سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۵

به نام خداوند مهربان

سلام استاد و خانم شایسته عزیز

رودخانه زیبا و نقشه شهری که مانند ماکت ساخته بودند که نشانگر اهمیت و دقت کردن مسیولین برای آشنا کردن بیشتر مردم با این ایالت یود. ایالتی مثل همیشه تمیز و تمیز و تمیز.

استاد و خانم شایسته می خواهند از ایالت کنتاکی به ایالت اوهایو بروند مساحتی طولانی بین دو ایالت آن هم پیاده واقعا سخت است اما فاصله این دو به اندازه یک کفش است!

پلی زیبا و عظیم به رنگ بنفش که زیر آن رودخانه ای شگفت انگیز و روی آن قایق های رویایی ،کروز. جت اسکی……وجود داشت.

پارک بادی مخصوص کودکان و غرفه هایی برای فروش اجناس و محصولات، مردمان شاد و خوشحال در حال عکس برداری و لذت بردن از مناظر و همه چیز.

استاد عکسی از یک زوج می گیرند و مشغول تماشای اوهایو. ریور می شوند. انواع قفل‌ها را بر روی نرده سیمی روی پل زده بودند حتی به زبان فارسی هم در ان پیدا شد، برای اعتقاد به این که عشق تو به تو قفل می شود. استاد خودشان به هیچ قفلی اعتقاد ندارند ولی آن را برای همگان تعمیم نمی دهند و اعتقاد دارند که در جهان باید همه چیز و هر عقیدهای باشد. بر روی تابلویی نوشته شده بود دیگر قفلی نزنید ظرفیت تکمیل شده ظرفیت خرافاتی که بهتر بود هیچگاه به وجود نمی آمد که حالا تکمیل شود.

. گذر از مسیر پیاده که استاد آسانترین راه را انتخاب می کنند. خانمهایی که با اسکوتر تردد می کردند، خانمی که سر گرم کاشتن مژه بود،

فروشگاهی که شخصیتهای قهرمان کارتن ها را برای فروش به نمایش گذاشته بود، خانمی که مشغول نواختن موسیقی و کودکانی که در پارک بازی می کردند و شاید علاقه ای به بازی با آن عروسکهای قهرمان را نداشتند و ترجیح می دادند همراه پدر و مادر خود از طبیعت لذت ببرند، بازی کنند و شادی.

خدایا شکرت

عاشقتونیم.