سفر به دور آمریکا | قسمت 71

انرژ‌‌ی‌ای که این سفر را پیش می‌برد‌ و موجب می‌شود تا، با وجود کارهای زیادی که دارم‌، ساعت‌ها با عشق و اشتیاق‌ پای تدوین و تهیه فایلهای سفرنامه بنشینم‌، نظرات شما همسفرانم است که‌ با عشق می‌نویسید‌ و با زاویه نگاه‌تان به ماجراهای این سفر روح تازه ای می‌بخشید.

این سفر، یک تعامل دوطرفه‌ است میان دوربین سفرنامه‌ و نگاه زیبای شما به آنچه که توسط این دوربین‌، برای شما ضبط و ثبت می‌شود.

اشتیاق شماست که این سفر را پیش می‌برد و تا این اشتیاق هست‌، این سفر هم ادامه دارد. خداوند همه شما همسفرانم را سربلند کند.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 71
    70MB
    12 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    184MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

298 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اعظم پوراکبر (یکتا پرست)» در این صفحه: 5
  1. -
    اعظم پوراکبر (یکتا پرست) گفته:
    مدت عضویت: 3596 روز

    سلام خانواده صمیمی و عزیز من

    احساس دیدن پرچم ایران با هیچ کلمه ای قابل وصف نیست بخصوص اون بخشی که با سرود اقتدار ایرانی خونده شد یک غرور قشنگ و عجیبی در دل ادم اومد که بازم قابل گفتن نیست از بس حسش قشنگه

    ممنونیم از مریم جان از ثبت این فیلمهای فوق زیبا

    امروز یک حس عجیبی دارم که دارم قلبم رو حس میکنم که باز شده بچه ها

    یک اتفاق جالبی از اعتماد به خداوند در روند کارهای عادیم دیدم که خیلی برام جالب بود من رو یک ساعته به تفکر واداشته و گفتم بیام اینجا ثبتش کنم که هم شما یادتون باشه و هم من که چه طوریه که میشه به خدا اعتماد کرد و نتیجه اعتماد به خدا رو هم گرفت(که من امروز فهمیدم که به همسرم بیشتر اعتماد دارم تا خدا و اینقدر شرک واضحی داشتم )

    همسر من کامیون داره و امروز بار موکب (وسایلهای رایگان و چادر های بین راهی و وسایل خوردنی برای زائران کربلا که فردا صبح ساعت ۴ صبح میخوان راه بیافتن ضمنا من هیچ نظری برای درست بودن و نبودن این کارشون ندارم و به عقاید همسرم احترام میزارم در صورتی که عقاید من کلا برعکس ایشونه در مسائل مذهبی)

    و ایشون به (((((من گفت :که ماشین رو بردار و بیا جای خونه مادرت که منم کامیون رو بیارم اونجا تا تانکرهاش رو پر آب کنم چون کربلا آب شیرین نیست یا کمه و باید بخریم. و گفتن من هم تا تو بری منم میام اونجا))))))

    ((((و من وقتی رفتم خونه مادرم و کلید های خونه مادرم رو فراموش کرده بودم و موبالیم هم شارژ نداشت که بتونم بهش زنگ بزنم و بگم ما در خونه منتظرتیم و کلیدم نداریم))))

    و ما مجبور بودیم هم توی ماشین بشینیم و منتظر باشیم و من که دارم هادت میکنم در ه موقعیتی دنبال چیز مثبتی بگگردم و لذت ببرم و فورا دیدم یک عالمه ابر زیبا بصورت پراکنده و به شکل بیضی شکل خیلی بزرگی درست شدند و هر چند دقیقه هم شکلشون تعقیر میکنه خلاصه خیلی زیبا بودن و در موقع غروب افتار هم بود و زنگ زرد و نارنجی هم قاطی ابرها شده بودن بخدا محشر شده بودن از زیبایی و روحت میرفت از بس قشنگ بودن و فقط گردنم همین جور به بالا قفل شده بود و نگاه میکردم که مادرم که توی ماشین بودن و حوصله شون سر رفته بود چون ۱۰ دقیقه بود مثل این که منظتر بودیم ولی من اصلا متوجه نبودم

    و مادرم گفت شاید نمیادنمیخواد و یک کاری بکن تا ببنیم چرا نمیاد دیگه قاسم اقا (نام همسرم) که حوصلمون سر رفت و ….غر و غر

    و بعد از چند دقیقه صداهای بوق کامیون همسرم که صداش خیلی بلننده از خیابانهای دورتر اومد خیلی ضعیف بود ولی من جنس صدای بوق های همسرم رو میشناختم که پشت سر هم دوتایی بوق میزنه و عاشق بوق زدنه کلا

    و بعد از چند دقیقه هم گردوخاکی تقریبا زیاد از ته کوچه دیده میشد که میدونستم نشانه اومدن کامیون همسرمه و بعد چند ثانیه هم خود کامیون همسرم رو دیدیم که داخل کوچه شد و بعد از چند ثانیه هم همسرم با کامیونش اومد پیش ما و ما خوشحال شدیم که اخرش اومد ولی در این مابین من که اصلا این نیم ساعتی که گذشته بود احساس نکرده بودم و با دیدن ابرها واقعا لذت میبردم

    ولی مادرم تا دلتون بخواد غر زد ولی منم از بس محو ابرها بودم توجهی نداشتم و در کل عادت کردم به این غرها و توجه نمیکنم در کل اعراض میکنم

    حالا درس مهمی که من از این ماجرا گرفتم که برمیگرده به اعتماد به خدا:

    اینکه من در اینجا به حرف همسرم که گفته بود بهم که(( اعظم تو راه بیافت برو به اون مقصد من هم بزودی میام و من بهش اعتماد کردم و اومدم در اونجا با لذت منتظر بودم و اخرشم اومد یک کم دیرتر شدولی اعتماد داشتم که میاد و اصلا ناامید نشدم در اونجا که چرا نمیاد و شاید دیگه نیاد و شاید الکی میگه و دروغ میگه و ….

    و اعتماددددد داشتم که حرفش درسته و میاد

    و نشانه هاش از اومدنش:

    بوق زدنش

    گردوخاکش

    دیدنش از دور

    و دیدنش از نزدیک

    (دقیقا مثل رسیدن به خاسته هامون که نشانه های زیادی میاد که اره درخواستهامون با سیر تکاملی و با این نشانه ها داره میاد بخدا داره میاد و فقط باید بهش اعتماد کنیم و این نشانه ها رو تایید و شکر کنیم فقط همین . اعتماد و اعتماد به زب کمترین کاره ولی ماها همین رو هم نمکینم چرااااا این قدر ما مشرک هستیم

    همون جا به فکر فرو رفتم :

    من که به همسرم به این راحتی اعتماد کردم و اومدم و منتظر بودم با لذت و واقعا از ته دل اعتماد داشتم که روی حرفش هست که گفته میام

    ((((پس چرا به هزاران حرف خدا در قران و این حرفهای ناب استاد که فگته به این راحتی اعتماد نمیکنم و مسیر رو با لذت سپری نمیکنم و یعنی دانه خردلی اعتماد هم نباید به این خدایی که تا حالا این قدر معجزه و این قدر نعمت بهم داده نیاید بهش دانه خردلی اعتماد کنم؟

    یعنی کمتر از همسرم هست:

    یعنی کمتر از حرف یک ادم معمولیه که به قولهاش عمل میکنه؟

    خیلی سوالها برام پیش اومد چرا من به خدا اعتماد نمیکنم؟

    تا حالا هر وقت اعتماد کردم بهترین جوابها رو گرفتم

    پس چرا بازم بهش اعتماد نمیکنم

    و هنوزم که هنوزه با دیدن و گوش کردن هزاران فایل استاد بازم هنوز شک و تردید و دو دلی ها و بی انگیزه گی ها هست چرا؟

    چون هنوز ایمانی که اوردم حرف مفته

    چون هنوز عملی در اون نیست و کمه

    چون که هنوز خدا رو به اندازه همسرم باور ندارم

    هنوز به حرف همسرم بیشتر از خدا اعتماد دارم

    واییی استاد ما چقدر مشرکیم خودم خبر نداشتم

    و خودم رو هم با ایمان میدونستم

    خدایا ما رو جزو هدایت شدگان راه درست قرار بده نه گمراهان

    خدایا شکرت بخاطر این اگاهی های نابی که امروز بهم دادی

    و بهم نوشن دادی که اعتماد کردن یعنی همین

    اعتماد کن فقط بیا

    تا پای در ره نه و مپرس …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      اعظم پوراکبر (یکتا پرست) گفته:
      مدت عضویت: 3596 روز

      سلامممم مرسییی مریم جان بابت که لایکم کردییی هم این پیامم و هم پیام دیگرم که برای فرانک عزیز ارسال کرده بودم (که واسه نشانه محکم و بزرگی برای مهاجرت من به امریکا بود که در پیام فرانک دیدم و لایک شما هم تایید بزرگتر و نشانه بزرگتری بر این بود که اره دارم میام و راهم درسته مرسییی

      و مطمعنم میام و در پارادایس روی پل چوبی روی دریاچه میبینمت و فورا خودم رو معرفی میکنم که منم همون اعظم یکتاپرست و فورا میبوسمت و در اغوشت محکم میگیرم و دستهام رو دورت میندازم و سرم رو روی شانه سمت راستت میزارم و چند دقیقه صدای قلب مهربونت و گرمای قلب مهربونت رو در قلبم حس خواهم کرد و قدرت عشق و مهربونیت رو بیشتر لمس و حس خواهم کرد و با دستام به ارامی به پشتت میزنم و نوازش میکنم و از ته دلم میگم مریم جان سپاسگزارم بابت همه چیز و مطمعنم اونجا اشکهای شوقم ناخواداگاه میریزه ( مریم جان به من چه شانه ات و لباست اگه خیس شد و میش میش هامون شروع شد هههههه و کثیف شد چون میدونم خیلی تمیز کاری تقصیر خودته خیلی از راه دور بهمون عشق دادی این هم نتیجه اش هست باید بری لباسهات رو بشوری چون اون روز خیلیی ها اشکهای شوقشون روی شانه ات و لباسهات میریزن بخدا راست میگم این صحنه رو من براحتی و خیلی واضح من دارم میبینم و تجسم میکنم در کل یک بسته دستمال کاغذی دستت داشته باشی که پیشگیری کنی ههههههه )). میدونی من هر کی رو که دوستش دارم در اغوشم فشارش میدم که صدای قلبش رو حس کنم و با این کار خیلیی حس عالی دارم و عشق اون رو بیشتر حس میکنم و خیلی لذتبخشه و عشقم بهش بیشترم میشه امتحان کنین خیلی محشره ) خیلیییی خوشحال شدم و این یعنی راهم رو دارم درست میام و قدمهام رو دارم درست برمیدارم و به زودییی زود با بقیه دوستان هم قدم میشم در ۱۲ قدم

      راستی مریم جان یک نکته دیگه که از اون روز بهم الهام شد که انجام بدم اینه:

      منم مثل شما اومدم روی دیوار خونمون بزرگ با مقوا های تزئینی نوشتم با ماژیک: in god we trust (ما به خدا اعتماد داریم)

      و از وقتی زدمش به دیوار باور کنین هر دفعه که نگاهش میکنم اگاهانه یا نااگاهنه بخدا یک حس عجیبی در وجودم داره ریشه دار میشه که اره به خدا اعتماد دارم که:

      هر روز یک قدم من برای هدفم و رویاهام برمیدارم

      و خودش خدا هزاران قدم برام برمیداره

      و بهش اعتماد دارم که برمیداره همون جور که به همسرم اعتماد دارم

      و راستی یک مقوای دیگه هم به خونه ام نوشتم زدم(نوشتم: خدایا شکرت بخاطر ۹۵% نعماتم)

      یعنی من از ته دلم از خدا تشکر میکنم بخاطر ۹۵% هر چه میخوام و لازم دارم رو بهم براحتی و رایگان داده و فقط ۵% رو ندارم که جزو ارزوهام هست که نوشتم و مطمعنم که با شکر اون ۹۵% خدای مهربانمون ما رو به اون ۵% هم میرسونه براحتی و با لذت.

      ولی تا وقتی که به اون ۵% نرسونده این اصلا منتطقی نیست که بیام اون ۹۵% نعماتی که بهم رایگان و بهترین کیفیت داده فراموش کنم و ناشکری کنم و فراموششون کنم

      به اصطلاح(گاو ۹ من شیر باشم و بی چشم و رو باشم که اون همه رو نبینم و تشکر نکنیم و فقط اون ذره که الان ندارم ببینم که خیلییییییییی اخر بی مرامی هست)

      دوستت دارم مریم جان

      راستی نشانه های مهاجرتم به امریکا درست شده

      امروزم دارم میرم پاسپورت برای خودم و پسرم بگیرم

      ممطعنم با دستی پر از نتایج عالی به پارادایس پیشتون خواهم اومد و دفتر نتایجم رو که جلد پارچه ای گل گلی بنفش زیبایی هست هم براتون میارم که براتون بخونم چون خیلی زیادن

      دوستتتون دارم

      متشکرم بابت همه زحمات: فیلم برداری میکس و تدوین خوندن پیامهامون لایک کردن اموزش و هدایتمون به راه هدایت شدگان راه درست و خودتون

      مرسی که هستین

      سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اعظم پوراکبر (یکتا پرست) گفته:
    مدت عضویت: 3596 روز

    سلامممم فرانک عزیز و یکتاپرست که نتایجتون فریاد میزنه که یکتاپرستی واقعی رو درک کردین که به این نتایج عالی رسیدین و از ته قلبم بهتون تبریک میگم

    میدونین من بصورت اتفاقی به پیام شما هدایت شدم . من پیامهای الهام محمدی و چند نفر دیگه رو همیشه دنبال میکنم و هر وقت پیامی ازشون میاد برام ایمیل میاد و فورا اومدم امروز بیام بخونم و وقتی خوندم دیدم برای شما پیام گذاشتن و بهتون تبریک گفتن بابت نتایج قشنگتون و بعدش به پیام بالاترش که از : از اتاقم تا فلوریدا هدایت شدم و دیدم نوشتن: که از طرف ما استاد و خانواده عزیزشون رو ببوسین که برام جالب شد و فهمیدم میخواین برین امریکا و مصمم شدم حتما پیامتون رو بخونم.

    و وقتی اومدم پیام شما رو خوندم خدا شاهده از هم جایی که نوشتین: دارم میام آمریکاااااا اصلم ناخوادگاه گریه ام گرفت از شوق و اوتقدر هی اشکهام میریخت که مثل بارون های شدید که میاد هر چه برف پاک کن های ماشین رو تند تند هم میزنی ولی بازم جلو تو نمیتونی ببینی و هر چه بازم اشکهام رو پاک میکردم که خانواده نفهمن ولی بازم شر شر اشک ها میامد و امان نمیداد و هر چه بیشتر بزور و تار متنها رو میخوندم بیشتر شر شر اشکها میامد و حس شکر گزاری عجیبی در وجودم درست شد و قلبم باز شده

    (میدونی امروز در تمرین ستاره قطبی خودم نوشتم: امروز دوست دارم نشانه ای از مهاجرت به آمریکا برای خودم ببینم چون من از ارزوهامه که به آمریکا مهاجرت کنم حتی یک چمدان طلایی شیک خریدم با کلاه کرم رنگ شیک و جلوی دیدم گذاشتم و هر روز با عشق نگاهشون میکنم و میگم اینها ماله مهاجرتم به آمریکاست در صورتی که در ظاهر زندگیم هیچ چیزی برای این اتفاق درست نیست و اگه به کسی بگم فقط مسخره ام میکنند چون اصلا در شرایطش فعلا نیستم)

    خیلییییی ازت متشکرم که با اشتراک گذاشتن این پیام قشنگت و این نتیجه بزرگ و عالیت من رو هم به یکی از درخواستهام رسونی در ستاره قطبیم و دیگه ایمان دارم که منم میام امریکا و منم اونجا میام استاد و خانواده عزیزش رو میبینم

    منم یک خواهش دارم از طرف منم به استاد و عزیزانش که عزیزان همه ما هستن سلام برسون و حتما برای منم یک جوری از عکسهات بفرست که اونجا بودی منتظر عکسها و نتایج عالیه دیگرت هستم و از الان دیگه پیامهای شما رو هم دنیال میکنم و مشتاقانه منتظر نتایج قشنگت هستم و بازم تبریک میگم این یکتاپرستی واقعی رو و پیشاپیش تبریک میگم این حس قشنگ در اغوش گرفتن خواهر و برادر عزیزت رو و اون لذت رو نوش جانت یکتاپرست عزیز.

    پروفایلتون رو خوندم و واقعا تبریک میگم به این همه نتایج عالی بزرگ و واقعا خیلی خوشحالم که در سلامتی عالی هستین خداروشکر. فقط نمیدونم شما خانومین یا اقا چون اولین باره اسم فرانک رو شنیدم در فیلمهای خارجی که اسم اقاست

    دوستتون داریم مرسیییی که باعث شدین باورهامون قویتر بشه به خیلی چیزها بخصوص رفتن به امریکا در این دوران.

    بای

    مرسی استاد عزیز بابت این محیط عالی

    مرسی مدیر فنی عزیز بابت ساخت این محیط عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    اعظم پوراکبر (یکتا پرست) گفته:
    مدت عضویت: 3596 روز

    سلام فرانک عزیزممممم مرسیی منم خیلی خوشحالم که خواهر جدیدی دارم دیگه که خواهر هم فرکانسی خیللییی از خواهر خونی ادم شیرینتره. بخدا حس قشنگی که من با شما این چند روز در پیامها ردوبدل کردیم بخدا 40 ساله با خواهر خودم نداشتم و هنوزم ندارم و اصلا کالا این حرفها و افکار رو خرافات کامل میدونن.

    خیلییی خوشحالم که هستین و ممنونم از پاسخ نابتون و از جایی که فرمودین دختر تون به اون فرد مصاحبه کننده اون جواب رو داده و از قضا اون نفر هم دقیقا دکتر دامپزشک بوده و دقیقا همون دانشگاهی که دخترتون دوست داشتهبره و گفته بخدا باور کنین اشکهام شروع کردن به ریختن و تا چند لجظه موهای تنم سیخ شدند و حس میکردم این جهان چقدر مشحره و این قانن هاش محشرن بدون کوچیکترین نقضی دارن کار میکنند الله اکبررررر خیلیییییییییییی خدا بزرگه فرانک جان

    مرسیییییییییی از به اشتراک گذاشتن این همه اتفاقات عالی و ممطمعنم روز به روز اتفاقهای بهتری براتون در راهه و خدا سوپرایز های زیادی براتون محیا کرده و خدا براتون اشکخای شوق زیادی اماده کرده مطمعنم. چون من خودم هر چی قوانین ر بیشتر میفهمم بیشتر اشک های شوقم میریزه و بیشتر دارم معجزات خدا رو میبینم و شما که دیگه کولاک کردین با این همه ارتعاشات عالی که ارسال کردین

    منتظر خوندن نتایج خوبتون هستم

    راستی چقدر جالبه این به دلم افتاد بگم:

    ما ادمها همه مون یک جوری خداییم و براورنده ارتعاشات و رویاهای همدیگه

    چون که قبلش من درخواستی از خدا داشتم که بهم نشانه ای از مهاجت به امریکا رو بده و خدا همون روز توسط شما به من نشانه اش و نشون داد

    و امروز شما یک کم حالتون خوب نبود و توسط من شما رو ارامش داد و دوباره بهتون نشانه داد

    چقدر جالبه که خدا توسط همه ما داره هی نشانه ها و درخواستها رو اجابت میکنه

    مثل یک دایره و زنجیره گرد که همه داریم دور یک حلقه میچرخیم و با عشق به همدیگه و با قدرشناسی از همدیگه و احساس خوب داریم این زنجیره رو روز به روز قطرش رو بزرگتر میکنیم

    و وصط این دایره فکر میکنم خدا هست که دارم از اون بالا با توجه به قانون های ثابت کیهانی هدایت میکنه همه ما رو

    نمیدونم چی گفتم ولی هر چه به دلم و قلبم اومد ثبتش کردم تا برای هر دومون چیزی باشه که به تفکر واداشته بشیم تا بیشتر به خودش و خودمون نزدیک بشیم.

    راستی امروز در ستاره قطبیم این بود که یک پیام عالی بخونم که اشک شوقم بیاد و مرسییی که بازم شما دست خدا شدین برام مرسیییی که هستین

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    اعظم پوراکبر (یکتا پرست) گفته:
    مدت عضویت: 3596 روز

    سلام خواهر مهربونم مرسییییییییی بابت این پیامت و خبرت خیلیییی خوشحال شدم انگار خواهر واقعی خودم بهم زنگ زده و گفته دارم میرم کالیفرنیا و از پیشرفتش و از رسیدن به ارزوش خیلییی خوشحال میشم و شدم براتون

    خداروشکر

    امیدوارم که هر روز به ارزوها و رویایهای بیشتری که رویا نیستن و هستن بیشتر برسین و بیشتز از نتایج خوبتون برام بنویسین

    بیصبرانه منتظر پیامهای ارزشمندتون و خوبتون هستم

    خداروشکر که هستین

    خداروشکر که این محیط عالی رو استاد و مدیر فنی ساختن که ما بتونیم با هم از فرسنگها در ارتباط باشیم و به هم عشق بدیم و عشق بگیریم

    خداروشکر که خدامون اینقدر بزرگه که به این راحتی به استادمون این ایده محیط عالی رو بهشون الهام کرد واقعا دستمریزاد به این خدای قهارمون

    اگه امکانش بود ممنون میشم در پروفایلتون عکستون رو بزارین خیلی راحته و اموزشش رو در بخش تعقیر پروفایل گذاشتن

    چون خیلییی دوست دارم خواهرم جدیدم و هم فرکانسم رو ببینم

    و اینجوری بهتر ارتباط برقرار میکنیم

    راستی پیامهاتون رو دوباره امروز از اول خوندم که لایک هم شده بودن و داخلش فهمیدم که شما هم مثل من عاشق جهانگردی هستن خیلی عالیه

    دیروز در بخش نشانه های امروز من (من هدایت شدم به فیلم کشتی کروز که استاد در داخلش هستن و از داخلش فیلمهای زیادی گرفتن محشر بود و دوباره اون حس جهانگردی من رو زنده کردن و رفتم و یک عالمه عکس از کشتی های کروز و مجلل گرفتم و سایتهاش رو دیدم و خوندم وقیمتها رو دیدم و تحسین کردم و یک کمم حولم کرد چون قیمتهاش برای ذهنم یک کم زیاد بودن ولی مطمعنم وقتی که قانون رو بهتر یادیگیرم اون قیمتها هیچی نیستن برام و براحتی میتونم این سفرها رو برم

    )

    و الان که دیدم شما هم عاشق جهانگردی هستین میخواستم پیشنهاد بدم شما هم برین اون فیلم استاد رو ببیتننین که در کشتی کروز هستن محشره مطممعنم شما هم یکی از درخواستها و رویاهاتون میشه

    و اگه حس خوبی داشتین حتما برام پیام بزارین و وبگین که از درخواستهای اینده شما هست

    چون من خیلی دوست دارم وقتی که در اینده ای نزدیک رفتم با یک همفرکانسی و دوست خوب برم

    و اگه دوست داشتین با هم برنامه ریزی کنیم کم کم بریم و عشق دنیا رو ببریم و قبلش هم با هم در همین پیامهامون تجسم کنیم و از لذتهاش بگیم

    میدونی من هیچ دوست همفرکانسی در فضای فیزیکی و شهرم ندارم

    اگه رضایت داشته باشی بیا با هم در همین جا از تجسم هامون و از رویاهامون و از نتایجمون و …. هر چی از قانون و … بگیم مثل استاد که دم به ساعت با مریم جان از قانون با هم حرف میزنن و اینها باعث میشه بیشتر حذبهای عالی هم داشته باشن

    اگه پایه بودی بگو تا با هم از طریق بخش دیدگهاهای من با هم در ارتباط مستقیم بشیم و هر روز از ارزوها و رویا ها و نتایج مون و قانون و تاییدشون بگیم و معجزات بیشتر ی وارد زندگیهامون بشه

    مرسی که هستی

    راستی ممنون میشم بگی از تهران تا کالیفرونیا چند ساعته؟ هزینه هواپیماش چنده؟ از تهارن میخواین برین؟ از مشهدم حتما هست من که از مشهد میام چون به مشهد نزدیکیم

    نوشتم تا ثبت بشه و خودمم بدونم چه روزی رویاش رو داشتم و وقتی در داخل کشتی کروز این پیام رو مرور کردم به خودم بخندم و بگم چقدر ذهنم کوچیک بوده که اینها رو اینقدر ناممکن میدونستم و یک ایول و احسنت خوب به خودم بگم و بگم احسنت اعظم که از کجا به کجا رسیدی

    بیصبرانه منظتر پیامهات هستم

    دوستت دارم

    خواهرت اعظم یکتاپرست

    به امید دیدار در امریکا و خونه چوبی روی دریاچه استاد خودمون و به امید سفر های عالیمون در کشتی های کروز مجلل به اروپا و امریکا و …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: