دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سپیده عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
این تمیزی و سرسبزی امریکا داره منو هر روز دیوانه تر میکنه حس میکنم رنگ سبز درختها و چمن های اونجا خیلی خوشگلتر و خاص تره. چند روزه دارم روی باور فراوانی کار میکنم و خدا این همه اسب به عنوان نشانه دیگری برای تایید فراوانی جهان برام اورده خدایا شکرت که خیلی زود به فرکانسها پاسخ میدی.
درسهای جالب و خوبی که این فایل به من داد اینه که:
1. تنوع در هر چیزی وجود داره و باعث میشه هرکسی با فرکانسهای متفاوت خودش انتخاب های خاص خودش داشته باشه و از تنوع و قدرت خداوند و جهان لذت ببره؛ به شرطی که نخواد با دیدگاه های متفاوت از خودش مبارزه کنه.
۲. اینکه عاشق هر کاری باشی و اون کارو با لذت دنبال کنی. واقعا میتونی از اون کار به همه چیز برسی بخصوص به بی نهایت ثروت؛ که من اینو قشنگ در این فایل ده دقیقه درک کردم؛ به فرض اگه عاشق سوار کاری باشی میتونی هر لحظه احساس عالی داشته باشی و با این احساس خوب خیلی راحت و سریع سوار کاری یاد بگیری؛ بعد با تجربه اون احساس خوب همینطور راحت ادامه بدی و سوار کاری اموزش بدی و پول بسازی؛ تو مسابقات شرکت کنی لذت ببری و برنده جایزه بشی و باز پول بسازی؛ میتونی اسب های مختلف بخری و بفروشی باز هم پول بسازی؛ میتونی نمایشگاهی از اسبهای ماکت درست کنی و با لذت میلیونها دلار پول بسازی و …. یعنی تو فقط کاری که عاشقش بودی انجام دادی؛ هر لحظه لذت بردی و جهان در مقابل تورو خیلی راحت به ثروت، به کار خوب و بقیه خواسته هایی که داشتی هدایت کرد. این یعنی هماهنگی کامل با خدای درون.
۳. چقدر عالی کل پرچمهای کشورهای مختلف دور تا دور این زمین مسابقه بود و نشان از در صلح بودن این کشور با بقیه کشورها داره؛ اما متاسفانه تفاوت باورهای کشورهای دیگه باعث شده که اکثراً همه دیدگاه مخالف کشور امریکا داشته باشند و این کشور رو دشمن خودشون بدانند.
۴. همه چیز تحت تسخیر ما هست به شرطی که ما به خدا ایمان داشته باشیم و با خود درونیمون هماهنگ باشیم. دقیقا مثل همین اسبهایی که راحت تحت تسخیر انسانها قرار گرفتن و دارن به دستور انها هر جایی که اونها فرمان میدن میرن. اگر ما بتونیم با تکامل، افسار ذهنمون رو کم کم به دست بگیریم کلاً ذهنمون تحت تسخیر ما قرار میگیره و هر جایی ما بگیم میره.
در پایان من از اون اسب خاکستری خیلی خیلی خوشم امد و باعث شد تو دفتر خواسته ها یک اسب خاکستری زیبا و بزرگ درخواست بدم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 72150MB10 دقیقه
خداااااااای من چقدر اونجا قشنگه! این قسمت خیلی دل انگیز شروع شد :) دو سه بار صحنه ی اول رو دیدم بعد بقیه ی ویدیو رو تماشا کردم.
من تا حالا چند بار باشگاه های سوارکاری رو تو ایران دیدم. زیباترین اسبها رو دیدم که حتی تو مسابقات زیبایی اول و دوم شده بودن، اما مکانشون اینقدر زیبا و مرتب و تمیز نبوووود!! حالا نمیخوام توصیفشون کنم!!!
به همین خاطر من از دیدن این پارک کلی هیجان زده شدم! ببینید چقدر تمیزه! چقدر با سلیقه دور موانع رو تزئین کردن! میتونستن فقط یه مانع ساده یا حتی داغون بذارن و اسبها به هر حال میتونستن از روی اونها بپرن اما چون به فکر زیبا کردن محیط هستن، دور مانع گل کاشتن و چه ترکیب رنگ فوق العاده ای! سبز و سفید و قرمز کنار هم خیلی قشنگن. یادمه سالها پیش تو یکی از کتابهای کاترین پاندر خوندم که همیشه سعی کنید به زیبایی محیط اطرافتون اضافه کنید تا زیبایی های بیشتری وارد زندگیتون بشه.
آره. اگه جزئیات هر چیزی رو با سلیقه تزئین کنیم احساسمون خوب میشه، توجه مون به زیبایی بیشتر میشه و طبق قانون زیبایی رو جذب میکنیم.
….
یه چیزی هم خارج از موضوع این قسمت بگم. از ترکیب سفرنامه ی خانم شایسته و استاد و خوندن کتاب «نیروی حال» دارم یاد میگیرم چطور از لحظه ی حال لذت ببرم و در برابر یک سری چیزها مثل صف طولانی و انتظار و … مقاومت نکنم. البته الان تو مرحله ی تاتی تاتی کردنم :) ولی دارم نتیجه اش رو میبینم. امروز یه جایی بودم که برای یک سری کار دفتری توی نوبت بودم و بیست و چند نفر جلوتر از من بودن. به شدت تشنه بودم و هوا هم به شدت گرم و محیط بدون تهویه بود. از اول که از خونه بیرون رفتم احساسم خیلی عالی نبود و آگاهانه سعی کردم به زیبایی های بلوار کشاورز (تهران) توجه کنم.(مثل استاد و عزیز دلشون) نمیدونم شهرداری تازه سطل آشغالها رو تزئین کرده یا من برای اولین بار شکلک خنده روی سطل آشغالهای بلوار دیدم!!! هر چی بود به خودم گفتم این یه نشونه ست! وقتی هم که به مقصد رسیدم و دیدم صف طولانیه و هوا گرم و گرفته، آگاهانه تصمیم گرفتم تو ذهنم غر نزنم و وضعیت رو بپذیرم. نتیجه اینکه یکی دو دقیقه بعد، در حالی که کلی آدم وایساده بودن، یک جایی برای نشستن من باز شد :) بعد گوشیم رو ورداشتم و یک سری متنهای به شدت حال خوب کن درباره ی قانون جهان خوندم، روی باورهام کار کردم، خواسته هام رو تجسم کردم و کلی احساسم خوب شد. دیگه وقت زیادی برای توجه کردن به صف و گرما و تشنگی باقی نموند. خیلی جالب بود! احساس خوب به سرعت جواب داد! بدون اینکه من کار خاصی بکنم اتفاقات طوری رقم خورد که نوبت من جا به جا شد و به اندازه ی ۱۱ نوبت جلو افتادم :) حقیقتا من هیچ کاری نکردم جز اینکه احساسم رو خوب کردم. در واقع، من از زمان انتظار، برای انتظار کشیدن استفاده نکردم. از منتظر وایسادن شکایت نکردم و فقط لذت بردم و با محیط در حالت صلح بودم. خدا هم گفت نمیخواد وایسی، بیا بشین. بعدش هم گفت نمیخواد معطل بشی! بیا برو کارت رو زودتر انجام بده تا از تشنگی نمردی :))
یادم باشه همیشه با همین فرمون برم جلو!
استاد عزیز و خانم شایسته ی خوش فکر خیلی ازتون ممنونم.