سفر به دور آمریکا | قسمت 71

انرژ‌‌ی‌ای که این سفر را پیش می‌برد‌ و موجب می‌شود تا، با وجود کارهای زیادی که دارم‌، ساعت‌ها با عشق و اشتیاق‌ پای تدوین و تهیه فایلهای سفرنامه بنشینم‌، نظرات شما همسفرانم است که‌ با عشق می‌نویسید‌ و با زاویه نگاه‌تان به ماجراهای این سفر روح تازه ای می‌بخشید.

این سفر، یک تعامل دوطرفه‌ است میان دوربین سفرنامه‌ و نگاه زیبای شما به آنچه که توسط این دوربین‌، برای شما ضبط و ثبت می‌شود.

اشتیاق شماست که این سفر را پیش می‌برد و تا این اشتیاق هست‌، این سفر هم ادامه دارد. خداوند همه شما همسفرانم را سربلند کند.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 71
    70MB
    12 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    184MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

298 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مصطفی صادقیان» در این صفحه: 1
  1. -
    مصطفی صادقیان گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    سلام و درود:

    داستان اخیر من؛

    چند روز پیش بود که در حال رانندگی داخل یک کوچه،مجبور شدم به عقب برگردم.

    وقتی دنده عقب زدم و برگشتم دیدم که یک ماشین پشت سرم هست که من زدم به گلگیرش و یه کم له شده بود…،

    صاحب ماشین درخواست خسارت کرد و من چون عجله داشتم گواهینامه ام رو بهش دادم، شماره تماس همدیگه رو گرفتیم و رفتیم.

    شروع ماجرا….(نکته اصلی):

    اولش خیلی غرغر کردم…ولی در عرض چند دقیقه به یاد حرف استاد افتادم…که در یکی از فایل هاشون در مورد تصادف گفتند…

    و گفتند که وقتی پلیس اخطاریه براشون آورد ذهن خودشون رو کنترل کردند و بعد هم قضیه بدون هیچ مشکلی حل شد.

    من هم در اون لحظه همین کار رو کردم و کار رو سپردم به خدا….و توجه به نکات مثبت زندگیم،

    و بجای غرغر کردن به خدا گفتم که میخام خود صاحب ماشین گذشت کنه و زنگ بزنه بگه که بیا گواهینامه رو بگیر…(چون واقعا خسارت زیادی هم نخورده بود).

    فردا عصرش بود که خود صاحب ماشین زنگ زد و به من گفت بیا گواهینامه رو بگیر….

    من با تعجب و شگفتی گفتم خسارت چی؟؟؟گفت چیزی نسیت بیا گواهینامه رو بگیر…!!!

    اشک توی چشمام حلقه زد و همون موقع خدا رو شکر کردم و دیگه نمی دونستم چکار کنم…

    خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم که به خواسته های واقعی ما پاسخ عالی میدی خدایا دوست دارم.

    خدایا سپاسگزارم،سپاسگزارم،سپاسگزارم

    این بود تمام ماجرا، وقتی که دست از نق زدن و غرغر بر میداری توجه به خوبی ها می کنی و به خدا توکل میکنی.

    از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و همه دوستان سپاسگزارم و خیلی خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: