سفر به دور آمریکا | قسمت 73

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رضا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

تصاویر زیبای این فایل به همراه توضیحات عالی مریم عزیز تبدیل شد به یک کلاس آموزشی. موضوع تکامل رو چقدر عالی توضیح دادید و اهمیت اون رو گوشزد کردید. استاد در دوره های مختلف درباره این موضوع صحبت کردند اما درک این موضوع هم نیاز به تکامل داره. اتفاقا همین دو سه روز قبل بود که دوباره فایل جلسه 2 و 3 یکی از دوره های استاد رو درباره تکامل می دیدم. این آگاهی ها  به من کمک کرد بازهم بیشتر به این موضوع توجه داشته باشم.

اولین صدمه ای که توجه نکردن به تکامل به من میزنه اینه که آرامش من رو مختل میکنه و اگه مهارش نکنی، به مرور تبدیل میشه به عجله کردن برای رسیدن به خواسته ها

و عجله کردن هم کار شیطونه و نتیجش مشخصه.

وقتی به روند چند ساله خودم توجه میکنم خیلی روزها به خاطر درک نکردن قانون تکامل حالم بد بود. احساس شکست داشتم، همش فکر میکردم خوب نیستم و به دنبال راه چاره ای بودم، دوست داشتم تکنیک خاصی یاد بگیرم که زودتر نتیجه بده، یا یک تمرین خاصی باشه که هر روز انجامش بدم و خیالم راحت باشه که زودتر به خواسته هام میرسم و مدتها وقت صرف این موضوعات میکردم اما نتیجه بهتر که نمیشد تازه بدتر هم میشد.

الان که شرایط فعلی و نتایجی که تجربه کردم توجه میکنم، هیچکدام بخاطر تلاش های بیش از حد من برای زودتر رسیدن به خواسته ها نبوده. همه آنچه امروز در زندگیم تجربه میکنم خودبخودی وارد شد، و تنها دلیلش اینه که من ادامه دادم. هر روز فایل گوش میکنم، هر روز به نکات مثبت توجه میکنم، هر روز با خدای خودم حرف میزنم و همین ادامه دادن باعث ورود نعمت های بیشتر به زندگی من شد نه تلاش شبانه روزی و خوندن کتابهای بیشتر و خیلی از کارهایی که انجام دادم.

امروز تکامل رو بهتر درک میکنم، گرچه هرچه جلوتر بری باز هم باید بهتر بتونی تکامل رو درک کنی چون قراره نتایج بزرگتر بشه و تجربه های متفاوتی داشته باشی پس باز هم تکامل نیاز داره.

امروز در توضیحات مریم عزیز نکته قشنگی از استاد رو اشاره کردند که موجودات به روند تکامل جهان هستی متصل هستند چه بخوان و چه نخوان. دقیقا اینو تجربه کردم. چون روزهایی که خیلی حالم بد بود و احساس شکست داشتم خداوند کاری به من نداشته و روند تکامل در حال طی شدن بوده و روزهایی که خیلی تلاش میکردم که زودتر به نتیجه برسم بازم خداوند کاری به من نداشته و تکامل در حال طی شدن بوده. یک روز که خیلی از تلاش کردنم برای موفقیت خسته شده بودم حسابی به خدا شکایت کردم که چه وضعیه آخه؟

این همه فایل گوش دادم، این همه مطالعه این همه تمرکز پس چرا نتیجه بزرگ نمیشه و دو سه روز بعد به وضوح درک کردم خداوند به من گفت:

((خداوند پاسخ تلاش های شرک آلود تو را نمی دهد))

انقدر این پاسخ واضح بود که شوکه شدم و وقتی بررسی کردم دیدم کاملا درسته، تلاش من شرک آلود بوده در جهت رضایت مشتری و جلب توجه مشتری بوده. همه اینها روند تکامل من بوده، اشتباهاتی که مرتکب شدم، دست و پا زدن های الکی، احساس بدهای بی خودی و همه سبب شد که مسیر برای من سخت بشه.

امروز بار دیگر تعهد میدم و به خودم یادآوری میکنم که به تکامل توجه کنم. از زندگی لذت ببرم و اجازه بدم خداوند مسیر من رو مهیا کنه. همانطور که بدون سختی کشیدن جسم من بزرگ شد؛ بدون سختی کشیدن راه رفتن آموختم؛ بدون سختی کشیدن حرف زدن رو یاد گرفتم؛ بدون سختی کشیدن این همه نعمت در زندگی من وجود داره؛

از این تجربه استفاده کنم برای درک بهتر تکامل. در کتابی از زبان خداوند خواندم که مهمترین رسول پروردگار تجربه است که شما به آن هیچ توجهی نمیکنید. خیلی به این جمله فکر کردم و دیدم در همه موضوعات زندگی وجود داره. من بارها در زندگی تجربه هایی دارم که ایمان دارم فقط کار خداوند بوده، اما در موضوع دیگری باز توکل به خدا ندارم. چون توجه به تجربه خودم از خداوند ندارم. چون موضوعات زندگی متفاوت از یکدیگرند و من دست خداوند در موضوع قبلی را فراموش میکنم. در صورتی که گرچه موضوعات زندگی متنوع هستند اما خداوند یکتاست و صاحب قدرت در تمام موضوعات زندگی.

مدتهاست که سعی میکنم از تجربه هایی که از خداوند دارم در موضوعات جدید کمک بگیرم و خودم رو آروم کنم و مطمئن باشم که همه چیز برای من فوق العادست. هرچه درباره موضوع تکامل نوشته بشه و گفته بشه بازم کمه. چون نقطه مقابل عجله است و بذر عجله توسط شیطان درون کاشته شده و به خوبی ازش مراقبت میکنه ولی من هنوز در مراقبت از بذرهای ایمانم به اندازه شیطان خوب عمل نمیکنم.

همیشه به خودم میگم دلیل اینکه از شیطان شکست میخوری اینه که اون گرچه هیچ قدرتی نداره ولی چون پیوسته داره کارش رو انجام میده بر من پیروز میشه. گرچه خیلی دفعات پیروزیش کمتر از قبله ولی بازم هست و اینجا مفهم آیه شریف قرآن رو بهتر درک میکنم که خداوند می فرماید در سعی خود استمرار ندارید: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّی

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 73
    121MB
    8 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

234 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا احمدی» در این صفحه: 4
  1. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3115 روز

    به نام خدای مهربان که از روح خودش در من دمیده

    الهی شکرت که امروز هدایتم کردی تا قدم بعدیم رو بردارم

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم

    امیدوارم که حال دلتون عالی باشه

    درس عملی امروز من

    درس عملی امروز من علاوه بر تکاملی که توضیح داده شد

    اون اسبی بود که توی اون ویدیو نشون داده شد که در حال چرخیدن بود و روی اون اسب افراد ماهری داشتند هنرنمایی میکردند…

    صد در صد اون اسب اون اوایل اصلا به این رامی نبوده

    ببین وقتی خوب تربیت بکنم این اسب ذهنم رو، چه سواری هایی میده و چه کارهایی میشه باهاش انجام داد

    واقعا کیف کردم که ببین چقدر خوب این اسب رو تربیت کردند که اینطوری اروم و مطیع هست و داره خیلی اروم اون مسیری که میخوان رو میره بدون ذره ای مقاومت و بازم تاکید میکنم که اولش اصلا اینطور نبوده

    موضوع تکامل رو خیلی دوست دارم بهتر درکش بکنم و اون رو یک موضوع فارغ از زمان و مکان بدونم یعنی اینکه قدرت تکامل رو به عوامل بیرونی ای به اسم زمان و مکان ندم بلکه به درونم بدم به روند تغییرات خودم بدم

    الهی شکرت شکرت

    واقعا هرکجا که اروم بودم علی بی غم بودم همه چیز عالی پیش رفته و میره و این یعنی تکامل و هرکجا که سخت گرفتم به خودم اذیت کردم خودم رو اونجا من پوستم کنده شده هیچ اتفاقی هم نیفتاده فقط اذیت بیشتر شدم همین

    الهی شکرت برای هدایت هات

    به نظر من یکی از اون عواملی که باعث میه من تکامل رو رعایت نکنم اینه که من بیام به عوامل بیرونی قدرت بدم و اینطوری کنترل از دستم خارج میشه و عجله میکنم ولی وقتی که همه چیز رو درون خودم ببینم خودبخود تکامل رو خیلی خوب اجرا میکنم و آرومم و آرامش دارم الهی شکرت الهی شکرت هرچی بدبختی میکشم فقط بخاطر اینه که عوامل بیرونی رو دارم حساب میکنم

    الهی شکرت الهی شکرت خدای من شکرت شکرت خدای من

    زیبایی های این قسمت

    الهی شکرت برای مجسمه اسب های زیبا

    الهی شکرت برای این تمیزی و نظافتی که اینجا هست الهی شکرت برای آرامشی که هست برای اون فضای مطبوعی که قشنگ اونجا میشد حسش کرد

    الهی شکرت برای نورپردازی های عالی اون موزه برای توضیحات فوق العاده ی خانم شایسته

    الهی شکرت برای خلاقیت های بی نظیر خانم شایسته برای فیلم برداری

    الهی شکرت برای خلاقیت های زیبای اون موزه که داخل اون حفره های دیوار چقدر قشنگ با نقاشی عمق داده بودند به فضا و چقدر چقدر قشنگ رنگ آمیزی کرده بودند و طبیعی شده بود الهی شکرت الهی شکرت خدای من ازت بینهایت ممنونم خداجونم الهی شکرت الهی شکرت خدای من

    استاد جانم خانم شایسته محترم بسیار ازتون سپاسگزارم برای تهیه ی این فایل های مقدس و ارزشمندتون

    خیلی دوستتون دارم استاد عزیزم دوستان عزیزم و خانم شایسته محترم

    در پناه خدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3115 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    آقا میخوام یک تجربه ای رو بگم که با تمام وجودم درکش کردم

    من حدود یک ماه میشه شاید هم یبشتر نمیدونم از دستم در رفته، که خیلی زیاد درگیر کار و بهتر بگم درگیر زندگی و تمام جنبه هاش شدم و نمیدونید چقدر سخت بود و پدرم داشت در میومد و واقعا انگار پیر شده بودم و خیلی ذهنم درگیر بود، حالا این همه هم فایل های استاد رو گوش داده بودم و فکر می کردم که کامل باورشون کرده بودم.

    چرا؟

    چون مسیر عشقم رو پیدا کرده بودم و میخواستم که با تمام وجودم واردش بشم و تمام تمرکزم رو بذارم روش به طور صددرصدی، اما این ذهنم تمام جنبه های زندگی ام رو میاورد جلوی چشمم که پس این چی پس اون چی و هزار تا موضوع میاورد که همش هم درست بود اما راهکار های من اشتباه بود که میگم چرا.. و تازه تو این بین هم کارش رو میکرد و میخواست بگه که ببین تو خیلی اشتباه داری مخصوصا مخصوصا مخصوصا توی عزت نفس و احساس لیاقت و میگفت که ببین تو اینقدر اون قدیما فلان بودی بیسار بودی( حالا نکتش اینه که داره از گذشتم به یاد میاره) و من هم یه اشتباهی کردم این بود که اون اول که اومدم رو عزت نفسم کار کنم نیومدم شرایط اون موقعم رو بنویسم و تغییرات ایـــــــــــــــنقدر زیاد و ایـــــــــــــــــــــــــــــــــنقدر نرم و آرووووووووووووووم بود که من اصلاً متوجهش نشدم و الان هم گول ذهنم رو بعضی وقت ها میخورم واقعا که نکنه من عزت نفسم کمه، بعد به خدا میگم یه نشونه بهم بده تا بفهمم، بعد یه رفتاری رو از یه فرد نزدیکی می بینم…باورتون نمیشه میخوام سرم رو بکوبم تو دیوار وقتی میبینم من قبلاً اونطوری بودم و الان به اندازه ی چندین میلیارد سال نوری با اون موقعم فاصله گرفتم و اصلا اون رفتار و اون چیزا نیست تو ذهنم و بخاطر اینکه کلا رفتار هام و نگاه هام تغییر کرده و از گذشتم هیچی یادم نیست، ذهنم میاد میگه که تو عزت نفس نداری و من هم گولش رو میخورم اما حقیقت اینه که من واقعا به معنای حقیقی کلمه شخصیتم متفاوت شده و کلا زیر و رو شدم و از رفتارهای گذشتم از اون طرز فکر ها هـــــیــــچچچی یادم نیست و ناخود آگاه رفتارام و طرز فکرم تغییر کرده و این نکته رو یادم میره که بابا این ذهن یه گرگه کارش همینه چه تو عزت نفست بالا باشه چه پائین اون میاد بهت اینا رو میگه کارش اینه تو باید ازش دوری کنی از گرگ باید دوری کنی نمیتونی ذات گرگ رو که درنده خویی هست رو تغییر بدی( این مثال گرگ رو امروز خدا گفت بهم) چون قبلنا یعنی تا همین دیروز، فکر میکردم که وقتی رو خودم کار کنم مثلا تو عزت نفس دیگه ذهنم تو این مسئله خاموش میشه و حرفی نمیزنه و مثلا نمیگه که تو عزت نفست پائینه.

    حالا.. منم چند بار گولش رو خوردم و لی خدا دوباره هدایتم کرد و تا همین دیشب که واقعاً ذهنم درگیر بود و خودم رو هر طور شده آروم کردم موقع خواب و رفتم یه ذره پای طراحیم و وقتی خواستم بخوابم یه ایده اومد تو ذهنم که بابا باید مدیر برنامه داشته باشم اینطوری نمیشه، بعد یــــــــــــــهههو یادم افتد که ای بابا خب بیا مدیر برنامت و مدیر اجرایی زندگیت رو خدا قرار بده، تا این ایده اومد تو ذهنما… نمیدونم چه طوری بگم که انگار همه ی اون حرفا و مسائل و مشکلات از وجودم شسته شد و پاک شد و ذهنم ساکت ساکت شد، دقیقا احساس شسته شدن داشتم، بعد اومدم قبل خواب گفتم میخوام تعهد بدم که پای حرفم بمونم و ایک نعبد و ایاک نستعین رو عمل کنم بهش، بعد ذهنم گفت که نه بذر سر یک موقع خاص… گفتم هر موقعی که من بخوام کاری رو انجام بدم یا تغییری رو انجام بدم و تصمیمی بگیرم، همون موقع خاص ترین موقع و لحظست.

    بعد نشستم نوشتم و خداوند رو به عنوان برنامه ریز و مدیر برنامه و مدیر اجرایی زندگیم قرار دادم( و منصوبش کردم :))))) ) و گفتم کار من فقط لذت بردن و نقاشی کشیدن و طراحی کردنه، تازه تو اون هم تو باید بگی چیکار کنم.

    نوشتم و امضائش کردم و قشنگ احساسش کردم که انگار یه مدیر برنامه و مدیر اجرایی استخدام کردم و انگار که هیچی رو دوش من نیست و فقط باید نقاشیم رو بکشم و بعد از مدتی سرم رو با خیال راحت گذاشتم رو ی بالشت، چون قبلاً با خودم می گفتم که بابا این موضوع رو چیکار کنم، اون جنبه ی زندگیم چی میشه و بعضی از شبا با این وضعیت خوابم می برد ، اما دیشب خیلی اوکی خوابیدم و قشنگ حس اون افراد بسیار بسیار مشهور و ثروتمند رو داشتم که مدیر برنامه دارند و کارهاشون رو مدیر برنامشون می کنه و تمرکز خودشون فقط رو کار خودشونه و این خیلی حال داد و خیلی چسبید. امروز هم قشنگ با خیال راحت از خواب بلند شدم و راحت به کارام رسیدم و دوباره بعد از ظهر ذهنم شروع کرد اما خیلی راحت حوالیش دادم به مدیر برنامم و خیلی اوکی بودم و به سمت اون فایل تو کانال تلگرام هدایت شدم که استاد از زیر اتوبان با دوچرخه رد میشدند و یک نشونه ی عالی بود برام و خیلی محکم تر شدم.

    حالا اینا رو گفتم تا بگم که استاد اون ج2و3 ثروت 3 رو تو این مدت قشنگ احساسش کردم ، با پوست و استخوان و مویرگ و اتم و سلولم احساسش کردم و چقـــــــــــــدر جای اون جلسه درسته که همون اول کارت باید این کار رو بکنی و مدیر برنامت رو خدا قرار بدی وگرنه امکان نداره بتونی یه قدم برداری

    من تا قبل اینکه وارد مسیر عشقم بشم، بخـــــدا نمی فهمیدم اینا رو، اصلا درکش نمیکردم که خب حالا این موضوع رو استاد اول دوره آورده یعنی چی؟ اصلا بهش فکر هم نکردم اما الان قشنگ درکش می کنم و احساسش کردم.

    بچه هایی که مسیر عشقتون رو پیدا کردید و داریو توش حرکت می کنید یا اول راهید هنوز و تازه میخواید شروع کنید… بخدا نمیشه هیــــــــــچ راهی نداره بجز اینکه خدا رو وارد زندگی تون کنید و نه اینکه فقط وارد زندگی تون کنید کل زندگی تون رو بسپرید دستش، یعنی الان که خودم رو می بینم که با یقیه اش که این درک ها رو ندارند این قوانین رو نمیدونند، نمیدونید چقـــــــــدر احساس عجز بهم دست میده چون نمی تونم سپاسگزاریش رو اون طور که باید بجا بیارم، میگم خدایا من چقــــــــدر جلو میوفتم با این آگاهی ها و مخصوصا مخصوصا مخصوصا مخصوصا مخصوصا مخصوصا با این روانشناسی ثروت 3( یعنی جا داره بی نهایت بار بنویسم مخصوصاً رو)

    استاد این ج 15 چه جلسه ی نابیه به تک تک آیه های قرآن قسم که چقـــــــدر این جلسه نابه و هرکی بره اون کتاب رو بخونه جز حرکت و سختی و تحمل برداشت نمی کنه اما شما چقــــــــــــدر ناب اومدید و اون رو با همین بحث تسلیم بودن ربط دادید و پیوندش دادید ، بخــــــدا این خدای درون شما معررررکس حرررف توش نیست حرف توش نیست.

    یعنی بچه ها هرکی اون محصول رو داشته باشه میتونه باهاش تو تاریخ بشریت غوغا کنه تو اون مسیر عشق و علاقش.

    حالا همی نمن قبل اینکه وارد مسیر عشقم بشم و کلا بخوام بیزینسی رو راه بندازم میومدم این فایل ها رو گوش میدادم و اصلاً خیلی برام بی معنی بود و می گفتم که خب حالا که چی؟ بخدا این رو میگفتمااا !!

    اما الان این محصول رو میخوام طوری ازش استفاده کنم که باهاش برم تو رختخواب و باهاش از رختخواب بیام بیرون، عین یه جیگر گوشه ی ناااااااااااااااااب و بییییییییییییی نظیــــــــــــــــــر که تو دنیا تکه تکه تکه. بخدا هر چی از این محصول بگم کم گفتم اینقدر که محشره اینقدر کاربردیه میدونید چی میگم بچه ها بی نهایت کاربردیه و قشنگ به طرز بی نهایت واضحی کاربردیه و قشنگ عیــــــن خورشید مسیرتون رو براتون روشن میکنه و اینا هیچی اون خطاهای جلوتون رو هم میپوشونه و شما رو تو صراط مستقیم ثابت قدم تر می کنه.

    استاد اینقدر ذوق دارم و اینقدر کار کردن روی ثروت 3 برام شیرینی و حلاوت داره پیدا میکنه که نمی تونم بیانش کنم احتمالا از فرکانسم دریافتش کنید. یعنی بچه ها هر چیزی که لازم یه زندگی خفــــــــن باشه توی این محصول گفته شده تو هر موضوعی اسمش روانشاسی ثروت 3 هست اما همانطور که استاد گفتند همه ی جنبه های زندگی تون رو متحول می کنه، اصلا اینقدر ذوق دارم و خوشحالم که این محصول رو دارم که حد نداره بخدا این محصول خیــــــــــــلی بی نهــــــــــــایت خفنه و خیلی خوشحالم یعنی این محصول رو بردار و برو زندگیت رو متحول کن فقط همین فقط همین. و پایه ی این تحول تو همه ی جنبه ها از همین تقسیم کار با خدا شروع میشه و اصلا مسیرش اینه که بیای مدیر برنامه و مدیر اجرایی و همه کاره ی زندگی تر وخدا قرار بدی با اون باورهای نااااااااااااااااااب ج 2و 3.

    به خـــــــــــــدا به قررررررررررررررران من خیلی خوشبختم من خیلی لایقم من بی نهایت لایقم من لایق بی نهایت ثروت و خوشبختی هستم که این محصول رو دارم.

    مگه چند تا استاد عباس منش تو تاریخ بوده مگه چند تا ثروت 3 تو تاریخ بوده ، ببین من چقـــــــــدر لایقم و نابم و ارزشمندم که این محصول رو دارم و شرایطی رو رقم خواهم زد در واقع خدا قراره رقم بزنه که تو تاریخ نبوده. منطقیه دیگه با چنین شرایط و موقعیتی و از چنین روندی، چنین نتایجی هم باید بوجود بیاد

    یعنی هر اگاهی ای که شما لازم داری برای ساختن یک زندگی فوق العاده در تمامی جنبه هاش توی این محصول هست..

    بی نـــــــــــــــــهااااااایـــــــــــــــــــت ارزون ترین محصول سایت و تاریخ همین ثروت 3 هست. یعنی هرررررررررررررچقــــــــــــدر بگم کم گفتم ،بشینم تا فردا هم همینا رو دوباره بنویسم باز هم کمه.

    بخـــــــــــدا اون جامعیتش و اون عمقش رو قشنگ لمس می کنم و همین یک محصول رو برداری و بری باهاش زندگیت رو بسازی و یک بهشت واقعی رو خلق کنی باهاش . تازه یکذره از اون جامعیتش و عمقش رو درک کردم، مثل یک اقیانوس بی نهایت میمونه این محصول.

    یعنی استاد اینکه گفتید باید به جمله به جمله ی این محصول ایمان بیارید و عملیش کنید یعنی چی؟

    بچه ها میدونید یعنی چی این حرف؟ تا حالا بهش فکر کردید؟

    چون واقعــــــــــــــــاااااااااااااااااااااااااااا( دیگه نمیدونم چجوری باید تاکیدم رو نشون بدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!) جمله به جملش به اندازه ی یک ساعت فایل مطلب داره ، اصلاً برام خیلی عجیبه. ایـــــــــــنقدر تو یک جمله ی مثلا 30 کلمه ای حرف هست که خدا میدونه بی نهایــــــــــــــــــت بی نهایــــــــــــــــت عمیقه این محصول. من که قشنگ اون عمق بعضی از کلمه ها رو به اندازه ی خودم میفهمم، یعنی تو ذهنم دقیقا عین حالت پرسپکتیو میشه یکسری کلمات و اینقدر میره تو مغزم که حد نداره و میگم ببین کجا رو داره میزنه و کجا رو داره میگه و مثلا یک جمله ی تو این محصول، مثلاً چند دقیقه ی اول ج10 رو قشنگ میتونید با قسمت های اول 1و2 قانون آفرینش مقایسه کنید؛ یعنی همون جمله ها رو استاد میگه ها اما انگار زمان دیر میگذره ، واقعــــــــــــا نمیدونم چطوری براتون توصیفش کنم ، چند تا جمله ی تو اون چند دقیقه که استاد میان اصل قانون رو باز میکنن، توش عزت نفس هست، احساس لیاقت هست، باورهای فراوانی هست، درک خیــــــــــلی نرم تر و روان تر قانون هست و تازه کلی راهکار هم میاد که چطوری یکسری چیز ها رو تغییر بدی که تا قبلش نمیدونستی باید چجوری تغییرشون بدی، آرامش توش هست.یعنی تو این محصول سعادت دنیا و آخرت هست.

    استاد نمیدونم چطوری بگم که این محصول فووووووووووووووق العادست،

    این محصول دلیل منطقی این باوره که تقدیـــــــر من ثروت و خوشبختی بی نهاتیه و خدا این رو برام نوشته و هزارتا مهر هم زده پاش و از همه هم شاهد و امضاء گرفته.

    خدا رو شکر واقعاً که هدایتم کرد و چقـــــــــــــــــدر خدا عاشق اینه که من موفق بشم و ثروت 3 تجلی این عشق خداست برای من و بی نهایت سپاسگزارشم بابت این نعمت ووووواقعی و حقیقی.

    استاد خیلی خیلی ازتون متشکرم که به حرف قلبتون گوش کردید و این محصول رو آماده کردید،

    تشکر میکنم از همه ی اون افرادی که دستان خداوند بودند تا این محصول تهیه بشه از همه ی اون افرادی که باهاشون مصاحبه کردید و تحقیقشون کردید و از پدر و مادر هاشون که چنین فرزندانی رو به دنیا آوردند، از همه ی اون کسانی که راهها و مسیرهایی رو فراهم کردند چه مجازی و چه واقعی تا شما بتونید اون افراد رو مورد تحقیق و بررسی و مصاحبه قرار بدید. از اون شرکت هایی که ماشین هایی که شما سوارش شدید رو درست کردند تا شما برید مصاحبه کنید از همه ی اون شرکت های لباس و کفشی که اون لباس و کفش های شما رو تهیه کردند تا با خیال راحت برید و تحقیق کنید، از اون هتل هایی که شما رو اسکان دادند و از اون خطوط هواپیمایی که شما سوارشان شدید از اون رستورانهایی که شما توش غذا خوردید و از اون مزرعه ها و شکرت هایی که مواد اولیه غذا رو تهیه می کنند و از اون شکرت هایی که شما از محصولاتشون به عنوان گوشی موبایل و رایانه استفاده کردید، از اون کارگرهای تو معدنی که برای ساخت این محصولات عالی سالها تو معدن کار میکنند و اون مواد اولیه رو استخراج میکنند، از اون شرکت های اینترنی که شما از اینترنشون استفاده کردید، از اون شرکت هایی که این سیستم های پرداخت اینترنتی رو آماده کردند تا شما سختی نکشید و راحت کارتان را انجام بدید آژ پی پل از ویزا کارت از مستر کارت از تمام بانک هایی که کمک کردند و از همه ی همه ی همه ی افراد و شرکتها که دستی از دستان خداوند شدند تا این محصول آماده بشه و از اون سیستمی که این جهان رو بوجود آورد و همه چیز رو هدایت کرد و این جهان رو به این دقت هدایت کرد و مدیریت کرد و شما رو در آرامش هدایت کرد تا این محصول آماده بشه.

    قول میدم که سربلند بشم جلوی خودم و خدای خودم و شما.

    در پناه ربّ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      محمدرضا احمدی گفته:
      مدت عضویت: 3115 روز

      استااااااااااااااااااااااااااد استاااد

      جواب داد جواب داد

      مدیر برنامم کارش رو خیلی عالی بلده خیلی عالی بلده…

      اولین پولم رو ساختم از طراحیم.

      یوهههههههههههههههوووووو

      داشتم طراحی می کردم همین الان که مامانم همین یه ساعت پیش اومد و با ذوق گفت محمدرضا بیا دایی حسین کارت داره بعد فکر کردم که منظورش پای تلفنه، بعد اومدم دیدم دم دره و از تو جیبش 100 تومن در اورد و بهم داد و گفت این جایزته که کارت رو ادامه بدی، از اون طرح چهره ای که کشیده بودی خیلی لذت بردم آفرین اون رو به کسی ندیا میخوام دوباره ببینمش وقتی از کربلا برگشتم..

      یعنی هیچی نفروختم و پول ساختم و در واقع خدا برام این کار رو کرد.

      بابا عجب کارش رو بلده ، دمش گرم، چقدر حرفه ای هست تو کارش،

      حالا چند وقت پیش گفتم اگه صد تومن داشته باشما میتونم برم تمام اون چیزایی که نیاز دارم رو بخرم و مدت ها با خیال راحت رو طراحی ام تمرکز کنم و ادامه بدم..

      ببین استاد دقیقا همون صد تومنی که خواستم رو بهم داد و این خیــــــــلی عالیه واقعاً دمش کرمه، خیلی خیالم راحته که یه مدیر برنامه دارم که داره کارام رو انجام میده، خیلی احساس ارزشمندی و لیاقت دارم بابت این موقعیت.

      حالا استاد این تازه اولشه ببین دیگه قراره چیکار کنه واسم این میر برنامه ی فوق العاده.

      استاد ممنونم بابت این ثروت3، بخـــــدا با تک تک سلولام دارم حسش میکنم و می فهمم که من فقط به اون محصول نیاز دارم برای اینکه تو همه ی جنبه هام یک تحول عظیم رو رقم بزنم و خدا واسم رقم بزنه.

      استاد یه چیز دیگه، قلمو میخواستم واسه ی سیاه قلم بعد رفتم تو کابینت رو دیدم، باورت نمیشه استاد باورت نمیشه، دیدم همون قلمو هایی که من دوسال پیش برا آشپزی خریده بودم، هنوز تو کابینته و دقیقا همون چیزیه که کارم رو راه میندازه و گفتم ببین خدا تو اون موقع تو دوسال پیش بهم گفتی این رو بخرا،ببین الان به کارم اومد. حالا اصلا فکر نمیکردم که داشته باشمش و فکر کردم مامانم داده رفته.. بعد اومدم دیدم که هست…

      استاد واقعا باید فقط حرکت کرد تو مسیر عشقت خدا همه چیز رو برات ردیف می کنه. و یه نکته ی فوق العاده ی دیگه هم اینه که هر چیزی که برای شروع نیاز داری همین الان کنارت و در اطرافت هست و این رو من دارم تجربش می کنم تو مسیرم و خیلی خوبه خدا رو شکر.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3115 روز

    سلام آبجی کیمیای عزیزم

    خیلی ممنونم بابت لطفی که به من داری

    بخدا این حرفا رو من از خودم نمیزنم.

    من هیچی ندارم از خودم به جز یه سری باورها و افکار محدود و چرت و پرت و مزخرف،

    جز یه سری راهکار های پوست کندنی و سخت که آخرش هم به هیچ جا نمیرسه.

    بارها و بارها شده که خودم این اگاهی ها رو یادم رفته و دوباره برگشتم به اون حالت ترسهای قبلی و دوباره( مثل الان) به همون حرفایی که خدا اول به خودم گفت و بعد گفت برو بذار روی سایت، یا به پاسخ هایی که روی اون آگاهی ها میاد، هدایت می شم دقیقاً مثل همین الان بعد به خودم میگم ببین خدا جواب خودت رو از طریق خودت بهت داد.

    من واقعا چی دارم از خودم؟؟!!!!، اصلاً محمدرضا احمدی چیه؟ غیر از یه سری باورهای محدود کننده و چرت و پرته؟!

    دوره ی روانشناسی ثرت 3 یک معجزه هست از طرف خود خود خود خدا، چون وقتی با تعهد کامل وارد این دوره میشی دقیقا تمام اون موضوعاتی که توی اون هفته در زندگی ات رخ میده رابطه ی مستقیم داره با گوهر هایی که توی جلسه ی همون هفته یا جلسه ی بعدش گفته میشه و تنها چیزی که من تجربه میکنم فقط یخ کردن و یه احساس حضور بسیار بسیار بسیار واضح خداوند توی زندگیمه و اینکه استاد عباس منش هیچ چیزی رو از خودش نمیگه و یکی داره از طریق ایشون حرف میزنه و چاره ای نداری جز تسلیم شدن یعنی دقیقا پشتت یخ میکنه و میگی باشه هرچی تو بگی، واو به واو اون حرفا حرف مستقیم خود خود خود خود خود خود خداست و همونطور که 100% قرآن درسته، 100%واو به واو ثروت3 درسته، چون قشنگ مشخصه که یه جاهایی زبون استاد میخواد به سمت یه حرف دیگه بچرخه و یه چیز دیگه رو میخواد بگه اما چرخش زبون میره روی یه کلمه ی دیگه، برای ما هم این اتفاقا افتاده که میخواستیم یه چیزی رو بگیم اما یهو یه کلمه ی بهتر اومده تو ذهنمون و گفته که این رو بگو بهتره و حس خوبی نسبت بهش داشتیم و همه ی اینها توی کسری از ثانیه اتفاق افتاده توی وجودمون…

    ثروت 3 فقط یه دوره ی معمولی نیست به قرآن اینطور نیست.. خیلی فراتر از کسب و کار و بیزینس هست نمیدونم اسمش رو چی بذارم انگار که به خدا اجازه دادی که بیاد تو زندگیت تا هدایتت کنه بصورت قدم به قدم و گام به گام و دقیقا هر سوالی که دارم توی هفته یا یه اتفاقی می افته توی هفته دقیقا و دقیقا و دقیقا توی جلسه ی بعدی اون موضوع گفته شده و جوابم رو میگیرم و دلیل اون اتفاق رو می فهمم.

    این غیر از معجزست؟؟ این معحزه نیست چیه؟؟ این مدیریت کردن تمام زندگیت به دست خود خود خود خداوند نیست چیه؟

    دقیقا دو روز بعد(16/7/98) اون تعهدی که دادم و خدا رو مدیر برنامه ی زندگیم کردم (14/7/98)به ثروت 3 هدایت شدم که دو سال پیش خریده بودمش و اصلا یادم رفته بود که دارمش و اصلا توی ذهنم نبود..

    الان به لطف خدا تحت تعلیم و تربیت و هدایت مستقیم خود خود خود خود خداوند هستم و قشنگ این رو دارم حسش میکنم و قشنگ هم روش خودش رو داره برای هدایت و تربیت و خیلی روش خاص و منحصر به فردی هست و خیلی هم جدیت هست توی روشش و واسه منی که خیلی کله شق هستم و به این راحتیا تغییر نمیکنم خیلی عالیه.

    الان اینقدر حرف گوش کن شدم تا یه چیزی میگه میدوم میرم انجامش میدم.. چون یه سری اهرم های رنج و لذت رو تو وجودم اعمال کرده که خیلی خیلی خیلی سنگین هستند در واقع موضوع مرگ و زندگی هست اهرم رنج و لذت هاش.

    الان طوری شده تو وجودم که یا پیشرفت میکنم و به ثروت و خوشبختی و عشق میرسم یا خداحافظ شما، راه دیگه ای ندارم. یا بی نهایت و عشقه یا خداحافظی، یا تو مسیر عشقم حرکت میکنم و یای دیگه ای وجود نداره، خداحافظیه مسیر دومش.. اینقدر سنگین و خوب این اهرم رو تو وجودم اعمال کرده که حد نداره و اینطوری نیست تو وجودم که حالا به ثروت و عشق هم نرسم چی میشه مگه! ، داریم زندگیمون رو می کنیم دیگه!! اصلا اینطوری نیست الان یا هر روز به سمت بهتر شدن دارم میرم به سمت زیباتر شدن و راحت تر شدن همه چیز و ثروتمند تر شدن و رها تر شدن و تسلیم تر شدن و بیشتر سپردن به خدا یا خداحافظ، اینطوری نیست که بگم یه قدم به خداحافظی نزدیک میشما نه، قشنگ همون موقعی که احساس میکنم که وایسادم ، قشنگ چند لحظه بعدش یا چند ساعت بعدش یا یکی دو روز بعدش اون حالت های احتضار و مرگ میاد سراغم و دوباره بلند میشم و میگم باشه باشه اوکی خب کجا بودیم و شروع می کنم به کنترل ذهنم . به خواسته هام فکر کردن…دیگه اون محیط امن و خونه و اینا از وجودم به کل پاک شده، چیزی که قبلا خیلی سرش مشکل داشتم…

    الان باید حرکت کنم ،نمیتونم نقاشی نکشم نمیتونم لذت نبرم باید لذت ببرم باید شاد باشم باید خوشحال باشم باید ثروتمند بشم باید به اون دختر رویاهام برسم باید پول بسازم باید توکل کنم باید بسپرم به خدا باید بهش تکیه کنم باید عقل رو از زندگیم خارج کنم، راه دیگه ای هم ندارم. اینطوری هم نیست که حالا این راه بهتره، نه راه دیگه ای ندارم باید به آزادی برسم باید به خواسته هام برسم باید ذهنم رو کنترل کنم و باید روی باورهام کار کنم با لذت و عشق و این تنها راه منه برای زنده موندن. سخت نیستا زجری نمیکشما، لذت بردن که لذت بردنه خوشحال بودن که خوشحال بودنه راحت تر شدن و توکل کردن و سپردن که خیلی خوبه و ارامش بخشه، وقتی که ایستادم زجره میاد. واقعا خدا رو صد هزار مرتبه شکر که داره اینطوری هدایتم میکنه و خیلی راضی هستم از این چیزی که الان هستم.

    نمیدونم چرا این حرفا رو زدم؟؟؟!!!…حسش اومد و نوشتم.

    اینکه شما کامنت های من رو میخونید، هدایت خودشه که شما رو هدایت میکنه به سمت حرفای خودش و گرنه من روحمم خبر نداره از اینکه کی کامنت هام میاد روی سایت و اینکه شما یا بقیه ی بچه ها، کی کامنت ها رو میخونید، در واقع خودتون در مدارش هستید.

    ممنونم بابت لطفی که به من دارید آبجی مهربونم.

    ایشالا در پناه اون الله یکتا، هر کجا هستید شاد و ثروتمند و خوشحال و آرووم و عاشق و سلامت و سعادتمند در دنیاو آخرت باشید، آبجی کیمیای مهربون و عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: