سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۵

?بنام خالق تمام زیباییها?

سپاس میگویم خدایی را که هرروز مرا به دیدن زیباییهای بیشتری هدایت میکند?

مریم عزیز با نشان دادن زیباییها ونعمتهای خداوند به من احساس میکنم هر دقیقه وثانیه به خدای خودم نزدیکتر میشوم و هر روز سپاسگذارتر از دیروزم هستم و به این باور رسیده ام که درونم بزرگتر وسطلم بیشتر میشود،، آرامتر میشوم دیگر نگران چیزی نیستم، انگار آتش درونم روز به روز سردتر میشود .

سفر شما بهترین سفر زندگی من شده است?

هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم گنجشکان روی درختان چنان آوازی میخوانند که این را یک نشانه میدانم و احساس میکنم به من میگویند بلند شو باید سفر دیگری را برویم ….

وبا دیدن این فایلهای سفرنامه احساس میکنم خداوند مرا رشد میدهد که تمرکزم روی قشنگیهای خداوند بیشتر شده است.

واما بهترین نکته هایی که در این فایل دیدم…..

این ماکت شهرشون و رودخانه و گندمزاری که اطرافش بود خیلی زیبا بود

واقعا دیدن مسیر زیباییها نزدیک است به قول خودتون استاد چه پل خوبی داره

چه پل زیبایی، چه غروب قشنگی،چه رودخانه بزرگی،وچه بازارچه محلی زیبایی دیدم خدایا شکرت

واون بچه های که داشتن با عشق بازی میکردند به من نشون دادن که واقعا باید از زیباییها ونعمتهای خداوند لذت ببریم

استاد عکسی که شما بگیرید از این دوتا زوج چه عکسی شود?

استاد با این حرکتتون خیلی خندیدم که بدو اومدین که با این آقا گرگه عکس بگیرید ??

خدایا شکرت بازم چه ساختمونای زیبایی میبینم، یه لحظه فکر کردم دارم قایق سواری میکنم

وااااااااای خدای من تا حالا اینقدر قفل یه جا ندیده بودم، شبیه باور اشتباهی که توی ایران رایج هست که پارچه ها رو به هم گره میزنند، به قول استاد منکه اصلا علاقه ندارم چیزی بهم قفل بشه یا گره بخوره…

ولی فهمیده ام که باید به باور آدمها احترام بگذارم و به گفته استاد باید این سلیقه ها وجود داشته باشد چون که پنچ انگشت دست یه شکل نیستن وبا هم فرق دارند ولی در کنار هم زندگی میکنند.

اون پل زرد رنگ خیلی زیبا بود، این روزها تمرکزم به روی زیبایی پرندگان هست وهمش پرنده میبینم خدایا بینهایت سپاس

چه گلای خوشرنگ وزیبایی استاد منم یه لحظه بوشون رو حس کردم ???????????????????

دوتایتون خیییییییییییلی گلید

استاد حرفتون به دلم نشست که باید مسیر آسان را انتخاب کرد، مرسی مریم جان که استاد رو همراهی میکنی?

وااای چه عروسکای جالب وقشنگی چه ایده های خلاقی که اینا رو درست کردند اون عروسکی که آدامس باد میکنه خیلی برام جالب بود

وباز هم رسیدیم به بازی بچه هایی که خودشونو آویزون میکنند و اون خانومی که یه لحظه داشت ساز میزد به نظرم …..

همه چی آرومه من چقد خوشبختم….???