسیدم یه دختر مانتو ابی نیومده اینجا
گفت چرا جزوشو گرفت و رفت
خب خدارو شکر حتما رفته خونه
تو دلم گفتم اینو
بعد گفتم ممنونو
خواسته برگردم از همون در
گفت از در روبرو برو
و منم رفتم بیرون و دوباره نمیدونستم کجام و نیم دایره در زدم و رسیدم به در اول و و رفتیم شادان خونه
رفتم خونه مامانم گفت ساجده کو
گفتم وا
مگه نیموده
گفت مگه از هم جدا شدین و منم گفتک اره سگه و……..
هیچی رفتیم سر کلاس من خدارو شکر خانوم منو صدا نزد
بعد زنگ زدیم ساجده و بهش گفتیم من اومدم و قرار شد نون تازه و سبزی بخره و بیاد
تا اون موقع دیدم کلاس ساجده باید از طرف ساجده واسش سوال طررح کنیم و منم که در طی کامنت نوشتن سرعت تایپم بالا رفته تایپ میکردم و مامانم سوال در میاورد و خدارو شکر معلمش که دانش اموز قبلی رو در کرده بود پذیرفت و یهو یادم اومد اوه اوه منم کلاس داشتم
تبلتو برداشتم 40 تا پیام تربیت بدنیو خدارو شکرت تا من ویس زدن طنابو زدم
خانم گفت وقت تمومه هرکی تا الان ویس نداده غیبت میخوره و اینم نمومنه هایی از هدایت خوداوند و در زمان و مکان درست بودن
و خواهرم اومد و منم صبحانه ارده عسل بانون سنگک تازه وقتی خانوم 10 دقیقه گفته بود نرمش کنید خوردمو
با هیجان منو خواهرم از ماجراهایی که هردومون جداگانه تجربه کردیم میگفتیم و روز بود پر از درس و رشد شخصیت و غلبه بر ترس و قدرتمند بودن
و ظهرم هدایت و تکامل و کمک دست خدا در درست کردن بلال و اتیش و اول کبریت و بعد اغذ و بعد پنکه برای باد زدن زغال والکل ضد عفونی کننده دست(استیکر خنده)و ……. و تازه تاخیری که من دیشب بلالو تو اب نمک گذاشتم دیر شد درست نکردم باعث محشر و خوش طعم و خوش نمک شدن بلالم شد
و قانون
وقتی تو در مدار درست باشی همه یاتفاقات و شرایط به ظاهر بد هم برات خوب پیش میره حتی تاخیر ها
خدایا شکرت
و کلی کامنت خوندن در روز و کم کم قدم های شکستن عادات تنبلی رو برداشتن و دیوانه شدن و ذوق کردن و درس گرفتن و……..
تا شب
که…………
مامانمو ساجده تو اتاق مراقبه کردن تموم که شد من رفتم تبلتو بگیرم کامنت بخونم درو بستم پشت سرم اشتباهی
اخه یه روز دستگیره درو اشتباهی شکوندم
خلاصه سه تایی تو اتاق گیر افتادیم
نکته مثبت و درسها
من خودمو سرزنش نکردم
خودمو دوست داشتم حتی زمانی که اشتبهاه میکنم و با عذر خواهی از حضار گیر افتاده در اتاق سه تایی به دنبال راه حل گشتیم
دستگیره شکستشو امتحان کردیم و……… و در همه حال داشتم عبارت تاکیدی میگفتم که هر مسیر سخت مسیر اششتباهه و سعی میکردم اینطوری عمل کنم و اینکه تمام انچه من برای حل این مشکل نیاز دارم همین الان در دسترسمه و دارمش اینو از انگیزشی شماره 3 استاد بهم الهام شد
بعد نکته مثبت بعدی
این اتاق به حیاط راه داره
و حیاط هم به کوچه و میتونیم بریم از کوچه اون در خونه و از حال در اتاقو باز کنیم
نکته مثبت بعدی کلید اون در پیشمونه
منتها مسئله اینکه کلید قفل حیاط پیشمون نیست که بریم بیرون که برسیم به اون در
خب داشتیم با جالواسی درو باز میکردیم و و فکر میکردیم و برای من تمرین عزت نفس و ارام بودن بود در شرایطی که یک نفر نا ارام بود
و تو اینترنت سرچ و….کردیم
و نکته مثبت بعدی داشتن اینترنت بود
و قبل اینا مامانم به فکرش رسیده بود ک به کسی بگیم بیاد پشت در حیاط که قفله و کلید رو بهش بدیم از بالا در و اون در اون نب رو باز و بیاد در اتاقو واسمون باز کنه اما من میخواستم خودمونراهخ حلی واسش بیابیم
و نکته مثبت بعدی بودن تلفن در اون اتاق بود
و خب منم بعد اینکه تصمیم نهای این شد که خالم بیاد این کارو کنه با خواهرم رفتیم حیاط روفرشی انداختیم و از اسمون پر ابر لذت بردیمو کامنت خوندم و اهنگ و…. دقیقا با خوندن یه همچین جمله ای از یکی از کامتهای محمد عزیز
که نوشته بود
خداوند هر چقدر که ثروت بخوای بهت میده سادس و…….
بارون بارید
و من از خوشحالی بال دراوردم و رقص کنان زیر باران خندیدم و ارشیا جون من پسرخاله 3 ساله فرز و شیطونم اومد و باهم چرخیدیم و بازی کردیم و رفتیم تو خونه
و یه رفتار زیباش نوازش برگ درخت بود که دلمو برد
و تازه با همون زبون نمکی اش که هنوز کامل نمیتونه صحبت کنه میگه به من چقدر قشنگ شدی
اخ خدا
خلاصه این روزی پر از درس و لذت و نعمت بود که دوست داشتم با شماهم اشتراک بزارم
و شب تا دیر وفت که همه خواب بودند داشتم کامنت میخوندم و تازه 1 شب تقریبا یادم اومد وای وای دوباره البته یادم اومد سرشب ترم یادم اومده بود که امتحان عربی دارم فردا مجازی و هیچی نخوندم
خلاصه دیدم درس اول مرور پارساله و خوابیدم و امروز دادم
و چقدر ساده بود خدای من
هرکلمه ای که معنیشو نمیدونستم ترجمشو نخواسته بود الله اکبرچه خوب
خدارو شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
اهان یهجیز دیگه هم بگم که واسه چند روز پیشه شایدم یه بار گفتم نمیدونم
یهبار تو حیاط برگه هام رو گذاشته بودم
توشون عاداتی که باید بسازمو نوشته بودم
بعد رفتم تو خونه و چند ساعت بعد اومدم بیرون برگه ها تو کل یاط پخش شده بودند چند تا یه قدم اونورتر از روفرشی و چند تا تو حیاط بیرون تراس
خب منطقم گفت دور ترین برگه یعنی اون پایینیه برگه ایه که نوشته داره اخه اون رو بوده و باید خیلی دور رفته باشه
ولی احساسم بهم گفت هر مسیر سختی مسیر اشتباه هست
من به حرفش گوش نکردم و اون پایینیرو برداشتم نبود
اومدم بالا بالا همه رو جمع کردم دومین برگه که 2 قدم اونور تر از روفرشی بود یعنی مسیر ساده برگم بود و دوباره درسی که به احساسم عمل کنم
خدایا شکرت
بزن بریم شروع کنیم
1 خدایا شکرت چه ابرا ی زیبایی خدای من چه اسمون قشنگی
2 خدایا شکرت چه منظره قشنگی
ترکیبی از فراوانی و تجهیزات و نعمات و برق و شهر و ساختمونای محو و قشنگش(اونه نایس چه نسیم خنکی)و درختا و سرسبزی که محیطو احاطه کرده و فراوانی ثروت و نعمت و ماشین و پول و درامد و افراد شجاعی که رانندگی میکنن و به دل ناشناخته هاشون پا گذاشتن
3 خدایا شکرت چقدر این جا پر از نعمت و قراوانیه چقدر ثروت
چندین صد ماشین فقط در یک جاده کوچک یک شهر کوچک یک کشور ی قاره
ببین چقدر فراوانی در تک تک کوچه ها و خیابون ها و جاده ها و خونه ها و شهر ها و استان ها و کارخونه ها و کشور ها و قاره ها الله اکبر چقدر ثروت سازی
خدایا شکرت
4 خدیاا شکرت برای این جاده صاف و تمیز و خطوط قشنگش
5 خدایا شکرت که در فاصله های معین و زیبا چراغ هست
6 خدایا شکرت برای این ایده پل که تحسین میکنم ذهن افرادی رو که به بهتر اسان تر کارا تر و…. اندیشیدن و قدم قدم پلهای با کیفیت تری ارائه دادن با برخورد به تضاد ها هربار ایمنی و استقامت و بهره وری از نعمات و گنجینه های الهی بیشتر و بیتر و دقیق تر و مهندسان باهوش تر شدن
7 خدایا شکرت چقدر همه با سرعت مناسب رانندگی میکنن
8 خدایا شکرت چه تابلو زیبا و باحالی من فکر کردم تبلیغ کندو عسله
9 خدایا شکرت برای اینهمه فراوانی و کسب و کار و نعمت
10 خدایا شکرت عاشقتم استاد که هم از مسیر و رانندگی لذت میبری و هم چیزی میخوری و از تخمه شکستن لذت میبری
11 خدایا شکرت برای این تابلو های راهنما
12 خدایا شکرت جان چقدر فراوانی چقدر ثروت چقدر ماشینای مدل بالا چقدر تنوع شکل و کارایی ماشین های گرون قیمت
13 خدایا شکرت چقدر ماشینا تمیزن
14 خدایا شکرت دو طرف جاده و بین دو جاده سرسبز بودن بی نظیره
15 خدایا شکرت چقدر این شهر و ساختمونا و بنا ها و برج هاش زیبا و تحسین برانگیزه هم به زیبایی و هم کارایی اندیشیدن
16 خدایا شکرت چقدر هرکدوم شکل منحصر به فرد و معماری زیبایی دارن
17 خدایا شکرت این یعنی فراوانی و بی انتها بودن طرح و خلاقیت و ایده و ثروت سازی
18 خدایا شکرت جانمی جان ما بالای پل هستیم و این منظره و دیدمون از ساختمونا واقعا خیره کنندس
19 خدایا شکرت جان
به به به به چه ماشین زرد دلبر زیبایی خدای من چقدر خوشرنگه و چقدر مدلش زیباست
20 خدایا شکرت جانمی جان قانون
توجه به هرچیزی باعث گسترشش در زندگیت میشه
من به ماشین توجه کردم و مریم جان زوم کرد
و چقدر عالی خداوند نشانه هارا میفرستد
21 خدایا شکرت برای ارتفاع عالی و حساب شده و دقیقی که برای هرپلی در نظر میگیرند که هیچ ماشین و اروی و تریلی از گیر نکنه
22 خدایا شکرت واقعا چقدر این ماشینا زیبان تحسین میکنم اینهمه فراوانی رو اینهمه ذهن خلاق و ایده ساز و نامحدود اندیشو اینهمه کسب و کار و مشتری و فروش بالا و اینهمه ثروت و درامد عالی و توانایی تجربه بهترین زندگی در هر ابعادی رو
23 خدایا شکرت واقعا خداوند چه بک گراند شاهکاری با این جاده زیبا و ماشیناش و اون پل خوشرنگ ست ما اون ماشین دوست داشتنی داده
24 خدایا شکرت برای این تابلو های راهنما که حمک هدایت و الهام خداندو دارن در مسیر که با طی کردن و برداشتن قدم اول و تابلو اول و ادامه دادن با احساس خوب به تابلو و قدم و هدایت بعدی میرسی
25 خدایا شکرت چه پل زیبا و کمان شکی قشنگ و جذابی
26 خدایا شکرت چه طراحی زیبا و بی نظیری داره این نوشته که سر اسب بهش وصله
27 خدایا شکرت به به چه هواییه
28 خدایا شکرت چقدر فراوانی و سعت جهان و کشور ها و شهر ها و جاده ها که میتونن انقدر پهناور و سیع باشن
29 خدایا شکرت چه ویو بی نظیری به طبیعت
خدای من من عاشق بودن در طبیعتم
30 خدای من شکرت به به به به به به چه صحنه و تصویر رویایی ای خدای من ببین فروانی رنگ رو فراوانی رنگ سبز رو که چه بی نظیر و متنوع هست کمرنگ که به زرد میزنه و یه سیر تکاملی تا پر رنگ واقعا منظره فوق العادس دقیق 1 و 48 اونجایی که استاد میپیچه رو میگم
31خدایا شکرت عاشقتم من استاد با اون دست فرمون خوبت و دیگه ماهر شدن تو این کار با تمرین
32 خدایا شکرت به به چقدر محشر نگفتن یا طبیعت یا جاده و اینجوری بی نظیر ترکیب خارق العاده ای از جاده و طبیعت بی نظیر وجود داره واقعا خدایا ششکرت
33 خدایا شکرت برای چشمان بینام که میتونم ببینم اینهمه زیبایی رو و بشمرم و تحسین کنم
34 خدایا شکرت چقدر ترتمیز و زیبا جدول کشی کردن جاده و اسفلت رو با چمن و طبیعت رو
35 خدایا شکرت چقدر این شمشادا گمونم زیبان چقدر عالی بهشون رسیدن و حرس یا حرص یا حرث یا هرس اهان همنیه
هرسشون کردن
36 خدایا شکرت جان چقدر زیبا هم درخت هست هم چراغ و هرکدوم یکی درمیون لابه لای همن
37خدایا شکرت درختای اینورو ببین چقدر منظم و زیبا با فاصله عالی کنار هم جلوی شمشادا چیده شده
38 خدایا شکرت جقدر ماشنیا با احترام و نظم و ارامش و عدم عجله زیبایی عبور میکنن
خدای شکرت اینه موهبت و معنویت ثروت که بهت ارامش و زمان میده با باورای درست
39 خدایا شکرت برای این جی پی اس دوست داشتنی مون با پایه خوبش
خدایا شکرت که به همه چیز اندیشیده شده
و همه چیز باید اندیشیده بشه
این یعنی فراوانی
40 خدایا شکرت برای این پایه خوب که گوشی رو عالی نگه میداره
41 خدایا شکرت که برداشتن و گذاشتن گوشی و استفاده ازشم در یک روند تکاملی پیش رفته ممکنه اولش از دستتون زمین بخوره گوشی و بعد هی بهتر و بهتر شید در استفاده از این پایه
42 خدایا شکرت میبینید چقدر زیبا استاد و مریم عزیز دنبال بهبود داخل ارویشونن
اینترنت
مبل راحتی
تلویزیون
پله
جی پی اس
و……..
و دنبال بهبود دهی و اسان کردن چیز ها درون خودشونن نه مثلا در وال مارت
و وقتی درون و خودشونو بهبود میدن بیرون تغییر میکنه و همه چیز عالی میشه کم کم
43 خدایا شکرت که این اروی هم پنکه داره هم 2 تا پنکه گوگولی دو طرف اروی
44 خدایا شکرت برای این پنکه زیبا که روشنه و برامون باد میسازه
45 خدایا شکرت برای این ون زیبا
46 خدیاا شکرت برای صندلی های راحت اروی
47 خدایا شکرت برای اینه تمیز و بزرگ و زیبای بیرون اروی
48 خدایا شکرت این یعنی فراوانی
یعنی به هم خدا و هم خرما اندیشیدن
یعنی وقتی باور کنی اینطوری عمل میکنی که ما نتیجه این باورو در زندگی در بهشت عزیز میبینیم
ما همه چی همه جا داریم
نوش جونتون همه چی همه جا
چون شما باور همه چی همه جا داشتنو ساختید
49 خدایا شکرت چقدر این سپاسگزاری و خداقوت گفتن خانوادگیتون بهم زیباست چقدر عشق جاریه واقعا خدایا شکرت
50 خدایا شکرت برای مایک خندون و شاد
51 خدایا شکرت برای لباس و پیرهن خوشگل و شاد و خوشرنگش و اعتماد به نفسش که اونم سبک شخصی خودشو اره فارغ از مد و……….
52 خدایا شکرت عاشقتم که اول استراحت میکنید و با انرژی تمام میرید گردش و تمرکز به نکات مثبت و زیبایی ها
53 خدایا شکرت به به من عاشق هوای خوبم
54خدایا شکرت چقدر فراوانی و ثروت زیبا و منظم کنار هم چیده شده اند و پارک شدند
55 خدایا شکرت چه تپه زیبا و سرسبزی
56 خدایا شکرت چه اسمون دلبری
57 خدایا شکرت چقدر این فروشگاه ها و ورودی و پارکینگشون زیباست
58 خدایا شکرت عاشقتم استاد که در هر فرصتی از هر چیزی لذت میبری و فرکانس خوب ارسال میکنی
59 خدایا شکرت من عاشقتم مریم جان با اون شلوارا و لباسا و جورابای شاد و زیبا و دلبرت که لبخند رو لب میاره
60 خدایا شکرت چقدر زیبا و خوشرنگه
61 خدایا شکرت برای دمپایی لا انگشتی زیبا
62 خداای شکرت عاشقتونم با این شوخی ها و لذت بردناتون با این همکاری و در سنگر ماندنتون خدای من
63 خدایا شکرت چقدر درختا زیبان
64 خدایا شکرت چقدر اون قسمت طلایی و زرد اسمون قشنگه
65 خدایا شکرت چه خاک باغچه قشنگ و خوشرنگ و یه دست و حتما حاصلخیزی
66 خدایا شکرت من عاشق اون انگشتای تپلو و ناخونای کوتاهتم استاد
67 خدایا شکرت برای این نقشه دقیقمون
لطفا اسمشو هم بهمون بگید
68 خدایا شکرت که فقط قدم بعدی رو مشخص و حرکت میکنید
69 خدایا شکرت بزن بریم یه پارک زیبا
70 خدایا شکرت عاشق همفکری تونم
71 خدایا شکرت برای لمسی عالی و با کیفیت و رون گوشی
مثل ما که هدفو مشخص و تمرکز میزاریم و هدایت میشویم توسط خداوند به دریافتش
73 خدایا شکرت چقدر با کیفیت و عالیه این نقشه
74 خدایا شکرت که عکس ها و زیبایی های اونجا یا مشابهشم بهمون نشون میده
75 خدایا شکرت که نشون میده 15 دقیقه راهه
76 خدایا شکرت واقعا بی نظیره خدای من این اسمون این ابرا این درهمی این نور محشر و لطیف خورشید خیلی بی نظیره
77 خدایا شکرت ایول مریم جان چقدر عالی و باحال اشاره کردی
تقریبا پلنگی بودن اسمون و لباس استاد مشابه هست
78 خدایا شکرت چه باد خوبیه
79 خدایا شکرت همین اهنگ جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
داره قانونو میگه
میگه همه چیز فراوانی ثروت و عشق و درامد و کسب و کار و ایده و مشتری و سلامتی و………..هست تو فقط باوراتو درست کن همه چی موجوده
80 خدایا شکرت عاشقتونم که از نکات مثبت و فراوانی ها صحبت میکیند و بهش توجه میکنید و به همون سمت هدایت میشید عوض توجه به کمبود ها
81 خدایا شکرت که ورایزن همون اینترنت شرکتشو گمونم اینجا یه شعبشو داره
82 خدایا شکرت عاشقتونم که با باور به همه چی همه جا داریم هدایت شدید به این حیاط خونه بکر و متنوع و هربار زیبا تر
83 خدایا شکرت واقعا چقدر فراوانی چقدر نا محدودیت
که میتونه تو حیاط خونت اینهمه امکانات باشه و هر روز عوض شه حیاطت
84 خدایا شکرت برای این شمشادای هرس شده و گردالی ناز
85 خدایا شکرت اسمون دیوانه کنندس
86 خدایا شکرت به چه استوانه اینه ای زیبایی خدای من
چقدر خلاقیتو محصور شدن در طبیعت و سرسبزی جذابش کرده
87 خدایا شکرت و من عاشق استاد مجراجو و کنجکاو خودمم که دنبال یادگیری و تجربه و دیدن و لذت بردن از همه چیه
88 خدایا شکرت چه گلدون زیبایی گذاشتن
چقدر استاد زیبا
بدون عجله
با دقت و تفکر تماشا میکنه
89 خدایا شکرت باورتون میشه خیلی از قسمتهای سفر به دور امریکارو من تاحالا ندیده بودم؟
مثل همین
با اینکه چیزی که یادمه اینه که پارسال همه قسمت هارو دیده بودیم
نمیدونم
90 خدایا شکرت چه سنگ فرش زیبا و جذابی چقدر خوشرنگ و قشنگ و در رنگ و اندازه متنوع هستند
91 خدایا شکرت سلام استاد که تو همه اینه ها هستی
92 خدایا شکرت برای این شیر اب زیبا و خوب
93 خدایا شکرت اخیش نوش جان
94 خدایا شکرت واقعا اب خوردن خیلی خوبه خیلی لذت بخشه نفس ادمو بالا میاره
منم برم اب بخورم رسما تشنم شد
95 خدای من شکرت برگشتم
96 خدایا شکرت برای این طبیعت بی نظیر وو دریاچه گمونم پشت استاد
97 خدایا شکرت واقعا برای این ویو بی نظیر طلایی ئ نصف خاموش کوه پوشیده از درخت و نوک ساختمونا واقعا جذابه
98 خدایا شکرت چه دیواره سنگی قشگی
99 خدایا شکرت برای این گلدون بزرگ پر گل
100 خدایا شکرت برای اینهمه لامپ زیبا و بامزه
101 خدایا شکرت چقدر فراوانی و نامحدودیت برج و ارتفاع
اینو ببین چقدر بلنده
و همش از سلسه و زنجیره ای مربع کوچولو و به هم پیوسته و متداوم به وجود امده
یعنی
سلسله و زنجیره ای از عادات خوب و درست و باور های خوب نتایج بنیادیمن و بزرگ رو رفم میزنن نه یا یه مربع
102 وووووووووووواووووو الله اکبر چقدر بزرگ بود ببین استاد نهایتا 3 تا مربعه خدای من
این یعنی فراوانی تجهیزات و متصل کننده و همه پیشرفته واقعا تجهیزاتی که این ورقه های بزرگو تا اون بالا ببرن و وصل کنن
103 خدایا شکرت عاشقتم استاد که تو دل هرچیزی میری و کشف و تماشاش میکنی
104 خدایا شکرت جان به به چقدر تنوع سرسبزی و ایول خدای مناین گلای زیبا و بی نظیر و شیفته کننده رو ببین جقدر جذابن خدای من تو چقدر قهاری در ترکیب رنگ ها در تعداد گلبرگ ها در انبوه گل ها خدایا شکرت
105 خدایا شکرت چقدر فراوانی گل و گیاه و زیبایی خیره کننده درحالی که میلی متر به میلی مترش با اذن خداوند رخ داده و اینه عظمت و بزرگی و اداره خداوند
106 خدایا شکرت جان
چقدر این خانم با خودش در صلحه که تنها اومده لذت ببره
107 خدایا شکرت چقدر عاشق سگ هست که 4 تا داره
108 خدایا شرت و چقدر عالی با ایده های ساده و ثروت ساز کنترل هر 4 تاشونو با یه قلاده متصل به همشون داره
109 خدایا شکرت که هم خودش اومده پیاده روی و لذت هم سگاشو اورده
110 خدایا شکرت من عاشق سگای کوچولو و فنجونی و جیبی و کمی بزرگتر و نرم و لطیف و پشمالو و سفید و چشم دکمه ای هستم
111 خدایا شکرت برای این پیاده رو زیبا
112 خدایا شکرت برای این برگای زیبا
113 خدایا شکرت برای سرسبزی این طرف پیاده رو
114 خدایا شکرت برای اینهمه پرچم
115 خدایا شکرت برای این درختای متنوع و زیبا
116 خدایا شکرت چقدر قشنگ
چقدر فراوانی ثروت و نعمت و منابع و انسان و کشور و تنوع سلیقه و پرچم و ویژگی هرکشور
117 خدایا شکرت واقعا چه کار باحال و زیبایی
118 خدایا شکرت چقدر این دریا در پس زمینه کامپیوتر زیباست
119 خدیاا شکرت به به استاد عاشق عینکتم
120 خدایا شکرت عاشقتم استاد عزیزم که انقدر زیبا و با عشق توضیح میدی ممنونم
121 خدایا شکرت و ممنونم مریم عزیزم که انقدر زیبا با تمام شدن صحبت استاد هماهنگ با دستش دوربینو میبری
122 خدایا شکرت برای این نماد صلح و عشق برای این زیبایی و باورای درست و فرکانس خوب
123 خدایا شکرت چه زوم قشنگی و با کیفیتی
124 خدایا شکرت به به چه خوب و زیبا
125 خدیا شکرت عاشقتونم که دنبال بهبود دادن همه چ هستید
126 خدایا شکرت برای چراغی که در شبم روشن میکنه هم بالا هارو هم زمینو
خدایا شکرت امروز زیپ جا سیدی ای رو درست کردم باز از بین همون تعداد محدود سیدی که از 500 تا و بیشتر نگه داشته بودیم یه 30 تایی بیرون ریختم
و اصل کاری
داشتم مینوشتم یه تعدادی از بهبودایی که باید بدم و دورو برمو نگاه میکردم
چشمم خورد به سطل اشغال کوچولی زیر میزم
دیدم اصلا کارایی نداره
من هیچ وقت ازش استفاده نمیکنم
تو لیستم یه بهبود بخشی واسه اشغالای ظرف شویی بود
بعد تو ذهنم جرقه خورد که این عالیه
داشتم نگاهش میکردم و بر اندازش که چجوری نصبش کنم رو در کابینت و…….
یهو خداوند منو به درش هدایت کرد
درش ازیناییه که با دست بالا میبری اشغال میندازی میبندی ولی در اصلی برای عوض کردن پلاستیک جداست
بعد یهو گفتم درش درش درش
برای جا اسکاجی که باز تو لیست بهبودام بود عالی
سریع خداوند هدایت کرد بدون شکوندن درش اوردم تماشاش کردم
قدم اول
گفت سوراخش میکنی ابش در بره میزاری گوشه سینک
قدم بعدی
ما 3 تا اسکاج داریم
یکی پشمی شکل برای ظرفا یه سیم برای سینک و گاز یه سیم هم برای قابلمه ها
بعد گفت نمیخوام سه تارو رو هم بزاری زیباییش میره
فکر کردم و فکر کردم قدم بعدی
گیره کاغذ
گفت تهشو که سوراخ میکنی
2تا گیره کاغذو باز کن اویزونش کن
دوتا سیم هارو رو اون میبزاری
خب عالیه اما
خب باید در ارتفاع باشه چون زیرش اویزونن اینا
قدم سوم
خب اون ظلعشو میچبونی به دیوار پشت سینک
جانمی جان عالیه خدایا شکرت
خیلی ذوق کردم
چون من چند تا هدف از بهبود بخشی دارم
1 ایجاد نظم،کارایی و در دسترس بودن
2 افزایش توانایی حل مسئله و دریافت الهامات و خلاقیت
3 استفاده از انچه دارم
به قول استاد در فایل انگیزشی 3
همه ی انچه تو برای رسیدن به هدفت نیاز داری همین الان داری
خب خیلی نجواها میاد
که اره یه دقیقه از بیرون میخریدی تموم میشد
یا فلان ابزار نیست و نمیشه
اما من میخوام این باورم بسازم که هر انچه برای حل مسئلم نیازه همین الان دارم فقط باید ترکیبشون کنم
و مثلا درست کردنش فعلا در دسترس تره تا خریدش برای من
تازه نه تنها منو توانایی هامو باورامو رشد میده از وسایل و نعمتهام استفاده میشه که تاحالا یه گوشه افتاده بودند و این استفاده کردن یعنی سپاسگزاری که موجب ورود نعمات بیشتر میشود
4 ایجاد عادت بهبود بخشی در هر وجه زندگی
که تکاملو هم برام بهتر جا میندازه
که هر بار بهبود بهتر
کارا تر
لذت بخش تر
ساده تر
محشر
خب اره
من سوراخش کردمو گیره کاغذم متصل کردم
خواسته بچسبونمش دیدم یه زبونه کوچولو داره که به در اصلی وصل بود
خب این زبونه باید رفع بشه که صاف بچسبه
خب با همون سیخ فلزی که سوراخش کردم اومدم ببرم دیدم نمیشه
سسریع بهبود بعدی استفاده از کاردی بود که قبلا هم داغش میکردم و وسایلو میبریدم
و تمام
انجام شد
خب حالا با چی بچسبونمش
چون قطعا چسب مایع و نواری استحکام ندارن
دیوار هم سنگ یا سرامیکه نمیتونم میخ و پیچ بزنم
یکم فکر کردم
اب کردم یکوچولو از خودش و چسبوندنش اومد مامانم گفت میفته
بعد ایده داد مامانم این چیزایی که میچسبونی گل یا…هست یه چیز کوچولو داره حوله و……….روش اویزون میکنی
ازونا بگیر بزار
بعد دیدم 2 تا بزارم رو برویی میفته
داشتم فکر میکردم چطور بهتر
ایده اومد خمیر کنکو خمیر مجسمه سازی سبک عالیه رو 2 تا کردی بزنم رو دیوار گیره کاغذو عمودی توش کنم
این جا اسکاجی رو روی گیره کاغذ بزارم
بعد دیدم استحکام نداره و اسکاج اب داشته باشه سنگین شه میفته
من نمیخواستم رفع تکلیف کنم
میخواستم باهاش بزرگ شم
بعد تو این بین این ایده ها
یه چند باری خدای درونم گفت چرا خودتو به چسبوندن محدود میکنی
راهکار دیگه
اما من گفتم پیچ هم که نمیشه که از چیز چسبناک استفاده نشه نمیشه و…….
بعد که فکر کردم
دقیقا در هنگام صحبت در این باره با مامانم
وووووووووواووووووو الان فهمیدم ارزش کلام رو
داشتم با مامانم درباره چگونگی چسبوندن فکر میکردم
وقتی از این قدرت برای دریافت اهدافم استفاده میکنم
طبق گفته استاد تو چگونه هدف گذاری کنیم و به ان برسیم قسمت 3
ت تک ایده ها و قدم ها خیلی شیرین بود خیلی شادی اور
بعد رفتم و 4 طرفشو با سیخ داغ سوراخ کردم و نخ بستمو اومدم و نصبش کردم و اندازشونو تنظیم کردم و سفق کردمش و اسکاج پشمیه رو هست
اون دوتاسیم هم از گیره کاغذ اویزون
خدایا شکرت به به چقدر مسئلمون حل شد
خیلی هم زیبا در دسترس و کارا
چون قبلا با ظرف استوانه ای مایع ظرف شویی درست کرده بودم
بین مرز 2 سینک قرار میگرفت بعد جای ظرفارو میگرفت ظرفا روش میومدن دیده نمیشد و انداختیم دور و من دیگه به بهبود فکر نکردم
اما حالا به چه زیبایی ساده
قدم قدم
و کارا
الانم فکر میکنم بتونم زیباترش کنم
اما خوبه
کارایی و نظمی که داده مهم تره
مگر اینکه مثلا نخشو اکلیلی بزارم یا………ولی خوب اصل اون کاری بود که ردیف شد
خدایا شکرت
راستی قبلا برای دستکش ها یه بهبود داده بودم
این گیره های مشکی فلزی هست واسه ادارات و …و پرونده ها ازونا برداشتم از بالا به فلز خشک کن واز پایینم به ساق دستکش وصله ابش میچکه
خونه بعضیا دیده بودم گیره مخصوصش هست
ولی بازم ساختمش
الان یکم سفته بهترم میشه
باید اونم به لیستم اضافه کنم
خدایا شکرت
و حتی بهبودای ساده و لحظه ای
مثلا داشتم لباس اویزون میکردم
تشت پشت سرم رو تخت بود هی پیچ میخوردم برمیگشتم یکی برمیداشتم اویزون میکردم دوباره
یهو مامانم اومد گذاشتش بغل بند رو میز اتو یه لبخند زد
گفت بهبود بخشی
گفتم ایول
ببین اگه تو لحظه ی حال از کارم لذت ببرم بهتر میتونم نقص هاشو شناسایی و برطرف کنم
خدایا شکرت
همینجور هی وسیله های کوچولو کوچولو بهبود بدم کم کم میرم سراغ کمد و چیدمان وسایل و لباسا و لحافا و کابینتهای اشپز خونه و زیر زمین و بالا پشت بوم و هی بهبود میدم
راستی به نجوایی واسه من میاد گفتم شاید برای شما هم بیاد بگم من چیکار میکنم
هی میگه مثلا این بهبودو میدی
همیششگی که نیست بخوای ازین خونه بری باز دیگه هیچی اثری ازش نیست
بعد میگه نه کو ووووووووتا بریم
بعد میگه ببین دو از دسترس میبینی
من میگم خب دیگه وقتی این کارارو انجام بدم در اون موقع ساده تر اسباب کشی انجام میشه مخصوصلا بخش بالا پشت بوم و…….و تازه بگو مثلا گیس کردن ریشه فرش یا جا اسکاجی و..تاثیری نداره
توانایی منو
قدرت برخورد با مسائل منو بالا میبره و هی تو هر موضوع و ابعادی بهتر عمل میکنم
بعدم
من از داشته هام لذت نبرم بزارم وقتی همه چی داشتم لذت ببرم؟
این که غلطه
من از زندگیم لذت میبرم بهبودش میدم و از بهبود بخشی لذت میبرم
بریم جا و خونه دیگه هی بهتر یاد گرفتم هی ساده تر هی خلاق تر هی بهتر دریافت میکنم الهام رب رو
و اونجاهم مسائلمو حل میکنم و………..
و چقدر زیبا دیدم همه چی داشتم که برام کارمو انجام بده مثل زیپ اضافه مثل مقوا مثل چسب و چیزای ساده و بدیهی که تا نخوام ازشون استفاده کنم انقدر برام کارای عالی انجام نمیدن
خب بزن بریم کامنت این فایلو که چند روزی میشه به تعویق انداختم کامنتای دیگه رو نوشتن بنویسیم و عادت انجام دادن و به تعویق ننداختنم بسازم و تمرکز و توجه به زیبایی ها و نکات مثبت کنم و فرکانس و کانون توجهم کنترل و در این کار در زندگی و کامنتام خبره شم و تنبلی رو کنار بزارم و زیبابین و سپاسگزار بشم و عاداتی که باید بسازمو یاد بگیرم و درس بگیرم و عمل کنم کم کم و ساده بگیرم
1 خدایا شکرت تحسین میکنم این افراد با اعتماد به نفسو شادو که میان و میرقصن و لذت میبرن و این استفاده کردن این خجالت نکشیدن این مهم نبودن حرف و نظر مردم هست که زندگیشونو زیبا میکنه این استفاده ردن یعنی سپاسگزاری و واسه همینه که هر روز نعمتها بیشتر دریافت میکنن
2 خدایا شکرت من عاشق لباساشونم که راحتن
میدونی احتمالا دسته بندی لباس مجلسی و دم دستی و پار ک ندارن همه جا راحتن زیبا میپوشن با مدلای قشنگ
ست میکنن
اما سختشون نیست مثلا براشون زحمت یا راحت نبودن یا اونقدر چیزی نمیپوشن که خیلی لذت نبرن تنگ باشه محدودشون کنه یا مثلا برای قشنگی استین بلند بپوشن راحتن سخت نمیگیرن لذت میبرن براشون خیلی مهم نیست
تیپ زدن و چی پوشیدن
چیزی که مناسبه فصه میپوشن
3 خدایا شکرت چقدر خواننده با انرژی میخونه
4 خدایا شکرت چقدر سن رنگی و شاد و زیباست
5 خدایا شکرت چقدر فراوانی ابزار و الات موسیقی و فراوانی هنر و علاقه و فراوانی مشتری و کسب و کار که از لذت و وسیله سرگرمی ثروت می افرینند و افرادی از خریدشونو گسترش کسب و کار بقیه باز با کنسرت و استفاده ازون نعمتها و به اشتراک گذاشتنش ثروت میسازن
6 خدایا شکرت چقدر سن با سقف و پله هاش بزگ و زیبا قشنگه
7 خدایا شکرت برای این فضا و اماکان که برای جشن و پایکوبی فراهمه
8 خدیاا شکرت برای این بلند گو ها که نامحدود صدارو به همه میرسونن
9 خدایا شکرت برای موهای زیبا و بلند این اقا
برای اینکه هرکس ازاده هرجور که دوست داره و لذت میبره زندگی کنه و کسی با کسی کاری نداره مسخرش نمیکنه
10 خدایا شکرت من خیلی دوست دارم گیتار زدنو و پیانو رو تجربه کنم این دوتا موسیقی های مورد علاقمم
11 خدایا شکرت ای جانم چقدر از باورای خوب و نامحدودشون لذت میبرم که پیر زناهم میرقصن ورزش میکنن شادن نمیگن از ما گذشته از زندگیشون لذت میبرن و خودشونو اسیر نمیکنن
12 خدایا شکرت جقدر زیبا هرکسی سرجای خودش هم میرقصه بعضیا از صحبت کردن لذت میبرن بعضی ها همخونی و دست و بعضا خوردن و به نحوی لذت میبرن هرکسی به شیوه خودش
حتی برگزار کننده هاهم به ششیوه خودشون خوندن و موسیقی نواختن لذت میبرن
13 خدایا شکرت چقدر این خانوم با نمک و با عشوه میرقصه
14 خدایا شکرت تازه بعضیا هم خدا هم خرماهم میرقصن هم همخونی
هم رقص هم خوردن
هم رقص هم ریتمو زدن
هم نشستن هم ریتمو زدن
هم صحبت و………
15 خدایا شکرت ای جانم چه بچه شاد و دوست داشتنی ای ببین اینم با عشق هم میرقصه هم اب نباط میخوره
16 خدایا شکرت چقدر همه باهم و خودشون در صلحن کسی نگران نیست بره کسی جاشو بگیره
کسی سر جا باکسی دعوا نمیکنه
همه شادن از هر امکاناتشون استفاده میکنن
17 خدایا شکرت چه غروب زیبایی
18 خدایا شکرت چقدر این محیط با وجود اینهمه ادم تمیزه
چقدر چمنا نرم و خنک و بینظیرند
19 خدایا شکرت تحسین میکنم این افرادو که اومدن اینجا وقتشونو برای شادی و لذت و فرکانس خوب و دعوت اتفاقات و نعمتها همواره بیشتر به زندگیشون میزارن
20 خدای من شکرت چقدر مردم خوش رو و مهربونن نه اخم و چرا فیلم میگیری بلکه لبخند و ژست گرفتن
21 خدایا شکرت ای جانم دوربینو تا اخر با لبخندشون همراهی میکنن
22 خدای شکرت ای جانم چقدر مردم پر انرژی اند
23 خدایا شکرت ای جانم خدای من چقدر این فرکانس شما مریم جان محشره
چقدر باخودت و جهان اطرافت در صلحی و متمرکز بر زیبایی ها
که هر کسی دوربینتو میبینه
عشق و مهر و اغوش گرفتن و لبخند همدیگه رو مهمونت میکنن
24 خدای من شکرت چقدر همه بدون ارایش
ساده و خودشونن
با خودشون در صلحن و خودشونو همون جور که هستن دوست دارن
25 خدایا شکرت چقدر نور پردازیش زیباست
26 خدایا شکرت جقدر موهای زیبایی دارن
چقدر ساده مدل بهش میدن و شینیون فلان نمیکنن و میدونی راحتن
27 خدایا شکرت به به چه سوت و تشویق جانانه و سپاسگزارایانه ای
28 خدایا شکرت چقدر عالی هم گیتار میزنه هم میخونه
چقدر تمرکز داره ایول
چقدر عاشق کارشه
لبخندشو ببین
29 خدایا شکرت این طبل و به قول خودم در قابلمه ها خیلی باحالن
ولی واقعا مهارت میخوان
30 خدایا شکرت چه میز ها و صندلی های ساده سبک تاشو و خوبی واقعا خدایا شکرت چقدر ثروت و نعمت و سادگی و کسب و کار و مشتری
تازه خدایا شکرت همین جشن ها هم ثروت سازیه
افرادی که از وجود مثلا این صندلی ها و میز ها هم اطلاع نداشتن خودشون میرن میخرن و نشون میده با با لذت بردنمون و خرید و استفاده و به بهتر و راحت ترذ اندیشیدن کسب و کار و مشتری افرادم ارتقا میدیم و دستی میشیم از دستان خدا و این هماهنگی کار جهانه بر اساس فرکانس و باورا و عادات من
31خدایا شکرت چه کلاه گاوچرون زیبایی
32 خدایا شکرت ای جانم حتی افرادی از کتاب خوندن با موبایل و کار کردن با موبایل لذت میبرن
33 خدایا شکرت من عاشق این صندلی تابی که تو زندگی در بهشتم دوستان امریکاییمون راک بود رک بود اوناهم داشتن
34 خدایا شکرت این یعنی استقلال و برای تا خوردنم بی نیاز از درخت و میله و فضای بزرگ چقدر خوبه واقعا خدایا شکرت
35 خدایا شکرت چه موهای لخت و صاف و بلند و زیبایی
36 خدایا شکرت چه موهای زیبایی داره این اقا
37 خدایا شکرت چه کش موی زیبایی
38 خدایا شکرت چقدر زیبا هرکسی یک گوشه برای خودش به نحوی لذت میبره و میگه و میخنده
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته من واقعا لذت بردم از این فایل بسیار عالی من عاشق طبیعت هستم و وقتی فایلی که طبیعت بیشتری داره لذت بیشتری میبرم ومردمی که کمترین زمان بهترین استفاده میکنند ولذت میبرن به امید خدا دوره تکامل را طی میکنم و به این مسیر هدایت میشوم
امروزاولین باری بودکه من به سمت نشانه ی امروزم هدایت شدم واین فایل رودیدم واینقدرهیجان وذوق داشتم که نمیدونم چی بایدبگم
این فایل پربودازعطرخدا عشق ومحبت وشادی
خداروهزاران بارشکرکه من با شمااستادعزیزومریم عزیزم آشناشدم ودرکنارشمابه خیلی ازآگاهی هادرموردخداوندرسیدم خداروشکرکه من هم تواین مسیرقرارگرفتم به لطف الله یکتا
ازخدای متعال میخام هدایتگرهمگی ماباشه وروزی برسه که من شماراازنزدیک ببینم
سلام به خانواده دوست داشتنی عباس منش .وهمه ی دوستای گل وقشنگم.
خیلی برام جالبه که هرجا میریدوهرجایی که توقف می کنید،انقدزیباوعالی هستن .جدا،آدم ازدیدن این همه زیبایی ومهمترازهمه مکانی بارامش ،سیرنمیشه .
میدونم که همیشه نتیجه فرکانسهای مثبت خودتون راازجهان ،می گیریدکه به سمت وسوی زیباییهاهدایت میشید.
دیدن ابرهاتو،آسمون یکی ازفوق العاده ترین ،زیبایی هاییه ،که میشه گفت آدم ازدیدنشون سیر نمیشه.
دیدنشون ،واقعن آدموبه وجدمیاره .
چه جالب بود،برافراشته بودن پرچممون توکشوری که به ما گفتن دشمن شما هستن .خیلی تحسین میکنم این فرهنگشونو،که همه ی پرچمها رابه خصوص برای ما ایرانی ها راهم به احتضاض کشیدن بدون تعصب خاصی.
حالاتوکشورمابیاوببین ،بقدری تعصب رواین موضوع دارن که ،فرهنگ وعقایدوسیاست ودین ومذهب راتویه چارچوب ،می بینن وهیچ کجاحتی اجازه ی ،زدن پرچم کشور آمریکا رانمیدن .تازه روز۱۳آبان راداریم که وظیفه ی هردانش آموزیه که این پرچم رابسوزونه.ومتاسفانه ،این ینی ادای احترام وخدمت به کشورت😔.
تجاوزنکردن به حق و حقوق شخصی کسی ،اینکه هرکی هرطورکه دوست داره هس بدون اینکه موردآزاریااذیت کسی قرار بگیره .ینی جنبشون برای هرکاری خیلی بالاس .این مسئله ی کاملا طبیعی فرهنگ یک کشور،میتونه باشه .ماچون ازاین فرهنگها نداریم ،توکشورهای دیگه که می بینیم،برامون جالب میشه.
واکنش وعکس العملهای خوب دربرابر دوربین مریم جون .چه حس خوبی را منتقل میکردن .میتونستن بی تفاوت باشن .دمشون گرم به نظرم خیلی با عاطفه وبامحبت بودن .
اجرای موسیقی زنده و همراه شدن با موزیک ،خودش لذت بینظریه ،که اونم آزاده.
آخه اگه همچین موسیقی ای توکشورمابرپابشه،حتمن توچارچوبی هس که اونا تعیین میکنن که تاچقدازبدنت انعطاف بگیره .ازسرجات نبایدبلندشی.بقیش دیگه گناه وخطاس .
استاد این چیزاراکه میبینم ،واقعن تاسف میخورم برای این نگاه مردمم .
که بااین باورهاشون همیشه افکارمارابه جاهای منفی بردن .چون همیشه این سوال برای ماپیش میادکه چرا؟چرانبایدما،آزادباشیم .درحالیکه میدونیم این مسیر واین راه ،حس بدبهمون میده .
به قول استاد،مانمی تونیم جایی راتغییربدیم ،بایدباتوجه به خواسته هامون ،به جاومکانی هدایت بشیم که احساس آرامش وآزادی داشته باشیم .
به خاطر آزادی ،هیچکی به هیچکی کاری نداره ،حالاماباشیم فقط نگاهمون به این و،اونه.
کلی عقبیم .وچقدرچوب این چارچوبها را خوردیم .
هر کشوری اگه چارچوبی هم داره ،مسائلی هستن که به عموم جامعشون برمی گرده ینی قوانینی دارن که کسی خسارت به کسی نزنه.ولی چارچوبهای ماشخصی هستن وتوبه زوربایداونهاراانجام بدی.
طبیعیه که هرکسی،به هرطریقی به کسی درملاعام خسارت بزنه ،بایدجریمه بشه.اگه کشوری هیچ قوانینی نداشته باشه ،هرج ومرج بوجودمیادوغیرقابل کنترل میشه.
منتهی برای ماتاکیداجرای قوانینمون بیشتر دخالت توکارای شخصیه.
نمیدونم شایدم من اشتباه میکنم .
من که نبایدمنتظرتغییراونهاواین جوامع باشم .بایدخودموتغییربدم که به جاهایی که دوست دارم هدایت بشم .این چیزایی که گفتم در مقایسه با چیزی بود که دیدم واگرنه من این چیزاراتوکشورم پذیرفتم وسعی میکنم توجهی نکنم که احساس بدی بگیریم .
خوشگلا مرسی ازهردتون
دیدن اتفاقات سفرتون ،اطلاعات و معلومات مارابالامیبره .ممنون که مارا همراه خودتون می کنید.
به نام خداوندی که عشق و صلح و موزیک را در هم آمیخته میکند.
به نام خداوندی که همواره به من برکت و نعمت میبخشد
god blessing my life
قسمت 64
سلاااامممممممم بر عاشقان سفر
سفرمون رو شروع میکنیم با یه تابلوی خیلی خوشگل که یه دختر بچه بامزه و خوشگل روشه با نام best summer ever
امیدوارم نه تنها تابستان بلکه لحظه به لحظه ی زندگی ما بهترین خودش باشه و همیشه در بهترین لحظات زندگی باشیم و عشق کنیم و لذت ببریم و سفر کنیم و اهنگ بذاریم و پشت آر وی تخمه بخوریم… اقااااا من فکر کنم فهمیدم این تخمه کدومه !!!!! همون که چند وقت پیش از امازون سفارش دادیم یه بسته ی 5 پوندی و خانم شایسته بزامون پختوندش ،، یادتونه !!! همون تخمه هه که استاد پرتابش کرد روی اسمون و تاااااق خورد روی زمین خخخخخخخ..
چقدر سیاوش قمیشی صداش توی این سفر میچسبه … اهنگاش این سفر رو دلچسب و بی نظیر کرده ،، با آهنگ خاطره .. سیاوش قمیشی وارد شهر جدید در ایالت اوهایو میشیم..
چه جاده های زیبایی..
یکی از معجزات این سفر که من حسش کزدم و حتما بقیه هم حسش کردن اینه که همش دوست دارم به جزییات توجه کنم و ریز بشم توی جزییات و راجبش بیام بنویسم ..
این سفر یه سفر ساده به دل شهر ها نیست بلکه این سفر یه سفر جادوییه که ذهن ادم زو وادار میکنه به همه ی چیزهای خوب و قشنگ و ساده و زیبا توجه کنیم..
مثل تخمه خوردن ..
مثل نوشته های روی تابلو ها ..
مثل خط خط روی جاده ها ..
مثل بشکن زدن مایک …
مثل توجه به اهنگ ها ..
مثل نگاه کردن به واکنش ادم ها در مقابل دوربین .
مثل صدای نویگیشن موبایل .
مثل چزاغ ها و لامپ ها .
وووووو یه عالمه چیزای دیگه ..
میدونی ادم انکار با این سفر وارد سرزمین عجایب میشه.. منتها اونجا آلیس میرفت توی سرزمین عجایب .. ولی اینجا من و یه عالمه ادم دیگه میبره توی سرزمین عجایب..
این سفر من رو میبره به سرزمین سادگی ها ..
این سفر من رو میبره به درون خودم و نگاه کنم به زیبایی های خودم ..
پشت دوربین مریم خانم هر لحظه یه ماجرای تازه و جدید رخ میده !!! هز لحظه چیز باحال جدید پیدا میشه…
پشت دوربین مریم خانم همه چیز جادویی و جذاب میشه !!! چزاا این سفر اینقدز جادوییه !!!
من بعضی وقت ها توی یوتیوب میخوام دنبال چیزای قشنگ باشم ولی حس چندانی بهم نمیده ولی این ده دیقه فایل های سفر نامه اینقدر بزای من جذابه که چندین بار بعضی وقت ها نگاش میکنم که بتونم کوچکترین چیزها و نکات رو از قلم نندازم و راجبش بنویسم !!!
مثل اون تابلوی زیبای کنتاکی !!!
مثل تابلوی newport
مثل دقت کردن به این نظم و هماهنکی در رانندگی که چقدز اینها مرتب و قشنک و هز کدوم توی لاین خودشون رانندکی میکنن ..
مثل بزج های زیبا و پل های زیبا ..
مثل آسمون صاف و زیبا …
مثل جوراب رنگی رنگی خانم شایسته که چقدز جوراب بامزه و خوشگلیه ..
وقتی استاد آر وی رو پارک کردن اون مرده که توی ماشین سیاه رنگ یه لحظه انگار داشت با تعجب ما رو نگه میکرد !!
نکته ی جالب دیگه پیش هم بودن پرچم کشور هاس و پزچم امریکا رو وسط همه گذاشتن یعنی اینکه ما به دنبال صلح و دوستی با همه کشوز ها هستیم .. این پرچم ها نماد صلح و دوستی بین کشورهاست.
استاد عباس منش به محض اینکه رسیدن به شهر سینسیناتی سریع دست به کار شدن و گوکل مپ رو اکتیو کزدن تا یه پارک جدید پیدا کنن و بزنن پیاده روی کنن و فرصت زو از دست نمیدن …
فاصله تا eden park ،،، 3.5 mi…. 1.5 h…
و 1.5 ساعت میخوان پیاده روی کنن و لذت ببرن و مایک هم انگار رفت بازم ایکس باکس بزنه !!!
یه ایونت باحال .. یه کنسزت باحال پر از ادمای باحال ..
نکته ی جالب بزای من اعتماد به نفس بالای اون دختره بود که وقتی دوست پسرش بهش اشاره کزد بیا با هم برقصیم دختره رد کرد و خودش تنهایی شروع کرد به رقصیدن ،، انگار که مثلا داره میگه من الان تنهایی بیشتر حال میکنم برقصم و برو اون ور بذار تنها برقصم !!!
نکته ی جالب دیگه اینه که هر کس هر مدا رقصی بلذه اجرا میکنه و همینجوری خیلی ساده و راحت دست و پاشون رو این ور و اون ور میکنن و میرقصن و نگران این نیستن که وااای نکنه رقصم بده و بقیه مسخزم کنن …
ما ها توی مخصوصا توی مراسم عروسی خیلی نگران حرف مردم دز مورد رقصیدن خودمون هستیم !!!
ولی اینجا میبینم که چقدر راحت دارن بپر بپر میکنن و لذت میبرن بدون اینکه نگران حرف مردم باشن !!
و جالبتر این که وقتی ازشون فیلم میگیری با همون رقص سادشون بیشتر انگیزه میگیزن و بیشتز بپز بپر میکنن و دست تکون میدن و میخندن !!! یعنی فیلم گرفتن نه تنها نگرانشون نمیکنه بلکه خوشحال ترشون میکنه !!
اون خانم با اون سن بالاش داره میرقصه و لذت میبره..
اون اقا و اون خانم دارن کنار همدیگه میخونن و لذت میبرن ..
اون خانم چقدر راحت روی اون صندلی تاب تابیش لم داده و با موزیک داره حال میکنه ..
وقتی میبینیم اینقدر مریم خانم راحت و با اعتماد به نفس بالا دست به دوربین میسه و میزه کنار ادم ها ازشون فیلیم میگیزه من هم انگار انکیزه میگیزم بزای فیلم گرقتن چون خیلی این کار رو دوست دارم ولی همش نگران حرف مردم بودم پس بز ترسم غلبه کردم و :
توی پیاده رو همینجوزی قدم میزدم و دست به دوربین شدم و شروع کردم به فیلم گرقتن..
یا مثلا دو تا پسره بودن توی پارک توپ باازی میکزدن و بعد من بهشون کفتم دوباره بازی کنید تا من ازتون فیلم بگیزم بعد دیدم عههههههه پسررررر اصن انگار اینقدز از اینکار من انرژی مثبت گرفتن و خوشحال شدن !!!
یه بار دیگه تنهای تنها رفتم توی بزکه اب سرد و یخی و فیلم گرفتم و خب بعد از فیلم گرفتن پریدم توی اون اب یخی شنا کردم و پسرررررررر اصن انگار روح و جسممم تازه تازه شد اینقدررررر که شنا در طبیعت وجود ادم زو تازه میکنه ها … که احتمالا این هم به خاطر این بوده که مثلا من دیدم توی اون قسمته که وسط پارک فواره اب میزد و ادم ها میرقتن اب بازی میکزدن و من این رو که دیدم انگیزه گرفتم و ناخوداگاهم تحت تاثیر قزار گرقته !!
با اینکه شرایط مالی و شرایط سفر رفتن رو ندارم ولی دلم خیلی خیلی خیلی زیاددددددددد میخواد که یه مسافرت با خانواده ام به کیش وقشم برم و مدت طولانی تا آخر اردیبهشت اونجا با خانواده بمونم وحسابی لذّت ببرم.
برای همین نشانه ام را زدم وفایل سفر به دور آمریکا ، قسمت 64 اومد.
فایلو که دیدم برام خیلی جالب بود .
دیدن طبیعت زیبا ،
مردمان زیبا ،
پرچم کشورم در کنار پرچم های دیگه ، اونم تو آمریکا ،
بودن استاد در کنار خانواده ،
جسارت فیلمبرداری مریم بانو ورقص وشادی مردم ،
همگی حالمو خوب کردومن به خودم گفتم، اگه استاد تونسته پس منم میتونم ،
خدا برای همه مون شادی وتفریح وآزادی
وموقعیتهای عالی ، ثروت وفراوانی داده
واین اتفاق زیبا به راحتی برای ما هم میافته ومن مطمئنم که اینبار ازسفر به بهشت روی زمین با شما حرف خواهم زد وخواهم نوشت.
چگونگی این سفر رو به خدا میسپارم .
من عاشق کیش وساحل زیباش هستم ،
وقتی که صدای موجها در گوشم میپیچه ، عظمت وشکوه وجلال خدایم در وجودم طنین میندازه ودیدن زیبایی هاش روحمو شاد میکنه
وقتی که خورشید به قدرت الهی غروب میکنه ورنگهای زیبای غروب در افق به آسمان وآب میتابه ، ومنو محو تماشای خودش میکنه غرق در عشق اینهمه زیبایی میشم .
گشتن و خرید کردن را خیلی زیاددوست دارم ، وقتیکه دنیال چیزی مناسب برای خودم وخانواده ام وعزیزانم میگردم وآنچه که دلم میخواد رو پیدا میکنم ، خیلی احساس خوشنودی ورضایت میکنم.
قدم زدن در ساحل ، با پای برهنه وبرداشتن صدفهای شکیل وسنگهای صاف وشفاف را بسیار زیاد دوست دارم .از اینکه این سفرو باشما همین الآن رفتم خوشحالم ودرپوست خودم نمی گنجم…
امروز تصمیم گرفتم صبحا ساعت 4 بیدار بشم و بعد از مراقبه کردن و دیدن این قسمت از سفرنامه و خوندن کامنت ها تمام توجهم روی زیبایها باشه و خیلی مهمه صبحم رو با چه انرژی بیدار میشم
و اول فایل با دیدن اون ماشین زرد بسیار زیبا و جذاب و برج های بسیار لوکسی که دیدم نشانه فراوانی بود که من بیشتر وقت بزارم روی باور فراوانی و چقدر مردم این کشور آمریکا رو تحسین میکنم که راحت و آزاد با هرسنی که باشن میرقصن و نشون میده که همه با خودشون در صلح هستن و چقدر حالشون خوبه و همیشه لبخند بر چهره دارن و اگر بخوام چنین جایی زندگی کنم باید عادتهای خوب رو در خودم تغییر بدم که خدا رو شکر وقتی چنین سایتی هست کم کم با دیدن این فایل ها و مث استاد عمل کردن و باور کردن خدا هدایت میکنه که با چنین افرادی همفرکانس باشم و لذت ببرم
هر چقدر توجهم رو بزارم رو زیبایها من هدایت میشم به جایی که زیبایهای بیشتری رو تجربه کنم به شرط اینکه در لحظه تحسین و تصدیق کنم و احساسش کنم
به نام خداوند قادر غنی ثروتمند بخشنده رزاق رحیم مطلق
سلام سلام سلام
صدتا سلام
به خانواده صمیمی
و استاد و مریم عزیز و دوست داشتنی و ماجراجوی من
اوکی قبل لتس گو تو نوشتن کامنت بریم یکم از عمل به قانونو نتایجمون صحبت کنیم
دیروز ساعت 6 و هفت قبل شروع مدرسه انلاینم من و خواهرم رفتیم پیاده روی برای گرفتن جزوش از مدرسش
همین جوری لذت و تمرکز به نکات مثبت و تحسین و عشق ورزی به گلها و طبیعت و خونه ها و فراوانی و تصدیق و تحسین و….
تا اینکه رسیدیم به یه پارک
به به
کل صب تا بازی کیف میدهد
خیلی زیاد
زدیم تو دلش و رفتیم برای لذت بردن
شاد بودن
از لحظه لذت بردن
مهم نبودن حرف و نظر بقیه
و شادی
و تاب بازی و اهنگ خونان و لذت
تاب بازی کردیم و پرواز و دوباره به راه افتادیم
اگه میخواستیم به مقصد برسیم 1 ربعه کمتر میرسیدیم اما ما میخواستیم از مسیر لذت ببریم و از کوچ پس کوچه های زیبا میرفتیم
رسیدیم به یه کوچه ای
اون سگ ناز و ارومی که گقته بودم پارک دیدیمش و اولین بار از طریق اون خداوند کمکم کرد به ترسم غلبه کنم کمی،اون بود
منتها نه نازی و اروم و نشسته
گرسنه و ایستاده و دنبال هر ادمی میرفت
هیچی خواهرم گفت اون همیشگی نیست و جیم شد و قرار شد به خواست هم احترام بزاریم و من تصمیم خودمو اونم تثمیم خودشو بگیره اون رفت
هیچی سگه اون مرد رو ول کرد منو دید اروم اروم چند قدم اومد سمتم
بعد یهو شروع به دویدن کرد
من خیلی ترسیدم اما تعهد داده بودم قوی باشم به دل ترسام برم و بهشون غلبه کنم
یکم لنگ میزد برای همین کج و راست میدویید و نمیتونست مستقیم بدوئه
و نیرویی حامی منو سرجام بدون فرار کردن نگه داشته بود
وقتی داشت میدوئید سمتم با دهن با صدای قلبمو که تاپ تاپ میکرد بلند میشندیم
ازم رد شد
تخیش ترسیدم
ولی نه
برگشت
خدارو شکر به من نخورد که رسما بترسم
برگشت
مانتومو بو میکرد چسبیده بود بهم تقریبا
دهنش باز بود
چشمم که به دندونای تیز و زبون بزرگش میفتاد دستامو میبردم بالا
اما قدمش بلند بود و گرندشو خیلی میاورد بالا
الان دقیقا همون حسی رو دارم که وقتی داشتم تجربش میکردم داشتم البته بدون تپش قلب به اون شدیدی
تصمیم گرفتم دستمو پایین بیارم
نجوا ها فریاد میزدن دستتو گاز میزنه یا لیس
ولی اوردمش
ما باهم دوست بودیم
دستمو بو میکرد
های دهنش به دستم میخورد و منو میتوسوند
اما تمیرینی بود برای من که ارام باشم در هر شرایطی
هیچ دیدم تمومی نداره هی اندستمو بو میکنه هی اونو
هرکت کردم اروم
اومد دنبالم
سرشو و دماغشو هی میمالید کمی به کمرم
تمام ذکر لبم باور هایی بود که سعی در ساختنشونو داشتم
مثل
من خالق زندگیمم تمام و کمال
الخیر و فی ما وقع
نیروی برتری که تمام جهانو خلق و داره اداره میکنه دستش توی دست منه
خداوند بامنه
اروم باش
کاریت نداره
و البته قانون اصل بقای اصلح
دلسوزی نکن عزیزم
با دلسوزی کردن و غذا براش اوردن اونو ضعیف و بدبخت میکنی و بهش یاد میدی ضعیف بودنو
سگای دیگه ی پارک اینطوری نبودن
همیشه در حرکت و دنبال غذا
البته ادما هم هر از گاهی بهشون چیزی میدادن
اما این سگ همیشه نشسته بود و همه بقیه بهش غذا میدادن
میگفتم عزیزم اگه توهم از دلسوزی الان سیرش کنی یا دلت بخواد این کارو کنی
ضعیفش کردی و تو یا هرکس دیگه ای نمیتونه تا ابد بهش غذا بده و میمیره و عادت میکنه
اما الان یه فرصت خوبه براش
کسی بهش غذا نداده بلند شده
هنوز هم دنبال ادما میکنه و از اونا میخواد
اگه بهش ندن بالاخره از شامش استفاده و چیزی پیدا میکنه
خداوند قدرت و نیروشو بهش داده
ولی با دلسوزی کم کم از یاد میبره قدرتشو
و اگر روزی کسی بهش چیزی نده نابود میشه
پس اگه میخواد زنده بمونه باید قوی بشه و از پس خدش بربیاد
و هی میدوید دنبالم و صدای دویدنش منو میترسوند و من تمرین میکردم که ارام باشم و ایمان داشته باشم و قوی باشم و فرار نکنم
گاهی هم میدویید و میمود جلوم مینشستباز بوم میکرد
باز به راه میفتادم
چندین کوچه یعنی فرصت خوب و طولانی ای بامن بود
حتی یه ادمو دید ولی خیلی نرفت سمتش باز اومد پیشم
منم یه ویژگی دیگه به خودم و گفتگو هام اذافه کردم
اینکه بهش عشق بدم با وجودم
نه اینه تو دلم بهش فحش بدم برو جان مادرت و…
و سعی کردم نوازشش کنم ولی گرسنه بود و نمیتونستم دستمو رو سرش بزارم میخواست بخوره
انقدر رفتم و رفتم
خواهرمم پیدا نکردم
و تمرکزم رو غلبه برترسم و قوی بودن بود بزارم و ایمان و ایمان به هدایت شدن
خلاصه دیدم ول کن نیست و هدایت شدم به عبور از خیابون
و دوباره بهتر و بهتر غلبه کردن به ترس دیگم و جانمی جان
سگه هم ولم کرد
خب حالا ما کجاییم؟
تاحالا اینجارو ندیده بودم
خب چند ثانیه ترسیدم بعد گفتم نگرارن نباش هدایت میشیم
یه پیاده رو بزرگ و دراااااااااااااااااااااااز بود
شروع کردم به حرکت درش و تحسین خودم برای نترسیدن و داد و جیغ نکشیدن و در نرفتن و مرور اون باورا
از بین حصار یه فضای سبز بکر و عالی رو دیدم همینجور راه رفتم و رفتم گفتم کاشکی میشد برم داخلش
و همینجور که راه رفتم رسیدم به درش
خواستم برم تو
ولی به نجواها گوش کردم و مسیرمو ادامه دادم
و درس بعدی اینکه به حرف دلم گوش بدم نهایتا کسی میمود میگفت بفرمایید بیرون چون فضای سبز یک سازمان برق استان یه همچین چیزی بود منظورم اینه که شخصی نبود که برم تو خونه مردم
بعد داشتم زیبایی هارو تحسین میکردم و میرفتم و میگفتم نگران نباش بابا حالا ما میریم همو پیدا میکنیم دیگه هدایت میشم
و یه پروانه خیلی کوچولو بنفش دیدم و یاد حرف استاد در اون فایل افتادم که از خدا هدایت میخواست و مثلا پرنده ای چیزی از اون جاده میفرت و یه جوری میفهمید و عمل میکرد
بعد دنبال پروانه رفتم
و جالب و شنونه این بود که 5 متری مستقیم حرکت کرد دون اینکه بره تو خیابودن و چپ که دیوار بود و ……. و متوجه شدم و اینو دریافت کردم که مسبرم درسته
همین پیاده رو رو ادامه بدم
اونقدر رفتم و رفتم و رفتم و لذت بردم و ذهنمو در باره درس جازیم که شروع میشه و اگه معلمم بگه انشا بخونید مامانم چه کنه و…….رو کنترل کردم و به پیش رفتم
نمیدونم چقدر ولی اونقدر زفتم
که دیدم مسیر اشناست و فهمیدم راه مدرسمه
و اون راهو گرفتم و رفتم تا برسم به مدرسم درواقع قدم اولو دریافت و بی اینکه بگم خب بعدش چی حرکت کردم
و راستی قبلش رسیدم به همون پارکه که بازی کردیم خواستم سوارشم و بازی کنم و گفتم خواهرم پیداش میشه
باز نجواهارو گوش کردم و عمل نکردم و رفتم
و درس بعدی وقتی خونه خواهرم تعریف کرد که دلش گفته من تو پارکم مصمم شدم هرچقدر منطقی نباشه عمل کنم
و نزدیکای مدرسم که بودم
گفتم خدایا یه دستی برام قرار بده که ازش راهنمایی بگیرم و قانون درخواست رو اجرا کنم
اخه هیچ ادم پیاده ای ندیدم و هیچ ماشینی که پارک باشه و کسی توش باشه
همه ویژژژژژژژژژژژژژژژژژژ میرفتن
خلاصه چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید که جلو مدرسم یکی از پدرا اومده بود دنبال بچش
تو ماشین النود بود و جان
نشونه اینکه شیشه اش پایینه و دقیقا همین طرف ماشین نشسته که روبروی منه
رفتم جلو و نمیدونم گفتنم سلام یا نه
گفتم ببخشید میدونید مدرسه امامی کجاست؟
اهان یادم رفت بگم وقتی رسیدم به مدرسم و خواهرم نبود گفتم برم مدرسه او
هم جزوشو بگیرم هم شاید اونجا باشه
و یه ایده هم که وقتی مدرسمو پیدا کردم برم خونه هم اومد چون خواهرم موبایل همراهش بود و. میتونستم بهش زنگ بزنم
اما من تصمیم گرفتم ماجراجویی کنم
قبل پدا کردن مدرسم و اون پروانه هیچ ایده ای نبود چون هیچ جایی بلد نبودم فقط فهمیدم مسیر پروانه رو ادامه بدم حتی نپرسیدم که ممکنه کجا منو ببره
بعد اون اقا هم
مهربانانه
دستی شد از دستان خدا و واسم توضیح داد این مسیرو برو سمت چپ راست چپ راست نمیدونم چی چی میرسی به میدون قبل میدون فرهنگ دارن جلو مدرسه ساختمون میسازه و……..
منم تشکر کردم و شادان به راه افتادم
بعد که اون راه تموم شد یادم نیومد که گفت چپ یا راست
بعد یکم دو طرفو نگاه کردم
خداوند از طریق یه حاطره که شب با خواهرم اومده بودیم پارک جلوش نشونم داد و
سمت چپ رفتم و رفتم و بعد مسجد رو که دیدم کاملا یادم اومد و مصمم رفتم و رسیدم به 7 متری مدرسه
دراش بسته بودا
ولی اصلا فکر نکردم به چگونگی وارد شدن
و این فکر نکردن ها و به خدا سپردن ها همه چیز رو برام مهیا کرد
رفتیم و یه خانومه هم یه قدم جلو تر من بود
زنگ درو زد منم وایستاده بودم
بعد یه نگاهی به لباس صورتی شاد گل منگلیم کرد و گفتم سلام و منم گفتم سلام و گفت میخوای بیامی مدرسه؟
گفتم نه اومدم جزوه بگیرم
یه خانم لاغری بود با صدای مهربون و ارامش دار
بعد گفت جزوه باید بری از اون در
منم که تاحالا راه مدرسه خواهرمو نمیدونستم چه برسه دراشو
گفتم کدوم؟
گفت عیب نداره حالا بیا از همین در
و بدین شل خداوند مهربانانه با دستانش منو وارد کرد بدون کاری همه چیزو برام مهیا کرد
و منم از یه خانوم دیگه پرسیدم یه دختر مانتو ابی نیومده اینجا
گفت چرا جزوشو گرفت و رفت
خب خدارو شکر حتما رفته خونه
تو دلم گفتم اینو
بعد گفتم ممنونو
خواسته برگردم از همون در
گفت از در روبرو برو
و منم رفتم بیرون و دوباره نمیدونستم کجام و نیم دایره در زدم و رسیدم به در اول و و رفتیم شادان خونه
رفتم خونه مامانم گفت ساجده کو
گفتم وا
مگه نیموده
گفت مگه از هم جدا شدین و منم گفتک اره سگه و……..
هیچی رفتیم سر کلاس من خدارو شکر خانوم منو صدا نزد
بعد زنگ زدیم ساجده و بهش گفتیم من اومدم و قرار شد نون تازه و سبزی بخره و بیاد
تا اون موقع دیدم کلاس ساجده باید از طرف ساجده واسش سوال طررح کنیم و منم که در طی کامنت نوشتن سرعت تایپم بالا رفته تایپ میکردم و مامانم سوال در میاورد و خدارو شکر معلمش که دانش اموز قبلی رو در کرده بود پذیرفت و یهو یادم اومد اوه اوه منم کلاس داشتم
تبلتو برداشتم 40 تا پیام تربیت بدنیو خدارو شکرت تا من ویس زدن طنابو زدم
خانم گفت وقت تمومه هرکی تا الان ویس نداده غیبت میخوره و اینم نمومنه هایی از هدایت خوداوند و در زمان و مکان درست بودن
و خواهرم اومد و منم صبحانه ارده عسل بانون سنگک تازه وقتی خانوم 10 دقیقه گفته بود نرمش کنید خوردمو
با هیجان منو خواهرم از ماجراهایی که هردومون جداگانه تجربه کردیم میگفتیم و روز بود پر از درس و رشد شخصیت و غلبه بر ترس و قدرتمند بودن
و ظهرم هدایت و تکامل و کمک دست خدا در درست کردن بلال و اتیش و اول کبریت و بعد اغذ و بعد پنکه برای باد زدن زغال والکل ضد عفونی کننده دست(استیکر خنده)و ……. و تازه تاخیری که من دیشب بلالو تو اب نمک گذاشتم دیر شد درست نکردم باعث محشر و خوش طعم و خوش نمک شدن بلالم شد
و قانون
وقتی تو در مدار درست باشی همه یاتفاقات و شرایط به ظاهر بد هم برات خوب پیش میره حتی تاخیر ها
خدایا شکرت
و کلی کامنت خوندن در روز و کم کم قدم های شکستن عادات تنبلی رو برداشتن و دیوانه شدن و ذوق کردن و درس گرفتن و……..
تا شب
که…………
مامانمو ساجده تو اتاق مراقبه کردن تموم که شد من رفتم تبلتو بگیرم کامنت بخونم درو بستم پشت سرم اشتباهی
اخه یه روز دستگیره درو اشتباهی شکوندم
خلاصه سه تایی تو اتاق گیر افتادیم
نکته مثبت و درسها
من خودمو سرزنش نکردم
خودمو دوست داشتم حتی زمانی که اشتبهاه میکنم و با عذر خواهی از حضار گیر افتاده در اتاق سه تایی به دنبال راه حل گشتیم
دستگیره شکستشو امتحان کردیم و……… و در همه حال داشتم عبارت تاکیدی میگفتم که هر مسیر سخت مسیر اششتباهه و سعی میکردم اینطوری عمل کنم و اینکه تمام انچه من برای حل این مشکل نیاز دارم همین الان در دسترسمه و دارمش اینو از انگیزشی شماره 3 استاد بهم الهام شد
بعد نکته مثبت بعدی
این اتاق به حیاط راه داره
و حیاط هم به کوچه و میتونیم بریم از کوچه اون در خونه و از حال در اتاقو باز کنیم
نکته مثبت بعدی کلید اون در پیشمونه
منتها مسئله اینکه کلید قفل حیاط پیشمون نیست که بریم بیرون که برسیم به اون در
خب داشتیم با جالواسی درو باز میکردیم و و فکر میکردیم و برای من تمرین عزت نفس و ارام بودن بود در شرایطی که یک نفر نا ارام بود
و تو اینترنت سرچ و….کردیم
و نکته مثبت بعدی داشتن اینترنت بود
و قبل اینا مامانم به فکرش رسیده بود ک به کسی بگیم بیاد پشت در حیاط که قفله و کلید رو بهش بدیم از بالا در و اون در اون نب رو باز و بیاد در اتاقو واسمون باز کنه اما من میخواستم خودمونراهخ حلی واسش بیابیم
و نکته مثبت بعدی بودن تلفن در اون اتاق بود
و خب منم بعد اینکه تصمیم نهای این شد که خالم بیاد این کارو کنه با خواهرم رفتیم حیاط روفرشی انداختیم و از اسمون پر ابر لذت بردیمو کامنت خوندم و اهنگ و…. دقیقا با خوندن یه همچین جمله ای از یکی از کامتهای محمد عزیز
که نوشته بود
خداوند هر چقدر که ثروت بخوای بهت میده سادس و…….
بارون بارید
و من از خوشحالی بال دراوردم و رقص کنان زیر باران خندیدم و ارشیا جون من پسرخاله 3 ساله فرز و شیطونم اومد و باهم چرخیدیم و بازی کردیم و رفتیم تو خونه
و یه رفتار زیباش نوازش برگ درخت بود که دلمو برد
و تازه با همون زبون نمکی اش که هنوز کامل نمیتونه صحبت کنه میگه به من چقدر قشنگ شدی
اخ خدا
خلاصه این روزی پر از درس و لذت و نعمت بود که دوست داشتم با شماهم اشتراک بزارم
و شب تا دیر وفت که همه خواب بودند داشتم کامنت میخوندم و تازه 1 شب تقریبا یادم اومد وای وای دوباره البته یادم اومد سرشب ترم یادم اومده بود که امتحان عربی دارم فردا مجازی و هیچی نخوندم
خلاصه دیدم درس اول مرور پارساله و خوابیدم و امروز دادم
و چقدر ساده بود خدای من
هرکلمه ای که معنیشو نمیدونستم ترجمشو نخواسته بود الله اکبرچه خوب
خدارو شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
اهان یهجیز دیگه هم بگم که واسه چند روز پیشه شایدم یه بار گفتم نمیدونم
یهبار تو حیاط برگه هام رو گذاشته بودم
توشون عاداتی که باید بسازمو نوشته بودم
بعد رفتم تو خونه و چند ساعت بعد اومدم بیرون برگه ها تو کل یاط پخش شده بودند چند تا یه قدم اونورتر از روفرشی و چند تا تو حیاط بیرون تراس
خب منطقم گفت دور ترین برگه یعنی اون پایینیه برگه ایه که نوشته داره اخه اون رو بوده و باید خیلی دور رفته باشه
ولی احساسم بهم گفت هر مسیر سختی مسیر اشتباه هست
من به حرفش گوش نکردم و اون پایینیرو برداشتم نبود
اومدم بالا بالا همه رو جمع کردم دومین برگه که 2 قدم اونور تر از روفرشی بود یعنی مسیر ساده برگم بود و دوباره درسی که به احساسم عمل کنم
خدایا شکرت
بزن بریم شروع کنیم
1 خدایا شکرت چه ابرا ی زیبایی خدای من چه اسمون قشنگی
2 خدایا شکرت چه منظره قشنگی
ترکیبی از فراوانی و تجهیزات و نعمات و برق و شهر و ساختمونای محو و قشنگش(اونه نایس چه نسیم خنکی)و درختا و سرسبزی که محیطو احاطه کرده و فراوانی ثروت و نعمت و ماشین و پول و درامد و افراد شجاعی که رانندگی میکنن و به دل ناشناخته هاشون پا گذاشتن
3 خدایا شکرت چقدر این جا پر از نعمت و قراوانیه چقدر ثروت
چندین صد ماشین فقط در یک جاده کوچک یک شهر کوچک یک کشور ی قاره
ببین چقدر فراوانی در تک تک کوچه ها و خیابون ها و جاده ها و خونه ها و شهر ها و استان ها و کارخونه ها و کشور ها و قاره ها الله اکبر چقدر ثروت سازی
خدایا شکرت
4 خدیاا شکرت برای این جاده صاف و تمیز و خطوط قشنگش
5 خدایا شکرت که در فاصله های معین و زیبا چراغ هست
6 خدایا شکرت برای این ایده پل که تحسین میکنم ذهن افرادی رو که به بهتر اسان تر کارا تر و…. اندیشیدن و قدم قدم پلهای با کیفیت تری ارائه دادن با برخورد به تضاد ها هربار ایمنی و استقامت و بهره وری از نعمات و گنجینه های الهی بیشتر و بیتر و دقیق تر و مهندسان باهوش تر شدن
7 خدایا شکرت چقدر همه با سرعت مناسب رانندگی میکنن
8 خدایا شکرت چه تابلو زیبا و باحالی من فکر کردم تبلیغ کندو عسله
9 خدایا شکرت برای اینهمه فراوانی و کسب و کار و نعمت
10 خدایا شکرت عاشقتم استاد که هم از مسیر و رانندگی لذت میبری و هم چیزی میخوری و از تخمه شکستن لذت میبری
11 خدایا شکرت برای این تابلو های راهنما
12 خدایا شکرت جان چقدر فراوانی چقدر ثروت چقدر ماشینای مدل بالا چقدر تنوع شکل و کارایی ماشین های گرون قیمت
13 خدایا شکرت چقدر ماشینا تمیزن
14 خدایا شکرت دو طرف جاده و بین دو جاده سرسبز بودن بی نظیره
15 خدایا شکرت چقدر این شهر و ساختمونا و بنا ها و برج هاش زیبا و تحسین برانگیزه هم به زیبایی و هم کارایی اندیشیدن
16 خدایا شکرت چقدر هرکدوم شکل منحصر به فرد و معماری زیبایی دارن
17 خدایا شکرت این یعنی فراوانی و بی انتها بودن طرح و خلاقیت و ایده و ثروت سازی
18 خدایا شکرت جانمی جان ما بالای پل هستیم و این منظره و دیدمون از ساختمونا واقعا خیره کنندس
19 خدایا شکرت جان
به به به به چه ماشین زرد دلبر زیبایی خدای من چقدر خوشرنگه و چقدر مدلش زیباست
20 خدایا شکرت جانمی جان قانون
توجه به هرچیزی باعث گسترشش در زندگیت میشه
من به ماشین توجه کردم و مریم جان زوم کرد
و چقدر عالی خداوند نشانه هارا میفرستد
21 خدایا شکرت برای ارتفاع عالی و حساب شده و دقیقی که برای هرپلی در نظر میگیرند که هیچ ماشین و اروی و تریلی از گیر نکنه
22 خدایا شکرت واقعا چقدر این ماشینا زیبان تحسین میکنم اینهمه فراوانی رو اینهمه ذهن خلاق و ایده ساز و نامحدود اندیشو اینهمه کسب و کار و مشتری و فروش بالا و اینهمه ثروت و درامد عالی و توانایی تجربه بهترین زندگی در هر ابعادی رو
23 خدایا شکرت واقعا خداوند چه بک گراند شاهکاری با این جاده زیبا و ماشیناش و اون پل خوشرنگ ست ما اون ماشین دوست داشتنی داده
24 خدایا شکرت برای این تابلو های راهنما که حمک هدایت و الهام خداندو دارن در مسیر که با طی کردن و برداشتن قدم اول و تابلو اول و ادامه دادن با احساس خوب به تابلو و قدم و هدایت بعدی میرسی
25 خدایا شکرت چه پل زیبا و کمان شکی قشنگ و جذابی
26 خدایا شکرت چه طراحی زیبا و بی نظیری داره این نوشته که سر اسب بهش وصله
27 خدایا شکرت به به چه هواییه
28 خدایا شکرت چقدر فراوانی و سعت جهان و کشور ها و شهر ها و جاده ها که میتونن انقدر پهناور و سیع باشن
29 خدایا شکرت چه ویو بی نظیری به طبیعت
خدای من من عاشق بودن در طبیعتم
30 خدای من شکرت به به به به به به چه صحنه و تصویر رویایی ای خدای من ببین فروانی رنگ رو فراوانی رنگ سبز رو که چه بی نظیر و متنوع هست کمرنگ که به زرد میزنه و یه سیر تکاملی تا پر رنگ واقعا منظره فوق العادس دقیق 1 و 48 اونجایی که استاد میپیچه رو میگم
31خدایا شکرت عاشقتم من استاد با اون دست فرمون خوبت و دیگه ماهر شدن تو این کار با تمرین
32 خدایا شکرت به به چقدر محشر نگفتن یا طبیعت یا جاده و اینجوری بی نظیر ترکیب خارق العاده ای از جاده و طبیعت بی نظیر وجود داره واقعا خدایا ششکرت
33 خدایا شکرت برای چشمان بینام که میتونم ببینم اینهمه زیبایی رو و بشمرم و تحسین کنم
34 خدایا شکرت چقدر ترتمیز و زیبا جدول کشی کردن جاده و اسفلت رو با چمن و طبیعت رو
35 خدایا شکرت چقدر این شمشادا گمونم زیبان چقدر عالی بهشون رسیدن و حرس یا حرص یا حرث یا هرس اهان همنیه
هرسشون کردن
36 خدایا شکرت جان چقدر زیبا هم درخت هست هم چراغ و هرکدوم یکی درمیون لابه لای همن
37خدایا شکرت درختای اینورو ببین چقدر منظم و زیبا با فاصله عالی کنار هم جلوی شمشادا چیده شده
38 خدایا شکرت جقدر ماشنیا با احترام و نظم و ارامش و عدم عجله زیبایی عبور میکنن
خدای شکرت اینه موهبت و معنویت ثروت که بهت ارامش و زمان میده با باورای درست
39 خدایا شکرت برای این جی پی اس دوست داشتنی مون با پایه خوبش
خدایا شکرت که به همه چیز اندیشیده شده
و همه چیز باید اندیشیده بشه
این یعنی فراوانی
40 خدایا شکرت برای این پایه خوب که گوشی رو عالی نگه میداره
41 خدایا شکرت که برداشتن و گذاشتن گوشی و استفاده ازشم در یک روند تکاملی پیش رفته ممکنه اولش از دستتون زمین بخوره گوشی و بعد هی بهتر و بهتر شید در استفاده از این پایه
42 خدایا شکرت میبینید چقدر زیبا استاد و مریم عزیز دنبال بهبود داخل ارویشونن
اینترنت
مبل راحتی
تلویزیون
پله
جی پی اس
و……..
و دنبال بهبود دهی و اسان کردن چیز ها درون خودشونن نه مثلا در وال مارت
و وقتی درون و خودشونو بهبود میدن بیرون تغییر میکنه و همه چیز عالی میشه کم کم
43 خدایا شکرت که این اروی هم پنکه داره هم 2 تا پنکه گوگولی دو طرف اروی
44 خدایا شکرت برای این پنکه زیبا که روشنه و برامون باد میسازه
45 خدایا شکرت برای این ون زیبا
46 خدیاا شکرت برای صندلی های راحت اروی
47 خدایا شکرت برای اینه تمیز و بزرگ و زیبای بیرون اروی
48 خدایا شکرت این یعنی فراوانی
یعنی به هم خدا و هم خرما اندیشیدن
یعنی وقتی باور کنی اینطوری عمل میکنی که ما نتیجه این باورو در زندگی در بهشت عزیز میبینیم
ما همه چی همه جا داریم
نوش جونتون همه چی همه جا
چون شما باور همه چی همه جا داشتنو ساختید
49 خدایا شکرت چقدر این سپاسگزاری و خداقوت گفتن خانوادگیتون بهم زیباست چقدر عشق جاریه واقعا خدایا شکرت
50 خدایا شکرت برای مایک خندون و شاد
51 خدایا شکرت برای لباس و پیرهن خوشگل و شاد و خوشرنگش و اعتماد به نفسش که اونم سبک شخصی خودشو اره فارغ از مد و……….
52 خدایا شکرت عاشقتم که اول استراحت میکنید و با انرژی تمام میرید گردش و تمرکز به نکات مثبت و زیبایی ها
53 خدایا شکرت به به من عاشق هوای خوبم
54خدایا شکرت چقدر فراوانی و ثروت زیبا و منظم کنار هم چیده شده اند و پارک شدند
55 خدایا شکرت چه تپه زیبا و سرسبزی
56 خدایا شکرت چه اسمون دلبری
57 خدایا شکرت چقدر این فروشگاه ها و ورودی و پارکینگشون زیباست
58 خدایا شکرت عاشقتم استاد که در هر فرصتی از هر چیزی لذت میبری و فرکانس خوب ارسال میکنی
59 خدایا شکرت من عاشقتم مریم جان با اون شلوارا و لباسا و جورابای شاد و زیبا و دلبرت که لبخند رو لب میاره
60 خدایا شکرت چقدر زیبا و خوشرنگه
61 خدایا شکرت برای دمپایی لا انگشتی زیبا
62 خداای شکرت عاشقتونم با این شوخی ها و لذت بردناتون با این همکاری و در سنگر ماندنتون خدای من
63 خدایا شکرت چقدر درختا زیبان
64 خدایا شکرت چقدر اون قسمت طلایی و زرد اسمون قشنگه
65 خدایا شکرت چه خاک باغچه قشنگ و خوشرنگ و یه دست و حتما حاصلخیزی
66 خدایا شکرت من عاشق اون انگشتای تپلو و ناخونای کوتاهتم استاد
67 خدایا شکرت برای این نقشه دقیقمون
لطفا اسمشو هم بهمون بگید
68 خدایا شکرت که فقط قدم بعدی رو مشخص و حرکت میکنید
69 خدایا شکرت بزن بریم یه پارک زیبا
70 خدایا شکرت عاشق همفکری تونم
71 خدایا شکرت برای لمسی عالی و با کیفیت و رون گوشی
72 خدایا شکرت جانمی چقدر عالی مشخص میکنی و هدایتت میکنه
مثل ما که هدفو مشخص و تمرکز میزاریم و هدایت میشویم توسط خداوند به دریافتش
73 خدایا شکرت چقدر با کیفیت و عالیه این نقشه
74 خدایا شکرت که عکس ها و زیبایی های اونجا یا مشابهشم بهمون نشون میده
75 خدایا شکرت که نشون میده 15 دقیقه راهه
76 خدایا شکرت واقعا بی نظیره خدای من این اسمون این ابرا این درهمی این نور محشر و لطیف خورشید خیلی بی نظیره
77 خدایا شکرت ایول مریم جان چقدر عالی و باحال اشاره کردی
تقریبا پلنگی بودن اسمون و لباس استاد مشابه هست
78 خدایا شکرت چه باد خوبیه
79 خدایا شکرت همین اهنگ جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
داره قانونو میگه
میگه همه چیز فراوانی ثروت و عشق و درامد و کسب و کار و ایده و مشتری و سلامتی و………..هست تو فقط باوراتو درست کن همه چی موجوده
80 خدایا شکرت عاشقتونم که از نکات مثبت و فراوانی ها صحبت میکیند و بهش توجه میکنید و به همون سمت هدایت میشید عوض توجه به کمبود ها
81 خدایا شکرت که ورایزن همون اینترنت شرکتشو گمونم اینجا یه شعبشو داره
82 خدایا شکرت عاشقتونم که با باور به همه چی همه جا داریم هدایت شدید به این حیاط خونه بکر و متنوع و هربار زیبا تر
83 خدایا شکرت واقعا چقدر فراوانی چقدر نا محدودیت
که میتونه تو حیاط خونت اینهمه امکانات باشه و هر روز عوض شه حیاطت
84 خدایا شکرت برای این شمشادای هرس شده و گردالی ناز
85 خدایا شکرت اسمون دیوانه کنندس
86 خدایا شکرت به چه استوانه اینه ای زیبایی خدای من
چقدر خلاقیتو محصور شدن در طبیعت و سرسبزی جذابش کرده
87 خدایا شکرت و من عاشق استاد مجراجو و کنجکاو خودمم که دنبال یادگیری و تجربه و دیدن و لذت بردن از همه چیه
88 خدایا شکرت چه گلدون زیبایی گذاشتن
چقدر استاد زیبا
بدون عجله
با دقت و تفکر تماشا میکنه
89 خدایا شکرت باورتون میشه خیلی از قسمتهای سفر به دور امریکارو من تاحالا ندیده بودم؟
مثل همین
با اینکه چیزی که یادمه اینه که پارسال همه قسمت هارو دیده بودیم
نمیدونم
90 خدایا شکرت چه سنگ فرش زیبا و جذابی چقدر خوشرنگ و قشنگ و در رنگ و اندازه متنوع هستند
91 خدایا شکرت سلام استاد که تو همه اینه ها هستی
92 خدایا شکرت برای این شیر اب زیبا و خوب
93 خدایا شکرت اخیش نوش جان
94 خدایا شکرت واقعا اب خوردن خیلی خوبه خیلی لذت بخشه نفس ادمو بالا میاره
منم برم اب بخورم رسما تشنم شد
95 خدای من شکرت برگشتم
96 خدایا شکرت برای این طبیعت بی نظیر وو دریاچه گمونم پشت استاد
97 خدایا شکرت واقعا برای این ویو بی نظیر طلایی ئ نصف خاموش کوه پوشیده از درخت و نوک ساختمونا واقعا جذابه
98 خدایا شکرت چه دیواره سنگی قشگی
99 خدایا شکرت برای این گلدون بزرگ پر گل
100 خدایا شکرت برای اینهمه لامپ زیبا و بامزه
101 خدایا شکرت چقدر فراوانی و نامحدودیت برج و ارتفاع
اینو ببین چقدر بلنده
و همش از سلسه و زنجیره ای مربع کوچولو و به هم پیوسته و متداوم به وجود امده
یعنی
سلسله و زنجیره ای از عادات خوب و درست و باور های خوب نتایج بنیادیمن و بزرگ رو رفم میزنن نه یا یه مربع
102 وووووووووووواووووو الله اکبر چقدر بزرگ بود ببین استاد نهایتا 3 تا مربعه خدای من
این یعنی فراوانی تجهیزات و متصل کننده و همه پیشرفته واقعا تجهیزاتی که این ورقه های بزرگو تا اون بالا ببرن و وصل کنن
103 خدایا شکرت عاشقتم استاد که تو دل هرچیزی میری و کشف و تماشاش میکنی
104 خدایا شکرت جان به به چقدر تنوع سرسبزی و ایول خدای مناین گلای زیبا و بی نظیر و شیفته کننده رو ببین جقدر جذابن خدای من تو چقدر قهاری در ترکیب رنگ ها در تعداد گلبرگ ها در انبوه گل ها خدایا شکرت
105 خدایا شکرت چقدر فراوانی گل و گیاه و زیبایی خیره کننده درحالی که میلی متر به میلی مترش با اذن خداوند رخ داده و اینه عظمت و بزرگی و اداره خداوند
106 خدایا شکرت جان
چقدر این خانم با خودش در صلحه که تنها اومده لذت ببره
107 خدایا شکرت چقدر عاشق سگ هست که 4 تا داره
108 خدایا شرت و چقدر عالی با ایده های ساده و ثروت ساز کنترل هر 4 تاشونو با یه قلاده متصل به همشون داره
109 خدایا شکرت که هم خودش اومده پیاده روی و لذت هم سگاشو اورده
110 خدایا شکرت من عاشق سگای کوچولو و فنجونی و جیبی و کمی بزرگتر و نرم و لطیف و پشمالو و سفید و چشم دکمه ای هستم
111 خدایا شکرت برای این پیاده رو زیبا
112 خدایا شکرت برای این برگای زیبا
113 خدایا شکرت برای سرسبزی این طرف پیاده رو
114 خدایا شکرت برای اینهمه پرچم
115 خدایا شکرت برای این درختای متنوع و زیبا
116 خدایا شکرت چقدر قشنگ
چقدر فراوانی ثروت و نعمت و منابع و انسان و کشور و تنوع سلیقه و پرچم و ویژگی هرکشور
117 خدایا شکرت واقعا چه کار باحال و زیبایی
118 خدایا شکرت چقدر این دریا در پس زمینه کامپیوتر زیباست
119 خدیاا شکرت به به استاد عاشق عینکتم
120 خدایا شکرت عاشقتم استاد عزیزم که انقدر زیبا و با عشق توضیح میدی ممنونم
121 خدایا شکرت و ممنونم مریم عزیزم که انقدر زیبا با تمام شدن صحبت استاد هماهنگ با دستش دوربینو میبری
122 خدایا شکرت برای این نماد صلح و عشق برای این زیبایی و باورای درست و فرکانس خوب
123 خدایا شکرت چه زوم قشنگی و با کیفیتی
124 خدایا شکرت به به چه خوب و زیبا
125 خدیا شکرت عاشقتونم که دنبال بهبود دادن همه چ هستید
126 خدایا شکرت برای چراغی که در شبم روشن میکنه هم بالا هارو هم زمینو
127 خدایا کرت چه پرنده های زیبایی
128 خدایا شکرت جان چه صدای تبل و انرژی ای
129 خدایا شکرت عزیزم پرنده ها با ارایش Vیا 7 پرواز میکنن
130 خدایا شکرت برای ماه زیبا
131 خدایا شکرت به به کنسرت دیگه
132 خدایا شکرت چقدر زیبا این دخترا و پسر یه گوشه دارن با خودشون کیف میکنن و تمرین
خدایا شکرت چقدر قشنگ هرکسی صندلی و روفرشی و……اورده برای خودش و از چیز و کسی انتظار نداره
133 خدایا شکرت بقیشو فردا مینویسم
تا دقیه 8 و 38 به بعد
خدایا شکرت
ستایش 13 ساله
خدایا شکرت
به نام خداوند یاور هدایتگر
سلام سلام سلام
به تمام همسفران خوب و مریم و استاد نازنینم
خب قبل نوشتن ادامه این فایل
بزن برم از بهبود بخشی هامون صحبت کنیم
و رد پا بزاریم و بعدا ببینیم پیشرفتهامونو
خدایا شکرت امروز زیپ جا سیدی ای رو درست کردم باز از بین همون تعداد محدود سیدی که از 500 تا و بیشتر نگه داشته بودیم یه 30 تایی بیرون ریختم
و اصل کاری
داشتم مینوشتم یه تعدادی از بهبودایی که باید بدم و دورو برمو نگاه میکردم
چشمم خورد به سطل اشغال کوچولی زیر میزم
دیدم اصلا کارایی نداره
من هیچ وقت ازش استفاده نمیکنم
تو لیستم یه بهبود بخشی واسه اشغالای ظرف شویی بود
بعد تو ذهنم جرقه خورد که این عالیه
داشتم نگاهش میکردم و بر اندازش که چجوری نصبش کنم رو در کابینت و…….
یهو خداوند منو به درش هدایت کرد
درش ازیناییه که با دست بالا میبری اشغال میندازی میبندی ولی در اصلی برای عوض کردن پلاستیک جداست
بعد یهو گفتم درش درش درش
برای جا اسکاجی که باز تو لیست بهبودام بود عالی
سریع خداوند هدایت کرد بدون شکوندن درش اوردم تماشاش کردم
قدم اول
گفت سوراخش میکنی ابش در بره میزاری گوشه سینک
قدم بعدی
ما 3 تا اسکاج داریم
یکی پشمی شکل برای ظرفا یه سیم برای سینک و گاز یه سیم هم برای قابلمه ها
بعد گفت نمیخوام سه تارو رو هم بزاری زیباییش میره
فکر کردم و فکر کردم قدم بعدی
گیره کاغذ
گفت تهشو که سوراخ میکنی
2تا گیره کاغذو باز کن اویزونش کن
دوتا سیم هارو رو اون میبزاری
خب عالیه اما
خب باید در ارتفاع باشه چون زیرش اویزونن اینا
قدم سوم
خب اون ظلعشو میچبونی به دیوار پشت سینک
جانمی جان عالیه خدایا شکرت
خیلی ذوق کردم
چون من چند تا هدف از بهبود بخشی دارم
1 ایجاد نظم،کارایی و در دسترس بودن
2 افزایش توانایی حل مسئله و دریافت الهامات و خلاقیت
3 استفاده از انچه دارم
به قول استاد در فایل انگیزشی 3
همه ی انچه تو برای رسیدن به هدفت نیاز داری همین الان داری
خب خیلی نجواها میاد
که اره یه دقیقه از بیرون میخریدی تموم میشد
یا فلان ابزار نیست و نمیشه
اما من میخوام این باورم بسازم که هر انچه برای حل مسئلم نیازه همین الان دارم فقط باید ترکیبشون کنم
و مثلا درست کردنش فعلا در دسترس تره تا خریدش برای من
تازه نه تنها منو توانایی هامو باورامو رشد میده از وسایل و نعمتهام استفاده میشه که تاحالا یه گوشه افتاده بودند و این استفاده کردن یعنی سپاسگزاری که موجب ورود نعمات بیشتر میشود
4 ایجاد عادت بهبود بخشی در هر وجه زندگی
که تکاملو هم برام بهتر جا میندازه
که هر بار بهبود بهتر
کارا تر
لذت بخش تر
ساده تر
محشر
خب اره
من سوراخش کردمو گیره کاغذم متصل کردم
خواسته بچسبونمش دیدم یه زبونه کوچولو داره که به در اصلی وصل بود
خب این زبونه باید رفع بشه که صاف بچسبه
خب با همون سیخ فلزی که سوراخش کردم اومدم ببرم دیدم نمیشه
سسریع بهبود بعدی استفاده از کاردی بود که قبلا هم داغش میکردم و وسایلو میبریدم
و تمام
انجام شد
خب حالا با چی بچسبونمش
چون قطعا چسب مایع و نواری استحکام ندارن
دیوار هم سنگ یا سرامیکه نمیتونم میخ و پیچ بزنم
یکم فکر کردم
اب کردم یکوچولو از خودش و چسبوندنش اومد مامانم گفت میفته
بعد ایده داد مامانم این چیزایی که میچسبونی گل یا…هست یه چیز کوچولو داره حوله و……….روش اویزون میکنی
ازونا بگیر بزار
بعد دیدم 2 تا بزارم رو برویی میفته
داشتم فکر میکردم چطور بهتر
ایده اومد خمیر کنکو خمیر مجسمه سازی سبک عالیه رو 2 تا کردی بزنم رو دیوار گیره کاغذو عمودی توش کنم
این جا اسکاجی رو روی گیره کاغذ بزارم
بعد دیدم استحکام نداره و اسکاج اب داشته باشه سنگین شه میفته
من نمیخواستم رفع تکلیف کنم
میخواستم باهاش بزرگ شم
بعد تو این بین این ایده ها
یه چند باری خدای درونم گفت چرا خودتو به چسبوندن محدود میکنی
راهکار دیگه
اما من گفتم پیچ هم که نمیشه که از چیز چسبناک استفاده نشه نمیشه و…….
بعد که فکر کردم
دقیقا در هنگام صحبت در این باره با مامانم
وووووووووواووووووو الان فهمیدم ارزش کلام رو
داشتم با مامانم درباره چگونگی چسبوندن فکر میکردم
وقتی از این قدرت برای دریافت اهدافم استفاده میکنم
طبق گفته استاد تو چگونه هدف گذاری کنیم و به ان برسیم قسمت 3
جهان منو هدایت میکنه به سمت راهکار
یهو همون حین شوخی گفتم اصلا چطوره از سقف اویزونش کنیم
بعد یهو جرقه خورد
ستایش چرا راه دور میری
به این جای ظرفا که بالای سینکه اویزون میکنی
جانمی جان
خدای من شکرت
ت تک ایده ها و قدم ها خیلی شیرین بود خیلی شادی اور
بعد رفتم و 4 طرفشو با سیخ داغ سوراخ کردم و نخ بستمو اومدم و نصبش کردم و اندازشونو تنظیم کردم و سفق کردمش و اسکاج پشمیه رو هست
اون دوتاسیم هم از گیره کاغذ اویزون
خدایا شکرت به به چقدر مسئلمون حل شد
خیلی هم زیبا در دسترس و کارا
چون قبلا با ظرف استوانه ای مایع ظرف شویی درست کرده بودم
بین مرز 2 سینک قرار میگرفت بعد جای ظرفارو میگرفت ظرفا روش میومدن دیده نمیشد و انداختیم دور و من دیگه به بهبود فکر نکردم
اما حالا به چه زیبایی ساده
قدم قدم
و کارا
الانم فکر میکنم بتونم زیباترش کنم
اما خوبه
کارایی و نظمی که داده مهم تره
مگر اینکه مثلا نخشو اکلیلی بزارم یا………ولی خوب اصل اون کاری بود که ردیف شد
خدایا شکرت
راستی قبلا برای دستکش ها یه بهبود داده بودم
این گیره های مشکی فلزی هست واسه ادارات و …و پرونده ها ازونا برداشتم از بالا به فلز خشک کن واز پایینم به ساق دستکش وصله ابش میچکه
خونه بعضیا دیده بودم گیره مخصوصش هست
ولی بازم ساختمش
الان یکم سفته بهترم میشه
باید اونم به لیستم اضافه کنم
خدایا شکرت
و حتی بهبودای ساده و لحظه ای
مثلا داشتم لباس اویزون میکردم
تشت پشت سرم رو تخت بود هی پیچ میخوردم برمیگشتم یکی برمیداشتم اویزون میکردم دوباره
یهو مامانم اومد گذاشتش بغل بند رو میز اتو یه لبخند زد
گفت بهبود بخشی
گفتم ایول
ببین اگه تو لحظه ی حال از کارم لذت ببرم بهتر میتونم نقص هاشو شناسایی و برطرف کنم
خدایا شکرت
همینجور هی وسیله های کوچولو کوچولو بهبود بدم کم کم میرم سراغ کمد و چیدمان وسایل و لباسا و لحافا و کابینتهای اشپز خونه و زیر زمین و بالا پشت بوم و هی بهبود میدم
راستی به نجوایی واسه من میاد گفتم شاید برای شما هم بیاد بگم من چیکار میکنم
هی میگه مثلا این بهبودو میدی
همیششگی که نیست بخوای ازین خونه بری باز دیگه هیچی اثری ازش نیست
بعد میگه نه کو ووووووووتا بریم
بعد میگه ببین دو از دسترس میبینی
من میگم خب دیگه وقتی این کارارو انجام بدم در اون موقع ساده تر اسباب کشی انجام میشه مخصوصلا بخش بالا پشت بوم و…….و تازه بگو مثلا گیس کردن ریشه فرش یا جا اسکاجی و..تاثیری نداره
توانایی منو
قدرت برخورد با مسائل منو بالا میبره و هی تو هر موضوع و ابعادی بهتر عمل میکنم
بعدم
من از داشته هام لذت نبرم بزارم وقتی همه چی داشتم لذت ببرم؟
این که غلطه
من از زندگیم لذت میبرم بهبودش میدم و از بهبود بخشی لذت میبرم
بریم جا و خونه دیگه هی بهتر یاد گرفتم هی ساده تر هی خلاق تر هی بهتر دریافت میکنم الهام رب رو
و اونجاهم مسائلمو حل میکنم و………..
و چقدر زیبا دیدم همه چی داشتم که برام کارمو انجام بده مثل زیپ اضافه مثل مقوا مثل چسب و چیزای ساده و بدیهی که تا نخوام ازشون استفاده کنم انقدر برام کارای عالی انجام نمیدن
خب بزن بریم کامنت این فایلو که چند روزی میشه به تعویق انداختم کامنتای دیگه رو نوشتن بنویسیم و عادت انجام دادن و به تعویق ننداختنم بسازم و تمرکز و توجه به زیبایی ها و نکات مثبت کنم و فرکانس و کانون توجهم کنترل و در این کار در زندگی و کامنتام خبره شم و تنبلی رو کنار بزارم و زیبابین و سپاسگزار بشم و عاداتی که باید بسازمو یاد بگیرم و درس بگیرم و عمل کنم کم کم و ساده بگیرم
1 خدایا شکرت تحسین میکنم این افراد با اعتماد به نفسو شادو که میان و میرقصن و لذت میبرن و این استفاده کردن این خجالت نکشیدن این مهم نبودن حرف و نظر مردم هست که زندگیشونو زیبا میکنه این استفاده ردن یعنی سپاسگزاری و واسه همینه که هر روز نعمتها بیشتر دریافت میکنن
2 خدایا شکرت من عاشق لباساشونم که راحتن
میدونی احتمالا دسته بندی لباس مجلسی و دم دستی و پار ک ندارن همه جا راحتن زیبا میپوشن با مدلای قشنگ
ست میکنن
اما سختشون نیست مثلا براشون زحمت یا راحت نبودن یا اونقدر چیزی نمیپوشن که خیلی لذت نبرن تنگ باشه محدودشون کنه یا مثلا برای قشنگی استین بلند بپوشن راحتن سخت نمیگیرن لذت میبرن براشون خیلی مهم نیست
تیپ زدن و چی پوشیدن
چیزی که مناسبه فصه میپوشن
3 خدایا شکرت چقدر خواننده با انرژی میخونه
4 خدایا شکرت چقدر سن رنگی و شاد و زیباست
5 خدایا شکرت چقدر فراوانی ابزار و الات موسیقی و فراوانی هنر و علاقه و فراوانی مشتری و کسب و کار که از لذت و وسیله سرگرمی ثروت می افرینند و افرادی از خریدشونو گسترش کسب و کار بقیه باز با کنسرت و استفاده ازون نعمتها و به اشتراک گذاشتنش ثروت میسازن
6 خدایا شکرت چقدر سن با سقف و پله هاش بزگ و زیبا قشنگه
7 خدایا شکرت برای این فضا و اماکان که برای جشن و پایکوبی فراهمه
8 خدیاا شکرت برای این بلند گو ها که نامحدود صدارو به همه میرسونن
9 خدایا شکرت برای موهای زیبا و بلند این اقا
برای اینکه هرکس ازاده هرجور که دوست داره و لذت میبره زندگی کنه و کسی با کسی کاری نداره مسخرش نمیکنه
10 خدایا شکرت من خیلی دوست دارم گیتار زدنو و پیانو رو تجربه کنم این دوتا موسیقی های مورد علاقمم
11 خدایا شکرت ای جانم چقدر از باورای خوب و نامحدودشون لذت میبرم که پیر زناهم میرقصن ورزش میکنن شادن نمیگن از ما گذشته از زندگیشون لذت میبرن و خودشونو اسیر نمیکنن
12 خدایا شکرت جقدر زیبا هرکسی سرجای خودش هم میرقصه بعضیا از صحبت کردن لذت میبرن بعضی ها همخونی و دست و بعضا خوردن و به نحوی لذت میبرن هرکسی به شیوه خودش
حتی برگزار کننده هاهم به ششیوه خودشون خوندن و موسیقی نواختن لذت میبرن
13 خدایا شکرت چقدر این خانوم با نمک و با عشوه میرقصه
14 خدایا شکرت تازه بعضیا هم خدا هم خرماهم میرقصن هم همخونی
هم رقص هم خوردن
هم رقص هم ریتمو زدن
هم نشستن هم ریتمو زدن
هم صحبت و………
15 خدایا شکرت ای جانم چه بچه شاد و دوست داشتنی ای ببین اینم با عشق هم میرقصه هم اب نباط میخوره
16 خدایا شکرت چقدر همه باهم و خودشون در صلحن کسی نگران نیست بره کسی جاشو بگیره
کسی سر جا باکسی دعوا نمیکنه
همه شادن از هر امکاناتشون استفاده میکنن
17 خدایا شکرت چه غروب زیبایی
18 خدایا شکرت چقدر این محیط با وجود اینهمه ادم تمیزه
چقدر چمنا نرم و خنک و بینظیرند
19 خدایا شکرت تحسین میکنم این افرادو که اومدن اینجا وقتشونو برای شادی و لذت و فرکانس خوب و دعوت اتفاقات و نعمتها همواره بیشتر به زندگیشون میزارن
20 خدای من شکرت چقدر مردم خوش رو و مهربونن نه اخم و چرا فیلم میگیری بلکه لبخند و ژست گرفتن
21 خدایا شکرت ای جانم دوربینو تا اخر با لبخندشون همراهی میکنن
22 خدای شکرت ای جانم چقدر مردم پر انرژی اند
23 خدایا شکرت ای جانم خدای من چقدر این فرکانس شما مریم جان محشره
چقدر باخودت و جهان اطرافت در صلحی و متمرکز بر زیبایی ها
که هر کسی دوربینتو میبینه
عشق و مهر و اغوش گرفتن و لبخند همدیگه رو مهمونت میکنن
24 خدای من شکرت چقدر همه بدون ارایش
ساده و خودشونن
با خودشون در صلحن و خودشونو همون جور که هستن دوست دارن
25 خدایا شکرت چقدر نور پردازیش زیباست
26 خدایا شکرت جقدر موهای زیبایی دارن
چقدر ساده مدل بهش میدن و شینیون فلان نمیکنن و میدونی راحتن
27 خدایا شکرت به به چه سوت و تشویق جانانه و سپاسگزارایانه ای
28 خدایا شکرت چقدر عالی هم گیتار میزنه هم میخونه
چقدر تمرکز داره ایول
چقدر عاشق کارشه
لبخندشو ببین
29 خدایا شکرت این طبل و به قول خودم در قابلمه ها خیلی باحالن
ولی واقعا مهارت میخوان
30 خدایا شکرت چه میز ها و صندلی های ساده سبک تاشو و خوبی واقعا خدایا شکرت چقدر ثروت و نعمت و سادگی و کسب و کار و مشتری
تازه خدایا شکرت همین جشن ها هم ثروت سازیه
افرادی که از وجود مثلا این صندلی ها و میز ها هم اطلاع نداشتن خودشون میرن میخرن و نشون میده با با لذت بردنمون و خرید و استفاده و به بهتر و راحت ترذ اندیشیدن کسب و کار و مشتری افرادم ارتقا میدیم و دستی میشیم از دستان خدا و این هماهنگی کار جهانه بر اساس فرکانس و باورا و عادات من
31خدایا شکرت چه کلاه گاوچرون زیبایی
32 خدایا شکرت ای جانم حتی افرادی از کتاب خوندن با موبایل و کار کردن با موبایل لذت میبرن
33 خدایا شکرت من عاشق این صندلی تابی که تو زندگی در بهشتم دوستان امریکاییمون راک بود رک بود اوناهم داشتن
34 خدایا شکرت این یعنی استقلال و برای تا خوردنم بی نیاز از درخت و میله و فضای بزرگ چقدر خوبه واقعا خدایا شکرت
35 خدایا شکرت چه موهای لخت و صاف و بلند و زیبایی
36 خدایا شکرت چه موهای زیبایی داره این اقا
37 خدایا شکرت چه کش موی زیبایی
38 خدایا شکرت چقدر زیبا هرکسی یک گوشه برای خودش به نحوی لذت میبره و میگه و میخنده
39 خدایا شکرت برای این تشویق و قدر دانی
40 خدایا شکرت برای این قسمت زیبا
برای این لحظات شیرین و این روابط زیبا
خدایا شکرت
ممنونم
دوستون دارم
امریکا میبینمتون
دور اتیش
(چشمک)
با عشق
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته من واقعا لذت بردم از این فایل بسیار عالی من عاشق طبیعت هستم و وقتی فایلی که طبیعت بیشتری داره لذت بیشتری میبرم ومردمی که کمترین زمان بهترین استفاده میکنند ولذت میبرن به امید خدا دوره تکامل را طی میکنم و به این مسیر هدایت میشوم
سلام به استادعزیزم ومریم گلم
امروزاولین باری بودکه من به سمت نشانه ی امروزم هدایت شدم واین فایل رودیدم واینقدرهیجان وذوق داشتم که نمیدونم چی بایدبگم
این فایل پربودازعطرخدا عشق ومحبت وشادی
خداروهزاران بارشکرکه من با شمااستادعزیزومریم عزیزم آشناشدم ودرکنارشمابه خیلی ازآگاهی هادرموردخداوندرسیدم خداروشکرکه من هم تواین مسیرقرارگرفتم به لطف الله یکتا
ازخدای متعال میخام هدایتگرهمگی ماباشه وروزی برسه که من شماراازنزدیک ببینم
خیلی خیلی ممنون دارشماهستم استادعباس منش عزیزخداحافظ شماوهمسرگرامیتون باشه
به نام آن کس که منوتوراافرید.
سلام به خانواده دوست داشتنی عباس منش .وهمه ی دوستای گل وقشنگم.
خیلی برام جالبه که هرجا میریدوهرجایی که توقف می کنید،انقدزیباوعالی هستن .جدا،آدم ازدیدن این همه زیبایی ومهمترازهمه مکانی بارامش ،سیرنمیشه .
میدونم که همیشه نتیجه فرکانسهای مثبت خودتون راازجهان ،می گیریدکه به سمت وسوی زیباییهاهدایت میشید.
دیدن ابرهاتو،آسمون یکی ازفوق العاده ترین ،زیبایی هاییه ،که میشه گفت آدم ازدیدنشون سیر نمیشه.
دیدنشون ،واقعن آدموبه وجدمیاره .
چه جالب بود،برافراشته بودن پرچممون توکشوری که به ما گفتن دشمن شما هستن .خیلی تحسین میکنم این فرهنگشونو،که همه ی پرچمها رابه خصوص برای ما ایرانی ها راهم به احتضاض کشیدن بدون تعصب خاصی.
حالاتوکشورمابیاوببین ،بقدری تعصب رواین موضوع دارن که ،فرهنگ وعقایدوسیاست ودین ومذهب راتویه چارچوب ،می بینن وهیچ کجاحتی اجازه ی ،زدن پرچم کشور آمریکا رانمیدن .تازه روز۱۳آبان راداریم که وظیفه ی هردانش آموزیه که این پرچم رابسوزونه.ومتاسفانه ،این ینی ادای احترام وخدمت به کشورت😔.
بله مااینطورقدرت خودمونونشون میدیم،آمریکایی هافکرکردن کین🤕بگذریم …..
اجرای موسیقی زنده که خودش پیامهای زیادی داشت.
آزادی که توکشورمامعنای خاصی نداره.
تجاوزنکردن به حق و حقوق شخصی کسی ،اینکه هرکی هرطورکه دوست داره هس بدون اینکه موردآزاریااذیت کسی قرار بگیره .ینی جنبشون برای هرکاری خیلی بالاس .این مسئله ی کاملا طبیعی فرهنگ یک کشور،میتونه باشه .ماچون ازاین فرهنگها نداریم ،توکشورهای دیگه که می بینیم،برامون جالب میشه.
روابط عاشقانه ویک رابطه ی خوب ،توهرکدوم اززوجینی که دیدیم،موج میزد.
واکنش وعکس العملهای خوب دربرابر دوربین مریم جون .چه حس خوبی را منتقل میکردن .میتونستن بی تفاوت باشن .دمشون گرم به نظرم خیلی با عاطفه وبامحبت بودن .
اجرای موسیقی زنده و همراه شدن با موزیک ،خودش لذت بینظریه ،که اونم آزاده.
آخه اگه همچین موسیقی ای توکشورمابرپابشه،حتمن توچارچوبی هس که اونا تعیین میکنن که تاچقدازبدنت انعطاف بگیره .ازسرجات نبایدبلندشی.بقیش دیگه گناه وخطاس .
استاد این چیزاراکه میبینم ،واقعن تاسف میخورم برای این نگاه مردمم .
که بااین باورهاشون همیشه افکارمارابه جاهای منفی بردن .چون همیشه این سوال برای ماپیش میادکه چرا؟چرانبایدما،آزادباشیم .درحالیکه میدونیم این مسیر واین راه ،حس بدبهمون میده .
به قول استاد،مانمی تونیم جایی راتغییربدیم ،بایدباتوجه به خواسته هامون ،به جاومکانی هدایت بشیم که احساس آرامش وآزادی داشته باشیم .
به خاطر آزادی ،هیچکی به هیچکی کاری نداره ،حالاماباشیم فقط نگاهمون به این و،اونه.
کلی عقبیم .وچقدرچوب این چارچوبها را خوردیم .
هر کشوری اگه چارچوبی هم داره ،مسائلی هستن که به عموم جامعشون برمی گرده ینی قوانینی دارن که کسی خسارت به کسی نزنه.ولی چارچوبهای ماشخصی هستن وتوبه زوربایداونهاراانجام بدی.
طبیعیه که هرکسی،به هرطریقی به کسی درملاعام خسارت بزنه ،بایدجریمه بشه.اگه کشوری هیچ قوانینی نداشته باشه ،هرج ومرج بوجودمیادوغیرقابل کنترل میشه.
منتهی برای ماتاکیداجرای قوانینمون بیشتر دخالت توکارای شخصیه.
نمیدونم شایدم من اشتباه میکنم .
من که نبایدمنتظرتغییراونهاواین جوامع باشم .بایدخودموتغییربدم که به جاهایی که دوست دارم هدایت بشم .این چیزایی که گفتم در مقایسه با چیزی بود که دیدم واگرنه من این چیزاراتوکشورم پذیرفتم وسعی میکنم توجهی نکنم که احساس بدی بگیریم .
خوشگلا مرسی ازهردتون
دیدن اتفاقات سفرتون ،اطلاعات و معلومات مارابالامیبره .ممنون که مارا همراه خودتون می کنید.
سپاس🙏🙏🙏
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی
خدایا شکرت بابت این همه شادی و نشاط
خدایا شکرت بابت این همه طبیعی زیبا
خدایا شکرت بابت این همه احساس خوب داشتن
خدایا شکرت بابت این همه هوای پاکیزه و تمیز
خدایا شکرت بابت این همه ثروت و فراوانی
چقدر اینجا باحال و رویایی است
همه جا فقط قشنگی و لطافت را می بینم
چقدر پارکینگ های بزرگ و عالی که خلی راحت می توانی آروی را پارک کرده و از این همه مناظر زیبا دیدن کنی و لذت ببریم
چقدر خوب است که این کشور همیشه در حال رشد پیشرفت و نو آوری است
چقدر آدم با دیدن این زیبایی بیشتر لذت می برد
به گفته خانم شایسته حیاط خونه مون چقدر بزرگ و قشنگ است
این چنین دیدگاه قابل تحسین است
واقعا که اینجا پاکیزه تمیز مرتب و منظم بود
خلی لذت بردم و تحسین کردم
آفرین بر شما که اینقدر خوب همیشه به فضاهای قشنگ و رویایی هدایت می شوید
و قابل تحسین خانم شایسته که اینقدر خوب و قشنگ از این همه زیبایی ها فایل ثبت می کند
چقدر همه مردم این کشور دنبال شادی و نشاط است
این چنین فضاهای برای لذت بردن و خوش گذراندن واقعا قابل ستایش است
چقدر این آدمها در صلح است
وقتی دوربین به سمت شأن می شود شادی شأن. ا ابراز می کند
چقدر از دیدنی این رفتار خوب شأن لذت میبرم و تحسین شأن می کنم
این پرچم کشور ها چقدر زیبا بود
و در این کشور در مکان های زیادی می بینم که این چنین پرچم کشور ها را نصب می کند
این کار شأن را نمی دانم دلیلش چیست
ولی واقعاً قابل تحسین است که حد اقل این حس مهم و ارزشمند بودن و احترام گذاشتن را اجرا می می کند
این فایل ها واقعا درس های خوبی برای ما دارد
و خلی یک فضایی دلنشین و رویایی را خلق می کند
استادان خوبم ممنون و سپاسگذارم
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
بنام رب هدایتگرم
خدایی ک هیچ وقت فراموشم نکرده و همیشه هوامو داره
خدایی ک هرلحظه داره هدایتم میکنه باهام حرف میزنه
این منم ک فراموشش میکنم ولی هر بار ک بیادش میارم سریع منو هدایت میکنه
الهی صدهزار بارشکرت
خییلی عاشقتممم
سلام ب استاد عزیزم، استادی ک بهترین هست و خداروشکر میکنم ک منو هدایت کرد ب این سایت واین مسیر زیبا
سلام ب مریم بانوی عزیزم چقد دلتنگتون بودم امروز تو تمرین ستاره قطبی نوشتم خدایا میخوام همدارم کنی با دیدن سریالهای سایت
و چند روزه میخوام ببینم جور نمیشه و امروز ب راحتی فرصتشو برام فراهم کرد خداروشکر و خواسته م تیک خورد
الهی شکرت بخاطر همدار شدنم با این همه انرژی
این همه عشق
این همه زیبایی
تین همه روابط عاشقانه ی زیبا
این همه لذت و فراوانی
خدای من چ حس فوق العاده ای داشتم وقتی اون خانوم مسن زیبا و خوش تیپ با اون مدل موی زیبا و لباس صورتی
و دمپایی های بندانگشتی خوشگلش با آهنگی ک باعشق داشت نواخته میشد
میرقصید فارغ از قضاوت بقیه فقط خودش و حال خوبش مهم بود براش
خدایا شکرت بابت این آزادی ک در امریکا هست چقد فرهنگ خوبی دارن
تحسین میکنم این ملت رو
ک اینقدرررر باخودشون در صلح هستن
اینقدر راحت میتونی
باهر سنی
هر رنگ لباسی
هر مدل لباس راحتی
هر جور ک عشق کنی و حالتو خوب کنه رفتار کنی
چقد خوبه ک هیچ کسی قضاوت نمیشه اینجا
چقد مردم شادن و پرانرژی
چقد خوشم از اون زوج تقریبا میانسال اومد ک باعشق داشتن میرقصیدن و میخندیدن و ب دوربین دست تکون میدادن
چقد راحت ب دوربین دست تکون میدن
میخندن
میرقصن
شادن
الهی صدهزار بارشکرررت چقدر قابل تحسینه واقعا
تحسین میکنم استاد رو ک همدار شدن با این مردم بافرهنگ ک باخودشون درصلح هستن و فقط لذت میبرن و تو لحظه زندگی میکنن
تحسین میکنم رابطه ی زیبا وعاشقانه استاد و مریم عزیز رو
تحسین میکنم رابطه ی مریم و مایک عزیز رو
تحسین میکنم رابطه ی زیبای استاد و مایک رو
تحسین میکنم ازادی مالی و آزادی زمانی استاد رو
چقدددر زیباست آسمان آبی با ابرهای سفید و این زمین پهناور سرسبز با اسمان خراش ها
الهی صدهزار بارشکرت
چقد سازه ی این پول زیبا بود
چقد همه جا تمیز و زیباست
چ انرژی داشت این فایل برام حالمو عالی کرد الهی صدهزار بارشکرت
خدایا خودت هدایتم کن ب راه راست
راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی
ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان
سپاسگزارم استاد
مرسی ک هستین
به نام خداوندی که عشق و صلح و موزیک را در هم آمیخته میکند.
به نام خداوندی که همواره به من برکت و نعمت میبخشد
god blessing my life
قسمت 64
سلاااامممممممم بر عاشقان سفر
سفرمون رو شروع میکنیم با یه تابلوی خیلی خوشگل که یه دختر بچه بامزه و خوشگل روشه با نام best summer ever
امیدوارم نه تنها تابستان بلکه لحظه به لحظه ی زندگی ما بهترین خودش باشه و همیشه در بهترین لحظات زندگی باشیم و عشق کنیم و لذت ببریم و سفر کنیم و اهنگ بذاریم و پشت آر وی تخمه بخوریم… اقااااا من فکر کنم فهمیدم این تخمه کدومه !!!!! همون که چند وقت پیش از امازون سفارش دادیم یه بسته ی 5 پوندی و خانم شایسته بزامون پختوندش ،، یادتونه !!! همون تخمه هه که استاد پرتابش کرد روی اسمون و تاااااق خورد روی زمین خخخخخخخ..
چقدر سیاوش قمیشی صداش توی این سفر میچسبه … اهنگاش این سفر رو دلچسب و بی نظیر کرده ،، با آهنگ خاطره .. سیاوش قمیشی وارد شهر جدید در ایالت اوهایو میشیم..
چه جاده های زیبایی..
یکی از معجزات این سفر که من حسش کزدم و حتما بقیه هم حسش کردن اینه که همش دوست دارم به جزییات توجه کنم و ریز بشم توی جزییات و راجبش بیام بنویسم ..
این سفر یه سفر ساده به دل شهر ها نیست بلکه این سفر یه سفر جادوییه که ذهن ادم زو وادار میکنه به همه ی چیزهای خوب و قشنگ و ساده و زیبا توجه کنیم..
مثل تخمه خوردن ..
مثل نوشته های روی تابلو ها ..
مثل خط خط روی جاده ها ..
مثل بشکن زدن مایک …
مثل توجه به اهنگ ها ..
مثل نگاه کردن به واکنش ادم ها در مقابل دوربین .
مثل صدای نویگیشن موبایل .
مثل چزاغ ها و لامپ ها .
وووووو یه عالمه چیزای دیگه ..
میدونی ادم انکار با این سفر وارد سرزمین عجایب میشه.. منتها اونجا آلیس میرفت توی سرزمین عجایب .. ولی اینجا من و یه عالمه ادم دیگه میبره توی سرزمین عجایب..
این سفر من رو میبره به سرزمین سادگی ها ..
این سفر من رو میبره به درون خودم و نگاه کنم به زیبایی های خودم ..
پشت دوربین مریم خانم هر لحظه یه ماجرای تازه و جدید رخ میده !!! هز لحظه چیز باحال جدید پیدا میشه…
پشت دوربین مریم خانم همه چیز جادویی و جذاب میشه !!! چزاا این سفر اینقدز جادوییه !!!
من بعضی وقت ها توی یوتیوب میخوام دنبال چیزای قشنگ باشم ولی حس چندانی بهم نمیده ولی این ده دیقه فایل های سفر نامه اینقدر بزای من جذابه که چندین بار بعضی وقت ها نگاش میکنم که بتونم کوچکترین چیزها و نکات رو از قلم نندازم و راجبش بنویسم !!!
مثل اون تابلوی زیبای کنتاکی !!!
مثل تابلوی newport
مثل دقت کردن به این نظم و هماهنکی در رانندگی که چقدز اینها مرتب و قشنک و هز کدوم توی لاین خودشون رانندکی میکنن ..
مثل بزج های زیبا و پل های زیبا ..
مثل آسمون صاف و زیبا …
مثل جوراب رنگی رنگی خانم شایسته که چقدز جوراب بامزه و خوشگلیه ..
وقتی استاد آر وی رو پارک کردن اون مرده که توی ماشین سیاه رنگ یه لحظه انگار داشت با تعجب ما رو نگه میکرد !!
نکته ی جالب دیگه پیش هم بودن پرچم کشور هاس و پزچم امریکا رو وسط همه گذاشتن یعنی اینکه ما به دنبال صلح و دوستی با همه کشوز ها هستیم .. این پرچم ها نماد صلح و دوستی بین کشورهاست.
استاد عباس منش به محض اینکه رسیدن به شهر سینسیناتی سریع دست به کار شدن و گوکل مپ رو اکتیو کزدن تا یه پارک جدید پیدا کنن و بزنن پیاده روی کنن و فرصت زو از دست نمیدن …
فاصله تا eden park ،،، 3.5 mi…. 1.5 h…
و 1.5 ساعت میخوان پیاده روی کنن و لذت ببرن و مایک هم انگار رفت بازم ایکس باکس بزنه !!!
یه ایونت باحال .. یه کنسزت باحال پر از ادمای باحال ..
نکته ی جالب بزای من اعتماد به نفس بالای اون دختره بود که وقتی دوست پسرش بهش اشاره کزد بیا با هم برقصیم دختره رد کرد و خودش تنهایی شروع کرد به رقصیدن ،، انگار که مثلا داره میگه من الان تنهایی بیشتر حال میکنم برقصم و برو اون ور بذار تنها برقصم !!!
نکته ی جالب دیگه اینه که هر کس هر مدا رقصی بلذه اجرا میکنه و همینجوری خیلی ساده و راحت دست و پاشون رو این ور و اون ور میکنن و میرقصن و نگران این نیستن که وااای نکنه رقصم بده و بقیه مسخزم کنن …
ما ها توی مخصوصا توی مراسم عروسی خیلی نگران حرف مردم دز مورد رقصیدن خودمون هستیم !!!
ولی اینجا میبینم که چقدر راحت دارن بپر بپر میکنن و لذت میبرن بدون اینکه نگران حرف مردم باشن !!
و جالبتر این که وقتی ازشون فیلم میگیری با همون رقص سادشون بیشتر انگیزه میگیزن و بیشتز بپز بپر میکنن و دست تکون میدن و میخندن !!! یعنی فیلم گرفتن نه تنها نگرانشون نمیکنه بلکه خوشحال ترشون میکنه !!
اون خانم با اون سن بالاش داره میرقصه و لذت میبره..
اون اقا و اون خانم دارن کنار همدیگه میخونن و لذت میبرن ..
اون خانم چقدر راحت روی اون صندلی تاب تابیش لم داده و با موزیک داره حال میکنه ..
وقتی میبینیم اینقدر مریم خانم راحت و با اعتماد به نفس بالا دست به دوربین میسه و میزه کنار ادم ها ازشون فیلیم میگیزه من هم انگار انکیزه میگیزم بزای فیلم گرقتن چون خیلی این کار رو دوست دارم ولی همش نگران حرف مردم بودم پس بز ترسم غلبه کردم و :
توی پیاده رو همینجوزی قدم میزدم و دست به دوربین شدم و شروع کردم به فیلم گرقتن..
یا مثلا دو تا پسره بودن توی پارک توپ باازی میکزدن و بعد من بهشون کفتم دوباره بازی کنید تا من ازتون فیلم بگیزم بعد دیدم عههههههه پسررررر اصن انگار اینقدز از اینکار من انرژی مثبت گرفتن و خوشحال شدن !!!
یه بار دیگه تنهای تنها رفتم توی بزکه اب سرد و یخی و فیلم گرفتم و خب بعد از فیلم گرفتن پریدم توی اون اب یخی شنا کردم و پسرررررررر اصن انگار روح و جسممم تازه تازه شد اینقدررررر که شنا در طبیعت وجود ادم زو تازه میکنه ها … که احتمالا این هم به خاطر این بوده که مثلا من دیدم توی اون قسمته که وسط پارک فواره اب میزد و ادم ها میرقتن اب بازی میکزدن و من این رو که دیدم انگیزه گرفتم و ناخوداگاهم تحت تاثیر قزار گرقته !!
خیلی عالی بود لذت بزدم ..
……………………………………………………….
خاطره … سیاوش قمیشی
لذت بزدن از سادگی ها
صلح و دوستی
در صلح بودن با خود
………………………………………………..
دمتون گرم.. عاشقتونم
خدایا شکرت
سلام به استاد عباسمنش ومریم عزیز وهمه ی دوستان
دلم یه نشونه خواست واین فایل باز شد .
با اینکه شرایط مالی و شرایط سفر رفتن رو ندارم ولی دلم خیلی خیلی خیلی زیاددددددددد میخواد که یه مسافرت با خانواده ام به کیش وقشم برم و مدت طولانی تا آخر اردیبهشت اونجا با خانواده بمونم وحسابی لذّت ببرم.
برای همین نشانه ام را زدم وفایل سفر به دور آمریکا ، قسمت 64 اومد.
فایلو که دیدم برام خیلی جالب بود .
دیدن طبیعت زیبا ،
مردمان زیبا ،
پرچم کشورم در کنار پرچم های دیگه ، اونم تو آمریکا ،
بودن استاد در کنار خانواده ،
جسارت فیلمبرداری مریم بانو ورقص وشادی مردم ،
همگی حالمو خوب کردومن به خودم گفتم، اگه استاد تونسته پس منم میتونم ،
خدا برای همه مون شادی وتفریح وآزادی
وموقعیتهای عالی ، ثروت وفراوانی داده
واین اتفاق زیبا به راحتی برای ما هم میافته ومن مطمئنم که اینبار ازسفر به بهشت روی زمین با شما حرف خواهم زد وخواهم نوشت.
چگونگی این سفر رو به خدا میسپارم .
من عاشق کیش وساحل زیباش هستم ،
وقتی که صدای موجها در گوشم میپیچه ، عظمت وشکوه وجلال خدایم در وجودم طنین میندازه ودیدن زیبایی هاش روحمو شاد میکنه
وقتی که خورشید به قدرت الهی غروب میکنه ورنگهای زیبای غروب در افق به آسمان وآب میتابه ، ومنو محو تماشای خودش میکنه غرق در عشق اینهمه زیبایی میشم .
گشتن و خرید کردن را خیلی زیاددوست دارم ، وقتیکه دنیال چیزی مناسب برای خودم وخانواده ام وعزیزانم میگردم وآنچه که دلم میخواد رو پیدا میکنم ، خیلی احساس خوشنودی ورضایت میکنم.
قدم زدن در ساحل ، با پای برهنه وبرداشتن صدفهای شکیل وسنگهای صاف وشفاف را بسیار زیاد دوست دارم .از اینکه این سفرو باشما همین الآن رفتم خوشحالم ودرپوست خودم نمی گنجم…
به امید سفرهای دسته جمعی با استاد مثل قدیما.
بنام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام استاد عزیزم
امروز تصمیم گرفتم صبحا ساعت 4 بیدار بشم و بعد از مراقبه کردن و دیدن این قسمت از سفرنامه و خوندن کامنت ها تمام توجهم روی زیبایها باشه و خیلی مهمه صبحم رو با چه انرژی بیدار میشم
و اول فایل با دیدن اون ماشین زرد بسیار زیبا و جذاب و برج های بسیار لوکسی که دیدم نشانه فراوانی بود که من بیشتر وقت بزارم روی باور فراوانی و چقدر مردم این کشور آمریکا رو تحسین میکنم که راحت و آزاد با هرسنی که باشن میرقصن و نشون میده که همه با خودشون در صلح هستن و چقدر حالشون خوبه و همیشه لبخند بر چهره دارن و اگر بخوام چنین جایی زندگی کنم باید عادتهای خوب رو در خودم تغییر بدم که خدا رو شکر وقتی چنین سایتی هست کم کم با دیدن این فایل ها و مث استاد عمل کردن و باور کردن خدا هدایت میکنه که با چنین افرادی همفرکانس باشم و لذت ببرم
هر چقدر توجهم رو بزارم رو زیبایها من هدایت میشم به جایی که زیبایهای بیشتری رو تجربه کنم به شرط اینکه در لحظه تحسین و تصدیق کنم و احساسش کنم
شاد باشین