سفر به دور آمریکا | قسمت 70

سلام به استادعزیزم وشایسته ی شایسته ام..

سپاس فراوان از این لحظات زیبا ورنگارنگی که امروز ،ماروهم درتک تک دقایقش باخودتون سهیم کردین…..

اولین چیزی که با اومدن فایل توجه مثبت من رو جلب کرد نوشته ی زیباو صمیمی شمابود شایسته جون،زیر فایل..اینکه باتمام مشغلتون پای تدوین وجزییات این سفرنامه با عشق نشستین و وظیفه ی من با عشق نوشتن دیدگاهمه…چه حس زیبایی رو این متن به من دادکه چندبار مرور کردم این تعامله دوطرفه رو….و بگم شایسته جون چقدر کیفیت و کمیت خاسته های من بادیدن این نوع نگاه ناب و الهیه دوربینه عاشق و زیبابینتون تغییرکرده ….وفقط میتونم بپاس این زحمات توحیدیتون باتمام قلبم دیدگاهم رو باعشق بنویسم و صمیمانه بگم تمام دیدگاههایی که من واستون مینویسم فقط با هدایت خداست ،.من میگم خدایا چی بنویسم وخداوند یه نکته ی کلیدی رودقیقا،، در زمان درست بهم الهام میکنه ومن شروع به نوشتن میکنم….

[لحظات رنگارنگ امروز بی وقفه داره توی ذهن من مرور میشه….و من شادو خوشحالم و سرشارازاحساس خوب و عمل کردن اگاهانه به این قوانین…درکنار زیباییهای بی نظیر این فایل عاشقانه و پراز مهربونی و صمیمیت،،..کناراون صبحانه ی جذاب و پرازاالهام برای من،،کناراون خنده های صادقانه و پراز عشق…کناراون صحبت استادعزیزم راجع به اسب و انتظار دیدن یه فایل جدیداز حیوونی که عاشقشم و پراز لذته واسه ی من… چیزی که توجه من رو خیلی جلب کرد درکنار اون تصاویر بی نظیر و رنگارنگ با تونالیته ی رنگیه بی نهایت جذاب و هنرمندانه ی نگاه زیبابین شماودوربینتون،،پلی که مردم روش قدم میزدن و سقف بلندی داشت من رو به تامل واداشت…وروی اون مکث کردم…وقتی تصویر ثابت شد،.خدابهم یاداوری کرد.،.ببین اذر،،سقف ارزوی عده ای ازمردم کف زندگیه ادمهای دیگست،،..ادمهایی که خدارو باور ندارن..ادمهایی که عظمت من رو نمیتونن باور کنن ..ادمهایی که نمیتونن حتی تصورکنن میتونن به دلخاه خودشون زندگیشون رو بسازن وحتی اگه اینم بدونن باز نمیتونن حتی ارزو کنند..ادمهایی که نمیپذیرن من بی نهایت بخشنده ام.. ادمهایی که باور نمیکنن میتونن امپراطوری خودشون رو توی دنیا بناکنند و الهام بخش باشن واسه ی دیگران..،،ارزوهای تو کجای طبقات این پله؟؟توکه تواین مسیر داری توحیدرو فریاد میزنی ،توکه میگی خدایا تورو باوردارم..ارزوهات چیه……؟؟اون طبقه های بالا ،،که نگاهت و میبره سمت عظمت اسمون من،،جای افرادیه که خداشون وباورکردن..خودشون رو تواناییهاشون رو وقوانین تغییرناپذیر من و ،مثل استادعباسمنش…..مثل ترامپ..مثل اپراوینفری..مثل ارنولد…مثل هزاران نفر دیگه که باخوندن زندگینامه هاشون تحسینشون میکنی …. ..اونا نخاستن سقف ارزوهاشون باشه جایی مثل کف این پل، محل گذر ادمها…..اونا خاستن خود سقف باشن..بالاترین جایی که میشه بودو بالاترش ..اونا به قول استادعباسمنش عزیزم ..محدودیتها رو باور نکردن..انتخاب کردن و هدایت شدن..اونا به قول شایسته جون فهمیدن که هیچ مرزی وجود نداره واسه ی انتخابشون و..همه چیز با خدای نامحدود ممکنه ..مامیتونیم به بی نهایتها برسیم اگه بی نهایت بودن خداروباورکنیم..اگه فایلهای توحیدی ۱.۲ ۳.۴.۵.۶..روباتمام وجود بشنویم باورکنیم درک کنیم عمل کنیم و منتظر باشیم نتایج رو ببینیم……….وهرچی بالاتر میری ..هرچی ثروتمندتر میشی به خدات نزدیکتر میشی وبااین صحنه چقدرزیبا خدا این باور و بهم یاد اوری کرد که تنها راه رسیدن به من..ثروتمندشدنه……توباثروتمندشدنت میتونی به اون سقف و به خودمن برسی که هزاران بار باید به خودت بگی؟تنهاراه رسیدن به خداوند ثروتمندشدنه که ثروتمندشدن معنویترین کار جهانه…شایسته ی عزیزم من بادیدن تصاویر امروز خدارو بیشتر باور کردم…سقف ارزوهام و بردم خیلی بالاتر از اون خاسته هایی که کف زندگیه ادمهای دیگست….انقدر بالا که خدا به خودش تحسین بگه وبه فرشته هاش بگه ،،ببینین این بنده ی من و…من و باور کرده…عظمت من وباورکرده…من عاشق اینجور بنده هامم که صبرمیکنن باعشق و لذت ..و عاشقانه قدم برمیدارن توی جاده ی ستاره ی قطبی..نه میترسن نه غمگین میشن..هرچی بیشتر نه میشنون قدرتمندتر و جسورتر میشن و مصممتر برای رسیدن به خاسته هاشون…امشب یادگرفتم که وقتی خدام و باور میکنم ..میام روی سقف این پل امپراطوریم و بنا میکنم…عاشق جسارت و جاری بودن میشم مثل نیاگارا..و عاشق جاه طلبی میشم مثل استادعزیزم…..

شایسته جون من عاشق این اگاهیهای الهیم که بادیدن تصاویر چشم زیبابینتون ،،بهم الهام میشه..مصممتر و قویتر و جسورترمیشم ..زیباتر و زیبابینتر وزیبانگرش تر میشم…..

شایسته ی شایسته ام،،.صمیمانه ترین عشق قلبیم رو نثار وجود نازنینت میکنم…