سفر به دور آمریکا | قسمت 71

انرژ‌‌ی‌ای که این سفر را پیش می‌برد‌ و موجب می‌شود تا، با وجود کارهای زیادی که دارم‌، ساعت‌ها با عشق و اشتیاق‌ پای تدوین و تهیه فایلهای سفرنامه بنشینم‌، نظرات شما همسفرانم است که‌ با عشق می‌نویسید‌ و با زاویه نگاه‌تان به ماجراهای این سفر روح تازه ای می‌بخشید.

این سفر، یک تعامل دوطرفه‌ است میان دوربین سفرنامه‌ و نگاه زیبای شما به آنچه که توسط این دوربین‌، برای شما ضبط و ثبت می‌شود.

اشتیاق شماست که این سفر را پیش می‌برد و تا این اشتیاق هست‌، این سفر هم ادامه دارد. خداوند همه شما همسفرانم را سربلند کند.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 71
    70MB
    12 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    184MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

298 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهام مسکرانیان» در این صفحه: 1
  1. -
    الهام مسکرانیان گفته:
    مدت عضویت: 2659 روز

    به نام خدای مهربان

    امروز هفتادویکمین روز از تعهد من برای تغییر و داشتن سبک شخصی منحصر به خودم و بالا بردن کیفیت زندگی بهشتی اکنونم

    این روزها شدیدا در حال کار کردن روی عزت نفس و احساس لیاقتم هستم وسعی میکنم رفتارم رو بیشتر از زاویه این دو باور توحیدی آنالیز کنم البته بیشتر توجهم روی احساسم هست چون وقتی احساسم خوب هستش میدونم که ترمزی نبوده ولی در زمانی که احساسم بد هست سعی میکنم رفتاری که باعث بوجود آمدن این احساس شده رو بفهمم اتفاقا دیشب هم برای لحظه ای احساسم بد شد و نتونستم بدرستی تصمیم بگیرم و بعدا فهمیدم که اگر در اون لحظه فقط سعی میکردم که آرامش داشته باشم یعنی صدای نجواهای ذهنم رو با صلاه کم میکردم ایمان دارم صدای قلبم رو که در هرلحظه منوهدایت میکنه میشنیدم ومی تونستم بهترین تصمیم رو در همون لحظه بگیرم و جالب این هستش که من تصمیمی که گرفتم دقیقا براساس باورهای قبلیم بود وعزت نفس واحساس لیاقتم رو نادیده گرفتم وبعد از فهمیدن این موضوع فقط دارم سعی میکنم که خودم رو خدایی نکرده سرزنش نکنم و خودمو با هر تصمیمی که گرفتم دوست داشته باشم وبه خودم میگم من مطمئنا در این زمینه کار کردن روی خودم به اندازه ای که سعی کردم مثل قبل عمل نمیکنم ودنبال علت اینکه چرا احساسم بدهست یا اینکه سعی میکنم احساسم رو خوب کنم چون میدونم چه عواقبی داره و این برای من یعنی پیشرفت به اندازه ظرف اکنونم و همین که باور دارم عزت نفس واحساس لیاقت پایه واساس باورهای من هستندو برای ساختن سبک شخصی زندگی خودم باید در هر لحظه در حال ساختن این دوباور براساس ظرفم باشم

    خبر خوب برای خودم این هستش که از دیروز تصمیمی که مدتها به تعویق انداخته بودم اجرا کردم وچون این تصمیم کنترل یکی از احساساتم بود که همیشه میگفتم سر فرصت انجام میدم وهیچ وقت هم فرصتش پیش نمیامد تا دیروز که بالاخر اجرا کردم وخوشبختانه تا همین الان کاملا آگاهانه تونستم کنترلش کنم واین تصمیم با تکرار و اینکه برسه به حدی که ناخودآگاه رفتارکنم فقط خدا میدونه چه معجزاتی قراره در زندگی من وارد بشه کاملا مثل روز برام روشن وهمین باور خودش انگیزه بزرگی شده برای اینکه آگاهانه تر مواظب باشم تا این احساسم رو کنترل کنم جالبه با اجرای این تصمیم احساسی رو دارم که انگار به یک نتیجه خوب ومطلوبی رسیدم کلا در ظاهر هیچ تغییری رخ نداده ولی در درونم شاد هستم وحسم خوب هست خدا رو شکر میکنم برای تک تک این معجزاتی که به نظرم خیلی خیلی بزرگ میان هیچ وقت فکر نمیکردم با تغییر یک احساس اینقدر حالم خوب باشه وزندگیم بهشتی بشه همیشه تصورم بود که باید یک کار فیزیکی ومادی با نتیجه ای که قابل لمس باشه منو خوشحال کنه یعنی پول زیادی بیاد توحسابم یا مثلا فلان ماشین یا خونه رو بخرم تا احساس خوشبختی کنم و به اینها میگفتم نتیجه هیچ وقت فکر نمیکردم که از دیدن یک گنجشک یا دیدن یک درخت لذت ببرم وخوشحال بشم و خدا رو از ته قلبم شکر کنم خیلی برام جالبه من هنوز به اون خواسته ام نرسیدم ولی حسم خوبه خوشحالم ودر یک بهشت زندگی میکنم انگار اون نتیجه دیگه برام مثل قبل ملاک نیست نه اینکه نمیخوام چون الان هم دارم براش تلاش میکنم ولی نه مثل قبل که چشمم رو از ته چاه تاریک بدوزم به نور و بخوام فرار کنم از شرایطم با اینکه در همون شهر هستم درهمون محله ودر همون خونه وهیچ چیز در اطرافم تغییر نکرده درخت همون درخته وپرنده همون پرنده هست که هرروز پشته پنجره ما آواز میخوند تنها چیزی که تغییر کرد این وسط من بودم نگاهم تغییر کرد انگار در همون جای قبلی که ایستاده بودم پشتم به تمام این زیبایی ها بود وبا تغییر جهت من همه چیز برایم تغییر کرد هنوز اول راهم واینقدر کار دارم که اصلا وقت ندارم که به گذشته حتی نگاهی بندازم چه برسه فکر کنم فقط دوست دارم از همین لحظه لذت ببرم و در فکر بهبود لحظه ای خودم باشم چون من آینده رو در همین لحظه حالم میبینم وکلا زمان فقط برای من یک بعد داره وآن زمان حال است تا حالش را ببرم

    خدایا سپاسگزارم برای تک تک نعماتم ودوست دارم که درهر لحظه فقط صدای قلبم را بشنوم تا هدایت بشم برای گرفتن تصمیمات زندگیم چون من اینو درک کردم برای حل هر مسئله ای این تنها راه هستش ومن دوست دارم برای دریافت جوابهام منتظر صدای توباشم وچقدر انتظار شنیدن صدای تو برام شیرین و لذت بخش هست ومن این شیرینی رو باهیچ چیز در دنیا عوض نمیکنم میدونی چرا چون من برای گرفتن جواب از انسانها با باورهای قبلی که داشتم خیلی حالم خوب نبود همیشه منتظر بودم با تشویش واضطراب که چی جوابم رو میخواد بده وهزاران افکار منفی که حول این انتظار میچرخید ولی انتظار کشیدن برای دریافت جواب از تو خدای مهربونم جنسش متفاوت هستش همراه با آرامش هست از اون آشوب خبری نیست ایمان دارم وتوکل وبا ذوق وشوق منتظرم انگار ابهت اون مسئله در مقابل انتظارجواب تو رنگی نداره وشیرینی این انتظار منوعاشقتر کرده تا مسئله دیگری طرح کنم برای زندگیم و عاشقانه منتظر بمانم برای شنیدن صدای توومسئله وجواب همه بهانه هست

    من به معجزات خداوند در هر لحظه از زندگیم عادت دارم

    سپاسگزارم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: