سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۵

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمد عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

امروز که داشتم این قسمت رو می دیدم، با خودم گفتم: این سریال سفر به دور امریکا واقعاً نیاز بود برای همه بچه های سایت تا نحوه اجرای قانون در عمل رو ببینن.

من تازه فهمیدم چطوری باید زندگی کرد؛ چطوری باید به نکات مثبت توجه کرد؛ چطوری باید تحسین و سپاسگزاری کرد؛ چطوری باید احساس خوب سپاسگزارانه در خودمون ایجاد کنیم؛ چطوری احساس فراوانی رو ایجاد کرد؛ چطوری باید عشق ورزید؛ چطوری باید اعتماد به نفس داشت؛ چطوری با خودم و دنیای اطرافم در صلح باشم و…

این سفر به دور امریکا، داره اصول رو در تمام جنبه های زندگی با زبان تصاویر، بهمون آموزش می ده. دارم به این نتیجه می رسم که اگر توانایی تمرکز روی نکات مثبت رو در خودمون بسازیم، همین کافیه و واقعا هم این حرف درسته.

استاد و خانم شایسته دائما در حال توجه به زیبایی ها نکات مثبت و تحسین کردن هستند و این توانایی بزرگ و اساسی ای هست برای راضی بودن از زندگی.

واقعا چقدر موضوع مثبت در زندگی ما هست که می تونیم تحسینشون کنیم. فقط باید بینا بشیم و بهشون توجه کنیم. هر روز تجربه های جدید مثبت وارد زندگیمون می شه و کار ما اینه که بهشون توجه کنیم.

من خودم امروز کلی اتفاق خوب رو تجربه کردم و این به خاطر کنترل کردن کانون توجه ام هست. هر روز اتفاقات خوب بیشتری رو هم تجربه می کنم چون هر روز بیشتر زیبایی های زندگیم رو تحسین می کنم.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۵
    163MB
    11 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

250 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهام مسکرانیان» در این صفحه: 1
  1. -
    الهام مسکرانیان گفته:
    مدت عضویت: 2653 روز

    به نام خدای مهربان

    امروز قسمت شصت وپنجم رو دیدم وبقدری محو شدم که وقتی تموم شد به ناخودآگاه گفتم تموم شد؟! اصلا زمان نفهمیدم واز تک تک لحظاتش لذت بردم و درس گرفتم و یا خودم رو در اون مکان سعی کردم تصور کنم از بین این ایالتها که دیدم از اوهایو خیلی خوشم اومد حالا نمیدونم شاید شما بیشتر اونجا بودین و فیلم گرفتین بوده ولی در هر صورت یکی از ایالتهایی که بعد از نیویورک ودیدن آبشار زیبای نیاگارا حتما میام به این ایالتو میبینمش وکلی لحظات خوب رو در اوهایو تجربه میکنم به امید خدا

    اون صحنه ای که قفل به فنس ها زده بودن حرف استاد خیلی برای من درس داشت از استاد قانون رهایی روشنیدم ودارم تا جایی که بتونم در زندگیم اجرا میکنم یعنی به اندازه درکم وظرفم ولی از طرف قفل هرگز به قانون رهایی نگاه نکرده بودم فکر میکنم من مثلا یک قانون رو از استاد میشنوم وبرای یادگیری فقط همون رو میرم جلو در صورتی که باید این قانون رو از تمام زوایا ببینم و بسنجم تا بتونم درک بهتر داشته باشم وبا مقاومت کمتر ذهنم روبرو بشم تا این امکان بوجو بیاد تا با درک بیشتر ظرفم هم بزرگتر بشه واین بزرگی ظرفیتم در تغییر شخصیتم بسیار موثر هستش مثلا قانون رهایی رو گفتم که اگر میخوام آزاد ورها باشم در این دنیای مادی باید اول قفلهایی رو که به ذهنم بستم که تقریبا خیلی هاشون هم زنگ زدن و بدقلقتر شدن برای باز شدن چون یه عمر یک جا بسته شدن و هیج تغییری هم روشون انجام نشده فقط قفل شدن هیچ وقت برای یکبار هم باز نشدن تا شاید یکم روانتر بشن اینقدر منم بهشون عادت کردم وایمان داشتم که درستن حاضر نبودم اصلا بهشون یه لحظه هم فکر کنم که بابا جان این قفل رو سالها قبل اجدادت با باورهای محدودشون بستن نمیخوای یک بار بازش کنی وببینی بدون این قفل چطوری دنیا رو تجربه میکنی و وقتی قانون رهایی رو شنیدم اینقدر شاید برای درک قانون رهایی تلاش کردم ومتوجه نشدم نتونستم درک کنم علتش این بوده که توجهی به این قفلهای زنگ زده که میراث اجدادم بوده نکردم و تا نتونم کلید مخصوص هر قفل را درون خودش نچرخونم نمیتونم فقط با آشنا شدن با قانون رهایی طعم آزادی واقعی که حق من در این جهان زیبای مادی هست رو تجربه کنم پس از امروز با توجه به قانون رهایی باید اول برم سراغ این صندقچه ای که از نسلها قبل به من ارث رسیده ومن اینقدر بهش عادت کردم وایمان داشتم که حاضر نشدم برای یکبارقفلش رو بازکنم و ایمان دارم که باز شدن این قفل خیلی از باورها محدودی که دست وپای منو در عزت نفس واحساس لیاقت بسته بودن بندهاشون شل میشه چون هر چی در خودم جستجو میکنم برای مسائلی که پیش میاد ههمشون گره خوردن به کمبود عزت نفس واحساس لیاقتی که ریشه ای محکم دارن در ذهنم واین ریشه قطور نسلها قبل شکل گرفته شده وبا تکرار هر نسل به قطرش اضافه شده تا به من رسیده حالامن باید با جهاد اکبر در هرلحظه با کار کردن روی خودم شروع به کم کردن این ریشه قطور بکنم که نسلها بهش مینازیدیم و بعنوان یک فکر واعتقاد درست و بی نقص در زندگی اجرا میکردم واقعا برام جالب هستش از زمان آشنایی با قوانین ثابت جهان هستی من خیلی باور محدود پیدا کردم که قبلا اونها رو جزئ صفات عالیه خودم میدونستم وبهشون افتخار هم میکردم وچقدر بخاطرشون از جانب دیگران تشویق هم میشدم ولی با وجود این همه صفات به نظر خودم عالی همش درگیر مسائل گوناگون بودم و با درک قوانین حالا متوجه شدم تمام اون به نظر من صفات یه مشت باورهای محدودی هستن که از کمبود عزت نفس و عدم احساس لیاقت نشأت گرفتن و من با این باورها با افتخار زندگی کردم ولی هیچ وقت طعم شیرین زندگی رو نچشیدم اصلا با خودم فکر نمیکردم حتی اگر صفات هست باید نتیجه اش لذت و شادی و شیرینی باشه ولی چرا من هیچ وقت نتیجه پایدار لذت رو در اونها نیافتم واگر هم بوده همش لحظه ای بوده وبعد تمام حالا خدا فقط آگاه هست که چقدر از این باورهای محدودهست که من بچشم صفت میبینم که البته در این مداری که الان هستم ودارم این جملات زیبا رو مینویسم درحالی که دارم نگاه میکنم به مدار پایینتری که قبلا توش بودم وهمون صفات رو عالیه میدونستم در حالی که امروز به چشم باور محدود میبینم حتما روزی میاد که در مداری بالاتر ایستادم و باورهایی که در این مدار امروزم رو میبینم و به خودم میخندم که چقدر بهشون الکی بها میدادم طوری که نتونسته بودم بخوبی تشخیص بدم و بشناسم بهر حال با کشف هر قفل زنگ زده و ریشه یابی اون وباز کردن و دور انداختن آن قفل زنگی میتونم بجاش یک نهال کوچک از یک باور قدرتمند توحیدی مطابق با قوانین بکارم وبا آبیاری وتغذیه کود مناسب ریشه های این نهال زیبا رو در ذهنم محکم کنم خدایا فقط از تو میخوام که منو در مسیر درست هدایت کنی تا برای هر تصمیم وکاری فقط طبق هدایت تو عمل کنم ودیگر هیچ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: